داکتر غلام محمد دستگیر
چطور بحرانهای فعلی افغانستان تغییر داده شود
یک مقاله سفید یا White paper
یارب از سرمنزل مقصد چه سان یابم سراغ
دیده حیران است و من بیدست و پا دل بیدماغ
(غزل ۱۹۰۵ ج دوم بیدل / فایز
برای اینکه بحران فعلی تغییر داده شود" پیشنهاداتی را که منبهه بحث های گسترده تر توسط متخصصین شود تقدیم میدارم. آنچه نوشته ام به نظر من ساده بوده ریشه مردمی داشته از استانبول، روسیه، جرمن، مسکو، پاکستان، امریکا، چین و ایران تقلید نشده است.
گر سنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار صاحبدلان حکایت دلخراش ادا کنند
(حافظُ صفحه۱۲۳ُ انتشارات اقبال)
عنوان دادم "مقاله سفید" یعنی اول باید پرابلم ها را کشف نمود و بعد راه حل هریک را پیشنهاد کرد. عنوان با "مقاله های سفید افغانستان" تالیف Craig Whitlock با ISBN 978-1-9821-5902-3 که شناسه e-book کتاب آن است هیچ ربطی ندارد. مولف این کتاب حالت زار افغانستان را طی عناوین مختلف بزعم خود خوب تشریح کرده است. در سال۲۰۰۱م, کلب روم گروه think tank (گروپ متفکرینی که پرابلم های مغلق راحل نماید یا خلق نمایند) را در ایطالیا توسط دو نفر طرفداران محیط زیست تاسیس نمود. نام آن فابریکۀ تفکر ویا " tt 30" گذاشته شد که شامل، زنان و مردانی بین سنین ۲۵-۳۵عمر بود. هدف این گروه خاص تشخیص پرابلم های جهان بود تا توسط جوانان راه حل پیدا نمایند. بناء، مشوره ای جوانان دانشمند و پژوهشگر افغانستان در داخل و خارج مرز برای حل مشکلاتی که در پایان ذکر میشود به نظر احترام دیده شده اولیت داده شود.
نکته ای مهم اینست که با نیت صادقانه قدم برداشت و گفته و تحریر نویسنده و یا گوینده را خردمندانه شنید و خواند و از قضاوت مغرضانه و یک لبه اجتناب ورزید. من پیرو عقیده ای هستم که گفته اند:
"حقیقت نادرست را نور مال جلوه دادن جنایت است". اوباما سابق رئیس جمهور امریکا در یک مجلس نجات امریکا گفت: "اگر میخواهید پرابلم را حل کنید باید کاملا صادق باشید با راستی نگفتن، فکر کردن صادق بودن، قسما صادق بودن، ویا اخلاقاٌ با یک توته صداقت خود را بیگناه وانمود ساختن پرابلم حل نمیشود. به گفته Davied M. Reiss MD (DMReiss@gmail.com) از دانشگاه نارت ویسترن یونیورسیتی دانشکده طب فاینبرک که فعلا مسکونه ساندیاگو میباشد، توجه کنید که میگوید: "به یک سرپایانی لغزنده روبرو هستیم که اگر توازن را مد نظر نگیریم این سرپایانی به ضرر ما خواهد انجامید". این سر پایانی لغزنده "سنگ لخچان" را در پای کوه مرقد پیر اکرم خان مشهور به پهلوان صاحب که در ناحیه "سر کاریز" عاشقان وعارفان (ع) میباشد بخاطرم تازه ساخت. پدر مرحومم (که برای من جنت مکان است) بما گفته بود نباید نزدیک آن شویم که خطرناک است و چندی بعد هم طفلکی لخچید و با ترضیض قحف (اصطلاح معمول طبی برای ضربۀ شدید جمجمه است که با جروحات دماغی مترافق باشد) جان به حق سپرد. در همین جا مقوله ای از مارتین لوتر کینگ بخاطرم گذشت که گفته بود: "چیزی بنام دیر بودن وجود دارد!" هم باید متوجه بود.
اکنون چند مشکلی را که به فکر من در افغانستان بحران خلق نموده اند تذکر داده ادعا ندارم که همه شمول یا مکمل باشد و فقط عصاره است که از دماغ یک افغانستانی سال خورده که ۸۴ و نیم عمر دارد و در غم وطن و وطنداران سوگوار است تراوش یافته است ترتیب نموده بعد پیشنهادات لازمه تقدیم میدارم؛ امید درب را برای تفکر و اندیشه های نوین جوانان باز کرده بتواند وهم متمنی ام که همرزمان عزیزم که متخصصین مورد بحث اند آنرا تکمیل سازند:
عنوان فوق روز بعد از جلسه پنجشنبه نهم ماه نوامبر ۲۰۲۳م کانون اندیشه افغانستان به گرداننده گی محترمه ناجیه حاجی زاده معاون مؤقت کانون، انتخاب گردید. محترمه حاجی زاده بیان داشتند که "راه بیرون رفت از بحران افغانستان چیست؟" ، مردم نباید ترس داشته باشد و باید ملت واحد شویم. از جمله میخواهم فقط به اینکه "چطور بحران فعلی تغییر داده شود" پیشنهاداتی را که منبهه بحث های گسترده تر توسط متخصصین شده شایسته کانون اندیشه باشد تقدیم دارم. ولی موضوعی نیست که ساده فکر کرد و توانست چند موارد فی البدیعه نظریه منطقی و مستند تقدیم نمود. آنچه مینویسم ساده بوده ریشه مردمی داشته از استانبول، روسیه، جرمن، مسکو، پاکستان، امریکا، چین و ایران تقلید نشده است.
میآورد و جهالت راه بحث و مذاکره ای مستند و منطقی را به کج بحثی و مناقشه میکشاند.
۲-مشکل تفوق طلبی قومی: با تاسف که این پرابلم ریشه ۲۸۰ سال با سلطه و حکمرانی یک قوم بر مردم افغانستان دوام داشته و با ورود طالبان که ۹۰٪ از یک قوم است به اوجش رسیده است.
۳-مشکل عدم احترام به فرهنگ: چون قدرت دولت داری برای قرن ها بدست یک قوم بود با تاسف که به کلتور و فرهنگ دیگر اقوام چندان توجه نشد. فارسی یا دری زبانان که توجه مزید به فرهنگ و کلتور خود داشتند انها را طالبان سرکوب کرده روان اند.
