عثمان نجیب
چرا طالب اولویت جهان است؟
در جهان ما بزنگاههای هستی ساز بسیار اند نیستی ساز. در این نیستی سازی هاست که هر کسی را توشهیی کار است و نیازمند توشه را شکاری. نیرنگ سیاست و توانایی های اقتدار در این شکار برنده اند. مگر گاهی ناتواناییهای چند شکارچی حیلهگر دست به دست هم داده، توانایی ناشکنی را نشانه میروند که هیچ کدام در نبردگاهها و رزمگاه به تنهایی رو در روی او ایستایی داشته نه میتوانند. از اینگونهها در کشور ما زیاد دیده شده اند. گاهی که توتالیتاران تمامیتخواه نه توانستند در کارزار برابر خواهی شمشیر برابر خواهان را بشکنند، بیدرنگ به پای اژدههای غارت و وحشت افتاده، در برابر نگهداری قدرت شان پیوسته جاسوس و ایادی باقی مانده، و این خُردسازی را به تخمههای آیندهی شان سپرده میروند. کاری که در این سپردن ها انجام میشود، فراگیری بدون زوال و گسترش گستردهگی پایایی در قدرت است و سر فرود آوردن حتا به قابشویان و ناظران دم و دستگاه آنان دارند. اینسوتر بالای زیردستان تمام انواع بیداد را روا میدارند. در پی جنگ طلبیهای جهانی بود که استخدام جنگجویان از اجبار به اختیار نزول کرد. در نزول به اختیار بود که اندیشهی خدمتگزاری برای وطن از میان رفت و جنگجو، خودش را برای دریافت هزینهی پذیرفته شده فدا میکند. جنگجوی نیازمند به کار میسنجد که بهتر است از بیکاری و بیپولی، به درآمدی بسنده کند که مرگ حتمی یا احتمالی را در پی دارد. این لشکر ها، اکنون در جهان فراوان اند. البته که بخت، به همه جنگ جویان یکسان یاری نه میکند. مثلاً. در کشور من. نیروی حاکم ساخته شدهی طالبانی که از بنیاد یک گروهک تروریستی دستپرودهی آمریکاست، برای جلب جنگجویان خود، هیچ مشکلی نه دارد. یا پاکستان و خیبر پشتونخواه همچنان. مگر همین جلب همین نیروی رضاکار جنگی در آمریکا، اروپا، انگلیس، کانادا و آسترالیا بسیار هزینه بردار اند. ما این برتری را در بیست سال پسین دیدیم. یک سرباز ارتش آمریکا حد اوسط ماهیانه تا سیهزار دلار هزینه برای آمریکا داشت. کنون که خودش از کشور من فرار. کرده و در برابر همان هر سی هزار دلار ماهیانه میتواند تا دوصد تن و حتا بیشتر جنگجو را در کشور من برای پیاده ساختن برنامه هایش استخدام کند. به پیروی از آمریکا دگر متحدانش هم اینکار را میکنند و ما خبرهایی را در چندماه پسین شنیدیم و دیدیم و خواندیم که گروهی از دولتی های آلمان هم به منظور خریداری جنگجوی طالبانی وارد کندهار شده بودند تا با ملاغیبتالله پاکستانی در تفاهم برسند. این طرف، مخالفان آمریکا در آسیا، هم به طالبان رو آورده اند. مگر این رو آوری به گونهیبازی های برد برد و یک باخت اند. برد برد یعنی دو برد برای آن هم یک بخشی از طالبان را دردستان خود دارند و در طرف دیگر دسترسی کلی آمریکا به طالب را پر دغدغه و آشفته میسازند. در این گاهست که هیچ کدام از کاروان یک دگر عقب نه میمانند و در بهترین حالت، قدرتهای آسیایی مانند ایران، چین، هند، روسیه و آسیای میانه، کمر پاکستان را در از دست دادن رهبری نیابتی آمریکا به طالبان میشکنند. در نتیجهی این فعل و انفعالات است که دستگاههای استخباراتی به رقابت میپردازند و بازار برای خرید طالب تروریست داغتر شده میرود و طالب پروران قوم خاص در ازای کشته شدن فرزناد مردم، صاحبان سرمایههای بیحساب میشوند که خودش یک بازرگانی آسان، مگر تنها در کشور من و پاکستان و زیردستان و خیبری هاست. طا
کدام ویژهگی ها بازار خریداری طالب در کشور من را برای جهان ارزان و دلچسپ ساخته اند؟
-طالب در کشور من نیروی فراوان و غیر قابل خلاصی است.
-طالب در کشور من از بدو تولد به کشتن و کشته شدن پرورده میشود.
-طالب غیر از جنگ و آموزش های ویرانگری چیزی یاد نه میگیرد.
-طالب در مدارس دینی با استفاده از داروهای روان گردان، خودشناسی اش را از دست میدهد.
-طالب در زمان آموزش در مدارس، پیوسته مورد آزار و اذیت جنسی و شکنجهی ملاها و بزرگتر ها از خود قرار گرفته، زمانی که هوشیار میشود و میداند که کار از کار گذشته است، حس نفرت و انتقام در او جوش میزند و به یک هیولای وحشی تبدیل میگردد که مهار کردنش محال است.
-طالب از بدو زاده شدن چیزی به نام مهر و عاطفه و محبت مادری و پدری نه میبیند و آن را نه میشناسد.
-طالب همزمان تولد تا زمان مرگ تنها بِجنگ و بکش را از محیط و ماحول و خانهوادهاش یاد میگیرد.
-طالب حربهی استفادهی نادرست دینی را که از زیر سقف منزل پدری و مادری اش و از همانها آموخته است، راه رسیدن به هدف یعنی شهادت میداند. خانهواده اش اگر بیشتر برای دین ارزشی هم قایل نیستد، فرزند شان را برای دریافت یک مقدار پول ناچیز به قربانکاه میفرستند. این فرستادن آگاهانه است.
-نه داشتن حس فرزند دوستی و وابستهگی خونی در میان قوم خاص کشور من، حاصل بذریست که آنان برای منفعت جویی خود شخم زده اند. مگر زیر نام دین.
آمریکا طالب پروری در کشور من و پاکستان و خیبر را برای آن هم برگزیده است که:
-طالب مزدور وفادار به هر کسی است که پول زیاد برایش بدهد.
-طالب برای رسیدن به هدف تعیین شده توسط بادارش، هزاران هدف و غیر هدف را از میان میبرد تا نزد آقایش سرخروتر شود.
-طالب در آدمکشی، ویرانی، غارت، قساوت، بیرحمی و شناعت بیمانند و باب دندان آمریکا و متحدانش است.
-طالب مانند نیروهای ایفگینی، بسیار پر شور و پر دبدبه و پر آرزوی قدرت مطلقه نزد اربابان خود نیست، به آن جهت بسیار با گردن پت بهذاین مزدوری تن در داد و هرینهی کم میگیرد.
-بازرگانی اصلی جان سپاری جوان بیچاره و بی خبر از خود یک قوم خاص را رهبران آن دارند. مثلاً، من و شما میدانیم که در ازای یک انتحاری برای خانهوادهی طالب تا یکصدهزار کلدار پاکستانی داده میشود. مگر رهبران طالبان برای اجرای این کار از آمریکا، در ازای هر فرد انتحاری و یا در ازای هر انفجار تروریستی یا عملیات تروریستی، حد اقل تا یکصدهزار دلار دریافت میکنند. این را میگویند، خون فروشی بیپرسان.
-رهبران طالبان میدانند که آنان در کشور من و هیچ جا پایایی نه دارند و هر از گاهی ممکن است به یک وظیفهی جدیدی گماشته شوند. پس در کسب سود و سرمایه از کشور من و انتقال آن به پاکستان عقب نه نشسته و ظلم و تعدی و کشتار های برنامهی و نسل کشی غیر از قوم خود را شدت بخشیده اند. این روند تا زوال شان ادامه دارد.
-بیپرسانی از طالب، طالب زیر تحریم و تعزیر را پرسان نه کردن، کشوری را به طالب سپردن، کمکهای پیهم هر هفت روز آشکارای چهل میلیون دلار و پنهانی میلیونها دلار، بی خبر اندازی از نقض گستردهی حقوق بشری و انسانی و زنان و همه قشر های جامعهی ما توسط جهان، نشانه های بارز طالب دوستی و طالب پروری هاستند. به ویژه که ما هنوز یک مقاومت منسجم، یک دست و کارا در برابر طالب نه داریم. پس باید انتظار معجزه بود. چون خود ما تحرکی نه داریم.