تحلیل تاب آوری رژیم طالبان در بازۀ زمانی ۲۰۲۴-۲۰۲۵
موسسه رابرت لنسینگ
رابرت لنسینگ نهاد مستقر در ایالات متحده، در مطلب تحلیلی حاضر به طرح رویکردی کلی از احتمال تاب آوری رژیم طالبان طی بازه زمانی ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵ می پردازد. تحلیل حاضر با اشارۀ مختصر بر چالش های پیش روی طالبان، از جمله بحران اقتصادی، تنش با برخی کشورهای همسایه، مشکلات داخلی بر دوش مردم، معضلی از امکانِ تشدید تفرقه و تقابل در شورای رهبری، سرکشی های شبکه حقانی، تقویت و حضور گروه های تروریستی فزاینده در کشور و یا وجود گروه های اپوزیسیون و فعالیت آنها در خارج از افغانستان؛ به جریانی از تثبیت نسبی قدرت در میان طالبان پرداخته است. روندی که با تحکیم اقتدارِ انحصارگرای هبت الله آخوند زاده، رهبر طالبان، و نیز عدم تمایل بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای جهت ورودی دردسرساز به موضوعات داخلی افغانستان پیوند خورده، و احتمالی از پایداری و تاب آوری این گروه در قدرت را تا پایان سال ۲۰۲۵ تضمین می سازد. چنانچه ویلیام بِرد[۱]، تحلیلگر سیاسی دیگری نیز چالش های آتی طالبان را شامل مواردی احتمالی نظیر شکاف های نزاع آمیز جناحی یا درگیری های درون گروهیِ تخریب کننده؛ مخالفت مسلحانه جدی با حمایت قدرت های خارجی؛ و مداخلۀ نظامی مستقیم سایر کشورها در آینده می داند؛ اما هیچ یک تا کنون رخ نداده است و به باور وی، رژیم طالبان تاکنون به خوبی تثبیت شده است. در کل به نظر می رسد گرچه مواردی نظیر تنش در مورد ممنوعیت مواد مخدر، چالش در روابط با پاکستان، تشدید فساد و بحران مالی-اقتصادی، معضلاتِ عمده پیش رو برای مدیریت قدرت در درون این گروه باشد؛ لیکن باید گفت بحران “جانشینی رهبری“ که اغلب پاشنه آشیلی در افول قدرت محسوب می شود، می تواند حاکمیت طالبان را تضعیف و تهدید سازد. به هرروی، رویدادهای غیرمنتظره می تواند طالبان را از مسیر خود منحرف کنند؛ زیرا گاهی اوقات تغییر رژیم در نقاط کلیدی در گذشته (مانند ۱۱ سپتامبر) تسریع شده است.
…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
هبت الله آخندزاده، (امیر) رهبر عالی افغانستان توانسته است قدرت خود را تقویت ساخته، نهادهای فدرال جدیدی که تحت فرمان او مشغول فعالیت گشته اند را تدوین و تطبیق ساخته، و به جریانی از پیاده سازی و اجرایی کردن سیاست ها در جایگاه خود در قندهار دست یابد. بدین ترتیب، تحت رهبریِ هبت الله آخندزاده، رژیم طالبان از سال ۲۰۲۲ تمرکز خود را بر گزینش و اولویت دادن به رهبران طالبان از جنوب، انتصاب آنها در پست های کلیدی (از ولایتی تا فدرال)، و باز گردن درهای صفوف فرماندهی نظامی از ماه می سال ۲۰۲۳ معطوف داشته است. اما علی رغمِ مشکلات و معضلاتی نظیر ناامنی غذایی، تاثیرات مرتبط با تغییرات اقلیمی و فقر فزاینده ای که مردم افغانستان با آن دست و پنجه نرم می کنند، آنگونه یکی از مقامات بلندپایۀ طالبان در وزارت اقتصاد مطرح ساخته است، ظاهرا حکومت طالبان مدعی آن گردیده که توانسته است بحران اقتصادی را مدیریت کرده و حتی برخی از این تاثیرات منفی را معکوس سازد.
از دیگر سو نیز کشورهایی نظیر چین و روسیه نیز طی سه سال گذشته تعاملات خود با رژیم طالبان را تشدید و تقویت ساخته اند؛ جریانی که به نظر می رسد در باقی ماندۀ سال ۲۰۲۴-۲۰۲۵ نیز جریانی فزاینده و تصاعدی را طی کند. اما از دیگر سو، مناسباتِ اسلام آباد با طالبان از نوعی بی اعتمادی و نارضایتی جدی میان طرفین حکایت دارد که این نارضایتی اساسا به گلایه مندیِ پاکستان از ناتوانی طالبان در اتخاذ تصمیماتی جدی و یا اقداماتی چشمگیر و سازنده علیه گروه تحریک طالابن پاکستان (تی.تی.پی) که دارای پایگاه هایی فعال در شرق و جنوب شرق افغانستان می باشد، باز می گردد.
باید گفت اکنون رهبری طالبان (به ویژه شورای رهبری) نمایندگی قابل توجهی از اسلامگرایان رادیکال (طالب ها) را در اختیار دارد که یکی از آنها خود شخص رهبری یعنی امیر آخندزاده است. طی سه سال گذشته، میزان نمایندگی عملگرایان افزایش یافته است؛ یعنی افرادی که دیگر اجرای شریعت را در ذات و ماهیتِ واقعی آن ابراز نکرده، و در عوض، محدودیت هایی اخلاقی را نسبت به اجرای شریعت یا در خلال چنین مباحثی در شورا مطرح ساخته اند. آنها (مقامات عملگرای طالبان) همچنین به بیان ضرورت تعامل با غرب ادامه می دهند؛ به گونه ای که تعداد کمی از طالبان برای گفتگویی پایدار با همسایگان منطقه ای و قدرت های جهانی در حضور امیر حمایت و دفاع می کنند. با وجود تعداد اندک و ناچیز عملگرایان در شورای رهبر، به نظر می رسد که این گروه توان تاثیر گذاری چندانی بر سیاست های رهبر طالبان را نداشته باشند و به نظر می رسد که حتی خود را از رویارویی، مواجهه و به چالش کشیدن تصمیم امیر دور نموده و رایزنی های خود را صرفا به نفع افغانستان محدود کرده اند.
هبت الله آخند زاده در ماه می سال ۲۰۲۳، ساختار و سازماندهیِ شورای مشاوران خود را تجدید ساخته، فرماندهان نظامی خود را از جنوب افغانستان (قندهار، هلمند و نیمروز) انتخاب کرده و افرادی مانند خیرالله خیرخواه و محمدنبی عمری را در میان دیگران برگزید تا بدین طریق با نفوذ سراج الدین حقانی و ملا محمد یعقوب مقابله کرده، با معرفی معاونان مورد نظر (ملا محمد فضل و عبدالقیوم ذاکر) در وزارتخانه های مهم و اداراتِ رژیم، بر وفاداری آنها نظارت و کنترل داشته باشد. باید گفت رژیم طالبان از بازگشت به راه و روش های قدیمی خودداری میکند؛ چنانکه برخی از مقامات طالبان نیز ساختارهای قدیمی را با طرز فکری از پیش بازنده و رویکردی محکوم به شکست مقایسه می کنند. در حالی که برخی دیگر از مقامات طالبان، این ساختار را مرهون حضور مستشاران سیاسی-نظامی ترکیه و قطر با مأموریت «اصلاح» رژیم می دانند. از دیگر سو می توان گفت امیر طالبان به حذف رهبران غیر پشتون طالبان از صفوف ادارات در ولایات متختلف ادامه می دهد و برخی نیروها را نیز به در مناصبی غیرکارکردی و غیر موثر در وزارتخانه هایی که کمتر مورد حمایت قرار می گیرند، منزوی می سازد.
اما از آپریل ۲۰۲۳، آخندزاده اقداماتی جدی جهت تقویت نقش بازیگران محلی را پیش گرفت. گرچه اقتصاد افغانستان همچنان با شوک های شدید ناشی از تحریم های غرب مواجه است؛ اما باید توجه داشت که فروپاشی اقتصاد افغانستان، وضعیت این کشور در سال آتی را به هیچ وجه در نوساناتی بدونِ رشد (ثابت) نگاه نخواهد داشت؛ که این امر نشان دهندۀ رکود اقتصاد است تا ثبات و ایستایی آن. بنابراین باید گفت که اقتصاد افغانستان شکننده و کاملا وابسته به کمک های خارجی است؛ ضمن آنکه فقدان مشوق های بخش خصوصی یا دولتی در ارائه کمک هایی فوری به حداقل نیمی از جمعیتی که نیاز عاجل به حمایت بشردوستانه دارند نیز، قابل ذکر است.
با کاهش کمک های بین المللی که منعکس کنندۀ بی اعتمادی غرب به طالبان است، چنین به نظر می رسد که پکن و مسکو آخرین راه حل برای جستجوی کمک های بشردوستانه از دیدگاه طالبان باشند. طالبان عملا فساد را به ویژه در سطوح استانی و محلی مهار کرده و درآمد را افزایش داده است. طی سال ۲۰۲۳-۲۰۲۴، تجارت منطقه ای با پاکستان سودآور بوده و به افزایش نقش متخصصان زغال سنگ و مواد معدنی با همسایه نزدیک (پاکستان) در میان سایر اقتصادهای منطقه ای و در نتیجه منجر به صادرات بیش از ۱٫۹ میلیارد دلاری افغانستان منجر شد. با این حال به نظر می رسد جریان صادرات در سال مالی ۲۰۲۴-۲۰۲۵ رو به کاهش باشد.
با در نظر گرفتن زمینه ممنوعیت خشخاش که بسیار از سمت طالبان مورد هیاهو و تبلیغ قرار گرفته است، کشت مواد مخدر (در مناطقی ترکیبی از شرق، جنوب و بخش هایی از شمال افغانستان) بیش از ۹۵ درصد کاهش یافت. اما این جریان ظاهرا مثبت، تعداد قابل توجهی از نیروهای محلی افغان را به سمت بیکاری سوق داد. ممنوعیت خشخاش بیش از ۷۰۰۰۰۰ شغل را در سطوح مختلف (از کشت گرفته تا فرآوری و زنجیره تامین) از بین برد و بیش از ۱٫۵ میلیارد دلار ضرر به اقتصاد افغانستان وارد کرد. با این حال، تصمیم امیر برای افرادی مانند سراج الدین حقانی (مجموع خانواده حقانی) ارزش زیادی داشت و بهای هروئین خالص را در بازارهای خاورمیانه و آفریقا افزایش داد. با این حال، بر اساس یک برآورد می توان گفت، تحت تحولات خاورمیانه و اتفاقاتی نظیر جنگ اسرائیل و حماس، به نظر می رسد که خانواده شبکۀ حقانی برای شناسایی بازارهای باثبات به صرافت و تکاپو افتاده اند. پس اگر این جنگ ادامه یابد و تحت ممنوعیتِ حاکمِ فعلی، اگر ذخایر هروئین خالص فروخته نشده باقی بماند، ممکن است شکاف احتمالی بین خانواده حقانی و امیر هبت الله ظاهر شود. بنابراین، این جریان می تواند درب را به سوی جناح های طرفدار هبت الله و به منظور تسلط بر طوایف با نفوذی مانند حقانی ها باز کرده و به طور بالقوه در شورای رهبری تفوقه و اختلاف ایجاد کند. اما در صورتِ بسط و گسترش این اختلافات، احتمال آن می رود که قبایل و طوایف جنوبی به یک جنگ داخلی بالقوه با جناح های طرفدار امیر هبت الله آخند زاده کشیده شوند.
اما در رابطه با چارچوبی از واکنش منطقه ای جهت پذیرش رژیم طالبان به عنوان یک نیروی ذینفع منطقه ای نیز می توان گفت، هیچ یک از اقتصادهای همسایه موضوعِ شمولیت و فراگیری دولت طالبان را مطرح نمی کنند. چنانچه می توان گفت، قزاقستان به تعامل با طالبان به عنوان یک متحد بی طرف ادامه می دهد و ازبکستان نیز از ورود جنگ سالاران ازبک (از جمله عبدالرشید دوستم) به کشور خودداری می کند. تهران نیز گرچه تا حدودی از نفوذ و اقتدار بیشتری در برابر طالبان برخوردار است؛ لیکن نفوذ تهران نیز به دلیل مشکلاتی جاری نظیر اختلافات پیرامون مسئله آب با رژیم طالبان، که به نظر می رسد هنوز کاملا حل و فصل نشده، در ظرف محک است. هرچند علی رغم مخالفت ها و صحبت های تهران در همین خصوص، طالبان همچنان ساخت سدها را ادامه می دهد. از دیگر سو می توان گفت با توجه به اینگه اکنون خود طالبان دست به تملک و تصاحب اراضی و املاک زده و بسیاری افغان ها، زمین های خود را از دست می دهند، چاره ای جز مهاجرت برای آن دست افغان های شیعه که چیزی برای از دست دادن ندارند، باقی نمی ماند.
از دیگر سو کشوری چون هندوستان نیز نگرانی های خاص خود را دارد. رشد تصاعدی گروه های تروریستی، شبکه ها و اردوگاه های آموزشی آنها در افغانستان نه تنها باعث نگرانی شدید ذینفعان منطقه ای گشته، بلکه سبب ساز یک نگرانی اصلی برای دهلی نو نیز بوده است. چنانچه می توان گفت طالبان در سه سال حکمرانی بر افغانستان، چشم خود را بر حضور جنگجویان خارجی در افغانستان بسته؛ جریان استخدام شبه نظامیان اسلام گرا از طریق تامین مالی اردوگاه های تروریستی را افزایش داده؛ و اقتصادهای همسایه را به واسطۀ اهداف گروه های تروریستی درگیر ساخته است. با در نظر داشتِ مدارسی که توسط قطر و امارات تمویل می شوند و نیز تقویت صفوف جنگجویان طالبان با جوانان رادیکال؛ حضور جنگجویان خارجی می تواند به دو برابر تعداد آنها در سال ۲۰۲۳ افزایش یابد.
گرچه به نظر می رسد سراج الدین حقانی از زمان تصدی مسئولیت های سیاسی، تعامل خود با القاعده را کنار گذاشته است؛ لیکن منابعی نیز به نگرانی القاعده از رابطه دوگانه سراج الدین حقانی با آی.اس.آی پاکستان اشاره دارند. همچنین از دیگر سو اگرچه به نظر می رسد که طالبان حملات خود را بر ضد داعش شاخه خراسان افزایش داده، اما تاکنون هیچ موفقیت قابل توجهی در این زمینه به دست نیامده است. باید در نظر داشت که مسکو ناتوانی طالبان در هدف قرار دادن داعش خراسان که منجر به حمله به تالار شهر کروکاس در مارس ۲۰۲۴ شد را مورد عتاب و سرزنش قرار نداد. از دیگر سو شاهد آنیم که رهبران طالبان تمام شبه نظامیان اویغور را در صفوف خود به پکن تحویل داده اند و رابطه ای پایدار با وزارت امنیت دولتی پکن حفظ کرده اند. همچنین شایعاتی وجود دارد مبنی بر آنکه؛ اداره کل استخبارات طالبان با بسیاری از نهادهای اطلاعاتی غربی ارتباط مستمری داشته است.
اما به هرروی باید گفت به نظر می رسد که طالبان افغانستان صرفا به واسطۀ امتناع از هدایت گروه تحریک طالبان پاکستان برای توقف هرگونه یا تمامِ حملات در پاکستان، روابطش با اربابان سابق خود در اسلام آباد، به ویژه با سرویس اطلاعات پاکستان، آژانس اطلاعات خارجی پاکستان را تغییر داده است. چراکه از دید طالبان، کنترل تحریک طالبان پاکستان به صلحی پایدار در کشور منجر شده و این در مقایسه با مهار اقدامات این گروه می باشد؛ جریانی که ممکن است باعث شود اعضای ناراضی تحریک طالبان پاکستان برای انتقام، به داعش خراسان بپیوندند.
در نهایت در رابطه با جبهه اپوزیسیون و گروه های مقاومت در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان می توان گفت، هیچ سناریویی نمی تواند فروپاشی، تمکین یا تسلیم شدن رژیم طالبان، یا احتمالی از جنگی داخلی را در سال های آتی پیش بینی کند. اما باید اشاره داشت در حالی که حمایت بین المللی از گروه های مقاومت ضد طالبانی تقویت و حمایت می شود، باز رژيم طالبان در آينده قابل پيش بيني و نزديك همچنان در قدرت باقی خواهد ماند.
منبع: موسسه رابرت لنسینگ
منبع : کلکین