مهرالدین مشید
بازی های جدید استخبارات پاکستان و اختلاف فریبنده ی اسلام آباد با طالبان
در این روز ها گزارش هایی به نشر رسیده که نظامیان پاکستان پس از تماس ها با رهبران شورای مقاومت ملی مستقر در ترکیه، حاضر شده اند تا برای شماری از رهبران این شورا دفتر سیاسی در پاکستان بدهند. بر بنیاد این گزارش ها نظامیان پاکستان این پيشنهاد را به گونه ی مشخص برای عطا محمد نور و محقق ارایه کرده و از آنان خواسته اند تا در پاکستان دفتر سیاسی بگشایند. پاکستان در حالی این تصمیم را گرفته که رابطه آیت کشور با کابل بر سر حمله های تحریک طالبان پاکستان به تیره گی گراییده است و گفت و گو ها با میانجیگری شبکه ی حقانی و مولونا فضل رحمان رهبر جماعت العلما پاکستان بدون نتیجه باقی مانده است.
نام بردن از پاکستان، کشوری در حافظه ی خوانتده خطور می کند که در سال ۱۹۴۷ از بدنه ی هند جدا گردید و به حیث زخم سرطانی در جنوب آسیا بوجود آمد. در نتیجه ی این جدایی حدود ۱۵میلیون نفر کشور شان را بر مبنای دینشان تغییر دادند و هزاران خانواده بین دو کشور تقسیم شدند که پس از ۷۵ سال هنوز هم از این جدایی رنج میبرند. طبیعت خشن این جدایی و وقایعی که در حین آن اتفاق افتاد، فضایی از نفرت و بدگمانی را در روابط میان هند و پاکستان به وجود آورده که تا کنون سبب سه درگیری بزرگ نظامی میان دو کشور شده است. در این ميان سومین درگیری میان این دو کشور در سال 1971به دنبال قیام مسلحانه بنگالی ها افتضاح بارتر از دیگران است که پای مداخله ی هند را به بنگال کشید. این درگیری آنقدر خطرناک بود که تا کنون مایه ی شرم بر نظامیان پاکستان را به بار آورده است. از پی حمله ی نیروی هوایی پاکستان به 11 پایگاه نيروی هوایی هند؛ فیلدمارشالِ پارسیِ هند ـ سام هرمز جمشید منکشا (متوفی در 27 ژوئن 2008) رئیس ستاد ارتش هند 500 هزار نظامی را به فرماندهی ژنرال «جاگجی سینگ» را به جنگ پاکستان فرستاد و این نیرو در شرق و غرب وارد خاک پاکستان شد. نیروهای دریایی و هوایی هند وارد عملیات شدند. این جنگ 13 روز و تا شانزدهم دسامبر طول کشید و ضمن آن، 9 هزار پاکستان کشته، 4 هزار پاکستانی زخمی و 98 هزار تن دیگر ازجمله چند ژنرال به گونه ی افتضاح باری اسیر نیروهای هندی شدند. این جنگ ناکامی و شرمساری نظامیان پاکستانی را به گونه ی آشکاری به نمایش نهاد و رویا های رویارویی جنرالان پاکستانی با نظامیان هندی را به یاس بدل کرد. از آن به بعد نظامیان پاکستان از هیچ گونه تلاش های انتقامجویانه و ضد هندی دریغ نکرده اند.
نظامیان پاکستان پس از شکست در برابر ارتش هند، ناگزیر شدند تا
با استفاده از گروههای تروریستی و راه اندازی جنگ نیابتی از هند انتقام بگیرند
و تبدیل شدن افغانستان به عمق استراتیژی پاکستان نیز از همین سیاست نشات کرده
است.
رقابت با هند پای نظامیان پاکستان را به میدان سیاست و در نتیجه
حکومت و مردم این کشور را به گروگان نظامیان آن درآورده است. کودتا های پی در
پی جنرالان پاکستانی از ایوب خان تا ضیاالحق و مشرف همه گواه بر این است که
قدرت اصلی در دست نظامیان این کشور است. نظامیان پاکستانی به رهبران حکومت های
ملکی این کشور به اثبات رسانده اند که آنان مهمانانی بیش در چنگال نظامیان این
کشور نیستند. این جنرالان هر زمانیکه خواسته باشند، حکومت های ملکی پاکستان را
سرنگون می کنند. از این رو حکومت های ملکی پاکستان خود را ملزم به اطاعت از
نظامیان این کشور می دانند. با این حال روند دموکراسی در پاکستان در واقع
ابزاری در دست نظامیان پاکستان است. چنانکه پس از زندانی شدن عمران خان،
انتخابات اخیر پاکستان نقش تعیین کننده ی جنرالان این کشور را به نمایش گذاشت
که چگونه با رای مردم و سرنوشت میلیون ها پاکستانی بازی می کنند.
قدرتمندی نظامیان پاکستان نه تنها در عرصه های سیاست داخلی
پاکستان؛ بلکه در سیاست گذاری های منطقه ای و جهانی اسلام آباد واضح و آشکار
است و نه تنها مهم ترین قرار داد های نظامی؛ بلکه مهمترین پیمان های سیاسی را
نیز با کشور های جهان به امضا می رسانند. این نظامیان پاکستان است که در بسیار
موارد در نقشی فراتر از وزیر خارجه ی این کشور، روابط سیاسی و نظامی این کشور
را با کشور های جهان رقم می زنند.
رقابت و انتقام جویی از هند و نقش تعیین کننده ی ارتش پاکستان در سیاست های داخلی و خارجی این کشور سبب شده که تروریست پروری به رویکرد همیشگی نظامیان پاکستان بدل شود. این سبب شده که هزاران مدرسه ی تروریست پروری و بیش از هفتاد گروه های افراطی و تروریستی تحت نظر سازمان استخبارات پاکستان در این کشور فعالیت نمایند. پاکستان در کنار استفاده کردن گروههای جهادی افغانستان بحیث چتر در برابر تهاجم شوروی و تبدیل کردن جنگجویان آزادی بخش به جنگجویان نیابتی، از آنان بر ضد هند نیز استفاده کرد. چنانکه شماری افراد گروههای جهادی در کنار گروههای کشمیری برضد هند می جنگیدند. پاکستان به نسبت داشتن روابط دیرینه ی سنتی افغانستان با هند، هرگز تمایل برای یک افغانستان با ثبات ندارد. از همین رو بوده است که حمایت او دیروز از گروههای جهادی و بعد از طالبان حفظ بی ثباتی در افغانستان بود و است. چنانکه نظامیان پاکستان پس از سرنگونی داکتر نجیب و پیروزی گروههای جهادی با راه اندازی جنگ های گروهی و حمایت از حکمتیار، کابل را به ویرانه بدل کردند. نظامیان پاکستان در بستر این جنگ طالبان را به کمک عربستان و امریکا و بریتانیا بوجود آورند. اکنون که طالبان به قدرت رسیده اند و پروژه ی به آشوب کشاندن افغانستان در ظاهر به خاموشی گراییده است. اسلام آباد در برابر طالبان با نوعی خویشتن داری همراه با سیاست های کجدار و مریز عمل می نمایند. مقام های اسلام آباد دیروز در محافل سیاسی منطقه و جهان در نقش لابی ها و سخنگویان طالبان عمل می کردند؛ اما پس از آنکه تلاش های اسلام آباد بررغم میانجیگری های شبکه ی حقانی و مولانا فضل رحمان برای مهار تحریک طالبان پاکستان به نتیجه نرسید. روابط پاکستان در ظاهر با طالبان بهم خورده است. تنها موضوع تی پی نیست که طومار رابطه میان پاکستان و طالبان را در هم پیچیده است؛ بلکه اسلام آباد با توجه به فعالیت های جدایی طلبان بلوچ نگران رابطه ی طالبان با هند نیز است.
از رویکرد های پاکستان در برابر طالبان فهمیده می شود که رابطه ی این کشور در پیوند به طالبان هنوز درست تعریف نشده است و شاید هم برای بهبود رابطه به شبکه هایی از طالبان مانند گروه ی حقانی چشم بسته باشد. از این رو پاکستان در برابر طالبان محتاطانه عمل می کند و تا کنون حرف نخست را نگفته است. در این شکی نیست که پاکستان بیشتر از طالبان امریکا و بریتانیا را دوست دارد؛ اما از طالبان استفاده های ابزاری می کند تا زمانی به بازی با طالبان ادامه می دهد که آخرین آرزو هایش برای یک افغانستان بحیث دهلیز تجارتی با کشور های آسیای میانه از بین نرود. اما در این ميان به رسمیت نشناخته شدن طالبان از سوی پاکستان خود بزرگ ترین معضله است که هر نوع قرار داد های سیاسی و اقتصادی این کشور با طالبان را زیر پرسش می برد. از سویی هم عدم شناسایی طالبان از سوی پاکستان خود مایه ی نگرانی این گروه است و به اعتماد طالبان نسبت به پاکستان صدمه وارد کرده است.
پاکستان بررغم این همه دشواری هایی را که در رابطه به حمله های تی تی پی با طالبان دارد و در برابر اظهارات مقام های طالبان مبنی بر فرضی خواندن مرز دیورند، واکنش های جدی از خود نشان می دهند؛ اما بازهم در برابر طالبان تا حدودی خویشتن دارانه عمل می کنند؛ اما سیاست های خویشتن دارانه ی پاکستان با طالبان معنای دو گام به پیش و یک گام به عقب را دارد. نظامیان پاکستان حالا هم با توجه به پروژه های تروریست پروری گذشته و استفاده از جنگجویان نیابتی برنامه هایی را روی دست دارد که در صورت تن ندادن طالبان به خواست های اسلام آباد از آنان برضد طالبان استفاده کند. نشانه های این بازی حالا هم آشکار شده است. چنانکه مدتی پیش طالبان ادعا کردند که بخاطر حمایت و عبور جنگجویان داعش از پاکستان به افغانستان درگیری میان جنگجویان دو طرف رخ داد. این نشان دهنده ی آن است که داعش چهره ی دیگر شبکه ی حقانی است. اما از اینکه داعش خراسان یک پدیده ی غیر افغانستانی است و پاکستان به نفوذ و تداوم فعالیت های این گروه در افغانستان چندان امیدوار نیست. از این رو در جست و جوی گروههای بدیل است. نظامیان پاکستان که بخاطر بازی های استخباراتی پیشین، اعتبار خویش را حتا در میان طرفداران سنتی خود حتا حزب حکمتیار از دست داده است. از این رو به دنبال پروژه ی جدید و مهره های تازه افتاده اند. بعید نیست که دعوت نظامیان پاکستان از عطا محمد نور و محقق برای گشایش دفتر در این کشور شامل پروژه ی جدید اسلام آباد برای فشار آوردن بر طالبان باشد.
هرچند این رابطه تازه نیست و از گذشته ها بدین سو به نحوی ادامه دارد؛ اما سفر جنرال عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان در فبروری 2023 به ترکیه و دیدار او با مقام های ترکی و اعضای رهبری شورای مقاومت بیانگر آغاز بازی جدید پاکستان در افغانستان است. این دیدار زمانی صورت گرفت که رسانههای پاکستانی به نقل از مقام های ارتش این کشور از ناکامی گفت و گو های مقام های پاکستانی با طالبان افغانستان برای فشار آوردن به طالبان پاکستانی خبر دادند و در ضمن از احتمال حملهٔ ی ارتش این کشور به مواضع ( تیتیپی) و حامیانشان(طالبان افغانستان) در نقطه های مرزی خبر دادند.
پیش از سفر رئیس ستاد ارتش پاکستان به ترکیه یک مقام دیگر ارتش این کشور به ترکیه سفر کرده بود و با رهبران سیاسی جبهه شمال دیدار و گفتگو ها داشت. با توجه به سیاست های مداخله گرانه و دشمنی های آشکار پاکستان با مردم افغانستان، بعید به نظر می رسد که اعضای رهبری شورای مقاومت با افتادن به دام آی اس آی بار دیگر ابزار جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان شوند؛ زیرا مهره های شکست خورده ی شورای مقاومت می دانند که پاکستان این شورا را دست تنگ یافته و از آنان بحیث ابزار فشار بر طالبان سود می جوید. این شورا با محدودیت هایی از سوی ترکیه روبرو است و روسیه و ایران هم تمایلی برای کمک به این شورا ندارد. بعید به نظر می رسد که اعضای رهبری شورای مقاومت با پذیرش خواست ارتش پاکستان مرتکب اشتباه ی نابخشودنی تاریخی شود؛ زیرا کشور های منطقه و جهان در فکر ایجاد محور نیرومند مخالف در برابر طالبان نیستند و از سویی هم نفوذ بر تاثیر گذاری جناح های طالبان روسی، ایرانی، امریکایی و حتا چینائی کاری ساده نیست. از سویی هم با توجه به روابط پیشینه و وابستگی های استخباراتی، اقتصادی و خانواده گی رهبران طالبان با پاکستان هنوز بعید به نظر می رسد که روابط طالبان را با نظامیان پاکستان به ساده گی شکننده خواند.
از آنچه گفته آمد، هر گونه اعتماد به نظامیان تروریست پرور پاکستان افتضاح بارتر از یک خوش باوری سیاسی نیست و افتادن رهبران شورای مقاومت در تور پاکستان بدتر از یک مضحکه ی سیاسی خواهد بود؛ زیرا پاکستان دشمن سوگند خورده ی مردم افغانستان است. آنان می دانند که دیروز پاکستان با سیاست های کاذبانه زیر نام حمایت از جهاد افغانستان، چه بلا هایی را بر سر مردم این کشور آورد و بعید نیست که امروز پس از حمایت های طولانی از طالبان، برای فاجعه آفرینی های بزرگتر از دهه ی هفتاد خورشیدی در افغانستان خط و نشان بکشد. تجربه ثابت کرده که نظامیان پاکستان در مراحل نخستین و میانه ی بازی های سیاسی و استخباراتی برنده در مراحل پایانی بازنده اند. این بازنده گی ها سبب شده تا ارتش پاکستان در آغاز بازی تازه زیرکانه و ترفند آلودتر و در ضمن خطرناک تر عمل کنند. چنانکه دیدیم، چگونه نظامیان پاکستان در دوران طالبان شبکه هایی از گروههای انتحاری را بوجود آورد. در حالیکه در دوران جنگ با شوروی حتا یک حمله ی انتحاری هم صورت نگرفت. این بار اگر سناریوی تازه را در افغانستان زیر حمایت هر شبکه و گروهی بوجود آورد. آشکار است که پی آمد آن خطرناک تر و وحشتناک تر از حملهٔ های انتحاری خواهد بود. یاهو