بصیرهمت
مجله :مسایل بین المللی
محمد بن سلمان و چشم انداز ۲۰۳۰
محمد بن سلمان که عموما تحت نام ام بی اس مشهور است ،با چشم انداز ۲۰۳۰ خویش پلان وسیع اقتصادی-اجتماعی را در پیش گرفته و از حمایت گسترده از مردم سعودی در داخل و سطح جهانی برخوردار است . البته همه اقدامات بن سلمان در جهت رفع محدودیت های اجتماعی ،بیشتر مربوط به تحقق پروژه های غول پیکری است که در دست اجرا است .در غیر آن همه این تغییرات و ریفورم ها ی اجتماعی ، مبارزه گسترده علیه فساد و سرکوب بنیاد گرایان موجود در سعودی به چالش روبرو خواهد گردید و همه این تغییرات و ریفورم ها توسط نیروهای عقب گرا مورد آزمایش قرار خواهد گرفت .زیرا در این کشور هنوز هم جمعیت کثیری از اسلامگرایان عمیقا محافظه کار وجود دارد که از آنچه بن سلمان در پیش گرفته راضی نیستند و میتوانند مشکلات زیادی را در برابر این ریفورم ها خلق نمایند .از همین لحاظ است که چشم انداز ۲۰۳۰ یک تلاش پر خطر برای بن سلمان خواهد بود .
اگر بر گذشته نه چندان دوری بر گردیم ،سال ۱۹۷۹، برای عربستان سعودی ، سال محوری و قابل عطفی بود .رادیکالهای اسلامگرا به این باور بودند که خاندان سلطنتی سعودی از مسیر اسلام واقعی منحرف شده اند ، و مسجدالحرام در مکه را تصرف نمودند و خاندان سعودی را در بحران عمیقی در گیر ساختند .خاندان سعودی از ترس اینکه به سرنوشت شاه ایران دچار نگردد، تلاش برای مدرن سازی را کنار گذاشتند و منابع وسیع مالی را در خدمت نیروهای ارتجاعی و عقب گرا در داخل و خارج کشور قراردادند.دولت سعودی به روحانیون اصولگرا صلاحیت داد تا برای آموزش و پرورش و امور قضایی سعودی نظارت و کنترول داشته باشند .پولیس امر بالمعروف و نهی از منکر صلاحیت بیشتر یافت ، سینما ها تعطیل و جدا سازی جنسی در مدارس و فضای عمومی به اجرا در آمد .
با تشویق و همکاری ایالات متحده ،جهت مقابله با تهاجم شوروی در افغانستان ، عربستان سعودی ده ها ملیارد دالر را برای تامین مالی و آموزش و تسلیح گروه های جهادی که پیشینیان طالبان و القاعده شدند ، هزینه نمود.و این سیاست مدت بیست سال ادامه یافت . اما حملات یازدهم سپتامبر در سال ۲۰۰۱،بر ایالات متحده که از جمله ۱۹ تن از حمله کنندگان ، ۱۵ تن آنان شهروندان سعودی بودند و بم گذاری مرگبار القاعده در ریاض در سال ۲۰۰۳،مسیر حرکت سعودی ها را تغیر داد .هردو حمله ،یازدهم سپتامبر و بمب گذاری در ریاض،یک واقعیت تلخ را آشکار نمود که بنیاد گرایی اسلامی که زمانی دارایی خوبی برای سعودی ها محسوب میگردید ،به تهدید جدی برای ثبات پادشاهی تبدیل گردیده است .بنابراین دولت سعودی تلاش نمود تا حمایت مالی خود را از رادیکالیزم اسلامی بخصوص در خارج از کشور قطع نماید ویک کمپاین پر مصرف ضد رادیکالسازی داخلی را در کشور آغاز نمود .
