مبارزه با داعش، بدیل طالبان برای همسویی جهان با خود

کلکین : بازگشت طالبان به قدرت فرصتی طلایی را برای بسیاری از گروه­های تروریستی در خاک افغانستان رقم زد تا بتوانند آزادانه و در جغرافیایی امن فعالیت­ها و تحرکات خود را تقویت و گسترش دهند و شبکه­ای از اتحادهای جدید را ایجاد کنند. به طوری که ایمن الظواهری در خاک افغانستان و در سایه نظام سیاسی که امارت اسلامی بنا کرده بود، مورد هدف پهبادهای ایالات متحده قرار گرفت و کشته شد. علاوه­بر آن، تحریک طالبان پاکستانی از زمان تسلط طالبان بر قدرت، فعالیت و حملات خود را به خاک پاکستان افزایش داده که منجر به تیرگی روابط کابل-اسلام­آباد شده است. درواقع، خروج ایالات متحده از افغانستان برای گروه­های افراطی اسلامی به عنوان نقطه عطف در تاریخ جهاد بوده و منجر به تقویت روحیه آنها شد و به همکاری بیشتر آنها منجر گردید. به طوری که اکنون گروه­هایی مانند القاعده، داعش، گروه­های جهادی آسیای مرکزی، چین و گروه­های ضد هندی به خوبی در افغانستان درحال فعالیت هستند. چنانچه که در همین راستا سازمان ملل از حضور ۲۰ گروه تروریستی در خاک افغانستان نام برده است. امری که طالبان علیرغم گزارش­های مختلف نهادهای بین­المللی از حضور گروه­های تروریستی در خاک افغانستان، آن را رد می­کنند. این درحالی است که بایدن در رابطه با خروج خود از افغانستان، ارزیابی کرده بود که تهدید تروریسم از جانب افغانستان کم و قابل مدیریت است. اما آنچه در مبارزه با تروریسم در مورد طالبان قبال توجه است، رویکرد انتخابی طالبان در امر مبارزه با گروه های اسلام گرای افراطی حاضر در افغانستان است. به این معنا که تمرکز و عمده مبارزه طالبان تنها با داعش در خاک افغانستان است. چراکه داعش اکنون به رقیب طالبان در خاک افغانستان مبدل شده که هرچند امارت اسلامی ادعا دارند که آنها رقبای جدی نیستند اما تحرکات آنها در داخل افغانستان قابل تامل و فعالیت آنها برای کشورهای همسایه نگران کننده است.

از طرف دیگر، این رویکرد گزینشی مورد انتقاد جدی بازیگران خارجی و همسایگان افغانستان قرار دارد. چراکه علاوه بر داعش، دیگر گروه های تروریستی هرچند به عنوان متحد طالبان شناخته می شوند اما زنگ خطری جدی برای کشورهای همسایه تلقی می شوند. به عنوان مثال، تحریک طالبان پاکستانی  یا همان تی تی پی  از زمان روی کار آمدن طالبان به قدرت درافغانستان میزان حملات خود را به پاکستان افزایش داده اند. چنانچه تشدید فعالیت های این گروه به ادعای مقامات پاکستانی از خاک افغانستان علیه اسلام آباد منجر به تیرگی روابط طالبان با متحدان دیرینه خود یعنی پاکستان شده است. از طرف دیگر، طی دو سال گذشته حملات نیز از خاک افغانستان به کشورهای آسیای مرکزی نیز صورت گرفته است. این حملات در شرایطی اتفاق می افتد که با کشته شدن ایمن الظواهری در خاک افغانستان و ناکامی طالبان در نشان دادن قطع رابطه با القاعده و افزایش فعالیت های داعش بازیگران منطقه ای را در مورد توانایی طالبان در مهار تروریسم نگران ساخته است. با این وجود، داعش تنها گروهی است که طالبان در خاک افغانستان با آن مقابله می کند. درواقع، ازجمله گروه های مخالف طالبان در خاک افغانستان است. چراکه از زمان به قدرت رسیده طالبان، این گروه موفق به انجام برخی از حملات انتحاری  شده اند. با این حال، طالبان اقدامات مقابله جویانه ای در برابر این گروه داشته اند. به طور مثال، نیروهای امنیتی طالبان گزارش داده اند که به پایگاه این گروه در نزدیکی مرز با ایران حمله و یک نفر را کشته و تعدادی دیگر را دستگیر کرده اند.

ایالات متحده در بیانیه های اخیر داعش را تهدیدی مهم برای امنیت منطقه توصیف کرد و هشدار داد که این گروه به زودی می تواند از پایگاه های افغانستان حملات بین المللی انجام دهند. همچنین وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود عنوان کرده که داعش حملات تروریستی غیرنظامیان افغان به ویژه اعضای جامعه شیعه و طالبان انجام می دهند. همچنین، در سال ۲۰۲۲، داعش حملات فرامرزی را در پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان انجام داده اند و جاه طلبی خود را برای حمله به غرب حفظ کرده اند. درواقع، علی رغم دو دهه تلاش برای مبارزه با تروریسم به رهبری ایالات متحده از ۱۱ سپتامبر، تروریسم همچنان در سطح جهان گسترش یافته  و با شرایط همیشه در حال تغییر سازگار شده است. با این حال، درحالی که جهان یک بار دیگر به سمت رقابت بین ایالات متحده و چین و روسیه می رود و افغانستان بار دیگر در دست طالبان قرار می گیرد و این امر تهدید تروریسم را افزایش داده است و نشان می دهد که مبارزه با تروریسم هنوز به پایان نرسیده است. در این میان باید گفت که دولت اسلامی که در عراق و سوریه سرچشمه گرفت و ریشه در القاعده داشت بسیار فراتر از منشا خود بود و داعش اکنون در کشورهای متعددی در سراسر جهان گروه های وابسته به خود دارد که این تهدید را ایجاد می کند که دوباره یک مرکز تروریستی بین المللی ایجاد کند. در این میان، بزرگترین تهدید استراتژیک در حال حاضر، از گروه شبه مستقل داعش، دولت اسلامی خراسان است که به سرعت پس از خروج آمریکا از افغانستان درحال افزایش است.

در سال ۲۰۱۵ دولت اسلامی خراسان به عنوان شاخه افغان داعش تاسیس شد که عمدتاً متشکل از شبه نظامیان افغان، پاکستانی و آسیای مرکزی است که از بخش پاکستانی القاعده، طالبان و شبکه حقانی جدا شده اند. این گروه نیات خصمانه ای علیه همسایگان خود داشته و حملاتی علیه جمعیت غیرنظامیان و دولت افغانستان نیز داشته اند. اکنون نیز این گروه همانطور که آمد مخالف جدی طالبان است. هرچند در ابتدا تاسیس این گروه رابطه خوبی با طالبان داشتند اما زمانی که رهبری طالبان در سال ۲۰۱۵ مکاتباتی را برای رهبری داعش در سوریه ارسال کرد و از آنها خواست که یک شبکه جهادی «موازی» در افغانستان ایجاد نکنند، این درخواست از سوی داعش رد شد که منجر به درگیری بین آنها شد و تا سال ۲۰۲۱ و تا زمان سقوط حکومت افغانستان، داعش و طالبان در ۱۶ ولایت افغانستان با هم درگیر شدند. این روابط چنان تیره است که بایدن از این رابطه با عنوان «دشمنان قسم خورده» یاد کرد. پس باید گفت که اکنون هرگونه همسویی بین این دو گروه ناچیز اما امکان همکاری های محلی بین آنها بالاست. به طوری که برخی تحلیلگران بر این باور هستند که همکاری داعش با افرادی که از طالبان جدا شده اند، وجود دارد و به آشفتگی درون افغانستان کمک می کند.

وضعیت افغانستان پس از خروج آمریکا وخیم است. اقتصاد افغانستان بیش از ۴۰ درصد کوچک شده استف نرخ فقر به ۹۷ درصد رسید و افغانستان به دلیل فروپاشی تمام خدمات اساسی در فهرست نظاراتی کمیته بین المللی نجات در سال ۲۰۲۲ در صدر فهرست نظارتی اضطراری ۲۰۲۲ قرار گرفت. افغانستان اکنون به جغرافیایی تبدیل شده است که توسط گروه های افراطی  همراه با اقتصاد درحال فروپاشی اداره می شود، به گروه های تروریستی اجازه می دهد تا بدو مجازات عمل کنند و از جمعیتی که به طور مستاصل درحال فروپاشی و عصبانی هستند، عضوگیری می کنند. طالبان و داعش درحالی که افغانستا همچنان در حال فروپاشی است به جنگ ادامه می دهند. این درحالی است که مردم افغانستان در وضعیت دشواری قرار دارند. از طرف دیگر، داعش صرفا یک گروه جهادی محلی نیست، بلکه یک گروه فراملی است که متشکل از افغان ها، پاکستانی ها، خاورمیانه ای ها، آسیای میانه و هندی ها است(Slaughter,2023).

 با این حال باید گفت که داعش از اهمیت ژئوپلتیکی افغانستان در چارچوب استراتژی جهانی خود آگاه است. در این زمینه داعش بر این باور است که با قدرت گرفتن در افغانستان به راحتی می تواند به چین، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و ایران برسد و در نتیجه موقعیت خود را در افغانستان تقویت کند. داعش همچنین وجود یک حکومت قوی در افغانستان را مانعی جدی برای اهداف خود می داند. به همین جهت از همه برگه برنده های خود برای سرنگونی یا تضعیف طالبان استفاده می کند. در طرف مقابل نیز با نگاهی به گفتمان و اقدامات طالبان، مشاهده می شود که طالبان داعش را تهدید اولیه می داند و در چهارچوب سیاست ضدتروریستی خود بر داعش تمرکز می کند. در همین رابطه، طالبان داعش را یک «سازمان خارجی» توصیف می کند و از این رو مبارزه با داعش را یک وظیفه دینی می داند. طالبان به صورت دوره ای عملیات هایی را علیه هسته های داعش در ولایات مختلف افغانستان سازماندهی و برخی از عناصر مسلح را خنثی می کنند. علاوه بر این، طالبان برخی از ملاهای سلفی را به دلیل ارتباط با سازمان تروریستی داعش دستگیر کردند. که به نظر می رسند طالبان از این طریق یعنی مبارزه با داعش به دنبال دستیابی به دیگر اهداف خود هستند. به طور مثال، اولین هدف از این مبارزه این است که در تلاش هستند تا این پیام را بفرستند که به توافقنامه ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ دوحه پایبند هستند و هیچ تهدید تروریستی علیه سایر کشورها از جانب افغانستان وجود ندارد. البته باید گفت که هدف دیگر طالبان، جلب همدردی مردم افغانستان است. به گفته منابع مختلف، عناصر داعش در افغانستان بیشتر از جنگجویان خارجی تشکیل شده اند. بنابراین، پیوند محکمی با مردم افغانستان ندارند. از سوی دیگر، رهبران و جنگجویان طالبان از میان مردم افغانستان ظهور کردند. بنابراین، طالبان از طریق عملیات خود علیه سازمان تروریستی این پیام را به مردم می فرستند که «شما تنها نیستید» و این ایده را تقویت می کند که طالبان عامل تامین امنیت هستند و همدردی با طالبان را افزایش می دهد. مهم تر آنکه، طالبان نیز ممکن است به دنبال جلب حمایت کشورهای منطقه در ادعای خود برای مبارزه با داعش باشد. زیرا روسیه، چین، ایران و کشورهای آسیای مرکزی داعش را تهدیدی برای امنیت ملی و تمامیت ارضی خود می دانند. از سال ۲۰۱۴ تاکنون، کشورهای منطقه در راستای بحث مبارزه با داعش با طالبان ارتباط برقرار کرده اند. بنابراین، به نظر می رسد که طالبان می خواهند این حمایت را در شرایط فعلی حفظ کنند. این درحالی است که طالبان مدعی هستند که آمریکا از داعش حمایت می کند که در اجرای پروژه بی ثبات کردن منطقه حائز اهمیت است. طالبان بر این باورند که داعش توسط کردم افغانستان و نظام بین المللی مشروعیت ندارند. بنابراین، تلاش می کنند تا با مبارزه با سازمان تروریستی، قدرت خود را در افغانستان تحکیم کنند. به گفته طالبان، جامعه جهانی چاره ای جز حمایت از طالبان در مبارزه با داعش ندارند(DAWLATYAR,2023).

درواقع، باتوجه به عدم به رسمیت شناختن طالبان از سوی جامعه جهانی به دلیل مواردی چون نقض گسترده حقوق بشر به ویژه زنان و اعمال محدودیت های سخت بر آنان، نقض آزادی بیان و عدم تمایل به ایجاد حکومت همه شمول، این گروه به دنبال گزینه های بدیل برای متقاعد کردن کشورهای همسایه و جهان برای شناسایی این گروه است. درواقع، طالبان به این درک رسیده اند که تهدیدات امنیتی به ویژه برای کشورهای همسایه و منطقه یک اصل مهم در تعامل این کشورها با طالبان است. در نتیجه در تلاش هستند با هدف قرار دادن طالبان و برجسته کردن به عنوان یک نقطه مشترک با این کشورها آنها را متقاعد به تعامل بیشتر و حتی یک گام فراتر و مهم تر که به رسمیت شناختن امارت اسلامی کنند. این درحالی است که طالبان امیدوارند با هدف قرار دادن داعش مشروعیت داخلی را نیز کسب کنند که در این شرایط برگ برنده ای بزرگ در دست دارند که روند شناسایی بین المللی این گروه را تهسیل می بخشد.

منابع

DAWLATYAR,Ahmad(2023), “Taliban’s ISIS Policy”, https://www.ankasam.org/talibans-isis-policy/?lang=en

Slaughter,Noellynn(2023), “Islamic State Khorasan within Taliban-Ruled Afghanistan: Dynamic and Synergies with Allies and Synergies with Allies and Enemies”, https://www.hstoday.us/subject-matter-areas/counterterrorism/islamic-state-khorasan-within-taliban-ruled-afghanistan-dynamics-and-synergies-with-allies-and-enemies/

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت