نگاهی به چشم انداز و چالش‌های روابط آمریکا و طالبان

روابط آمریکا و طالبان افغانستان روابطی پیچیده است و در طول زمان، با دوره‌هایی از رویارویی، مذاکره، و تحولات خاص همراه بوده است. در تحلیل زیر چشم انداز و چالش‌های روابط آمریکا و طالبان بررسی شده است.

روابط آمریکا و طالبان افغانستان روابطی پیچیده است و در طول زمان، با دوره‌هایی از رویارویی، مذاکره، و تحولات خاص همراه بوده است. از سال ۲۰۱۳، دو طرف از طریق دفتر سیاسی طالبان در دوحه قطر با یکدیگر در تماس بودند و ارتباطات آن‌ها با توافقنامه صلح دوحه در سال ۲۰۲۰ به اوج خود رسید. آمریکا نگران انزوای کامل طالبان است. طالبان احتمالا سیاست توسعه‌ای برای عادی سازی روابط با آمریکا بدون پذیرش بسیاری از خواسته‌های این کشور را دنبال می‌کند. موضوع طالبان در آمریکا بیش از حد سیاسی شده و پذیرش خواسته‌های طالبان به خصوص رفع تحریم‌ها برای دولت بایدن دشوار است.

منافع و انگیزه‌های اقتصادی طالبان

منافع اولیه طالبان در همکاری با آمریکا بر اساس عامل اقتصادی است که یک سیاست عملگرایانه طالبان است، با توجه به اینکه آمریکا بزرگترین کمک کننده مالی افغانستان از زمان بازپس گیری کابل توسط طالبان بوده است. در سال ۲۰۲۲، آمریکا ۷۷۴ میلیون دلار از طریق آژانس‌های مختلف کمک کننده بین المللی به افغانستان کمک کرد. ۵۵ میلیون دلار اضافی برای کمک به مناطق زلزله زده افغانستان پیشنهاد شد.

با توجه به این که بیش از نیمی از جمعیت افغانستان (حدود ۲۳ میلیون نفر) زیر خط فقر قرار دارند، چنین حمایت‌های مالی راه نجاتی برای این کشور بحران زده است. آزاد سازی دارایی‌های بانک مرکزی افغانستان (DAB) انگیزه دیگری است که طالبان را با آمریکا درگیر نگه داشته است. در حال حاضر، حدود ۷ میلیارد دلار از دارایی‌های DAB توسط آمریکا مسدود شده است. طالبان از آمریکا می‌خواهند که تمام دارایی‌هایش را آزاد کند.

رئیس جمهور بایدن در ماه فوریه دستور آزادسازی نیمی از کل دارایی (۳٫۵ میلیارد دلار) مردم افغانستان را صادر کرد، در حالی که نیمی از دارایی باقیمانده برای دعاوی مرتبط با تروریسم در آمریکا استفاده می‌شود. طالبان در تازه‌ترین نشست دوحه خواستار آزادی دارایی‌های مسدودی شد. اما این درخواست حکومت افغانستان هنوز پاسخی دریافت نکرده است. تمایل، امید و نیازی در دولت موقت افغانستان وجود دارد که آن را ناگزیر کرده است به تعامل خود با آمریکا برای آزادی همه دارایی‌های مسدود شده ادامه دهد.

منافع ژئواستراتژیک و سیاسی

یکی از علائق و منافع اصلی طالبان، طولانی شدن حکومت آن‌ها در افغانستان است. این امر تنها در صورتی امکان‌پذیر است که صدا‌های مخالف افغانستان تحت کنترل باقی مانده و از حمایت خارجی برخوردار نباشد. طالبان افغانستان دریافته است که حمایت خارجی از گروه‌های مخالف طالبان می‌تواند چالش‌های امنیتی آن را افزایش دهد. جبهه مقاومت ملی (NRF) یک گروه برجسته ضد طالبان است که می‌تواند حاکمیت طالبان را به چالش بکشد. NRF پایگاهی در تاجیکستان دارد و آمریکا یا هر قدرت منطقه‌ای دیگر می‌تواند از آن برای ایجاد چالش علیه طالبان افغانستان استفاده کند. گفتگو یا تعامل آمریکا و طالبان مانع از سرنگونی دولت طالبان یا کمک به نیرو‌های مخالف طالبان در افغانستان شده است. در افغانستان، آمریکا تنها به دلیل تعامل محدود واشنگتن با طالبان، گزینه‌های دیگری مانند NRF و ... را در نظر نمی‌گیرد.

محدودیت‌های سفر تحت قطعنامه ۱۲۶۷شورای امنیت سازمان ملل، تعاملات طالبان با جامعه جهانی را مختل می‌کند. این محدودیت‌ها سفر مقامات طالبان به بسیاری از کشور‌ها به ویژه در اروپا را برای مشارکت و ارائه دیدگاه خود با مشکل مواجه کرده است. بنابراین، حذف طالبان افغانستان از فهرست تحریم‌های بین‌المللی، به‌ویژه تحریم‌های مسافرتی، مورد توجه طالبان افغانستان است. با این حال، به نظر می‌رسد که آمریکا تاکنون در ارائه این اهرم محتاطانه عمل کرده است.

منافع امنیتی

در حال حاضر، دلهره آورترین چالش برای طالبان، حضور دولت اسلامی خراسان (داعش خراسان یا IS-K) در افغانستان است. برای مقابله با داعش، طالبان با آغاز عملیات نظامی تهاجمی در پایگاه‌های داعش، سیاست فعالانه‌ای را در پیش گرفته است. برخلاف دولت‌های کرزی و غنی، طالبان افغانستان از مکانیسم‌های بی‌رحمانه برای کشتن تروریست‌های داعش بدون پیگرد قضایی مناسب استفاده کرده است. این امر باعث ایجاد ترس در بین داعش شده و به رشد و جاه طلبی‌های آن در افغانستان آسیب جدی وارد کرده است.

منافع اصلی طالبان در امنیت افغانستان با اطلاعات تکنولوژیکی مرتبط است. آمریکا تصاویر ماهواره‌ای از حضور داعش در مناطق مختلف را در اختیار طالبان افغانستان قرار داده است که این امر توانایی عملیاتی جنگجویان طالبان را در برابر داعش افزایش داده است. طالبان خواهان ادامه چنین همکاری با آمریکا برای عملیات نظامی مؤثر علیه گروه‌های تروریستی در افغانستان مانند IS-K است.

منافع و انگیزه‌های آمریکا: منافع امنیتی

آمریکا می‌خواهد اطمینان حاصل کند که هیچ گروه تروریستی در افغانستان هیچ حمله تروریستی را علیه آمریکا و شهروندانش طراحی و اجرا نکند. برای اطمینان از این امر، آمریکا یک رویکرد دو جانبه را اتخاذ کرده است. اولاً، این کشور از قابلیت «فراز افق» برای از بین بردن تروریست‌ها در افغانستان استفاده کرده است. کشته شدن ایمن الظواهری رهبر القاعده در حمله هواپیمای بدون سرنشین نمونه آشکاری از حملات “بر فراز افق” و رویکرد از بین بردن تروریست‌های برجسته است.

پس از مرگ الظواهری، آمریکا و طالبان افغانستان با یکدیگر همکاری کردند. این عمدتاً به این دلیل است که طالبان افغانستان در داخل برای پاسخ قوی احساس فشار می‌کردند، که در صورت عدم موفقیت، تصویری از یک دولت ضعیف ایجاد می‌شد که قادر به محافظت از حاکمیت افغانستان نیست. طالبان افغانستان نیز نتوانستند آمریکا را از چنین حملاتی در آینده بازدارند. از این رو، مشارکت در حملات هماهنگ تنها سیاست ممکن و عملگرایانه‌ای بود که طالبان برای کاهش این چالش اتخاذ کرد. آمریکا تلاش کرد تا با طالبان تعامل داشته باشد تا از هرگونه اقدام تلافی جویانه بالقوه جلوگیری کند.

از ژانویه ۲۰۲۳، همکاری آمریکا و طالبان تشدید شده است. این بدان معنا نیست که آمریکا در حال تشکیل یک اتحاد راهبردی با طالبان است. در عوض، این همکاری مبتنی بر موضوع و تاکتیکی است. آمریکا اخیراً به لطف ارتباط خود با طالبان به چندین هدف دست یافته است. به عنوان نمونه، طالبان یک گروگان آمریکایی را در اکتبر ۲۰۲۲ در مقابل بشیر نورزای، سلطان مواد مخدر، آزاد کرد. طالبان در جریان شورش علیه آمریکا و متحدانش بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ از نورزای حمایت مالی قابل توجهی دریافت کرد.

عامل چین

نفوذ فزاینده چین بر طالبان افغانستان عامل مهم دیگری است که به تعامل آمریکا با طالبان افغانستان منجر شده است. این نگرانی حیاتی در فرآیند تفکر سیاست راهبردی آمریکا وجود دارد که انزوای کامل طالبان افغانستان، آن را مجبور به ورود به حوزه نفوذ چین خواهد کرد. همکاری چین و طالبان در مبارزه با تروریسم در دو سال گذشته تقویت شده است و چین بر سیاست‌های ضد تروریسم طالبان افغانستان تأثیر گذاشته است.

نمونه اخیر انتقال طالبان پاکستان (TTP) به شمال افغانستان است. به درخواست پاکستان، طالبان افغانستان قول داد که طالبان پاکستان را به مناطق شمالی افغانستان منتقل کند. با این حال، چین بر تصمیم طالبان تأثیر گذاشت و آن‌ها را واردار به تجدید نظر در آن تصمیم کرد، زیرا پکن می‌ترسید که انتقال طالبان پاکستان به شمال افغانستان مشکلات امنیتی برای چین ایجاد کند.

آمریکا نفوذ چین بر طالبان افغانستان را برای طرح‌های راهبردی خود مضر می‌داند. علاوه بر این، آمریکا تخمین زده است که کشور‌های عضو سازمان همکاری شانگ‌های می‌توانند تصمیم بگیرند که دولت طالبان را به رسمیت بشناسند. اکثر کشور‌های اطراف افغانستان عضو سازمان همکاری شانگ‌های هستند. سه شرط برای به رسمیت شناختن طالبان در اجلاس سران سازمان همکاری شانگ‌های در دوشنبه در سال ۲۰۲۱، شامل ایجاد یک اداره فراگیر، حمایت از حقوق بشر، و از بین بردن تروریسم فرامرزی منشأ آن در افغانستان، ارائه شد.

به رسمیت شناختن جمعی دولت طالبان در چارچوب سازمان همکاری شانگ‌های در صورتی که سیاست‌های خود را به درستی تنظیم کند، قابل دستیابی است. نفوذ فزاینده چین در افغانستان و آسیای مرکزی آمریکا را نگران کرده است. به نظر می‌رسد حضور مأموران اطلاعاتی چین در افغانستان و تعامل آن‌ها با طالبان در مبارزه با شورشیان جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) مورد توجه مقامات سازمان سیا باشد. از این رو، آمریکا نمی‌تواند طالبان افغانستان را به طور کامل رها کند و رویکرد همکاری مورد به مورد مبتنی بر موضوع را برای منافع متقابل اتخاذ کرده است.

همکاری اطلاعاتی

در جبهه مبارزه با تروریسم، از بین بردن داعش و القاعده مقدمه اصلی همکاری آمریکا و طالبان است. آمریکا می‌خواهد با اتخاذ همکاری مشابه ضد تروریسم بین چین و طالبان، طالبان را متقاعد کند که اعضای القاعده را به آمریکا تحویل دهد. دستگیری تروریست‌های داعش (اتباع تاجیک) در آلمان و هلند نگرانی‌های آمریکا را در مورد گروه‌های تروریستی فراملی در افغانستان ثابت می‌کند. آمریکا می‌خواهد توانایی IS-K در هدف قرار دادن خاک اتحادیه اروپا و آمریکا را کنترل کند.

گزارش شده است که آمریکا بار‌ها عکس‌های ماهواره‌ای از تحرکات داعش را با طالبان به اشتراک گذاشته و به طالبان در سازماندهی عملیات علیه داعش کمک کرده است. گزارش‌های اطلاعاتی حاکی از آن است که از بین بردن شهاب المهاجر، رهبر داعش، تنها با همکاری اطلاعاتی آمریکا با طالبان افغانستان امکان‌پذیر است. با این حال، طالبان همچنان مسئول سازماندهی و اجرای عملیات علیه داعش است.

علاوه بر این، آمریکا اکنون در تلاش است تا طالبان افغانستان را متقاعد کند که شیخ حکیم المصری رهبر القاعده را به مقامات آمریکایی تحویل دهد. با این حال، با توجه به سابقه طالبان افغانستان و رابطه آن‌ها با القاعده، به نظر می‌رسد که طالبان افغانستان تا زمانی که انگیزه اقتصادی یا راهبردی قابل توجهی در ارتباط با این موضوع نداشته باشد، المصری را تحویل نخواهند داد.

حضور مقامات اطلاعاتی آمریکا در افغانستان

یکی دیگر از موضوعات مورد علاقه آمریکا حضور فیزیکی در افغانستان و نظارت دقیق بر فعالیت‌های داخل این کشور است. این امر می‌تواند با افتتاح سفارت در کابل محقق شود. به نظر نمی‌رسد واشنگتن تمایلی به حضور دیپلماتیک در افغانستان داشته باشد. در عوض، آمریکا خواهان حضور مخفیانه در افغانستان از طریق عوامل اطلاعاتی خود است. سازمان سیا خواستار حضور نیرو‌های اطلاعاتی آمریکا در کابل و قندهار شده است.

با این حال، با توجه به سوابق تاریخی بین طالبان و آمریکا، این خواسته قابل اجرا نیست. قطر طالبان افغانستان را متقاعد کرده است که ترتیبات مخفیانه از جمله ایمنی و امنیت مقامات اطلاعاتی آمریکا در افغانستان را انجام دهند. محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی نخست وزیر قطر از طرف آمریکا در ماه می‌۲۰۲۳ با ملا آخوندزاده (رهبر عالی طالبان افغانستان) دیدار کرد.

جاسم از آخوندزاده درخواست کرد تا به مقامات آمریکایی اجازه دهد تا در ازای کاهش فشار بین‌المللی در مورد مسائلی مانند تحصیل دختران و ممنوعیت زنان شاغل، یک سازمان محدود در کابل یا قندهار ایجاد کنند. آخوندزاده پیشنهاد جاسم نخست وزیر را رد کرد و تصمیم گرفت به همکاری با آمریکا در درجه اول در مورد مسائل بشردوستانه ادامه دهد.

ایمنی و امنیت شهروندان و متحدان آمریکا

مبادله زندانیان و ایجاد گذرگاه امن برای افغان‌هایی که قبل از تسلط طالبان در آگوست ۲۰۲۱ با نیرو‌های بین المللی به رهبری آمریکا کار می‌کردند، یکی از مؤثرترین زمینه‌های همکاری بین دو طرف از سال ۲۰۲۱ است. این همکاری در خدمت منافع هر دو طرف است و هیچ هزینه سیاسی برای بایدن در بر ندارد. بنابراین، مشارکت در مبادله زندانیان و عبور امن برای افغان‌هایی که برای نیرو‌های بین المللی به رهبری آمریکا کار می‌کردند ادامه خواهد یافت و می‌تواند به کاهش کسری اعتماد برای هر دو طرف کمک کند.

چالش‌های گفتگوی جامع: طرف طالبان افغانستان

چالش‌های مختلف مرتبط با همکاری طالبان و آمریکا شامل شاهین‌های (hawks) درون رژیم طالبان، نگرانی‌های سیاسی، مسائل سازمانی و سوابق تاریخی است. مانع اصلی همکاری آمریکا و طالبان به جز گروه حقانی، ملا هیبت الله آخوندزاده، رهبر عالی طالبان افغانستان است. به نظر می‌رسد او به دلیل اختلافات ایدئولوژیک و شاید به دلیل نگرانی از  چگونگی واکنش تندرو‌های طالبان، برای همکاری با آمریکا مردد است.

برای رهبران ارشد طالبان افغانستان دشوار است که سربازان زمینی خود را در مورد حضور مقامات اطلاعاتی آمریکا در افغانستان تحت حاکمیت طالبان متقاعد کنند. طالبان را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: آن‌هایی که طرفدار تعامل امنیتی با آمریکا هستند و آن‌هایی که نمی‌خواهند وارد تعامل شوند. جدول زیر گرایش‌های مهم رهبران طالبان را نشان می‌دهد.

برای طالبان دشوار است که از روابط خود با آمریکا در مقابل رهبران اجتماعی و سیاسی مخالفان، از جمله رئیس جمهور پیشین حامد کرزی، که طالبان او را دست نشانده آمریکا می‌نامید، دفاع کنند. رهبران مخالف می‌توانند از همکاری آمریکا و طالبان به عنوان ابزاری برای اهداف سیاسی خود استفاده کنند. در جامعه افغانستان، تصور رهبر بودن تحت حمایت آمریکا می‌تواند وجهه سیاسی را در میان مردم، به ویژه در مناطق تحت سلطه پشتون‌ها، خدشه دار کند.

بنابراین، برقراری روابط عادی فوری با آمریکا برای طالبان دشوار است. از این رو، طالبان احتمالاً از سیاست توسعه‌ای یا افزایشی برای عادی سازی روابط خود با آمریکا بدون پذیرش بسیاری از خواسته‌های آن پیروی خواهد کرد. آمریکا خواستار آن است که زنان و دختران دسترسی بی وقفه به کمک‌های بشردوستانه داشته باشند و آموزش نیز عاملی برای دستیابی به یک رابطه عادی و همه جانبه است. طالبان این خواسته را مداخله در مسایل داخلی خود می‌دانند و چنین خواسته‌ای با رهبری و سربازان طالبان دشمنی می‌کند.

به طور رسمی، طالبان تلاش کرده اند تا جامعه جهانی را متقاعد کنند که پس از ایجاد زیرساخت‌های جداگانه، به آموزش دختران و زنان اجازه می‌دهند در ادارات کار کنند. با این حال، در واقع، بودجه لازم برای ایجاد زیرساخت‌های جداگانه برای آموزش زنان، تأمین هزینه‌های هیأت علمی زنان، و سایر هزینه‌های اداری مربوطه را ندارد. آمریکا نمی‌تواند به دلیل هیاهوی سیاسی ایجاد شده در آمریکا به دلیل رسانه‌ها و لابی‌های افغان‌های دیاسپورا، این خواسته‌ها را کنار بگذارد.

چالش‌های آمریکا

مهم‌ترین چالش از سوی آمریکا، سیاست داخلی است. دولت بایدن به دلیل «خروج آشفته» از افغانستان با انتقاد شدید رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و مخالفان آمریکایی مواجه شده است. مخالفت‌های فعال و سخنرانی‌های تهاجمی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین، دولت بایدن را در برخورد با طالبان افغانستان در حالت تدافعی قرار داده است. بنابراین، احتمال کمتری دارد که بایدن گفتگوی نتیجه محور را با طالبان افغانستان آغاز کند. با این حال، ممکن است مایل به دریافت برخی امتیازات حقوق بشر برای نشان دادن موفقیت خود قبل از انتخابات ریاست جمهوری باشد.

موضوع طالبان افغانستان در آمریکا به شدت سیاسی شده است و پذیرش خواسته‌های طالبان به ویژه رفع تحریم‌ها برای دولت بایدن دشوار خواهد بود. دومین چالش بزرگ، عدم اعتماد آمریکا به طالبان افغانستان، به ویژه برای شفافیت بودجه است. این امر آمریکا را از واگذاری ۳٫۵ میلیارد دلار دارایی افغانستان به دولت موقت باز داشته است.

آمریکا از دولت موقت افغانستان می‌خواهد که پیشنهاد یا میکانیزمی را برای استفاده شفاف از صندوق برای مردم افغانستان ارائه کند. کنترل انحصاری طالبان بر بانک مرکزی افغانستان (DAB) و فقدان هر روش جایگزین دیگری برای انتقال وجوه به مردم افغانستان همچنان نگرانی مهم مقامات آمریکایی است. نه طالبان افغانستان مایل به واگذاری کنترل خود بر DAB  است و نه آمریکا آماده است تا خواسته‌های خود را در رابطه با پول عمومی افغانستان کاهش دهد.

علاوه بر این، دیاسپورا و فعالان افغان که به دلیل ترس از آزار و اذیت طالبان از افغانستان به کشور‌های غربی، به ویژه به آمریکا گریختند، یک لابی قوی برای تضعیف منافع طالبان افغانستان ایجاد کرده اند. این بخش دولت آمریکا را تحت فشار قرار داده است تا کمک‌های بشردوستانه را متوقف کند و همکاری با دولت نامشروع را کنار بگذارد.

این امر چالش دولت بایدن را تشدید کرده است، زیرا مهاجران و فعالان مختلف افغان به سازمان‌های حقوق بشری پیوسته و کمپین‌هایی را علیه سیاست‌های طالبان افغانستان سازماندهی می‌کنند. دستورالعمل‌های سختگیرانه برای تحصیل دختران، ممنوعیت زنان شاغل، و فشار مخالفان سیاسی، گزینه‌های دولت بایدن را برای همکاری با طالبان افغانستان در چارچوبی جامع برای یک رابطه صلح آمیز و عادی محدود کرده است.

همکاری در مبارزه با تروریسم

همکاری‌های مبارزه با تروریسم بین دو طرف در آینده قابل پیش بینی ادامه خواهد یافت. با این حال، مقیاس همکاری می‌تواند بسته به سیاست داخلی و اقدامات گروه‌های تروریستی در افغانستان و ژئوپلیتیک بازیگران منطقه‌ای متفاوت باشد. آمریکا به شدت نگران حضور القاعده در افغانستان است. در حالی که طالبان افغانستان رسما حضور آن را در این کشور پس از آگوست ۲۰۲۱ رد می‌کند، تذکره (سند سفر) برای ابواخلاس المصری به همکاری نزدیک طالبان افغانستان و رهبری ارشد القاعده اشاره دارد.

گزارش‌های موثق حاکی از آن است که اسماعیل، پسر شیخ حکیم المصری، برای اداره کل اطلاعات افغانستان (تحت حکومت موقت طالبان افغانستان) کار می‌کرده و از متحدان نزدیک حقانی‌ها است. تقاضای آمریکا برای تحویل مقامات القاعده مانند شیخ حکیم المصری و دیگر رهبران بلندپایه القاعده در افغانستان همچنان روابط آمریکا و طالبان افغانستان را تحت الشعاع قرار خواهد داد.

امتناع مداوم طالبان افغانستان از تحویل رهبری القاعده ممکن است همکاری مداوم ضد تروریسم با آمریکا را خدشه دار کند. احتمال حمله هواپیمای بدون سرنشین علیه رهبری القاعده یک گزینه عملی برای آمریکا خواهد بود و روابط دوجانبه را بدتر خواهد کرد. با این حال، همکاری علیه داعش به دلیل همگرایی منافع دو طرف ادامه خواهد یافت.

تعامل سطح پایین

تعامل سطح پایین در مورد موضوعات متعدد، مانند مبادله زندانیان، عبور امن برای افغان‌هایی که برای پروژه‌های تحت رهبری آمریکا در افغانستان کار می‌کنند، کمک‌های بشردوستانه برای زنان و کودکان، و حمایت از مناطق زلزله‌زده، بین دو طرف رونق خواهد داشت. هر دو طرف عمل گرایی و تمایل به همکاری نشان داده اند. تحولات سیاسی افغانستان یا محیط امنیتی داخلی یا خارجی بر این همکاری تأثیری نخواهد گذاشت.

عدم وجود یک چارچوب عادی سازی جامع

احتمال قوی دو طرف به بحث در مورد گزینه‌های مختلف همکاری در کشور سوم (دوحه، قطر) ادامه خواهند داد. با این حال، این روند مذاکره نتیجه‌گرا نخواهد بود و احتمالاً شکننده خواهد بود. فقدان یک چارچوب جامع برای گفتگو/عادی سازی روابط بین دو طرف تا حد زیادی به رویکرد، رفتار و سیاست‌های طالبان افغانستان بستگی دارد. طالبان افغانستان تمایلی به بحث در مورد موضوعات اصلی (تحصیل دختران، ممنوعیت کار زنان، و حضور القاعده در افغانستان) ندارند و آن را مداخله در امور داخلی خود می‌دانند.

با این حال، سیاست‌ها و رفتار طالبان افغانستان نمی‌تواند برای مدت طولانی ادامه یابد و در نهایت آمریکا را به یافتن گزینه‌های دیگری برای فشار بر دولت موقت سوق خواهد داد. به نظر می‌رسد مؤثرترین راه برای تحت فشار قرار دادن طالبان افغانستان، تقویت NRF در شمال افغانستان باشد. یک چارچوب جامع یا نقشه راه گفتگو برای کاهش تنش‌ها و بی اعتمادی دوجانبه ضروری است و میانجیگری طرف سوم مؤثرترین راه برای شروع یک فرآیند است. اگرچه آمریکا رویکرد مشورتی را در قبال افغانستان رهبری می‌کند، طالبان افغانستان بخشی از این روند نیستند.

این روند مشورتی صرفاً تکرار کنفرانس بن ۲۰۰۱ است که طالبان افغانستان را کنار گذاشت و در نتیجه کشوری بی ثبات را برای دو دهه تجربه کرد. میانجیگری طرف سوم به ارائه نگرانی‌ها و منافع طالبان افغانستان به آمریکا و سایر اعضای روند مشورتی کمک می‌کند و ممکن است راه‌ها و ابزار‌های ممکن را برای یک چارچوب همکاری طولانی‌مدت و پایدار بین آمریکا و طالبان افغانستان بیابد.

منبع: موسسه مطالعات ایران و اوراسیا

 

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت