اسماعیل فروغی

 

 

بیهوده گی کنفرانس بازی های مخالفان

طالبان عذر و زاری نمی فهمد

    

به ادامه ی نشست های نوبتی چهره های مخالف طالبان در خارج از کشور، هفته ی پیش باز صدای چند چهره ی آشنای سیاسی از لندن (!) شنیده شد.

احمد مسعود، محمد محقق، عبدالرشید دوستم، عطا محمد نور، یونس قانونی و چند نفر دیگر از همان به اصطلاح نخبه های سیاسی، از سخنرانان اصلی این گردهم‌آیی نوبتی بودند

بازی همان بازی کهنه بود و لغت پرانی و بازی با واژه های فیشنی توسط جلالتمآبان ، همانند نُه دَه نشست قبلی، بازارگرمی داشت؛ فقط در برخی سخنرانی ها واژه های مبارزه و قیام با احتیاط اضافه شده بود. بسیار با احتیاط و نرم.

هیچ سخنرانی با قاطعیت و صراحت نگفت که با آمدن طالبان هستی و بقای افغانستان در خطر افتاده و فرهنگ، هنر و تاریخ مردمان آن سرزمین تاریخی در حال نابود شدن است.

هیچ سخنرانی بازداشت های جبری دختران جوان هزاره و تاجیک از روی جاده ها را بی عزتی به ناموس افغانستان نپنداشت و هیچ کدام مردم را به مقابله و قیام در برابر این عمل شنیع ناموسی، دعوت نکرد.

هیچ سخنرانی با قاطعیت و صراحت از مردم نخواست که برای احیای فرهنگ، عزت و شرافت مردم افغانستان، برای دوباره پس گرفتن استقلال کشور از آی اس آی و برای سرنگونی طالب این بدوی ترین و افراطی ترین گروه اسلامی در جهان باید به قیام سراسری و رستاخیز نجات‌بخش آماده شوند.

بحث اصلی و اساسی این نخبه ها که همه کم و بیش مثل طالبان اندیشیده و دین باور هستند، سرنگونی طالب نبود، بلکه آرزو، خواهش و کنار آمدن و جورآمد با طالبان بازهم بیشترین بخش بحث ها وسخنرانی های شان را تشکیل می داد

هیچ سخنرانی تعریف مشخص و دقیقی از طالب نداده و از قصد و نیت راه اندازی یک عملیات نجات یا ایجاد گروه مبارزی که مردم را به قیام سراسری دعوت کند، سخن نگفت

معنای ضرورت اشد نبرد در برابر پدیده ی زشت و خشن بنیادگرایی دینی و نفی مطلق این شیوه ی تفکر، اصلاً در تمام سخنرانی ها گم بود.

شوق تکیه بر قدرت های خارجی در تمام سخنرانی ها موج می زد. هیچ کس از هیچ قدرت خارجی شکایت نداشت وهیچ کس نگفت که پاکستان و ایران به اندازه ی ایالات متحده ی امریکا در به قدرت رسیدن طالبان نقش داشتند.

فشرده این که این نخبه های فراری با این جلسه بازی های مکررشان که بیشتر در اندیشه ی نجات بلندمنزل ها، هتل ها، سراها و شهرک های شان هستند تا نجات آبروی افغانستان از سقوط کامل، درد مردم را دوا نمی توانند. درد مردم را باید نیروهای رزمنده ی جوان از میان خود مردم دوا کنند، نیروهای نویی که معامله با طالب را نشناخته، بخوبی می دانند که رهایی افغانستان از چنگال تروریسم دینی و سرنگونی طالبان، با کنفرانس بازی ها میسر نمی شود.

مردم به کسانی که در زمان جمهوریت، بر سرِ تقسیم سفارت ها، ریاست ها و وزارت ها دعوا داشتند به کسانی که فقط دراندیشه ی نجات جایدادها و سرمایه های شان هستند، هرگز باور نخواهند کرد.

تا زمانی که یک جبهه ی نجات‌بخش رزمی و مردمی واقعی ولو در مقیاسی کوچک به وجود نیاید (که حتما به وجود می آید)، طالب به دستور پاکستان به ویرانگری فرهنگ و تاریخ افغانستان با شدت و بی‌رحمی ادامه خواهد داد.

با خپ خپ رفتن، تزرع کردن، توصیه و خواهش کردن نمی‌توان طالب را سرنگون کرد و حتا به رحم آورد.

آن روحانی شیعه که از بازداشت های جبری دختران هزاره و شیعه شکایت کرده، با تزرع از طالبان می خواهد تا دختران جوان را پس بدهند؛ ره به ترکستان برده است. او هنوز نفهمیده است که طالب را نه با عذر و زاری بلکه فقط با قیام سرتاسری می توان از کرسی قدرت به زیر افکند. فقط با قیام و رستاخیز سرتاسری.

                                    فروغی

 

 

 

 

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت