تنش های افغانستان و پاکستان؛ ثمرۀ سال ها بازی کردن پاکستان با کارت های اشتباه
کلکین : طی روزهای اخیر موج سرکش و ناآرامی از تنش های مرزی مابین افغانستان و پاکستان به سرتیتر بسیاری از اخبار منطقه تبدیل شده است. چنانچه طبق گزارش های دریافتی از منابع محلی، روز چهارشنبه ۴ سپتامبر درگیری هایی در نزدیکی ولایت خوست در جنوب شرقی افغانستان و کُرم ایجنسی پاکستان روی داد. گفته شده این درگیری زمانی آغاز گردید که نیروهای طالبان تلاش داشتند دو پاسگاه امنیتی در امتداد مرز مورد مناقشه (مناطق پالوث و پتک) ایجاد کنند که با مخالفت نیروهای پاکستانی مواجه شده و درگیری میان دو طرف شکل گرفت.
متعاقبا روز شنبه ۷ سپتامبر، نیروهای طالبان و پاکستان بار دیگر ساعت نه شب در منطقه «پالوس» در منطقه سرحدی در ولسوالی زازی میدان ولایت خوست درگیر شدند و نیروهای دو طرف از تسلیحات سنگین استفاده کردند. به گفتۀ منابع محلی، چند راکت نیروهای پاکستانی به سمت خانه های مردم در این ولسوالی اصابت کرد. پس از این درگیریِ دوسویه شاهد انتشار عکس های و تصاویری در شامگاه ۷ سپتامبر بودیم که حاکی از زخمی شدن مردم عادی و شرایطی اورژانس در شفاخانه مدنی خوست برای رسیدگی به مجروحان وخیم بود.
چنانچه گفته شد خانه های شماری از غیرنظامیان نیز در این درگیری تخریب شد. در پی این شرایط، صبح روز یکشنبه، «محبوب شاه قانت»، معاون والی طالبان در ولایت خوست به مناطق سرحدی ولسوالی زازی میدان رفت و با نیروهای امنیتی این گروه و باشندگان محلی در مورد وضعیت در سرحد با پاکستان، صحبت کرد و به افراد طالبان دستور داد “به هر نوع تجاوز به خاک افغانستان” پاسخ دهند.
از دیگر سو و طبق گزارش رسانه های پاکستانی، در نتیجه شلیک یک گلوله هاوان طالبان به یک پاسگاه امنیتی در کُرم ایجنسی، ۵ تن از نیروهای پاکستانی جمله یک افسر ارتش این کشور، زخمی شدند. پس از این حمله، نیروهای پاکستانی نیز حملات تلافی جویانه انجام داند. از سوی دیگر حامیان طالبان نیز مطالب و یا تصاویری در فضای مجازی منتشر کرده و از کشته شدن ۶ تن از نیروهای ارتش پاکستان در این درگیری صحبت کردند. به هر روی مقام های امنیتی و ارتش پاکستان کشته شدن پرسنل نظامی در این درگیری را تایید نکرد. متعاقبا روز یکشنبه نیز تنش های فی مابین و در مرز مورد مناقشه همچنان ادامه داشت، اما تلفات جانی گزارش نشد.
نهایتا در تاریخ ۹ سپتامبر روزنامه پاکستانی داون گزارش داد که درگیری بین نیروهای امنیتی طالبان و پاکستان در منطقۀ کُرم به کشته شدنِ ۸ سرباز افغان از جمله دو فرمانده “کلیدی” به نام های «خلیل» و «جان محمد»، و همچنین مجروح شدن دست کم ۱۶ تن دیگر، و نیز تخریبِ ۴ پست مرزی و انهدام یک تانک منجر گشته است.
همان گونه که اشاره شد، در این درگیری از سلاح سنگین استفاده شده بود؛ چنانچه در ویدیوها و تصاویر منتظر شده نیز مشاهده می شد که طالبان افغانستان حرکت تانک های T-55 و T-62 قدیمی شوروی خود را در خوست به سمت مرز پاکستان آغاز کردند. جریانی از کشمکش های مستمرِ مرزی که گویا قصد خاتمه و توقف ندارد.
