یک مقام دولتی در ری در سخنانی مهاجرستیزانه، مهاجران افغانستانی را به «مین» تشبیه کرد و گفت «مقابله با آنها مثل زمانی است که بچههای ما اسلحه به دست گرفتند و شهید شدند».
یک ویدئو از سخنان فرماندار ری به تازگی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که رویکرد مهاجرستیزانه مقامهای دولتی در ایران را آشکار میکند. یکشنبه هفته گذشته ۳۰ اردیبهشت، مهدی بابالحواجی، معاون استاندار تهران و فرماندار ویژه ری، اولویت نخست شورای تامین این شهرستان را «مقابله با اتباع خارجی» عنوان کرد.
فرمانده ویژه شهر ری در سخنانی مهاجرستیزانه مقابله با آنچه که «اتباع غیرمجاز» خواند را با جنگ ایران و عراق تشبیه کرد. او گفت:
امروز مقابله کردن با اتباع غیرمجاز در شهرستان ری، مثل مقابله کردن در جنگ است. مثل زمانی است که اسلحه به دست گرفتند بچه های ما و رفتند و شهید شدند.
سخنان این مقام دولتی که اولویت خود و شورای تامین استان را «مقابله با اتباع غیرمجاز» عنوان کرد، امتداد سیاست مهاجرستیزانه در ایران است که به صورت ویژه صدها هزار افغانستانی را در معرض خطر بازگشت به افغانستان و خشونت خیابانی قرار داده است.
بابالحوائجی حضور مهاجران در ایران را به «مینگذاری اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی» در «کنار خانوادهها» تعبیر کرد و خطاب به مدیران دولتی گفت: «بیدار شوید بچههای شهر ری».
او همچنین مهاجرانی را که «مجاز» خواند، «هنجارشکن» توصیف کرد و مدعی شد در میان آنها «قطعا هنجارشکن وجود دارد».
پیش از این نیز برخی از نمایندگان مجلس، فرماندهان نظامی و همچنین وزیر کشور جمهوی اسلامی ایران به صراحت افغانستانیها را به اخراج از ایران تهدید کرده بودند.
بر اساس اعلام مقامهای نظامی تنها در سال ۱۴۰۲ بیش از یک میلیون افغانستانی از ایران اخراج شدند. برخی از پناهجویان اخراج شده از ایران در افغانستان به دست نیروهای طالب بازداشت شدند.
برخی رسانههای ایران ادعا میکنند پس از بازگشت دوباره طالبان به قدرت بیش از هشت میلیون افغانستانی به ایران گریختهاند. وزیر کشور این آمار را نادرست خواند اما گفت ایران تمامی افرادی را که غیرمجاز به ایران وارد شدهاند به افغانستان باز میگرداند.
موج افغانستانیستیزی موجب افزایش خشونت خیابانی علیه افغانستانیها در ایران شده است. در سال ۱۴۰۲ حداقل در دو شهر میبد و اقبالیه به سکونتگاه افغانستانیها حمله شد. در مشهد نیز یک کارگر افغانستانی کشته شد. همچنین چند افغانستانی ساکن در ایران گفتند در خیابان هدف سخنان نژادپرستانه و خشونت فیزیکی قرار گرفتهاند.
دولت ایران همزمان با محدود کردن خدمات به مهاجران افغانستانی، تمدید اقامت آنها را به سپردهگذاری صد میلیون تومانی مشروط کرده است. علیرغم ادعای دولت مبنی بر داوطلبانه بودن این طرح، افغانستانیهای ساکن در ایران گفتهاند تمدید کارت اقامت آنها به تامین این مبلغ مشروط شده است.
---------
حضور اتباع افغان در مناطق ممنوعه
به گزارش تازهنیوز، گزارشهای تازه از افزایش جمعیت افغانستانیها در ایران حالا هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد و این گزارشها اکنون حتی حکایت از اقامت اتباع این کشور در استانهایی دارد که پیش از این و هنوز ممنوع خوانده میشده است.
استانهایی که به طور کامل برای اقامت شهروندان افغان ممنوع هستند، عبارتند از: آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران، سیستانوبلوچستان، هرمزگان و همدان. اسامی این استانها تاکنون تغییر خاصی نداشته است، اما اکنون برخی شهروندان این استانها به صراحت از حضور اتباع در این استانها سخن میگویند.
ماجرا این است
که ایرانیان از دیرباز مهمان نواز و مهمان پذیر بوده اند و بدون تردید
همتباران افغانستانی نیز بیش از سایر کشورها از نظر زبانی و فرهنگی به
ایرانیان نزدیک هستند، اما مساله این است که آیا دولت سید ابراهیم رئیسی اساسا
اطلاع دقیقی از روند موجود، برآوردهای اجتماعی و اقتصادی درباره این موج
مهاجرت دارد؟
پرسشها
بیش از هر چیز در این باره است که در مورد مسائلی چون مسکن و یا اشتغال آیا
برای این وضعیت که اکنون به نظر میرسد چندان قابل ارزیابی نیست از سوی دولت
فکری شده است؟
این در حالی است که به نقل از اقتصاد ۲۴، حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق مجلس در مرداد ۱۴۰۲ در این باره اعلام کرد: «یکپنجم جمعیت افغانستان در ایران حضور دارند. امروز هر ایرانی امکان رصد امنیتی، اقتصادی و اجتماعی دارد، اما برای مهاجران افغانستانی چنین امکانی وجود ندارد. حضور آنها منجر به چالشهای مختلفی شده است.».
در چنین شرایطی که مشخص نیست آیا برای عبور افغانستانیها آنهم بهصورت غیرقانونی از مرز با طالبان همکاری صورت گیرد یا خیر، اظهار نظر عجیب عضو شورای عالی نظام پزشکی در خصوص واردات دندانپزشک افغانستانی و پاکستانی، معنادار و هشداردهنده به نظر میرسد.
اظهار نظری شبیه به رویه مسألهدار سایر مدعیان انقلابیگری برای رفع بحرانهای کشور! شبیه به ایده واردات انسان به دلیل کاهش نیروی کار و پیری جمعیت کشور، ایدهای که در راستای آن، خبرگزاری تسنیم در مطلبی با عنوان «ایران ناچار به پذیرش مهاجران خارجی برای رفع مشکل جمعیتی خود است» برنامه به اصطلاح راهبردی ارائه کرده و مینویسد: «نزدیکی عقاید و فرهنگ کشورهای همسایه مخصوصاً افغانستان، فرصت کمنظیری را در اختیار ایران گذاشته است تا ناترازی جمعیت خود را با کمترین هزینه اجتماعی و امنیتی حل کند.»
تقریبا در تمامی کشورهای جهان، پناهجو و یا مهاجر باید یک روند قانونی را طی کند، روندی که حتما ایرانیانی که مهاجرت کرده اند به خوبی با آن آشنا هستند. درخواست حضور، صدور ویزا، چکهای کامل امنیتی، برآورد ورودی و عایدی مالی و حتی هزینهکرد دولتها برای پناهجویان و مهاجران به طور کامل انجام میشود و در این میان خوب است دولت سیزدهم یک برآورد دستکم از بعد مرداد سال ۱۴۰۰ تاکنون درباره وضعیت حضور اتباع در ایران بدهد، تا مشخص شود چه مقدار اتباع در ایران حضور دارد و دقیقا چه برآوردهای اقتصادی و مالی درباره آنان شده است.
افغانستان به عنوان یکی از کشورهایی که دچار جنگ و ناامنی بوده است، همواره مهاجران زیادی را به سوی کشورهای همسایه خود، از جمله ایران، گسیل کرده است. این ورود جمعیت مهاجر افغان به ایران، تأثیرات بسیاری بر اقتصاد، جامعه، فرهنگ، و سیاست کشورمان داشته که قابل بررسی است.
تأثیرات اقتصادی: افزایش جمعیت مهاجران افغان در ایران، باعث ایجاد فشار بر بازار کار شده است. حضور این مهاجران در بخشهای کاری نیمه ماهیانه و پاییندست، با ایجاد رقابت بیشتر برای کار و فشار بر حقوق کارگران محلی، به چالش کشیدن شرایط اشتغال محلی انجامیده است. همچنین، مهاجران افغان به عنوان نیروی کار ارزانتر، در برخی بخشهای اقتصادی مانند ساخت و ساز، کشاورزی، و خدمات، نقش مهمی ایفا میکنند.
تأثیرات اجتماعی و فرهنگی: حضور افزایشی مهاجران افغان در ایران، باعث تغییراتی در ساختار جامعه و فرهنگ محلی شده است. این مهاجران به عنوان یک جزء جامعه، الگوهای جدید فرهنگی و اجتماعی را به همراه میآورند که در برخی موارد با ارزشها و باورهای محلی تضاد دارند. همچنین، حضور این مهاجران باعث ایجاد تنشها و اختلافات میان جوامع محلی و مهاجران میشود که نیازمند مدیریت دقیق و فرهنگی است.
تأثیرات سیاسی: مسئله مهاجرت و حضور جمعیت افغان در ایران، به یکی از مسائل مهم سیاسی تبدیل شده است. این مسئله به عنوان یکی از موضوعات اصلی در انتخابات و سیاستهای دولتی مطرح میشود و نقش مهمی در تعیین سیاستهای مهاجرتی و امنیتی دارد.
لازم به تاکید است که این گزارش به هیچ عنوان حاوی ادعاهای برتری نژادی یا خونی بین ایران و افغانستان نیست؛ برعکس، تأکید بر پیوندهای فرهنگی و اشتراکات بین دو کشور دارد. اما با توجه به تحولات جمعیتی اخیر، این گزارش به چالشهایی که ممکن است در آیندهای نه چندان دور به وجود آید، توجه دارد.
به نقل از ماهنامه میدان آزادی، تحولات مهمی در بافت جمعیتی کشور به چشم میخورد که مستلزم توجه فوری است. روستاهایی در استانهایی مانند ری، قلعه نو و کهریزک دچار خالی شدن از جمعیت ایرانی شدهاند. ادعاها حاکی از آن است که مناطقی که پیشتر محل اقامت ایرانیان بودهاند، اکنون توسط اتباع افغانستانی به تصرف درآمدهاند. این تغییرات به چالشهای امنیتی و اجتماعی منجر شده است. به عنوان مثال، شهروندان محلی در مناطقی مانند کویرآباد کهریزک دچار مشکلات امنیتی و غذایی شدهاند.
حتی برخی از روستاها به طور کامل به گونهای تغییر یافتهاند که نماز جمعه و فعالیتهای اجتماعی در آنها توسط افغانستانیها اداره میشود و حضور ایرانیان به صورت چشمگیری کاهش یافته است. با توجه به ادعاهای آماری، تخمین زده شده است که تعداد مهاجران افغانستانی در ایران به بین ۸ تا ۱۰ میلیون نفر رسیده است، که این آمار نسبت به آمارهای رسمی اختلاف قابل توجهی دارد.
این موضوع نشاندهنده اهمیت بررسی دقیق تأثیرات اجتماعی و اقتصادی این تحولات است. همچنین در تیر ماه سال گذشته، روزنامه جمهوری اسلامی با تیتر «جنوب تهران در اشغال افغانها» به موضوع افزایش زاد و ولد و جمعیت مهاجران افغانستانی در حاشیه تهران پرداخت و مصاحبه انصافنیوز را بازنشر کرد که از سوی برخی خبرگزاریها، چون فارس، به تفرقهافکنی محکوم شد.
سرکلیشههایی، چون «قاضی و دادستان و زندان داشتن افغانها در جنوب تهران»، «وجود ۳۰۰ بنگاه املاک در کهریزک به خاطر کلونی افغانها و افزایش قیمت مسکن در جنوب تهران»، «وجود مافیای بزرگ پلاستیک کشور در یکی از روستاهای کهریزک» و «پرداخت سالانه پنجاه تا شصت میلیارد تومان از سوی افغانها به استانداری تهران» نکات جالبتوجه گزارش انصافنیوز بود که البته رسانههای مخالف این گزارش، پاسخی برای آنها نداشتند. به همین دلیل، لازم است که نه تنها به چالشهای امنیتی و اجتماعی مرتبط با این تغییرات توجه شود، بلکه راهکارهایی برای مدیریت بهینه این فرآیندها ارائه شود. برخی از مسائلی که مورد توجه قرار گرفته است شامل افزایش قیمت مسکن، مشکلات امنیتی و امکانات اجتماعی است که نیاز به راهکارهای جامع و مؤثر دارند.
در حال حاضر، مهاجران برای برخی از بخشهای ایران مزیتهای اقتصادی و سیاسی قابل توجهی را به همراه دارند. این مزایا معمولاً در ارتباط با منافع حزبی، سیاسی و ایدئولوژیک مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، بهویژه در شرایطی که تمایل اقشار ایرانی به مشارکت کمتر است. برخی از شهرها، از جمله قم، شاهد این روند هستند که افغانستانیها به راحتی میتوانند ملکی را خریداری و در نام خود ثبت کنند. این موضوع در کنار افزایش حضور مهاجران با ویزای قانونی و اقامت غیرقانونی، به یک مسأله مهم تبدیل شده است.
چالشها: یکی از چالشهای مهاجرتی در ایران، ورود غیرقانونی مهاجران به کشور است که به یک صنعت قاچاق مهاجر تبدیل شده است. همچنین، سهولت ورود غیرقانونی به ایران در کنار حاشیه امن ایجاد شده توسط مسئولان، کار شبکههای قاچاق را تسهیل کرده و امکان اشتغال غیرقانونی مهاجران را فراهم ساخته است.
آمار و ارقام: با توجه به اظهارات کارشناس مسئول حوزه اجتماعی در مرکز پژوهشهای مجلس، ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان اتباع افغانستانیها و پاکستانیها هستند. همچنین، مدیر دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از آماری ۸۳ درصدی صحبت میکند که نشان میدهد فراوانی افغانستانیها بیشتر از دیگران است و بیش از ۶۰ درصد از آنها بهصورت غیرمجاز به ایران آمدهاند. این آمار توسط دبیر سابق مرجع ملی حقوق کودک نیز تأیید شده است. طبق این آمار، در بازه زمانی مذکور، زایمان در منزل نیز به طور چشمگیری افزایش یافته است، اما در آمار رسمی بررسی نشده است.
فرصتها: با این حال، مهاجران همچنین فرصتهایی را نیز به دنبال دارند. به عنوان مثال، مهاجران با ویزای مختلف مانند گردشگری، زیارت، تجارت و درمان پس از اتمام مدت ویزای خود به آسانی در کشور میمانند و به کار میپردازند.
این وضعیت میتواند فرصتهای اشتغالی جدیدی را برای کشور به وجود آورد. با توجه به مسائل و فرصتهای مطرح شده، مهم است که دولت و نهادهای مربوطه برنامههای مناسبی را برای مدیریت بهینه مهاجرت و بهرهگیری از فرصتهای ایجاد شده ارائه کنند. همچنین، نیاز به همکاری بین المللی و توسعه سیاستهای مهاجرتی که بر پایه اصول انسانی و اقتصادی قرار دارند، احساس میشود.
در سالهای اخیر، میزان یارانههای پنهان در ایران به طور قابل توجهی افزایش یافته است. برآوردهای اخیر نشان میدهد که حدود ۹۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار از منابع نفتی و انرژی به همراه مواد غذایی در کشور اختصاص مییابد. این یارانهها بطور مستقیم یا غیرمستقیم به جمعیت داخلی و مهاجران تخصیص مییابد.
تأثیرات اقتصادی یارانههای پنهان: به طور کلی، در هر سال حداقل پنج میلیارد دلار از یارانهها به اتباع خارجی پرداخت میشود و ارزش ریالی این یارانهها با توجه به نرخ ارز، بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان است. تأثیرات این یارانهها بر اقتصاد کشور قابل توجه است. بطور مثال، افزایش میزان یارانهها میتواند تورم و نقدینگی را افزایش دهد. همچنین، میتواند نقض سیاستهای اقتصادی کشور را به همراه داشته باشد.
تأثیرات آموزش و پرورش: تأثیرات این یارانهها بر آموزش و پرورش نیز قابل مشاهده است. برآوردها نشان میدهد که حدود ۳۳۵ میلیون دلار، معادل تقریبی ۱۹ هزار میلیارد تومان، هر سال برای دانشآموزان اتباع در مدارس دولتی هزینه میشود. این میزان تخصیصات میتواند تأثیر بسزایی بر کیفیت و اندازه آموزش در کشور داشته باشد.
یکی از مهمترین مسائل در خصوص مهاجران، بحث مالیات آنهاست. باید گفت مهاجران، از افراد غیرقانونی تا کسانی که کارت آمایش دارند، معاف از پرداخت مالیات هستند. به جای آن، دولت ایران از منابع مالی مردم برای ارائه یارانههای مختلف مانند آرد، برق و آب به روستاها استفاده میکند. این سیاست باعث ایجاد منابع مالی برای افراد و خانوادههای کم بضاعت شده است، اما از طرفی، باعث برخورداری نادرستی نیز شده است.
مهاجران، به دلیل هزینههای زندگی در شهرها، خود و خانوادههایشان را در روستاها نگهداری میکنند و خود بهعنوان کارگران شهری مشغول به فعالیت میشوند. این امر باعث میشود که بخشی از مهاجران، هرچند با درآمد قابل توجهی، از پرداخت مالیات در ایران معاف شوند و از منابع عمومی بهرهمند شوند. این وضعیت باعث ایجاد عدالت اجتماعی نمیشود و برای کارگران ایرانی شرایط سختتری ایجاد میکند. بررسیها نشان میدهد که بخش بزرگی از مهاجران، حتی در صورتی که با کارت آمایش ثبت شده باشند، از پرداخت مالیات معاف هستند. این موضوع نشاندهنده عدم عدالت مالیاتی است و نیازمند اصلاحات قانونی و اجتماعی است تا شرایط بهتری برای تأمین منابع مالی دولت و عدالت در تخصیص بار مالیاتی به همه شهروندان فراهم شود.
در این میان باید به نکاتی دیگر نیز توجه داشت. از جمله این موارد کم کاری دولتها و مجالس ایران در ۴ دهه گذشته برای ایجاد شرایط سکونت پایدار برای این مهاجران است. بسیاری از اتباع افغانستانی حاضر در ایران و یا متولدین افغانستانی در ایران، نه مشکلی با پرداخت مالیات دارند و نه می خواهند که شغل سیاه داشته باشند، اما بی توجهی به بهروزرسانی قوانین به یک ظلم بزرگ تبدیل شده که عملا حق شهروندی را از آنان گرفته است.
در دهههای گذشته بیشتر ازدواجها و فرزندان متولد این اتباع در ایران به درستی ثبت نشدهاند، برای آنان شرایط مناسب شهروندی و حق خرید ملک و مسکن ایجاد نشده و در حالی سال هاست در ایران ساکن هستند که به دلیل فقدان قوانین کارآمد هنوز ناچار هستند به شغل سیاه روی بیاورند.
در مقابل ادعا میشود از یارانه استفاده میکنند و یا مالیات نمیپردازند، اما توجه نمیشود همان روند ثبت و ضبط اطلاعات در جهان، اعطای حق شهروندی و اعطای پاسپورت که در سایر کشورها بعد از چند مرحله رخ میدهد، از حقوق این مهاجران است، که به کل نادیده گرفته شده است.