محمد عالم جمال
نگاهی بر هیاهوی لروبر خواهی در پرتو جرگه قبایل سرحدی
کورخود بینای مردم
طالبان با بالا آمدن موج دوباره « لروبرخواهی» به مقامات پاکستانی توصیه کردند که اعتراض پشتون های پاکستان را ازطریق مذاکره، تفاهم، گفتگو وسیاسی حل کنند ونه ازراه خشونت.
این حکایه سَردرازی درتاریخ
دارد. وقتی محمد داود خان دوبار( دوره صدارت وریاست جمهوری) درداخل گرایش های
مشروطه خواهی، آزادی طلبی، آزادی های فردی واجتماعی را به بهانه «لروبرخواهی»
وداعیه پشتونستان سرکوب کرد وبه فعالیت احزاب سیاسی ومطبوعات غیردولتی وچند
صدایی پایان داد، درمقابل ازمقام های پاکستانی خواست، حقوق سیاسی ـ قومی پشتون
های پاکستان را اعاده کنند.
دربرابراین درخواست دولتمردان پاکستانی(ازسکندرمرزا تاذوالفقارعلی بوتو) می
گفتند که چی حقوقی ازپشتونها درپاکستان ضایع شده است که به اعاده ی آن
بپردازیم؟ آزادی های فردی واجتماعی بهترازافغانستان بود، مطبوعات آزاد وجود
داشت، احزاب سیاسی فعالیت می کردند وپشتون ها یک ایالت درچوکات پاکستان داشتند
که اداره ورهبری آن به دست خودشان بود.
اما دراین سوی مرزدیورند داعیه دارپشتونستان اعاده حقوق پشتون های پاکستان، جوامع واقوام غیرپشتون رعیت فاقد حقوق سیاسی وملی بودند وپیوسته سلب مالکیت می شدند وداروندارشان به طوررایگان به پشتون های پاکستانی توزیع می شد ونمی توانستند دم بزنند. حاکمان فدراسیون قبایل پشتون تنها خواهان حقوق سیاسی، مدنی، فرهنگی وقومی برای همسایه پشتون ونه مردم غیرپشتون خود شان بودند.
طالبان که اکنون« پشه ی بام پاکستان را می بینند وفیل بام خودشانرا نه» این طرف به جای ساختن دبستان، دبیرستان، بیمارستان به زندان سازی به پنجشیریان وتاجیکان مصروف اند وتمام کشور را به زندان وشکنجه گاه برای جوامع واقوام غیرپشتون به ویژه تاجیکان وهزاره ها تبدیل کرده اند؛ اما درآن سوی مرز خواهان اعاده حقوق پشتون های پاکستان اند.
حال پرسشی مطرح می شود که چی حقوقی ازپشتونهای پاکستان ضایع شده است؟ کی بیشترازآزادی برخورداراست، پشتون های پاکستان یا غیرپشتون های افغانستان؟
ازبدوتاسیس پاکستان توسط
استعمارگران بریتانیایی، پشتون ها به عنوان یک اقلیت قومی درپاکستان همواره
شانس این را داشتند که تا بالاترین رده های قدرت(ریاست جمهوری، نخست وزیری،
رییس ستاد ارتش، حاکمان نظامی، رییس آی.اس.آی.)... بالا بروند. ودرچوکات
پاکستان حکومت ایالتی خودشان را دارند؛ اما درمقابل دراین سورسیدن به مقام های
مشابه، تابوهای ممنوعه قبیله یی وقومی اند.
طالبان درهمان چوکات شریعت اسلامی که همه مسلمان ترازطالبان اند، چی حقوق
سیاسی، مدنی، فرهنگی، قومی، اجتماعی واقتصادی را برای غیرپشتون ها قایل اند؟
مگراسلام طالبانی با تبعیض وخشونت سیاسی، قومی، زبانی وفرهنگی همراه نیست؟
سرکوب، زندان، شکنجه، سلب مالکیت، کوچ اجباری و محروم کردن ازحقوق وآزادی های
فردی واجتماعی غیر پشتون ها رویکرد اصلی امارت طالبانی نیست؟
اگرپیشبرد سیاست های فاشیستی دربرابرجوامع واقوام غیر پشتون رایکسوبگذاریم که
تاریخ درازدارد، واقعیت این است که آنچه در پاکستان جریان دارد، پروژه مشترک
امریکایی ـ طالبانی است. امریکایی ها قدرت را به طالبان تحویل دادند تا این
پروژه هارا به ثمربنشانند. حضوربیش ازبیست گروه تروریستی درزیرچتر طالبان
وپرداخت بیش ازپنجاه ملیون دالردرهفته خرچ همین گروه های تروریستی می شود.
حملات تروریستی به ایران، تاجیکستان، فدراتیف روسیه وپاکستان در واقع ثمربیست
سال کاراستخباراتی وآموزشی سازمان سیا در افغانستان بوده است، که اکنون این
پروژه ها به طالبان تحویل داده شده واجرایی شده اند. تی.تی.پی.، داعش، جیش
العدل، انصارالله... صرف نام دیگرطالب است.
جرگه لر وذوق زدگی دربروطرح چند
پرسش
بخش نخست
جرگه قبایلی به مثابه یک نما د قبیله یی، قرون وسطایی وضد ارزشهای دموکراتیک
مدرن، ذوق زدگی فراوان را دراین سوی مرزدیورند بازتولید کرد. جرگه بازی چنان
شورودست افشانی وپای کوبی را به وجود آورده است که ازچپ تا راست، ازسوسیالیست
تا دموکرات ولبرال برای آن شانزول، تاویل وتفسیرنوشتند وهمه آن را شاهکارقرن ۲۱
جامعه برادرپشتون ارزیابی کردند. دراین میان درد برخی ازبرادران عرب تبارما
تیزترازهمه است که سالهاست ازنام سید وسادات، پیروپیرخانه وپیشوای دینی ومذهبی
به شیره کشی مردم پرداخته وازمردم سواری سیاسی گرفته اند وحالا مصروف شمشیرزدن
درصف لشکرپیروزقومی اند.
بدون ضیاع وقت خوانندگان، به بررسی قطعنامه جرگه بپردازیم که سبب شده است این
همه شورونشاط قبیله یی بیآفریند وهمه را به تحرک سیاسی وادارد:
۱ ـ جرگه فیصله کرد همه گروه های مسلح مشمول ارتش پاکستان باید منطقه پشتون
هارا ترک کنند. حال بدون این که به حاکمیت ملی وتمامیت ارضی پاکستان تماسی
بگیریم، ازروشنفکران ونویسندگان جامعه برادر پشتون می پرسیم، اگر جوامع واقوام
غیرپشتون فیصله کنند که لشکرقومی، قبیله یی وتروریستی طالبان مناطق: ازبک ها،
بلوچ ها، پشه یی ها، تاجیک ها، ترکمن ها، هزاره ها ودیگران را ترک کنند وبه
مناطق شان برگردند، برای داستان نویسان جرگه قابل قبول است وازآن حمایت می
کنند؟
۲ ـ تمامی دوستان از مدنیت گرایی پشتون های آن سوی مرزحرف وحدیث فراوان گفتند،
جرگه فیصله کرد که بیشترازدوصدهزارارتش مسلح قبیله یی ساخته شود. اگرهمین
خواست ازسوی جوامع واقوام غیرپشتون برای سازمان دادن دفاع خودی وبومی ساختن
دفاع ازمناطق درخواست شود، روشنفکران جامعه برادر پشتون از آن پشتیبانی می
کنند؟
۳ ـ جرگه فیصله کرد برای پشتون ها مرزدیورند بازباشد، مساله پاسپورت وویزه ملغی
شود ودرواقع مرزی وجود نداشته باشد. اگرجوامع واقوام غیرپشتون برای تامین روابط
با همتباران وهمزبانان شان خواستاربرداشته شدن مرز شوند، شما پشت سراین خواست
ها قرارمی گیرید؟
۴ ـ جرگه تصویب کرد پشتون ها درسایرایالات پاکستان مورد تبعیض قومی وفرهنگی
قرارنگیرند. اما اینطرف مرز، ستم قومی، فرهنگی، زبانی، دینی ومذهبی
دربرابرغیرپشتون ها بیداد می کند. شما برای ختم غایله تبعیض سیستماتیک تاریخی
حاضرید با غیرپشتون ها همصدا شوید؟
۵ ـ جرگه فرمود، شناخت کارت پشتون ها درپاکستان تمدید شود. در حالی که
بیشترغیرپشتون ها از ستم وسرکوب طالبان کشورراترک می کنند، چرا در مورد دیگران
این سخاوت به میان نیامد؟ شما که نام جرگه را جرگه عدالت خواهی ومدنی
گذاشتید!
۶ـ جرگه فیصله کرد، امکانات، وسایل، منابع اقتصادی ومالی درمناطق پشتون ها، مال
ودارایی پشتون هاست وبه کس دیگرتعلق ندارد. ازاین خواست درمناطق غیرپشتون های
هموطن تان حمایت می کنید؟ این درحالی است که چورزمین، تصرف منابع آب، معادن
جامد، سنگ های قیمتی، فلزات گرانبها، نفت وگاز درمناطق غیرپشتون ها ادامه دارد
وازاین منابع تنها برای سلطه سیاسی ونظامی برغیرپشتون ها وسرکوب غیرخودی ها
استفاده می شود.
۷ ـ جرگه تصمیم گرفت، ارتش نباید درامورحقوقی پشتون ها دخالت کند. شما این
خواست را برای غیرپشتون های هموطن تان می پذیرید؟ دراین سوی مرز دیورند، مساله
دخالت لشکر حشری وقبیله یی را درامورحقوقی درتاق بالا بگذاریم. لشکر حشری
وقومی به سرکوب سیستماتیک غیرپشتون ها می پردازد، کوچ اجباری شیوه معمول
حکومتداری است وشبانه همین لشکر برحریم خصوصی وحتی ناموس مردم تجاوزمی کند، چرا
سکوت کرده اید؟
۸ ـ جرگه فیصله کرد، تمام زندانیان سیاسی پشتون بدون درنگ آزاد شوند، چند نفر
آند؟ این سوتنها بالاترازسی هزار تاجیک در زندان های طالبان با مرگ وشکنجه
دایمی روبرو اند، چرا عدالت خواهان ما به رهایی این زندانیانی که اکثریت قاطع
آنها مردم ملکی وغیرنظامی اند، صدا بلند نمی کنید؟ حاکمیت قومی مشغول زندان
سازی برای غیرپشتونهاست.
۹ ـ جرگه درخواست کرد. از طالبان افغانستان به نرمی خواسته می شود تا دروازه
های مکاتب را برروی دختران باز کنند. مگر همه این ماتم ملی تنها به باز شدن
دروازه مکاتب دختران بستگی دارد؟ این درخواست هم نمک حلالی سران جرگه بود که
صدها میلیون دالررا از خلیل زاد، کرزی، احمدزی، اتمر، داوود زی ودیگر زی ها
درجیب زده بودند...(ادامه دارد)
جرگه لر، ذوق زدگی دربروطرح چند پرسش
بخش دوم
روشنفکران جامعه برادرپشتون، بیایید ساده حرف بزنیم واین پرسش هارا از
ضمیرروشن، وجدان بیدارواحساس مسئولیت دربرابر مردم پاسخ بدهیم:
۱ ـ حاکمیت قومی وقبیله یی طالبان تجمع دوزن ودختررا درمکان های سربسته
ودرزیرزمینی منازل شان تحمل نمی کند؛ اما درزیرریش دولت پاکستان صدها هزارانسان
تجمع می کنند، جرگه برگزارواخطاریه والتیماتوم صادرمی کنند، درکجا آزادی،
تکثرگرایی،انسانگرایی وجود دارد؟ دراین سوی مرز تحت حاکمیت پشتونها یا درآن سوی
مرزتحت حاکمیت به گفته شما پنجابی ها؟
۲ ـ حرف وحدیث زیاد ازاستعمار،اشغال،«سامراج پنجابی» وازهرشق وشوق گفتید.
مگرهمین سندی ها، پنجابی ها، بلوچ ها ودیگران درهمین سرزمین کنونی شان نبودند؟
یا سرزمین های پشتون ها را گرفته اند؟ گاهی تاریخ را ورق زدید؟ بلوچ ها ها، جت
ها، کردها، وده ها قوم دیگرکه از پنجاب تا بلوچستان زندگی می کردند، چی شدند؟
شما سرزمین سندی ها، جت ها، پنجابی ها، بلوچها ودیگران را درآن سوی مرزتصرف
کردید واین سوی مرزسرزمین های ازبک ها، تاجیک، هزاره ها وسایراقوام را گرفتید.
یکباربه وجدان تان مراجعه کنید که کی اشغالگراست؟
۳ ـ درآن سوی مرزنام پاکستان مشتمل ازهمه جوامع واقوام است وهویت قومی
واجتماعی هیچکس دردرون هویت اجتماعی قوم دیگراستحاله نشده است واین سوی مرزهمه
را درنام قومی خود استحاله کرده و تملک مالکانه را برتمام نمادهای ملی
برقرارکرده اید، پنجابی ها سیاست فاشیستی، تمامیتخواهی ودعوای مالکیت قومی را
برتمام پاکستان دارند، یا شما دراین سوی مرزبا تمام وکمال این سیاست هارا دنبال
می کنید؟
۴ ـ درپاکستان: سندی ها، پنجابی ها، بلوچ ها، پشتون ها ایالت دارند ومقدرات ملی
وسیاسی شان به دست خود شان رقم می خورد. این سوی مرز، مسئولان محلی تا واخان
بدخشان ازقندهاردیسانت می شوند، امورلشکری وکشوری به دست یک قوم است ومردم
صلاحیت ریش ولباس شان را ندارند، چی رسد به این که حق تعیین سرنوشت ملی وسیاسی
شان را دعوا داشته باشند. حقوق سیاسی، فرهنگی، هویتی، ملی مردم درکدام سومورد
تعرض قرارگرفته است؟
۵ ـ درپاکستان پشتون ها درتمامی رده های بالایی قدرت حضورداشتند ودارند: رییس
ستاد ارتش، رییس آی.اس.آی. نخست وزیر، رییس جمهور، درپُست های کلیدی کابینه.
درحالی که یک اقلیت قومی به تناسب دیگران اند. دراین سوی مرزقدرت بین دوقبیله
درانی وغلجایی ترکه وتقسیم شده است ورده های بالایی حاکمیت سیاسی به صورت
تابوهای ممنوعه قبیله یی درآمده است. درکدام سوی مرزجوامع و اقوام به حاشیه
نشینی سیاسی محکوم شده وبه زواید تاریخی تبدیل شده اند؟
۶ـ درپاکستان قدرت با دخالت مردم سامان می یابد، حال اگرکودتاهای نظامی را
یکسوبگذاریم، همین اکنون حاکمیت سیاسی درپاکستانی مشروعیت وقانونیت خود را
ازمردم گرفته است. این سوی مرزحاکمیت های مطلقه استبدادی، فرد محوروتمامیتخواه
وبا رویکرد سیاست های عصرحجری زمام اموررا به پیش می بردند و می برند.
روشنفکری که ادعای «عدالت، برابری وبرادری...» وازاین حرف های قلمبه وسلمبه را
دارد، باید درگام نخست علیه کی بایستد؟
۷ ـ وقتی ازوحدت ملی، منافع ملی وملی های بیشمار حرف می زنید، جایگاه جوامع
واقوام غیرپشتون درکجای این ملی ها قراردارد؟ مگرهمه چیزافغانی نیست؟ مگرموقعیت
جوامع واقوام دررابطه با دولت و روابط درون اجتماعی وقومی شان درپاکستان
وافغانستان قابل مقایسه است؟ وقتی ازاستعمارفرهنگی حرف می زنید، زبان وفرهنگ
پنجابی ها به عنوان زبان رسمی وملی است، یا ازسندی ها یا ازکدام قوم دیگر؟ زبان
اردو به همه تعلق یکسان دارد.
۸ ـ دوستان عزیزما همواره آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، انسانگرایی ومظاهر تمدن
مدرن را برای همسایه می خواهند واین سوچشم خود را برهمه سرکوب ها، آزادی کشی
ها، آدمکشی ها، قومکشی ها، زن ستیزی ها، دانش ستیزی ها، سرکوب آزادی های فردی
واجتماعی قومی خود شان می بندند. دوستان! جوامع واقوام غیرپشتون افغانستان
هموطن تان هستند، یا پشتون های پاکستان؟ باید به این مساله صادقانه پاسخ بدهید
تا تکلیف همه روشن باشد.
۹ ـ وقتی شما خاک هایی را که خودتان فروختید وبارها درپای آن سندهای ننگین
مهروامضا گذاشتید وحالا همان اعجوبه ها را لقب بابا وپیشوا داده اید، ازکی گله
می کنید؟ اما تاوان همه خاک فروشی ها را با ترکه وتقسیم زمین های غیر پشتون ها
ازاین سوی مرزگرفتید. آنطرف خاک پشتون ها را فروختید واین طرف را پشتونستان
ساختید. اگرمرزرا به رسمیت نمی شناسید، ازکدام دولت ملی، ملت، حکومت وحاکمیت
حرف می زنید؟ مگرهمه این مفاهیم حقوقی وسیاسی به مرزهای تعریف شده به نام
کشوربستگی ندارد؟
۱۰ ـ جرگه ازکدام عدالت، مدنیت، برابری وبرادری بین اقوام حرف زد، یادی از
این سرکوب ها، شکنجه ها وآزادی کشی ها وچپاول هست وبود مردم دراین سوی مرزکرد؟
هرگز. هرچه حرف وحدیث بیان کرد وتصمیم گرفت، همه اش داعیه ی قوم پشتون این سو
وآن سوی مرز بود وهمین. حال این مدنیت گرایی وعدالتخواهی است یا قومگرایی؟ این
همه طومار نویسی عدالت خواهی ومدنیت گرایی در کدام تصمیم جرگه انعکاس کرد که
این همه ذوق زده شدید؟
۱۱ـ دوستان! اگرواقعاً به ارزش های عام بشری، عدالت، آزادی، برابری، برادری
و حق تعیین سرنوشت ملی وسیاسی مردم به دست خود مردم باور دارید؟ حکم عادلانه
تاریخ، انسانیت، ترقیخواهی، عدالت خواهی، حقوق بشرخواهی وآزادیخواهی ازشما می
طلبد، پیشاپیش همه برای براندازی رژیم ضد بشری، آزادیکش وتروریستی طالبان
قراربگیرید وبه این حرکت قهقرایی زمان که شرم تاریخ وننگ بشریت است، پایان
دهید. تا زمینه ی برگشت دوباره سایر تیکه داران قومی که درتن مردم تنها استخوان
های بوسیده چیز دیگررا نگذاشته اند، مساعد نشود. این هم دین ومسئولیت روشنفکری
است، هم از روشنگری وهم تعهد انسانی وهم اسلامی.
۱۲ ـ نباید مطرح کردن درد های خونچکان تاریخی شمارا به حکم ساده (عناصر ضد
پشتون، تجزیه طلب ونوکرخارجی) وادارد. حال روز آزمون سخت ودشوار است که شما
دربرابر آن قرارگرفته اید. به داعیه ملی می پیوندید یا به داعیه قومی، تمامیت
خواهی و پیشبرد سیاست های فاشیستی.
ما به آزادی، عدالت، برابری، برادری، کشورواحد، آزاد، یکپارچه و آباد که درآن
شهروند محوری شکل بگیرد ومردم صاحب حق تعیین سرنوشت ملی وسیاسی شان باشند،
باور خدشه ناپذیرداریم . این مسئولیت شماست که سرنوشت ملی وسیاسی تان را با
مردم این سوی مرز دیورند گره می زنید ویا آن سوی مرز. تاریخ وحکم زمان، عمردد
منشان پیشین را به سرآورد وعمراین شبکه ی تروریستی اجنبی گراهای قرون وسطایی
نیزبه زودی به پایان خواهد رسید وشما می مانید وداوری عادلانه تاریخ!
دوستان! بافریب دادن اذهان عامه مردم، لقلقه زبان ، ادبیات مفشن وجمله بندی
های قالبی نمی توان درد مردم درخون نشسته، آواره ودست به گریبان با مرگ حتمی
را نجات داد. با هرطلسم جادویی واژه ها، معنی واژه ها، مفاهیم وواقعیت
تغییرنمی خورند. سیاه را با هرواژه زیبا توصیف کنیم، همان سیاه است. کسانی که
ازنام پشتون دست وآستین برزده اند تا تمدن کهن وتاریخی را ویران کنند، ومردم
را به عصرحجر برگردانند، تمدن نمی سازند. «جنباندن تمدن» تنها برای ویران کردن
تمدن است ونه برای تمدن سازی.