دکتر حمیدالله مفید
آیا طالبان آمده اند ، تا ۳۴ ملیون شهروند افغانستان رادر پشت شان به بهشت ببرند؟
بزرگترین دشواری که در برابر جهان اسلام قرار گرفته است ، تعبیر و تفسیر نادرست از دین و مفاهیم آن است.
همه میدانند که اسلام بر پنج اصل بنا یافته است: یعنی کلمه ، نماز ، روزه ، زکات و حج . که انجام این پنج بنا بر یک مسلمان فرض است تا آن را به دیده داشته و انجام دهد، در فرایند انجام این نیایش ها ، خداوند او را به بهشت می رساند. در حقیقت این پنج قانون یا مکلفیت مناسبات یک مسلمان را مستقیم با خدایش تآمین می کند و این مناسبات فردی است. بجز خود شخص هیچ کسی دیگری نمی تواند تا برای شخصی دیگری این وظایف را انجام دهد ، چنانی که در آیه های متعدد قران به این امر اشاره شده است ، که بجز خود شخص ، نه فرزند ، نه پدر ومادر، نه امیر المؤمنین ، نه وزیر امر بالمعروف و نهی عن المنکر و نه هیچ کسی دیگری پاسخگوی اعمال کسی دیگری شده نمی تواند .
از میان ده ها آیه قران به یکی آن بسنده می شود:
سوره الانفطار آیه ۱۸ (( یوم لا تملک نفس لنفس شیئآ و الامر یومیئذ لله )) در روز پاداش هیچ نفسی به نفس دیگر کوچکترین کاری کرده نمی تواند و تصمیم امور در این مورد به خدا تعلق دارد.
شخصی می خواهد به جنت برود خودش تصمیم می گیرد، نه شخص دیگری .
کدبانوی پیری را پرسیدند ، چرا نماز نمی خوانی و روزه نمی گیری ، در پاسخ گفت: من نمی خواهم به جنت بروم ، آنجا، برای مردها هفتاد ودو حور بهشتی و صد ها غلمان خوش قیافه و جوان وعده داده شده است . برای من چیزی وعده دادده نشده است ، نه جبراییل ، نه میکاییل و اسرافیل ونه هیچ دیگر ملایک دیگری بر طبق آیات قران که مرد ها اند به من نگاه هم نمی کنند ، چون وظیفه دیگری دارند. من بدبخت ملیون ها سال در کنار جوی شیر ، شهد ، وشراب بنیشنم و تری تری نگاه کنم ، در روی زمین بیماری شکر دارم وشکرم بالا است ، نه عسل می خورم ، از شیر و شراب بدم می آید ، چی کنم جنت را ؟ می خواهم در دوزخ عاجل بسوزم و از شر ، شراب و عسل و شیر هم خلاص شوم .
مگر امارت اسلامی و ملا صاحب ها به این کدبانو فشار می آورند ، که نی چون ما می خواهیم تو باید جنت بروی . این درحقیقت آغاز همین جدال دین و سیاست است.
اگر شخصی پنج بنای مسلمانی را انجام بدهد ، در برابرآن در روز رستاخیز جنت را بدست می آورد . در دنیا به خاطر نماز و روزه و دیگر نیایش های شخص ، نه معادن بیرون می شوند ، نه سیلاب بند می گردد ، نه توفان نابود می شود ، نه کسی صاحب موتر و جایداد می گردد ، نه جای کار برای مردم پیدا می شود ، نه بیماری ، فقر وتهیدستی ، ازمیان می رود نه طیاره و راکت ساخته می شود ، هیچ کاری در دنیا به خاطر نیایش مردم از سوی خدا وعده داده نشده است. یعنی پاداش نیایش تنها در روز آخرت یا روز رستاخیز است.
تاریخ سیاسی اروپا در دوره اسکولاستیسم ، بیاگر آنست ،که همین سیاست جبری دین و رفتن به بهشت در مسیحیت وجود داشت. حتی در سده های چهاردهم و پانزدهم کلیسا بهشت را در برابر پول بالای مردم بفروش می رسانید.
بدبختانه پس از چهارصد سال تجربه ناکام این اندیشه و این روش و منش یکبار دیگردر افغانستان از سر تکرار می شود. یعنی امارت سرپرست ،کار نادرست و ناسوده مسیحیت دوره اسکولاستیسم اروپا را از سر شروع کرده است ، یعنی بایسکل کهنه را از سر می خواهند اختراع کنند.
انقلاب صنعتی و در پی آن رویداد های علمی و تغییراتی که در جهان پدیدار شد مناسبات میان انسان ها ، میان دولت و مردم ، میان ارگانهای دولتی و سازمان های سیاسی یک بادیگر همه روی قوانین مدنی وانسانی ریخته شدند و همبودگاه یا جامعه بشری تکامل کرد .
یعنی قوانین جدید که شالوده ای آن افقی بود و مناسبات این ارگانها را تعیین می کرد، از سوی انسان ها و جوامع بشری پیریزی شد، که مناسبات انسان ها را با یکدیگر تنظیم نمود .
یعنی در جوامع بشری دوگونه قانون پدیدار شد:
. یکم : قوانین و مقررات الهی که مناسبات انسان را با خدایش تنظیم می کرد و از بالا به پایین ، غیر قابل تغییر و غیر قابل شک بود. که آن را قوانین عمودی مناسبات انسان با خدایش می نامند و این قانون و این مناسبات بکلی فردی است.
دوم : قوانین اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی ( اخلاقی ،تربیتی و زبانی )و اقتصادی که مناسبات میان انسان ها ، دولت ها ، احزاب سیاسی ، شورا ها ، پارلمان ها ودیگر ارگانهای سیاسی ، اجتماعی را تنظیم می کنند و این قوانین افقی ، تغیر پذیر و قابل رد و یا تایید می باشند.
خلط و یا درهم آمیزی این دو قانون باهم یعنی قوانین الهی که عمودی اند و درصد ها دین و مذهب تبین دارند و قوانین اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی که افقی اند وروابط میان انسان ها ، دولت ها ، سازمان های سیاسی و اجتماعی را تنظیم می کنند وبیرون از مقررات دینی و نیایشی اند ودر چوکات انسان ها مطالعه می شوند . موجب درهم وبر هم خوردن نظام بشری و اجتماعی می گردد.
به منظور روشن شدن این اندیشه یک پرسش مطرح می شود؟
دین برای انسان ها نازل شده است؟و یا انسان ها برای دین خلق شده اند؟
پاسخ به این پرسش همه دشواری ها را حل می سازد:
پاسخ: بدون شک که خداوند نخست انسان را آفریدو سپس ادیان را برای رفتن به بهشت برای انسان ها فروگذاشت ، زیرا انسان یکی است مگر ادیان مختلف ، چنانی که بر طبق روایات دین مقدس اسلام و دین یهوه یا یهودی ۱۲۴ هزار پیامبر را خداوند برای رهنمایی انسان هافرستاده است ، یعنی در هر هفت ماه یک پیامبر و یا از دیدگاه علمی نخست انسان ها تکامل کردند وسپس اندیشه های دینی در پی آن پدیدار شدند. زیرا نخستین ادیان بشری از ده قانون هامورابی آغاز می یابد و در پی آن خدایان چون : بهل ، هبل ، ملک ، نانا ، میترا ، اهورمزدا ، راما ، ودر زمانه های پسین ادیان ابراهیمی یهودی ، میسحی وپسانتر ها :لات ، منات و عزا در مکه معظمه و در فرجام دین و آیین مقدس اسلام پدیدار شدند .
یعنی نخست انسان ها آفریده شدند و سپس ادیان ، از اینجاست که هم از لحاظ دینی و هم از لحاظ علمی دین به خاطر سرشت بهتر ، اخلاق نیکو تر و منش ارزشمند تر انسان ها نازل شده است.
پرسش دوم : آیا با تطبیق شریعت وقوانین دینی انسان ها در دنیا رستگار می شوند و یا در روز رستاخیز یا آخرت؟
پاسخ ساده است. خداوند به مسلمانان وعده داده است که هر گاه پنج بنای مسلمانی را درست بجا بیاورند ،در روز رستاخیز به بهشت می روند.
تکرار می شود:
به خاطر نیایش و عبادات در دنیا هیچ چیزی به مسلمانان وعده داده نشده است، نه بیماری با چُف ودم ودعا تندرست می شود ، نه از آسمان برای تهیدست یا فقیری پول و سرمایه فرو می ریزد، نه بی دانشی صاحب علم وکمال می شود. این ها در دنیا به دارو ودکتر ، به کار وتلاش و به آموزش و فراگیری وابسته است نه به نیایش و عبادت اگر به عبادت و نیاییش مربوط می بود ، نخست خداوند آن را در قران وعده می داد و دوما: در کشور های اسلامی هیچ بیمار ، هیچ فقیر ، هیچ جاهلی وجود نمی داشت ، پس وعده خداوند ج به آخرت است نه به دنیا!
حاکمیت سرپرست طالبان با تطبیق اهداف آتی :
۱ -جلوگیری از کار زنان
۲ - جلوگیری از آموزش دوشیزگان .
۳ - بی تفاوتی نسبت به سهم دانشمندان و دیکر تبار ها در کابینه ، حاکمیت و اداره دولتی.
۴ -بی تفاوتی در زمینه مشروعیت نظام از طریق آرآء مردم .
۵ -جلوگیری از یک نشست بین الافغانی و یا بهتر تر جلوگیری از یک نشست گفتمان فراگیر و مردم شمول که در آن دانشمندان ، رهبران احزاب سیاسی ( ۱۰۵) حزب ثبت شده در وزارت عدلیه ، نه احزاب جهادی بدنام ، فاسد وابسته به باند کرزی و غنی و مافیایی شمال ، برخی از استادان و دانشمندان کشور سهم داشته باشند بر طبق توافقنامه دوحه میان امریکا و طالبان.
۶ - جلوگیری از قانونی شدن نظام وبی پاسخگویی از مصارف وبودجه دولتی در برابر شورا ها و ارگان های قانو ن گذاری و تحقق قانون در کشور.
۶ - گذاشتن ریش جبری .
۷ - وادار ساختن مردم و کارمندان دولت به یک زبان و ستیزه در برابر زبان میان تباری ومیانجی فارسی .
۸ - انجام جبری نماز ، روزه ودیگر مراسم دینی در همبودگاه .
با تحقق این اهداف طالبان می خواهند تا در همبودگاه شریعت را تطبیق کنند که از اثر آن ۳۴ ملیون نفوس کشوربه بهشت بروند؟ ویا می خواهند جامعه را از تمام شاهراه ترقی ، عدالت ، آزادی ، بهزیستی و تمدن بشری به دور نگه دارند؟
بر طبق ایات متعدد قران جبر در دین ممنوع است، بر طبق رهنمود های خدا و پیامبرش هر انسان از اعمالش نزد خدا جوابده است و دولت از اعمال و کارکرد هایش در برابرمردم و ارگانها و شورا های مردمی پاسخگو است.
انچه را که طالبان به نام دین و شریعت در جامعه اعمال می کنند، نه دینی است و نه شریعتی زیرا دین یک عمل و باور شخصی است و دولت یک ارگان مردمی . هر انسان ازاعمالش که خواندن کلمه ، ادای نماز، انجام روزه ، تادیه ذکات و رفتن به خانه خدا است ، نزد خدا پاسخگو است و این نیایش ها را برای رفتن به بهشت انجام می دهد ، مگر دولت یک ارگان مردمی است که به منظور تحقق قانون اساسی ، قانون مالیاتی ، قانون عدلی و قضایی ودیگر قوانین اجتماعی ایجاد شده واز انجام آن ها در برابر مردم و ارگانها وشورا های مردمی پاسخگو می باشد.
پس دولت در کره زمین ایجاد نشده است ، تا با تطبیق به زور اعمال پنجگانه دین ، مردم را به زور به بهشت ببرد، بلکه دولت ایجاد شده است ، تا کشور را از فقر ، تهیدستی ، بردگی ، بی دانشی ، جنگ و ستیز نجات بدهد و کشور را بر طبق قوانین جاری جهانی و به ویژه بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی مصوب سال ۱۹۹۰ قاهره و بر طبق کنوانسیون ها و توافقنامه ها وپروتوکول های ملل متحد در شاهراه ترقی و عدالت انسانی برساند. تا هم مشروعیت داخلی و هم مشروعیت جهانی بدست آورد و کشور را از بدبختی،فقر بی قانونی ، بی عدالتی نجات بدهد.
امیدواریم تا امارت سرپرست با درک واقعیت های جهانی از کردار ، روش و منش موجودش دست بردارد و به عدالت انسانی و قوانین بین المللی گردن نهد و کشور را از بدبختی و گروگان گیری ۳۴ ملیون انسان را زیر نام رفتن به بهشت آزاد سازد.
بادرودومهر