پوهاند محمد بشیر دودیال

 

افغانستان، سازمانها، مسایل منطقوی و آخرین جلسه ی شانگهای

روز سه شنبه (15/10/24=۱۴۰۳/۷/۲۵ ) مجلس کشور های عضو شانگهای در پاکستان به سطح( Council of Head of Gov./CHG) دایرشد. تحلیلگران مسایل سیاسی، امنیتی و اقتصادی از لحاظ تعیین کیمته ها شورا ها وتقسیم وظایف برای سه سال آینده آن را مهم میدانند. متاسفانه افغانستان چانس شرکت را در آن از دست داد. حاکمیت موجود یکبار دیگرکشور را به انزوا بُرد ودر تعامل با جهان دچار مشکل است. افغانستان برای اولین بار درسال۲۰۰۵ یک گروپ  تماس را با این سازمان منطقوی توظیف نمود و در ۲۰۱۲م.= ۱۳۹۱ش. بحیث عضو ناظر این سازمان پذیرفته شد، در جلسات متعدد شرکت نمود،  ولی امسال دریکی از جلسات مهم آن که محل آن  نظر به هر عضو دیگر به  افغانستان نزدیک بود و حتا میتوان با موتر بدانجا به آسانی رفت، شرکت نتوانست.کشورهای عضو شانکهای در ایامیکه افغانستان عضو ناظر آن گردید، به عضویت افغانستان باامید و بخوبی استقبال نمودند(به جزازپاکستان).

در مجموع؛ کنفرانسهای قلب آسیا، کابل و فارمت مسکو امیدواری ها را برای تبدیل افغانستان به یک نقطه ی وصل اسیای جنوبی و مرکزی قویتر میساخت. طرحها و میراثهای فکری دوره جمهوریت مانند: مدیریت آب، عضویت درسازمانهای منطقوی، فعال شدن پروژه های مانند کاسا۱۰۰۰، تاپی، پنج بندرخشکه، بیرون نمودن کشور از انزوا، راه یابی به آبهای جهانی(بندرچابهار)، شبکه خط آهن(واردساختن کشور به صنعت چهارم)،پس انداز یکمقدار سعر در بانکهای معتبربه منظورتقویت پشتوانه پول ملی  و سیستمدیجیتل سازی حکومتداری هنوز هم اهمیت خود را دارد. نظام جمهوری به اثر فساد سراسری و سازماندهی شده، افتراق، ناامنی و سبوتاژها، کارشکنی، تعصبات، تحریکات (قومی!) وقطع کمکها و حمایه خارجی سقوط نمود، ولی طرحهای متذکره اهمیت خود را حفظ نموده اند.  می پذیریم که در افغانستان اشتباهات زیاتی صورت گرفت و فرصتها ازدست رفت، اما نباید بخاطر شبش تمام پوستین بسوزد. ملت شریف افغانستان در مسایل رقابتهای منطقوی و اغراض شوم همسایگان و ره یابی به عمق ستراتیژیک دُکتورین حریص، نباید قربانی گردد. صلح وثبات در افغانستان،به زیان هیچکس نیست. ارامش و اقتصاد خوب باعث رونق اقتصاد وتجارت و نضج تمدن درمنطقه میگردد، ولی رقابتهای منفی و پرورش و ارسال تروریزم تمام منطقه را تهدید مینماید. دولت افغانستان منحیث عضو سابقه دار ملل متحد اعتبار تاریخی اش را دارد، ملت شریف ما جایگاه خودش رادارد، شاید حاکمیتهای سُست وغیرمردمی موقتاًحاکم ودوباره سقوط کنند، اما در نهایت افغانستان در افق منطقه نباید در انزوا قرار گیرد.

سازمانهای منطقوی و افغانستان:

افغانستان عضو( ٍECO) و عضو ناظر( SCO) است، همچنان در سازمان سارک وسایر سازمانها جایګاه خاص دارد. از نشرهمکاریهای منطقوی باید به عضویت و موقعیت جیوپولتیکی و جیو اکونومیک افغانستان به دیده شک دیده نشود. برای هیچکس پوشیده نیست که افغانستان مدت طولانی عمداً بحیث منطقه ی حایل( buffer state) شناخته شده بود و این درحالیکه محاط به خشکه بودیم، مازین لحاظ ضرر زیادی دیدیم. تجارت ما در سه حوزه بود: بارتر، کشورهای نزیک(خصوصاً هندستان ازطریق واګه) و حوزه آزاد(امریکا، المان،...). درین نوع تجارت مشکلات فراوان وجودداشت. روابط فرهنګی نیزمحدود بود. مفکوره همکاریهای بین المنطقوی غرض انکشاف اقتصادی درین خطه وجود نداشت، درحالیکه موقعیت افغانستان دارای پوتنسیل مساعد بود و است.

طی سالهای۱۳۷۳- ۱۳۸۲ش. به پشاور غرض تدریس در پوهنتون افغانها رفت وآمد مینمودم وبا مطبوعات افغانی آنجا(سپیده، تعاون، ورځ، سهار، آزادافغانستان/وفا، اقتصاد) همکاری قلمی داشتم. روزی یکی ازهمکاران قلمی مجله هنری و ادبی (سپیده) به مدیریت شادروان محب بارش پرزه خطی از جناب ظ.بابری برایم آورد که من را برای اشتراک درکنفرانس همکاری های منطقوی که از طرف دفتر مطالعات منطقوی پاکستان دایر می شد، دعوت نموده بود. موضوع دلچسپ بود. به تاریخ معین در کنفرانس اشتراک نمودم و جناب سعیدی از سفارت افغانستان نیز تشریف آورده بودند. اقای داکترحیات خان رئیس مرکز مطالعات منطقوی پاکستان پذیرایی خوبی نمودند او یک شخص افغاندوست بود. مهمانان ایران و چین نیزصحبتهای عالمانه نمودند. من روی موقعیت جیوپولیتیک و جیواکونومیک افغانستان و امکان تمدید شبکه خط آهن صحبت کردم وحتا نقشه یی را ترتیب داده بودم. متاسفانه به مجرد ختم صحبت هایم، جمعه خان صوفی همه امکانات را رد و ګفت بالای اوضاع افغانستان اعتبار وجودندارد و این کشور ناامن است(!). بعد تا بیست سال دیګر که ناامنی را درکشور میدیدم و ناامنی روزبه روز روبه ازدیاد بود، این ګفته ی صوفی یادم می آمد ومیدانستم که علت درکجاست(!؟). این درحالیکه همکاری های منطقوی اقتصادی غرض انکشاف اقتصادی تمام رقابتهای نامطلوب سیاسی را زیر سایه قرار میدهد و غرض بهبود وضع معیشت باشنده ګان مناطق زمینه کمکهای متقابل و دادستد ها را مهیا میسازد. اما خوشبختانه بعداً به تدریج روحیه ی همکاریهای منطقوی و عضویت افغانستان در سازمانهای منطقوی تقویه شد. افغانستان بعد از عضویت درایکو به عضویت در سارک، شانکهای وسایر سازمانها علاقمند شد وحتا در( WTO) نماینده یاسفیر فرستاده شد(درحالیکه در سایر سازمانهای بین المللی از قبل عضو بااعتبار بود). روی همین منظور دفتر تحقیقی جداګانه بنام(مطالعات منطقوی) تاسیس و وزارت خارجه مرکز مطالعات منطقوی را نیز داشت.

وزارت تحصیلات عالی برای آماده سازی جوانان درین مسایل و توانمند شدن در لابی چنین بحثها در نصاب جدید مضمونی را بنام( اقتصاد منطقویRegional Economics/) جای داد. باوجودیکه اقتصاد منطقوی در اکثریت کشور ها جز از دسپلین عمومی( اقتصادبین المللی International Economics/) است، ولی در افغانستان منحیث یک کورس و مضمون پذیرفته شد و اقتصا بین المللی بنام(اساسات ومبادی) درج کریکولم است. مفردات متفاوت و خلص تر برای آن در دوره لسانس درنظر گرفته شد. بخاطر موقعیت خاص افغانستان وتاثیر و اهمیت سازمانهای منطقوی و جلب توجه همسایگان و جهانیان مقاله ی ازین قلم تحت عنوان( Benefits of Interregional Cooperation and Regional Development) در نشریه های خارجی منتشر شد. هدف مقاله تاکید روی فواید همکاریهای بین المنطقوی است، که اکنون از هر زمان دیګر به آن نیاز بیشتر است. به این آرزو وخوشبینی که افغانستان در انزوا قرار نداشته باشد.

 امیدواریم افغانهای آګاه، ملی اندیش و نویسنده گان ما؛ (جدا از مشکلات حاکمیت و وضع خاص کشور) در مجموع به کشور باندیشند و نگذارند جهان، افغانستان را فراموش ویا به نظر کم ببینند. جلب توجه جهانیان به افغانستان،مردم ومنافع ملی ما وظیفه هر افغان است. هر روزیکه افغانستان به حاشیه و انزوا میرود سالهای زیادی به جبران آن ضرورت است. این قلم درین مقاله منتشره همین حُسن نیت و موقعیت افغانستان را با ذکر دلایل و نتایج آن ابراز داشته است، اماعدم حضور افغانستان در مجلس دو روزه( CHG) سازمان منطقوی شانګهای برای مدت طولانیما را ازمسایل این سازمان مهم غافل ومحروم ساخت. ادامه چنین مثالها به زیان جدی منجر میګردد. به امید تلاش افغانهای خبیر درین موارد. خداکند وارد تعاملات باجهان شویم و راهها وامکانات مختلف را جستجو کنیم. یک عرض و پیشنهاد به دانشمندان محترم کشور بود. تشکر

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت