اسماعیل فروغی

 

سه ساله گی حاکمیت طالبان

     فاجعه ی تسلیم دادن افغانستان با تمام دار و نداراش به گروه افراطی طالبان توسط امریکاییان (15 اگست 2021 ) ، عمق و پهنای بی حد وحصری دارد . شاید هیچ کشورومردمی درجهان ، سرنوشت و تاریخی اینچنین غم انگیز نداشته باشند .

     شاید زنان هیچ ملتی درجهان اینچنین تحقیرآمیز اززنده گی حذف نشده باشند .

     شاید هیچ ملتی درجهان ازموسیقی وسایرهنرها محروم نشده ، تاریخ و فرهنگ اش اینچنین درمعرض تحقیرونابودی قرارنگرفته باشد .

     شاید زنان هیچ ملتی درجهان درقرن بیست ویکم ، با سنگسارشدن و شلاق خوردن در ملای عام ، اینچنین بی حرمت ، بی عزت و تحقیرنشوند .

     درافغانستانِ امروز، همه ی این فجایع محقق شده و گروه بنیادگرا و بدوی طالبان همه ی این شاید ها را به باید ها مبدل کرده اند.

     سه سال حضورطالبان به صراحت نشان داد که :

. طالبان با زنان خصومت ریشه ای دارند    ـ
. از حکومت تک قومی و تک جنسیتی هرگز صرف نظر نمی کنند    ـ طالبان
   ـ طالبان به هنر و ارزش های فرهنگی و ملی کوچکترین ارزشی قایل نیستند .
. با قانون و حکومتداری مدرن ، بیگانه استند    ـ طالبان
 
   ـ طالبان با تصفیه های ی قومی و کوچ دادن های اجباری اقوام دیگر از خانه های پدری شان در شمال و مرکز افغانستان ، اختلافات و دشمنی های قومی را بیشتر دامن می زنند .
-
   ـ و بد ترازهمه طالبان طی این سه سال با ایجاد هزاران مدرسه ی دینی بجای مکاتب مدنی عادی ، به ترویج اجباری دین باوری افراطی پرداخته ، افغانستان را به مرکز تجمع تمام گروههای افراطی دینی مبدل کرده اند.

     درست به دلیل همین سیاهکاری هاست که با گذشت سه سال حکومتداری ، حاکمیت تک قومی و تک جنسیتی طالبان نه مورد قبول مردم افغانستان قرار گرفت و نه مورد قبول جامعه ی جهانی . تاهنوز هیچ کشورجهان جرأت این را پیدا نکرده است تا حاکمیت طالبان را به رسمیت بشناسد .

     سه سال گذشته همچنان نشان داد که رهبران کلیدی طالبان به دلیل تصاحب قدرتِ بیشتر چنان اختلافات جدی درونی دارند که هرگزنمی توان ازین واقعیت چشم پوشی کرد . اظهارات تند و سخت اخیر ملا هیبت الله رهبرغایب طالبان درباره ی بی اتفاقی های رهبران طالبان ، به این واقعیت انکار ناپذیر مهر تایید می گذارد.

       حقایق نشان می دهد که تمرکز بیش ازحد قدرت در دستان نیرومند هیبت الله خیالی ، اولین علت و انگیزه برای ایجاد و ریشه گرفتن اختلافات بین رهبران قومی طالبان به حساب می آید . این تمرکز بی حد و حصر قدرت بدست یک شخص آنهم شخصی خیالی و غیر قابل رویت ، در درازمدت می تواند مایه ی سرکشی های جدی درونی و حتا جنگ ها و برخوردهای مسلحانه ی میان گروهی گردد .

      دلیل دوم اختلافات میان رهبران قدرت طلب طالبان ، تضادها و اختلافات ریشه دار و تاریخی قومی بین حاکمان قوم درانی و قدرتمندان قوم غلجایی طالبان است که گستره ی آن طی این سه سال چنان واضح و برجسته شده که هیچگاهی درهیچ حاکمیتی چنین نبوده است .

      برخی ناظران به این باوراند که ادامه ی همین تمرکز بیش از حد ًقدرت بدست ملا هیبت الله خیالی ( و محور قندهار) و اختلافات درونی میان طالبان غلجایی و طالبان درانی که هرکدام خود اش را وارث تاج و تخت می پندارند ، علت العلل و عامل تمام اختلافات میان طالبان شده ، جنگها و تنش های داخلی به بار می آورد و بالاخره اسباب سقوط حاکمیت تک قومی و تک جنسیتی شان را فراهم خواهد کرد.

                                                                     فروغی

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت