عبدالو کیل کوچی

 

دام امریکایی، دانه ی افغانی مرغهای روسی،چینی وایرانی

ظهور وپیدایش بشر از همان دوره آغازین با تهاجم وتدافع، (حمله ودفاع) توام بوده که انسان ازمیان همه جانداران پیشی گرفت. چنانچه چرخش تلاشها ازیکی بخاطر زنده ماندن و از دیگری بخاطرغلبه بر دیگران با چالشهای خونین همراه بود.

هرچند فلاسفه متقدم واندیشمندان خط بنیادین مبارزه، جوامع را به دوره های تاریخی متفاوت تقسیم نموده اند و دوره اول آن را بنام جامعه مشترک وبدون دغدغه ی طبقاطی به تعریف گرفته، ظهورطبقات وتقسیم جوامع را به درگیریهای شدید گروه های توانا ونا توان به دوره دوم تاریخ نسبت داده اند؛ اما به گواهی تاریخ با توجه به دوام چالشها ونتیجه گیری از تشدید تنشها در رویه ی دیگر همان مسیر گذشته دیده میشود که حتا در حال حاضر نیز درعصر دست رسی به تسخير فضا وانترنیت که ابزار جنگی را ازیک توته ی سنگی به جهان اتم سالاری بالا برده است؛ برغم انکشافات و توسعه بينش و پژوهش، ترقیات ودستاوردهای بزرگ علمی واکادمیک، اثرات آن به روند سیاسی؛ جهان را بخطر نابودی نزدیک میسازد.

طوریکه معلوم است بشریت از همان دوره پیدایش دراثرتفاوتهای اتنیکی،هر بازوی قوی براطرافیانش دست بالا داشته و این خصیصه از فرد، فامیل وگروه گرفته تا به سطح همگانی گسترش یافته است وبمرور زمان با پیشرفت دنیای علوم پیشرفته ودستا وردهای انسانی از دوران مغاره نشینی وانکشاف آن تا به هوش مصنوعی وانترنیت وسایر پیشرفتهای ساینس وتکنالوژی، در قدم اول بخاطر منافع ومنفعتهای بزرک وبطور انحصاری مورد استفاده ی ابزاری قرار گرفته وچکیده های آن بشکل گسترده، چهره جهان را بشکل نوین وپیشرفته تغییر داده وبرای جامعه بشری مدنیت جدید ایجاد کرده است.

 اما قدرتهای بزرگ دنیا با بکار گیری تکنالوژی های پیشرفته، جهان را به اقطاب مختلف قدرت دردستان بازیگران بزرگ شرق وغرب تقسیم نموده ومردم آنرا چوب سوخت جنگهای آتشین خویش ساخته اند.

 بدین معنا که با تحولات علمی وفرهنگی جهان، جنگها نیز با اشکال نو ظهورکرده واکثراً از حالت هجومی مستقیم بحالت تبلیغاتی ونیابتی در آمده با لشکرنیابتی وگروه های کرایی و خریداری شده در بازارهای مکاره شیطانی بشیوه ی ابزاری بکارگماشته میشوند.

 آمپریالیزم جهانی برای حصول به مقاصد آزمندانه ی خويش، سه واژه ی حیاتی (علمی ـ دينی وسياسی)  را به گونه انحرافی از اصول هريک و مطابق به منافع آزمندانه ی خود به تعريف گرفته وبا استفاده ابزاری ازاين روش وعملکردهای رزيلانه ی استعماری، برحریفان خود تاخت وتاز میکنند.

۱ـ  واژه کمونیزم ؛

۲ ـــ واژه اسلام ؛

۳‌ــــ واژه ی دیموکراسی؛

واژه کمونیزم: پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی وکارگری در اکتوبر سال ۱۹۱۷ دراتحاد شوروی برهبری ولادیمير ایلچ لنين در ربع کره خاکی وگسترش بعدی آن پس از جنگ جهانی دوم در زمان جوزف استالین در اروپای شرقی ودیگر نقاط جهان، برای غرب دردناکترين رويدادهای( ازدست دادن مستعمرات، توأم با رشد جنبش های آزادی خواهی در آسيا ـ افريقا و امريکای لاتين و در قلب اروپای سرمايه داری زده) بودند.

مونوپول های غارتگر جهانخوار، دربرابر اين تحولات بزرگ، تبلیغات شوروی هراسی را با یک سر وهزار زبان درجهان وبويژه در میان کشور های اروپا یی براه انداختند که بموجب آن اروپا را دراين دام تزوير خود وابسته ساخته و با کشیدن دیوار و ایجاد حصار قدرت بر ضد اتحاد شوروی وقت  در غرب وجنوب غرب روسیه قدرت خویش را تمرکز نمودند.

واژه ی اسلام: پس از تحريف خصمانه واژه ی کمونیزم چه در زمان شوروی وچه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، غرب کارت جدید ديگری را بنام اسلام سياسی در بازی های منطقوی بکار برد واز مغزشویی برخی جوامع اسلامی گرفته تا جابجایی نیروهای نظامی در کشورهای عربی ودیگر نقاط جهان وبخصوص بمنظور مقابله با اتحاد شوروی، مردم ساده دل برخی کشورها وبويژه افغانستان را با استفاده از احساسات پاک مذهبی شان بجان هم انداخته بر روی اسلام عبادی وعقاید نور مال راستین مردم پرده ی تزوير دفاع از اسلام (ساخته شده ی انگليسی و امريکايی سيد قطب و محمد قطب ـ وهابی و ديوبندی) را روکش نمودند و به این ترتیب برادران مسلمان  رابه جنگ برادر کشی کشانده وافغانستان را بار اول در زمان غازی امان الله خان با سرنگونی نهضت ترقیخواه امانی ویران نموده بار دوم در زمان پیروزی خلق ستمدیده افغانستان با ایجاد نظام ملی و دموکراتیک مردمسالار؛ جنگ نيابتی ۱۴ ساله در جهت سقوط دادن دولت مردمی ودموکراتیک ح د خ ا برکشورما تحميل و توسط لشکر خریداری شده مجاهدین، کشورما را بخاک وخون کشانیده ، افغانستان را بمرکز تروریزم جهانی مبدل ساختند.

این نسخه در افغانستان، پاکستان هند، کشورهای عربی وسایر نقاط جهان برای غرب کاربردی داشته وانتقام شکست در ویتنام ودیگر نقاط جهان را از مردم بپا خاسته ی ما گرفتند.

واژه ی سوم ابزاری برای غرب کلمه ی دموکراسی: دموکراسی که یکی از عالیترین ارزشهای انسانی است اما ابر قدرتهای بزرگ بمنظور توجیه حملات تجاوزکارانه ی خود به کشورهای دیگربخاطر کنترول بازار جهانی، بنادر تجارتی وغصب منابع سرشار اقتصادی کشورها با بهانه سازی سرکوب گروه های تروریستی ونیرو های دیکتاتوری گویا بدفاع از دموکراسی قدرت خود رادر جهان گسترش داده به این ترتیب نفوذ رقبای بزرگ بین المللی خویش را درسطح جهان محدود ساخته ودرسایر کشورهای مورد نظر شان با بکار گیری گروه های کرایی وبرقراری دولتهای گوش بفرمان خود بهدف میرسند. طوریکه جهانیان آگاه اند از دوران آغازین به اصطلاح جنگهای ضد تروریزم تا اکنون نفوس تروریزم در جهان روبه گسترش بوده این موجودیت وحضورتروریزم است که پای قدرتهای بزرگ را به آدرسهای پلانشده تاکتیکی یا بعباره دیگر به اهداف تعیين شده ی ابرقدرتهای بزرگ جهان میرساند. پس معلوم است که بکارگیری ابزاری کلمه دموکراسی توسط آنها بیانگر توجیهات ظالمانه درمسیر حملات جنگی، ایجاد پایگاه های نظامی وحضور تسلط آنها بر منابع اقتصادی جهان وتمرکز سیاستهای غیرعادلانه ی جهانی میباشد.

 در حالیکه دراثر تشدید جنگهای خونین قدرتهای بزرگ ومدافعین دروغین دموکراسی جوی های خون در سر تاسر دنیا جاری بوده که همه ی جهانیان شاهد آن اند .آنان بهترین فرزندان صلح ودموکراسی وصدیق ترین احزاب وگروه های انسانی عدالتخواه ودموکراتیک رادر ليست سیاه شیطانی خود گرفته هرنیرویی شریف عادل صلحدوست وطنپرستی که مخالف تجاوزات ظالمانه ی آنها باشد بنام تروریست یاد شده درعوض تروریستان را بوسیله طیاره به نقاط آشوب خیز انتقال میدهند.

اصل مطلب:

غرب بمنظور بچالش کشیدن رقبای بزرگ جهانی خود وادامه ی تمرکز رهبری جهانی در دستان خویش علاوه برنمایشات تاکتیکی یاد شده وسایر دسایس وتوطیه های سیاسی برنامه حصار کشیدن حوزه های جغرافیایی حریفان بزرگ بین المللی خویش را از گذشته های دور تا بدینسودرسر پرورانده با طرحهای باز کردن جبهات جدید جنگی وکشیدن پای رقیبان بزرگ در جنگها ومصروفسازی آنها در یک زمان به چندین جبهه ی جنگ با تضعیف کردن رقبای  پرقدرت خود بطور مثال چین وروسیه وایران، غلبه بر انها رادر سر میپروراند.

در کشور ما افغانستان با توجه بموقعیت مهم وحساس این کشور از لحاظ جیوپولیتیک ،جیواستراتیژیک وجیواکونومیک این کشور را به تخته ی خیز بازیهای بزرگ قدرت

میکشانند؛ با گذشت هرروزی هرماه وهرسالی گره های کور تاریخ کور تر شده میرود

سرنوشت مردم درکشتی بیساحل وکاروان زنده گی دربادیه وباطلاق بیکنار سرگردان مانده است.

آمپریالیزم جهانخوار با این چالشهای خطر ناک با دسیاس ونمایشات خیالی وفریبنده

کاذب وریاکارانه خود کشورها را یکه یکه بخاک وخون کشانیده تخم نفاق قومی، سمتی، مذهبی، سیاسی، فرهنگی، زبانی، اجتماعی و اقتصادی را بمنظور غرق نمودن مردم در آتش نفاق وتفرقه وتحکیم پایه های شوم استعماری خود پراگنده ساخته بدستیاری گروه های نیابتی خويش، توده های توانمند کارآفرين کشورها رابه گروگان گرفته جهان را بزعم خیال پوسیده و تاریخ تیر شده ی خود اداره میکند.

چنانچه پس از تجاوز بی شرمانه وتحميل جنگ های خانمانسور ۱۴ ساله برضد ح. د. خ. ا و دولت جمهوری افغانستان، سرانجام در سال ۱۹۹۲، به آرزوی پليد شان رسيدند و تنظيمهای جهادی ساخت پاکستان را بقدرت رساندند وکشور را بویرانه دود وآتش وجولانگاه تروریزم مبدل ساختند؛ هست وبود کشور رابتاراج گرفتند؛ باقیمانده را بمبارد ونابود ساختند ودر فرجام آن باردیگر دولت جهادی بنام جمهوری اسلامی تحت حمایت مستقیم آنها وپس از آن نظام را رنگ ورخ دیگری دادند؛ اما بازیگران بزرگ جهانی بويژه قدرتهای بزرگ بمنظور ادامه جنگ رقابتی درافغانستان وبدام انداختن دیگران، تلاش امریکا وپاکستان بر سر ادامه ی توافقنامه امنیتی ۱۹۱۴ ایالات متحده وافغانستان است، که گفته میشود از لحاظ زمانی روبه اختتام است، بنا بر آن گفته میشود با تجمع وتشکل مجدد فراری های برخی از سران جمهوریت در منطقه، بخصوص پاکستان وبا امضای احتمالی مجدد توافقنامه برای دهسال، آینده ی افغانستان را وابسته خواهند ساخت؛ آنهم در مقابل رساندن آنها بقدرت سیاسی وادامه شعله های آتش جنگ زندگی برانداز دراين کشور.

 بازیگران بزرگ با ترک کشور افغانستان اما در اصل بمنظور خط کشی درجنوب  آسیا که موضعگیری پلان شده پیچیده ومعنادار غرب در رابطه به  حکومت افغانستان از یکطرف ،علاقمندی چین روسیه به روابط سیاسی تجارتی واستخراج معادن قیمتی آن در سمت شمال کشور وتمایل روابط سیاسی وتجارتی ایران به افغانستان توجه جدی به تقویت نظامی در اطراف دور روسیه چین وایران ترسیم میکند که حکایت از یک استراتیژی بزرگ نظامی وسیاسی دارد.

 با اینجال سوال پیدا میشود درحالیکه غرب با راه اندازی چندین جبه ی جنگ برای مصروف ساختن چین ، روسیه وایران در جنگهای بزرگ آیا خودش میتواند همزمان در مجموع به این جبهات داغ جنگ هزینه بپردازد؟ بلی اینبار مانند همیشه متحدین خویش را پیش کشیده خودش بر سر غندی نشسته تماشا خواهد نمود .

باعرض حرمت
عبدالوکیل کوچی

 

    

 


بالا
 
بازگشت