غلام محمد زارع
هزار روز بسته ماندن مکاتب دخترانه یک و نیم ملیون زن بی سواد ویا کم سواد به جامعه سپرد
امضا معاهده دوحه نه تنها جمهوریت چپاول را ساقط ساخت، بلکه درد سر و فاجعه های بزرگ برای مردم افغانستان به ارمغان اورد. بستن در های مکاتب برای دختران و ایجاد ممانعت در کار وتلاش زنان، خفه ساختن ازادی های مشروع بشری، حرام دانستن موسیقی، تغیر نصاب تحصیلی در مکاتب و موسسات تحصیلات عالی که با شرایط و ایجابات زمان سازگاری ندارد و ده ها بدعت دیگر.
هزار روز می شود که دروازه های مکاتب بروی دختران بسته است؛ هزار روز می شود کهطالبان نتوانسته اند یک طرح « جامع » و « اسلامی » برای باز گشایی مکاتب ارایه بدارند؛ هزار روز می شود که خانواده های منور افغان از رفتن دختران شان به مکاتب و وعده های امروز و فردای گروه حاکم رنج می برند؛ هزار روز می شود که دختران جوان وبا استعداد کشور ما نا امیدانه در گوشهی خانه انتظار باز شدن در های مکاتب شانرا می کشند؛ هزار روز می شود که دختران کشور ما از درد بسته بودن در های مکاتب شان رنج می برند.
نا راحتی های روانی، فشار های خانواده و جامعه عقب مانده افغانی، احساسات و عواطف زنان جوان و دختران را جریحه دار ساخته. بدبختانه بسته ماندن در های مکاتب، یک تعداداز هموطنان ما را به این عقیده اورده است که اکثریت زنان و دختران که در قرا وقصباتزندهگی می کنند، بدون ان هم از تعلیم و تحصیل یا محروم اندو یا جامعه مردسالار و مذهبی مانع رفتن شان به مکاتب و اموختن علم و دانش می شود. پس قشر محدود شهر نشین که علاقه به تحصیل و تعلیم دارد یک اقلیت است و نیاز به شنیدن صدای این اقلیت نیست.
بر اساس گزارش یونسکو، تقریبآ هشتاد در صد از دختران و زنان جوااندر سن مکتب از تحصیل باز مانده و سی فیصد دختران در افغانستان هرگز وارد اموزش ابتدایی نشده اند. بسته ماندن در های مکاتب نه تنها محرومیت یک تعداد اعظیم از زنان و دختران از علم و دانش است، بلکه گسست هزار روزه روند تعلیم و تحصیل دختران برای نسل های امروز و اینده کشور نیز درداور و جبران ناپذیر است.
در کشور ما که نیاز شدید به کارمندان مسلکی زن در ساحات مختلف احساس می شود، توقف هزار روزه تعلیم وتحصیل زنان،خلای بزرگ را در اینده به بار می اورد که جبران ان مشکل و شاید هم غیر ممکن باشد. همین اکنون ما به داکتران زن در بخش های مختلف، معلمین تحصیل دیده و ورزیده برای مکاتب، کارمندان زن در بخش های مختلف اقتصاد ملی نیاز داریم که ممنوعیت هزار روزه تعلیم وتحصیل دختران و از دست دادن فرصت های تحصیلی، این درد و رنج را جانکاه تر خواهد کرد.
بسته ماندن در های مکاتب و موسسات تحصیلات عالی برای دختران، زیر ساخت های اموزش را فرسوده، کارمندان تعلیمی و تحصیلی را سرخورده و انکشاف بعدی انها را دچار سکتگی می گرداند. بحران بشری فعلی که در نتیجه عدم اموزش زنان و دختران در جامعه بروز کرده با ادامه این پروسه تشدید گردیده و احتمال نارضایتی ملی را به بار می آورد.
عدم اموزش زنان جوان و دختران ، بحران اقتصادی در کشور را حاد ساخته، خانواده ها را مجبور می سازد تا برای ادامه زندهگی راهی کشور های دور و نزدیک شوند. بدون ان هم افغانستان از لحاظ اقتصادی یک کشور عقب مانده و نادر تلقی می شود. عدم کار و فعالیت بیشتر از نیم نفوس کشور بهبود انکشاف اقتصادی را دچار سکتگی و بحران اقتصادی را حادتر ساخته، سطح زندهگی خانواده ها را بدتر نموده و امکانات زندهگیابرومند را کاهش می دهد.
آیا درد و رنج زنان و دختران افغان پایان یافتنی است ؟
14.06.2024المان