جدای از درگیری های های مرزی، اتهام زنی های متقابل، اقدام برای انتقام، و تنش هایی لفظی میان طالبان و پاکستان نیز معمول بوده است. به گفتۀ مقامات پاکستانی، اسلام آباد بارها نگرانی های خود پیرامون چنین اتفاقاتی را با کابل در میان گذاشته است و آنها براین باروند که جدا از تسهیل فعالیت های شبه نظامیان در داخل پاکستان، طالبان افغانستان اکنون عملا و علنا به نیروهای مرزی بین المللی حمله می کند. با این حال، مقامات افغانستان همواره این دست اتهامات را رد کرده، معتقدند که چالش های امنیتی پاکستان موضوع داخلی اسلام آباد است.
به گزارش صدای آمریکا، طالبان و نظامیان پاکستانی در سه سال گذشته بارها در امتداد خط دیورند با هم درگیر شده اند که افزون بر وارد شدن تلفات به دو طرف، به غیرنظامیان نیز آسیب وارد شده است. در آخرین مورد، در درگیری که به تاریخ ۱۲ اگست میان طالبان و نیروهای مرزی پاکستان در نزدیکی تورخم به وقوع پیوست، یک زن و دو کودک افغان کشته شدند و به گفتۀ طالبان دو پاسگاه نظامیان پاکستانی منهدم شد. ریاست اطلاعات و فرهنگ طالبان در ننگرهار دوشنبه ۱۲ اگست (۲۲ اسد) با فرستادن خبرنامه ای به رسانه ها گفته بود که نیروهای مرزی طالبان قصد داشتند در ساحۀ غورکی در نزدیکی تورخم یک پوسته را گسترش دهند که نظامیان پاکستانی برای جلوگیری از این کار دست به گلوله باری زدند. پس از این درگیری، مرز تورخم برای مدت سه روز به روی رفت و آمد مسافران و کاروان های تجارتی مسدود شده بود. شایان ذکر است پاکستان و افغانستان ۱۸ گذرگاه مشترک در امتداد مرز ۲۶۴۰ کیلومتری (۱۶۴۰ مایلی) خود دارند که تورخم و چمن بیشترین استفاده را دارند.
همچنین به گزارش روزنامۀ داون، در ماه می سال جاری و پس از آنکه تعداد زیادی از مردم محلی در خرلاچی آواره و به دنبال درگیری بین پاکستان و افغانستان به مکان های امن پناه بردند، وزارت امور خارجه نگرانی های خود را به کابل منتقل کرد. هرچند در آن زمان بزرگان قومی از طرف کرم و افغانستان در کاهش تنش ها نقش داشتند؛ اما درگیری در مرز باعث آوارگی گسترده روستاها و آبادی های نزدیک گذرگاه مرزی خرلاچی شده بود.
باید گفت اختلافات بر سر مرز موجود و به ویژه عدم پذیرشِ رسمی طالبان برای آنچه مرز بین المللی نامیده شده و طالبان آن را تنها یه خط فرضی نه مرز می دانند، سرچشمۀ نزاعی بی پایان گشته که دائما طرفین را به کام تنش می کشاند. شاید عدم ورود بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دیگر به این تقابلات مرزی، سناریوهایی احتمالی از خواستی “جمعی” برای سرکوبِ جاه طلبی های منطقه ای اسلام آباد و درگیر ساختن دو طرف در “بازیِ همسایگیِ بد” و پیشبرد منافع خود باشد. جریانی که دو کشور را به چاله ای از تنش های زنجیره ای خواهد کشاند و طرفین را از گردن فرازی های دردسرساز بیشتر دور خواهد کرد؛ لیکن باید توجه داشت حاصل جمع آن صفر خواهد بود. پس دو کشور باید توجه داشته باشند که این دور باطل از نزاع، تنها به تقویت تنشی بی ثمر منتهی خواهد شد. در مقابل دو کشور به جای تمرکز برای گفتگویی صریح، بازی یک جانبه ای را پی می برند.
این نخستین بار نیست که شاهد درگیری مرزی بین طرفین هستیم و قطعا آخرین بار نیز نخواهد بود. با عقب نشینی ایالات متحده، طالبان به قدرت رسیدند که ظاهرا باعث خرسندی حامیان دیرینه آنها در پاکستان شد. به نظر می رسد پاکستانی که سال ها به عنوانِ پدرخواندۀ گروه های تروریستی و صدور آنها به منطقه تصور می شد، اکنون در برابر تیغِ چاقویی که خود تیز کرده بود، مستاصل شده باشد. جریانِ تحرکاتِ گروه تحریک طالبان پاکستان در داخل پاکستان و تنش های مرزی بی امان در مناطق مرزی این کشور، اسلام آباد را کلافه ساخته و به نظر می رسد طالبانی که پاکستان یه مرتبه در دهه ۹۰ آن را به رسمیت شناخت و بار دیگر در آستانۀ قدرت یابی در سال ۲۰۲۱ به آن کارت سبز داد، در حال حاضر موی دماغ اسلام آباد گشته، امان مقاماتش را بریده باشد.
امروزه تحت حاکمیت مجدد طالبان، روابط افغانستان و پاکستان به پایین ترین سطح خود رسیده است. هر دو طرف با رویکرد مقابله به مثل و تحرکاتِ ضربتی در بازیِ تنش زایی درگیر آمده اند و این برخلاف آن چیزی است که پاکستان در هنگام نوشیدن چایی در مهمانی بازگشت طالبان تصور می کرد. حمایت پاکستان از طالبان با رویای داشتن یک همسایه دوستانه انجام شد؛ با تصوری بر مبنای ایجاد یک شبکه امن استراتژیک، در صورتی که اوضاع با هند به سمت جنوب پیش برود. اما این رویا با افزایش ۷۳ درصدی حملات تروریستی در پاکستان در ۲۱ ماه اول حکومت طالبان، به یک کابوس بدل شد. به اعتقاد ناقدان سیاسی، تراژدی حقیقی تنها شکاف دیپلماتیک نیست، بلکه خصومت فزاینده بین مردم افغانستان و پاکستان نیز هست. پاکستان که زمانی میانجی خودگمارده بود، اکنون ناامیدانه از دیگر بازیگران، مانند چین، خواستگاری می کند تا روابط خود را با افغانستان ترمیم کند.
شاید با نگاهی به گذشته بتوان فعل و انفعالات کنونی را درک کرد. آنگونه که قمر شهرزاد و همکاری پژوهشی وی به خوبی ذیل مظلبی در این خصوص اذعان کرده اند، رابطه پاکستان با افغانستان پس از انقلاب ثور، همچون یک ترن هوایی، مملو از افت و خیزها و نوساناتی با منافع شخصی و دستاوردهای کوتاه مدت بوده است. سیاست خارجی پاکستان نیز دائما با جزر و مد نگرانی های امنیتی و دستورکارهایی شخصی تغییر کرده است. پس از انقلاب ثور، پاکستان برای خنثی کردن تهاجم روسیه تصمیم می گیرد به مجاهدین کمک کرد. پس از بسته شدن آن فصل، پاکستان واگن خود را به طالبان بسته و با خدماتی که از دیدگاه خود به طالبان ارائه کرده است، آنها را متحدان بالقوه ای می دید که از خط دیورند چشم پوشی کرده و با منافع پاکستان در سمتِ اسلام آباد بازی می کنند. اما تنها پنج سال بعد، زمانی که جنگ علیه تروریسم آغاز شد، پاکستان بار دیگر سناریوی خود را تغییر داد.
بدین ترتیب ناگهان پاکستان میزبان آمریکایی ها شد و پایگاه هایی را برای مبارزه با طالبانی که زمانی از آنها حمایت می کردند، ارائه می دهد. افغانستان اغلب در بازی شطرنج ژئوپلیتیک پاکستان مانند یک پیاده (شطرنج) بود. حتی زمانی که پاکستان از یک دولت دوست و تحت حمایت ایالات متحده پشتیبانی می کرد، باز هم به حمایت از گروه هایی که با منافع خود همسو بودند ادامه داد. پس رو بازی نکردن اسلام آباد فراموش نشد و دولت افغانستان به دشمن سرسخت پاکستان، یعنی هند نزدیک شد، هندی که به واسطۀ کمک به بازسازی افغانستان مشغول جذب “قلوب و اذهان” بوده است. طالبان نیز تصمیم گرفت تا تعمدا تحریک طالبان پاکستان را برای روز مبادا نگاه دارد.
در وجه اختلالات داخلی برای پاکستان می توان گفت نقش تحریک طالبان پاکستان برای طالبانِ افغانستان به عنوانِ اهرم فشاری محسوب می شود که قلدری های پاکستان در برابر افغانستان را کنترل کرده، دست برتری از توانِ نفوذی طالبان افغانستان را نیز به نمایش می گذارد. اما از سوی دیگر به نظر می رسد که طالبان افغانستان نسبت به راندنِ تی.تی.پی از خود و مقابله ای مستقیم و علنی با آنها نیز ملاحظاتی داشته باشند. چراکه طالبان افغانستان زیرکانه متوجه این مسئله می باشد که اگر درصدد سرکوب و یا تخریبِ تحریک طالبان پاکستان (که حدود ۶۰۰۰ تا ۶۵۰۰ نفر تخمین زده می شود) برآید، ممکن است اعضای فعال این گروه را به آغوش سایر گروه های ستیزه جو مانند داعش ولایت خراسان که در حال حاضر باعث سردرد در افغانستان شده است، سوق دهند.
به هرروی به نظر می رسد پاکستان در حال رو کردنِ کارت های اشتباهی در بازیِ اشتباه با افغانستان باشد. چنانچه در وجه نخست، اسلام آباد دست به اخراج مهاجران و آغاز موجی فزاینده از مهاجران زد تا بدین طریق دریچه ای از امیدواری در روابط را بگشاید. اما با وضعیت اقتصادی سخت افغانستان، موج عودت کنندگان تنها بار اقتصادی از مهمانانی ناخوانده محسوب می شوند. ضمن آنکه حسن نیت پاکستان در گام نخست از بین رفت.
در گام دوم، پای ایالات متحده به میان آمد؛ قدرتی که ظاهرا طالبان با آنها به عنوان دشمنانی دیرین تقابل دارند. بدین ترتیب، ارتش پاکستان و آمریکا در اپریل سال ۲۰۲۴، رزمایش مشترک دو هفته ای را در مرکز مبارزه با تروریسم و در ایالت خیبرپختونخوای پاکستان برگزار کردند که هدف از این رزمایش را ارتقای سطح همکاری و هماهنگی بین نیروهای نظامی پاکستان و ایالات متحده در مبارزه با تروریسم تحت سیاست “عزم استحکام” بیان کردند. همچنین در همین راستا پاکستان به حملات هوایی خود برای نشان رفتن اهدافش در خاک افغانستان مبادرت کرد. چنانچه در دوران حکومت طالبان، پاکستان چند بار حریم هوایی افغانستان را نقض کرده است و جنگنده های ارتش پاکستان قسمت هایی از استان های شرقی افغانستان را هدف حملات خود قرار دادند. اقدامِ دلسرد کنندۀ دیگری که کارت اشتباه دیگری را در ر رابطه با طالبان رو کرد.
پاکستان در این بازی کارت هایی اقتصادی را نیز رو کرده، مرزها را بسته و تجارت با طالبان را متوقف کرده تا آنها را از نظر مالی تحت فشار قرار دهد. اما نتیجه معکوس داشته است؛ تجارت بین دو کشور ۱۵ درصد کاهش یافته است و ایران به شریک تجاری اصلی افغانستان تبدیل شده است. افغانستان که از درام مرزی به ستوه آمده است، اعلام کرده است که قصد دارد ۳۵ میلیون دلار در بندر چابهار ایران سرمایه گذاری کند تا اتکای خود به پاکستان را کاهش دهد. بدین ترتیب مجموعه اقدامات یکجانبه پاکستان نتایج مطلوب را به همراه نداشته است.
بدین ترتیب شاید بتوان گفت پاکستانی که برای افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان برنامه هایِ مطلوب و منفعت جویانه ای مد نظر داشت، دررابطه با رویکردهای متناقض و سیاست های دو وجهیِ طالبان اشتباه کرد. یکی وجۀ افراطی و خشونت ورز این گروه که برای حفظ قدرت حتی حاضر است همچون چاقویی دستۀ خود را بریده، از همان ابزار خشونت آمیز برای مقاصد خود بهره برد. و از دیگر سو نیز ایدۀ استراتژیک طالبان نوین که با رویکردی چند جانبه، متحدان خود را تغییر می دهند.