عثمان نجیب
چه کسی حرامی است؟
رهبران پشتون، نام با مسما برای ویرانگری و قتل و چپاولگری و انتحاری و نوکری و جاسوسی بیپایان:
همه سرمایههای زیرزمینی و رو زمینی مناطق پشتون نشین مانند چوبچارتراش جلغوزه، گنجینههای شهرستانهای میرزکی و خروار و کرومایت لوگر و یورانیوم هلمند و هرچه در جنوب و جنوب غرب و شرق است از پشتون. مگر همه دارایی سرزمین های غیر پشتون به زور انگلیس و آمریکا هم از پشتون. همه دار و نه دار غیر پشتونها به شمول جنگافزارها توسط غلامبچههای پلید تاجیک و هزاره و اوزبیک و دگر اقوام در خدمت پشتون. صدهزار سال دگر هم این روش ادامه دارد اگر نسل نو غیر پشتون هوشیار و مستقل نه شود.
من تنها کسی بودم که کمتر از هفت روز پسا فروپاشاندن کشور توسط باداران غنی، بالاتر از دهها بار در رسانهها از سرنوشت گنجینهی باختر پرسیدم. کمتر کسی حتا انگشتشمار همراهیام کرد. در همین فاصله شوی شار، نجیب بروت و صدها تا آدم های بیمسئولیت دگر را صدها هزار نفر انسان وطنم به ویژه غیر پشتونها دنبال کردند. با این اوصاف تاجیکانه و تاجیکاندیشی پارسیگرایی یا هموندی دروغ کجا روانید؟
درد روان من به آن زیاد شد که کنون از نرخ یک کیلو جلغوزهی سیاه وطنی آگاه شدم. تا اروپا نزدیک به پنجاه یورو. سالانه میلیونها کیلو جلغوزه را تنها قاچاقچیان پشتونتبار به نام ملکیت شان به بازار ها میفروشند. همینگونه ماهیانه صدها هزار متر مکعب چوب چارتراش خوست و کنر و یافتههای زیرزمینی و رو زمینی را غارت میکنند. در کنار آن هم برای تاراج داراییهای غیر پشتونها مدام به حمایت باداران خارجی شان اقدام میکنند مزید بر آن افراطیت دینی و قومی پشتونی را دامن میزنند و کشور را به پایگاه تروریسم تبدیل کرده اند. رزاق مأمون دوست خوب من یادداشتی را از چهگونهگی افراطگرایی پشتونیسم دیوبندی برایم فرستاده که بدون تصرف آن را به شما باز نشر میکنم:
(چکیده:
مردم افغانستان با بلیهای افراطیت گیرافتاده اند، و جهانیان از آن مینالند. پژوهشگر دراین مقاله کوشیده است، تا ریشههای ظهور و رشد افراط گرایی را در افغانستان به شناسائی گیرد. برای این منظور چهارچوب نظری خود را با اتکاء به منابع کتابخانهای وبحث و تحلیل وخودش را با رجوع به دیدگاه اندیشمندان افغانستانی تبیین داشته است. چند عاملی بودن، پدیدهی طالبان به عنوان فرضیهی محقق مطرح شده که در پایان کار مورد تأیید قرار گرفته است. این گزارش حالت اجمالی دارد وشائستگی آن را دارد تا به صورت مفصل به بحث وبررسی گرفته شود.
کلید واژهها: افراطیت، دیوبندی، پشتون والی، افغانستان
بیان مسأله
افراطیت از تهدیدهای مهم جهان است. بشر امروز با انواع افراطیت سردچار میباشد. از افراطیت در مصرف گرفته تا ورزش، مد و فیشن وانواع افراطیتهای سیاسی ودینی آن، ولی آن چه در افغانستان هم اکنون شاهد آن هستیم، افراطیت منحصر به فردی است، بدین معنی که در گوشه و کنار جهان افراطیت سیاسی وافراطیت دینی دیده میشود، آن چه در افغانستان به ملاحظه می رسد، نسل جدیدی از افراطیت است که از ترکیب افراطیت مذهبی وافراطیت سیاسی به وجود آمده است و به آن طالبانیسم میتوان گفت.
طالبانیسم دارای پهلوهای متعددی است، که شامل ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی ومذهبی میشود. این پدیده برای بسیاری از گروههای تندرو اسلامی سرمشق گردیده وبرای کشورهای منطقه تبدیل به یک تهدید فعال شده است. برای مهار چنین جریانی، مقدم بر همه می باید سرشت وماهیت طالبانیسم را شناخت وسپس در پی مهار و کنترول آن برآمد.
پرسش اصلی
دراین پژوهش پرسش اساسی این است، که افراطیت حاکم بر افغانستان از کجا منشاء گرفته است؟
فرضیه
پژوهشگر را باور بر این است که در ظهور و رشد افراطیت، آن چه که هم اکنون درحیات تحریک طالبان به قوام رسیده است، نه یک عامل، بلکه چند عامل دست بدست هم داده وآن جریان را شکل بخشیده اند.
پیشینهی بحث
تا آنجا که نویسنده آگاهی دارد، اطلاعات فراوانی در مورد تحریک طالبان وجود دارد، اما سه أثر زیر با اختلافاتی با مسأله ی مورد بحث مرتبط میباشد و آن آثار عبارتند از:
روش پژوهش
پژوهشگر در تدوین این مقاله از روش ترکیبی بهره گرفته است، بدین معنا که در مباحث نظری به اسناد و منابع رجوع کرده و در مورد شناخت افراطیت موجود در افغانستان که همانا طالبانیسم میباشد، با چند تن از اندیشمندان افغانستانی به گفتگو نشسته است. این روش، این حسن را دارد که از یک سو تازه ترین مسایل را در زمینه در دسترس قرارمی دهد، از سوی دیگربستر را برای تعدد واظهار نظرهای متفاوت هموار می سازد. شخصیتهایی که با آنها مصاحبه صورت گرفته است، از این قراراند:
1. دکتر محمد امین احمدی
2. دکتر سیدیحیی موسوی
3. دکتر کمال الدین حامد
4. دکترسید حسین همایون مصباح
5. دکتر داوود عرفان
6. دکترمحمد صالح مصلح
7. دکتر عبدالکبیرصالحی
8. دکتربشیراحمد انصاری
9. فضل الرحمن فاضل
این پژوهش به اضافهی مقدمات، از سه قسمت؛ چهارچوب نظری، تجزیه وتحلیل ونتیجه گیری تشکیل یافته است.
با تشکر فراوان از همه کسانی که در شکل دهی این نبشته سهم گرفتند.
چهارچوب نظری
افراطیت از کلمهی «فرط» گرفته شده که یک واژهی عربی میباشد. راغب اصفهانی در معنی واژهی «فرط» گوید؛ پیشی گرفتن. وافراط را زیاده روی وجلو افتادن معنا نموده است. که مخالف آن «تفریط» میباشد، که معنای کوتاهی کردن در اقدامی ودر پیشروی در عمل را افاده میدارد ( راغب،……) دهخدا «فرط» را به معنای اسپ تندرو و پیشی گیرنده نیز گفته است. وی در معنای افراط مینویسد؛ به کسی کار فوق طاقت آن سپردن، شمشیرکشیدن زود هنگام، از حد گذشتن، زیاده روی کردن، اسراف نمودن وشورش به پا کردن.
درحال حاضر افراطگرایی به گرایشهای قومی، نژادی، سیاسی ومذهبی گفته میشود که از حد قبول عامهی مردم بیرون باشد. این لفظ دارای معنای منفی بوده و به منظور ابراز نارضایتی شدید از افراط گرایان به کار برده میشود، که در تضاد با میانه روی میباشد.
پرسش این است که چگونه میتوان افراطیها را از میانه روان تمییزداد؟ به چه کسانی وگروههایی میتوان عنوان افراطی بخشید. لیود وینکاکی در مقاله ای مواصفات افراط گرایان را چنین برمیشمارد:
1. مخالفان خود را ترور شخصیت میکنند.
2. بد وبیراه می گویند وبه غیرخودیها برچسپ میزنند.
3. بصورت غیرمسئولانه یک عمل را به یک جمع تعمیم میدهند.
4. برای ادعاهای شان همیشه دلایل کافی ندارند.
5. با معیارهای دوگانه به دفاع می پردازند.
6. مخالفان ومنتقدان خود را بد ذات وشرور می پندارند.
7. دارای دنیای سیاه وسفید اند.
8. دروحشت آفرینی دارای تبحر اند.
9. شعارهای عوام فریبانه بکار میگیرند.
10. همه چیز را به قیامت وروز رستاخیز حواله میدارند.
11. مدعی برتری اخلاقی نسبت به دیگران می باشند.
12. توسل به کارهای بد را به منظور دسترسی به هدف نیک مجاز میدانند.
( لیود وینکاکی)
صاحب أثر «مدل حکومت مطلوب وفراگیردر افغانستان» به نقل از «استیوبروس» برای افراط گرایان پنج ویژگی برمیشمارد که آن ویژگیها عبارتند از:
1. باور وپذیرش یک یا چند معرفت کامل وعاری از خطاء.
2. استفاده ی وسیع از فناوریهای مدرن.
3. گذشته نگری؛ به گونهی که گذشته را اصل، ناب وآرمانی میدانند.
4. در پی باز سازی واحیای سنتهای گذشته در اکنون میباشند.
5. تمایل به اغوای گروههای حاشیه ی جامعه دارند ( مصباح زاده، ۱۴۰۲: ۳۱-۳۲)
پژوهشگران در صورت بندی افراط گرایی در جهان اسلام، عوامل را به دو دسته تقسیم می دارند:
1. عوامل داخلی؛ مانند دولتهای ملی ناقص، وجود اقوام وگروههای زیرستم.
2. عوامل خارجی؛مانند جهانی شدن فرهنگ غرب ومقابله با آن از یک سو ومنافع غرب دروجود گروههای افراطی از سوی دیگر ( عموئی، عوامل مؤثر در شکل گیری افراط گرایی سلفی در جهان اسلام).
در آسیای مرکزی، از دید کسانی، دو عامل دیگر را در امر گسترش افراط گرایی اضافه می دارند؛ یکی بحران هویت فرهنگی – اجتماعی ودیگری مصرف گزاف عربستان سعودی در راستای ترویج سلفیت. براساس این گزارشی، اتحاد شوروی در ۷۰ سال، ۶ میلیارد دالرخرچ ترویج مارکسیسم در آسیای مرکزی کرده بود، درحالی که عربستان پس از فروپاشی اتحاد شوروی ۹۰ میلیارد دالر به منظور پخش سلفیت در سراسر جهان مصرف کرده است. ( بختیارزاده، ۱۴۰۰ )
دکتر بشیراحمد انصاری مهمترین منبع تغذیه افراط گرایی را ذهن آدمی می داند ومشخصههای ذهنی یک افراطی را چنین برمی شمارد:
*انسان افراطی به هرآنچه می اندیشد، ایمان دارد ودراین راه نیازی به دلیل وبحث وجستجو احساس نمی کند. اوهمان طوری که در حق بودن باور خودش یقین دارد، به همان اندازه در باطل بودن مخالفان خویش یقین جازم دارد که دراین راه نه نیازی به دلیل می بیند ونه هم آماده است، تا به منطق جانب مقابل گوش هوش فرادهد. او فلتری در ذهن جابجا کرده است که مانع ورود هرسخن وباور مخالف در دستگاه فکری وی می شود؛ سخنی را که مطابق به قناعتش بود، می شنود وبقیه را دور می ریزد.
ویژگی دیگر او عدم تبیین وسنجش اخباری است که برایش می رسد. هرخبری که قناعتش را اشباع می کند، قابل پذیرش است وهرسخنی که در دیوار سخت اندیشه ی او زیانی می رساند، قابل شنیدن نیست واعتماد بر منطق وحقایق زندگی ندارد. انسان افراطی چیزنوی به مخاطب نداشته وهمان باورهای خودش را که همیشه در حفظ داشته اند، پیوسته تکرار می کند. انسان افراطی چیزی را بنام نقد درونی یا ذاتی نمی شناسد؛ هم خود وهم اعضای گروه خود را انسانهای کامل وفرشتگان آسمانی وموجودات معصوم جامعه می پندارد. اگر گروه او جنایتی هم انجام دهد، بر روی آن پرده می اندازد.
انسان افراطی، وضعیت را پست وپلید می داند، ودر عوض به گذشته وآینده دلبستگی عمیقی دارد، از یکسو نستالوژی، چشمه ی جوشانی است که درون انسان افراطی را سیراب ومست می سازد واز سوی دیگر، رویاهای شیرین آینده، اورا مدهوش می گرداند. او درمیان دو عدم سرگردان است؛ یکی گذشته ودیگری آینده. ازهمین لحاظ انسان افراطی با واقعیتهای زندگی ومناسبات وقوانین آن بیگانه می باشد ( مصاحبه )
ازدید محقق، دیدگاه سه تن از پژوهشگران در مورد ویژگیهای افراط گرایان مکمل یکدیگراند؛ یکی به پهلوی اخلاقی ورفتاری آن تاکید نموده، دومی بیشترجنبه ی اعتقادی وکارکردی شان را به تحلیل گرفته وسومی توصیفی از ساختارذهنی افراط گرایان داشته است. بنا براین با در کنار هم قراردادن هرسه گزارش به تعریف کاملی در مورد افراط گرایان دست می یابیم.
تجزیه وتحلیل
پژوهشگر، این مسأله را به کارشناسان نامبردار افغانستان پیشکش داشت؛ حاصل دیدگاههای این کارشناسان در مورد این پرسش که سرچشمههای افراطیت در افغانستان کجاست؟ یک پاسخ اتفاقی داشتند؛ و آن این که تحریک طالبان یک گروه افراطی بوده و مصداق افراطیترین گروه در جهان به حساب میآیند. در مورد منشأ و خاستگاه این افراطیت عوامل زیراز نظر همهی آنها دخیل میباشد:
(۱) فقر (۲) بیسوادی (۳) تبعیض (۴) نظام آموزشی ناقص مدارس دینی (۵) سیاست قدرتهای جهانی و منطقوی. جالب این جاست که در جمع بندی این عوامل اختلاف دیدگاه دیده میشود که بحث را جذاب می سازد؛ زیرا از نظریکی بیسوادی عامل تعیین کننده و اول را دارد ود از نظر دیگری نصاب آموزشی مدارس دینی.
از نظر عبدالکبیرصالحی، آموزههای مدارس دیوبندی زمانی خطرآفرین شد، که با فرهنگ پشتونی در آمیخت و از آن طالبانیسم سربرآورد. وی میگوید: فرهنگ پشتونی دارای سه چیزاست:
(۱) پشتون لارل، تعلق خاطر به پشتونها داشتن.
(۲) پشتو ویل، تکلم به زبان پشتو وسعی در ترویج آن.
(۳) پشتون کول، التزام به اصول وارزشهای پشتونی.
صالحی مواردی از ارزشهای پشتونی را چنین برمی شمارد:
برترشمردن قوم و قبیلهی خود، مخالفت با مظاهر زندگی عصری، حقیرشمردن زنان، اولویت دادن به فیصلههای موی سفیدان قومی نه ادارات دولتی، اعتقاد براین که مالک سرزمین افغانستان می باشند ( صالحی، ۱۴۰۲ ).
انصاری معتقد است که جنوب غرب افغانستان از قدیم الایام سرزمین افراطی پروربوده ویکی از پایگاههای مهم خوارج بوده است که حمزه سیستانی دراین باب معروف است. به باور وی جنوب غرب افغانستان محیط جغرافیایی مناسب برای ظهور گروههای افراطی وتندرو می باشد ( انصاری، ۱۴۰۲: ۱۸).
از نظر داوود عرفان، کمال الدین حامد، همایون مصباح، سیاستهای جهانی و منطقوی عامل تعیین کننده در خلق پدیدهی طالبان میباشد، با این قید که بسترهای مناسبی برای ظهور ورشد این گروه هم در متون دینی وجود دارد وهم محیط افغانستان از لحاظ فرهنگی واجتماعی با آن سازگار بود.همایون مصباح وکمال الدین حامد،به نمونههائی درمتون دینی اشاره می دارند که می تواند،مستمسکی برای افراط گرایان بوده باشد( گفتگو با همایون مصباح، کمال الدین حامد و داود عرفان).
در میان سایرعوامل، فضل الرحمن فاضل، به عامل زندان نیز اشاره میدارد که بیجا نیست. وی میگوید؛ زندانهای مصردر زمان جمال عبدالناصر، زندانهای امریکاییها در ابوغریب بغداد، زندانهای افغانستان یکی از مراکز افراطی پروری بوده است. در آن جاها به جای آن که زندانیها اصلاح شوند، جدی تروجری تر می شدند. ( مصاحبه)
نتیجه
این مقاله پیرامون سرچشمههای افراطیت در افغانستان صورت پذیرفت، مراد از افراطیت در افغانستان، همانا طالبان و خاستگاههای ذهنی وفکری آن می باشد.
پژوهشگربا این فرضیه، گام نخست را برداشت که طالبان منشأ یگانه داخلی یا خارجی نداشته وندارند؛ بلکه عوامل متعددی از بیرون ودرون دست بدست هم داده تا این پدیده را بوجود آورده است.در
فرجام این پژوهش، صدق فرضیه را به اثبات رسانید که این خود از لایه بودن تحریک طالبان حکایت می دارد ورفتن به کنه هریکی از موارد یاد شده، هرکدام تحقیقات جداگانه ی می طلبد.
از دشواری این پژوهش، نبود مراکز تحقیقاتی در افغانستان را می توان نام برد که هرمحققی باید خود فرد به فرد به دنبال افراد کارشناس برود. نکته دوم، غالب بودن فرهنگ شفاهی در میان مردم افغانستان است که کمتر د یاد داشت می کنند وسندی از خود برجا می گذارند. پژوهشگر را نظر براین است، که مسأله ی سرچشمه ی افراطیت در افغانستان از مسایل مهم منطقوی وجهانی است؛ چه تبعات آن به سراسر جهان سرازیرمی شود، ازاین رو سزاواراست، آن چه دراین جا به اجمال روی آن سخن رفته، محققی به بسط وتوسعه ی آن بپردازد.
منابع
1. اصفهانی، راغب.
2. ویکاکس، لیرد، بولتن خبری. صندوق پستی ۴-۲ ثبت کاتراس ۶۱-۶۶.
3. مصباح، سیدحسین همایون ( ۱۴۰۲) مدل حکومت مطلوب وفراگیردر افغانستان، مرکز پخش خانه کتاب افغانستان.
4. عموئی، حامد والهام حسین خانی ( بی تا ) عوامل مؤثر در شکل گیری افراط گرایی سلفی در جهان اسلام.
5. بختیارزاده، فاطمه ومهدی جاودانی مقدم ( ۱۴۰۰) ارزیابی علل رشد وگسترش افراط گرایی مذهبی در آسیای مرکزی ( ۲۰۰۹، ۹-۲۰)، فصلنامه راهبرد سیاسی، سال پنجم، شماره ۱.
6. انصاری، خواجه بشیراحمد ( ۱۴۰۳) گفتگوی مستقیم.
7. صالحی، عبدالکبیر (۱۴۰۲) جستاری در الهیات طالبانی ؛دیوبندیسم با طعم پشتونوالی، انگلستان.
8. مصاحبه با استاد سید حسین همایون مصباح.
9. مصاحبه با کمال الدین حامد.
10. مصاحبه با دکترداود عرفان.
11. مصاحبه با فضل الرحمن فاضل.)
پژوهش خوبی بود و میدانیم که هرگز نه میشود از پشتون تقاضای تغییر داشت یا در انتظار واهی برای تغییر اندیشهی قبیلهوی پشتون نشست. مظلوم نمایی پشتون بیشتر توسط رهبران آن صورت میگیرد که گاهی نقاب مذهب دارند و زمانی سیاهی سیاست و گاهی هم تجاهل عارفانهی وحدت. مگر هرگز در اندیشهی راهبری شان نسبت به دستیافتن به قدرت اول تزلزلی وارد نه میشود و به همان دلیل است که برنامههای اتاق های فکر انگلیس و آمریکا و اروپا را برای دور زدن رعایت مولفههای شهروندی مدرن را دنبال میکنند.
انوارالحق احدی در بخشی از مقالهیی زیر نام زوال پشتون نوشت: حکومت های پشتون به غیر پشتونها ترحم ناحق کرده اند. من در توضیح تصویری که لینک آن در پایان همین نوشته خدمت شما تقدیم میگردد به بررسی چندی و چونی این مقاله و جنایات پشتون های چپ و راست و میانه و تکنوکرات و بنیادگرا پرداخته ام. شما مستندات مهم خیانت های جنرالانی چون واحد طاقت، معصوم، امامالدین و نبی ملاخیل و بیعت شان به گیلانی پدر دردههی شصت را به دستور دکتر نجیب از زبانهای خود شان میشنوید. واحد طاقت باری گفته بود: (هر کس پشتو یاد نه داره حرامی است.) کنون بخوانید و ببینید و بشنوید که چه کسی حرامی است؟ پشتو نهدانها یا پشتونهای وطنفروش و اپورتونیست؟
پ.ن: درودها دوستان گرامی، حتا اگر وقت و فرصت هم نه دارید، برنامهی اخیر مستند را به وقفهها ببینید تا از جنایات غیر قابل انکار برخیها بیشتر آگاهی حاصل کنید. این برنامههای ویژه پس از این ادامه دارند.
جمهوری پنجم | عثمان نجیب | 2964 | احدی: به غیر پشتونها ترحم ناحق شده است