داکتر غلام محمد دستگیر

 

 

محتسبیزم معرفی شد#

از طریق این سیستم حاکم شده اند

 

درین چند روز بعد از نشر قوانین جدید برای امور محوله محتسب ها از طرف وزارت عدلیه طالب در جریده ای رسمی شان که به تاریخ اول ربیع الاول سال ۱۳۴۶ هجری قمری از طرف مقامات عالی طالبینشر شد بحث ها و گفتار ها و تبصره را بار آورد. در ۹۲ صفحه و سی و پنج (۳۵) فقره به تعقیب آن ضمیمه مورخ ۱۸محرم ۱۳۴۶ در باره ای نماز طرح شده؛ است گویی همه مسلمانان افغانستان که روزانه پنج وقت نماز ادا میکنند نمیدانند که چه میکنند. با تاسف نشان میدهد که به استفاده محتسبیزم حتی در عبادت و ادای نماز مردم که بین خود شان و خدای شان  است هم دست اندازی دارند.

این دستور العمل قرار تجربه ما در امریکا قانون نیست. وقتیکه در کانگرس امریکا از قانون سخن گفته میشود ما فورا درک میکنیم که یک موضوع مهمی برای منفعت مردم مورد بحث و مذاکره قرار گرفته است. یک کانگرسمن قانون را پیشنهاد میکند ودر بین نظریات مختلف جمهوریخواهان، دیموکرات ها و بیطرف مورد علاجی قانونی قرار گرفته بعد به رای گذاشته شده در صورت رای اکثریت در کانگرس تایید میشود. بعد به مجلس سنا میرود که در آنجا باز بحث میان گروه های فوق صورت گرفته در صورت موافقت به رئیس جمهور میرود. رئیس جمهور اگر موافق بود امضا میکند و قانون میشود و اگر موافق نبود رد یا"ویتو"میکند و دوباره به کانگرس یا مجلس نمایندگان بر میگردد. با تاسف دوستان طالب ظالم هنوز هم این دستور های جابرانه را قانون خوانده میخواهند خوشباوران را فریب دهند.

نمیدانم چگونه طالب ها که بلیونها دالر معاش خور امریکایی ها اند و مشاورین افغانستانی شان که در امریکا عمرهاست بسر میبرند چگونه توانستد ازین مراحل بگذرند و یک   دستوری صادر کنندد که به هیچوجه قانون بوده نمیتواند. بناء، از شروع این دستور العمل ها توهین به قانون بوده مردود شمرده میشود.

از متن این نوشته قرار درک من به حیث مسلمان از قرآن محید نه یک عالم دین چنین معلوم میشود که این دستور های جبری خلاف امر معروف لا اکراه فی الدین (سوره البقره آیه۲۵۶) میباشد. برای معلومات بهتر تر از علمای متبحر و جید دین پروفیسور سید مسعود بدخش در پروگرامتلویزیونی محترم نصیر خالد (پنجشنبه ۲۹ اگست ۲۰۲۴)و پروگرام محترم حامد ضرابی (سیاست افغانستان روز جمعه ۳۰ اگست) که در آنآیت الله هاشمی ارزگانی و پروفیسور زمان ستانکزیکه موضوع را عالمانه و مستند بحث نموده روشن ساخته اند نیز شرکت داشتند قابل تعقیب است چون هرماده را طی چند پروگرام عمیقتر بحث و تقدیم شما می نمایند. من این خلاصه را نظر به مسؤولیتی که دارم و جبر را بر مردم خود تحمل ندارم آنچه در  حد دانش من است عجالتاحضور تان تقدیم میدارم؛ میخواهم وسوسه که در صدور ما تولید کرده اند روشن شود و توضیح گردد.

علاوتا، این نوشته دارای مآخذ به لسان عربی است که مردم عوام و هم نابلد بزبان عربی صحت و سقم آنرا درک نمی توانند که معلوم میشود برای معلومات مردم نه بلکه برای هدایت به یک گروه خاص بوده است. به حدیکه در صفحه۶۲تنها کلمات "برهنه نمود" و  در صفحه۶۳"تنها بی حجابی" در کل صفحه نوشته شدهو باقی همه با مآخذ ناشناس قرن هفتم هجری قمری آنهم بزبان عربی پر شده است که برای من بسیار کم قابل درک بود.

رساله با یک تعداد اصطلاحات شروع شده است که مشتمل اند بر:

در اصطلاح اول "احساب" ذکر شده که  عبارت از امر کردن به عمل معروف شرعی و منع کردن از منکر، مطابق احکام شریعت است که "این قانون (؟) توسط محتسب" می باشد. عجب قانونی که محتسب هم نماینده مردم، هم سنا و هم قانونگذار بوده  آیه مبارکه  ۱۰۴ آل عمران را که فرموده: "ولتکن منکم امة یدعون ال الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر" را ذکر نموده است. آیت چقدر زیبا ست که  میفرماید: و باید که باشد از شما گروهی که بخوانند بسوی نیکی و بفرمایند به کار پسندیده و منع کند از نا پسندیده و آن گروه ایشانند رستگاران (شاه ولی الله(رح) ). یعنی این گروه اول رستگار باشند (قتلنکرده باشند، مساجد شهید نساخته باشند، جوانان معصوم را به جاکت انتحاری و انتحار سوق دادهنباشند....) بسوی نیکی مردم را تدریس و دعوت کنند (در این دستور العمل از نیکویی بحثی نیست) و منع کار نا پسندیده که راستی عامل تباهی ملت ها و جوامع است صورت گیرد؛ نه نیکویی بوجه احسن نشان داده شده و نه خارج از مدرسه برای کسی تدریس طرح شده است. امروز همه از نظر صحی و مادیبه اضرار فحشا، شراب و قمار خوب با خبر هستند.

در اصطلاح دوم، "محتسب" را شخصی معرفی کرده اند که: از طرف امیر المومنین برای وی صلاحیت داده شده به اجرای وظیفه "احتساب" گماشته شده است. این همان اشخاصی اند که در روز های اول غصب قدرت توسط طالبان با تفنگ و قواره های وحشتناک بر مردم ملت ما هتک حرمت مینمودند ولی امروز با چپن سفید (تقلید از مسلک طبابت ویا آشپز خانه) ولی با چوب و همان هتک حرمت بوظیفه دوام میدهند.

در اصطلاح "تعزیر" نوشته شده است: "تآدیبی است که مطابق احکام شریعت اسلامی و این قانون، توسط محتسب در حالت انجام منکر علنی در حق الله تطبیق میشود". تادیب، آنکه  به حد شرعی نرسیده مانند کتک و زدن بدون متهم ساختن فرد است؛ یعنی این همان بی احترامی هایست که در مقابل زن و مرد و طفل و سالخورده گان مردم تجربه کرده اند. درین قسمت بحثی در پاورقی است که استادان زبان باید به تعبیر آن کمک نموده حدود تعزیز تعین شود و آنچه واضح است اینست که نوشته اند اگر زنا و لواطت ثابت نشود دیگر نیازی به شکایت مجدد و در خواست بیشتر متهم لازم نیست. موضوع هم محکمه است  که تا حال محاکم عادلدر این سیستم محتسبیزم وجود ندارد: آیا خبرینشنیده ایم که یکی از طالبان در حال عمل لواطت با ثبوت گرفتار شد اما محکمه متهم را نظر به ارتباطات وی مبرا اعلام کرد و روی همین جمله فقهی که توسط این دستور العمل امروز عمومیت داده شده کس حق نداشت که دیگر سوال کند، چرا این طالب لوطی مجازات نشد؟

در اصطلاح "حجاب شرعی" نوشته شده است: " به لباسی گفته میشود که تمام بدن و روی زن را از نا محرمان می پوشاند؛ نازک، کوتاه و چسپ نباشد".  در پاورقی از روایت ابن عباس که الله به خانمهای مومنین امر نموده وقتیکه برای حاجتی از خانه های خود خارج میشوند روی خود را از طالاق سر تا پاین با جلابیب پوشانیده تنها چشمان آشکار باشد نوشته ای دارند. در این جا اشاره به آیه ۵۹ سوره الاحزاب جزء ۲۲ است که خداوند به رسول الله هدایت میدهد: " ای پیامبر! بگو به زنان خود و دختران خود و به زنان مومنان فرو گذارند بر خود چادر های خود راتا آنکه شناخته شوند و کسایشان را  ضرر  نرساندو هست خدا امرزنده مهربانآمرزنده مهربان. (شاه ولی الله (رح) صفحه ۵۱۲؛ دستگیر). در عربستان قدیم عرب ها مرد و زن جلابیب که لباس خمور نیز یاد شده است میپوشیدند (از علی در  دکشنریآنلاین آبادیس). حاتون اجواد الفاسی یاHatoon Ajwad al-Fassiکه استاد امور زنان در دانشگاهعربستان سعودی در ریاض میباشد در باره ای زنان نباطیه قبل از اسلام نوشته است، د رپشتی کتاب که عنوان دارد:Women in Pre-Islamic Arabia: Nabataeaمجسمه  دو خانمی که حجاب در سر دارند دیده میشود. این نشان میدهد که حجاب در قبل از اسلام یک عنعنه عربی بوده همراهبا ورود اسلام نیامده است.

در صفحه ۱۴ نوشته شده است که: " وزارت امر بالمعروف، نهی عن المنکر و سمع شکایات مکلف است که میان مردم صلح، و برادری را تامین نموده و آنها را از تعصبات قومی، زبانی و سمتی منع نماید". زیبا نوشته شده اما هیچکدام آن در طی سه سال گذشته تطبیق نشده است. با پایمال فرهنگ ملت های  مانند ازبک، ایماق، بلوچ، ترکمن، پشه ای، پشتون و هزاره ها دوام داده اند، با سیستم تک قومی تعصبی اکثر ادارات توسط پشتونها ویک تعداد قلیل از طرف دیگران اداره میشود، تعصب لسانی به مقابل زبان علمی ادبی اجتماعی فارسی دری چون دانشگاه نشان داده شده آنرا به پوهنتون تبدیل نمودهاند،سرک ها نام پشتو (افغانی) گرفته، کتاب های فارسی از قفسچه ها به دور انداخته شده و کتاب فروشان محبوس شده اند، تعصب سمتی هم به همه نمایان است. بر جوانان و دختران پنجشیرو هزاره و دیگر اقشار مردم چه ظلم هایست که  روا نداشته اند.

در صفحه ۱۵ و ماده هشتم نوشته شده است:" امر بالمعروف و نهی عن المنکر را هر آن شخصی کرده میتواند که قدرت داشته باشد، مگر بنابر مکلفیت منحصر به محتسب میباشد". کلمات "قدرت داشته باشد" واضح نیست. در ظرف سه سال گذشته تجربه نشان داده و ثابت شده  که  "قدرت"همان "تفنگ بدست بوده است" محتسبیزم  همین است!که  تا هنوز دوام دارد.

در ماده ای هشتم از "سمع شکایات" یاد شده است که باز هم طی سه سال نتوانسته اند به سمع شکایات حقوقی و قانونی مردم جواب دهند، مثلا: مامورین متقاعد که ۳۵ سال عمر خود را به خدمت مسلمان ها به پیری رسانیدند و یک مقدار پول برای تقاعد خود ماهانه در خزینه دولت گذاشته اند شنیده نشده بلکه این حق قانونی که پول خود شان است جبرا غصب گردیده حرام قلمداد نموده عوض "یسر" برای شان "تعسر" خلق کرده اند. به شکایات و تظاهرات مدنی خانم ها برای تحصیل علم و دانش نه تنها گوش نداده اند بلکه آنها را محبوس ساخته و بر این شایسته ها تجاوز دسته جمعه جنسی هم کرده اند.

در ماده ای نهم شرایط یک محتسب در صفحه ۱۸ از "عدل" یاد شده است. با تاسف که محاکم صحرایی به هیچ گونه عادلانه شمرده نمیشود. و در  "صفات محتسب" نوشته شده که: "مهربان باشد و حلیم و صابر باشد". در طی دوره ای گذشته و حال اضافه از سه سال وطنداران مظلوم ما چنین تجربه نداشته اند. نه مهربانی دیده اند و نه حلیم بودن شانرا حکایت د ارند. ویدیو ها نشان داده کهصابر هم نبوده اند. در عوض از خشونت و تهدید و سزا و محتسبیزم کار گرفته اند.

 در ماده دهم آداب و اصول مربوط به محتسب و احتساب در صفحه ۲۰ نوشته شده است: "رعایت شخصیت و کرامت انسانی هر شخص و حس سلوک با وی حین امر بالمعروف و نهی عن المنکر": با تاسف که قطع موی یک جوان در محضر عام، تیله دادن جبری بوت در دهن یک مسلمان که با آن دهن کلمه ای توحید گفته و صلوات بر محمد صلی الله علیه وسلم نثار کرده، و با روی سیاه رنگ شده در خر چپه سوار نمودن ، هیچگونه رعایت شخصیت و کرامت انسانی نیست. "منع دیدن و شنیدن از منکر" درین صفحه و "تجسس و داخل شدن به حریم آنها حین وظیفه مگر اینکه شریعت اسلامی اجازه داده شده باشد" هم نوشته شده است. در رسانه ها خوانده ایم که محتسبین در تاریکی شب به خانه های مردم بدون اجازه داخل شده اند، تخریب و غصب مال و دارایی اجرا نموده قتل مردان فامیل را در پیشروی اطفال و والدن شان ظالمانه تطبیق نموده اند که همه خلاف این ادعا است؛ یعنی آنچه میگویند فریبی بیش نیست.

ماده ای سیزدهم در باره ای "حجاب زن"  نوشته شده است که "از پنهان کردن روی، صدای زن به حیث عورت امر شده است. ولی هرگاه که زن بالغ برای حاجت ضروری از خانۀ خویش بیرون شد، مکلف است که صدا، روی و بدن خود را ستر نماید". این جمله برای من به حیثث طبیب زجر ده است. این جا در دستورنامه محتسبیزم، اولین محلیست که درباره ای ستر صدا آنهم در صورت ضرورت می خوانم. با ستر صدا که نمیدانم خانم بیچاره چطور برای ارتباط خود وسیله پیدا کند تا مقصد ضروری را افاده بتواندکه فقط "تعسر" محتسبیزم است که بر "یسر" ترجیح داده شده و یا میخواهند همه به لسان اشاره آشنا شده صدا را که موهبت خداوندیست خفه سازند. در صفحه ۳۰ مردان را هم ازین گزند رهایی نداده اند آنها باید در وقت سپورت که فرد بسیار عرق میکند و باید لباس فراخ داشته باشد تا کمی سرد باشندهم به تعسر نه یسر روبرو اند.

در فصل دوم زیر عنوان مسؤولیتها و و وظایف محتسب در ماده ۱۷ محدودیت های برای مطبوعات و اطلاعات وضع شده است: "در نشریات مطلب مخالف شریعت و مذهب، تحقیر و توهین مسلمان، نشرمطالبی که عکس ذیروح (ویدیو) نباشد". این دستور جهت حمایت از آن عده نفر هایشان است که از دین و اسلام معلومات موثق نداشته و قتیکه با یک عالم جید و متدین روبرو شده اند عوض جواب به سوال حدیث و  آیات که جواب خواسته اند آنرا توهین تلقی نموده مجلس مباحثه را ترک کرده اند،طرح  شده است. مصاحبه ها که در ویدیو ها نشر میشود و جنبه انتقاد بر روش طالب ظالم دارد طبعآ به ذوق شان برابر نیست ولی خوش هستند که با زن و مرد اروپایی و امریکایی و انگلیس ها در هر جا که باشد مصاحبه نمایند و بعد مشاهده کنند و بر خود ببالند.

در ماده ای ۱۸در صفحه ۳۵تاجر و اهل کسبه و دهقان را مکلف به ادای نماز با جماعت در مسجد ساخته اند که باز هم تعسر است نه تیسر. نمیدانم یک دهقانی در مزرعۀ ای است که در جوارش مسجد وجود ندارد چگونه به جماعت شرکت کند آنهم در اوقات معین و یا یک حرفه کاری که در جریان تکمیل یک حرفه است و اگر آنرا گذاشته به مسجد بشتابد نقص هنگفت برایش رخ داده میتواند و برایش ممکن مشکل باشد که دوباره از جاهیکه توقف داده بدون کسر نتیجه دوباره شروع کند و یا یک جراح که در حین عملیات است چگونه میتواند شکم مریض را باز بگذارد و برود به جماعت.

درینجا خاطره ای تازه شد که در وقت کمونست ها به خدمت یک مریض که تازه کولوستومی  شده بود و مواد غایطه بسترش را ملوث و بویش فضای اطاق را غیر قابل تحمل ساخته بود مصروف بودم که سر طبیبشفاخانه علی آباد ، یک کمونست، بر من امر کرد تا در مظاهره شرکت کنم و "هورا" بگویم که بشدت رد نمودم و به وظیفه خدمت بیک انسان دوام دادم. ایا اینها از همان نسل اند؟

در ماده ۱۹در صفحه ۴۶ نوشته شده است: " محتسب مسؤولیت دارد، مسئولین محلات سیاحت و سر گرمی را به رعایت موارد ذیل مکلف نماید: درمحل سیاحت (کاریز میر، قرغه، پغمان، باغ بابر و دیگر  جاها" باید مسجد بسازند تا جاهیکه بیاد دارم همه ای اینها قبلا مساجد دارند. میخواهند سیاحین و مسؤولین را مکلف به ادای نماز جماعت در مسجد سازند: این امر تبعیضی بوده ضرر به درآمد گرزندوی ا وارد میسازد.زیرا سیاحینی که از کشور افغانستان دیدن میکنند مسلمان نیستند با این امر آنها  از آمدن به افغانستان که منبع خوب عایدات بوده میتواند ابا میورزند.

ماده ای ۲۰ در صفحه ۴۹ در باره ای "موتر های مسافر بری و بار بری، موتر سایکل و سایر وسایط نوشته شده است که باید رانندگان موارد ذیل را مراعت کنند": از جمله منع زنان بدون محرم شرعی عاقل و بالغدلخراش است: اول اینکه طالب ظالم طی بیست سال با قتل و حملات انتحاری و اکنون به بهانه های مختلف مرد های نان آور فامیل را قتل، محبوس یا تبعید و یا ناپدید ساخته اند این نوع فامیل ها یک خانم  نان آور دارند که برای تکسی ران اجازه داده نشده که اورا برای اجرای "امور ضروری" انتقال دهد و دوم اینکه تکسی ران هم نمیتواند که زن عاقل و بالغ را انتقال دهد  فقط  جنس مونث نا بالغ و بیعقل را میتواند انتقال دهد....

در ماده ای ۲۱صفحه ۵۲ در باره ی حمام هاست که محتسب باید مردم را به پنهان کردن عورت در حمام های عمومی و حین آب بازی مکلف نماید". تا جاهیکه به خاطر دارم در حمام عبدالحمید در سه دوکان عاشقان و عارفان همیش عورت مراعات میشد همچنین در حین آب بازی که ممکن هدف از نه پوشیدن مایور های کوچک است میخواهند تنبان نیمه و یا کل استفاده شود. ولی در باره ای حمان زنانه هدایتی داده نشده که یا از گفته های سابق پشیمان شده اند و یا اینکه از موجودیت زنان و ضرورت حمام رفتن شان انکار دارند؛ اگر چنین باشد ضد نظافت و حفظ الصحه و الطهور شطر الایمان (اسلام ویب،روایت از ابی مالک الحارث بن عاصم الاشعری)بوده حقوق زنان پایمال شده است.

ماده ۲۲ در صفحه۵۳ در باره منکرات خاص است که از جمله بازی های کلاسیک تخم جنگی، تشله بازی، بجل انداختن، چهار مغز بازی و غیره  قمار شناخته شده از منکرات خاص نوشته شده است.منع بجل بازی و تخم جنگی،سگ جنگی، مرغ جنگی، بودنه جنگی، کبک جنگی و سایر حیوانات که راستی هم قمار و هم غیر انسانی است کار خوب ولی تشله بازی، بجل  بازی و چهار مغز  انداختن وسیله ساعت تیری طفلی ما بود و از بازی های طفلانه است که  آنهم به تعسر روبرو شده است.

همچنین رادیو، دیدن عکس، فلم در کمپیوتر موبایل و سایر اشیای مانند آن در زمره ای منکرات خاص آمده است که باز هم اکثر لکچر های اناتومی عکس و عملیات های جراحی ویدیو است، فقط میخواهند که کشور افغانستان را به یک اجتماع بیکاره، مضطربو اطفال را با فشار و امراض روحی معیوب سازند تا خود شان براحت به ظلم و ستم خود ادامه دهند. علاوتاٌ، ترک و قضاء نمودن نماز، ترک فرایض نماز، ادا نکردن نماز به جماعت  و روزه خوری ، تراشیدن ریش و کم کردن آن از قبضه، اصلاح موها بر خلاف شریعت اسلامی، دوستی و کمک با کفار و تقلید صورت و سیرت با آنها، تجلیل نکردن  نوروز، شب یلدا، آتش بازی، پوشیدن نکتایی غیر شرعی، نافرمانی از والدین، ضایع کردن حقوق مردم، رفتار زشت با یتیمان، درین بحث ۲۶ فقره ای شامل است که  سوال ها خلق شده است: چهره ای ظالمانه محتسبیزم را نیز نمایان میسازد. 

متوجه شده اید که نماز جماعت بر کی نه بود که جبرا دستور داده نشد یعنی در خانه، در محل تجارت و حرفه ها و حتی کشتزار دهقان. از حضرت ابو هریره روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: "خانه هایتان را قبرستان نسازید چون شیطان در خانه که سوره ای بقره خواندهمیشود فرار میکند". چرا بر خلاف این حدیث مبارک عمل میکنند؟ چرا از زجر و تکلیف مردم خلاف یسر و لا تعسر کار میگیرند؟ چرا به آیات و حدیث که باور ندارند بر دیگران جبراٌ میخواهند بقبولانند؟

تراشیدن ریش به اساس رفرینس ۱۱۰ از نصاب الاحتساب ج ۱ ص ۱۲۲ فتوا داده شده است. این اثر توسط عمر بن محمد بن عوض السنامی که یک عالم جید حنفی نگاشته شده محل تولدش را هند نوشته اند که در سال ۷۳۴ﻫ ، ق وفات یافته نه محل تولد ش معلوم است و نه محل وفاتش. در همین پاورقی از ابن عمر روایت شده که آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرموده اند بروت تان را کوتاه کنید و ریش تانرا بگذارید.  در روایت احمد و نسائی آمده است: هرکس سبیل (بروت) خود را نگیرد از مانیست و شیخ البانی این روایت را در "صحیح الجامع الصغیر و زیادته" ۰۲/۱۱۱۳به شماره ۶۵۳۳ صحیح دانسته است. لذا به گرفتن سبل طوری تاکید شده است کهبعد از تراشیدن بروت سفیدی جلد ظاهر گردد.

اینست بروت خود شان اما یک فرد عادی اگر با این نوع بروت که بگفته ای خودشان غیر شرعی استدیده شود تعزیر و سزا می بیند؛ چه ظلمی!.

در حدیث نمبر۵۸۹۲ترجمه احراری از عمر بن محمد بن زید، از نافع از ابن عمر از پیامیرصلی الله علیه و سلم روایت است که فرمود: " با مشرکین ناسازگاری کنید: ریشها را دراز کنید و سبیل ها را قطع کنید" و ابن عمر چون حج یا عمره می رفت و آنچه از دستش (قبضه) ریش زیادتر میبود قطع میکرد (صحیح بخاری صفحه۴۵۸کتاب لباس جلد ششم). از "دوستی با کفار وکمک به کفار" منع کرده اند.  اما امریکا را که چندی قبل کافر میگفتند و افتخار دارند که به مقابلش جهاد و استشهاد کرده اند ولی امروز که ماهانه ملیونها تا بلیونها دالر میگیرند و "اشداء علی الکفار و رحما بینهم؛ سوره الفتح آیه ۲۹جزء ۲۶" را معکوس عمل میکنند، منافقتی بیش نیست! بر عنعنات تاریخی هم حمله برده تجلیل نوروز که شروع بهار و شب یلدا که شروع خزان است منع کرده اند که نمیدانم در کجای شریعت تجاوز بر تاریخ مجاز بوده است.

در فقره ۲۵ و ۲۶از منع ضایع کردن حقوق مردم و منع رفتار زشت با یتیمان و مظلومان نوشته اند.

آنچه در بالا ذکر شدهمه ضایع ساختن حقوق اسلامی، تاریخی، اجتماعی وعنعنوی بود و هم هر روز حقوق یتیمان را که پول تقاعد پدران و یا مادران شان را غصب و ضایع کرده پایمال میکنند: با ظلم  این سیستم محتسبیزمیک جامعه  غفیرمظلومان را خلق کرده اند.  ضرب المثل "کور خود بینای مردم"(ضرب المثل های دری افغانستان، دکتور عنایت الله شهرانی / محمد طاها کوشان نمره۲۸۲ صفحه ۲۵۲ از نشرات انجمن فرهنگی افغانستان) چقدر بر اینها مصداقپیدا میکند.

در فقره ۲۳ در صفحه ۷۲ ذمی (اهل ذمه)، مستآمن (پناه جویان)، طفل و دیوانه هم بی تنُگه نمانده است. نوشته است که اینها را از اجرای منکرات علنیمنع کند. نمیدانم مقصد از منکرات نزد اطفال و دیوانه ها چیست؟ آنها که نه شراب مینوشند و نه قمار میزنند  وهم از عهده سگ جنگی و قص علی هذا برآمده نمیتوانند. سروری و حفیظ الله امین طفل و دیوانه را به قتل رسانیده بودندممکن اینها هم چنان روشی در نظر داشته باشند؟

فقره۲۴ در باره تعزیرات توسط محتسب در صفحه ۷۴است که دارای مراحل ذیل است: "توصیه،ترساندن از عذاب الهی،  تنبیه و تهدید قهر آمیز، تلف مال مرتکب، حبس از ۱-۲۴ساعت در محابس عمومی، حبس از ۱ -۳ روز در محابس عمومی، جزای که محتسب مناسب داند و مختص به محاکم نباشد". یعنی محتسب حق دارد از خشونت کار بگیرد و حق دارد از سیلی و مشت و لگد و دو و دشنام بر متهم استفاده نمودهحواله کنند: این یک تجازوزو ترضیض  واضح بر احساسات مردم مظلوم ماست. حق دارند کراچی یک غریب کاری را که میخواهد لقمه نان حلال برای فامیل خودبدست بیاورد تلف کند؛ این ظلم واضح محتسبیزم است! و هم محتسب حق دارد که بدون رجعت یک  متهم یا مرتکب به قضاء و عدالت خودش هر چه مناسب دید مردم بی گناه را که به ذوق طالبی برابر نباشدتعزیرکند یعنی محتسب به دل خود هر جزایی که بخواهد تطبیق کرده میتواند. این دستوریست که ظلم را بر مردم مظلوم روا دانسته بر شریعت تهمت بسته اند.

فقره ۲۵درصفحه ۷۶"به روسای شهر ولایتی هدایت میدهد که صلاحیت دارند فقره های فوقرا به مرتکب تطبیق کنند. آمران حوزه ها و ولسوالی های امر معروف و نهی عن المنکر صلاحیت دارند که فقرات فوق را تطبیق کنند". ولی اگر بعد از تطبیق تعزیرات فوق متخلف اصلاح نشد به محکمه معرفی شود. تجربه نشان داده که بسیاری متهمین آنقدر زجر دیده اند که مصاب تشوشات روحی گردیده در کنجی خزیده اند.

فقره ۲۶ در صفحه ۷۷"حالات معرفی متخلف به محکمه را در هفت فقره درج کرده اند. بدون عذر شرعی ترک متکرر نماز و فرایض و واجبات بصورت متکرر، بصورت متکرر حاضر نشدن به نماز جماعت، ترک روزه، نافرمانی والدین، رفتار زشت با یتیمان، کسیکه  معروفات را ادا نکند و از منکرات اجتناب نکره است. دیده میشود که موارد تکرار نوشته شده  و تبصره ها هم درج شده است.

منکر مهم معتادین مخدرات است که عوض تهدیدباید مانند یک انسان محترم شمرده شده تداوی شوند؛ قرارراپور Copilot: " طالبان در افغانستان با معتادین مواد مخدره به شدت بر خورد منمایند"و هم "محلیکه برای ارجاع عادت فرستاده میشوند نامناسب بوده معتادین تحت فشار و خشونت قرار میگیرند"

ماده ۲۷ در صفحه۷۸ در باره روش محتسب با محبوسش است."محبوس باید بعد از سپری نمودن حبس بدون تاخیر رها شود". محتسب در اداء کردن عبادت و رفع نیاز های ضروری و فراهم نمودن سهولت های لازم برای محبوسین نظارت و توصیه کند. این یک مزاخ است با محبوسین روش خشن و حتی برای ادای نماز تشناب های ضروری بسیار کم است و انتظارهم دراز.

در ماده ۲۸ در صفحه ۸۰ احکام متفرقه بوده در باره روابط عمومی که تکرار است دوفقره دارد. ماده ۲۹ در صفحه ۸۱ در باره ای نظارت است که وزارت را مکلف دانسته تا از عملکرد موظفین امر بالمعروف و نهی عن المنکر و سمع شکایات نظارت کند: در صورتیکههمه قدرت به محتسب داه شده است از چه وزارت امر معروف و نهی منکر میخواهد نظارت کند؟ فقره ۳۰ در صفحه ۸۲ در باره ای گزارش است که "موظفین اجراآت و فعالیت های خود را به وزارت گزارش دهد و وزارت مکلف است که اجراآت و فعالیت های خود را به ملا هیبت الله  ارائه نماید".

در ماده ای ۳۱ در باره ای تعلیم و تربیه کارمندان است سیمینار های تعلیمی و تربیتی دایر کند. در فقره ۳۲ در باره ای  استهداء است که محتسب اگربه عملی مواجه شود که در این احکام ذکر نشده به رئیس مربوطه اطلاع  دهد تااز امیر المومنین هدایت گرفته شود.  هدایت قرآنی "وامرهم شورا بینهم سوره الشوری آیه ۳۸" کار ها  بین شان با مشوره می باشد" نا دیده گرفته شده و اما یک فرد نامعلوم و نادیده چه حق دارد که خلاف اوامر قرانی تنها خودش تصمیم گیر باشد؛ این یکه تازی و دکتاتوریست نه شریعت! بلکه با این اعمال بر شریعت صدمه وارد کرده اند.

در بخاری ، مسلم و نسایی از عبدالرحمن بن حمزه روایت است که رسول الله فرمود: "... اگر آن مقام طلب شده برایت اعطا شود معانت خداوندی نیز بشما همرا خواهد بود (یونس حیران، سه صد حدیث،قضاء و حکومت، حدیث شماره ۲۲۰،  صفحه ۱۷۸) وهم از بخاری نقل شده است که: "همه ای شما با احراز مقام ماموریت ها حرص شدید دارید اما ملتفت باید بود که این احساس در روز قیامت موجب ندامت و افسوس شما خواهد شد...همانجا صفحه ۱۷۹". یعنی این امیر طراح محتسبیزم  یک حریص ماموریت بوده برای این ماموریت خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه هست که از طرف مردم کدام موظفیت برایش داده نشده بلکه آنرا از طریق انتحار و قتل و تخریب بدست آورده است؛ معلوم میشود این مقام خود توظیف و خود مختار به ذات خود غیر شرعی است (همانجا صفحه۱۸۱).

در فقره ۳۳ در صفحه ۸۴ در باره ای دریافت همکاری (کمک)است. درینجا وزارت خواسته است تا مسؤولینولایتی او طرز العمل ها را با سایر مسؤو لین ولایت مربوطه نیز شریک سازد و همکاری و کمک شان را دریافت کند. فقره ۳۴ در صفحه ۸۵در باره ای ترتیب لایحه جهتپیشنهاد منظوری به امیرالمومنیننوشته شده است. و فقره ۳۵ انفاذ احکام است. و از صفحه ۸۸- ۱۱۰به تعداد ده توصیه در باره ای نماز دارد و همه توصیه های است که در سن شش سالگی والدین مرحوم و جنت مکان من در باره ای نماز به ما تدریس نموده است.

در ضمیمه که در صفحه ۹۳نماز عنوان دادن شدهترکنماز جماعت را منافقت نوشته شده ودر صفحه ۱۰۰ نوشته شده که رسول الله اراده و قصد داشت: مسلمانانی که نماز در خانه میخوانند و به جماعت ادا نمیکنند هیزم جمع شود و آن خانه سوختانده شود. این چه تهمت به پیامبر اسلام است که از یک سو صاحب "اسوه حسنه" باشد و از سوی دیگر خانه مردم را بسوزاند. رسول الله فرموده است که احادیثی که با آیات قرآن موافق نباشد حدیث من نیست. و هم از حدیث مبارک که در بالا تذکر دادم (از حضرتابو هریره روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: "خانه هایتان را قبرستان نسازید چون شیطان در خانه که سوره ای بقره خواندهمیشود فرار میکند")ادعای وزیر امر معروف و نهی منکر یا محتسبیت muhtasibistرا که هر کس در خانه نماز بخواند منافق است و خانه اش سوختانده شودرد کرده است. بناء، این یک حدیث صحیح نبوده گفتار کسانی را که ادعا دارند طالب و امیر شان از اسلام استخباراتی و پروژه ای نه حقیقی خبر دارند تایید میکند: اقرار "همفر" جاسوس انگلیس مربی محمد بن عبد الوهاب این ادعا را تصدیق میکند.

تفصیل در باره ای تکبیر اول و پیروی از امام تذکر یافته است و اگر درست صورت نگیرد باید تکبیر تجدید شود. ما در دنیای زندگی داریم که فشار های روحی زیاد از هر طرف بر ما  غلبه وارد کرده است. عبادت باید آرامی خاطر و رفاه روحی بار بیاورد فرد بعضی وقت متوجه نمیشود و همین مراحل قسمیکه توصیه شده اجرا نمی گردد و اما چیزیکه ندانستم اینست که این "تکبیر اول" در نماز جماعت است و گفته شده که تکبیر تجدید شود. با اینکار اصل اساسی جماعت نادیده گرفته میشود که فرد از پیروی امام برامده تکبیر خود را تجدید کند که منطقی بنظر نمی رسد ودیگر اینکه نماز عبادت است و عبادت بین خداو بنده اش میباشد چه لازم که محتسب تجسس کند و تعزیر روا دارد و باز تکرار میکنم که "یسر و لا تعسر" امر قرانی و هدایت نبوی صلی الله علیه وسلم نزد این طالبان ظالم کدام معنی ندارد.

بما تدریس شده که مسخ دیگر بین مردم صورت نمیگیرد چون محمد در بین شان است. پس چرا کس بترسد که با یک اشتباه جزئی سرش "سر خر بگردد" چرا فکر نکند که خداوند "غفور و رحیم" است.

با ترساندن و ترضیض روحی از  محتسبیزم خیانت بزرگ برای اسلام مرتکب شده اند.

در اخیر دستور العمل های که وزارتمحتسبیزم پخش کرده است همه ناقص، خارج از شریعت اسلام و خلاف قرآن و حدیث رسول الله صلی الله وسلم بوده فقط برای ترس و دور ساختن جوانان ما از اسلام طرح شده است. این گناه کبیر طالبانخوشی و مسرت زیاد را برای مرتد ها (َatheists)، منکران خدا (agnostics) و خدا نا شناس ها (non theists) میسر ساخته است چون با این روش نامسلمانی بعضی جوانان از اسلام خارج شده پیرواناین گروه مرتدان میشوند. قرار گفته جناب محترم سید بلال فاطمی که در مصاحبه با پروگرام وزین تلویزنی افغانستان = چنگال گفت: "طالبان با توشیح قانون امر به معروف و نهی از منکر، قبر نظام نو پای خو درا کندند".

و السلام علی من ااتبع الهدی

 

#

تعریف محتسبیزمMohtasibbism:

این واژه، در دهه سوم قرن بیست و یک (۲۱)، با ظهور قدرت دوباره طالبان به افغانستان شکل گرفته است. محتسبیزم، یک سیستم مطلقه و ظالمانه طالبان است که با سوء استفاده از آیه قران مجید یامُرُونَ بالمَعرُوفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ" میفرمایند بکار پسندیده و منع میکنند از کار نا پسند که در چندین آیات دیگر نیز ذکر شده  جبراً بر مردم  دستورالعمل های قاطع (Absolutely Imperative) صادر نموده اند؛ خلاف رفتاری با آن، به انواع تعزیر تا حبس و شکنجه مجازات میشود. در حالیکه، آیات قرآنی "لا اکراهفی الدِّین" در دین جبر نیست (البقره آیه۲۵۶) و "یُرِیدُ اللهُ بِکُم ُالیُسرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُم العُسرَ" خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمی خواهد (البقره ۱۸۵) که در حدیث سیدنا رسول الله صلی الله علیه و سلم  در مجمع احادیث بخاری و مسلم ""وَ یَسِرُّوُا وَ لَا تُعَسِّرُوُا" آسان سازید و دشوار نسازید" نیز آمده (نمره ۲۴۴ سه صد حدیث یونس حیران صفحه۲۰۲)، دستور العمل ها طرح شده است. این سیستم مطلقه، با انتقاد شدید علمای دین سنی، شیعه و جهان اسلام روبرو گردیده با تاسف عمیق  که طالبان با استفاده از تعابیر و تفاسیر قرآنکریم و احادیث نبوی صلی الله علیه وسلم نظریات مشخص شان را تحمیل میکنند کهنظیر آن در سایر کشور های اسلامی  تاکنون دیده نشده است؛بر مردم در افغانستان از طریق این سیستم حاکم شده اند.

داکتر غلام محمد دستگیر

چهارم سپتامبر ۲۰۲۴ مطابق، ۱۴ سنبله  ۱۴۰۳هجری شمسی و اول ربیع الاول ۱۴۴۶ هجری قمری

 

Definition of Mohtasibbism:

This term emerged in the third decade of the 21st century with the resurgence of Taliban power in Afghanistan. Mohtasibbism is a Taliban absolute and oppressive system that, by misusing the Quranic verse "یامُرُونَ بالمَعرُوفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ"Yamurūna bil-ma‘rūf wa yanhawna ‘an al-munkar" (they enjoing what is good and forbid what is wrong), which is mentioned  in several other verses as well.They issue Absolute Imperative directives to the people, and any deviation from these directives is punished through various forms of retribution, including imprisonment and torture. This is contrary to the Quranic verses such as "لا اکراه فی الدِّینLā ikrāha fī ad-dīn" (There is no compulsion in religion; Quran 2:256) and "یُرِیدُ اللهُ بِکُم ُالیُسرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُم العُسرَYurīdu Allāh bikum al-yusra wa lā yurīdu bikum al-‘usra" (Allah intends ease for you ease and does not intend for youhardship; Quran 2:185), as well as the Hadith of Prophet Muhammad (peace be upon him) found in Sahih Bukhari and Sahih Muslim: "وَ یَسِرُّوُا وَ لَا تُعَسِّرُوُاYassirū wa lā tu‘assirū" (Make things easy and do not make them difficult). This absolute system has faced severe criticism from Sunni and Shia scholars and the broader Islamic world, lamenting that the Taliban are imposing their interpretations and opinions, which are unprecedented in other Islamic countries, on the people of Afghanistan through this absolute governing system.

Dr. Ghulam Mohammad Dastgeer: September 4, 2024, corresponding to 14 Sumbula 1403 in the Solar Hijri calendar and 1 Rabi' al-Awwal 1446 in the Islamic Lunar calendar

 

 

دکترغلام محمد دستگیر، برومفیلد، کولورادو

 

 


بالا
 
بازگشت