مهرالدین مشید
پس لرزه های اختلاف و تکانه های آن بر مخفی گاۀ رهبر طالبان از شایعه تا واقعیت
سرمایه گذاری های تازه بر سر حقانی و نگرانی ملاهبت الله
هرچند نشانه های اختلاف در میان طالبان چیزی تازه ای نیست؛ اما نشر پیام عیدی ملاهبت الله از اختلاف جدی و شدید در میان طالبان پرده برداشت. این پیام نشان داد که زگنال اختلاف درونی میان دسته های گوناگون طالبان فراتر از شایعه، به واقعیت تبدیل شده و زنجیر مخفی گاه ی ملاهبت الله را نیز به صدا درآورده است. پیش از این اختلاف میان جناح های گوناگون طالبان شایع شده بود و رسانه ها از اختلاف میان جناح های گوناگون طالبان چون، شبکه ی حقانی، دسته ی ملایعقوب و دسته ی ملاوثیق برضد تمامیت خواهی های ملاهبت الله از یک سو و از سویی هم اختلاف میان جناح قندهاری ها و هلمندی ها و در کل جناح های درانی و غلزایی پرده برداشته بودند. پیام عیدی رهبر طالبان این اختلاف را برجسته ساخت و آن را به واقعیت تبدیل کرد. حال پرسش این است که آیا اقبال مستعجل طالبان در نتیجه ی اختلاف درونگروهی در حال غروب است و یا اینکه حکومت سه ساله ی طالبان رویا های حامیان منطقه ای و جهانی آنان را به یاس بدل کرده و برنامه ی جایگزینی دسته های میانه رو طالبان یا وسعت از آن را بجای ملاهبت الله روی دست دارند.
هرچند رهبر طالبان در پیام عیدی خود به موضوع های گوناگون اشاره کرد؛ اما از محتوای پیام او فهمیده می شود که او بیشتر از همه نگران ازهم پاشی درون گروهی طالبان است. ملا هبتالله در سخنرانی نماز عید قربان در قندهار اعضا و مسؤولان حکومتش را به اتحاد دعوت کرد و گفت که ترجیح میدهد که با اتحاد آنها، عزل شود؛ اما در میان شان اختلاف نباشد. رهبر طالبان دامن زدن به اختلاف گروهی را سیاست فرعونی خواند. وی به ادامه برای شکل گیری نظام بر «گسترش و تقویت مراکز دینی» و «فعالیتهای وزارت امر به معروف و نهی از منکر» تأکید کرده و او مدعی شده که با حاکمیت طالبان در افغانستان برادری اسلامی و وحدت تحکیم یافته و حقوق شرعی تمام اتباع، تأمین گردیده است. رهبر طالبان در بخشی از این پیام از تاجران دعوت کرده که در بخشهای مختلف سرمایه گذاری کنند و در پیشرفت افغانستان مسئولیت خویش را ادا نمایند و به تمام ادارهها دستور داده که برای بازرگانان سهولت های لازم را آماده کنند. رهبر طالبان، در راستای اجرای پروسههای بازسازی، توسعه منابع آبی، توسعه کشاورزی، راهسازی، استخراج معادن، رسیدگی به دشواری های اقتصادی اقشار آسیبپذیر جامعه، عزم حکومت طالبان را جدی و قاطع عنوان کرده است. این گفته ها به نحوی چرخش فکری طالبان را از دیدگاه ی تقدیری و الهی به سوی نگاه ی عملی و توسعه ی اقتصادی نشان میدهد.
روابط خارجی افغانستان پس از حاکمیت طالبان در رابطه به «نوع نظام سیاسی» و «نوع مواجهه طالبان با نظام بین الملل» تبدیل به دو مسئله اساسی و چالشبرانگیز شده است. برخلاف انتظار، رهبر طالبان در پیام جدید خود، در خصوص روابط خارجی افغانستان، اشارات زیادی نداشته است. پیش از این نیز مقامات حکومت طالبان چندین بار اظهار داشتهاند که حکومت طالبان مسئولیتهای ملی و بین المللی خود را انجام داده و اکنون مسؤوليت کشورهای دیگر است که حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد. رهبر طالبان در قسمت دیگر این پیام مانند گذشته بطور صریح این جنایات اسراییل بر مردم فلسطین را محکوم کرده و دفاع از فلسطین را مسؤولیت همه مسلمانان جهان عنوان کرده است. انتظار مردم افغانستان این بود که رهبر طالبان درباره آموزش دختران و اشتغال زنان اشارهای داشته باشد؛ اما در پیام رهبر طالبان به این موضوع ها هیچ اشارهای نشده است.
شگفت آور
اینکه در پیام رهبر طالبان، به جای «حقوق شهروندی» از واژه «حقوق شرعی» و به
جای «شهروند» از واژه «اتباع» استفاده شده است. درباره دلالتهای معنایی و
جایگاه مفاهیم «شهروند و اتباع»، «حقوق شرعی و شهروندی» در دو دهه اخیر، در
ادبیات سیاسی و حقوقی افغانستان، بحثهای اساسی صورت گرفته است. این بیان کننده
نوع نگاه ویژه رهبر طالبان به پروسه ملتسازی و جایگاه گروههای مختلف اجتماعی
افغانستان در نظام طالبان میباشد که نه تنها تا هنوز در عمل پیاده نشده؛ بلکه
با حذف زنان از اداره های دولتی و مسدود شدن دروازه های مکتب ها بر روی دختران
و وضع محدودیت های دیگر حقوق شرعی و حقوق شهروندی زنان هرچه بیشتر پامال گردیده
است. رهبر طالبان در پیام عید فطر نیز در به زبان صریحتر خطاب به اعضای
طالبان گفت که «از اختلاف و خودخواهی اجتناب بورزید». اتهام خودخواهی چیزی است
که رقبای داخلی رهبر طالبان و در رأس آنان سراجالدین حقانی بارها رهبر این
گروه را بدان متهم کردهاند. از نظر رهبر طالبان کسانی که او را متهم به
خودخواهی میکنند، خودخواه هستند. در این میان آنچه مایه ی نگرانی رهبر طالبان
را فراهم آورده است؛ سفر حقانی و افگندن فرش سرخ زیر پای او و دیدار های پیدا و
پنهان او با مقام های امارات، مقام های امریکایی و سایر مقام های استخباراتی
کشور های منطقه و جهان است.
رسانههای امارات متحده عربی به نقل از وزارت خارجه این کشور گزارش
دادند که سراج الدین حقانی و عبدالحق وثیق، رییس عمومی استخبارات حکومت
طالبان، در روز نخست سفر شان به امارات متحدهٔ عرب با شیخ محمد بن زاید بن
سلطان آل نهیان، امیر امارات متحدهٔ عرب در شهر ابو ظبی دیدار کردند. به گزارش
رسانههای امارات، در این دیدار بر تقویت پیوندهای همکاری «بین دو کشور» و
راههای تقویت روابط برای تامین منافع متقابل و کمک به ثبات منطقه تاکید شده
است.
جلالالدین حقانی [پدر سراجالدین حقانی] در دهه ۱۹۸۰ در تبانی با دستگاه امنیتی پاکستان با کشورهای حوزه خلیج به ویژه امارات رابطه نزدیک داشت...یکی از خانمهای جلال الدین حقانی یمنی الاصل و شهروند اماراتی بود که خود نشانگر عمق روابط امنیتی و خانواده گی میان دوطرف است. در کنار پاکستان و عربستان سعودی، امارات متحده عرب یکی از سه کشوری بود که حکومت نخست طالبان -بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ - را به رسمیت میشناختند.
سفر حقانی به امارات آنهم با دور زدن تحریم های شورای امنیت و واکنش نرم امریکا، بحیث یک گام استراتیژیک آنهم برای کاهش نفوذ ایران و قطر و ایجاد تعادل روابط رو به رشد ایران با طالبان از هر جهتی برای رهبر طالبان نگران کننده است. گفته می شود که شاید در رقابتهای درون طالبانی، حقانی ها در تلاش تامین رابطه با امارات باشند، چون قندهاریها با ایران و قطر روابط نزدیک دارند. بدون تردید سرمایه گذاری های تازه بر سر حقانی ها سبب نگرانی شدید جناح هبت الله شده باشد.
دیدار های حقانی
نه تنها با مقام های امارات؛ بلکه به نقل از دو منبع معتبر، دیدار های او با
مقامهای امنیتی امریکا برای رهبر طالبان خالی از نگرانی نیست. هرچند هدف این
دیدار ها موضوع گشتزنی هواپیماهای بیسرنشین امریکایی در فضای افغانستان و
موضوع هایی چون، زندانیان امریکایی در زندانهای طالبان، نام مقامهای ارشد
طالبان در لیست سیاه امریکا و برخی موضوع های دیگر عنوان شد؛ اما در عقب این
دیدار های استخباراتی اهداف دیگری پنهان بوده است که سبب نگرانی رهبر طالبان
شده است.
همزمان با این موارد، منابع مطلع گفتند که سراجالدین حقانی در این سفر با
وساطت دولت امارات متحده عربی با اشرف غنی؛ رییس جمهور فراری افغانستان دیدار و
گفتگو کردهاست. منابع گفتند که برادر امیر امارات متحده عربی و مسول امنیتی
ابوظبی ملاقات اشرف غنی و حقانیها را هماهنگی کردهاند
با این حال، سفر حقانی به امارات متحده عربی و دیدار او با رئیس دولت این کشور، مقام های امنیتی امریکا و غنی فراری پرسش های زیادی را به وجود آورده است؛ از جمله اینکه چگونه ممکن است یک فرد تحت تعقیب بزرگترین قدرت نظامی دنیا و تحت تحریم سازمان ملل متحد، آزادانه به یک کشور سفر و با مقام های ارشد کشور ها دیدار و گفتگو کند؟ هرچند دلیل آن پیش گیری از فعال شدن کشور های روسیه، چین و ایران در امور افغانستان و همکاری بیشتر طالبان بویژه شبکه ی حقانی با امریکا ذکر شده است؛ اما این در حالی است که سراج الدین حقانی نه تنها در پی تضعیف جناح قندهار برای تثبیت قدرت خود در کابل با حمایت امریکا است؛ بلکه در عین حال میخواهد به نقش پیشین خود در ایجاد ارتباط عمیق و مستحکم میان گروههای مختلف جهادی و افراطگرا در افغانستان بازگردد.
بنابراین امریکا به طور آشکار و با نادیده گرفتن ابتداییترین معیارهای خود در زمینه حقوق بشر و مبارزه با تروریزم رای مشروعیت بخشیدن به یکی از بدنامترین عوامل تروریستی در سطح منطقه و جهان وارد عمل شده و در نظر دارد که با زمینه سازی سفر بحث برانگیز سراج الدین حقانی به دو کشور تحت سلطه امریکا در خاورمیانه معادله های جنگ قدرت در درون طالبان را به نفع جناح وابسته به سیا تغییر دهد.
از این پس سراج الدین حقانی دیگر یک تروریست در حال فرار و اختفا نیست، بلکه او یک سیمای محبوب برای افراطگرایان و تروریستهایی است که غرب میخواهد در عرصه میدانی افغانستان وارد عمل شوند و به نفع هژمون غرب و تحقق اهداف سلطه جویانه ی واشنگتن در غیاب حضور مستقیم نیروهای ایالات متحده در برابر رقبای داخلی و منطقهای این کشور قرار بگیرند و به جولانهای سه ساله آنها در پی خروج نظامیان امریکایی و ناتو از افغانستان پایان دهند.
این همه زد و بندها در تبانی با کشوری صورت میگیرد که بربنیاد یک گزارش تحقیقی که از سوی ۷۰ رسانه در جهان به تازگی منتشر شده، نشان می دهد که امارات میزبان صدها چهره متهم به فساد سیستماتیک از سراسر جهان، از جمله افغانستان است و این چهره ها میلیاردها دالر را بدون حساب و کتاب و شفافیت در این کشور سرمایه گذاری کرده اند. همین حالا دوبی به مرکز معامله و خرید و فروش سلاح برای گروههای تروریستی طالبان و حرکت اسلامی ازبکستان بدل شده است. دیدار های پر حاشیه ی حقانی این خلیفه ی با نام و نشان انتحاری ها آنهم در مرکز تصمیم گیری هایی که معادله های قدرت در کشور های منطقه را در رقابت با قطر به مثابه ی مرکزیت قدرت سیاسی منطقه بیش از همه رهبر طالبان را نگران گردانیده و نگرانی های او چندان ناموجه هم نیست؛ زیرا معاهده ها و قول و قرار های دوحه و ابوظبی شاه ساز و قدرت برانداز بوده است و ملاهبت الله هم قدرت بدست آورده ی خود را مرهون این گونه گفتگو ها تلقی میکند.
تنها سفر حقانی و دیدار های او با مقام های امارات و امریکایی و غنی سبب نگرانی ملاهبت الله نشده؛ بلکه همزمان با سفر حقانی شایعه های تغییر حکومت در افغانستان و نصب مصطفی ظاهر بحیث شاه و عبدالله بحیث نخست وزیر بالا گرفته و این شایعه ها بر نگرانی رهبر طالبان بیشتر افزوده است. هرچند شایعه سازان مصطفی ظاهر را علم کرده اند؛ اما در عقب این شایعه بازیگران اصلی که همانا مثلث خبیثه ی فساد، خیانت و سازش است، نقش دارند. بعید نیست که آقای کرزی در پشت این بازی خواب دور نخست را در سر پروریده است که در بن نخست در نتیجه ی بازی با کارت ظاهرشاه به قدرت رسید. ورنه مردم افغانستان و جهان میدانند که رویای بازگشت شاهی در افغانستان مصداق ضرب المثل " گاو کور خواب کنجاره" است.
در این میان اختلاف تاریخی درانی ها و غلحایی ها را نمی توان دست کم گرفت که با حاکمیت طالبان تحت رهبری ملاهبت الله نورزی بعد تازه ای پیدا کرده است. گفتنی است که درانی های بارکزی و سدوزایی در حاکمیت ۲۵۰ ساله شریک بودند؛ اما در میان درانی ها اقوام نورزی، اسحاق زی و علی زی در حاکمیت شریک نبودند و حتا مخالف فرزندان احمدشاه سدوزی و پاینده خان بارگزی بودند و هستند.
اختلاف میان طالبان:
بیرابطه نخواهد بود تا به اختلاف های اساسی میان گروه ی طالبان اشاره شود. هرچند چند دستگی های زیادی گروه ی طالبان را تهدید میکند؛ اما شبکه حقانی، گروه قطر و گروه ملا هیبت الله سه ضلع اصلی قدرت در گروه ی طالبان را تشکیل داده اند که به نحوی در اختلاف همیشگی قرار دارند. در این میان نسل جوان که شامل حقانی ها و گروه قطر است، خواهان نرمش و تعامل بیشتر با جهان بیرون اند؛ البته با این تفاوت که گروه ی حقانی با القاعده و گروه های تروریستی مانند جنبش اسلامی ترکستان شرقی، انصار الله تاجیکستان و جنبش اسلامی ازبکستان، همنوایی دارد و از قوت آنها در مبارزه و مقابله با سایر گروه های طالبان استفاده می برد. اما گروه قطر پی برده که باید با امریکا وارد تعامل شود. دوران استقرار و روابط پیچیده ی گروه طالبان با سایر گروه های تروریستی به تدریج ساختار نیرومند ایده ئولوژیک این گروه را می شکند و گروه ی طالبان را به قطب های گوناگون بدل کرده است. عوامل گوناگو دیگری چون موضوع مدیریتی، اختلافات منطقه ای، اختلاف های سیاسی، فکری و ایدئولوژیک و در ضمن اختلاف های ناشی از دخالت های قدرت های بزرگ و درگیر معضل افغانستان، هم در ایجاد شکاف در میان طالبان نقش دارند و هر روز طومار حیات سیاسی این گروه را درهم می پیچد.
بعید
نیست که اختلاف های روزافزون طالبان به سود داعش تمام شود. این گروه بحیث قدرت
بدون منازعه در شمال تبدیل گردد و در نتیجه امنیت افغانستان بیشتر مختل و
مداخله ی خارجی ها افزونتر و افغانستان تا سطح تجزیه دچار انقسام شود. ادامه ی
این حالت ساختار های قدرت در درون طالبان را هدف قرار داده و به تدریج جغرافیای
افغانستان از یکسو به عرصه مانور های نظامی داعش و جبهه های مقاومت مسلحانه و
از سویی هم گروه ی طالبان تبدیل خواهد شد. این را هم نمی توان دور از امکان
دانست که با بلند رفتن تضاد ها بر سر کسب قدرت و جذب ثروت میان جناح های
گوناگون طالبان، امنیت افغانستان به کلی مختل گردد و گروههای تروریستی با
استفاده از وضعیت، این کشور را به سکوی پرش و محور صدور تروریسم به کشور های
دیگر تبدیل کنند.
از لحن پیام رهبر طالبان فهمیده می شود که او تلاش میکند تا با توجه
به درهم تنیده گی گروههای تروریستی به گفته ی لانگوار ژورنال: تاجمیر جواد
معاون امنیت طالبان عضو شبکه ی حقانی و القاعده، احسان الله بریانی والی کاپیسا
وابسته به القاعده و شامل فهرست سیا امریکا، حافظ محمد والی نورستان همکار ملا
ذاکر و عضو القاعده؛ زمینه های اغتشاش و جنگ درونی میان طالبان را مهار و اوضاع
را به سوی یک تحول جدید به گونه ای مدیریت کند.
در همین حال موجودیت تی تی پی در میان گروه ی طالبان به درهم تنیده گی این گروه افزوده است؛ حتا گزارش هایی وجود دارد که حضور جنگجویان این گروه در میان گروه ی طالبان به مثابۀ هستۀ مرکزی قدرت نقش تعیین کننده و حتا کنترول کننده را دارد. سیطرۀ این گروه بر طالبان، اختلاف میان جناح های طالبان و تضاد آنان را با ملاهبت الله بین شایعه و واقعیت تقلیل داده است. شماری بدین باور اند که قدرت اصلی کود ملاهبت الله در دست جنگجویان تی تی پی است و سیطره او را در برابر سایر شبکه ها تامین کرده است. با این هم ملاهبت الله رهبر طالبان ميداند که در صورت عزل او یگانه گزینه سراج الدین حقانی است و انتقاد های او هم بیشتر متوجه او است. حالا که خلیفه چون گلوله ی بم انفجاری به کابل برگشته است، بازگشت او به کابل برای هبت الله خبر خوشی نیست. دیده شود که رهبر طالبان برای برکناری او اقدام میکند و یا او را چون لقمه ی آتشین در دهن خود حفظ میکند. ملاهبت الله میداند که برکناری خلیفه تبعات خطرناکی برای گروه ی طالبان دارد. هبت الله تنها نسبت به روابط حقانی با شبکه های استخباراتی جهان بویژه امریکا نگران نیست؛ بلکه از رابطه ی ملا یعقوب به مثابه ی دست راست حقانی با استخبارات پاکستان، کشور های خلیج و و امریکا نیز نگران است. چنانکه ویدویی به نشر رسیده که نمایانگر مقام های امریکایی در خانه ی او است. چندان ممکن به نظر نمی رسد که رهبر طالبان به این زودی قادر به برداشتن رقبای درونگروهی خود باشد.
رهبر طالبان باید بداند که با این خم خم رفتن های سیاسی و اجرای مانور های استخباراتی آنهم در رکاب گروههای خطرناک تروریستی از القاعده تا تی تی پی، جیش محمد، سپاه ی صحابه و ... و سفربری و انتقال گروههای تروریستی بویژه تی تی پی به شمال افغانستان با مشوره ی پلکستان و یا تعویض حقانی با ملاهبت الله؛ ولو که طالبان از نزاع درونی هم خودداری کنند؛ معضل به بن بست رسیده ی افغانستان حل نمی شود؛ زیرا مشکل افغانستان نه تنها مهار طالبان؛ بلکه مهار ده ها گروه ی تروریستی است که با داشتن پایگاه های نظامی بر گرده های مردم افغانستان سوار گردیده اند. بنابراین گشودن بن بست افغانستان فراتر از تشویش های رهبر طالبان است. این برای رهبر طالبان منطقی تر خواهد بود که برای گشودن بن بست کنونی افغانستان شیوه های راهبردی فراتر از وحدت طالبان را جستجو کند؛ زیرا با وحدت طالبان و وضع محرومیت های شدید بر زنان و محروم ساختن زنان و دختران از کار و آموزش مشکل افغانستان حل نمی شود. این زمانی ممکن است که رهبر طالبان از محدوده های تنگ ایده ئولوژیک و تنگناه های قومی، زبانی و قبیله ای بیرون شود، به حقوق بشری و اسلامی مردم افغانستان ارج بگ آرد و برای یک افغانستانی فکر کند که فرد فرد این کشور بدون در نظر داشت تعلق های اعتقادی، مذهبی، قومی و زبانی بتوانند، در فضای آرام و کثرت گرایانه و بالاخره جامعه ی مدنی و مردم سالار باهم زنده گی کنند. یاهو 6 - 24