عبدالناصر نورزاد

 

از"رویکرد انکار وسرکوب"به"رویکردهشدار وسرکوب"

سئوال اساسی: چرا طالبان، دست پاچه شده اند؟

روز جمعه، دهم قوس ویدیوی سخنرانی محمد یعقوب، وزیر دفاع طالبان در مراسم فراغت نیروهای ویژه ارتش این گروه را منتشر شده که وی نگران افزایش حملات جبهات مقاومت است. این اولین واکنش به بزرگ شدن خطر مقاومت به رژیم طالبان است که تا هنوز نتوانسته مشروعیت ملی و بین المللی به دست آورد و کماکان به سرکوب مخالفان، ادامه میدهد. رژیم به شدت منفور، منزوی از لحاظ پرستیژ بین المللی و یک تافته ی جدا بافته از تعاملات متعارف دیپلماتیک.

در این بحث چند موضوع حایز اهمیت است:

اول- طالبان که تا حالا وجود مقاومت و مخالفت در برابر رژیم شان را به طور عمدی انکار می کردند. حالا با افزایش حجم حملات بالای نیروهای طالبان که از طرف جبهات متعدد مقاومت راه اندازی می شوند، دست پاچه شده و متوجه شده اند که دیگر رویکرد و سیاست انکار و مقابله با بن بست مواجه شده است؛

دوم- نشست های که پیرامون افغانستان دایر می شوند، اگر چه پیامی واضح برای طالبان و جهان ندارند و فاقد یک روایت سالم، بکر و سازنده ی سیاسی اند، اما در نفس خود مطلق بودن حاکمیت طالبان و اینکه این گروه تنها حقیقت مسلم میدان سیاست و جنگ افغانستان را زیر سئوال می برد. در یک ماه اخیر، دونشست مسکو و دوشنبه که با حضور مخالفان طالبان دایر شده بود، زنگ هشدار جدی را برای طالبان، به صدا در آورده است و موجب سراسیمگی آن ها شده است؛

سوم- طالبان احتمالا درک کرده اند که سناریو های در قبال رژیم شان، در راه است. توافق منطقه و فرا منطقه به کسب منافع مشترک، می تواند زمینه ساز هر سناریوی دراماتیک باشد. هردو منطقه و فرا منطقه با وجود اختلافات عمده روی موضوع افغانستان، طالبان را گزینه نا خواسته اما مجبوری در میدان افغانستان و جبهه جنوبی روسیه می دانند، اما حالا وضعیت تغییر کرده و قاعده بازی عوض شده است.  علت عمده این تغییر و تحول در قاعده بازی، در این است که طالبان در تطبیق برنامه های وعده داده شده به امریکایی ها در "دستور العمل دوحه"، ناکام بوده و نتوانسته اند تا نقش مخرب و نا امن ساز را در بازی بزرگ جدید، بازی کنند؛

چهارم- انشعاب و انقطاب در میان طالبان، روز به روز ریشه دار می شود. طالبان با درک این موضوع، آسیب پذیری خود را از درک گسترش حوزه های مقاومت ضد طالبانی، درک کرده و در تلاش اند تا با تغییر "رویکرد انکار و سرکوب" به "رویکرد هشدار و سرکوب"، با وضعیت جدید مقابله کنند؛

پنجم- طالبان برعلاوه مخالفت از جانب جبهات مقاومت ضد طالبانی،در دوسال گذشته با رویکرد های تروریستی و خشن ، در برابر اکثریت مردم افغانستان قرار گرفته اند. این خطر برای رژیم طالبان، جدی حساب می شود و امکان هرنوع چالش امنیتی و نظامی را محتمل می سازد. مردم با روحیۀ مقاومت همزمان با سرکوب گسترده از جانب طالبان که مشحون از مولفه های تعصب و خود بزرگ بینی قومی است، می توانند برای گسترده سازی حوزه های مقاومت ضد طالبان، گزینه های راهبردی از جمله سربازگیری، فراهم آوری اطلاعات و زمینه سازی برای وارد ساختن ضربات بیشتر را برای حوزه های مقاومت ضد طالبان، مساعد سازد؛

ششم- بن بست موجود در وضعیت، مفاد تداوم حاکمیت طالبان را زیر سئوال برده است. اگرچه این گروه هنوز هم بر طبل پیروزی و یکه تاز بودن در میدان سیاست و جنگ می کوبد، اما حقیقت مسئله این است که این گروه کماکان در مضیقه ی بزرگ چالش های مالی، امنیتی، سیاسی و تداوم حاکمیت سیاسی مواجه اند. سطح نارضایتی و مخالفت با سیاست های طالبان، از جانب قاطبه مردم افغانستان، به بلند ترین میزان اش رسیده و احتمال یک انفجار از دورن را در صورت موجودیت یک پایگاه مقاومت برضد طالبان، افزایش می دهد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت