بصیرهمت
از: مجله مسایل بین المللی
۲۱- جون- ۲۰۲۴
ستراتژی ناکام اسراییل درغزه
نیرومندی یک گروه ستیزه جوی مانند حماسرا ،باید در
پیچیدگی های فنی جنگجویان انها ،امکانات حمایت خارجی
از این گروه ها ،قدرت سیستم اموزشی انها ، چگونگی
توانایی جذب نیروهای جدید و درجه حمایت مردمی
این گروه ها جستجوو محاسبه نمود
بیش از نه ماه از حمله هوایی و زمینی اسراییل در غزه میگذ رد،مگر اسراییل با این حملات نه حماس را شکست داده و نه در جهت شکست این گروپ تروریستی نزدیک شده است .
با حمله حولناک ماه اکتوبر گذشته حماس ،اسراییل حمله سنگینی را با در حدود چهل هزار نیروی رزمی بر جنوب و شمال غزه اغاز نمود که در نتیجه منجر به کشتار بیش از ۳۷ هزار تن و بیجاشدن هشتاد فیصد از ساکنان غزه گردید .
در این حملات، اسراییل در حدود هفتاد هزار تن بمب در این سرزمین فروریخت که در نتیجه این حملات ویرانگر ، بیش از نیمی از ساختمانهای مسکونی و دولتی غزه تخریب گردید و بخش ناچیزی از مناطق مسکونی به غذا، اب و برق دسترسی دارند و همه جمعیت غزه در پرتگاه قحطی بسر میبرند .در حالیکه بسیاری از تحلیلگران و ناظران ، بر غیر اخلاقی بودن این عمل وحشتناک اسرار دارند، مگر رهبران اسراییل پیوسته هدف این حملات را شکست و تضعیف نیرومندی حماس جهت جلوگیری از انجام عملیات جدید برعلیه غیر نظامیان اسراییل ارزیابی می نمایند و برای از بین بردن نیروی نظامی حماس ، مجازات وحشیانه مردم غزه را عمل ضروری و اخلاقی برای اسراییل می دانند .
مگر نتایج حملات نه ماهه اسراییل نشان میدهد که به لطف حملات اسراییل، حماس نیرومند تر شده است، درست مانند ویتکانگ های ویتنام که در جریان عملیات های ایالات متحده تحت نام «جستجو و نابود کردن»که بخش اعظم ویتنام جنوبی را در سال های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ به خرابه تبدیل نمود ،و تلاش بیهوده امریکا با نیروی عظیم نظامی اش جز ناکامی موفقیتی در بر نداشت و در عوض ویتکانگ ها به نیروی شکست ناپذیر تبدیل شدند،حماسنیز در نتیجه این جنگ نه ماهه هر روز از زیر خرابه ها نیرومند تر بیرون می اید و این گروه به یک نیروی چریکی سرسخت و ابدیده در غزه تبدیل میگردد.
نقص اصلی در ستراتژي اسراییل، شکست تاکتیکی و یا محدودیت بکاربرد نظامی نیست،(همانطوریکه شکست ستراتژی ایالات متحده در ویتنام ربطی به مهارت فنی و تخنیک نظامی و یا محدودیت های سیاسی و اخلاقی ان نداشت)،بلکه نقص اصلی در هدف ستراتژیک اسراییل دست کم گرفتن نیرو و منابع قدرت حماس بوده است .زیرا اسراییل نتوانست محاسبه نماید که قتل عام وویرانی که در غزه براه انداخته تنها دشمن اسراییلرا قویتر ساخته و می سازد.
طی چند ماه است که دولت ها و تحلیلگران، بر روی تعداد کشته شدگان حماس که توسط قوای اسراییل از بین رفته اند ،تاکید دارند که گویا این ارقام و امار مهمترین موفقیت اسراییل در این کمپاین نظامی بر علیه حماس بوده است .یقینا در این جنگ تعداد زیادی از جنگجویان حماس کشته شده اند .اسراییل رقم تلفات جنگجویان حماس را چهارده هزار تن (از جمله ۳۰ تا ۴۰ هزار تن از جنگجویان حماس )،و منابع اطلاعاتی امریکا تعداد واقعی کشته شدگان حماس را در حدود ۱۰ هزار تن اعلام نموده است ، در حالیکه حماس إصرار دارد که به تعدادشش تا هشت هزار نیروی جنگی اش را از دست داده است .
ارایه این ارقام، ارزیابی واقعی نیروی جنگی حماس را دشوار می سازد .باوجود این تلفات، حماس عملا بخش های وسیعی از غزه، بشمول مناطقی که اکنون غیر نظامیان در ان متمرکز گردیده اند ، را بعهده دارد .حماس تا کنون از حمایت همه جانبه ساکنان غزه برخوردار است ومردم غزه به حماس اجازه میدهند تا بر مواد کمکی که بر غزه وارد میشود تصرف داشته باشد و براحتی بر مناطقی که قبلا توسط اسراییل پاکسازی شده بود دوباره برگردد .
بر أساس ارزیابی اخیر اسراییل در حال حاضر در مناطق شمالی غزه ، اراضی که ارتش اسراییل قبلا با تلفات صد ها سرباز این مناطق را پاکسازی نموده بود ،حماس دوباره بر میگردد .و حماس اکنون یک جنگ کاملا عیار گوریلایی را براه انداخته که شامل کمین ها و استعمال بمب های دست ساز است و بر أساس ارزیابی منابع امنیتی اسراییل، حماس میتواند این حملات را حد اقل تا پایان سال ۲۰۲۴ ادامه دهد .
حماس در حال حاضر ، احتمالا در حدود پانزده هزار نیروی جنگجو و کاملا بسیج شده دارد که ده بار بیشتر از رقمی است که جنگجویان حماس در ۷ اکتوبر براه انداختند .متباقی در حدودهشتاد فیصد از افراد حماس در شبکه وسیع تونل های زیر زمینی موجود اند که مصروف طرح پلان های عملیاتی، جابجا و مخفی سازی سلاح و مهمات و فرار از تعقیب و دستگیری و حمله نیروهای اسرایلی اند و تعداد بیشتر از رهبران حماس تا کنون سالم باقی مانده اند .
در گذشته، در مبارزه بر علیه گروپ های شورشی معمولا روی تعداد ، کمیت و تعداد تلفات جنگجویان این گروپ ها محاسبه گردیده، همچنانی که ایالات متحده روی ساختمان نظامی و ارقام تلف شده نیروهای شورشی در افغانستان طی سالهای گذشته اتکامینمود ، نظامیان اسرایل نیز همان محاسبه را تکرار نموده اند ،مگر تجربه گذشته ثابت نموده که غرق شدن در نوع محاسبه تلفات جانی جنگجویان گروپ های شورشی و محاسبه نیروی دشمن از لحاظ کمیت و تعداد ،سردرگمی ستراتژیکی، تکتیکیرا ببار می اورد . انچه که تجربه ثابت نموده اینست که نیرو های شورشی گرچه ضربات متواتری بر ان ها وارد گردد ودچار تلفات جانی هم گردند ، دو باره خود را منسجم و کمبود نیروی جنگی شانرا جبران می نمایند .زیرا منبع نیروی جنگی این گروپ ها منحصر به همان نسل جنگجویان حاضر در تشکیل این گروپ ها نیست، بلکه منبع و ذخیره انها در میان همان مردمی است که این گروپ ها در میان انها فعالیت دارند و از میان انها بصورت دوامدار سربازگیری می نمایند .
نیرومندی یک گروه ستیزه جوی مانند حماسرا ،باید درپیچیدگی های فنی جنگجویان انها ،امکانات حمایت خارجیاز این گروه ها ،قدرت سیستم اموزشی انها ، چگونگی توانا یی جذب نیروهای جدید
ودرجه حمایت مردمی این گروه ها جستجو و محاسبه نمود.
حمایت یک جامعه از یک گروه شورشی ، به این گروه امکان میدهد تا ضایعات وارده در صفوف خود را دوباره جبران نماید، منابع جدید نیرو بدست اورد و دسترسی بیشتری به منابع انسانی و مادی برای بسیج دوامدار و حفظ توانمندی خویش جهت اجرای عملیات ها و کمین های مرگبار را داشته باشد .
پس از نه ماه جنگ طاقت فرسا به این واقعیت تلخ میرسیم که هیچ راه حل نظامی برای شگست حماس وجود ندارد .تعداد جنگچویان این گروه اکنون بیشتر از تعدادی اند که در ۷ اکتوبر وجود داشت .حماس یک جنبش سیاسی – اجتماعی است که در درون و هسته ان خشونت موج میزند و به این زودی ها محو شدنی نیست .
درست است که عملیات های سنگین اسراییل توانسته و بیشتر هم خواهد توانست تا تعداد زیادی از جنگجویان حماس را بدام مرگ بکشاند .مگر این ستراتژی در عین زمان پیوند مردمی حماس در میان مردم رانیرومند تر می سازد و در میان مردمی که زندگی و فعالیت دارد محبوبتر میگردد ،چنانچه میبینیم نشانه شکستی هم در این گروه دیده نمیشود و پایانی نه چندان نزدیکی هم برای توقف فاجعه ای که در غزه روان است تا هنوز متصور نیست و ادامه جنگ، خون بیشتری از بیکناهان را خواهد ریخت و در عوض تهدی امنیتی برای اسراییل روز تا روز افزایش خواهد یافت .پایان