عارف عرفان

 

خطای استراتژیک روسیه در باره طالبان

سالهاست که افغانستان به میدان نبردژئوپلتیک قدرت های بزرگ جهانی مبدل شده است.مزید بر کشور های منطقه ،عمده ترین بازیگران این میدان در گذشته اتحاد شوروی وغرب بود واکنون روسیه و آمریکا می‌باشند.

آمریکا در آستانه شکست سیاسی،در افغانستان باتغییر دیپلماسی وچشم انداز اهداف استراتژیک ،روش های تاکتیکی خویش را در افغانستان متغییر ساخت وطالبان نیروی نیابتی خود رابااهدای به ارزش بیش از ۸۰ میلیارد دالر تاسیسات نظامی،به قدرت رسانید تا در آینده به نبرد های راهبردی در خط اهداف استراتژیک آمریکا ادامه دهند.

طالبان هم اکنون به بسته ای کمک ۴۰-۶۰ملیون دالر هفته وار آمریکا به حکمروایی استبدادی وسبک حکومت عصر تاریک آمیخته با جنایت وترور ادامه میدهند.حاکمیت  طالبان تاهنور قادر نبوده است تا حتی در بلوک متحدین سیاسی اش مشروعیت یافته ونام های طالبان  را از فهرست گروه های تروریستی که سزاوار آن اند پاک کاری نماید.

اما علی الرغم روال موجود جهانی ودید گاه های همرنگ جهانی در مورد عدم شناسایی سیاسی طالبان، فراز نشینان کاخ کریملین باآمیزه ای از اشتباهات بی آراسته و کشیدن پردهٔ استتار بر ماهیت تروریستی رژیم طالبان موج پرهنگامه را برای خروج طالبان از فهرست گروه های تروریستی به براه انداخته وبدون آینده نگری، تمایل نشان دادند تا این گروه را با اینکه به وسعت جهان در افغانستان فعالیت های تروریستی را براه انداخته وجنایت انجام دادند،به دلیل تسلط شان برقلمروافغانستان، برسمیت بشناسند. 

پوتین رییس جمهور فدراسیون روسیه اعلام کردکه "برقراری روابط با طالبان ضروری و اجتناب ناپذیر است.وی خاطر نشان ساخت که ایجاد روابط باطالبان ضروری است، زیرا این گروه کنترل افغانستان را بدست دارد"

روسیه در سال ۲۰۰۳،طالبان را به حیث گروه تروریستی خطاب کرد،اما گفته نشده است با اینکه طالبان بیشترین ابعاد جنایت شان که با حملات انتحاری وانفجاری گسترده همراه بود،بعد از سالهای ۲۰۰۳ -۲۰۲۱ اوج گرفت،اما معلوم نیست که استاندارد های قضاوت کاخ کریملین در خصوص قباحت زدایی طالبان، قتل های فراقضایی،انسداد مکاتب ودانشگاه ها برخ زنان و دختران وتبعیض سیستماتیک طالبان در برابر زنان وده ها نقض قوانین حقوق بشری،برکدام فاکتور ها استوار است.

قرارگزارشات ،ضمیرکابلوف نماینده روسیه در مورد افغانستان ،در نقش زلمی خلیلزاد وبینن سیوان برای فروش افغانستان ،تحت هر انگیزه ممکن،با همرنگی با سازمان جهنمی« آی اس ای پاکستان»،عزم دارد تا تصاویری غبار آلودی را در خصوصی ماهیت اصلی طالبان به رهبران کرملین آراسته ساخته وظاهراً در قالب منافع گذرا و کوتاه مدت روسیه ،افغانستان راباردیگربا طالبان معامله نماید.

ای اس ای پاکستان در تلاش است تا برای جلوگیری از ایجاد جبهه منطقه ای علیه طالبان حد اقل توازن منطقه‌ای را در راستای منافع کشور های منطقه در افغانستان تامین نماید. چنین کامپرو مایز وتعهدات سالها قبل در جنوری سال ۲۰۱۷ در سمت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان میان سران سرویس های استخباراتی روسیه،چین، وپاکستان صورت گرفته بود.

شگفت انگیز است که تاکنون سیاست گذاران کاخ کریملین از انگیزه های اصلی وماموریت استراتژیک طالبان به حیث حامی و مهماندار گروه های تروریستی بویژه تروریستان کشور های آسیای میانه در خصوص برهم زدن اوضاع منطقه ای بویژه آسیای میانه به مثابه خلوتگاه استراتژیک روسیه در یک تغافل عارفانه بسر برده وبطرز مستقیم با هماوایی با سیاست استراتیژیک آمریکا میدان را برای برآمد سیاسی و نظامی دشمنان استراتژیک خود باز می‌نمایند.

این در حالی ایست که به تازگی یخبندان جمجمه دیپلماتیک رهبران ایران از حمایت اشتباه آمیز شان از طالبان باز شده وانها از پیشینه این حمایت ها ازطالبان به مثابه نیروی نیابتی آمریکاندامت مینمایند.

چنانچه محمد جواد ظریف وزیر پیشین خارجه ایران در کتاب خاطرات اش می‌نویسد:" طالبان با هزینهٔ ایران به قدرت رسید.ما در مورد اشتباه محاسباتی داشتیم" اشتباه ایران در قبال حمایت از طالبان این بود که «اخراج» آمریکا از افغانستان را بر هرچیز دیگر اولویت داد،این امر با نابودی همه دست آورد های ایران دافغانستان منجر شد" 

اهداف استراتژیک حامیان طالبان به مثابه نیروی نیابتی آمریکا در خصوص روسیه چیست؟

همین اکنون طالبان ،افغانستان را به پناه گاه وپرورشگاه گروه های تروریستی مبدل ساخته است.در حال حاضرجنبش اسلامی ازبکستان،حزب اسلامی ترکستان،داعش،القاعده،حزب التحریر،انصارالله تاجیکستان،گروه تروریستی ایغور،طالبان پاکستان وجندالله بلوچستان د زیر چترحمایتی طالبان در افغانستان که بگونه ای اهداف واحد را در قالب برنامه های معین استراتژیک دنبال می‌دارند،بسر می‌برند.

بریژنسکی مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا تحت عنوان"هلال اسلامی"طرح نفوذ اسلام سیاسی رادر جمهوریت های اسلای اتحاد شوروی سابق مطرح ساخت وتلاش نمود تا ازینطرق اتحاد شوروی را به ردیف کشور های جهان سوم قرار دهد.

در سال ۱۹۸۴ در زمان کارتر ویلیام جوزف کیسی رییس سازمان سیا،متحدین سیاسی خود پاکستان و عربستان سعودی را وادار ساخت،تا بیشتر استراتژی انفجاری را علیه کشور های آسیای میانه،سبوتاژ کاری‌ها وحملات گوریلای را راه اندازی نماید.کیسی از آسیای میانه به مثابه" زیر شکم نرم اتحاد شوروی" که حالا میراث دار آن روسیه است،نام برد. 

بعد از استقرا نظام طالبان در افغانستان که بدستان ایالات متحده آمریکا صورت گرفت مقدمات راه اندازی یک بازی بزرگ،دامنه دار واستراتیژیک بوسیله حامیان بین المللی طالبان در محور منطقه ای تدوین گردید وخمیر مایه ای آن با ایجاد ده ها هزار مدرسه اسلامی در افغانستان که مراحل تکاملی خویش را به سمت گروه های تروریستی می پیماید ریخته شده است.احتمالا در کمترین زمان ممکن یک جبهه عظیم و گسترده به سان اوکراین ،علیه روسیه وکشور های اقمار آن ایجاد خواهد شد وانگار مهار ساختن آن برای روسیه مشکل خواهد بود.

رخداد های تروریستی ونا آرامی ها دودهه ای اخیر در برخی کشور های آسیای میانه بویژه شورش وطرح سقوط دولت قزاقستان که در آن نشان انگشت تروریستان صادره از افغانستان برجسته بود،همچنان کشتار بیرحمانه حدود ۱۴۰ نفر شهریان مسکو در حادثه تیر اندازی وحریق سالون موسیقی کروکوس سیتی حومه مسکو به صراحت نشان داد که طرح های اسبق بریژنسکی وولیام کیسی در خصوص کشور های آسیای میانه بستر لازم یافته وطالبان برای پهن کردن این میدان کلی ترین شرایط را برای پذیرایی گروه های تروریستی آسیای میانه فراهم نموده اند.

در یک تحول شگفت انگیز وپارادوکس گونه نسبت به تمایل مسکو در خصوص برسمیت شناسی طالبان، به تازگی الکساندر بورتنیکوف رییس سرویس اطلاعاتی روسیه در نشست کشورهای مستقل مشترک المنافع در قرقیزستان گفت که «گسترش و نفوذ گروه‌های تروریستی در افغانستان بر امنیت کشورهای منطقه تهدید بزرگی است و ما شاهد تلاش‌های مداوم آنگلوساکسون‌ها برای تاثیرگذاری بر اوضاع افغانستان هستیم. آن‌ها قصد دارند در آسیای مرکزی جای پا باز کنند و از این بستر برای نفوذ در منطقه استفاده کنند.»

به همینگونه قبلاًدر سال ۲۰۱۷ در حالی که کنترل هواوفضای افغانستان بدست آمریکا بود، ویتالی چورکین نماینده روسیه در شورای امنیت ملل متحد مبنی بر ماموریت چرخبال های ناشناس برای انتقال داعش،گروهای تروریستی قفقاز وآسیای میانه وجابجای هفتصد خانوار مربوط به اردوگاه تروریسم درشمال افغانستان اظهار نگرانی مسکو را برجسته ساخت.

اما علی الرغم دیدگاه های بنیادین مسکو تمایل نوین سیاست گذاران کرملین در خصوص برسمیت شناسی طالبان حیرت انگیز بوده وبیگمان تبعات بزرگ وجبران ناپذیر سیاسی را در پی خواهد داشت وپیامد آن نه تنها روسیه ،متحدین،واقمار آن را صدمه میزند بلکه با مشروعیت بخشی حاکمیت طالبان ،افغانستان را بیش از پیش در سراشیب فاجعه بار سوق خواهد داد وبطرز غیر مستقیم پای روسیه را به مثابه قدرت بزرگ واثرگذار در ماجرا های آینده افغانستان دخیل می سازد.

هرچند بنظر میرسد که این دگرگونی در سیاست مسکو ممکن یک روش تاکتیکی به منظور پیشگیری از یک جبهه یی جدید علیه مسکو باشد،اما چین رویکرد به مفهوم نفت اندازی به ماشین نظامی و سیاسی طالبان پنداشته شده وجولانگاه فعالیت های تخریبی آنها را توسعه می‌دهد.بیگمان که رویکرد مسکو بنبست های بین المللی را در خصوص عدم شناسایی سیاسی طالبان درهم شکسته والگوی جدیدی را در خط شناسایی سیاسی آنها در مدار بین المللی توسعه خواهد داد.

بهتر است تا روسیه نسبت به انزوای بین‌المللی طالبان و بدیل انهاتفکر وسرمایه گذاری نماید واین راهکار به دلیل سطح نفرت عمومی مردم علیه طالبان،دیدگاه نفرتبار جهانیان به آنها وموجودیت ظرفیت ها وپتانسیل بزرگ در جامعه افغانستان میتواند به مشارکت متحدین منطقوی ماسکو، بزودی محقق گردد.

لاجرم نجات افغانستان  واحیایی آزادی و استقلال کشور به نهضت رهایی ونقش جنبش ترقی خواه افغانستان وابسته است ودر نهایت این مردم میهن‌دوست افغانستان است که در نهایت مقدرات وسرنوشت سیاسی افغانستان را رقم خواهند زد واین داعیه به حمایت گسترده بشر دوستان وعدالت‌خواهان  وجنبش های ضد تروریستی جهان مرتبط می‌باشد.

 

با احترام

عارف عرفان

لندن،جون ۲۰۲۴

 

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت