عارف عرفان
جنگ
آمریکا علیه اروپا
پایان رویای
اتحادیه اروپا ؛
به دنبال دگرگونی های بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در اتحادیه اروپا که ریشه
های آن درحوادث اوکراین مرتبط است،اخیرأ چشم انداز متفاوتی در خصوص اتحادیه
اروپا در حال شکل گیری ایست.
به تازگی سایت وزین گلوبال ریسرچ در مقاله ای تحت عنوان جنگ آمریکا علیه
اروپا،وپایان رویای اتحادیه اروپا این تحولات را مورد پژوهش قرار داده وبا توجه
به نتایج انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا که درآن احزاب دست راستی وملی گرایان
به موفقیت های عظیمی دست یافتند،عوامل وانگیزه های اصلی این جریانات را به
تصویر کشیده است:
نتایج انتخابات اتحادیه اروپا،برای کسانی که مسیر اروپا را از نزدیک دنبال
میکنند،شگفتانگیز نیست،اما برای بسیاری غافلگیر کننده است.در در واقع این
نتایج نشان دهنده ردپای درگیریهای جهانی در قاره اروپا است.به ویژه، نتایج
انتخابات فرانسه و آلمان، دو کشور اصلی اتحادیه اروپا، یا به عبارت دقیق
تر،پیام قوی مردم این کشورها به نخبگان سیاسی، نشان داد که تغییر در اروپا فقط
یک موضوع زمان است.
در اینجا موضوع اصلی تغییرعبارت ازفروپاشی اتحادیه اروپا است.این فروپاشی دیر
یا زود اتفاق می افتد،بنابراین تلاش برای پیش بینی زمان وقوع آن بیهوده است.در
عوض تحلیل دلایل اساسی که جنبشهای سیاسی را که توسط این نتایج انتخابات به
عنوان نامزدها به حیث نیروی محرکه دگرگونی در قارهای اروپا معرفی کرد و به این
نقطه رسانید،بسیار مفیدتر خواهد بود.
نویسنده این مقاله برخی رویکرد ها را درین تعاملات دخیل پنداشته می نگارد.
برای کسی که در دهه ای گذشته اندکی اروپارا دیده و در مورد سیاست اروپا تامل
کرده است، غیرممکن است تااین رویکرد هارا مورد پرسش قرار ندهد:
۱- چگونه نخبگان سیاسی اروپا،اروپا را تابع ایالات متحده آمریکا کرده اند.
۲-چگونه اروپا با غرق شدن در جنسیت، اقلیم، چندفرهنگی و سیاست هویتی از واقعیت
های اجتماعی و سیاسی جدا شد و مهمتر از همه،
۳-چگونه آنها با تسلیم دهی اراده خود به هژمونی مطلق ایالات متحده در قاره،
اقتصادهای ملی را قربانی کردند.در اینجا،عدم برخورد اروپا با واقعیت و فروپاشی
اتحادیه اروپا در نتیجه پیوند این سه حلقه به زنجیره تاریخ پدیدار شد.
اکثر مردم جهان از این گسست و فروپاشی به لطف شستشوی مغزی باورنکردنی رسانه
های اصلی جهانی آگاه نبودند.نتایج انتخابات اتحادیه اروپا این آگاهی را به
افکار عمومی جهانی رسانید.
در بخشی دیگری این مقاله،نویسنده،وابستگی اتحادیه اروپا به آمریکا را مورد بحث
قرار داده می نگارد:" بیایید با کمی جزئیات بیشتر در مورد آن بحث کنیم.
اول،منظور ما از تبدیل شدن اروپا به حیث دست نشاندۀ ایالات
متحده چیست؟
آنچه «ادغام اروپایی» نامیده می شود در واقع در ادبیات سیاسی یک مکانیسم بسیار
تثبیت شده برای کنترل دولت های ملی در اروپا مطابق با منافع ژئوپلیتیک ایالات
متحده از طریق بوروکراسی منصوب شده (کمیسیون) در بروکسل است.اما بسیاری مردم
همین الان متوجه این موضوع شده اند.
این «ادغام اروپایی»، داستانی هفتاد ساله، به این معنی است که صاحبان قدرت
سیاسی در کشورهای عضو، از طریق کمیسیون در بروکسل، مشروعیت خود را به ایالات
متحده تسلیم کردند.این رابطه رعیت وارباب در واقع به ما توضیح می دهد که چرا
کمیسیون و دولت های بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا بدون قید و شرط به درخواست
(دستور) بسیار ساده ایالات متحده آمریکا در جنگ اوکراین بله می گویند"
نویسنده در بخشی دیگر ازین مقاله،بی توجهی مقامات اروپایی را نسبت به معضلات
معین اقتصادی و اجتماعی جوامع مربوط مورد کنکاش قرار داده اذعان میدارد:"
ثانیاً، سیاست مرکزی در اروپا تقریباً به طور کامل از مشکلات اجتماعی و اقتصادی
جدا شده است و چنان گرفتار بحث های جنسیتی و چندفرهنگی و همچنین سیاست های هویت
خرد شده است که این سیاست ها و عملکردهای نئولیبرالی نظم اروپا را از بین می
برد.البته اروپا ای که در نتیجه صدها سال پرداخت هزینه ساخته شده است.به عبارت
دیگر، نئولیبرالیسم که با روایت آزادی تقدیس شده بود،گودالی برای اروپا حفر کرد
و فروپاشی آن را آماده کرد.
ثالثاً، سیاستمداران اروپایی که قبلاً قدرت خود را برای مقاومت در برابر هژمونی
ایالات متحده بر اروپا از دست داده اند، نتوانسته اند زمینه را برای احیای
اقتصاد خود که از بحران سال ۲۰۰۸متزلزل شده است، ایجاد کنند.آسیبپذیریهای
جهانی،جنگ در اوکراین و ضربههایی که استراتژی ایالات متحده برای جدا کردن
اروپا از روسیه، به صنعت اروپا وارد کرده است، هزینههای تولید صنعتی اروپا را
به قدری افزایش داده است که هزینههای تولید هم برای کالاهای اساسی، هم کالاهای
مصرفی بادوام و هم محصولات تکنولوژیکی افزایش یافته است،و در نتیجه محیط تورمی،
عدم رقابت جهانی، رکود و حتی رکود در برخی از اقتصادها پدید آمد. در نهایت، یک
نظم اقتصادی مخدوش در اروپا برقرار شد، جایی که تنها منافع بازیگران مالی جهانی
و شرکتهای بزرگ چند ملیتی در نظر گرفته شد، قدرت خرید نیروی کار به میزان قابل
توجهی کاهش یافت و در این مرحله، دولتهایی که قرار بود با مسائل اجتماعی
مقابله کنند،برعکس بی عدالتی های اقتصادی تحت فرمان آن ساختارهای چند ملیتی
قرار گرفت.
بنابراین،نتایج انتخابات پارلمان اروپا واکنش مردم اروپا به مولفه های متذکره
است"
در بخش دیگر این مقاله نویسنده ،گرایشات انحرافی« چپ» را مورد مطالعه قرار داده
، خاطر نشان می سازد:" نکته جالب اینجاست که مطالبات جامعه که تحت این نظم
اقتصادی مخدوش شروع به له شدن کرد، به جای چپ اروپایی، توسط احزاب راستگرای
ناسیونالیست با رای جمعی در پای صندوق های رای بازتاب یافت.
دلیل این امر بسیار ساده است: از آنجایی که چپ در اروپا کاملاً از مشکلات
اقتصادی و مبارزات طبقاتی دور شده بود و نقش تاریخی خود را با تمرکز در بحث های
جنسیتی، هویتی و اقلیم کنار گذاشته بود، احزاب ملی گرا این شکاف را پر کردند.به
همین دلیل در فرانسه، تجمع ملی لوپن (RN)
با کسب ۳۲ درصد آرا به عنوان حزب اول و در آلمان حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD)
با پیشی گرفتن از حزب حاکم سوسیال دموکرات-سبز-لیبرال، در ردیف دوم قرار گرفت و
ائتلاف ملی چپگرای صحرا واگنکنشت (BSW)
جهش قابل توجهی انجام دادند.به نظر می رسد که شهروندان متوسط اروپایی از
درگیری مستقیم اروپا در درگیری های بی پایان، تورم و کاهش ثروت، تحمیل جنسیتی و
هویتی نئولیبرالیسم، درگیری های فرهنگی-اجتماعی ناشی از مهاجرت های برنامه ریزی
نشده و سیاست های جهانی ایالات متحده خسته شده اند.روی لذا به احزاب
ناسیونالیستی که به اندازه کافی این شکایات را درک می کنند روی آوردند.
این نتایج حاکی از تغییر قابل توجهی در چشمانداز سیاسی آینده اروپا است که
عمیقاً بر سیاستهای اقتصادی، مهاجرت و مسایل امنیتی تأثیر خواهد گذاشت.
گرایش ملی گرایانه که به موجی در اروپا تبدیل شده است، احتمالاً باعث تغییر در
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر خواهد شد، زیرا آخرین نظرسنجی ها
در ایالات متحده نشان می دهد که ترامپ از بایدن جلوتر است.
نتایج انتخابات و افزایش احتمال تحقق این سناریو نشانه آشکاری است که رویای
اتحادیه اروپا رو به پایان است و سیر تاریخ (که ممکن است مدتی با جنگ قطع شود)
نشان می دهد که لوپن در فرانسه و
AfD
در آلمان دست به دست هم اتحادیه اروپا را منحل خواهد کرد"؛
با احترام بی پایان
عارف عرفان
لندن،جون ۲۰۲۴