ماندانا تیشه یار
گزارش گردهمایی نمایندگان نهادهای مطالعاتی در مسکو برای بررسی تاثیرات امنیتی وضعیت افغانستان بر منطقه
سه شنبه، دهم مهرماه ۱۴۰۲، مرکز اطلاعات تحلیلی و علمی انستیتو شرق شناسی در آکادمی علوم روسیه، بنیاد پشتیبان آموزش و علم و فرهنگ اسلامی به همراه سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) برای نخستین بار میزبان نمایندگان نهادهای مطالعاتی از شش کشور عضو این سازمان (شامل روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان) به همراه نماینده ای از ایران برای بحث و گفت وگو درباره آخرین تحولات افغانستان و تاثیرات آن بر امنیت منطقه ای بودند. در این برنامه، معاون دبیرکل سازمان پیمان امنیت جمعی، شماری از مدیران و مشاوران این سازمان، نماینده سازمان همکاری شانگهای از برنامه رویارویی با تروریسم منطقه ای که در تاشکند برپاست، نماینده وزارت امور خارجه روسیه و نماینده کمیته اجرایی نهاد کشورهای مستقل مشترک المنافع (همسود) نیز شرکت داشتند.
هدف از برگزاری این برنامه، رایزنی و گفت وگو درباره شرایط کنونی افغانستان و تعریف ابتکارهای نوین برای همکاری میان اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی با دیگر کشورهای منطقه که عضو این پیمان نیستند، بود. در زیر کوشش شده تا با دسته بندی مطالب طرح شده در این گردهمایی تخصصی، رویکرد اصلی بحث ها و نتایج به دست آمده از این برنامه ارایه شوند.
افغانستان به دو روایت
درباره افغانستان امروز، دو تصویر در این نشست ارایه شد. تنها مدافع شرایط موجود در افغانستان، معاون بنیاد پشتیبان آموزش و علم و فرهنگ اسلامی از منطقه داغستان روسیه، در گزارشی از سفر خود در بهار ۱۴۰۲ به افغانستان گفت که زنان آزاد، راه ها امن، خوراک فراوان، فساد کم، واحد پول کشور قوی، مردم خوشحال، امنیت در شب زیاد، اعتماد و احترام میان مردم و طالبان بالا، برق برقرار، اشغالگران بیرون، مراکز مذهبی پر رونق، کارمندان بانک ها و بخش های اقتصادی سرگرم کار، ارزش های فرهنگی خانوادگی مهم و مخالفت با همجنسگرایی گسترده بوده و کابل، روسیه را به عنوان شریک اقتصادی خود می خواهد و می توان انتظار داشت که طالبان کم کم میانه رو شوند.
این در حالی بود که در گزارش های نمایندگان همه کشورهای شرکت کننده، روایت هایی مخالف این تصویر ارایه شد. به طور کلی ویژگی های افغانستان دو سال پس از روی کار آمدن طالبان در این گزارش ها به صورت زیر بود:
ـ کشتار فرماندهان رده بالای پلیس و ارتش پیشین افغانستان مدتی است که بالا گرفته و به ویژه در استان های شمالی ترورها افزایش یافته اند.
ـ در حالی که طالبان می گویند با داعش می جنگند، اما رهبرانشان با همدیگر در ارتباط هستند.
ـ ۸۰ درصد دختران به مدرسه نمی روند و زنان نمی توانند کار کنند.
ـ ۹۰ درصد مردم زیر خط فقر هستند.
ـ در حالی که طالبان گفته بود امنیت همسایگان را به خطر نمی اندازد، تهدیدها و درگیری ها در همه مرزهای این کشور افزایش یافته است.
ـ تولید مواد مخدر در افغانستان افزایش یافته است.
ـ طالبان در مدیریت بلایای طبیعی مانند قحطی، سیل و زلزله ناکام بوده اند.
ـ افغانستان عملا تقسیم شده و بسیاری از مردم ناراضی اند و ایدئولوژی طالبان از سوی عموم پذیرفته نشده است.
ـ شمار مهاجران هر روز افزایش می یابد.
تحلیل علل وضع موجود
در تحلیل شرایط کنونی در افغانستان، بحث های گوناگونی مطرح شد که به صورت خلاصه می توان به موارد زیر اشاره داشت:
الف) آیا آمریکا واقعا رفته است؟!
نماینده ویژه رییس جمهور قرقیزستان که به مدت پانزده سال مدیر دفتر سیاسی سازمان ملل در افغانستان بوده، در این نشست به مسایل مهمی پرداخت که خلاصه آن به شرح زیر است:
ـ دو دهه حضور آمریکا در افغانستان تنها به ویرانی بیشتر این کشور انجامیده و اینک جای ناتو را گروه های تروریستی گرفته اند و جرم و جنایت، تروریسم و قاچاق افزایش یافته است.
ـ در دوران حضور ناتو در افغانستان، از سال ۲۰۰۸ اعضای این سازمان خودشان با چرخبال تروریست ها را به ولایت های گوناگون می آوردند و تروریست ها نیز حاضر به هرگونه همکاری با ایشان برای دریافت پول بیشتر بوده اند.
ـ مردم افغانستان از گفتگوی ما با طالبان خوشحال نیستند؛ اگرچه آنها از جنگ خسته اند، اما نمی خواهند ببینند که ما از طالبان پشتیبانی می کنیم.
ـ خروج آمریکا از افغانستان برای اجرای یک برنامه پنهانی با هدف به چالش کشیدن روسیه و چین بوده است.
ـ راز اصلی این است که آمریکا مهمترین تامین کننده مالی طالبان است و طالبان با آمریکا کار می کند و مجری برنامه های این کشور در منطقه است.
ـ در صورتی که روسیه بتواند در جنگ اوکراین دست بالا را داشته باشد، آمریکا با کمک طالبان مرزهای شرقی روسیه را ناامن خواهد کرد.
ـ رهبران کشورهای آسیای مرکزی بیشتر به دنبال یافتن راه حل های همه پسند هستند تا بتوانند روابطشان با غرب و شرق را حفظ کنند؛ اما در شرایط موجود، اتحاد با روسیه برای حفظ امنیت در این کشورها، یک امر استراتژیک است.
ـ امروزه در آسیای مرکزی مردم بیکارند و دولتها بی پول. از این رو، بسیاری از جوانان برای دستیابی به عدالت، به گروه های جهادی می پیوندند.
ـ می توان پیش بینی کرد که حضور ده ها گروه تروریستی در افغانستان و شکاف میان مردم و دولت، سبب شود که به زودی افغانستان به سوی هرج و مرج برود.
ب) تاجیکستان در خطر است!
مدیر مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری تاجیکستان نیز در سخنرانی خود به موارد زیر پرداخت:
ـ طالبان در سال های اخیر کوشیده اند که جنگ پارسی ـ پشتون راه بیاندازند و می خواهند نظام سیاسی تاجیکستان را تغییر دهند.
ـ برخی می گویند ایدئولوژی طالبان ملی است، اما ایدئولوژی اسلامی مرز نمی شناسد.
ـ مرز ما پر از گروه های تروریستی شده و دایم در حال انجام عملیات ضد تروریستی هستیم.
ـ صدها تن از تندروها از تاجیکستان به افغانستان رفته اند و از بدخشان و قندوز جماعت انصاراله به ما حمله کرده اند.
ـ به تازگی «تحریک طالبان تاجیکستان» پا گرفته است.
ـ کانال قوش تپه ما را دچار کمبود آب کرده و امنیت آبی تاجیکستان به صورت جدی به خطر افتاده است.
ـ استراتژی طالبان این است که به تدریج قوی شوند و افغانستان را کاملا تغییر دهند و دشمن بزرگی برای کشورهای آسیای مرکزی شوند.
پ) همسایگان متحد شوید!
در ادامه این نشست، رییس هیات مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران، تهدید طالبان برای همسایگان را در شش بخش دسته بندی کرد و گفت:
ـ طالبان با کاهش دسترسی همسایگان به آب رودخانه های فرامرزی، در صدد گروکشی و امتیازگیری است.
ـ طالبان الگویی موفق برای دیگر گروه های تروریستی برای سرنگون سازی دولت های حاکم به شمار می رود. آنها همچنین به سرعت در حال افزایش شمار مدارس مذهبی برای تربیت کودکان و تشکیل ارتش های تروریستی آینده هستند.
ـ تولید مواد مخدر صنعتی و سنتی در دو سال اخیر در این کشور افزایش یافته است.
ـ بی ثباتی سیاسی در افغانستان سبب شده که بسیاری از پروژه های ترابری منطقه ای از اجرا بازبمانند.
ـ به دنبال توافق دوحه، ایالات متحده با پشتیبانی از روی کار آمدن طالبان، جنگی نیابتی را آغاز کرده که هدف از آن، ناامن سازی آسیای مرکزی و رقابت در این منطقه با چین و روسیه است.
ـ بسیاری از مردم افغانستان به علت دشواری زندگی در آن کشور، مجبور به مهاجرت شده اند و حضور میلیون ها تن از مهاجران در کشورهای منطقه، چالش های اقتصادی، اجتماعی و امنیتی تازه ای را پدید آورده است.
ـ در این شرایط، سازمان پیمان امنیت جمعی می تواند چارچوب منطقه ای تازه ای برای حل مشکلات پدید آمده برای کشورهای عضو و دیگر کشورهای منطقه از رهگذر شرایط افغانستان شکل دهد. این سازمان می تواند سازوکار تازه ای در قالب «شرکای گفتگو» (Dioaloge Partners of the CSTO) را شکل داده و از ظرفیت کشورهای مهم منطقه برای تامین امنیت و ثبات منطقه ای استفاده کند.
ـ تداوم برگزاری نشست های تخصصی منطقه ای با حضور متخصصان از حوزه های گوناگون در کنار استفاده از ظرفیت های علمی و تجربی نخبگان و روشنفکران افغانستانی در کشورهای منطقه می تواند زمینه تشکیل یک شبکه نخبگانی همکاری منطقه ای برای برپاداری صلح و ثبات را در دو سطح دولتی و جامعه مدنی فراهم آورد.
ت) همه ما هدف هستیم!
سپس رییس
انستیتو مطالعات آسیا در قزاقستان با اشاره به خشونت های رفتاری طالبان از سال
۱۹۹۶
تاکنون، به این امر اشاره کرد که در حالی که هیچ یک از دیگر اقوام افغانستانی
کمک های مالی یا نظامی از دیگر کشورها دریافت نمی کنند، پشتون ها به شدت مسلح
شده اند. وی همچنین تهدید اصلی کنونی را گسترش رویکردی خشن از اسلام در قالب
سلفی گرایی دانست که بنیان علم و زندگی را در جوامع منطقه هدف گرفته است.
معاون
مرکز پژوهشهای مجلس بلاروس نیز با اشاره به این نکته تاریخی که طالبان در
۱۹۷۹
با کمک آمریکا، عربستان و پاکستان شکل گرفته و از دهه
۱۹۹۰
به خوبی درس گرفته و اینک دولت قویتری تشکیل داده اند، گفت با آنکه از نظر
جغرافیایی فاصله زیادی میان افغانستان و بلاروس است، اما امنیت و اقتصاد بلاروس
در این دو سال مستقیم تحت تاثیر قرار گرفته است. وی پشتیبانی کشورش از بیانیه
فرمت مسکو (که به تازگی در شهر قازان روسیه برگزار شده بود) را اعلام کرد و گفت
که بلاروس خواهان عضویت در سازمان همکاری شانگهای است.
در ادامه این
نشست، رییس مرکز مطالعات هوشی مینه در دانشگاه سنت پترزبورگ، با اشاره به تشکیل
«هلال بی ثباتی» و دنبال کردن ایده ژئوپلیتیک ناامنی از سوی غرب، گفت ناامنی در
افغانستان یعنی ناامنی در ایران، پاکستان، روسیه، چین و جمهوری های آسیای
مرکزی. وی افزود که مهمترین روش های به کار گرفته شده از سوی غرب برای تقویت
هلال بی ثباتی در منطقه عبارت بوده اند از: تحریم اقتصادی کشورهای منطقه،
جلوگیری از دسترسی به تکنولوژی مورد نیاز برای رشد و پیشرفت، و پشتیبانی از
گسترش تروریسم. وی با اشاره به بحران های اخیر در قزاقستان و قرقیزستان، تاکید
کرد که غرب اجازه شکل گیری همگرایی منطقه ای را نمی دهد.
نماینده
آکادمی دیپلماتیک وزارت خارجه قرقیزستان نیز به موارد زیر اشاره داشت:
ـ آنچه در افغانستان امروز می بینیم، بیش از آنکه بتوان آن را ثبات نامید، سرکوب است. درست است که حملات تروریستی کاهش یافته، اما این بدان علت است که تروریست ها به قدرت رسیده اند.
ـ باید به برخوردهای مرزی افغانستان با ایران و پاکستان با دقت توجه کرد؛ چرا که این درگیری ها میان طالبان و دیگر همسایگان نیز در حال رخ دادن است.
ـ وی همچنین با اشاره به بلوکه شدن پول های افغانستان در آمریکا گفت که ۷ میلیارد دلار افغانستان را کم کم دارند به طالبان می دهند و آنها را وادار به اطاعت از خود می کنند.
ـ وی همچنین افزود در سی سال گذشته، روسای جمهور آمریکا تنها به گرجستان رفته بودند و حالا بایدن گفته است می خواهد به آسیای مرکزی بیاید. اینکه آمریکایی ها از دو دهه پیش اصطلاح «آسیای مرکزی بزرگتر» را به کار برده اند، معنادار است.
ـ امریکا هم کمک نظامی و هم کمک مالی به طالبان می کند و تداوم حضور طالبان یعنی وضع بد اقتصادی در افغانستان، افزایش قاچاق، فعالتر شدن تروریست ها و خوابیدن پروژه های ترابری و انرژی.
ـ هم اکنون بحران به تاجیکستان و ترکمنستان سرریز شده و نظامیگری در سطح منطقه دارد افزایش می یابد. بودجه برنامه های زیرساختی اقتصادی کم شده و ارتش ها دارند قوی می شوند.
ـ هندوستان در هماهنگی با آمریکا در حال انجام سرمایه گذاری زیادی در افغانستان است. آنها به طالبان کمک می کنند تا پروژه پساپاکستان را اجرا کنند. این امر را باید در کنار موضوع حمله به چینی ها در منطقه در نظر داشت.
ـ مشکل اصلی ما این است که بجز آمریکا، افغانستان برای دیگر قدرت های بزرگ هنوز به اولویت تبدیل نشده است.
سفیر پیشین قزاقستان در افغانستان نیز با اشاره به اینکه گروه های تروریستی دوباره در سطح منطقه جان گرفته اند، گفت که پیروان ایده ولایت خراسان بزرگ دارند افزایش می یابند و قوی تر می شوند و حتی با موشک به مرز تاجیکستان حمله کرده اند.
پژوهشگر ارشد آکادمی علوم روسیه نیز در این نشست گفت:
ـ از سال ۲۰۱۳ امریکا پایگاه هایش در افغانستان و قرقیزستان را برای ناامنی در منطقه به کار گرفته است.
ـ جنگ میان قرقیزستان و تاجیکستان یکی از دستاوردهای این سیاست است. همچنین برخوردهای مرزی افزایش یافته و دره فرغانه ناامن شده است.
