صمد كارمند
پیروزی دونالد ترامپ برای جهان و افغانستان چه معنایی دارد؟
پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ششم نوامبر ۲۰۲۴ امریکا، در میان چهرهها و حوزههای مختلف سیاسی افغانستان، سر و صداهای زیادی بر پا شده است،اکثریت به شمول طالبان دست دعا و امید به طرف ترامپ دارند و چنان امیدوار اند که گویا فرشته نجاتی برای شان فرستاده شده است.
بدون شک که انتخابات امریکا از اهمیت بزرگ جهانی برخوردار است،امریکا کشور قدرتمند نظامی،اقتصادی و سیاسی جهان است و هنوز هم نقش بزرگ را در صلح و جنگ جهانی دارد.
اما واقعأ ترامپ میتواند بحران سیاسی و اقتصادی افغانستان را مدیریت سالم کند؟
پیش از پاسخ بیایید کمی به عقب بر گردیم و ببینیم در نیم قرن جنگ افغانستان،امریکا چه نقشی را بازی کرد و چرا وارد افغانستان شد و چرا شکست را قبول کرد و خارج شد؟
تا زمان پایان سلطنت(جمهوری ) محمد داوود، امریکا کمتر و در برخی موارد حتا هیچ علاقهی به افغانستان و تغییرات سیاسی آن نداشت،بیشتر باور داشت که بگذار افغانستان زیر حوزه امنیتی و سیاسی اتحاد شوروی باقی بماند.
در سال ۱۳۵۳(۱۹۷۴) زمانیکه کودتای برخی گروه های اسلامگرا، علیه سردار محمد داوود، شکست خورد و رهبران آن کودتا به پاکستان پناه بردند.
باز هم امریکا چندان علاقهی به این افراد نشان نداد در حالیکه پاکستانیها از این حوادث برای مقابله با افغانستان، استفاده بزرگ افزاری نمودند که بعد ها به نام جهاد ادامه یافت.
از ثور ۱۳۵۷،امریکا بیشتر در مسایل مربوط به افغانستان فعال شد،پس از اولین گام ها، در جولای ۱۹۷۹ کارتر، رییس جمهوری آن زمان امریکا دایرکتیف خاص را در مورد جهاد افغانستان امضا کرد که در پی آن استخبارات امریکا، با دست آزاد، گروههای مسلح را در پاکستان ایجاد کرد و به جنگ افغانستان فرستاد. این همه زمانی اتفاق افتاد که هنوز اردوی سرخ، وارد افغانستان نشده بود.
با ورود اردوی سرخ، پروژه جهاد هویت بیشتر پیدا کرد و امریکا توانست جنگ بزرگ نیابتی را رهبری و مدیریت کند.
در این جنگ میلیونها انسان کشته و میلیون های دیگر ، معیوب و مهاجر شدند،قیمت بزرگ این جنگ را شهروندان بیگناه افغانستان پرداخته اند.
بزرگترین سندی که در آن زمان برای پایان جنگ و خروج نیروهای نظامی اتحاد شوروی به امضا رسید همانا توافقنامه ژینو “توافقنامه هایی در مورد حل و فصل وضعیت مربوط به افغانستان بود که در ۱۴ اپریل ۱۹۸۸ در مقر سازمان ملل متحد در ژینو بین افغانستان و پاکستان ،با ایالات متحده امریکا و اتحاد شوروی به عنوان ضامن امضا شد.ه بود که امریکا به تعهدات خود متعهد باقی نماند،بر عکس افغانستان را تسلیم پاکستان کرد تا از طریق گروههای جهادی سرنوشت سیاسی افغانستان رقم زده شود.
پس از تغییر ۱۹۹۲ گروههای هفت گانه و هشت گانه با ورود حکومت موقت شان، جای گزین دولت رییس جمهوری نجیب الله شدند،همان گروههای که با پول و امکانات اقتصادی و نظامی امریکا و متحدین شان، ۱۴ سال جنگ را علیه دولت وقت افغانستان پیش برده بودند و پس از پیروزی با هم در گیر شدند که نتیجه آن کشتار بیش از هفتاد هزار شهروند کابل بود.
امریکا درست پس از پیروزی مجاهدین، آرام آرام پای خود را از افغانستان دورتر ساخت و دیگر نخواست حاکمیت گروههای را که خودش ایجاد کرده بود، حمایت مادی و معنوی نماید.
جنگ های داخلی و شکست حکومت داری گروههای جهادی، زمینه را مساعد ساخت تا گروه تازه نفس (طالبان)وارد جنگ افغانستان شود،این گروه با تسخیر کندهار به شکست حاکمیت ربانی آغاز و در طی چند هفته قدرت سیاسی را به دست گرفتند و برهان الدین ربانی با گروههای جهادی، کابل را ترک،به شمال افغانستان پناه بردند و مقاومت نظامی، علیه طالبان را راه اندازی کردند.
پنج سال دور اول حاکمیت طالبان با کشتن دکتر نجیب الله آخرین رییس جمهوری حاکمیت حزب دموکراتیک خلق آغاز و با حمله هزاران نظامی امریکا پایان یافت.
پس از شکست طالبان در سال ۲۰۰۱ فاز جدید مناسبات امریکا با افغانستان آغاز گردید،امریکا به نام سرنگونی گروههای تروریستی با هزاران نیرو نظامی، به افغانستان لشکر کشی کرد،بعد ها به دولت داری و حاکمیت قانون پرداخت،میلیارد ها دلار امریکایی، وارد افغانستان شد تا تروریزم از بین برود و دموکراسی زیر نام جمهوریت نهادینه شود.
اما چرا جمهوریت سقوط کرد و نقش ترامپ در آن چه بود؟
نظام جمهوریت که سخت در فساد پولی،اداری و سیاسی غرق بود، دیگر اعتبار خویش را برای مردم افغانستان،جامعه جهانی و حتا امریکا از دست داده بود،این نظام نتوانست مدافع قانون و دموکراسی باشد بر عکس به گروهسالاری و درز های قومی پناه برد،با وجود حمایت بزرگ جامعه جهانی و پول فراوان نتوانست حاکمیت مردمی را ایجاد و تغییر مثبت در زنده گی شهروندان افغانستان به بار بیاورد،آرام آرام فاصله مردم با دولت بیشتر شد،طالبان قوت زیادتر پیدا کردند و جامعه جهانی هم از وضعیت موجود، خسته شدند.
دولت ترامپ به خوبی میدانست که مصرف روزانه ۳۰۰ میلیون دلار در افغانستان و کشته شدن سربازانش به نفع امریکا نیست و باید راه دیگری را جستوجو کرد تا با مصارف کمتر، اهداف استراتژیک امریکا عملی گردد.
تصمیم دولت امریکا بر آن شد تا مذاکرات مستقیم با طالبان را آغاز نمایند،گرچه مذاکرات پنهانی از سال ۲۰۰۹ اغاز شده بود، اما در ۲۰۱۸ آن روند رسمیت پیدا کرد،امریکا پس از دوسال مذاکرات، توافقنامه دوحه را با طالبان امضا و فرش سرخ پیش پای طالبان هموار کرد،این تصمیم، در زمان رهبری رییس جمهوری امریکا آقای ترامپ اتخاذ شد.
ترامپ در آن زمان فرمان داده بود که با امضا و یا بدون امضای این توافقنامه، سربازان ما باید افغانستان را ترک نمایند.
دولت بایدن، توافقنامه سیاه تاریخی دوحه را عملی کرد،نه همه ی آن موارد را بلکه یکی را که خیلی برای امریکا مهم بود،سربازان امریکا در طی چند هفته افغانستان را ترک و میدان را برای حضور دوباره گروه طالبان در سیاست افغانستان هموار کردند.
طالبان بنابر توافق نامه دولت ترامپ و عملی شدن آن توسط دولت بایدن در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱، دولت امارت اسلامی خویش را اعلان و قدرت را اشغال کردند این حوادث درست در زمانی رخ داد که هنوز هزاران سرباز امریکا در میدان هوایی کابل اقامت داشتند.
دولت طالبان در انزوای سیاسی و عدم مشروعیت داخلی و بینالمللی بسر میبرد که خود بیانگر شکست سیاسی این گروه تاریک اندیش قرن است.
مقصر وضعیت موجود افغانستان، سیاست های غلط و دو پهلوی امریکا و عدم دولت داری خوب رهبران جمهوریت بود که درد آن را مردم و به خصوص زنان افغانستان میکشند.
امروز که بیش از سه سال از حاکمیت تک گروهی،تک جنسیتی،تک ایدئولوژی و تک قومی طالبان میگذرد، دوباره جهان شاهد دور دوم ریاست جمهوری ترامپ می باشد که به تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۲۵ وارد قصر سفید شده و جهان را مدیریت میکند.
بسیاری ها به این باور اند که ترامپ دوم با ترامپ اول تفاوت دارد،تجربه بیشتر به دست آورده و نگاهش به جهان، از در جنگ و کشمکشهای نظامی- جهانی نیست و ترامپ خواستار پایان جنگ در اوکراین و غزه است.
برخیها به این باور اند که ترامپ، خواستار تحقق کامل توافقنامه دوحه پیرامون افغانستان، می باشد.
اما آیا ترامپ، مشکل سیاسی افغانستان را که به بحران کلان تبدیل شده، حل خواهد کرد؟
تا جایکه در یک سال اخیر صحبت های ترامپ را در کمپاینهای تبلیغاتی او تعقیب کردم، وی هیچ گونه دیدگاه مشخص برای تغییر رژیم در افغانستان نداشت،وی صرف چگونگی خروج نظامیان امریکا را فاجعهبار، توصیف کرد و انتقاد کرد که چرا پایگاه بگرام،سلاح و مهمات میلیارد دالری امریکا به طالبان واگذار شده است، اما هیچ گاهی به صورت مشخص طرح و یا نظری در مورد آینده سیاسی افغانستان ارایه نکرده است.
آیا خوشباوریهای ما نسبت به سیاستهای ترامپ دوم، به جا است؟
پاسخ این پرسش را در اوایل سال آینده(۲۰۲۵) خواهیم دید، اما به نظر من سیاست امریکا، چنان باقی میماند که تا اکنون ادامه داشت، قدرتهای بزرگ، در پی منافع خود شان بودند و در حال حاضر هم بر منافع ملی خود شان تکیه خواهند کرد.
ترامپ که تاجر سیاسی است، بیشترین توجه را به امریکا خواهد کرد، انتظار تغییرات چشمگیر را در مورد افغانستان نباید از او داشت. اگر تغییری را اراده داشته باشد، آنهم افزایش فشارهای اقتصادی بر طالبان خواهد بود و در نهایت به اجرا گذاشتن بندهای دیگر توافق نامه دوحه خواهد بود که آن هم در شک و تردید است.
در پایان میخواهم با صراحت بگویم که کلید حل بحران سیاسی افغانستان در دست خود ما است،به جای دست دراز کردن به سوی ترامپ و یا پوتین، بیایید دست به سوی همدیگر دراز کنیم و به ایجاد اتاقهای بزرگ فکری به اتحاد نخبهگان سیاسی بپردازیم و به خاطر پایان بحران موجود و تغییر سیاسی به نفع انسانهای دردمند میهن ما.
هیچ ترامپی و هیچ پوتینی و هیچ همسایهی ما دل شان به خاطر انسان های افغانستان، نمیسوزد، این را تاریخ نیم قرن جنگ افغانستان به خوبی نشان داده است.
صمد کارمند
نوامبر ۲۰۲۴