۴-مشکل استفاده ای نا درست از دین: دین مبارک اسلام دین عدالت، دین حقوق بشر، دین صلح،
دین مشوق خواندن و نوشتن، دین احترام به زن، دین حامی مظلوم ولعنت بر ظالم، دین احترام به ادیان مختلف و...و...و هست. پول تقاعدی حق مشروع و پول خودشان است که دولت نگاه کرده وقتیکه متقاعد شدند برای یک حیات مرفه برایشان ماهانه تقدیم میکند. پول حلال و پاک پول آبله کف دست است. حلال را حرام گفتن ضد کلم الله مجید است: ای کسانیکه ایمان آورده اید! حرام نکنید چیز های پاکیزه را،..... سوره نمبر ۵ آلمآئده آیت ۸۷ پیام نور جلد سوم صفحه۱۲.
۵-مشکل عدم عدالت اجتماعی و نبود مساوات: متاسفانه این پرابلم تاریخچه طولانی داشته بر اقلیت های کشور روش مدنی و اسلامی وجود نداشته وبا ورود طالبان به اوجش رسیده است.
۶-مشکل کمبود وطندوستی راستین: این پرابلم در نزد عوام که بیسواد هستند از بیخبری و بیدانشی منشه میگیرد ولی با تاسف که بجز یک تعداد محدود ،فساد و دوستی پول و عدم صداقت در کار و وظیفه سبب شده تا دوستی وطن که جز ایمان گفته شده فراموش شود.
۷- مشکل ملت و هویت: موضوع ملت و ملیت و هویت مدتهاست که در بین جوامع رسانه ها، نویسندګان و دانشمندان بحث ها و بگو و مگو ها را خلق نموده با دلایل پیشنهاد میشود که بفکر من باید این مشکل یزودی و کاملاٌ حل شده همه متفقانه بنام افغانستان افتخار نموده خود را افغانستانی خطاب کنیم.
۸-مشکل نبود اتفاق: این پرابلم با تاسف که عمومیت داشته با اندک ترین عدم موافقت یا انتقاد از شخص مقابل با دو دشنام و بدگویی از وی دوری جسته میشود.
۹-مشکل شناخت دشمن: با تاسف ما از شناخت دشمن حقیقی کشور و دین خود بیخبر بوده در دام پالیسی های بیگانه افتاده با خویش و همکار و هموطن بزودی تاپه دشمن زده به قتل یکدیگر می پردازیم.
۱۰-مشکل بی اعتمادی: با پخش فساد و بر گشت مهاجرین از همسایه ها یک تعداد زیاد چالاکی ها و در جان زدن های شان را با خود آورده اند که این آهسته آهسته چون ویروس خانمانسوز تعداد کثیر را منتن ساخته از عدم اعتماد به جنرال، به پولیس، به ملا و مولوی، به تاجر و سیاستمداران و دیگران همه زار و ضعیف شده اند. افغانستانی های داخل و خارج مرز زن به شوهر و شوهر به زن اعتماد نداشته واقعات دلخراش ازین بی اعتمادی ها برملا شده است.
۱۱-مشکل همسایه ها: ایران و پاکستان در دو طرف، روسیه در شمال و در این اواخر چین رول مهم در ناآرامی های افغانستان بازی کرده اند.
۱۲-مشکل خارجی ها: انگریز ها از ۲۸۰ سال به اینطرف سبب نا آرامی ها، تفرقه اندازی ها، پخش دوکتورین دشمنی و جنگ ها در افغانستان بوده اند. بعد از ۱۹۴۸م امریکایی ها زیادتر در مداخله به امور دیگر کشور ها حصه گرفته است. با تهاجم روسیه و حمایت از کمونست ها مردم مهاجر و سرگردان شدند و هم پای امریکا در افغانستان کشیده شد. عربستان سعودی ، امارات و قطر با ما دوستان خوب نبودند و گمان نمیکنم که باشند.
۱۳-مشکل اجتماعی: افغانستان کشور عنعنات متعدد است که همیش باید مد نظر باشد. از قرنهاست که مردم افغانستان روز نوروز و دهم عاشورا را تجلیل و محترم میشمارند. طالب آنرا تغییر داد.
۱۴-مشکل دانشگاه: مناقشات عظیم روی نام دانشگاه یک کلمه دری و پوهنتون یک کلمه پشتو است نا آرامی ها تا حمله تروریست بطرفداری پشتونیزم صورت گرفته است. این نوع تضاد های زبانی در ساحه اکادمیک مخصوصاٌ که رئیس یک دانشگاه طالب ظالم امر کند "دانشگاه" و "دانشکده" را استعمال نکتید، خیلی ها خطر ناک است.
۱۵-مشکل صحت عامه: از ده ها سال های به اینطرف است که نظر به جنگ دامنه دار و حملات متعدد انتحاریون مردم ستم دیده افغانستان صحت روانی و فزیکی نورمال ندارند. یک تعداد دکتوران از اخلاق طبابت دوری جسته اند و انهائیکه پیرو حلف اخلاق طبابت هستند خیلی ها اندک اند.
۱۶-مشکل خاینین مالی و بانکی و نبود اقتصاد پایدار: سالهاست که درقسمت منجمنت مالی و بانکی افغانستان خیانت ها صورت گرفته ولی این اعمال زشت در زمان کرزی و غنی به اوجش رسید.
۱۷-مشکل فساد و فحشا: فساد و فحشا که متمم یکدیگر اند در همه جوامع بشری وجود دارد و لاکن نه به درجه ای که در زمان کرزی و زیادتر در زمان اشرف غنی در کشور رایج یافت.
۱۸-مشکل امنیتی: پولیس برای امنیت یک مملکت ارزش حیاتی دارد و اما فساد در شعبات مختلف پولیس عامل عمده ای بی امنیتی بوده به ضرر جامعه تمام میشود.
۱۹-مشکل نظامی: قوای نظامی افغانستان با مساعی شهید سردار داوود یکی از بهترین های منطقه بود. پرزیدنت استاد شهید ربانی به مشوره ای پاکستان قوای نظامی را که بعد از کمونست ها مانده بود و یک قوای قوی که هراس در پاکستان تولید کرده بود لغو نمود. در زمان اشرف غنی به کمک امریکا افغانستان یک قوای سه و نیم لک نفری داشت ولی نتوانست که وطن را از شر تروریست ها نجات دهد.
۲۰-مشکل روابط بین المللی: سیستم روابط بین المللی که در زمان سلطنت مرحوم ظاهر شاه با وجود اینکه اکثر پست ها در وزارت خارجه و سفارت ها به محمد زایی ها و یا دوستان حکومت داده میشد رونق خوب گرفته بود که متاسفانه با آمدن گروه طالب و سیاست نادرست ملایی شان وطن به عزلت کشانیده شده است.
