پاکستان از زمان استقلال در سال ۱۹۴۷، تجربههای متعددی از نوسانات سیاسی، نظامی و اجتماعی داشته است. با این حال، یکی از تغییرات عمدهای که در دهههای اخیر رخ داده است، ظهور «آقازادهها» یا فرزندان نخبگان سیاسی و چهرههای اجتماعی به عنوان بازیگران جدید در صحنه سیاسی این کشور است. این تغییر به شکلگیری مناسبات جدید در ساختار سیاسی پاکستان منجر خواهد شد. ظهور بازیگران جدید و تغییرات در صحنۀ سیاسی پاکستان نشاندهندۀ دینامیک پیچیده و در حال تحول این کشور است. هر یک از این بازیگران با خاستگاهها و پایگاههای اجتماعی متنوع، ارتباطات داخلی و بیرونی متفاوت و چشماندازهای متمایز خود، تأثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی آیندۀ پاکستان دارند.
مقدمه
تداوم قدرت
در سلسلههای سیاسی(Political
Dynasties)،
یک مسئله گسترده در سراسر جهان است. این پدیده در بسیاری از نقاط جهان در آسیا،
اروپا، آمریکا و آفریقا وجود دارد. از این رو، سلسلههای قدرت در جهان یک موضوع
شناخته شده و مهم برای بسیاری از تحلیلهای سیاسی و اجتماعی است. از میان
کشورهایی که به طور گسترده با این پدیده مواجه هستند پاکستان، یک نمونۀ بسیار
مهم است. ساختار سیاسی پاکستان به عنوان یک نظام سیاسی بسیار پویا و پیچیده،
تحت تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متعددی قرار دارد. از مهمترین عوامل
مؤثر بر سیاستهای انتخاباتی در پاکستان، فرایند سنتی متشکل از نفوذ خاندانی
است، خانوادههای مهمی که در عرصۀ سیاست پاکستان، حضور پررنگی دارند و به
الیگارشهای(اَشراف) پرقدرت، تبدیل شدهاند. در این ساختار سیاسی، نقش بازیگران
نوظهور، از جمله آقازادهها و سایر شخصیتهای برجسته، بسیار حائز اهمیت است.
این بازیگران با تجربهها، تواناییها و تأثیرگذاریهای خود، به عنوان عوامل
کلیدی در تحولات سیاسی و تصمیمهای مهمی که در پاکستان اتخاذ میشود، نقش بسیار
مهمی را ایفا کرده و میکنند. در این مقاله، نقش بازیگران نوظهور در ساختار
سیاسی پاکستان و محورهای اصلی که در این نقش تأثیرگذار بودهاند، به طور جامع
بررسی خواهد شد.
رویکردهای نظری به اهمیت بازیگران مهم و کلیدی نوظهور در عرصۀ سیاسی
پس از گذشت
چند دهه از تأسیس کشور پاکستان، جابجایی سریع قدرت در میان گروههای سیاسی،
برای اهل سیاست، همچنان شگفتیساز است. این وضعیت در صورتهای مختلفی در اجتماع
پاکستان نمود پیدا میکند، به گونهای که همۀ کردارهای اجتماعی افراد و
گروههای سیاسی حاضر در عرصۀ سیاسی را در بر میگیرد. پاکستان با توجه به تاریخ
پرفراز و نشیب خود، همواره شاهد تحولاتی در عرصههای سیاسی و اجتماعی بوده است.
جمهوری دودمانی (چرخش قدرت در خاندانها) در پاکستان، به واسطۀ وجود عواملی
مانند؛ شبکههای نفوذ خاندانی و تلاشهای متوالی نهادهای امنیتی – به عنوان
بلوک اصلی قدرت – برای مداخله در فرآیند سیاسی، طی سالیان تثبیت شده است. حتی
احزاب جدید برای ادامۀ حضور خود در سیاست پاکستان به حمایت خانوادههای با نفوذ
و نیروهای نظامی- امنیتی نیاز دارند. از اینرو، نقش نخبگان سنتی و بازیگران
نوظهور، از جمله آقازادهها (فرزندان شخصیتهای برجستۀ سیاسی)، شخصیتهای
اجتماعی و مدنی، در شکلدهی به ساختار سیاسی آیندۀ این کشور، موضوعی مهم و قابل
بررسی است. در قبض و بسطِ تئوریکِ این امر، پیر بوردیو(یکی از بزرگترین
اندیشمندان و متفکران سده بیستم) دربارۀ مفهوم سرمایههای اجتماعی و فرهنگی
میگوید: “آقازادهها” به عنوان افرادی با سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بالا،
وارد سیاست میشوند و شبکههای خانوادگی و ارتباطات قوی خود را به کار میگیرند
تا در صحنۀ سیاسی نفوذ کنند. بر اساس دیدگاه آنتونی گیدنز(جامعهشناس
بریتانیایی) در نظریۀ ساختاری: تغییرات ساختاری در جامعه، از جمله گسترش طبقۀ
متوسط و دسترسی به آموزش، زمینه را برای ظهور این بازیگران جدید فراهم کرده
است. ویلفردو پارهتو(جامعه شناس و اقتصاددان ایتالیایی سده نوزدهم میلادی) نیز
در نظریۀ گردش نخبگان معتقد است: ظهور «آقازادهها» به عنوان نخبگان جدید،
میتواند به عنوان مثالی از گردش نخبگان در ساختار سیاسی یک کشور تلقی شود. به
این ترتیب، نخبگان قدیمی و جدید در پاکستان، به رقابت بر سر منابع و قدرت ادامه
میدهند که این امر، مناسبات سیاسی در پاکستان را متحول خواهد کرد. تحقیقات
نشان میدهد که از سال
۱۹۸۸
تا ۲۰۰۸
، ۵۹۷
خانوادههای سیاسی بر کرسیهای پارلمان و مجلس در پاکستان تسلط داشتند. بیش از
۵۱
درصد از اعضای پارلمان ملی در سال های
۲۰۰۲،
۲۰۰۸
و ۲۰۱۳
به خانوادههای سیاسی تعلّق داشتهاند.
مهمترین مؤلفههای اثرگذار بر قدرتیابی سیاسی در پاکستان
پشتیبانی نظامیان: ارتش
پاکستان همواره نقشی مهم و تعیین کننده در سیاست داخلی کشور داشته و پشتیبانی
یا عدم پشتیبانی ارتش، مهمترین عامل در قدرتیابی یا سقوط یک بازیگر سیاسی
جدید است.
نفوذ
خانوادگی و پایگاه اجتماعی و سیاسی: داشتن
یک پایگاه اجتماعی قوی و حمایتی از گروههای مختلف قومی، مذهبی و اجتماعی برای
هر بازیگر سیاسی اهمیت زیادی دارد. جذب حمایتهای مردمی از طریق سیاستهای
پوپولیستی، کمک به توسعۀ اقتصادی و برنامههای رفاهی و اجتماعی میتواند برای
دستیابی به قدرت مؤثر باشد.
رسانهها و پروپاگاندا: دسترسی
به رسانههای قدرتمند و استفاده مؤثر از آنها برای ایجاد تصویر مثبت و
تأثیرگذاری بر افکار عمومی، بسیار حیاتی است. شبکههای اجتماعی نیز نقش مهمی در
این زمینه ایفا میکنند.
اتحادها
و ائتلافها: ایجاد
اتحادها و ائتلافها با سایر احزاب سیاسی و گروههای تأثیرگذار میتواند به
تقویت قدرت و نفوذ یک بازیگر سیاسی جدید کمک کند. این ائتلافها میتوانند بر
اساس منافع مشترک یا اهداف سیاسی شکل بگیرند.
کارنامه
و عملکرد سیاسی: عملکرد
موفق در مقامهای قبلی و داشتن کارنامۀ قابل قبول در مدیریت اقتصادی، امنیتی و
اجتماعی میتواند اعتماد عمومی را جلب کند و موجب قدرتیابی بیشتر شود.
حمایت
بینالمللی: دریافت
حمایتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی از کشورهای دیگر نیز میتواند نقش مهمی در
تقویت موقعیت یک بازیگر سیاسی جدید داشته باشد.
بررسی نقش
بازیگران نوظهور در ساختار سیاسی پاکستان
تاریخ
سیاسی پاکستان از سال
۱۹۴۷
اغلب شاهد حضور دولتهای خاندانی است که تحت حمایت نظامیان، بوروکراسی،
دادگاهها و دولتهای پارلمانی چند حزبیِ منتخب، روی کار آمدهاند. برجستهترین
احزاب سیاسی در پاکستان
— PPP (حزب
مردم) و PML-N
(مسلم لیگ
نواز )– همیشه توسط خانوادههای بوتو و شریف رهبری شدهاند. چندین حزب کوچکتر
همیشه توسط خانوادههای برجستۀ منطقهای مانند حزب ملی عوامی در خیبرپختونخوا
توسط خانوادۀ ولیخان و حزب جمهوری وطن در بلوچستان توسط اعضای خانواده بُگتی،
رهبری میشدند. مهمترین احزاب حاضر در صحنۀ سیاسی پاکستان اعم از سنتی، مذهبی
و جدید به ترتیب عبارتند از:
۱.مسلم
لیگ پاکستان شاخه نواز شریف
(PMLN) ۲.حزب
تحریک انصاف پاکستان
(PTI) 3.حزب
مردم پاکستان
(PPP) 4.
مسلم لیگ شاخه قائد اعظم
۵.حزب
ملی عوامی
(ANP) 6.حزب
جنبش متحده قومی مومنت پاکستان
(MQM-P) 7.حزب
جماعت اسلامی
(JI) 8.جمعیت
علمای اسلام(JUI-F)
۹٫حزب
پختونخوا ملی عوامی
(PkMAP) 10.حزب
عوامی بلوچستان(BAP)
۱۱٫حزب
کارگران عوامی
(AWP) 12.
حزب حقوق خلق
(HKP) 13.حزب
استحکام پاکستان
(IPP) ۱۴.کنفرانس(گفتگو)
مسلمانان جامو و کشمیر ۱۵.حزب
مردم جامو کشمیر
۱۶.گروه
ویژه ماموریت کشمیر(AJK)
۱۷.عوامی
مسلم لیگ. ۱۸.جماعت
فلاح انسانیت
AJ&K. ۱۹.جنبش
متحد جامو کشمیر
۲۰.عام
ادمی پاکستان(یعنی مردم معمولی)
۲۱.
جامو کشمیر عوامی
اتحاد ۲۲.
تحریک
جوانان پاکستان
۲۳.
حزب محافظهکار
پاکستان ۲۴.
مجلس وحدت
مسلمین ۲۵.
شورای عالی
جعفریه ۲۷.
حزب صدای
حق
این احزاب
و بعضی از دیگر احزاب در پاکستان در صحنۀ انتخابات پاکستان حضور دارند. اما، یک
چالش مهم برای ایجاد ارتباط علّی و معلولی بین سیاستمداران احزاب با نفوذ و
نتایج سیاسی حاصل از انتخابات، این واقعیت است که انتخابات در پاکستان در شرایط
برابر برای همه احزاب، برگزار نمی شود. در دهههای اخیر ، دو حزب مسلم لیگ و
حزب مردم در اغلب اوقات بخش بزرگی از قدرت را به انحصار خود درآوردهاند و با
جلب رضایت سایر احزاب که در اقلیت هستند همچنان در عرصۀ سیاست، قدرت خود را حفظ
کردهاند. حزب تحریک انصاف در سالهای اخیر، تنها حزب بدون خویشاوندسالاری بود
که توانست به عنوان حزب سوم در یک دوره، به قدرت برسد و با استفاده از گزینۀ
راه سوم در رقابتهای سیاسی، پایگاه اجتماعی خود را بیش از سایر احزاب تقویت
کند. این حزب بیشترین رشد را در میان احزاب پاکستان داشته و با حزب چپگرای
«مردم پاکستان» و محافظهکار « مسلم لیگ شاخه نواز شریف» مقابله کرده و میکند
اما، حضورش در قدرت تدوام چندانی نیافت.
به این
ترتیب، اعمال نفوذ و برتری یافتن قدرت سلسلهای در اِعمال نفوذ برای تصدّی قدرت
در پنجمین کشور پرجمعیت جهان، یک بنیان قوی دارد که به آسانی قابل حذف نخواهد
بود بلکه به سایر اعضای خانواده منتقل خواهد شد.
در سالهای
اخیر، فرزندان شخصیتهای برجستۀ سیاسی ، بهعنوان بازیگرانی تأثیرگذار ظاهر
شدهاند. این افراد به دلیل نام و نفوذ خانوادگی و دسترسی به منابع و شبکههای
قدرتمند، به راحتی وارد عرصههای سیاسی میشوند و نقشهای مهمی را ایفا
میکنند. فرزندان سیاستمداران به عنوان نمایندگانی از لایههای مختلف جامعۀ
پاکستان، دارای خاستگاه و پایگاه اجتماعی متنوعی هستند. این پایگاههای
اجتماعی، زمینه را برای تأثیرگذاری آنها در ساختار سیاسی پاکستان فراهم میکند.
در دو دهۀ اخیر علاوه بر احزاب و بازیگران سنتی، شاهد روی کار آمدن جریانهای
سیاسی دیگر نیز هستیم که هر یک در آینده، توانایی رقابت با رهبران احزاب سنتی و
فرزندان آنها را خواهند داشت. برای شناخت بهتر تحولات آتی، شناخت احزاب سنتی و
جدید، امری ضروری است چراکه، تغییرات و تحولات در این عرصه، بخشی از مقدّمات و
مقوّمات درک نظم سیاسی آینده و افقهای پیش روی این کشور است.
سیاست
دودمانی: خاستگاه و پایگاه اجتماعی آقازاده
تحقیقات
نشان میدهد که بهطور کلی، تفاوتهای مهمی بین میزان افراد متصل به سلسلههای
قدرت و افراد حاضر در سایر احزاب وجود دارد. خانوادههای با نفوذ، حداقل سه
دارایی ارزشمند دارند که تعداد کمی از افراد حاضر در سیاست از آن برخوردار
هستند:
اول، این
افراد میتوانند بر اساس شهرت قبلی خانوادههایشان، روی سطوح بالایی از شناخت
سازمان یافته در میان رأیدهندگان حساب کنند. این شهرت میتواند از منابع
مختلفی ناشی شود. در پاکستان، انواع مختلفی از شهرت موروثی را میبینیم. برای
مثال، خاندان مخدوم در شهر “هالا” در ایالت سند، رهبران مذهبی موروثی هستند،
شخصیتهای شهر “مظفرگر” در ایالت پنجاب، اغلب اشراف فئودال و زمیندار هستند.
شریفها یک خانواده سیاسی با شهرت در تجارت هستند. به این ترتیب، رأیدهندگان،
نشان خانوادگی را میشناسند، آن نشان را با اعضای مختلف آن خانواده مرتبط
میکنند و میتوانند به دلایل مذهبی، سنتی یا اجتماعی و اقتصادی برای حل مشکلات
اقتصاد پاکستان، به این خانوادهها امیدوار و وفادار باشند.
دوم، دودمانهای
سیاسی اغلب به دلیل حضور و تجربیات طولانی مدت در عرصۀ سیاسی، شبکههای نفوذ
خانوادگی ایجاد میکنند که منحصراً برای توزیع حمایت، خدمات و کالاها به
حامیانشان و برای بسیج حامیانشان است. تجربۀ تاریخی در پاکستان نشان داده است
شبکههای خانوادگی در این وظایف کلیدی سیاسی، مؤثرتر از شبکههای حزبی هستند.
این ظرفیت به اعضای خانوادههای سیاسی پاکستانی لقب
«electables»
به معنای
انتخابشدگان داده است، به این دلیل که هر فرد از این خانوادهها زمانی که به
عرصۀ سیاسی قدم میگذارد به اصطلاح بانکهای رأی خود را تا حدی خواهد داشت و
همین امر امکان موفقیت آنها را افزایش خواهد داد.
سوم، ویژگی
شبکهای این افراد، این امکان را ایجاد میکند تا کاندیداهای احتمالی هر یک از
خاندانها، ارتباطات متمایز و ممتازی با رهبران سطوح بالاتر در سایراحزاب ایجاد
کنند. نکته مهمی که وجود دارد این است که هر یک از این اعضا نه تنها برای منافع
شخصی، بلکه برای ساخت شبکههای خانوادگی و حفظ موقعیتِ تمامی اعضای خانواده
تلاش میکنند. بنابراین، این روابط به نوبه خود دسترسی کل خانوادۀ سیاسی را به
منابع قدرت فراهم میکند چنانچه یکی از اعضا، عملکرد ضعیفی داشته باشد و یا در
صورت حذف از صحنۀ سیاسی، یک عضو دیگر خانواده جایگزین خواهد شد.
نکتۀ مهمی
که در بسیاری از یافتهها وجود دارد این است که، برخلاف بسیاری از پیامدهای
منفی اقتصادی و حکومتی که محققان با پدیدۀ خانوادههای سیاسی در کشورهای در حال
توسعه مرتبط کردهاند، در پاکستان وضعیت متفاوت است. حضور خانوادههای سیاسی در
سطوح قدرت، پیامدهای مثبتی برای پاکستان داشته است. با توجه به تعداد زیاد
خانوادههای سیاسی در پاکستان و حضورشان در تمام سطوح سیاسی پاکستان،
دودمانهای سیاسی عنصری از جامعه پاکستان هستند که نیروهای مرکزگرا را تقویت
میکنند و در واقع این مسئله دموکراسی پاکستان را سرپا نگه میدارد، اما نه به
شکل لیبرال دموکراسی، بلکه به شکل دموکراسی شکننده. هرچند با وجود این
خوشبینی، همچنان سیستم خویشاوندسالاری، پیامدهای منفی غیر قابلانکار خود را
دارد.
با وجود
جنبههای مثبت و منفی فرآیندهای سیاسی در پاکستان، حضور شخصیتهای جدید اعم از
دودمانی و غیردودمانی به عنوان بازیگران سیاسی آینده در پاکستان حائز اهمیت
است. از این رو، به معرفی چهرههای شاخص، که در آینده امکان حضور مؤثر خواهند
داشت پرداخته می شود:
۱.
مریم نواز: مریم
نواز شریف دختر نواز شریف، نخستوزیر سابق پاکستان و رهبر حزب مسلم لیگ شاخۀ
نواز شریف
(PML-N) است.
خانوادۀ شریف از طبقۀ نخبه و ثروتمند لاهور هستند که در امور اقتصادی و سیاسی
پاکستان تأثیرگذار بودهاند.
ارتباطات داخلی و بیرونی: مریم
نواز به دلیل روابط خانوادگی و سیاسیاش با بسیاری از نخبگان داخلی و نیز با
برخی از کشورها مانند عربستان سعودی، ارتباطات قدرتمندی دارد. او به عنوان
چهرهای اصلاحطلب و مدافع حقوق زنان شناخته میشود.
چشمانداز سیاسی: مریم
نواز به عنوان یکی از گزینههای اصلی برای رهبری حزب مسلم لیگ نواز و شاید
نخستوزیری پاکستان در آینده دیده میشود. او تمرکز خود را بر مبارزه با فساد و
بهبود حقوق زنان و جوانان قرار داده است. هرچند، پرونده فساد مالی مریم نواز
هنوز در محافل سیاسی و اجتماعی مطرح است. اما، شواهد حاکی از این است که نواز
شریف راه را برای مریم هموار می کند تا زمام حزب را در دست بگیرد و میراث سیاسی
خود را ادامه دهد. بنابراین، انتظار می رود که او نقش برجستهای در دولتهای
بعدی داشته باشد.
۲.
بلاول بوتو
زرداری: بلاول
بوتو زرداری فرزند بینظیر بوتو، نخستوزیر سابق پاکستان و آصف علی زرداری،
رئیسجمهور اسبق و کنونی پاکستان است. وی رهبر حزب مردم پاکستان
(PPP)است.
خانوادۀ بوتو و خانوادۀ زرداری از طبقۀ نخبگان سند هستند. بلاول، ادامۀ صف
طولانی سیاستمداران خانواده است. پدربزرگ او، ذوالفقار علی بوتو، در دهه
۱۹۷۰
به عنوان رئیس جمهور و نخست وزیر خدمت کرده بود. جد مادری بلاول، سر شاه نواز
بوتو، نخست وزیر جوناگدا، یک ایالت شاهزاده نشین در هند تحت فرمانروایی
بریتانیا بود. پدر بلاول، آصف زرداری، رئیس جمهور پاکستان بود و اکنون هم هست .
بلاول که فارغالتحصیل کالج کریست چرچ در دانشگاه آکسفورد است، به عنوان
جوانترین وزیر خارجۀ تاریخ پاکستان، در دولت ائتلافی شهباز شریف فعالیت کرد.
ارتباطات داخلی و بیرونی:
بلاول به
دلیل میراث خانوادگیاش در سیاست پاکستان، جایگاه ویژهای دارد. او نیز روابط
گستردهای با نخبگان داخلی و خارجی دارد.
چشمانداز سیاسی:
با توجه به
سابقۀ خانوادگی و جایگاهش در حزب، بلاول احتمالاً در آینده نقش کلیدیتری در
سیاست پاکستان ایفا خواهد کرد. او تلاش دارد تا حزب مردم پاکستان را مجدداً به
یکی از احزاب برجستۀ کشور تبدیل کند. بلاول به عنوان رهبر حزب مردم پاکستان
تلاش میکند تا از میراث مادرش پیروی کرده و اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در کشور
را پیش ببرد. او از حمایت قابلتوجهی در ایالت سند و برخی مناطق دیگر برخوردار
است.
۳.
حمزه شهباز
شریف: حمزه
شهباز فرزند شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان و برادر نواز شریف است. خانوادۀ
شهباز شریف نیز از نخبگان سیاسی و اقتصادی لاهور هستند.
ارتباطات داخلی و بیرونی: حمزه
شهباز به واسطۀ روابط خانوادگیاش در حزب مسلم لیگ شاخۀ نواز شریف و با نخبگان
داخلی و برخی کشورها ارتباطات قوی دارد.
چشمانداز سیاسی: او
به عنوان یکی از رهبران آیندۀ حزب مسلم لیگ شاخه نوازشریف دیده میشود و نقش
فعالی در سیاست داخلی پاکستان دارد. بازیگران نوظهور در سیاست پاکستان غالباً
از طریق روابط خانوادگی و سیاسیشان با نخبگان داخلی و کشورهای خارجی ارتباطات
قوی دارند. این ارتباطات به آنها امکان میدهد تا در ساختار قدرت نفوذ کنند و
سیاستهای مورد نظرشان را پیش ببرند. حمزه شهباز شریف یکی از اعضای برجستۀ مجلس
ملی پاکستان و حزب مسلم لیگ پاکستان
(PML-N)
است. او به عنوان یکی از مدیران اجرایی حزب، در تدوین و اجرای سیاستهای
توسعهای و اقتصادی نقش دارد. او همچنین در مدیریت مسائل ایالت پنجاب نقش کلیدی
دارد.
۴.
آصفه
زرداری: دختر
آصف علی زرداری و بینظیر بوتو. آصفه زرداری به تازگی به عرصۀ سیاست وارد شده
است و در حزب مردم پاکستان
(PPP)
فعالیت میکند. او به عنوان یک چهره نوظهور، در تلاش است تا با فعالیتهای
اجتماعی و خیریه، محبوبیت و نفوذ خود را افزایش دهد و نقش بیشتری در سیاست ایفا
کند. آصفه از گزینۀ شبکهسازی برای پیش بُرد اهداف سیاسی خود استفاده میکند.
۵.
اسفندیار
ولی خان: اسفندیار
ولی خان، نوۀ خان عبدالغفار خان (یکی از رهبران برجستۀ جنبش استقلالطلبی هند)
و فرزند خان عبدالولی خان، یکی از چهرههای برجسته در حزب عوامی ملی
(ANP) یک
حزب چپگرای قومگرا است. او نیز در عرصۀ سیاست تجربه زیادی دارد. با توجه به
سابقۀ خانوادگی و تجربۀ سیاسی، اسفندیار ولی خان نیز به عنوان یک بازیگر سیاسی
در چندسال اخیر نقش مهمی در سیاست منطقهای و ملی پاکستان ایفا کرده است هرچند
از نظر اهمیت در وضعیت چندان مطلوبی نیست.
۶.
حسن نواز و
حسین نواز شریف: پسران
نواز شریف (نخستوزیر سابق پاکستان) که بهطور عمده در کسب و کارهای خانوادگی
فعالیت میکنند، اما نفوذ سیاسی قابلتوجهی دارند. آنها با حمایت از حزب مسلم
لیگ پاکستان
(PML-N) و
تأمین مالی فعالیتهای سیاسی، نقش مهمی در پشت پردۀ سیاست پاکستان ایفا میکنند.
نقش
شخصیتهای اجتماعی و مدنی
فقدان
رقابت سیاسی از یک سو، منجر به ناکارآمدی در تأمین مطالبات همه اقشار جامعه
خواهد شد. از سوی دیگر، با گسترش شهرنشینی، پیوندهای سنتی که موجب تقویت
سیاستهای خاندانی میشد به مرور زمان تضعیف خواهد شد. این دو موضوع مهم، موجب
شده است در میان تحصیلکردهها و جوانان، چهرههای جدید اجتماعی و مدنی از
جایگاه ویژهایی برخوردار باشند که حضور این افراد در آیندۀ سیاسی پاکستان،
چندان دور از ذهن نخواهد بود. واقعیت این است که در طی سالیان اخیر در کنار
آقازادهها، شخصیتهای اجتماعی و مدنی غیر دودمانی نیز بهعنوان بازیگران مهم
در ساختار سیاسی آیندۀ پاکستان ظاهر شدهاند. این افراد با استفاده از
خودشکوفایی و ظرفیتهای فردی، شبکههای اجتماعی، رسانهها و فعالیتهای مدنی و
خیریه خود، تأثیر قابلتوجهی در شکلدهی به افکار عمومی و سیاستهای کشور
دارند. حضور چهرههای جدید در سیاست پاکستان آسان نیست اما، سابقۀ حضور شخصیتی
مثل عمران خان در برههای از تاریخ پاکستان، نشان میدهد
که نهادهای دموکراتیک در صورت لزوم و با حمایت نهادهای امنیتی در برخی از
مواقع، زمانی که فضای باز سیاسی به یک خواست ملی تبدیل شود فعال خواهند شد و
امکان حضور افرادی به غیر از خاندانهای سیاسی در عرصۀ سیاسی را فراهم خواهند
کرد. نمونههای برجستۀ این افراد به شرح زیر است:
۱. فیصل
ایدهی: فرزند
عبد الستار ایدهی مؤسس بنیاد ایدهی یک بشردوست، نیکوکار و زاهد پاکستانی بود که
بنیاد Edhi
را تأسیس
کرد. فعالیتهای خیریه
Edhi در
سال ۱۹۵۷
زمانی که یک اپیدمی آنفولانزای آسیایی که منشأ آن در چین بود در پاکستان و سایر
نقاط جهان گسترش یافت، آغاز شد. پدر فیصل با کمکهای مالی اولین آمبولانس خود
را در همان سال خرید. او بعدها شبکه خیریۀ خود را با کمک همسرش بلقیس ایدهی
گسترش داد. پس از مرگ او، پسرش فیصل ایدهی به عنوان رئیس بنیاد ایدهی برگزیده
شد. خانوادۀ ایدهی بزرگترین شبکۀ آمبولانس جهان را اداره میکنند. همچنین،
پناهگاههای بیخانمانها، پناهگاههای حیوانات، مراکز توانبخشی، و یتیم
خانهها در سراسر پاکستان اغلب تحت نظر این خانواده اداره میشود. فیصل ایدهی
یکی از چهرههای شناخته شده در پاکستان است که میتواند به عنوان یک شخصیت
سیاسی در آینده مطرح شود.
۲.ملاله
یوسفزئی: فعال
حقوق زنان و برندۀ جایزۀ نوبل صلح که با فعالیتهای خود در زمینۀ آموزش دختران،
به یکی از چهرههای برجستۀ بینالمللی تبدیل شده است. او با تأسیس بنیاد ملاله
و فعالیتهای گسترده در سطح جهانی، نقش مهمی در ترویج آموزش و توانمندسازی زنان
در کشورش ایفا میکند. اگرچه ملاله تاکنون به صورت مستقیم وارد سیاست نشده، اما
تأثیرات او بر سیاستهای اجتماعی و آموزشی پاکستان غیرقابل انکار است. همچنین
انتظار میرود در صورتی که قصد حضور در عرصۀ سیاسی را داشته باشد از حمایت
بسیاری از کشورهای غربی برخوردار شود.
۳.
سید ظفر
عباس: رئیس و بنیانگذار سازمان بهزیستی JDC. یک
فعال اجتماعی در عرصۀ مددکاری که به چهرهای برجسته تبدیل شده است و تحسین و
احترام جامعۀ مدنی و اقشار کمبضاعت را برانگیخته است. او زندگی خود را وقف
خدمت به افراد فقیر کرده است. آقای عباس صرفنظر از طبقه، عقیده، نژاد، فرقه یا
مذهب، در حال انجام وظایف اجتماعی خود به عنوان مددکار است و در سالهای اخیر
در سخنرانیهای خود، بسیار موفق ظاهر شده است.
۴. انصار
بُرنی:
یک فعال
حقوق بشر و مدنی پاکستانی و وزیر سابق حقوق بشر در کابینۀ پاکستان از سال
۲۰۰۷
تا ۲۰۰۸
است. او فارغالتحصیل کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه کراچی است. برنی یکی از
اولین افرادی بود که مفهوم حقوق بشر را در پاکستان از سال
۱۹۸۰
معرفی کرد. او رئیس هیئت مدیرۀ یک بنیاد بینالمللی است که در سال
۱۹۸۰
به عنوان انجمن کمک به زندانیان، کمیسیون علیه تروریسم و دفتر کودکان گمشده و
ربوده شده در شهر بندری کراچی تأسیس شد. این سازمان با مأموریت فعالیت به عنوان
یک سازمان غیرسیاسی، غیردولتی و غیرانتفاعی، مبارزۀ خود را با انواع
بیعدالتیها، رفتارهای ظالمانۀ غیرانسانی و تحقیرآمیز، کودک آزاری، ظلم به
زنان و سایر اشکال ظریفتر آغاز کرد.
در
۱۶
نوامبر ۲۰۰۷،
انصار برنی به عنوان وزیر موقت برای وزارت تازه تاسیس حقوق بشر سوگند یاد کرد.
او مسئولیت تأسیس این وزارتخانه، ایجاد کمیسیون ملی حقوق بشر و نظارت بر
انتخابات عمومی در پاکستان را بر عهده داشت. برنی در طول دورۀ خود به عنوان
وزیر فدرال، از
۲۵
زندان و آسایشگاه روانی در سراسر پاکستان بازدید کرد که منجر به آزادی چند صد
فرد بیگناه از جمله کودکان هفت ساله شد. او همچنین برای اصلاحات بیشتر در
زندانها، یتیمخانههای تحت کنترل دولت و خانههای سرپناه برای زنان،
پیگیریهای جدی کرد. به این ترتیب، یکی از افراد شاخص در میان شخصیتهای
اجتماعی، انصار برنی است.
۵. محمد
رمضان چیپا: یک
بشردوست و مددکار اجتماعی پاکستانی است که در کراچی پاکستان مستقر است. او
بنیانگذار انجمن رفاهChhipa،
یک سازمان غیردولتی در پاکستان است که به دلیل فعالیتهای اجتماعی و داشتن
دومین ناوگان بزرگ آمبولانسها پس از بنیاد
Edhi در
سراسر کشور شناخته شده است. سازمان بهزیستی وی، دارای ناوگان بزرگی متشکل از
بیش از ۵۰۰
آمبولانس چیپا است که به طور کامل توسط داوطلبان چیپا و مجهز به جعبۀ کمکهای
اولیه و سیلندرهای اکسیژن است و در بیش از
۱۵۰
مرکز آمبولانس چیپا در مکانهای مهم و حیاتی، در جادههای شهری و نزدیک
بیمارستانها و مراکز دولتی مستقر هستند. انفجار خودروی بمبگذاری شده کراچی در
سال ۱۹۸۷
در بازار بوهری باعث شد که رمضان چیپا انجمن رفاه چیپا را تأسیس کند. محمد
رمضان افتخارات و نشانهای بسیاری برای ارائۀ خدمات اجتماعی از دولت پاکستان
دریافت کرده است و در ایالت سند طرفداران بسیاری دارد.
۶.جمیله
علی خان: فعّال
اجتماعی که با فعالیتهای خود در زمینۀ حقوق بشر و دموکراسی، نقش مهمی در
جنبشهای اجتماعی پاکستان ایفا کرده است.
نکته: با
اینکه تا امروز این افراد به صورت مستقیم و علنی در صحنه رقابتهای سیاسی وارد
نشدهاند اما در پرتو تحولات آینده، حضور این افراد و چهرههای مطرح دیگر دور
از تصور نخواهد بود.
تحلیل
تأثیرات آینده : اثرات داخلی و خارجی این تحولات
تأثیر بر سیاست
داخلی: ظهور
این بازیگران جدید میتواند منجر به تغییرات ساختاری در سیاست داخلی پاکستان
شود. افزایش نقش احزاب مذهبی و قومی، میتواند تنشهای داخلی را افزایش دهد و
احساس نیاز به اصلاحات قانونی و ساختاری را بیشتر کند.
تأثیر
بر سیاست خارجی: در
عرصۀ سیاست خارجی، بازیگران نوظهور میتوانند تأثیرات مختلفی بر روابط پاکستان
با کشورهای همسایه و قدرتهای جهانی داشته باشند. از یک سو، ظهور این بازیگران
میتواند چالشهای جدیدی برای دولت مرکزی ایجاد کند، اما از سوی دیگر، میتواند
فرصتی برای پیشبرد اصلاحات و تقویت دمکراسی در کشور باشد.
چالش های ظهور
“بازیگران جدید” در ساختار سیاسی
۱.تداوم
رقابتهای درونگروهی و ادامۀ مشکلات تاریخی: ظهور
«آقازادهها» منجر به افزایش رقابت درون نخبگان سیاسی شده است، زیرا گروههای
قدیمی و جدید بر سر قدرت و منابع با یکدیگر رقابت میکنند.
۲.تغییر
در روایتهای سیاسی: آقازادهها
با توجه تغییرات نسلی، و به تناسب تحصیلات و تجربیات بینالمللی خود، روایتهای
جدیدی را وارد سیاست پاکستان کردهاند که گاه با ارزشها و دیدگاههای سنتی در
تضاد است.
۳.گسترش
پوپولیسم: این
بازیگران جدید با استفاده از رسانههای اجتماعی و دیگر ابزارهای مدرن، به راحتی
قادر به جلب حمایت عمومی هستند، که این امر به گسترش پوپولیسم در سیاست پاکستان
خواهد شد.
فرصتهای
حضور بازیگران جدید در ساختار سیاسی
۱.
تغییرات در
الگوهای رهبری: ورود
بازیگران نوظهور به عرصۀ سیاست، میتواند به تغییرات قابلتوجهی در الگوهای
رهبری منجر شود. رهبران جوان و نوظهور با تحصیلات عالی، دیدگاههای نوین و
استفاده از تکنولوژیهای مدرن، میتوانند به رهبری مؤثرتر و کارآمدتری دست
یابند.
۲.
افزایش
مشارکت مدنی: با
آمدن افراد جوان و نخبه و افزایش فعالیتهای مدنی و اجتماعی، افزایش مشارکت
عمومی در فرآیندهای سیاسی نیز محتمل خواهد بود.
۳.
تقویت
دموکراسی: نقش
بازیگران نوظهور در کنار ایجاد فضای رقابتی مثبت و برابر به تقویت دموکراسی در
پاکستان کمک خواهد کرد.
نتیجهگیری
پاکستان از
زمان استقلال در سال
۱۹۴۷،
تجربههای متعددی از نوسانات سیاسی، نظامی و اجتماعی داشته است. با این حال،
یکی از تغییرات عمدهای که در دهههای اخیر رخ داده است، ظهور «آقازادهها» یا
فرزندان نخبگان سیاسی و چهرههای اجتماعی به عنوان بازیگران جدید در صحنه سیاسی
این کشور است. این تغییر به شکلگیری مناسبات جدید در ساختار سیاسی پاکستان
منجر خواهد شد. ظهور بازیگران جدید و تغییرات در صحنۀ سیاسی پاکستان نشاندهندۀ
دینامیک پیچیده و در حال تحول این کشور است. هر یک از این بازیگران با
خاستگاهها و پایگاههای اجتماعی متنوع، ارتباطات داخلی و بیرونی متفاوت و
چشماندازهای متمایز خود، تأثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی آیندۀ پاکستان دارند.
فهم و تحلیل این دینامیکها برای درک بهتر مسیر پیشروی این کشور ضروری است. با
ظهور بازیگران جدید در عرصۀ سیاسی پاکستان، دو رویکرد اساسی متصور است که
میتواند مناسبات قدرت را تحت تأثیر قرار دهد:
اول: در
صورتی که رقابتهای سیاسی برای کسب قدرت همراه با شفافیت و برابری برای فعالیت
همۀ جریانهای سیاسی باشد این وضعیت، یک فرصت تاریخی تعامل برای پاکستان به
همراه خواهد داشت.
دوم: اما،
چنانچه رقابتهای سیاسی در آینده، همانند گذشته مقهور خواستهای قومی و خاندانی
باشد، این امر و نهیِ تاریخی و اقتدارگرایانه که موجب سلبِ اراده، قدرتِ
انتخاب و شکوفایی اجتماعی است، تداوم فعالیتهای اجتماعی-سیاسی را در میان
اقشار مختلف مردم پاکستان تقویت نخواهد کرد.
لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=10959