خوشه چین
 

 

محمد بن سلمان گفت!

من خاورمیانه را به مانند اتحادیۀ اروپا میسازم.

ازانقلــــــاب فکـــــری بـــایــــد حمایـــــت کـــــــرد.

مانند انقلـــــاب صنــعتــــــی رضایـــــت کــــرد

رنسانس راه را برای فضا پیمایی اماده کرد.

این آهنگ روشنایی استقبال به غــــایت کرد

ایتلاف سیاسی در(خانه ای ما).

چه زیبا است محیط وکاشانه ای ما.

همه باهم گرد آمده اند درمحیط سبز.

بارنگ های مختلف کنارهم رفقای دردانه ای ماو

«لنده غران»

خردمندان(آدمهای) برگزیده ازمیان انسانهای سالم العقل اند.

کوشش مینمایند که آدم گونه حرف بزنند به مانند آدم راه بروند روی بهترینها حساب مینمایند.

نه قوم برترنه مذهب برتر

هرانگیزه مزخرف را میکنند مسخر.

ماباید برسرعقل بیاییم!

سرداشته های خودمان،علمی،تاریخی،جغرافیایی،فرهنگی ادبی که داشتیم آن را دراختیارخود بگیریم.

آن را کس مفت نمیدهد.

بخوانیم بدانیم وبفهمانیم تربیت بدهیم که آبادی ازراه آزادی طی مسیر مییابد.

هرطلبیدن امتیازمزدورشدن میخواهد.

هرتغیر وتحول ازخود پدرومادری دارد.

ثبت وراجستر ازخــــــود دفــــــتری دارد.

کل جهان تحت فرمان یک ویران گر درچرخ.

این مراکز ازخود واشنگتن وقــــــــطری دارد.

فندامنتالیزم مبدل به ابرسیاه عصرنوین.

ساده نگری پیرامونش دستش به اتوم خطری دارد.

باپوزش ازخردمندان دانشمندان وصاحب نظران همه گل دسته های علم ومعرفت.

میدان دراختیار گاوهای بی عقل قرارگرفته است.

یک گروهش آمدند تاکه توانستند چتل خوری کردند.

گروه دیگرش آمده شاخ برزمین گور مثل گاوهای هسپانوی دست به خرابی زده اند اینهارا باید مهار ساخت.

قانون مند باید توسط شان قلبه کرد وچپر.

برای مهمانهای نسل نو ازگوشتشان قورمه وکباب تیارنمود.

کلاه کهنه وکفش کهنه به تومنظره ای خوب نمید هد.

آغازنو پایان ثمربخش دارد.

سیاست آینده ارکستر جدید میطلبد.

ارکسترجدید سراینده خوش آواز میخواهد.

سراینده مطلع ای ازسعدی شیرازمیخواهد.

مردم به میدان می آیند تاکه تماشاکنند.

صحنه بازیگر زیبا هنرمند ماهر وطناز میخواهد.

زن را باید احترام گذاشت.

محبت داد.

چونکه نهال خانواده است.

شگوفه مینماید،لبخند میزند، میوه به ثمر میر ساند.

هرگاه باغبان چون( ملا وطالب)نالایق پیشه باغبانی اختیار نماید.

آن جامعه سرنوشتش مبدل به دشت سوزان بگوا میگردد.

زن امروز زن دیروز نیست.

زن امروز نادان جگر سوزنیست.

زن امروزبیرون آمده ازپنجره وحشت.

کس نگوید که زن امروز خرافات سوز نیست.

فکرتان باشد که شکارچی (کرگس ولاش خور)را دست پرورده ای خود نمیگیرد.

تنها عقاب وشاهین را ازهمان حالت پرانچگی تحت پرورش خویش قرارمیدهد.

درضمن سگ شکاری را ازدوران کچکی اش.

هفتاد دوحور بهشتی....

ملا وطالب مقام اقدس الهی را به مسخره گرفته اند.

این چنین ملاها را به مانند مگس زیر باران تف غرق بسازید.

خانم وشوهر پول نقد جیب های همدیگراند.

کوشش کنید کیسه بران فراوان درجامعه وجود دارد.

نان خشک را کمتر مردم به خوردنش علاقه میگیرند.

اگرضمیمه داشت.

بولانی بود.

قطخی بود.

اگرهمرای شوربا بود.

سلاته همراهش فبهی.

طبعن مرچک شاخ بز

مزه دسترخوان است.

سیاست مدارهم.

به مثل نان خشک گندم ضمیمه های خودرا دارندـ

اگرتوجه شود.

خراسان طلبان!

شما که خراسان میطلبید ازکی میطلبید.

آنانی که (بریتانیا وتزار)بین خود تقسیم کردند.

شمارا به مانند ماهی درخشکه پرتاب نمودند.

ازشما به مقاصد سیاسی واقتصادی علیه همدیگروسیله میسازند تاخودتان را بکشید.

بی خبرازینکه همینکه اکنون افغانستان را توسط طالبان به سیاهستان تبدیل کرده اند.

زبان قوم ومذهب هرسه بنزین گشته است.

توده ها بی خبر، طالب طرفدار چین گشته است.

پرگویان وحرافان مسلکی بوت پاکان کاسه لیس.

گاهی درمیخ میزنند گاهی درنعل گروه پله بین گشته است.

دوستان محترم!

 لباس سیاسی جامعه ای ما کاملن کهنه وفرسوده شده است.

هرقدرکوشش مینماییم که پاریدگیها را باهم وصل کنیم.

درهنگام پیوند دادن ازجای دیگر پاره میگردد.

بنا ضرورت میافتد که حادثه ای صورت بپذیرد

تاکه جامعه پیراهن نو سیاست درتن نماید.

وشته ها باید که انگیزه آفرین باشد جهت تحرک برای نوآوری، سازندگی، بالندگی، رشد وانکشاف طورکامپلکسی.

برای من گفتند بسیار مینویسی به خواندنش کمترعلاقه گرفته میشود.

درجواب گفتم.

ازآب روان هرکس به اندازه نیازش آب مینوشد.
دربازارخرید وفروش خبری ازقوم ومذهب نیست.

خبری ازلسان ولهجه وکلام مقام ومنصب نیست.

همه گویند که بیروبار فراوان مردم می آیند میخرند ومیروند.

رسم وتعظیم فراوان لب خند به دهان همه گویند وجان قربان کسی بی ادب نیست.
ویکتور هوگو کمتر ازپیغمبر نبود.

دربیان حقیقت کمتر ازحضرت عمر نبود.

پندارنیک وگفتارنیک وکردار نیک مساوی به نظریات پبغمبران.

نادان هرگز گنهکارنیست الهام گیران خدای لایزال کدامش گنهکارنبود.

یافتن یک نعل اسپ نباید باعث قتل خانواده ها گردد.

احزاب،جریانات،حلقات، انجمن ها ونهادهای سیای هنوز درآن مرحله ای آغازین سفر به سوی هدف اند.

نباید درنیمه راه قطاع الطریق همدیگرشوند.

من چه میگویم دنبوره ام چه میگوید.

اما حقیقت مسلم این است که هرکس تلاش مینماید به نحوی ازانحا مسابقه ای به سرعت نوکرشدن را ازان خود بسازد.

بهترین صحنه های زنده که افغانها درسراسر حهان زنده نگه کرده اند..

عبارت است ازرقصهای محافل عروسی (اتن)یک قوم تحت عنوان اتن ملی.

رقصهای پامیری،رقصهای قرصکی،رقصهای قطغنی.

رقصهای لوگری.

رقصهای سیاسی ناشی ازعوامل استعماری بدون ازینکه دم دهل را بگیرند.

(من چه میگویم دنبوره ام چه میگوید).

پرنده ها تاکه زنده اند مورچه میخورند.

زمانی که میمیرند مورچه ها آنهارا میخورند.

دیکتاتوران تازه به دوران رسیده هنوزازسقوط دیکتاتوران سقوط یافته نیاموخته اند.

مبارزه حقیقی آن است که علاقه مندانش بخاطر رفع گرسنگی شریفانه بدون هرگونه تبعیض گرد هم می آیند.

دربین جوامع انسانی مبارزه ای قوم علیه علیه قوم دیگر.

برتری خواهی علیه اقوام دیگر.

مبارزه مذهب علیه مذهب دیگر وظیفه ای انسانهای سالم نمیباشد.

حقیت مسله این است که جوانه های چپ دراثر باران ابرسیاه فندا مینتالیزم ساخت نیوگلوبالیزمو

تحت تآثرتابش حقایق تلخ نطفه ذهن خردمندان مسیرحرکت رشد وتکامل خویش را میپیماید.
افسوس که شیرهای وطن ما.

روباه بودند ورنه چنین سخن معنی دارمیگفتند..

شیرمیگوید.

هروقت......

 جواب محکمی داشتی

ولی جواب یک احمق را ندادی

توبردی

حقیقت چنین است.

دانشمند جایش موقفش آموختاندن محیط مکتب یونورستی.

ا قتصاد دان انجنیر وکارگر سروکارش بابر نامه ریزی تطبیق پلان تولید وحاصل گیری است.

زارع سروکارش باغ وزمین ودرخت ومیوه چینی است.

اسلام سیاسی(طالب واخوان)سروکارش دشمنی باعلم وطبقه اناث دروغ وریا تطبیق اهداف شیطانی است.

سروکارشان با آله های تذکیر وتآنیث میباشد.

آفتابه اگرازطلاهم باشد.

آخرجایش کنار آب ریزاست.

خداوند متعال بزرگترین سرمایه و نعمت برای انسانها داده است.

تعقل درایت تفکر دست وپای متحرک برای گرفتن برداشتن زیرنظرگرفتن تحقیق کردن، خلاقیت وآفریدن است.

نه گدایی وطلبیدن تحت عنوان ثواب. گناه.

خطاب به خردمندان اقوام (خانه ای ما)

مردم ما بیش ازین وسایل جنگی کشورهای منفعت جو واشغال گرنشوند.

دیکتاتوران وفاشستان نباید سگ وخر شوند.

بارببرند وهمدیگرخودرا پاره کنند.

مردم ما درجهان بیش ازین دربدرشوند.

علم را ازدریچه عقل بنگرید وتحقیق کنید.

آفتاب ازدرخود سوزی تغیر وتحول دوعنصر هایدرو جن وهیلیوم بوجود می آید.

برای موجودات روی زمین حیات میبخشدو

هکذا آب از به رسمیت شناختن حدمرز هاید روجن نچو واوکسیجن بوجود می آید باعث زندگی طبعیت میگردندو

این دو نمونه علمی درسی است برای همه.

شناخت ارزشها معیارها ازنظردورناندازید.

خردمندان فلسفه علم ودانش را احترام کنید.

اینها عامل تغیر وتحول اند.

عمرخیام تراوش ذهنی اش جنبه عملی به خوداختیار کرده اند.

گویا که ازبازار علم کاینات به خانواده بشریت خریداری کرده است.

ماباید ارزش شناس باشیم.

درخت میگوید که.

این رنگ زرد را فلکم رایگان نداد.

هربرگ زرد طلایی را به قیمت رشته ای جان خریده ام.

دربدل خدمت واب رسانی شخص باغبان خریده ام.

گلهای زیبا با بوهای خوش آیندرا همراه میوه سرخ.

هم ازسرپل هم ازبدخشان وهم چنان ازکاپیساوپروان خریده ام.

ماباید ارزش شناس باشیم.

برای دوستانی که  احترام شان دارم

من آن نیم که  حلال ازحرام نشناسم،شراب باتو حلال است وآب بی توحرام.

«سعدی»

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت