فضل الرحیم رحیم
طنز
از قلم فضل الرحیم رحیم
باباگل چی رقم از گوشت جدا شد؟
بابا گل ، تا یکسال پیش چنان گوشتخور بود که قصاب های دور وپیش کوچه و خانه اش
از آشنایان به برادر خوانده ها تبدیل شده بودند و خود باباگل، به بلندگوی و
سخنگوی گوشتخواران عرض اندام کرده بود.در هر مجلس ودرهر محفل موضوع بحث را
خواسته و نا خواسته راسن می آورد سر فایده گوشت .یکباری خوب به یادم است که دو
نفر بین خود سر رقابت و اختلاف بایدن و ترامپ بحث داشتند که ناگاه باباگل ،
بدون اجازه و مقدمه داخل بحث شد و رشته سخن را چنین بدست گرفت ، اوبیادر ،
میفهمی یا نی ترامپ ، نسبت به بایدن سرحال و قوی و با انرژی است که یک
سیاستمدار در قدم اول باید همیتو باشد و ای از کجا و چی رقم بدست میاید؟جوابش
ساده است ، ترامپ ، یک آدم گوشتخور است ، او تا جای که مه خبر دارم صبح ،چاشت ،
شووحتی دپس شوی هم گوشت میخورد . خوب از این که بگذریم اصل مسله جدا شدن بابا
گل ، از گوشت است ، همی دو روز پیش او ره د پیش بخش ترکاری فروشی مغازه ترکها
دیدم بعد از احوال پرسی عاجل شروع کرد به صفت و فواید ترکاری ، گفت ببین همی
کدو ، که است بخدا قسم صد برابر گوشت فایده داره کدو پروتین ، جلاتین ، مولتی
ویتامین ، کوکائین ، هروئین مکنیزیم خلاصه هزار ها مواد مفیده د می کدو
وجوددارد مه میگم باید در
۲۴
ساعت حداقل
۱۸
ساعت کدو بخوریم و راستی همی ترکاری خوری بسیار خوب است نسبت به گوشت خوردن ،
گوشت خوردن خیلی بد است آدمه ضیف و تنبل و بیکاره می سازه ، اینه ببین بایدن ،
رئيس جمهور آمریکا ره ببین گوشت خورده از او چی جور شده ، باز بیا ترمپ، ببین
که نامخدایش شو و روز عین د پس شوی ترکاری میخوره چقه فربی و چاق و چمن است .
در داخل گپهایش داخل شدم پرسان کدم تو چطور سبزی خور و ترکاری خور طرفدار
ترکاری شدی و از گوشت روی گشتتاندی تو خو سخت طرفدار خوردن گوشت بودی ؟ آهی
سوزناکی کشید و گفت همی جنگ لعنتی اوکراین، قیمت هاره بالا برد ، دمعاش سوسیال
و ای ده سر عیال جمع سگ و پشک زور پدر آدم نمی رسه که گوشت بخوره ، ما غریب همی
کدو غریب . راستی از گوشت جدا شدن خیلی مشکل بود مثل که طفل از شیر جدا کنی
همقه مشکل بود خو حالا فضل خدا عادت کدیم خو دمی جریان جدا شدن از گوشت خدا
شاهدست که خیلی تاوان ام کدیم. گفتم چتو تاوان کردید؟ گفت ای بیادر، شو، که خو
میشدیم کل ما دخو کباب ، پاچه ،مایچه ، لاندی ، ره نوش جان می کردیم صبح که از
خو بیدار می شدیم میدیدیم که هر کدام ما لیحاف و بالشت خوده بجای گوشت جویدیم
عجیب حالتی بود . اینه سراز صبا بخیر شروع می کنیم که سگ و پشک ما هم سبزی خور
شوند . من در حالیکه با شنیدن سرگذشت باباگل، تصمیم گرفتم فقط نان خشک بخورم
گفتم باباگل جان ، موفقیت برایت آرزو میکنم امیدوارم که سگ و پشک تان در و
دیوار و دوازه ، خانه تانره نه جوند . ولی باید فراموش نکنی که دراین جا سگ و
پشک حق و حقوق دارند مثل ما آدمها
..................................................................!
۱۴
جنوری
۲۰۲۴
دوکان ترکها