بصیرهمت

 

 

ماشین جنگی امریکا

 

ویلیان بلوم، یکی از وقایع نگاران و مخالف سیاست خارجی امریکا و نویسنده کتاب پر فروش و جنجال بر انگیزبنام کشور های سرکش است

و

دیوید ستاکمن دوبار نماینده ایالت مشیگان در کانگرس امریکااست

درد و رنجی را که امریکا در سراسر جهان ،تحت نام صدور دموکراسی و حفظ امنیت جهانی ، بوجود اورده است

با گذشت یک سوم قرن از پایان جنگ سرد و غرق شدن امپراطوری شوروی در زباله دان تاریخ ،هنوز هم در جهان نه تنها صلح و امنیت تامین نشده بلکه وضع امنیتی جهان روز تا روز بدتر میگردد .و پایتخت جنگ اکنون به ایالات متحده ، واشنگتن ، منتقل شده است .ایالات متحده تحت نام حفظ نظم جهانی ،همین اکنون به تعداد بیش از ۱۷۳هزار سرباز خویشرا در ۱۵۹ کشور جهان مستقر نموده و بیش از ۷۵۰ پایگاه نظامی در ۸۰ کشور جهان دارد .

بعد از جنگ جهانی دوم ایالات متحده برای سرنگونی بیش از ۵۰ دولت و رژیم خارجی که اکثریت انها بصورت دموکراتیک انتخاب شده بودند تلاش نموده است ودر انتخابات دموکراتیک حد اقل ۳۰ کشور مداخله نموده است . برای ترور بیش از ۵۰ رهبر خارجی دسیه چیده و روی سرزمین و مردم بیش از ۳۰ کشور بم ریخته و جان ملیون ها نفر را گرفته است وملیو ن های دیگر را معلول و معیوب و به امراض جسمانی و روانی مبتلا نموده است .و از همین لحاظ است که سیاست خارجی ایالات متحده باعث نفرت و انزجار اکثر مردم در سطح جهان شده است .

واشنگتن هم اکنون بیز های وسیع و پر مصرف نظامی اش را که ۷۵ سال قبل در کشور های اروپایی مستقر نموده بودُ نه تنها همچنان حفظ نموده،بلکه  این بیز های نظامی را در سراسر جهان توسعه داده است .

جدول ذیل بصورت واضح بیانگر تسلط نظامی ایالات متحده در جهان است :

۱۱۹بیز با در حدود ۳۴۰۰۰سرباز در جرمنی ،۴۴ بیز با ۱۲۲۵۰ سرباز در ایتالیا ،۲۵ بیز با در حدود ۹۰۰۰ سرباز در بریتانیا،۳۲۱۲ سرباز در هسپانیا ، ۱۲۰ بیز با ۵۳۷۰۰ سرباز  در جاپان ،۷۳ بیز با ۲۶۴۰۰ سرباز در کوریای  جنوبی، ۱۳ بیز با ۱۶۸۵ سرباز در ترکیه ، ۱۰ بیز با ۳۸۱ سرباز در عربستان سعودی، ۱۰ بیز با ۲۱۶۹ سربازدر کویت دارد .  در حدود ۹۰۰۰سرباز نیروی دریایی امریکا در پایگاه بحری پر مصرف امریکا در بحرین و به تعداد ۱۲۰۰۰نیروی زمینی دیگر  در قطر مستقر اند .

چه کسی میتواند سلطه ایالات متحده را تهدید نماید و یا  چه کسی میتواند هژمونی ایالات متحده  را که به  نحوی امپراطوری جدید بعد از جنگ جهانی دوم و ختم جنگ سرد است، به چالش بکشد .بعد از ختم جنگ سرد، ایالات متحده روسیه را احاطه نمود، پایگاه های خورد و بزرگ یکی پس از دیگری د ر سراسر جهان  ایجاد نموده و می نماید .

ایالات متحده اصلا نگرانی در مود انچه بنام دموکراسی است ندارد ، گرچه روسای جمهور امریکا هربار که دهان باز می نمایند ،چند بار از کلمه دموکراسی استفاده می نمایند، مگر در عمل هدف واشنگتن از تکرار دموکراسی، نه تعمیق دموکراسی و ازادی و یا عدالت اجتماعی و یا محو فقر و خشونت در جهان  است ،بلکه تسلط اقتصادی و ایدیولوژی، کنترول پلوتوکراسی (کنترول مستقیم و یا غیر مستقیم  دولت توسط مشتی از ثروتمندان )در سطح جهانی ،تسلط سرمایداری و تسلط شرکت های امریکایی و ایجاد بازار ازاد و بدون قید و شرط در کشور ها است ،تابا  به حد اکثر رساندن انباشت سرمایه برای عده معدودی ،سرمایه فناوری و بازار های جهانی باید تحت کنترول افراد معدودی از ثروتمندان و شرکت های مربوط به انها قرار گیرد .

سوال اصلی اینست که معنی دموکراسی اصلا برای رهبران امریکا چیست . انچه برای دولت ایالات متحده دارای اهمیت است اینست که اطمنان حاصل نماید کهکشور های مورد هدف ،دارای         چنان  مکانیزم های سیاسی ،مالی و قانونی باشند تا بتوانند میزبان مطمین جهانی شدن شرکت ها و سرمایه گزاری نهاد های سرمایه گزار امریکا باشند .در غیر ان دستگاه سرکوبگر امریکا در برابر انعده رژیم های که بصورت دموکراتیک وعادلانه و شفاف انتخاب شده اند  ،مگر باصطلاح یاغی و سرکش اند به اشکال گوناگون و بیرحمانه عمل می نماید .چنانچه ،در بالا اشاره نمودیم ایالات متحده تاکنون برای سرنگونی بیش از ۵۰ دولت و رژیم خارجی که اکثریت انها بصورت دموکراتیک انتخاب شده بودند دسیسه چیده است ودر انتخابات دموکراتیک حد اقل ۳۰ کشور جهان مداخله نموده است.

مردم امریکا ،بیشتر شبیه به فرزندان رییس مافیایی اند که نمیدانند پدر شان از چه مدرکی و چگونه امرار معاش می نماید ،و چگونه در امدی دارد ،و نمیخواهند بدانند، مگر بعدا تعجب می نمایند که چرا کسی بمی را از پنجره اتاق نشینمن شان بداخل پرتاب نموده است .

انگیزه تروریست ها ،دشمنی با ازادی یا دموکراسی ،ثروت و فرهنگ امریکایی نیست ،انطوریکه بار ها زمزمه میشود،بلکه انگیزه اصلی ایجاد رشد و نفوذ تروریزم بمباران ،تهاجم ،اشغال و شکنجه های است که چندین دهه است توسط سیاست خارجی امریکا و نیروی خشن نظامی اش ، در امریکای لاتین در دهه ۱۹۵۰تا ۱۹۸۰ و بعدا به امتداد ان در عراق و افغانستان و کشور های دیگر صورت گفته و میگیرد .

ایالات متحده در واقعیت علیه تروریزم فی نفسه نیست ، ایالات متحده صرف با تروریست های مخالف است که با منافع امریکا همراه نباشند . سابقه طولانی و بدنام واشنگتن از تروریست های ضد کاسترو ، حتی زمانیکه اقدامات تروریستی این تروریست ها در ایالات متحده سازماندهی شد، وجود دارد .بعنوان نمونه لوییس پوساوا کاریلس، که طراح اصلی انفجار هواپیمای کیوبایی بودو این انفجار منجر به مرگ ۷۳ نفر گردید ، توسط دولت امریکا محافظت شد . وی یکی از مثال های صد ها تروریست ضد کاسترو است که سالها است در امریکا پناه داده شده اند .امریکا عملا در کوزوو، بوسنی ،ایران، لیبی  و سوریه از طیف ها و گروپ های مختلف تروریست ها حمایت نموده و یا در کنار جهادی های اسلامی بشمول جنگجویان القاعده  که بر علیه دولت های باصطلاح امریکا طغیانگر جنگیده اند ایستاده و از انها حمایت نموده است . برای ایالات متحده تحقق اهداف سیاسی خارجی اش،هدف اساسی و  حیاتی تر از جنگیدن بر علیه تروریزم است .پایان

 

 

 


بالا
 
بازگشت