حذف و اضافات در صفوف طالبان؛ تفکری تصفیه ساز و تمامیت خواه از جانب طالبان پشتون

نازنین نظیفی

در کنارِ عزل و نصب هایِ مداومِ هبت آلله آخند زاده، رهبر طالبان، می توان گفت اخیرا نسیمی از جدایی ها و کناره گیری های خودخواسته و یا حذف و اضافاتی سیستماتیک در میان فرماندهانِ (غیرپشتون) طالبان نیز وزیدن گرفته که موجی طوفانی از تغییراتِ برنامه ریزی شدۀ تعمدی را تداعی می سازد. به نظر می رسد طالبانِ حاکم حتی تاب و تحملِ هم مسلکان غیر پشتون خود را نیز نداشته، و تدریجا برای کنار رفتن آنها برنامه ها دارند. اما آیا طالبان به واقع قصد دارد همقطاران و همراهانِ خود را در همین ابتدای مسیر پیاده ساخته، با رویکردی تمامیت خواه، عملیاتِ تصفیه را قوت بخشد و فرماندهان را بالاجبار یا خودخواسته کنار زده، دایره قدرت را تنگ تر سازند؟ شاید بتوان گفت از دیدگاه طالبانِ قندهاری که سیاستِ دست چین کردن نیروهای متبوع خود را دنبال می کنند، فرماندهان غیر پشتون عناصری نامطلوب و دردسرساز برای حوزۀ یک دست و متحدِ قدرتشان محسوب می شوند.

اخیرا روز سه شنبه ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴ و در جریان سفر رهبر طالبان به شمال افغانستان، تصویری از نامۀ استعفای قاری صلاح الدین ایوبی در صفحات مجازی دست به دست شد که به باور بسیاری از کاربران و ناظران سیاسی، روندی متسلسل از جریانِ سریالیِ کنار رفتن فرماندهان طالبان را برجسته می ساخت. وی پیش از این نیز به دلیل اختلافات شخصی طالبان را ترک کرده بود. هرچند دلایلِ ذکر شدۀ ایوبی در نامۀ استعفایش موجه و متقاعد کننده نبود، لیکن توجیهاتِ مستدل و منطقیِ دیگری نیز مطرح شده که اقدام ایوبی را تنها راه چاره او می داند.

قاری صلاح الدین ایوبی، فرمانده نامدار و ازبک تبار طالبان مشهور به «فاتح شمال»، و نیز فرمانده سابق پلیس طالبان در زابل، کسی بود که در تاریخ ۱۵ آگوست ۲۰۲۴ و با فرار اشرف غنی از کابل، وارد ارگ ریاست جمهوری گشته، «فاتح ارگ» نیز نامیده شد. ایوبی در متن استعفای خود اشاره داشت که به دلیل مشکلات و شرایط خاص در زندگی خانوادگی، از جمله فقدان سرپرست خانواده و فوت پدر، تصمیم به استعفا از سمت امارت اسلامی گرفتم. وی ظاهرا در ادامه و با آرزوی تداومِ راهِ امارت اسلامی با قدرت و برکت، تمامی بارِ مسئولیت این اقدام را بر دوشِ خود و احتمالاتی از ناکارآمدی اش در برهۀ زمانی کنونی دانسته، سعی در پاکسازی نشانه های اتهام زنی بر رویکردهای غلط و سیاست های شکاف برانگیز طالبان در ساختار داخلی دارد. بدین ترتیب به نظر می رسد قصدِ مجادله نداشته، با عبرت از اتفاقات مشابه دررابطه با دیگر فرماندهان غیرپشتون، سعی دارد بدون حاشیه کنار رود.

چراکه تجربۀ مولوی مهدی بلخابی می تواند جریانی جنجالی برای کناره گیری از صفوف طالبان را به تصویر کشد. چنانچه به باور بسیاری ناظران، مولوی مهدی، تنها فرمانده شیعه سرشناس از قوم هزاره، نخستین فرمانده طالب بود که در مقابل این گروه ایستاد. عنایت الله خوارزمی سخنگوی وزارت دفاع طالبان چهارشنبه ۱۷ آگوست ۲۰۲۲ اعلام کرد که نیروهای مرزی فرمانده مهدی را درحالی که «قصد داشت به سمت ایران فرار کند، کشتند.» سخنگوی طالبان، مولوی مهدی را «سرکرده بغاوتگران» در بلخاب ولایت سرپل خواند و گفت او «در نقاط مرزی ولایت هرات و ایران» شناسایی و کشته شده است؛ اما نزدیکان مولوی مهدی براین باور بودند که «او همچنان زنده است.» مولوی مهدی که بیش از یک دهه گذشته در صفوف طالبان جنگیده بود؛ پس از روی کارآمدن دوباره طالبان، به فرماندهی امنیت در بامیان گماشته و سپس برکنار شد. وی سپس از دستور طالبان برای رفتن به کابل سرپیچی کرد و به زادگاه خود، بلخاب رفت و خواستار تامین حقوق هزاره‌ ها و شیعیان در حکومت طالبان شد. اما نهایتا آنچه از سرپیچی های وی در مقابل رویکرد متصلب طالبان حکایت دارد، سرنوشتی تلخ از “استقلال” است.

به هرروی، این ها همه درحالیست که سناریوهای احتمالی از نارضایتی صلاح الدین ایوبی و همقطارانش همواره مطرح بوده است. چنانچه گفته می شود در آذر ماه ۱۴۰۱ وعده هایی از سمتِ رهبر طالبان به صلاح الدین ایوبی داده شده بود. وعده هایی مبنی بر اینکه ایوبی پس از ۹ ماه فعالیت به عنوان فرمانده پلیس در زابل، به منصبی کلیدی در شمال افغانستان گماشته خواهد شد. لیکن با گذشت یک سال، تنها جایگاه وی تضعیف گردید تا حدی که اخیرا و در جریان سفر آخندزاده به شمال کشور، ایوبی در میانِ دعوت شدگان به نشستی در میمنه نبود. ضمنِ آنکه گفته می شود ایوبی به خاطر غصب سرزمین های ترک تباران در شمال افغانستان به ویژه ولایات تخار، قندوز و بدخشان از سوی کوچی ها، ناراضی بوده و مجموعِ عواملی از این دست نهایتا وی را به سمت استعفا سوق داد.

نامۀ استعفای قاری صلاح الدین ایوبی

اما به موازاتِ اتفاقاتی نظیرِ کنار کشیدنِ قاری صلاح الدین ایوبی، شاهدِ کنار زده شدنِ عملی و تعمدیِ عبدالبصیر صابری از ریاست لجستیکی وزارت دفاع طالبان بودیم. عبدالبصیر صابری که از افراد نزدیک به قاری صلاح ‌الدین ایوبی و از ساکنان فاریاب است، یک هفته پیش و در جریانِ در مصاحبه‌ ای با خبرگزاری روسی “تاس” گفت رژیم طالبان قصد دارد از روسیه تجهیزات دفاع هوایی خریداری کند. اما متعاقبا سخنگوی وزارت دفاع طالبان اظهارات صابری را غیرمسئولانه خواند. چنانچه عنایت ‌الله خوارزمی در اطلاعیه‌ ای گفت این گروه در زمینۀ خرید تجهیزات دفاع هوایی با روسیه صحبت نکرده است. از این رو، صابری با توجیهی از ارائۀ صحبت های غیرمسئولانه و یا به عبارتی خودسرانه، متهم و برکنار شد. رویکردی که حق اظهار نظر حتی از سمت نیروهای خودی را سلب می کند.

این درحالیست که طی همین روزهای اخیر، عبدالقیوم صداقت، فرمانده تاجیک تبار طالبان نیز پیش از برکناری از سمت معاونت امور امنیتی فرماندهی امنیتی ولایت فاریاب، از صف طالبان جدا شد. صداقت که پیشتر فرمانده قطعه واکنش سریع استخبارات طالبان در فاریاب بود، زمانی از گروه جدا شد که فرد دیگری جایگزین او شد. به گفته برخی منابع، روز پنجشنبه، ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۴، عبدالقیوم صداقت از سمتش برکنار گشته و فردی به نام داملا حزب ‌الله به جای او منصوب شده‌ است. از نظر صداقت، تعیینات نفاق‌ افکنانه و ایجاد ناآرامی میان مجاهدین [طالبان] دلیل جدایی او از این گروه بوده است و صداقت برای تامین عدالت و رسیدن حق به حقدار از دو ماه پیش به وظایف جدیدش ادامه نداده است. ظاهرا زنجیرۀ دفع فرماندهانِ غیرپشتون حلقه های بیشتری یافته است.

در همین راستا می توان به موردی دیگر از رویکردهای کنترل کنندۀ طالبان نیز اشاره نمود که آن مورد، در رابطه با شخصیتی جنجال برانگیز و سرکش به نام عبدالحمید خراسانی، فرمانده محلی تاجیک تبار از ولایت پنجشیر، معروف به «ناصر بدری» است که به واسطۀ اظهارنظرهای عجیب و نیز هتاکی و گستاخی های متعدد نسبت به ایرانی ها نیز شناخته شده است. چنانچه بنابرگزارش ها، عبدالحمید خراسانی به دلیل اظهارات اخیرش علیه پاکستان و ایران و به دنبالِ «شکایت رسمی تهران» بازداشت و افراد وی به دستور محمدحسن آخوند، رئیس ‌الوزرای طالبان، نیز خلع سلاح و زندانی شدند. هرچند اخیرا روز دوشنبه ۹ سپتامبر ۲۰۲۴ از زندان کمیسیون نظامی طالبان آزاد شد. او پیشتر اعلام کرده بود از حکومت جدا و از افغانستان خارج می‌ شود. همچنین در مواضعی متفاوت گاها طالبان را نیز به باد انتقاد گرفت؛ لیکن نهایتا به واسطۀ اظهار ارادت و تابعیت از هبت الله آخوند زاده بر مقام و منصب خود باقی ماند. به نظر می رسد خراسانی همواره با اظهارات نابه جا و هیجانی خود، دردسرهایی برای طالبان ایجاد کرده است، اما فرود آوردن سر تابعیت و تسلیم در برابر قدرت رهبری، وی را نجات داده است.

اما این حذف و اضافات در صفوف طالبان همگی در حالی صورت می گیرد که دائما شاهدِ انتشار فرامینی از سوی هبت الله آخوند زاده مبنی بر پرهیز از اختلافات داخلی و ضرورت انسجام درونی هستیم. شاید بتوان گفت که تداومی از تاکید و تکرار بر کنار گذاشتن اختلافات، در امتداد سیاست های تمامیت خواهانۀ طالبان و تلاش برای پاکسازی صفوف خود از آنچه عناصر ناهمگون و یا نامطلوب می دانند صورت گرفته است. روندی که گرچه از نگرانیِ رهبر طالبان در برهم خوردنِ نظم مطلوب وی در سیستم داخلی طالبان حکایت دارد، نهایتا بر اقداماتِ استبدادی این گروه در زدنِ سرشاخه هایی اضافی برای یک دست سازی قدرت و خارج کردن گروه های قومیِ دیگر و نهایتا همگونیِ پیکرۀ حکمرانی تحت رویکردی انحصارگرایانه محسوب می شود.

در نهایت می توان گفت مخالفت در برابر طالبان به هر شکل و طریقه ای می تواند نتیجه ای یکسان در بر داشته باشد و آن حذف فیزیکی در بدترین حالت، و محرومیت و حذف از منصب و جایگاه در خوشبینانه ترین حالت است. رویکردِ مخالفان و منتقدان حتی در صفوف طالبان و جرگۀ داخلی آنها چه به واسطۀ رفتار و رویه ای شورشی و چه در قالبِ تفکراتِ متمایز اما مسالمت آمیز، نهایتا سرانجامی جز برکناری و حذف نخواهد داشت. آنچه هبت الله آخند زاده به تمامه خواستار آن می باشد، اجرایِ بی چون و چرای فرامین وی و موازی دانستن جریان های غیر، به عنوانِ ملحد و مخالف با احکام شرع و شریعت است. در مرام نامۀ طالبان حتی جایی برای ابراز نظر طالبانِ غیر پشتون نیز وجود ندارد و صرفا آنچه بایستی صورت گیرد تبعیتِ تمام و کمال و کور است.

به باور بسیاری از ناقدان، جریانِ تصفیه طالبان غیر پشتون (تاجیک تبارها و یا ازبک تبارها) از صفوف فرماندهی و ارتش طالبان و یا حتی آن دست نیروهایی طالبان که خود سال ها علیه مردم افغانستان مرتکب جنایاتی گردیده اند، درحالی اخیرا قوت گرفته است که خود طالبان تاب و تحمل حضور آنها را در صفوف خود ندارند و نهایتا این افراد از هر دو سو رانده و طرد می شوند. بدین ترتیب اکنون می توان با اطمینان گفت، دیگر طالب های تاجیک و یا ازبک تبار از سرنوشتی که نهایت امر از پیوستن به جرگۀ طالبان حاکم در انتظارشان می باشد، آگاهی یافته اند. در پایان باید اشاره داشت دیدگاه قومی انحصارگرا و تمامیت خواه طالبان حکایت از آن دارد که این گروه حتی نسبت به تقسیم قدرت با شرکای ایدئولوژیک و همفکران خود به لحاظ سیاسی نیز تعهد و پایمردی ندارند.

 

منبع : کلکین

 


 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت