عثمان نجیب

 

اسرائیل هیچ‌گاه نه جنگیده، تنها نسل کُشی کرده است

ما، سرنوشت مشابه کهنه‌تر از فلسطین با پشتون داریم.

پیشا ورود!

افتتاح جنبش حق تعیین سرنوشت پارسی زبانان را برای همه تبریک می‌گویم و سپاس ویژه دارم از مدیریت مدبرانه‌ی آقای بهرمان نجیمی در شکل گیری و اعلام موجودیت آن.

نوشته‌ی محمدعثمان نجیب

بشریت از بام‌دادان اولین روزهای تشکیل کشوری به نام اسرائیل تا ام‌روز گواه کشتار بی‌وقفه‌ی فلسطینی ها توسط این گروه وحشی است. کسانی که در برابری عمر من یعنی ۶۲ ساله‌گی قرار دارند، تا پنجاه سال پسین را به طور کل و اگر حافظه‌های شان یاری کند تا پنجاه‌ و پنج سال را به یاد دارند و هر باری شنیده اند یا در سینماهای شهر دیده اند که سر فیلمی ها بیش‌تر به روایات جنایات اسرائیل با اعراب فلسطین را بازگو کرده و یا هم فیلم های مشخصی تا سه ساعت را در پرده‌های سینماها دیده‌اند.‌ من احتمالاً کم‌تر از پانزده سال داشتم که در سینمای میرویس واقع کوته‌ی سنگی کابل با پدر مرحومم به دیدن فیلمی از جنگ اعراب و اسرائیل رفته بودیم. آن‌گاه ما سیاست را نه می‌دانستیم و تنها به دیدن صحنه‌های خشونت جنگ و قین و فانه‌ها مواجه می‌شدیم. بدون آن که درک کنیم، نسبت به شکنجه شده ها احساس ترحم و دل‌سوزی کرده، برای شان اشک هم‌دردی می‌ریختیم. تنها همین‌قدر برای ما می‌گفتند که ظالم ها یهودی اند. از آن سال ها تا ام‌روز، ما قد کشیدیم ‌‌و وارد سیاست شدیم و رفته رفته درک کردیم که یهود چی معنا و چرا چنین اعمال را نسبت به مسلمانان انجام می‌دهد؟ وقتی به پخته‌‌گی ها عمر رسیدیم، حالا درست می‌پرسیم که اگر بحث دینی را کنار بگذاریم و از جنگ میان فلسطین و اسرائیل سخن بگوییم و این جنگ را از منظر اجتماعی بررسی کنیم که خدا ناباوران آماتور هم آزرده نه شوند، نامش را جنگ انسان کشی و نسل کشی می‌گذاریم. در این جنگ که حد اقل یک دهه و اندی پیش از تولد ما شکل گرفته است، تناسب آرایش جنگی هیچ‌گاه و هیچ زمانی برابر نه بوده و نیست. حملات پی‌هم، با وقفه‌های کوتاه، اعمال محدودیت های گونه‌گونه بالای مردم فلسطین، تحریم ها، زندانی‌ کردن هزاران جوان فلسطینی، مرد و زن و کهن‌سال و میان سال فلسطینی توسط اسرائیل و وضع رقت‌بار شکنجه گاه برای انسان فلسطین در زندان های اسرائیل مواردی اند که هر هیچ بخشی از اقدامات انسانی چه که حتا در برخورد های حیوانی هم نه می‌گنجند. چون ما به سبب پیش‌رفت تکنولوژی می‌بینیم که وحشی‌ترین حیوانات درنده‌خو هم گاهی ترحم نسبت به شکار بی‌گانه‌ی شان دارند و هم‌نوع شان را که هرگز شکار نه می‌کنند.در فلسطین چنین چیزی طی هفت و نیم دهه و اندی بیش چنین چیزی دیده نه شده است. فلسطین به طور مدام و مداوم تحت حملات بیش‌تر هوایی و توپ‌خانه‌یی اسرائیل بوده و در بهترین حالات گویا جلوگیری از کشتار غیر نظامیان،‌ باز هم همان غیر نظامیان هدف بوده اند تا جنگ‌جویان فلسطینی. پس معلوم است که‌ تعریف پنهان و عیان دشمن از نظر یهود همان انسان‌کُشی و ‌نسل‌کُشی است تا مقابله با مردان و رزمنده‌گان جنگی. امری که در حملات اخیر اسرائیل به غزه همه‌ی جهان شاهد آن اند. در میان این گواهان عینی جنایات نسل‌کُشی، حامیان آمریکایی و انگلیسی و اروپایی اسرائیل جبونانه و رذیلانه همه‌ی روی‌‌دادهای ناگوار ناشی از حملات یک‌ماهه‌ی هوایی و توپ‌خانه‌یی اسرائیل بر مردمان، اطفال،‌ کودکان، زنان و بی‌ماران در شفاخانه ها را دیده‌بانی‌ جانب‌دارانه کرده و بر تقویت قدرت نسل‌کُشی اسرائیل از هیچ کمکی و ایجاد سهولتی دریغ نه می‌کنند.‌ اینان تا آن‌جا بی‌رحمانه و غیر انسانی در حمایت از اسرائیل پیش‌ می‌روند که حتا شعار های ساخته‌گی انسان‌دوستی، حقوق بشری، حقوق اطفال، حقوق زنان و غیر نظامیان را فراموش کرده و از شکستن محاصره‌ی اقتصادی و صحی غزه هرگز سخنی نه می‌گویند.‌ شاید می‌پندارند که خون انسان فلسطین مثل خون انسان‌های یهود نیست و مستحق نابودی است. اینان به فکر این نیستند که اسرائیل در طول زمان حملات هفتاد و پنج ساله اش بالای فلسطینی ها، حتا دو فیصد از جنگ‌جویان و نظامیان فلسطینی را صدمه زده نه توانسته اند مگر آن که پیوسته غیر نظامیان را به کشتار و زخمی ساختن برده اند. این کشتار ها عمداً و عمدتاً توسط بمباردمان های هوایی پی‌هم و انداخت های خم‌پاره ها و توپ‌خانه‌ها صورت گرفته است و هم‌اکنون در حال اجرا اند. پس لازم نیست اینان پس از این سخنی به نام حقوق بشر و کمیسیون های آن داشته باشند. مردم جهان دگر آگاه اند که اصل سخن در چی ‌و در کجاست.‌ فوران خشم ملت ها و حتا دولت ها در جهان نسبت انجام گسترده‌ی اقدامات نسل‌کُشی توسط اسرائیل تا آن‌جا بود که اِعمال محدودیت های گفتاری و کرداری بر ضد یهود و حامیان شان را در غرب و شرق و شمال و‌ حنوب جهان را زیر پرسش برد. فراخوانی بیش‌ترین سفرای جهان از تل آیو و اخراج سفیران اسرائیل از تعداد کشور ها نشان دهنده‌ی همبسته‌گی جهان با مردم عادی و غیر نظامیان فلسطین است که مقامات در آمریکا و انگلیس و اروپا و آسترالیا ‌و کانادا مانع آن سیل‌ خروشان شده نه توانستند و جهانیان یک بار دگر ثابت ساختند که آنان دنباله روان کورکورانه‌ی تصامیم سیاسیون و نظامیان بی‌رحم شان نیستند. ولی به این پرسش هیچ کسی پاسخی نه داد که اکر اسرائیل تا حال موفق بوده، چه تعداد واقعی جنگ‌جویان فلسطینی را به دام انداخته اند؟ چه تعداد مواضع آنان را یا نابود یا اشغال کرده اند؟ ثمره‌ی بمباردمان وحشیانه‌ی یک ماهه از زمین و هوا، کدام پیش‌رفت نظامی داشته غیر از ویرانی منازل مسکونی، شفاخانه‌ها، مکاتب، موسسات تعلیمی و تحصیلی و کشتار زخمی ساختن نزدیک به سی‌هزار انسان فلسطینی و آواره ساختن اجباری شان برای آن که غزه تخلیه شود تا اسرائیل آن را شغال کند. در آن سوی خط نبرد یعنی داخل اسرائیل هم و ضع چندان به خیالات راحتی یهودیان نیست. مردم عام اسرائیل هم از شقاوت و بدبختی بنیامین نتنیاهو سرخورده شده و امنیتی نه دارند و حتا به مهاجرت ها از داخل اسرائیل اقدام کرده اند همه یهودیان جهان حیات شان را در خطر می‌بینند. یهودیانی که عملاً اعمال رژیم صهیونیستی اسرائیل را تقبیح می‌‌کنند و جاه جایی می‌گویند، این جنگ، جنگ آنان نیست. اسرائیل و حامیانش هرگز توقع نه داشتند که چرخش هزار درجه‌یی جهان نسبت به محکوم کردن جنایات شان، آنان را زمین‌گیر می سازد. اظهارات صریح سرمنشی ملل متحد پیشا تدویر جلسه‌ی مجمع عمومی و تصویب قطع‌نامه‌ی اکثریت قاطع اعلام آتش‌ بس در سازمان ملل، قطع رابطه های دپلوماتیک بسیار کشور ها با اسرائیل، تصویب قطع‌نامه‌ی اعلام جنگ علیه اسرائیل توسط پارلمان الجزایر، حمایت های مستقیم و صریح روسیه و چین و هند و ایران و برخی کشورهای عربی از فلسطینی ها و حمایت برخی کشورهای تأثیر گذار در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای به وجود آمدن دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل و بالا رفتن بیش‌تر و بیش‌تر و بی توقف میزان تلفات غیر نظامیان در غزه همه و همه دست به دست هم داده و آینده‌ی وحشت‌ناکی را برای نتنیاهو و رژیمش و حامیان او رقم زده است. در این میان پرسش این است که آیا مردم آمریکا با این همه بدکنشی، بدخُلقی، بدکرداری، بد مدیریتی و ناتوانی های پی‌هم بایدن، باز هم درک نه کرده اند که بایدن و گروه در خفای رهبری آمریکا، کشور شان را به تالاب بدنامی ها و ناکامی های پی‌هم غرق کرده اند؟ چه موردی می‌تواند‌ بازگوی این بی‌تفاوت مردم آمریکا و عدم بازپرس از بایدن و ترامپ شود؟ ترامپی که با انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به مقدس‌ترین مکان مسلمانان، نفرت خود از مسلمانان به نفع اسرائیل را آشکارتر ساخت. آن‌سوی ماجرا موضع‌گیری های بسیار از آته‌ئیست ها یا خداناباوران آماتور است که از ده‌ها پشت پدر مسلمان بوده اند. اینان که تنها چند کتابی را گذرا خوانده اند یا از ورای یک برنامه نام آن و نویسنده‌ی آن را شنیده اند، درکی هم فراتر یک بحث کلی‌گویی نه دارند، نسبت به تاریخ هم دراکیت قابل اهمیتی نه دارند. مردم فلسطین را به دلیل نا صواب مزمت می‌کنند. اینان بیش‌تر ایرانیان مقیم خارج و برخی هم‌وطنان ما در خارج از کشور اند.بسیاری ها این موضوع را گویا اَودِرزاده‌گی میان فلسطینیان و یهودیان می‌دانند. در حالی که این‌جا بحث نسل‌کُشی انسان‌ها توسط اسرائیل است، نه بحث اودِزاده‌گی. همین حالا یعنی چهارم نوامبر ۲۰۲۳ ساعت ۱۳ و ۲۱ به وقت اروپا که من این مقاله را می‌نویسم، بن‌گاه‌های خبر رسانی، اخبار و تصویر دل‌خراشی را از حمله‌ی هوایی یهودی‌ها به دو شفاخانه‌ی الشفا و قدس مخابره کردند. مگر آن‌جاها مکان های نظامی اند؟ ما نه باید روی تاریخ و معیار های داوری عقلانی و خردگرایانه‌ی خود پا بگذاریم. سرنوشت مردم فلسطین در هفتادوپنج سال پسین، درست مثل سرنوشت مردمان غیر افغان و غیر پشتون ما در سه صد سال پسین به طور کل و بیست ‌ و سه سال اخیر که حالا هم ادامه دارد به طور خاص در کشور خود ما است. ببینید که مردم ما دچار چه‌گونه نفرت از سوی پشتون یا افغانان داخلی و پاکستانی قرار دارند و آمریکا و انگلیس و اروپا و جهان گویا متمدن چه‌گونه کشور ما و شما را به تروریسم طالبانی پشتونیستی سپرد و شیرازه‌ه‌های زیربنایی کهن و روبنایی تازه‌ی ما را فروریخت و مردم ما اسیر گروه جعل و جهل و اجیر طالبانی خود ساخت. ما حالا چرا مقاومت داریم؟ چرا هرگونه که می‌توانیم فریاد بلند می‌کنیم و یا در سنگرها می‌جنگیم و یا جنگ های چریکی را آغاز کرده ایم؟ سربازان اسرائیلی که با وجود همه جنایات شان علیه فلسطینی‌های مظلوم، هنوز با سر های بریده‌ی انسانان فوتبال نه کرده اند؟ مگر بیش‌ترین های ما آن تصاویر فوتبال بازی با سران بریده‌ی هم‌وطنان ما توسط طالب پشتون را ندیدیم؟ آن سرهای بی تن بی‌گمان از هر قومی بوده می‌تواند غیر از افغان یا پشتون داخلی یا خارجی. مگر شما بار ها با اسناد کامل متیقن نه شدید که اینان همان قوم گم‌شده‌ی یهودان اند که در لباس اسلام دشمن جان‌ما ساخته شده اند. هم یهودی اسرائیلی و هم برادران شان در کشور ما و فلسطین به تنهایی قادر به کوچک‌ترین کاری هم نیستند، مگر به حمایت آمریکا و غرب. جهان طرف‌دار و دشمن اسرائیل این را می‌دانند که جنگ ارضی میانه‌های خون‌باری نزد ملل دنیا از جمله یهود و فلسطین دارد. ما این‌جا نه به صحه‌گذاری تقسیمات سرزمینی میان این دو نیروی متخاصم بل‌که برای داشتن حق تعیین سرنوشت فلسطینیان علاقه داریم. به این دلیل که ما خود خواهان داشتن حق تعیین سرنوشت برای خود می‌باشیم و همین هفت روز گذشته بود که در برلین آلمان جنبش حق تعیین سرنوشت پارسی‌گفتاران باختری یا باختریان به همت همه دست‌اندرکاران عزیز شان و در رأس آقای بهرمان نجیمی اعلام موجودیت کرد. ما می‌دانیم که ما با پشتون مشکل تربوري یا همان اَودِرزاده‌گی نه داریم. ما مشکل دزدیدن هویت ما، شناسه‌ی خلقتی ما، زبان‌های مادری و پدری ما، نام های بومی سرزمینی ما، قدغن فرهنگ و‌‌ تاریخ ما، سرزمین‌های مردمان بومی و حتا دزدیدن حق تنفس خود مان توسط پشتون را داریم. این رنج های بی‌پایانی است که سرنوشت من و شما و مردم فلسطین را گره می‌زند. پس ما اگر کمکی به یک داعیه‌ی انسانی نه می‌توانیم، نه‌باید به روی زخم دگران نمک بپاشیم. حتا اگر ما هزاران تاریخ را مثل حافظ قرآن هم حفظ داشته باشیم، باز هم به حقیقت نه می‌رسیم. ما به حیث انسان‌های روی زمین دردمندی های انسان را بدون حس تعلق عملاً مشاهده می‌کنیم و خردماست که می‌تواند ما را داور با وجدان بسازد. ما به چشمان خود می‌بینیم و به گوش های خود می‌شنویم که مردم فلسطین برای آزادی شان می‌جنگند. انسان فلسطین هم حق دارد عضو متساوی‌الحقوق ‌جامعه‌ی بشری باشد، آزاد باشد، تبعه‌ی یک کشور مستقل باشد، حق انتخاب داشته باشد، عشق بورزد، رویاها داشته باشد، همان چیز‌هایی را داشته باشد که یک انسان با هر عقیده و دین و بی‌دینی و خداباوری و خداناباوری داشته باشد. با این که ما نه می‌توانیم برای خوشی چند خداناباور شوقی فیس‌بوکی احساسات یک و نیم میلیارد انسان مسلمان و سرنوشت جمع کثری از مسلمانان تحت ستم آشکار را سرکوب کنیم یا محکوم کنیم. البته که به عنوان انسان ها نسبت آسیب پذیری غیر نظامیان اسرائیلی هم بی‌تفاوت نیستیم. ولی زمانی که ره‌بران اسرائیل همه فلسطینیان را تروریست، دشمن و قابل کشتن می‌دانند و مردم اسرائیل به صورت کل یا اکثریت و علنی آن را محکوم نه می‌کنند، معنایش این است که به روش کشتار نسلی و جنگ صلیب و مذهبی حکومت اسرائیل موافق اند. پس در این صورت آیا ما حق داریم که به میل و خواست خود مان حکم صادر کرده و مردم فلسطین را محکوم کنیم یا حمایت نه کنیم؟ در یک‌ ماهی که از جنگ می‌گذرد، بیش‌تر از سی‌هزار تن فلسطینی غیر نظامی و عمدتاً کودکان و متعلمین مکاتب شهید شده اند. در مقابلتان اسرائیل کم‌تر از بیست نفر آن هم نظامی های درگیر جنگ کشته شده اند. حالا مقایسه کنیم که چه کسی قاتل است و چه کسی مقتول؟ آن هم برای آزادی؟ مگر همین طالب پشتون نه بود که غیر افغان و غیر پشتون را و‌اجب‌القتل و از قوم بنی‌قریظه ( قبیله‌ی خاین یهود در زمان پیام‌بر ) خطاب کردند؟ پس آیا ما همه واجب‌القتل می‌باشیم؟ ملا های جنوبی فتوا دادند که مال،‌ زنان و دختران مردم شمال به جنوبی‌والان حلال است. مقوله‌ی معروف سرش از مه و مال و ناموسش از تو، حاصل همین فتوای ملاهای پشتون و نادر غدار و مکار است. به هر رو، پرداختن برابر‌گرانه‌ی من در دو موضوع حاد روز آن است تا ما بیش‌تر متوجه کشمکش‌های زوال‌سازی هویتی و تباری و سرزمینی خود توسط پشتون باشیم کم‌تر از یهود که برای فلسطینی ها خطرناک است برای ما خطرناک نیستند بل‌که بیش‌تر خطرناک اند. چون می‌بینیم که غوغای ساخته شده‌ی اخراج مهاجران کشور ما از پاکستان همان برنامه‌ی جابه‌جا سازی پشتون های خیبر ‌و پشاور و همه‌ی پاکستان در شمال است و فشار ها هم بالای بومیان شمال و به ویژه تاجیکان و هزاره‌ها و حتا اوزبیک‌ها و ترکمن‌ها به همین منظور است تا با روش تخویف و‌ تهدید آنان را مجبور به ترک سرزمین‌های شان کنند. کاری اسرائیل حالا با بومی های غزه می‌کند تا مردم غزه را از گذرگاه رفح یا دگر گذرگاه‌های مرزی به صحرای سینا یا کشورهای نزدیک و‌ هم‌مرز با فلسطین و اسرائیل براند و سرزمین شن را اشغال کند. پس غیر پشتون یا غیر افغان وطن ما سرنوشت مشابه با مردم غزه دارند اگر مقاومت نه کنند. ما نه باید زیادتر بالای حمایت‌های جهانی از ایستایی مردم ما سرمایه گذاری کنیم و نه باید منتظر باشیم. چون سیاست جهان حد اقل تا ختم این دوره‌ی ریاست جمهوری بایدن و معلوم شدن نتیجه‌ی انتخابات آمریکا یا تغییر راه‌بردکاری ره‌بران اروپا به همین گونه چشمان کور با ما و فلسطین برخورد می‌کنند. چون آمریکا و متحدانش در تمام جبهات جنگ با جهان و روسیه به ویژه در اوکرایین متحمل شکست، سرافکنده‌گی، سرخورده‌گی، ضایع شدن میلیاردها دلار هزینه و بی‌برنامه‌گی شده اند، کشور ما را به عنوان پای‌گاه ذخیره‌ی تروریستی و‌ حملات احتمالی برضد روسیه، ایران و آسیای میانه نگه‌ می‌دارند. سیاست های ایران، هند، روسیه و چین هم که تا هنوز نسبت به طالبان تروریست تغییر نه کرده است. گمان هم نه می‌رود، کاری برای ما بکنند. به غیر از وقوع یک حادثه‌ی بسیار سرنوشت‌ساز در منطقه که منافع عموم یا یکی از آن‌ها را به خطر اندازد. ایران حالا در اظهارات علنی و اقدامات در خفا، البته به مشوره‌ی متحدان روس و هند و چین خود. حتا کوریای شمالی، مصروف تقویت حزب‌الله لبنان و مقاومت فلسطین بر ضد اسرائیل در غزه است. حسن نصرالله، ره‌بر حزب ‌الله هم‌ بیانیه‌یی‌ را که جهان اسلم و غیر اسلام از وی‌ انتظار داشتند، ایراد نه کرد. ارچند لحن گفتارش بی‌دخالتی در اقدامات اخیر گردان های رزمی فلسطینی ها بود. ولی بوی حمایت صریح هم از فلسطینی ها برون داد. مگر مردم فلسطین نیازمند گفتار قاطع از سوی او بودند. به هر حال او بهتر از ره‌بران عیاش آن خم‌چشمان خود فروخته شده به آمریکا درخشید. عیاشان رذیل عربستان به جای کمک کفته برای مردم فلسطین فرستادند. سیه رویی بدتر از این نه می‌شود. اگر ما در یک جهش متهورانه بخشی از جغرافیا در داخل کشور را بازپس نگیریم،. مشکل است جهان پسا بایدن یا بایدن را متقاعد سازیم که مقاومت های ما را کمک کنند. بایدن که کاری نه می‌کند. اگر این دزدانی که همه سرمایه ها را بردند، به شمول تاجران وطن‌دوست، تا پنج‌صد میلیون دلار را هریک. نظر به دارایی شان هزینه کنند، بی‌گمان کشور آزاد می‌شود. ‌بدون داشتن جغرافیا کسب حمایت های داخلی و‌ خارجی ممکن نیست. بدرود.

 

 

'

 


بالا
 
بازگشت