ـ آمریکا فرمت ۵ + ۱ را در آسیای مرکزی تعریف کرده تا روابطش در این منطقه را مستحکم تر کند. اما در همین حال، انقلاب های رنگی را در کشورهای منطقه به راه انداخته است.
ـ آسیای مرکزی هدف اصلی آمریکا نیست، بلکه ابزاری برای مهار چین و روسیه است. برای آمریکا مهم نیست در این میان چه بر سر مردم این کشورها می آید.
ـ از هنگام خروج آمریکا از منطقه، روسیه ارتش های هیبریدی با کشورهای منطقه درست کرده و در حال فرستادن سلاح و مهمات برای تجهیز کشورهای آسیای مرکزی است.
دیگر پژوهشگر ارشد آکادمی علوم روسیه نیز گفت:
ـ هندوستان در چارچوب همکاری با امریکا، گفتگو با طالبان را آغاز کرده و صدها طالب در این دو سال در هند دوره های مدیریتی دیده اند.
ـ همکاری هند با طالبان با هدف دموکراتیک سازی افغانستان نیست. هندوستان قرار است که ۲۴ میلیون دلار در ۲۰۲۴ به طالبان کمک کند. تا کنون نیز ۵۰ هزار تن گندم و کمک های پزشکی فرستاده و در سدسازی و بیش از ۱۰۰ پروژه دیگر به ارزش ۸۰ میلیون دلار با طالبان همکاری داشته است.
ـ طالبان دیگر ابزار دست پاکستان نیست. با توجه به فاکتور چین، دهلی دارد با طالبان کار می کند تا منافع خود را تامین کند.
پژوهشگر انستیتو مطالعات استراتژیک قرقیزستان نیز در این نشست، مساله اصلی بلند مدت را برخورد میان ایدئولوژی ها در قالب سه رویکرد رادیکالیسم اسلامی، رادیکالیسم ارتدوکس و رادیکالیسم لیبرال دانست و افزود که در میان مدت نیز شاهد افزایش رقابت ژئوپلیتیکی میان قدرت های بزرگ در افغانستان و آسیای مرکزی خواهیم بود.
ت) دریغا! کو مسلمانی؟
در ادامه این نشست، معاون مرکز مطالعات اسلامی ریاست جمهوری تاجیکستان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ سلفی گری و اخوانی گری در دوران شوروی نبود و این موضوعات، تجربه های جدید ما در آسیای مرکزی هستند.
ـ ما با اسلام گرایی گسترده در جامعه روبرو هستیم که دارد از پایین به بالا می رود.
ـ امروزه در اینترنت همه چیز پیدا می شود جز آموزه های اسلام سنتی حنفی؛ اسلام واقعی گم شده و سلفی ها سایت ها را فتح کرده اند.
ـ وقتی آنها از خراسان بزرگ می گویند، یعنی آسیای مرکزی و امروزه رویکرد افغانی نسبت به سلفی گری، سراسر آسیای مرکزی را در بر گرفته است. آنچه امروز می بینیم، تنها نوک یک کوه یخ بزرگ است.
ـ ما باید وضعیت مذاهب در آسیای مرکزی را دوباره مورد مطالعه قرار دهیم.
یکی دیگر از تحلیلگران سیاسی تاجیکستانی نیز در ادامه این بخش از برنامه گفت:
ـ همه کوشش امریکا در بیست سال اخیر این بوده که افغانستان را وزیرستانی کند. دلیل این امر، همکاری نزدیک پاکستان و آمریکا برای بازگشت تروریست ها به افغانستان از سال ۲۰۰۸ است.
ـ بسم اله خان، وزیر دفاع پیشین افغانستان، گفته است امریکا خودش نیروهای دولتی ما را از میان می برد. ۳۱ گروه پلیسی عملیات ویژه به دستور آمریکا منحل شدند.
ـ آمریکایی ها همه سلاح ها را برای طالبان گذاشتند و رفتند. الان طالبان حتی نیاز ندارد یک پایگاه نظامی بسازد؛ همه را سالم و دست نخورده آمریکا برای یک جنگ بلندمدت برایشان ساخته است. همه تروریست ها گذرنامه افغانی دارند. حتی ماشین های عالی و ویلاهای مقامات پیشین هم برای طالبان ماند.
ـ وزیرستانی سازی با پاک سازی قومی همراه است. با کمک پشتون های پاکستان دارند توازن قومی را تغییر می دهند و پشتون های پاکستان در همه ولایات افغانستان پراکنده شده اند.
ـ بیش از ۱۶۰۰ مدرسه در همین دو سال برپا شده اند و درس هایشان برای تشکیل ارتش های جهادی است. آیا اینها ضد آمریکا هستند؟!
ـ الان افغانستان تبدیل شده به جهادی ستان. «تحریک طالبان خراسان» در حال شکل گیری است و شامل زنان و مردان منطقه است و عملیات های جدید به زودی آغاز می شوند.
سناریوهای آینده
در بررسی سناریوهای آینده، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه در آکادمی علوم روسیه چهار سناریوی اصلی برای آینده ساختار قدرت در افغانستان را مورد بررسی قرار داد:
۱. تداوم وضع موجود: بدین معنا که طالبان از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته نشوند، کمک های بشردوستانه با همین روند کنونی کم کم به کابل برسند، ساختار قدرت در درون افغانستان به سوی تندروی بیشتر سوق پیدا کرده و قندهار به مرکز اصلی سیاست در این کشور بدل شود.
۲. خیزش مردمی: بدین معنا که گروه های گوناگون مردمی در برابر فرمانرانی طالبان به پا خیزند؛ این سناریو با توجه به سرکوب شدید گروه های گوناگون اجتماعی، سیاسی، قومی و مذهبی در افغانستان، در شرایط کنونی نامحتمل به نظر می رسد. هم اکنون بیشترین تجمع نیروهای نظامی طالبان در ولایت های پنجشیر، بامیان و فاریاب است. عموم مردم نیز از جنگ خسته شده اند و تمایلی به آشوب دوباره ندارند. همچنین گروه های مخالف طالبان تاکنون نتوانسته اند اتحادی را شکل دهند. سیر تاریخی رویدادها در افغانستان نیز گویای آن است که در بسیاری از موارد، بازیگران بیرونی در تغییر دولت ها نقشی چشمگیر داشته اند و این در حالیست که امروزه بیشتر قدرت های بزرگ پشتیبان مخالفان نیستند.
۳. سقوط طالبان توسط آمریکا و همپیمانان غربی اش: در این سناریو، مساله اصلی اجرای آن نیست، بلکه باید به این پرسش پاسخ داد که پس از انجام این عملیات، چه کسانی باید کشور را اداره کنند؟ و اصولا پس از توافق های صورت گرفته میان آمریکا و طالبان، چرا باید این سناریو رخ بدهد؟
۴. تغییر در درون طالبان: بدین معنا که شکاف میان جناح های سیاسی در قندهار و کابل عمیق تر شود و به یک جنگ میان طرفین بیانجامد. در این سناریو نیز به نظر می رسد غرب که پشتیبان مالی اصلی طالبان به شمار می رود، مایل نیست که جناح میانه رو طالبان به قدرت برسند و از این رو، در صورت بروز چنین شکافی، برنده اصلی، جناح تندرو طالبان خواهد بود.
جنگ برای آب
در این برنامه سه سخنرانی به صورت ویژه درباره مساله آب در منطقه ایراد شد. رییس مرکز ابتکارهای پژوهشی مانو در ازبکستان با نمایش نقشه های متعدد از آخرین وضعیت مهار آبهای فرامرزی از سوی طالبان در مرزهای ایران، تاجیکستان و ازبکستان، به موارد زیر اشاره کرد:
ـ پروژه کانال قوش تپه به سرعت در حال اجراست. چه کسی پول آن را می دهد؟ چه کسی نیازهای تکنولوژیک طالبان را تامین می کند؟ ما شواهد بسیاری داریم که کره جنوبی در این زمینه نقش مهمی بازی میکند.
ـ در دوران شوروی، افغانستان آب را در اختیار کشورهای همسایه می گذاشت، در ۱۹۹۲ توافق کمیسیون آب در آلماتی تعریف شد و همه سهم ها را تعیین کرد، اما افغانستان هرگز آن را امضا نکرد.
ـ این کشور از قوانین آبهای مرزی هم پیروی نمی کند. آنها به ما می گویند ما با شما قراردادی نداریم، اما با ایران هم که قرارداد ۱۳۵۲ را دارند، عمل نمی کنند.
ـ ما پیش بینی کرده بودیم که جنگ آب رخ خواهد داد.
ـ طالبان با ما بازارگانی و همکاری ترابری دارد، اما درباره آب حاضر به هیچگونه گفتگو و همکاری نیست.
ـ ما نیاز به حمایت منطقه ای داریم. (و در حالی که از خشم مشت بر میز می کوبید) طالبان از ۲۰۱۵ نظراتش را به جهان تحمیل کرده و اگر بخواهد آب ندهد و پروژه قوش تپه را کامل کند، راه ترابری به مزار شریف را می بندیم.
دو تن از متخصصان آکادمی علوم روسیه نیز در حوزه آب بر نکات زیر تاکید داشتند:
ـ کانال قوش تپه، بزرگترین تهدید زیست محیطی در منطقه و یک پروژه سیاسی آمریکایی است.
ـ این پروژه در دوران اشرف غنی تعریف شده و آمریکا پولش را توسط USAID می دهد وگرنه طالبان پول و تکنولوژی برای اجرای این پروژه را ندارند.
ـ الان در منطقه آسیای مرکزی آب از گاز مهم تر شده است و طالبان فهمیده که آب رگ حیاتی مردم و دولت هاست و گروکشی می کند.
ـ در دهه های اخیر جمعیت منطقه زیاد و آب کم شده است. از این رو، آب به نماد توسعه اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است.
بن بست راهگذرها
یکی از مهمترین اولویت های شرکت کنندگان در این برنامه، گسترش راهگذرها با مشارکت افغانستان بود. مدیر میز افغانستان در وزارت امور خارجه روسیه از راهگذر اورنبورگ ـ قزاقستان ـ قرقیزستان ـ افغانستان ـ پاکستان یاد کرد و گفت که همه طرف ها با اجرای این راهگذر موافقند اما این برنامه هنوز به اجرا در نیامده است. رییس مرکز مطالعات استراتژیک تاجیکستان نیز از راهگذر تاجیکستان ـ ازبکستان ـ افغانستان ـ پاکستان سخن گفت و اشاره داشت که بازارگانی میان تاجیکستان و افغانستان به شدت کاهش یافته و رفت و آمد کامیون ها از روزی ۵۰ دستگاه به روزی سه دستگاه رسیده و بازارهای مرزی مدت ها بسته شده بودند. رییس مرکز مطالعات آسیا در قزاقستان نیز یادآور شد که ترکمنستان، تاجیکستان و قزاقستان در دو سال گذشته خواهان گسترش راهگذرها و خطوط لوله از مسیر افغانستان بوده اند اما پاسخی از سوی طالبان دریافت نکرده اند. از دید وی، ایالات متحده آمریکا هنوز اجرای هیچ پروژه مشترکی میان طالبان و کشورهای منطقه را اجازه نداده است. رییس مرکز ابتکارهای پژوهشی مانو در ازبکستان نیز اعلام کرد اجرای پروژه راه آهن حیرتان ـ مزار شریف مدتهاست که خوابیده است. در همین حال، نماینده روسیه اعلام کرد که احیای راهگذر ترابری شمال ـ جنوب می تواند همه اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی را بهم پیوند دهد.
چه باید کرد؟
در میان سخنرانی های ایراد شده، راه حل های گوناگونی پیشنهاد شد. در بخش پایانی این نشست، رییس مرکز اطلاعات تحلیلی و علمی انستیتو شرق شناسی در آکادمی علوم روسیه پیشنهادهای وارده را به شرح زیر جمع بندی کرد:
۱. مردم افغانستان خودشان باید تصمیمگیر نهایی درباره سرنوشت این کشور باشند.
۲. افغانستان یک جامعه چند قومی است و باید حقوق همه اقوام در آن در نظر گرفته شود.
۳. باید با نیروهای سیاسی طالبان وارد گفتگو شد.
۴. افغانستان نیاز به سرمایه گذاری دارد و ما آماده گسترش بازارگانی و ترابری با این کشور هستیم؛ به شرط اینکه جلوی تحرکات جهادی ها را بگیرد.
۵. افغانستان منابع طبیعی سرشاری دارد و «مرکز روسیه در کابل» آماده است تا به شرکت های خصوصی در روسیه و کشورهای مستقل همسود کمک کند تا فعالیت هایشان را در افغانستان آغاز کنند.
۶. سیاست «همسایگی خوب» مهم است. طالبان باید بفهمد در مقامی نیست که به همسایگانش چیزی را دیکته کند!
۷. ما ایده دعوت از دیگر کشورهای منطقه برای همکاری با سازمان پیمان امنیت جمعی در چارچوب برنامه «شرکای گفتگو» را برای حل مساله افغانستان دنبال می کنیم.
۸. ما از پیشنهادهای مطرح شده از سوی کشورهای شرکت کننده در فرمت مسکو در قازان پشتیبانی می کنیم.
۹. گروه تماس تازه ای میان مرکز منطقه ای سازمان ملل، سازمان همکاری شانگهای، سازمان پیمان امنیت جمعی و صلیب سرخ تشکیل خواهد شد؛ به ویژه برنامه رویارویی با تروریسم منطقه ای که در تاشکند در چهارچوب سازمان همکاری شانگهای برپاست، اینک از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است.
۱۰. شبکه ای از مراکز مطالعاتی در کشورهای منطقه درست خواهد شد تا متخصصان از حوزه های گوناگون به طور مدام به گفتگو و تبادل نظر درباره شرایط افغانستان بپردازند. این برنامه با اطلاع وزارت های امور خارجه در کشورهای منطقه و با مشارکت دانشگاهیان پیش خواهد رفت.
۱۱. در نشست های آتی از نمایندگان طالبان و نیز از اندیشمندان افغانستانی بیرون از آن کشور نیز برای شرکت در این برنامه ها دعوت به عمل خواهد آمد. نیاز است که دولت های منطقه با همه گروه های افغانستانی وارد گفتگو شوند. این گفتگوها باید به صورت جمعی از سوی همه همسایگان صورت پذیرد.
۱۲. امنیت در اوراسیا باید یکپارچه و آشکار باشد.
۱۳. اسلام گرایان تندرو امروزه از تکنولوژی های نوین و شبکه های اجتماعی بهره گرفته و بیش از ۵۰۰ شبکه دیجیتالی به زبان های گوناگون دارند. تمرکز کشورهای منطقه نیز باید بر استفاده هرچه بیشتر از ظرفیت های فضای مجازی برای همبستگی منطقه ای و ترویج اندیشه های ضد خشونت و ارزش های اخلاقی و فرهنگی باشد.
۱۴. رودخانه های مرزی باید به موضوع کلیدی گفتگوهای منطقه ای به صورت جمعی با طالبان تبدیل شود. برای این کار، نیاز به یک نهاد منطقه ای برای پیگیری مساله آب های مرزی به طور جدی است.
۱۵. در صورتی که طالبان قدرت را با دیگر گروه های افغانستانی تسهیم کند، از سوی دولت های منطقه می تواند شناسایی شود و همسایگان کمک های مالی به این کشور را آغاز کنند.
منبع : دیپلوماسی ایرانی