بصیرهمت
از کتاب :
The Body
کتاب پرتیراژ(The Body) اثر نویسنده مشهور انگلیسی BillBryson
راز های وجود را خیلی ها دقیق و قشنگ بیان نموده که بخش های از این اثر را برگران و ارایه میدارم
وجود ما انسانها از گردو غبار و عناصر ستاره ها تشكيل شده است
منبع همه عناصر و موادي كه وجود ما تشكيل ميدهد ، از كهن ترين ستارگان فضا
تشكيل شده اند .
از جمله ۹۴ عنصر طبیعی که در کره زمین موجود است ، اتوم ها ی این عناصر در کره زمین تولید نشده اند،د زیرا کره زمین دارای چنان درجه حرارتی نبوده است که این اتوم ها در ان شکل گیرند. خورشید ما هم نمیتواند این اتوم ها را تولید کند . کره زمین، مادر این عناصر نیست بلکه دایه ان ها است . بعنوان مثال، مادر همه عناصر هایدروجن است و برای تولید این عنصر حیاتی شرایط خاص حرارت که بالای ملیارد درجه باشد ضرورت است این عنصر در حدود چهارده ملیارد سال قبل، بعد از حادثه انفجار بزرگ بوجود امد، یعنی اگر دقیقتر بگوییم طول عمر عنصر هایدروجن وجود شما در حدود چهارده ملیارد سال است .و همچنان اکسیجن وجود تان در حدود پنج ملیارد سال عمر دارد. همه این عناصربه زمین ما تحفه داده شده اند.
زمانی یکی از ستاره شناسان گفته بود "وجود همه ما از مواد ستاره ها ساخته شده است"، این گفته وی یک بیان شاعرانه نه، بلکه یک واقعیت است ، زمانیکه یک ستاره از درون انفجار می نماید همه مواد و عناصر درونی اش در فضای ماحولش بشکل کتله های عظیم گاز ، گرد و غبار پرتاب میگردد (این کتله های بزرگ گاز و غبار بنام نیبولا ها یاد میشوند)و با گذشت زمان تحت نیروی جاذبه ،مواد و عناصر این کتله های گازی بار دیگر باهم فشرده میشوند و ستاره ها و سیارات دیگری را تشکیل میدهند.
چند مثال :
كارين - أین عنصر كيمياوي ۱۸.۵ فيصد وجود ما را تشكيل ميدهد ، تركيب ضروري براي
توليد چربي ، پروتين و قند و دي ان اي در وجود ما است.
أكسجين –۶۵ فيصد عنصر ضروري بدن را تشكيل ميدهد كه نيمي از وزن بدن ما را همين
أكسجين احتوا نموده است . اين عنصر كليدي يكي از سه عنصر اساسي بدن محسوب
ميگردد كه براي ساختن ماليكولها ي بيولوژيكي مانند چربي و پروتين ها عنصر حياتي
شمرده ميشود و يكي از أجزا اصلي و عمده اب وجود ما هست.هايدروجن- ۹.۵ فيصد عنصر
وجود ما را تشكيل ميدهد وعنصر حياتي براي توليد ماليكولهاي بيولوژيكي بدن محسوب
ميگردد.
هر یک از اعضا وجود ما در هر ثانیه وظایف بغرنج و غیر قابل شمارش را انجام میدهد .ایا دقیقا میدانیم که چند باری در روز ما پلک میزنیم٬پنجصد بار٬ یکهزار٬ دقیقا نمیدانیم٬ در حالیکه روزانه در حدود چهارده هزار بار ما پلک میزنیم ٬مگرماهیچگاهی در این مورد فکر نکرده ایم . از زمانیکه شما اغاز به خواندن این جمله نموده اید٬ بدن شما یک ملیون حجرات قرمز خون را تولید نموده است که این حجرات در شریان های وجود تان در جریان است تا شما را زنده نگاه دارد . هریک از این حجرات قرمز رنگ خون٬ در بدن شما بصورت دوامدار در گردش است تا گردش اکسیجن را در بدن شما دوامدار نگاه دارد . در مجموع در حدود هفت ملیارد ملیارد ملیارد یا هفت اوکتیلیون اتوم ها وجود شما را تشکیل میدهد . این ذرات اتومی اصلا ذرات بدون تفکر و شعور و یا ذهنیت اند .مگر این ذرات ٬سیستم ها و ساختار های بی شماری را که در فعالیت مغلق وجود شما ضروری است، میسازند و حفظ می نمایند تا شما را یک موجود (متفکر و فعال ) نگه دارند ٬ وجود شما را شکل دهند و شما را قادر به اجرای شرایط نادر و فوقالعاده مطلوبی سازند که نامش را زندگی میگذاریم.
شریانها و یا رگ های خون وجود شما چنان طویل اند که در مجموع میتوانند دونیم بار بدور زمین پیچو تاب داده شوند و قابل توجه ترین بخش انها دی ان ای شما است .به اندازه یک متر دی ان ای در داخل هریک از حجرات شما موجود است . اگر طول مجموعی هریک از دی ان ای داخل این حجرات را محاسبه نماییم٬ طول این رشته های طویل تا ده ملیارد مایلیعنی فراتر از سیاره پلوتو در کهکشان شیری ما میرسد. اما این اتوم های وجود شما که چون خشت های یک تعمیر، ساختمان بدن شما را ساخته اند هیچیک از انها به تنهایی زنده نیستند و تصور اینکه زندگی دقیقا از کجا اغاز میگردد مشکل است و دانشمندان متفقا واحد های اساسی و ابتدایی زندگی را سلول های وجود میدانند . دقیقا این سلول های وجود شما دارای مصروفیت و فعالیت غیر قابل تصوری اند .
ریبوزوم ها٬پروتین ها ٬ار ان ای و دی ان ای٬ میتوکاندریا و بسیاری دیگر از مخازن مایکروسکوپی وجود شما هیچکدام به تنهایی خود زنده نیستند .سلول های وجود شما به تنهایی خود چون محفظه ها و یا اتاقک های کوچکی اند که این مواد را در درون خود حفظ میدارندوبخودی خود واحد های غیر زنده محسوب میگردند. مگر زمانیکه همه این عناصر و سلول ها در ارتباط فعال و سیتماتیک قرار میگیرندُ زندگی اغاز میگردد و یا جسم شما به فعایت سیستماتیک اغاز می نماید، و وجود شما به یک جسم زنده تبدیل میگردد.
انچه که قابل تامل است اینست که هیچیک از اعضا و عناصر موجود در بدن شما به تنهایی و طور مجزا مسیول نیستند٬مگر در عین زمان هر جز سلول شما به سگنالهای اجزای دیگر پاسخ میدهند .
با این حال به نوعی٬ مجموع این حرکت ها و برخورد ها منجر به یک حرکت ارام و منظم و هماهنگ ٬نه فقط در میان سلول ها٬ بلکه در سراسر بدن میگردد. بنا بر همین اساس است که روند تدریجی تکامل نمیتواند موجودیت پدیده ای بنام روح را مجزا و مستقل از فعالیت سیستماتیک و بهم پیوسته همین اعضا وجود بپذیرد .دانش امروزی این باور را که گویا روح یکباره در بدن حلول نموده باشد،به چالش میکشد.
نخستین نطفه انسان را در نظر بگیریم ، هر طفلی حاصل بهم امیختن ۲۳ کروموزوممرد و ۲۳ تخمه زن در رحم مادر است که در طی نه ماهدر وجود مادرش با رشد تدریجی، اعضا و جود ش را تکمیل می نماید و بدنیا میاید . ما انسانها به این باورمندیم که روح هر انسانی جدا از انسان دیگر و جاویدان است و بعد از مرگ از بدن خارج میگردد . دانشمندان جسم انسان را با ها و بار ها تحت ازمایش دقیق علمی قرار داده اند و گوشه های مختلف قلب و مغزرا شگافته اند مگر تا هنوز هیچ نشانه ای (مستقل و مجزا از وجود ) بنام روح نیافته اند .
بافت ها و اندام های مختلف موجودات چند سلولی مانند انسان وسایر حیوانات و نباتات ، همه محفظه ها و ارگانهای مجزای اند که هرکدام برای مقاصد و اهداف خاصی با ویژگی های مشخصی فیزیکی و کیمیاوی در فعالیت اند . بعنوان مثال
سلول ها در معده و روده های شما مواد کیمیاوی موجود در غذا را هضم می نمایند.
جگر، شما مواد کیمیاوی را ضد عفونی می نماید و بعبارت دیگر سم زدایی میکند قلب، شما از انرژی کیمیاوی برای پمپ نمودن خون در بدن تان استفاده می نماید . عملکرد همه این ارگانها به سلول ها و بافت های خاصی که از آنها ساخته شده اند بستگی دارد .بطور خلاصه میتوان چنین نتیجه گرفت که :
فعالیت سیستماتیک ، فعال و هدفمند ارگانهای وجود از ویژگی های عمده زندگی است.مگر این زمانی ممکن است که همه سیستم های یک ارگان یا موجود زنده بطور کلی در ارتباط باهم فعالیت نمایند .یکی از اولین دانشمندانی که این ویژگی خاص موجودات زنده را درک نمود ،امانویل کانت فیلسوف قرن نوزدهم بود .وی چنین میگوید:
اجزای بدن یک موجود زنده بخاطر ارتباط با کل سیستم و تمام سیستم بخاطر اجزای آن وجود دارد. موجودات زنده ، موجوداتی سازمان یافته ، منسجم ،خود کنترول ،خود گردان بوده و بطور خودکار عمل مینمایند و بر سرنوشت خود کنترول دارند.
در حالیکه ، بنا به باور های دینی، معنی اصلی وجود انسان وابسته به سرنوشت ما پس از مرگ است و این مرگ از جانب خداوند معین شده و مرگ در لحظه معین بدون قیدو شرطی رسیدنی است . مگر علم و دانش امروزی برداشتی کاملا متفاوتی از مرگ دارد.دانش امروزی مرگ را یک راز مافوق طبیعی ارزیابی نمی نماید ،بله مرگ را یک حادثه فنی وابسته به عوامل و نواقص فنی در وجود میداند . و به این باورمند است که بهبود شرایط زندگی مادی، رفاه اجتماعی وقایه و تداوی موثر امراض ،میتواند به طول عمر انسان بیفزاید . از دید و باور علمی علت اساسی مرگ در چگونگی فعالیت اعضا وجود نهفته است و جنبه فنی در وجود دارد . وجود شما زمانی از فعالیت می افتد که یکی یا چندی از اعضا وجود شما بنا بر علل واضحی از فعالیت باز می ماند .بعنوان نمونه ،قلب شما از فعالیت می ایستد و دیگر نمیتواند خون مطلوب را به سایر اعضا وجود شما برساند ،چرا چنین شده زیرا شریان های اصلی قلب تان را چربی مسدود ساخته و باعث گردیده تا اکسیجن کافی به عضلات قلب نرسد . یا سلول های سرطانی در شش شما زیاد شده است و شش نمیتواند وظیفه اش را بطور لازم انجام دهد .
پایان