اکنون،با بقدرت رسیدن محمد بن سلمان ،عربستان سعودی در مسیر جدیدی از تحول اجتماعی قرار گرفته است .بن سلمان ، یکی از بیش از ۱۲ فرزند بن سلمان ،،رهبر سالخورده عربستان است ، وی با احراز قدرت به این باورمند گردید که کشورش بیش از حد به فراورده های نفتی متکی است ،و ارتباطش با نسل جوان نیز قطع است .او نگران این گردید که عربستان از قطر و امارات متحده عربی که به مرکز حمل و نقل و تجارت ،سرگرمی ، ورزش و مرکز فعالیت های رسانه ای تبدیل گردیده اند،عقب مانده و می ماند .
بن سلمان از پادشاهی خواست تا دستور کار خود را بعنوان “چشم انداز ۲۰۳۰” با هدف گشودن الترناتیف های اقتصادی ،کنار گذاشتن محدودیت های دینی و مذهبی ، تنوع بخشیدن به اقتصاد جهت رهایی از وابستگی به نفت و رشد هویت ملی کشور راه اندازی نماید .
سند بنیادی “ چشم انداز۲۰۳۰” بر سه اصل استوار است :
جامعه فعال،پرجنب و جوش ،اقتصاد شکوفا و یک ملت با هدف ، با وقار و با امید و آرزو .
بن سلمان ،از آغاز رسیدن به قدرت در برابر نخبگان سیاسی و تجاران سعودی قرار گرفت ،او خانواده سعودی را کوچک نمود ، صد ها تاجر برجسته سعودی را در هوتل ریزکارالتون ، در سال ۲۰۱۷، بازداشت نمود که در روزنامه های غربی بنام “ سرکوب شیخ ها” نام گرفت که در تاریخ سعودی سابقه نداشت و طبق گزارشات بیشازصدملیارد دالر دارایی های بازیافت شدهازانها بدستامد .
از آغاز سال ۲۰۱۸،زنان سعودی دارای حق رانندگی و سفر بدون اجازه مرد گردیدند. حضور زنان در نیروی کار کشور بطور قابل توجهی از جمله در مشاغل ارشد دولتی ،افزایش یافته ، در بخش اقتصادی و تکنولوژی ، دولت آغاز به سرمایه گزاری ده ها ملیارد دالر در بخش های داده های معلوماتی ، هوش مصنوعی و انواع تکنولوژی مدرن نموده است . سرگرمی های جوانان افزایش یافته است (تقریبا دو سوم سعودی ها زیر سن ۳۰ قراردارند)،با براه اندازی مسابقات کشتی ،استخدام بازیگران مشهور فوتبال چون رونالدو، و اجرای قوانین جدید سیاحت ، جامعه سعودی در حال تغیر است و روز تا روز رونق میگیرد .
بن سلمان، شاهزاده ای که پدرش ثروتمند ترین مردان جهان است ،ودر بهر عظیمی از ثروت پای نهاد ،آرزو دارد که مردم کشورش به جای شهادت ،به مدرنیته برسند .او یکبار گفته بود ،ما زندگی خود مانرا با افکار افراطی تلف نخواهیم نمود ،ما امروز آنها را نابود خواهیم کرد .گرچه مرگ خاشاقچی در داخل عربستان سرو صدای زیادی ندارد،محمد بن سلمان ،در رابطه به قتل وحشیانه جمال خاشقچیروزنامه نگار در سال ۲۰۱۸و جنگ ویرانگر یمن به انتقادات جدی روبرو است . در غرب هنوزهم بن سلمان راچون صدام حسین اتوکرات می نامند و سناتور امریکایی،بنی سندرز، در ۲۰۲۰ بن سلمان را “ اوباش قاتل” نامید .
بن سلمان ،واشنگتن را دوست خویش در عرصه جهانی می داند و بخاطر امنیت کشورش بر واشنگتن تکیه دارد .اما در مورد اسراییل باید گفت که بن سلمان و در مجموع دولت سعودی قبل از حمله هفتم اکتوبر ۲۰۲۳ حماس بر اسراییل ،مانند سایر کشور های عربی ، خواهان عادی سازی روابط با اسراییل بود ، اداره بایدن، با عربستان سعودی در حال رسیدن به توافقی بودند که بر طبق ان عربستان سعودی روابط خویشرا با اسراییل عادی می ساخت و شامل پیمان مشهور ابراهیم میگردید و در عوض دولت سعودی از جانب ایالات متحده تضمین رسمی امنیتی دریافت مینمود و به کمک ایالات متحده پروگرام هستوی غیر نظامی اش را توسعه می داد،مگر حمله اسراییل بر غزه و اتموسفیر مسلط سیاسی ضد اسراییل در کشور های عربی ، از جمله مردم کشورش، عادی سازی روابط با اسراییل را تحت شعاع قرار داده است .زیرا با ادامه حملات دوامدار اسراییل بر غزه ،تنفر عمیقی در کشور های عربی از اسراییل بوجود آمده و ۹۶ فیصد از مردم عربستان سعودی به این باور اند که :
کشور های عربی باید روابط دپلوماتیک، سیاسی و اقتصادی شان با اسراییل را قطع نمایند.چنین جو سیاسی ،بن سلمان را بر این واداشته که عادی سازی روابط با اسراییل را تا زمان “ تاسیس یک دولت فلسطینی” به تعویق اندازد .این درست است که بن سلمان یک رهبر خودکامه است ، مگر نمیتواند در برابر افکار عمومی مردمش بی تفاوت باشد. چنانچه انورالسادات ،رییس جمهوری مصر، که خود رهبر خودکامه ای بود، مگر با عادی سازی روابطش با اسراییل ترور شد .
با وجود داشتن روابط وسیع تجاری بن سلمان با چین و دوستی اش با روسیه ، عربستان سعودی هنوز به این باور است که تنها ایالات متحده است که میتواند در برابر حملات خارجی از عربستان دفاع نماید .چنانچه در حملات سال ۲۰۱۹ ایران به ارامکو( شرکت ملی نفت عربستان) نشان داد که این کشور و پلان های انکشاف آن تا چه حد آسیب پذیر اند .در نبود ضمانت های امنیتی امریکا ،مجتمع صنعتی و شهری نیوم که در ساحه بزرگتر از سه برابر شهر نیویورک ،با مصرف نیم ترلیوندالر طی یک دهه در عربستان سعودی در نظر گرفته شده ، میتواند بافیر چند موشک و پهپاد ارزان قیمت نیروهای نیابتی ایران ، از جمله حوثی ها ، تخریب گردد.
خطر های که بن سلمان را تهدید می نماید :
نخبگان سعودی از یک خیزش عمومی مردمی ترس ندارند .مگر از توطیه های درونی کشور شان در هراس اند .در ماه مارچ ۱۹۷۵،ملک فیصل یکی دیگر از شاهان اصلاح طلب سعودی توسط برادرزاده اسلامگرایش مورد هدف قرار گرفت و کشته شد .انگیزه این اقدام انتقام جویانه،مرگ برادر قاتل بود که یک دهه قبل در اعتراض به راه اندازی تلویزیون در عربستان از جانب شاه فیصل ،کشته شد .
در عربستان سعودی تحت رهبری بن سلمان در پهلوی اصلاحات اقتصادی ،اجتماعی ،اصلاحات قضایی نیز در جریان است . تربیت نسل جدیدی ازوکلا و قضات سیکولار در کشور سعودیفرایندخیلیها دشوار و مشکلتر از اصلاحاتاقتصادی است.بسیاری از مردان سعودی از آزادی های کنونی زنان و تضعیف مرد سالاری شان برزنان، شاکی اند که میتواندباعث منبع ناآرامی ها گردد. در داخل سعودی اسلامیست ها وی را یک لیبرالیست میدانند،گرچه بن سلمان در تلاش تضعیف کامل بنیاد گرایی اسلامی است مگر تا کنون نتوانسته است انرا بطور کامل محو نماید .به قول علی شهامی ،نویسنده سعودی، بن سلمان وهابی ها را در قفس قرارداد ، مگر آنها چون طالبان افغانستان که طی دو دهه وقت کمایی نمودند ،اسلام گرایان سعودی نیز نمرده اند ، بلکه خفته اند .پایان