م. نبی هیکل
یگانه راه حل
چند هفته قبل در پاسخ پرسش وکیل کوچی، وعده کردم تا راه حل معضله افغانستان را بحیث یگانه نسخه بار دیگر به جامعه روشنفکری افغانستان پیشنهاد نمایم.
اما چرا راه حل پیشنهادی خویش را یگانه راه حل و یگانه نسخه میدانم. دلایل آن عبارت اند از:
۱.معضله افغانستان حد اقل نیم قرن سابقه دارد و راه های حل متعددی که از سوی احزاب و قدرتهای داخلی و خارجی ارایه گردیدند، به حل آن قادر نشده اند.
۲. سایر راه حل های پیشسنهادی محافل داخلی مانند احزاب سیاسی و شخصیتهای قدرتمند: مانند حزب سازی، اتکا به قدرتهای خارجی و ایدیولوژیهای خارجی مانند سوسیالیزم و لیبرالیزم، جهادیزم و اسلامیزم سیاسی نه تنها به حل معضله کمک نکردند بلکه به تشدید معضله و تباهی بیشتر مادی و معنوی جامعه انجامیدند. وضعیت کنونی گواه بر این حقیقت است.
۳. راه حل تجزیه طلبان به حل معضله ملی معطوف نیست بلکه آن معضله را از نظر کمی و کیفی متورم میسازد.تجزیه افغانستان پروژه بیگانگان است.
دلایل و علل ناکامی آن مساعی بسیار اند، اما پاسخ جامع آن عبارت است از:
سایر راه حل های تجربه شده در دهه های گذشته محتوا و هدف متفاوت از محتوا و هدف این راه حل بودند.و حتی هر راه حل های بعدی که این دو خصیصه :هدف و محتوا را دارا نباشد به حل اساسی معضله نخواهد انجامید.این خصایص را در طرح پیشنهادی که بار بار به جامعه روشنفکری ارایه گردیده و نادیده گرفته شدهـ میخوانید. برای درک آن به مقداری از تعمق و دقت از یکسو و تفکر انتقادی بخصوص از سوی دیگر نیاز است. معضله اساسی افغانستان را میتوان چنین فرمولبندی کرد.
افغانستان فاقد کود رفتاری ملی و بنیادهای ملی استقلال سیاسی و اقتصادی است تا بتواند بحیث یک بازیگر مستقل ملی در حیات بین المللی سهم گیرد.
چرا طی سالهای متمادی هیچ فردی حتی شخص منفرد و حتی سازمانی سیاسی به طرح های راه حل ارایه شده از سوی اینجانب، واکنش مثبت یا منفی نشان نداده اند؟ زیرا تعصب فکری و گروپ فکری آنان را حتی از توجه به آن راه حل باز داشته است. وکیل کوچی را نیزعوامل متذکره از واکنش باز داشت، در حالیکه طی مقاله ای در سایت آریایی پاسخ و راه حل خواسته بود.
در مقاله قبلی[1] دلایل عدم توجه به پیشنهادهای ارایه شده از سوی اینجانب را فهرست کرده بودم. اما هیچ روشنفکر حتی آنانی که در مورد مسایل بین المللی مینویسند، به حل معضله کشور آبایی توجه نکردند نه در پاسخ به تقاضای کوچی نوشتند و نه به پاسخ بنده به تقاضای کوچی . مقاله بنده را در رابطه آتی میتوانید مطالعه نمایید. آن دلایل به راه حل کنونی رابطه علی دارد زیرا بدون توجه عمیق به آن نسخه، راه حل عملی نمیشود. به عبارت دیگ راه حل یا نسخه معضله ملی دارای دو مرحله است. این نسخه صداقت و خردگرایی روشنفکر را در رابطه با اهداف و ریتوریک سیاسی آنان میآزماید. بنابرآن لازم میدانم آن را تکرار نمایم.
ا. تعصبات فکری و گروپی: با شیوه تفکر آنان سازگاری نداشته است.بنده نه به حوزه فکری آنان متعلق بودم و نه به گروپ آنان.
خردگرایییعنی شناسایی استدلال سالم و باز بودن در برابر استدلال سالم. در حالیکه ما به ارتکاب آن اشتباه منطقی معتادیم که بر اساس آن در مورد فکر بر اساس ماهیت فکر نه بلکه بر اساس ابراز کننده آن قضاوت مینماییم. اینیک برخورد طبیعی است که مغز انسان بر اساس سیستم ذاتی ضروری برای بقا و انکشاف فعالیت مینماید. روانشناسان آن را به نام سیستم-۱یاد میکنند. در حالیکه خردگرایی کار سیستم -۲ است.
من مطمینم که هم این مقاله و هم نسخه راه حل، مورد توجه حتی کوچی شاید قرار نگیرد.
در نحوه فکری ما در رابطه با اتحاد سه اشتباه منطقی وجود دارد:
۱. ما فکر میکنیم تنها احیا و سازمان دهی همفکران ایدیولوژیک ممکن است. در حالیکه اینیگانه راه اتحاد نیست. ایدیولوژیها نیز بیانهای متفاوت دارند. بنابرآن تفاوتها را باید طبیعی و سودمند دانست.اهداف مشترک سیاسی و ملی نیز میتوانند ما را متحد سازند.
۲. ما تمایل زیاد به عدد و شمار داریم. کمیت دارای اهمیت است اما کمیت فاقد کیفیت ما را زیانمند میسازد. در این رابطه گروپ بر افراد اولویت داده میشوند و افراد متنفذ مانند بزرگان قومی بر افراد فاقد نفوذ اجتماعی اما با کیفیت، ترجیح داده میشوند.
۳. استقلالیت سیاسی، اقتصادی در فرهنگ سیاسی ما به مراتب ضعیف است. ما فکر میکنیم حزب سیاسی باید دارای توانایی اقتصادی برای فعالیت باشد و باید از حمایت سیاسی بیرونی نیز برخوردار باشد. اتکای ملی سازمانها و افراد را باید تقویت نمود. اتکای ملییعنی وابستگی ملی، موجب میگردد سازمانها مردمی گردند.زیرا ما تنها به احراز قدرت سیاسی متمایلیم و مشارکت سیاسی را نادیده میگیریم.
در مقاله قبلی ابراز داشتم:
نخستین نسخه برای دریافت راه حل در این مقاله ارایه گردید و نسخه بعدی عبارت است از میکانیزم اتحاد روشنفکری. اما جامعه رو شنفکری افغان بدون تحقق نسخه اول نمیتواند میکانیزم نجات را تحقق بخشد. به عبارت دیگر ، نخست باید خود را برای کار دستجمی زیر شعار(کار مشترک ملی بر اساسدید مشترک ملی جهت تحقق اهداف مشترک ملی) اماده سازیم.
ساده ترین راه دستیابی به این مامول این است که :
بر یک کود رفتاری ملی صرفنظر از تفاوتهای فکری و گروپی به توافق دست یابیم. در مقاله یاد شده وعده سپردم:
طرح این کود رفتار ی و نسخه دوم راه حل، را در صورت علاقمندی جامعه روشنفکری برای بحث و غنامند ی بیشتر در دسترس علاقمندان قرار خواهم د اد.اماهیچ افغان خردگرا به آن طرح راه حل ابراز علاقمندی نکرد، در حالیکه سنگ علاقمندی به حل معضله ملی بر سینه میزند.
جامعه روشنفکری مسوولیت دارد تا بدیل ملی سیاسی را در منظره سیاسی کشور بوجود آورد تا بتواند زیربناهای استقلال سیاسی و اقتصادی را ایجاد نماید. کود ر فتاری که همزمان با این یادداشت نشر خواهد شد، ما را برای حل معضله ملی آماده میسازد.
متن کود رفتاری را زیر همین نام بصورت جداگانه در هین شماره سایت آریایی میتوان مطالعه نمود.