مستند «سنگین زدران»، تلاش تبلیغاتی طالبان برای سفیدنمایی شخصیتی در لیست سیاه
شامگاه پنج شنبه ۵ سپتامبر ۲۰۲۴، حکومت طالبان مستندی از زندگی و مبارزاتِ فرماندۀ جهادیِ مشهور خود «مولوی سنگین زدران» ملقب به «ملا سنگین فاتح» را در منطقۀ چهارراهیِ سرگردان از شهر خوست و بر روی پردۀ نمایشِ پروژکتوری بزرگی در فضای باز برای مردم این شهر پخش کردند. در ابتدا، مستند مذکور با لحظاتی از گذشتۀ ملا سنگین زدران همراهِ فرمانده تحریک طالبان پاکستان، حکیم الله محسود آغاز گشته، متعاقبا به اقدامات و عملیات های سنگین زدران در برابر نیروهای خارجی اشاره داشته، در ادامه ضمنِ ارائۀ نظرات و خاطراتِ برخی مقامات پیرامون شخصیت و عملِ او، با تصاویری از مراسم خاکسپاری و نمایش مزارش پایان می یابد.
فرماندهی از گروه حقانی که از سمت وزارت خارجه آمریکا به عنوان “تروریست” مطرح شده بود، به رهبری ستیزه جویان و جهتِ انجام حملاتی در سراسر منطقه جنوب شرق افغانستان اقدام می کرد، و ضمنِ دربر داشتن پیشینه ای از ربودن افغان ها و یا اتباع خارجی، در حملات متعددی به واسطۀ بمب های دست ساز نیز دست داشته است.
متعاقبا نیز در سطح گسترده شاهدِ انتشار و باز پخش این فیلم از سمتِ حامیان طالبان در فضای مجازی، و تلاشی بی امان جهتِ به تصویر کشیدنِ چهره ای مبارز، سرسخت، فداکار و در عین حال رئوف از این شخصیتِ شبه نظامیِ بحث برانگیز بودیم. کارزاری که ظاهرا از سوی طالبان و به منظورِ معرفیِ نیروهای خرد و کلان خود به عنوان شهیدان و یا قهرمانانی ملی و نیز جریانی از مقدس سازیِ تلقینی چهره هایی خشونت ورز آغاز شده است.
آنگونه که بسیاری از پیروان طالبان مطرح ساخته اند، ملا سنگین در زمان جهاد، کابوسی بزرگ برای نیروهای خارجی در افغانستان بوده و در همین راستا ده ها عملیات بر ضد آنها انجام داده که به واسطۀ حملاتِ مذکور نیز، ده ها نیروی خارجی کشته، زخمی و یا اسیر شدند. نمونۀ برجسته و بارز از گرفتار شدن خارجی ها نزد طالبان طی دورانِ نبرد که نقش ملا سنگین را نیز در این جریان نمایان می سازد، اسارتِ «بو برگدال» سربازی آمریکایی بود که به مدت پنج سال در اسارت گروه حقانی وابسته طالبان قرار داشت. طالبان در مسیر تقدیس و تکریمِ نقش سنگین، در سپتامبر ۲۰۲۱ و چندی پس از قدرت یابی مجددشان در افغانستان، تصویری را در ولایت خوست که به پایگاه حقانی شهره است، و بر روی بیلبوردی بزرگ نصب کردند که بو برگدال و ملا سنگین را نشان می داد.
سنگین زدران آدم ربایی افغان ها و اتباع خارجی را در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان طراحی و هدایت می کرد. باید توجه داشت که اسارات بو برگدال نیز راه را برای افتتاح دفتر طالبان در قطر هموار ساخته، نهایتا به تبادل او با زندانیان طالبان از زندان گوآنتانامو منجر شد. اما سنگین تا لحظه کشته شدن، بو برگدال را در اسارت خود نگه داشت. چنانچه در همین راستا و در صفحه رسمی طالبان (الاماره دری) بیان شده است که وحید مژده، نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی در یکی از مقالات خود داستان اسارت این افسر آمریکایی را چنین می نویسد:
“برگدال به تاریخ ۳۰ جون ۲۰۰۹ و زمانیکه در ولسوالی یوسف خیل ولایت پکتیکا از قرارگاه خود بیرون شد، از سوی طالبان گرفتار آمد. وی در اثنای گرفتاری یک تفنگ m۱۶ نیز با خود داشت (اما اگر ازین تفنگ کار می گرفت حتماً کشته می شد)، آمریکایی ها برای بازیابی و رهایی برگدال عملیات های وسیعی را در ولایات پکتیا، پکتیکا و ولسوالی اندر غزنی به راه انداختند. همچنین برای کسانی که در مورد محل نگهداری بریگدال خبر بدهند اعلان جائزه نمودند، اما طالبان وی را در جایی نگه داشته بود که از دسترسی آمریکایی ها دور بود. مولوی سنگین که درآن زمان مسئول نظامی پکتیکا بود، بریگدال را به خانۀ یک مرد موسفید برد و به او گفت: کاکا ! متوجه باش که این شخص فرار نکند، من برای خیلی وقت مصروف هستم، تا آن زمان این شخص را برای تو می سپارم. موسفید با خود فکر کرد که این شخص راه فرار ندارد، اگر از خانه فرار کند کجا خواهد رفت؟ لذا نه دست های وی را زولانه زد و نه هم پاهای وی را بست. یک روز موسفید برای وضوء از خانه بیرون رفت، بریگدال نیز از خانه بیرون شد و فرار کرد، بریگدال که لباس نظامی خود را دور انداخته بود و لباس محلی را بر تن داشت بدون اینکه از سوی مردم شناسایی و متوقف شود به زودی از بازار قریه بیرون شد و دورتر از قریه به جنگل و کوه پناه برد، آن موسفید هرگاه از فرار بریگدال خبر شد طالبان را آگاه ساخت، طالبان پس از سه روز تلاش های پیهم بالاخره بریگدال را در ساحات نزدیکی قریه پیدا نمودند. حالا بریگدال دریافته بود که راه فرار ندارد و بالاخره در تبادله با همین افسر آمریکای ۵ تن فرماندهان طالبان پس از ده و دوازده سال حبس از زندان گوانتانامو رهایی یافتند.“
شایان ذکر است در این میان نمی توان نقش شبکه حقانی را فراموش کرد. ملا سنگین که به عنوان مهم ترین فرمانده شبکه حقانی شناخته می شد، از نزدیکان مولوی جلال الدین حقانی، رئیس شبکه حقانی بود. سنگین پیش از کشته شدن در حملۀ هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده در منطقه غلام خان در منطقۀ قبیله ای وزیرستان شمالی تحت کنترل طالبان پاکستان و در ۵ سپتامبر ۲۰۱۳، به سراج الدین حقانی کمک می کرد. حتی پس از مرگ سنگین و یک دهه پس از کشته شدن او، سراج الدین حقانی در یازدهمین سالگرد مرگ سنگین و در مستندِ ساخته شدۀ فوق الذکر، روایتی از اولین رابطه خود با سنگین را در جریان مبارزات ۲۰ ساله علیه اشغالگران تحت رهبری آمریکا در افغانستان و آغاز همکاری با او روایت می کند.
حتی در همین رابطه، خالد زدران، سخنگوی پلیس طالبان در کابل پیرامون روابط سراج الدین و سنگین در صفحه ایکس خود چنین نوشته است که “سرپرست وزارت داخله الحاج خلیفه صاحب می گوید: “مولوی سنگین فاتح چنان شخصی بود که ناچار شدم تمام خطرات را پشت سر گذاشته، در تشییع جنازه او شرکت کنم تا برای آخرین بار او را ببینم.” سراج الدین می افزاید “پس از شهادت مولوی سنگین، خلائی را احساس نکردیم زیرا او خانواده خود را به گونه ای تربیت کرد که برادرش حافظ بلال فورا پس از شهادتش این خلاء را پر کرد.”
اما چند روز پیش در ۶ سپتامبر ۲۰۲۴ نیز تصاویری از سمت کاربران فضای مجازی دست به دست می شد که غفران الله، فرزند ملا سنگین در کنار سراج الدین حقانی را نشان می داد. بسیاری از حامیان طالبان با انتشار این دست تصاویر نوشته بودند که گرچه غفران الله اکنون بیکار است، لیکن همچون پدرش که صرفا برای رضای خدا و در راه وطن مبارزه می کرد، او نیز آزاده بوده و دور از تعلقات دنیوی، از هر گونه مال و مقام چشم پوشیده است.
هرچند طالبان تمام توان خود را به کار بسته تا به واسطۀ معرفیِ نیروهای جهادی خود در قالب شهیدانی آزاده، بر ماهیت و موجودِ افراطی اش پرده افکند، لیکن این دست و پا زدن های بی ثمر برای تقدیس و سفیدشویی چهره هایی خشونت ورز و بنیادگرا، نهایتا ریشه های متعصب و مخربِ طالبان را بیش از پیش آشکار می سازد. شایان ذکر است ستیزه جویانِ تحت حمایت وی نه تنها افراطیون افغان و پاکستانی بودند، بلکه عرب ها، چچنی ها و ازبک ها نیز در کاروان آنها حضور داشتند. بدین ترتیب نمی توان از حقیقتِ رویکرد خشونت گرا و سبوعانۀ فرماندهانی دست پرودۀ شبکه حقانی چشم پوشید.
در مجموع باید اشاره داشت که این مستند شامل مصاحبه با دو فرمانده وزیرستان به نام های مولوی احسان الله احسان و حافظ محب الله تبسم است که به طالبان افغانستان وابسته هستند. مصاحبه با این دو فرمانده وزیرستانی در کابل ضبط شده است. منابع از کابل می گویند که هر دو فرمانده از مدت ها قبل با طالبان افغانستان مرتبط بوده و از نزدیکان ملا سنگین بوده اند. آنها به گفتگوی تاریخی بین سنگین و بو برگدال در کوه های پکتیکا اشاره داشتند که در جریان آن، ملا سنگین به برگدال می گوید باید پشتو را همانطور که در افغانستان است یاد بگیرد.
ملا سنگین از ۳۰ ژوئن ۲۰۰۹ زمانی که به تنهایی و بدون سلاح از پایگاه خود خارج شد تا ۳۱ می ۲۰۱۴، بوو برگدال را تحت اسارت داشت. شرایط دقیق دستگیری برگدال نامشخص بود. اما به گفته یکی از منابع ناشناس که بنا بر گزارش ها با شبکه حقانی تماس نزدیک داشت، «برگدال به عنوان گنجی گرانبها نگهداری می شد». ابرگدال از طریق مرز پاکستان و افغانستان در میان مخفیگاه ها به این سو و آن سو منتقل شد. بنا بر گزارش ها، او اغلب در خانه های امنی در مرز وزیرستان شمالی و جنوبی نگهداری می شد تا جای آن فاش نشود. گفته می شود سنگین به دلیل تماس قوی با گروه های شبه نظامی در دو طرف مرز به عنوان زندانبان برگدال انتخاب شد.
بنا بر برخی گزارش ها، سنگین مسئول گروه فداییان -یا بمب گذاران انتحاری- متعلق به شبکه حقانی بوده است. او همچنین رابط اصلی با سرویس های اطلاعاتی پاکستان در میرانشاه، وزیرستان شمالی بود. شایان ذکر است شبکه حقانی پیشگام استفاده از حملات انتحاری در افغانستان بود. گفته می شود که آنها مسئول حمله بمب گذاری به هتل کابل سرینا در ژانویه ۲۰۰۸، بمب گذاری جولای ۲۰۰۸ سفارت هند در کابل، و حملات سال ۲۰۱۱ به کابل بانک در جلال آباد افغانستان و هتل اینتر کانتیننتال در کابل بودند. ملا سنگین در مصاحبه ای با رسانه الصحاب در سپتامبر ۲۰۰۹ فاش کرد که به عنوان “والی در سایۀ” طالبان افغانستان برای ولایت پکتیکا منصوب شده است. او گفت که «آموزش مجاهدین را آغاز کرده و آنها را با جدیدترین تکنیک های جنگی، به ویژه بمب گذاری از راه دور و دیگر فنون جنگی آماده کرده است».
آنگونه که در وب سایت رسمی طالبان، (www.alemarahdari.af) و ذیل مطلبی در همین خصوص بیان شده است، ملا سنگین زدران فرزند حاجی مرسلین، به قوم زدران و اهل قریۀ تنگی ولسوالی زیروک ولایت پکتیکا تعلق داشته در سال ۱۹۷۴و در منطقۀ دته خیل وزیرستان شمالی متولد شد که درمیان هر ۵ برادر و خواهر از همه بزرگ تر بود. سنگین به عنوان فرمانده نظامی طالبان و سپس والی سایه ولایت پکتیکا در شرق افغانستان خدمت می کرد. طبق روایتِ وب سایت الاماره و در اشاره به عملیات های ملا سنگین در برابر نیروهای خارجی چنین نوشته شده که “در سال ۲۰۰۶ مجاهدین تحت فرماندهی سنگین بر ولسوالی نکی ولایت پکتیکا یورش بردند و ولسوالی را به گونۀ کامل فتح نمودند، آمریکایی ها و حامیان آنان بارها کوشیدند که ولسوالی را دوباره به تصرف خود بیاورند، اما هربار با واکنش شدید و تند همسنگران مولوی سنگین مواجه شده و شکست خوردند. بار دیگر، مجاهدین به فرماندهی مولوی سنگین بر ساختمان ولسوالی گیان و کمپاین مشترک آمریکایی ها و نیروهای ویژه تعرض نمودند و هر دو مرکز مهم دشمن را پس از درگیری شدید فتح نمودند. چند مدت بعد، مجاهدین کمپاین آمریکایی ها را در منطقۀ لواره در مربوطات ولسوالی گیان مورد حملات پیهم و کاروان های اکمالاتی آنان را هدف کمین های متواتر قرار دادند، بالاخره آمریکایی ها وادار شدند تا کمپاین لواره را ترک کنند. مولوی سنگین و مجاهدین آرام نگرفته و این بار بر ولسوالی چاربران ولایت پکتیکا هجوم برده و ولسوالی را فتح نمودند. چندی بعد، ساختمان ولسوالی زیروک (پکتیکا) از روی طرحی منظم به رهبری مولوی سنگین نخست مورد حملۀ موتر بمب، سپس هدف یورش گستردۀ مجاهدین قرار گرفت و در نتیجه شمار زیادی از عساکر امریکایی به قتل رسیدند.”
بدین ترتیب باید به اعترافِ علنیِ طالبان در اشاره مستقیم به قتل و کشتار نیروهای خارجی توسط ملا سنگین توجه داشت. طبق توصیفات بیل روجیو همکار ارشد پژوهشی در بنیاد دفاع از دموکراسی ها، سنگین زدران به عنوان ستوان ارشد و فرمانده نظامی زیر نظر سراج حقانی خدمت می کرد. او فرمانده نظامی در ولایت پکتیکا بود و برای انجام عملیات نظامی در سراسر شرق افغانستان شهرت داشت. نیروهای ائتلاف و افغان در سال ۲۰۰۷ ادعا کرده بودند که زادران را در شرق افغانستان کشته اند. با این حال، او متعاقبا در ویدیویی ظاهر شد تا این ادعا را رد کند. به گفتۀ روجیو در ژوئیه سال ۲۰۰۹، ارتش آمریکا در آن زمان بر این باور بود که ملا سنگین حرکت رهبران ارشد القاعده و صدها سرباز پیاده آنها را از پاکستان به افغانستان برنامه ریزی و هماهنگ می کند.
در ماه ژوئن همان سال ارتش ایالات متحده سنگین را در جریان یورش به آنچه به عنوان “اردوگاه دشمن” در ولایت شرقی پکتیکا و در نزدیکی مرز پاکستان توصیف می شد، هدف قرار داد. نیروهای آمریکایی و افغان در یک نبردِ صف آرایی شدۀ سخت و تن به تن در استحکاماتِ شبکه حقانی با یکدیگر جنگیدند؛ جاییکه با مواضع جنگی، سنگرها و تونل ها تثبیت و تجهیز شده بود. در جریان این حمله، ۲۹ ستیزه جوی شبکه حقانی، از جمله شش بمب گذار انتحاری کشته شدند؛ اما ملا سنگین موفق به فرار شد.
ملا سنگین در اواسط ژوئن هدف حمله هوایی آمریکا در وزیرستان جنوبی قرار گرفت. ملا سنگین زدران، بیت الله محسود، فرمانده طالبان پاکستانی، و معاون وی، قاری حسین محسود، در مراسم تشییع جنازه یک فرمانده طالبان در وزیرستان جنوبی هدف قرار گرفتند. بیش از ۸۳ طالب و غیرنظامیان در این حمله کشته شدند. گزارش ها از پاکستان نشان می داد که احتمالا سنگین و قاری حسین در این حمله کشته شده اند. اما یکی از معاونان سنگین گفت که فرمانده او در این مراسم حضور نداشت. قاری حسین با رسانه ها صحبت کرد و تایید کرد که زنده بود.
(قاری حسین به عنوان ایدئولوگی پیشرو برای طالبان توصیف شده، طرفداران زیادی در میان جنگجویان عرب، ازبک و افغان دارد.) به هرروی چند مورد تلاش ایالات متحده در این زمینه تا ۵ سپتامبر ۲۰۱۳ ناکام بود. البته ارتش آمریکا پیش از این برای اطلاعاتی که منجر به دستگیری او شود، ۲۰ هزار دلار جایزه تعیین کرده بود. در مجموع، تصاویری که ظاهرا جسد زادران را در مراسم تشییع جنازه او نشان می دهد، چند هفته بعد در فضای مجازی منتشر شد. مشخص نیست که چه کسی پس از مرگ زادران کنترل برگدال زندانی را به دست گرفت.
بنابر برخی گزارش ها، بعد از کشته شدن ملا سنگین برادرش فاروق جان زدران جای او را گرفت. اما فاروق جان زدران نیز به زودی در جریان درگیری با نیروهای پاکستانی در شهر میرانشاه، مرکز وزیرستان شمالی پاکستان کشته شد و فرماندهی نیروهای تحت امر او به بلال برادر دیگرش رسید. هرچند گفته شد که او برخلاف روش دو برادرش، ارتباط نزدیک با استخبارت پاکستان برقرار کرد و مرکز عملیاتی خود را از وزیرستان شمالی به وزیرستان جنوبی انتقال داد.
اخیرا شاهدِ فعال گرایی القاعده و برجسته شدن بیش از پیشِ نقش این گروه تروریستی در افغانستان هستیم. به نحوی که همان روز پنچ شنبه و مصادف با انتشار این مستند، شورای امنیت سازمان ملل متحد در گزارش تازه خود با اشاره به همکاری القاعده، طالبان افغانستان و تی.تی.پی نوشت که تحریک طالبان پاکستانی می تواند به چتر وسیعی برای سایر گروه های تروریستی تبدیل شود. در این گزارش آمده که ادغام احتمالی تحریک طالبان پاکستانی و شاخه القاعده در شبه قاره هند، تهدیدات علیه پاکستان، هند، میانمار و بنگلادش را تشدید میکند.
شواری امنیت سازمان ملل همچنین گفت القاعده بهرغم نداشتن ظرفیت عملیات های بزرگ در سطح خارجی، در پی تقویت همکاری با سازمان های تروریستی منطقهای با منشاء غیر افغان همچون جنبش اسلامی ازبیکستان، جماعت انصار و تحریک طالبان پاکستانی است. کمیته تحریم های شورای امنیت سازمان ملل در گزارش تازه اش هشدار داده که بهرغم تلاش طالبان برای کنترل القاعده، همکاری بیشتر القاعده با طالبان پاکستانی می تواند تحریک طالبان پاکستان را به یک تهدید فرامنطقه ای بدل کند.
همچنین شورای امنیت سازمان ملل در گزارش خود از سفرهای برخی از فرماندهان القاعده به افغانستان خبر داده است. در این گزارش آمده که القاعده به گونه مخفیانه به سازماندهی حملات و آموزش نیروها در افغانستان ادامه داده است. در گزارش آمده که چندین کشور شورا از ورود فرماندهان عرب القاعده که پیشتر در افغانستان فعالیت و روابطی تاریخی با طالبان داشته اند، به کنر و نورستان خبر داده اند. این گزارش از حضور یک رهبر القاعده در ولایت های میدان وردک و سرپل نیز خبر داده است. سازمان ملل گفته است که دو رهبر القاعده اخیرا از یمن به افغانستان مهاجرت کرده اند. این ها همه در حالیست که روابط حسنۀ سنگین با القاعده و تی.تی.پی مشهود بود.
در همین راستا می توان به نقش فرمانده القاعده در سمت مشاور سراج الدین حقانی اشاره داشت. چنانچه شورای امنیت همچنین از حضور برخی از اعضای القاعده در بدنه اداره طالبان خبر داده است و گفته است که عبدالعظیم بن علی، فرمانده لیبیایی القاعده، مشاور سراج الدین حقانی، وزیر داخله طالبان است.
پس تهدیدِ فزاینده ناشی از فعلیت و فعالیتِ القاعده در سایۀ طالبان زمانی مطرح می شود که به موازات آن شاهدِ تجلیل از نقش افرادی چون ملا سنگین زدران هستم. سنگین چهار سال پیش از مرگش، آشکارا اعتراف کرد که پیوند بین “برادران” القاعده و طالبان ناگسستنی است. او در مصاحبه ای که در سپتامبر ۲۰۰۹ توسط الصحاب (AL Sahab)، بازوی رسمی رسانه ای القاعده منتشر شد، گفت: “ما هیچ تفاوتی بین طالبان و القاعده نمی بینیم” و این دو گروه “یکی بوده و توسط اسلام متحد شده اند.” سنگین همچنین خاطرنشان کرد که اسامه بن لادن با ملا محمد عمر، امیر طالبان بیعت کرده و مکررا به رهبری وی اطمینان داده است. نقل قول کامل این مصاحبه:
الصحاب: رابطه شما با برادرانتان در سازمان القاعده چگونه و سطح همکاری بین شما چگونه است؟
“مولوی سنگین: با حمد و ستایشی که مخصوص خداوند است، القاعده و طالبان همه مسلمان هستند و ما با برادری اسلام متحد شده ایم. ما هیچ تفاوتی بین طالبان و القاعده نمی بینیم، زیرا همه ما به دین اسلام تعلق داریم. شیخ اسامه با امیر المومنین (ملا محمد عمر) بیعت کرده و بارها به رهبری او اذعان و اطمینان داشته است. هیچ فرقی بین ما نیست، زیرا ما با اسلام اتحاد یافته ایم و شرع بر ما حکومت می کند. همان گونه که کفار یک قوم هستند، مسلمانان نیز یک قوم هستند و هرگز موفق نخواهند شد که مجاهدین را متلاشی کنند و بگویند که القاعده و طالبان -جدا ازهم- وجود دارد و القاعده تروریست و افراطی است. از این قبیل واژه ها زیاد استفاده می کنند، اما به فضل الهی تأثیری در روابط برادرانه ما نخواهد داشت. اکنون نیز تلاش می کنند تا طالبان را از هم جدا کنند و می گویند که دو جناح وجود دارد، یکی افراطی و دیگری میانه رو. اما حقیقت این است که همه ما یکی هستیم به واسطۀ اسلام متحد هستیم.“
دو سال پیش از کشته شدن سنگین، وزارت امور خارجه ایالات متحده او را به دلیل حمایت از القاعده به فهرست “تروریست های جهانی” تعیین شده اضافه کرد. چنانچه در سال ۲۰۱۱، وزارت امور خارجه ایالات متحده سنگین را به عنوان والی در سایه پکتیکا، یکی از نا آرام ترین ولایات افغانستان در مرز پاکستان و به عنوان فرمانده ارشد سراج الدین حقانی، رهبر حقانی توصیف کرد. همانگونه که بالاتر نیز اشاره شد، بر اساس گزارش ارائه شدۀ ایالات متحده در این رابطه، سنگین به “هدایت و رهبریِ جنگجویان در حملات در سرتاسر جنوب شرق افغانستان کمک کرد و گمان می رود که پیشروی صدها جنگجوی خارجی به افغانستان را برنامه ریزی و هماهنگ می کرده است.”
یک سال پیش از کشته شدن سنگین، او دو ویدئو منتشر کرد که جنگجویان خارجی از جمله ترک ها و کردها را به جهاد در افغانستان تشویق میکرد. در ویدئوی دوم، سنگین کلیپ هایی را تبلیغ کرد که جنگ در افغانستان، الجزایر، چچن، عراق و سومالی را نشان می داد و پیشنهاد کرد که جهاد به کشورهای چین، نیجریه، پاکستان، فیلیپین و یمن گسترش یابد. حمایت سنگین از القاعده حتی در لحظه مرگش نیز به نمایش گذاشته شد.
همچنین باید اشاره داشت که در ۵ سپتامبر ۲۰۱۳ در کنار سنگین، یک کارشناس مواد منفجره القاعده[۱] از مصر نیز کشته شد. مقامات اطلاعاتی ایالات متحده به مجله جنگ لانگ وار ژورنال گفتند این فرد همچنین یک فرمانده سطح متوسط در القاعده [۲] یا ارتش سایه بود؛ نیرویی شبه نظامی که واحدهای کوچک متعارف را در افغانستان و پاکستان مستقر می کند و مربیان نظامی را در واحدهای طالبان جاسازی می کند. به هرروی روابط سنگین با گروه هایی چون القاعده و تحریک طالبان پاکستان مشخص و مماس با ایدئولوژی و تفکر مقامات و نیروهای ارشد طالبان است.
اما نکته ای که در این میان ذهن برخی ناقدان و ناظران را به خود مشغول ساخته است، طرحِ نظر متفاوت ملا سنگین نسبت به برخی مقاماتِ متعصب طالبان دررابطه با زنان و تحصیل آنهاست. چنانچه سمیع یوسفزی، خبرنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در همین رابطه نوشته است که ملا سنگین که قدرتمندترین فرمانده طالبان در خوست، پکتیا و پکتیکا بود، ۱۴ سال پیش به تلویزیون الجزیره گفت ما مخالف تحصیل دختران نیستیم اما برخلاف تمایل ملا سنگین، امروز تحصیل و تدریس دختران کاملا ممنوع شده است. بدین ترتیب، در حالی که هبت الله آخوندزاده، رهبر طالبان، مخالف تحصیل دختران افغان خوانده می شود، شماری از فرماندهان فعلی و سابق طالبان می گویند که مخالف تحصیل نیستند. حتی در فیلمی که از ملا سنگین انتشار یافته چنین اذعان می دارد که ما هیچگاه خلاف تحصیل دختران نیستیم و تحصیل در چوکات دین و مذهب اجازه است و ادامه خواهد داشت. به هرروی نباید فراموش کرد که ملا سنگین به عنوان یک فرمانده ستیزه جوی با نفوذ در نظر گرفته می شد که از احترام در گروه های شبه نظامی در کل منطقه آف-پاک برخوردار بود و به حمله، آدم ربایی و ترور شهرت داشت.
در کل باید گفت سنگین پیش از کشته شدن به عنوان یکی از خطرناکترین فرماندهان عملیاتی در شرق افغانستان به شمار می رفت که حملات متعددی را به پایگاه های جنگی ایالات متحده و افغانستان در منطقه سازماندهی کرده بود. اما جدای از رویکرد عملیاتی سنگین، به نظر می رسد قرابت و پیوند او با القاعده و اذعانی عملی اش به نقش این گروه تررویستی در قالبِ برادران دینی، چراغ سبزی از همکاریِ بی پروا میان طالبان و القاعده در زمان حال و عدم ترس یا نگرانی از رو شدنِ رفتاری از همنشینی و همراهیِ آنها با یکدیگر پیش چشم جهانیان باشد.
[۱] Zubir al Muzi
[۲] Lashkar al Zil
منبع : کلکین