۲۱-مشکل ملت واحد: داشتن یک ملت واحد آرزوی مقدس است ولی در مملکتی که هرکس پیامبر است و امت وجود ندارد واحد شدن کار مشکل است اما نا ممکن نیست.
۲۲-ارزشهای حقوقی و اجتماعی بشر از نگاه اسلام: خوشبختانه در کتابخانه خود شماره اول مجله توحید را که در کالیفورنیا نشر میشد و درآن مضمون پژوهشی محترم دکتر فرید یونس را که خود در آن وقت کاندید دوکتورا بودند دریافتم. در آنوقت مجله که در پشاور چاپ شده بود اشتباهات طباعتی زیاد داشت به باز نویسی شروع کردم که بعداٌ توسط استاد فرید یونس اصلاح شد. آنچه می نویسم چکیده ای از همان اثر است. حقوق بشر ملل متحد که به فرانسوی نوشته شده از طرف دانشمند والا گهر دیپلومات متبحر افغانستان داکتر روان فرهادی ترجمه شده بود.
و اکنون می رویم به پیشنهاد ها برای حل این چند پرابلم که امیدوارم با توجه عمیق و نبود
تبعیض، درب را برای رفاه و آرامی همه مردم افغانستان باز کرده بتواند:
بیسوادی: سواد و معلومات برای یک جامعه قرن ۲۱ حتمی و ضروری میباشد. عدم سواد که من آنرا "مادر پرابلم ها" یاد کرده ام سواد و دانش چیزیست که دشمنان افغانستان خواهان آن نیست تا فرزندان جامعه ما دانا و با معلومات باشندِ چون میدانند که قویترین جامعه با خود مردمان دانا و عالم دارد. و این ثروت معنوی است که سبب رشد اقتصاد و آرامی جامعه گردیده مردمان آن به هر نوع واهیات تن در نمیدهند. بناء، برای رفع بیسوادی باید قدم های ذیل برداشته شود:
*مکاتب در هر ولایت افغانستان به زبان همان ولایت آغاز گردد.
*مکاتب به روی زن ومرد و پیرو جوان باز باشد.
*برای سالخوردگانی که سواد ندارند کورس های سواد خانی دوباره بکار بیافتد.
*سیمینار ها و کنفرانس های آموزشی در هر ولایت به زبان خود شان تقدیم گردد.
*رسانه های که معلومات نا درست پخش میکنند به رسانه های آموزشی تبدیل شود.
*تلویزیونها در هر ولایت برای اطفال به زبان خود پروگرام ها آموزشی مهیا سازد.
*نشر مجلات، جراید و روز نامه دوباره آغاز یابد.
*در کنار رفع بیسوادی مدنی سازی و اخلاقی سازی جامعه مد نظر باشد.
نوت: این چند نکتۀ بود که عرض کردم که فقط خشت اول است متبافی باید از متخصصین تعلیم و تربیه پی ریزی شود.
تفوق طلبی قومی: مرض مزمنی است که دامنگیر افغانستان شده است. از قرنها به این طرف یک قوم بر سر قدرت است که گاه و ناگاه از خود تفوق آشکار و یا مستور نشان میدهد. بر پشتو زبانها برتری داده میشود که در زمان طالب ظالم به اوجش رسید. متاسفانه، به هر قومیکه قدرت مشروع یا نا مشروع رسید انها هم از زور گویی و تفوق طلبی کار گرفته اند. بناء، باید برای رفع تفوق طلبی مردم دانشمندان و دولت قدم های متین ذیل بردارند:
*باید دانست که همه اقوام مخلوق خداوند ﷻ بوده همه خون سرخ دارند و همه از یک اکسیجن
تنفس میکنند.
*احترام قلبی و راستین متقابل بین اقوام مختلف به تاسی از اسوه محمدی ﷺ، اخلاق مدنی و
قانون اساسی در مکاتب، در مساجد، در جوامع تدریس شده ، خطابه و بحث و مذاکره آغاز شود. تنها ازدواج های بین اقوامی کافی نیست.
*دانشمندان اقوام مختلف در جوامع خود و به زبانهای خود به ضد تفوق طلبی که در حقیقت
غرور و کبریایی بیش نیست و بضد دین مبین اسلام میباشد با گفت و شنود ها و پیام ها در روشنفکری مردمان خود که اجر عظیم دارد شروع نمایند و اگر این کار را کرده اند خدمت بزرگ برای هموطنان خود ادا کرده اند.
*قوم مقتدر و حکومت بدست با اقوام دیگر از عدالت و مساوات کار گرفته جبراٌ از تطبیق زبان
و عنعنات خود شان بر دیگر اقوام خود داری کنند.
*همه اقوام در باره ای تاریخ و فرهنگ یکدیگر معلومات مستند نه پروپاگندی کسب نماید.
*دانشمندانی که از تاریخ مستند قوم پشتون خالصانه بحث و یا نشریه دارند به نظر احترام دیده
شود نه دشمنی.
*علما و دانشمندان پشتوی امروز از بایزید روشان، رحمان بابا، خوشحال خان ختک، تا حبیبی،
گل پاچا الفت، شهید موسی شفیق و پروفیسور جنرال علی احمد جلالی که همه افغان را پشتون میدانند (دستگر: می کفتم ماهمه افغان هستیم در سایت آریایی و امید شماره ۱۰۳۰.باز همِ
دستگیر؛:ملیت افغانستانیست: ملیت افغان= ملت پشتون در سایت آریایی) حقیقت را پذیرفته صادقانه و عالمانه در روشنفکری مردم خود مبارزه نمایند تا این جنجال منحوس پایان یابد؛ نوشته های من پژوهشی بوده هدف نفاق انگیزی که بعضی پشتون ها مرا متهم ساخته ندارد بلکه میخواهم پشتون های عزیز را به تاریخ اصلی و ادبی شان معرفی سازم که گمان نمی کنم گناه کبیر باشد.
نوت: این بود انچه من فکر میکردم؛ امید متخصصین صادقانه لست را تکمیل و در چاره سازی کمک نمایند.
مشکل عدم احترام به فرهنگ: فرهنگ را فرهنگ فارسی عمید: دانش، ادب، علم، معرفت، تعلیم و تربیت و آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت تعریف نموده است. با تاسف طالبان اگر متصف به یکی از این تعریف می بودند این جبر تاریخی را بر فرهنگ افعانستان روا نمی داشتند. قرار خبرگزاری افق بروز دهم قوس ۱۴۰۲ش سنگ نگاره ای مولانا جلال الدین محمد بلخی در چهار راهی الکوزی مزار شریف توسط طالب ظالم تخریب شد. قرار خبر فارسی نیوزBBC روز ۱۷ اسد ۱۴۰۰م مطابق ۸ جولای ۲۰۲۱م از اوایل دهه نود تا ۲۰۰۱م حدود ۷۰٪ آتار باستانی موزیم کابل توسط طالبان به غارت رفته و نابود شده است، در داخل موزیم مجسمه های باستانی را با چکش و سلاح تکه تکه کرده اند، نقاشی ها به سرقت برده شده و بازار دلالان آثار باستانی را چاق ساخته شد. متاثر ترین حادثه تخریب مجسمه بزرگ بوداست که در ماه مارچ ۲۰۰۱م با پنجاه هزار کیلوگرام باروت، دوصد ماین ضد تانک و جهار بمب ۱۵۰۰ کیلوگرام در محضر وزیر دفاع ملا عبید الله، والی سرپل ملا عبدالمنان، قوماندان شهزاده و لعل محمد بمب ساز تخریب گردید. علاوتآ گروه ۱۵ نفری طالب ها بشمول ملا نور الدین ترابی وزیر شریعت، قدرت الله مجال وزیر فرهنگ (؟) و اطلاعات برای جابجا ساختن مواد منفجره در سوراخ های داخل مجسمه فعال شده بودند (هفته نامه امید شماره ۴۶۵ مورخه ۱۹ مارچ). علاوه از تخریبات آثار باستانی در پی نابودی زبان و عنعنات فارسی / دری برآمده مردم را جبراٌ به تحریر و گفتار زبان پشتو وادار داشته به عرایضی که به فارسی نوشته میشود توجه نمیشود. نوشتن این چند مثال جگر خراش که طالب ظالم بر فرهنگ باستانی ما حمله برده لطمه وارد ساخته اند با چشمان نمناک همراه بود و هم ندانستم که چطور چند نفر جاهل بی فرهنگ اجنت کامنویلت برای تباهی ثروت ملی خود که نمیتوان بر آن ارزش گذاشت چنین جنایت را مرتکب شود. بناء، در باره ای تکرار نکردن این نوع مشکلات خائنانه فرهنگی نکات ذیل را عرض میدارم:
*فرهنگ، برای یک ملت یا Nation بنیاد هستی دانش، ادب و معرفت شان است باید بنظر
قدر دیده شود.
* بی دانشی، بی ادبی و بی معرفتی در ادبیات ملت جاه ندارد.
*فرهنگ، تعلیم و تربیت قوی و فرزانه با خود دارد؛ باید تقویت شود.
*فرهنگ، داشتن آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت است که باید تا حد قربانی محفوظ
نگاه شود.
*ملت و یا قومی که از فرهنگ خود دفاع نمیتواند منتظر مرگ تدریجی باشد.
*ملت یا قوم بی فرهنگ جزء جامعه انسانی و مدنی بوده و یا شده نمیتواند.
*آنچه طالب در حق آثار باستانی مخصوصا بودا نمود در جهان خود را بی فرهنگ معرفی
نمود و دین اسلام را بدنام ساخت؛ از این نوع جنایت جلوگیری به عمل آید.
*مولانا بیک ملت مربوط نیست او خزینه بی بهای فرهنگی جهانی میباشد. چنین ابر مرد
افغانستانی در جهان تقدیر میشود، شرم است که در ملکش چند بی فرهنگ حتی نگاره -اش را که به چه زیبایی نقاشی شده متحمل نشده تخریب میکنند؛ عاملین به محکمه
رجعت داده شود.
*افغانستان مهد آثار فرهنگی باستانی تاریخی نایاب است جلو دلالان این آثار گرفته شود.
*از شروع فعال ساختن طالبان تا ۲۰۰۱م از یکصد هزار آثار باستانی قرار فارسی نیوز BBC
حدود ۷۰٪ آن توسط طالبان به غارت برده شده است؛ این مجرمان پیدا و به محکمه
رجعت داده شوند.
*"ترور باستان شناس شهیر وطن عزیز احمد پنجشیری و قتل عبدالله هاتفی نویسنده و تاریخ
نگار در اگست ۲۰۲۱م ظلم واضح بوده نشان میدهد که طالب نسبت به تاریخ پیشینه فرهنگی افغانستان عزیز هر گز تغییر نکرده اند".
*دزدی، فروش و تخریب آثار باستانی جنایت شمرده شده عاملین به محکمه سپرده شود.
*"از جمله زبانهای افغانستان"، زبانهای ازبکی، پشتو و فارسی / دری رسمیت داشته مساوی
شمرده شوند و با جدیت برای پیشرفت و نگهبانی آثار مطبوع و غیر مطبوع شان
اقدامات عملی صورت گیرد.
نوت: این بود آنچه با تاثر و تاسف عمیق از دست دادن آثار باستانی و تخریب موزیم کابل
تقدیم شد: امید باستان شناسان ما در زمینه معلومات بیشتر میسر سازند.
استفاده ای نا درست از دین: دین مبین اسلام از مکمل ترین ادیان است. متاسفانه از دین اسلام سوء استفاده از قرنها به اینطرف توسط خود مسلمان ها و ادیان، مذاهب و کیش های دیگر صورت گرفته است. از دین متبرک اسلام به حیث حربه های سیاسی به ضد مخالفین و یکدیگر نیز به راه افتاده است.
علمای نام نهاد و حتی جید نیز در تفسیر و معنی قرآن پاک با پیروی از ادبیات مفسرین قدیم مرتکب اشتباهات شده اند که متاسفانه در پی اصلاح آن نه برآمده اند. با تاثر عمیق آن دانشمندانی که کوشیده نظر به تخصص شان در معنی و تفسیر قرآن مجید اصلاحات بیاورند به عوض همکاری انها را تکفیر کرده تحقیقات شان را به نظر مردم واهی جلوه داده اند. این عکس العمل ها سوالات زیاد خلق کرده هست. ندادن پول تقاعد علاوه بر اینکه خلاف اوامر خداوند است غصب ظالمانه است. کشیدن استادان دانشگاه از اپارتمان های پولی تکنیک ظالمانه است، در قرآن مجید در حدود ۲۰۰ مرتبه در باره ای ظالم و مظلوم اوامر صادر شده است. بناء، برای رفع این اشتباهات و استفاده ای نا درست از تعلیمات دین متبرک اسلامی پیشنهادات ذیل را تقدیم مبدارم، امید که بر من فتوای تکفیر صادر نشود:
*امام های تربیه یافته ای مدارس معتبر با اسناد معتبر استخدام شود.
*تفسیر و معنی قرآن پاک از طرف علما، محققیتن به زبانهای ساده محل صورت گیرد.
*از احادیث نبوی که مطابق تعلیمات قران مجید است استفاده شود.
*یک جمع از علما تعیین گردد تا احادیث صحیح را جمع آوری نموده تدریس نمایند.
*تفسیر قرآن پاک توسط علمای دین و دیگر تخصص ها مانند طب، جیولوجی، اقتصاد،
تاریخ، فلسفه، ریاضیات، نجوم و دیگران صورت گیرد.
*از کسانیکه در تقویت دین اسلام با ادبیات نوین تحقیق و تالیفات دارند به هر لسانی که باشد
حمایت جدی صورت گیرد.
*از کسانیکه در خارج از کشور عالم دین هستند و از دین معلومات عمیق دارند فقط برای
روشنی اذهان خطیب های مستعد هستند عوض تکفیر درب همکاری باز شود.
*سوال های که مرتدان به انواع گفتار و چرب زبانی ها جهت پخش بی دینی ترویج داده اند
بدون دو و دشنام جواب های علمی و منطقی ارائه شود؛ به رساله "لحظه باجوانان:
در باره ای گفته های یک مرتد" تتبع و نگارش داکتر دستگیر و خلاصۀ به انگلیسی که شاهمامه نیدرلیند (info@shahmama.com) ناشر آن است و به تازه گی از طبع برآمده مراجعه شود.
*وقت آن است که دشمنان دین اسلام را شناخت، طرز العمل شان را درک کرد، به دام رشوه و
توطئه های شان که دین و دنیا را تباه میسازد نباید افتاد.
*به تعلیمات افراطی دیوبندی و ایجاد مدرسه های وهابی افراط گرا که ممکن انتحاریون آینده
را تربیه نمایند پایان داده شود.
*زن ها که مادران آینده ای کشور اند بنظر احترام دیده شده برای دانشمندان و نخبگان زنان در
عرصه های مختلف باید موقع داده شود تا در زمینه تحصیل علوم مورد علاقۀ شان تحقیق نموده برای رشد شان حمایت های مادی و معنوی فراهم گردد.
*پول تقاعد پول پاکیزه و حلال است. خلاف اوامر قرأن مجید رفتار نشود.
*اخراج استادان دانشگاه از اپارتمان های پولیتکنیک یک عمل ظالمانه است؛ توقف داده شود.
نوت: این بود آنچه من به اساس تعلیمات دینی خود و جلوگیری از افتادن جوانان ما در دام مرتدان حضور تان تقدیم کردم. برای تکمیل این لست به دانشمندانیکه در امور دینی از منابع معتبر دوکتورا و یا تالیفات متعدد در معرفی احکام اسلامی دارند ضرورت مبرم داریم.
عدالت اجتماعی و عدم مساوات: با تاسف این دو مروارید یک جامعه مترقی و محفوظ و امن سالهاست که از ادبیات مربوطه ناپدید شده است. بدون عدالت و مساوات هیچ کشوری به زینه های ترقی و تعالی صعود نمی تواند. در کشوریکه که سیستم عدلی و دادگاهی با مفسد و رشوه خوار مشبوع شده باشد توقع عدالت نباید داشت. سیستم عدلی و قضایی که از مصالحت کار گرفته به مفاد فرد دلخواه فتوا میدهد و بیگناهان را محکوم به سزا میکند ظلم جابرانه است که بر مردم نازل کرده اند. مساوات به اندازه زیر پا شده بود که شهید میوندوال نام حزب خو د را مساوات گذاشت. این عدم مساوات در زمان اشرف غنی به اوجش رسید مثلاٌ یک مرد هزاره کاندید پست اکادمیک با اسکور ۳۵۰ رد شد اما یک پشتون با اسکور ۱۵۰ انتخاب گردید. بناء، برای با وجود آوردن عدالت و مساوات موارد ذیل پیشنهاد دارم:
*قاضیان صادق و دانشمند که تحصیلات عالی دارند انتخاب گردد.
*تبعیض و قوم داری و مصلحت در سیستم عدلی جای ندارد و اجتناب شود.
*مدعی العموم های صادق وطندوست و دانشمند مکافات ببینند نه مجازات.
*عدالت به سیستم مدنی و شرعی عیار گردد.
*مساوات در هر سکتور شخصی و دولتی حتمی شمرده شود.
*مقرری ها و کاندید ها به اساس استعداد، دانش و تجربه صورت گیرد نه به اساس سهمیه دادن.
نوت: این بود نظر من، امید متخصصین عدالت و مساوات آنرا مسلکی تر بسازند.
کمبود وطن دوستان راستین: وطن دوستان راستین برای حفاظت فرهنگ و نوامیس ملی خود تا آخرین قطره ای خون میجنگند، توطئه های ضد وطن را کشف میکنند وبا تهدید های دشمن وقعی نمیگذارند. وطندوستی نه تحصیل میشود و نه برایش ترینینگ وجود دارد فقط ضمیر شخص و یا ملت است که در آنها چون موهبت الهی اهدا میگردد. من جرات آن ندارم که به فرد یا یک ملت بگویم شما چگونه وطندوست باشید. ترقی، امنیت و افتخار کشور مرهون وطن دوستان باشعورهست. حب الوطن من الایمان که ملت خواهی و دوستی وطن را نظر به تعاملات قومی جز ایمان خوانده است فراموش شده است.
*بحث و مذاکره در باره ای وطن دوستی باید در مکاتب و دانشگاه ها صورت گیرد.
نوت: امید متخصصین بشر شناسی و سیکولوجی درین قسمت کمک نمایند.
ملیت و هویت: ملت را دهخدا "دین و کیش، و شریعت و از نگاه حقوق بین الملل عمومی دسته ای از افراد انسانی که عموماٌ در خاک معینی سکونت اختیار کرده و دارای وحدت نژاد و زبان و مذهب میباشند به طوری که این وحدت برای آن افراد طرز فکر و همزیستی بین آنها پدید آورد تعریف کرده است و هم ملیت را قومیت، مجموعه خصایص و صفات ملتی شناخته است:
نه شیوۀ ملیت و نه رسم تمدن نه رابطۀ طایفه نه قاعدۀ حی"
(ملک الشعرا بهار ج ۲ دیوان ص ۳۱۶)
هویت یا هویه را دهخدا "عبارت از تشخیص که میان حکیمان و متکلمان مشهور است و آنرا عبارت از حقیقت جزئیه خوانده است". یعنی هویت، شناخت با جزئیات حقیقی نه مصنوعی و ساختگی میباشد. در سوره شماره ۴۹ الحجرات آیه ۱۳ خداوند میفرماید: "ای مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را به قبایل و شعبات (پاورقی پیام نور، جمع شعب ص ۱۱۴ جزء ۲۶: قبایل بزرگی که دارای نبیره های کوچک و بزرگ هستند) گردانیدیم تا با یکدیگر معرفت حاصل کنید. به تحقیق گرامی تر شما نزد الله متقی تر شماست. به تحقیق خداوند دانای باخبر هست". با یکدیگر معرفت حاصل کردن که هدایت قرآن مجید است از طریق شناخت و یا تشخیص یک دیگر که امروز شناسنامه یا هویت نامه است بر ما واجب میگردد تا این هویت را که از یک پدر(مذکر) و یک مادر (مونث) بدنیا آمده ایم هیچوقت فراموش نکنیم. در ادب المفرد در حدیث شماره ۴۳۳ صفحه ۲۹۹ ترجمه احراری از ابوذر روایتی دارد که رسول الله ﷺ فرموده است: "کسی که خود را به غیر از پدر خود نسبت دهد در حالی که آنرا میداند، همانا عمل کفر مرتکب شده است، و کسی که خود را به قومی نسبت دهد که متعلق به آن قوم نباشد جایگاه خود را در آتش دوزخ آماده نماید، و کسی که مردی را کافر می خواند یا به او بگوید: دشمن خدا و او چنان نباشد، نسبت آن به گوینده ای آن بر میگردد" این حدیث را البانی حدیث صحیح خوانده است اما در صحیح بخاری و صحیح مسلم پیدا نشد . بناء، نکات ذیل را تقدیم میدارم:
*ملت افغانستان متشکل از افراد انسانی است که همه درین خاک حیات بسر میبرند.
*ملت افغانستان که از اقوام و اقشار مختلف ترکیب یافته باید باهم متحد شوند.
*این اتحاد بین افراد باید عامل عمده برای طرز فکر و همزیستی مسالمت آمیز باشد.
*ملت افغانستان باید برای شناخت یکدیگر از ته دل اقدام ورزند.
*کسی نباید پدر کسی دیگر را پدر خود بشمارد مثلا ادعا شده که پدر تاجک ها سامان خدا که
نبیره اش سامانیان هستند و از پشتون ها قرار تاریخ حسین شاهی (۱۷۹۸م) صفحه
۳۱ قیس عبدالرشید از نبیره بنی اسرائیل یا حضرت یعقوب نوشته شده است.
*با دلایل فوق باید هویت هر قوم شناخته شده محترم شمرده شود اگر هرکس افغان یا پشتون شود
پدر دیگران را پذیرفته اند که خلاف آیه و حدیث است.
*ملیت که قومیت است هر قوم حق دارد دارای فرهنگ و کلتورخود باشد و دیگران آنرا محترم
بشمارد.
نوت: برای حل مشکلات هویت و بگو و مگو های زیاد مساعی زیاد به خرچ دادم تا این مشکل
از طریق اسناد حل گردد و همه عوض افغان بودن باید خود را افغانستانی بدانیم که نشانه دوست داشتن افغانستان مهد مادری ماست؛ تصمیم از شماست: مردم و ودلتمردان......
نبود اتفاق : که قرار دهخدا با یکدیگر موافقت کردن است:
پشه چو پِر شد بزند پیل را با همه تندی و صلابت که اوست
مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را بدرانند پوست
(حکایت شماره ۲۷ گلستان سعدی صفحه۳۱۴)
متاسفانه این روش عالی که باید از قلب بر خیزد رو به نابودی است. احساس ما که میلان به اتفاق داشته باشیم متزلزل است. حزب با یک اندیشه تاسیس می شود تا چندی بعد منقسم گردد. حزب کمونست خلق و پرچم شد و حزب جمعیت به استاد عطا محمد نور و صلاح الدین ربّانی تقسیم گردید. در پاکستان گروه های مختلف نشانه بی اتفاقی بود. این نوع بی اتفاقی به نفع دشمن و ضرر مردم تمام میشود . بخاطر دارم که هم صنف شهید، وطن دوست و دانشمند من طاهر بدخشی در صنف هشتم لیسه حبیبیه اتفاق را که محمود طرزی هر حرف آن ا- ت – ف – ا – ق را که معانی عمیق داشتند بیان کرد و خیلی ها لذت بخش بود؛ کاش بخاطر میداشتم که حضور تان تقدیم میکردم. اتفاق سازنده و بی اتفاقی کشنده است. بناء، برای متّفق شدن و متّفق بودن پیشنهادات ذیل دارم:
*اگر بیک اندیشه باورمند نیستید به آن گروه نپیوندید.
*کوشش شود با همدیگر موافقت پیدا کرد.
*زود رنجی دشمن اتفاق است بهتر است پرهیز شود.
*قبل از تهمت بستن در موضوع که آیا به نفع مردم و کشور است فکر عمیق صورت گیرد.
*بی اتفاق گنجینه طلایی برای دشمن است و برای ترویج آن بیلیونها دالر خرچ میکنند.
*انتقاد سازنده، سازنده است ولی انتقاد مخرب بی اتفاق بار میآورد، انتخاب از شماست.
*تفاوت ها باید از راه بحث و مذاکره و حتی میانجی حل شود تا اتفاق نجات یابد.
*تبصره های واهی که فکر میشود بی اتفاقی خلق میکند نادیده گرفته شود.
*بحث های تاریخی اقوام مختلف به تنگ نظری، نفرت و بی اتفاقی تعبیر نشود.
*از خود گذری در گفت و شنود به اتفاق قدرت میبخشد خوبست بعضا عملی شود.
نوت: این بود نظر من، امید میرود که توسط متخصصین فن با کنفرانس ها و مصاحبه ها گسترده تر شود.
شناخت دشمن: فرهنگ فارسی عمید دشمن را چنین معرفی نموده است: بدخواه، عدو، خصم، ضد دوست، کسی که بدی و زیان کسی دیگر را بخواهد و کینه از او در دل داشته باشد. متاسفانه افرادی وجود دارد که هر کس مخالف آیدیالوجی شان سخن گفت اورا دشمن میشمارند. دشمنی کلمه منحوسی است که در قرن ۱۸ توسط انگلیس ها و در قرن بیست توسط روسها معرفی و دامن زده شد. زیرا این دشمنان دین و دنیای ما آرزو ندارند که ما "پشه در گوش فیل" باشیم یا "مورچه آسا" اتفاق داشته باشیم. اتفاق مردم ما شکست دشمن است. در محیطی که دوست و دشمن شناخته نشده باشد بحران های جبران نا پذیر رخ میدهد. دشمن چهره های متنوع دارد. دوستان جانا جانی شما را برای تان دشمن و قاتل تان ساخته میتوانند. بیسوادی هم دشمن سر سخت جوامع ما میباشد. انترنت و هوشمند مصنوعی (AI) دشمن جدی و مفاسد دیگر است. لیکن دشمن حقیقی کسی، گروه یا کشوری است که بر کلتور و فرهنگ ما حمله دارد و برای تباهی آن کوشان است. بد نیست درینجا بیتی از شاعر شیوا بیان و سخن سرای نیکوی ما دکتر شیبا رحیمی را تقدیم دارم:
بی سبب آن نیست که شاعر بگفت نکته زیبا او چه ماهر بگفت
دشمن دانا که غم جان بود بهتر از آن دوست که نادان بود
بناء، نکات ذیل را پیشنهاد میکنم:
*عنعنعه دشمن داری باید ملعون شمرده شود.
*وطن دار به هر قوم و زبان و دین و مذهبی که باشد دشمن نیست.
*باید گیلاس عوض نیمه خالی نیمه پر دیده شده وطن دار نباید دشمن فکر شود.
*دشمن را باید از خم خم رفتنش تشخیص نمود و بر ضدش اقدام کرد، گریز جواب نیست.
*دشمن حقیقی کسانی اند که قرنها در پی تخریب، جنگ ها و بی اتفاق در ملک ما بودند.
*در انتخاب دوست به نظرمن باید پرانوید بود.
*مقوله ای است که میگوید: "با هرکس بخند ولی بر هرکس اعتماد مکن".
*دشمنان عنعنوی مانند انگلیس و کامنویلت آن به دوست تبدیل نمیشود؛ باید ناظر اوضاع بود.
*جوانان باید از دشمنان دین و دنیای ما آگاهی حاصل کنند.
*کمک های دشمن برای ما نه بلکه برای جمع آوری مفاد خود شان است؛ هوشیار باشید.
*معمولاً متّفق شدن منبهه بکار دارد. منبهه ما حکمرانی گروه طالبان ظالم است؛ متفق شوید.
بی اعتمادی: اعتماد را فرهنگ فارسی داکتر معین چنین معنی داده است: تکیه کردن بر، وا گذاشتن کار به کسی، وثوق، اطمینان، اتکاء به خود. بدون اعتماد به خود و یا دیگران پیشرفت امور روزمره دشوار میشود. امروز استخدام به اساس اعتماد صورت میگیرد تا به مامور یا مستخدم امور محوله را اعتماد گرد و به او واگذاشت. ولی برای اینکه اطمینان حاصل شود ریفرنس ها خواسته میشود تا فرد قابل اعتماد انتخاب شود. اعتماد کسب میشود داده نمیشود. بناء، نکات ذیل را پیشنهاد میکنم"
*اگر اعتماد شکست ترمیم آن خیلی ها گران تمام میشود؛ از شکست اعتماد حذر شود.
*برای جلب اعتماد باید ساعی بود.
*کینه ورزی زهر کشنده ای اعتماد است.
*اراده ای استقامت باید موجود باشد قسمیکه شهید میوندوال استاد منطق در لیسه حبیبیه،
دیپلمات و مطبوعاتی متبحر در پای استعفا نامه خود به شاه نوشت:
لکه ونه مستقیم په خپل مکان یم که خزان راباندی راشی که بهار
(دیوان عبدالرحمان بابا صفحه ۳۵ یونیورسیتی بوک اجنسی)
*برای جلب اعتماد، "اهداف صادقانه" شریک ساخته شود.
*چالاکی، وعده خلافی، در جان زدن، و فریبکاری اعتماد را از بین میبرد.
نوت: این بود آنچه من از تجارب شخصی و طبابت خود آموخته ام ولی به گسترش بیشر ضرورت دارد که باید متخصصین فن کمک نمایند.
همسایه ها: افغانستان همسایه های عجیبی دارد. همسایه های شرقی و غربی مسلمان ها هستند. قرآن مجید در سوره نمبر ۴ النساء آیه ۳۶ در باره ای همسایه فرموده است: "....به همسایه نزدیک و همسایه دور و معاشر دوست و نزدیک نیکی کنید...". احادیث متعدد رسول الله در بخاری (ترجمه احراری جلد ۶ ص۵۰۴) در کتاب ادب باب ۲۹ زیر عنوان "گناه کسی که همسایه اش از شرار ت هایش در امان نباشد" ذکر گردیده است. متاسفانه هیچ یک شان نه از قرآن و نه از حدیث پیروی دارند. مخصوصا پاکستان با تربیت طالب و جنگ های نیابتی تباه کن، در افغانستان کسی را نگذاشته اند، که بدون گزند مانده باشد. همسایه شمالی ما در وقت اتحاد جماهیر شوروی از طریق کمونست ها بر ما حمله کردند و نزد من مسؤول همه نا به سامانی های امروز ما هستند. چین درین اواخر از طریق پاکستان شروع به شرار ت کرده است. بناء، نکات ذیل را پیشنهاد میکنم:
*قوای سرحدّی منظم و قوی به کار آغاز کند و گزمه های هوایی و زمینی مرتب انجام یابد.
*مهاجرین که از هر دو طرف به افغانستان رجعت داده داد سجل شده نشان انگشت شوند.
*از تصادم سرحدّی جلوگیری شود.
*از ورود و صدور مواد قاچاقی جلوگیری صورت گیرد.
*بر امور گمرکات بنادر سرحدی نظارت جدی با تقرر مامورین صادق صورت گیرد.
*از تجاوز پاکستان که مایل ها در سرحدات جنوبی پیش آمده اند تحقیق صورت گیرد.
*تهانه های که در خاک افغانستان تعمیر شده ملکیت افغانستان شمرده شود.
*از ورود جاسوسان همسایه ها در سرحدات شرقی و غربی به جدیت جلوگیری شود
نوت: این بود آنچه ما هر روز میشنویم و متاثر میگردیم ولی مامورین امنیتی و نظامی میتوانند به صورت گسترده تر پلان ها طرح نمایند.
خارجی ها: مقصد من مداخله انگلیس، روسیه و امریکا است که زندگی مردم رنج کشیده و ستم دیده ای ما را به جهنم مبدل ساخته اند. لیدر این گروپ انگلیس است که اضافه از ۲۸۰ سال بر ملک ما تجاوز نموده است. یک گروه پتان یا پشتون را جهت بر آوردن اهداف خود گاهی به ضد روسیه و زمانی به ضد ایران و نا آرامی منطقه از طریق عضو کامنویلت خود پاکستان حمایت و کمک کرده است. همفر جاسوس شان پرده از اسرار شیطانی وزارت کامنویلت برداشته اثرش را باید هر فرد مسلمان بخواند و به دقت بخواند. برای همه تجاوز روسیه شوروی بر افغانستان آشکار بوده فامیلی نیست که از گزند انسان کشی شان متضرر نشده باشد. از کشتن شاگرد صنف هشتم حبیبیه تا ملنگ چرسی روی بازار تا محصلین و استادان دانشگاه ها تا تاجران و فارمسیست ها تا سالخوردگان ۸۰ ساله تا مخالفین سیاسی همه را به قتل رساندند. امریکا از طریق دامن زدن جنگ های نیابتی که پاکستان بر ملک ما وارد ساخت و جوانان ما را به قتل رسانید؛ ملیونها افغانستانی ها را تبعید دیار بیگانگان ساخت. حرکت های ظاهراٌ دوستانه اجنت های خود را با مصرف بلیونها دالر بر دوش مردم وطن ما تحمیل نمود. داعش را خلق کردند و طالب تروریست را بر مردم ما حاکم ساختند. بناء، چند کلمه پیشنهادات ذیل را عرض میدارم:
*اینها زیر هر نام و نشانی که حمله میکنند حربه قوی شان دالر است؛ نباید در دام افتاد.
*همیش متوجه بود که پلان های امدادی شان برای مدد مردم است یا وسیله برای بر کرسی عمل
تکیه دادن اهداف.
*وقتیکه پلان امدادی همراه با تهدید باشد باید دانست که زیر کاسه نیم کاسه وجود دارد.
*همه افغانستانی ها خاین و اجنت نیستند ولی باید با درک "زبان جسم شان" و تکرار استفاده های
نا جایز شان اجنت های خارجی را شناخت و پرده از چهره ها برداشت.
*هر کشور حتی امریکا به کمک اقتصادی و پولی ضرورت دارد ولی پیمان ها باید بدقت علاجی
شود.
*اجنت ها و خاینین تحت هر پوششی که خود را پنهان کرده اند پیدا و بسویه محلی، کشوری و
جهانی محاکمه شوند.
*کوشش شود تا حتی المقدور از منابع مادی و معنوی خود استفاده نمود.
*بروز (20 نوامبر) از تلویزیون افغانستان انترنشنل شنیدم که امریکا به وزیر داخله سر پرست
افغانستان چهار بلیون افغانی با اقساد چند صد میلیونی داده است؛ بفکر من میخواهند باز این بار مرد مسلمان متدین را مانند رژیم های سابق در جال خود گیر سازند و توسط وی توطئه های جدید بکار اندازد؛ خطر ناک است!
نوت: این بود آنچه به نظر من مهم جلوه میکرد اما برای گسترش جدی و بیشتر آن به متخصصین راستکار و وطن دوست ضرورت حس میشود.
مسایل اجتماعی: افغانستان کشور اقوام و اقشار مختلف است. رسوم و عنعنات اجتماعی متعدد که بعضی
شان بی نهایت غنی میباشد مترافق است. با تاسف که این رسم و رواج ها با کلتور های غربی، پاکستانی، روسی و ایرانی ملوث گردیده است. از جانب دیگر بعضی از این رسم و رواج ها با خرافات عربی بحدی غرق شده اند که دین اسلام را بد نام ساخته جامعه سلیم ما را به یک مرکر وحشت و بربریت مبدل ساخته است. مشکل مهم اجتماعی ما در داخل و خارج مرز خلاف رفتاری آداب معاشرت است. بناء، پیشنهادات ذیل را حضور تان تقدیم میدارم:
*به رسم و رواج همه اقوام و اقشار باید احترام قایل بود.
*از خرافات شویست و دودی و جادو که مصرف بیجاست پرهیز نمود.
*عنعنات افغانستانی خود را محترم باید شمرد.
*آداب معاشرت را که ریشه دینی و مدنی دارد حتمی است که مراعت کرد.
*یکدیگر را با الفاظ زشت یاد نکنید؛ این آیه قرآن مجید است: و لا تنابزو با لاقلاب (الحُجُرات 11)
نوت: من آن فکتور هایی را که به نظر من سبب مسموم شدن جامعه سلیم میگردد تقدیم کردم. از
تعلیمات آداب معاشرت پروفیسور فرید یونس که تا حال ۵۹ عنوان را در فیسبوک، وتساپ، صفحه الکترونیکی فرید یونس و سایت کانون اندیشه افغانستان نشر شده است راهنمای خوب علمی، دینی و مدنی بوده میتواند. و هم از علمای دین و متخصصین سوسیولوجست متمنی ام که در موضوع بیشتر روشنی اندازند.
اخلاق دانشگاه: دانشگاه کابل در اوایل قرن بیست با دانشکده طب و دانشکده حقوق بکمک ترکها و فرانسوی ها تاسیس شد. در اواخر قرن بیست و شروع قرن بیست ویک تعداد زیاد دانشگاه های شخصی و دولتی بشمول "یونیورسیتی امریکایی در کابل" و ولایات ظهور نمود که شاگردان مستعد و دانشمند به جامعه تقدیم کردند. با ظهور طالب جنجال های زیاد روی اصطلاح پوهنتون و دانشگاه خلق شد که ریشه تعصب لسانی به مفاد لسان پشتو داشت. تروریست های طالب بر دانشگاه حمله بردند و محصلان را به قتل رساندند. بیخبر ازینکه اصطلاح پوهنتون و رتبه های علمی پوهیالی تا پوهاند توسط پروفیسور دکتور احمد جاوید یک فارسی/ دری زبان بدون تبعیض لسانی طرح شده بود و اصطلاح دانشگاه قدامت هفده قرن با تاسیس دانشگاه جندی شاپور دارد. فرهنگ اکادمیک به فرهنگ دهشت و ضدیت به علوم عصری که علم کفار تاپه زده شد تبدیل گردید. دانشگاه ها را مسدود کردند تا بتوانند به کوریکولوم مترافق شریعت اسلامی یا همه تدریس به لسان پشتو شود باز نمایند. عضو مهم جامه که اهل اناث اند از تحصیل علوم دانشگاهی محروم ساختند. اخلاق دانشمندی به اخلاق ضد تحصیلات که ضد "طلب العلم فریضة علی کل مسلم، اقراء و القلم و ما یسطرون" و "علم را طلب کن و لو در چین باشد"، تبدیل گردید. طالب ظالم جامعه دانشمند را بیک جامعه دور از علم و دانش و تکنالوجی و عقب مانده از کاروان تمدن که با زحمات زیاد به جایی رسیده بود، تبدیل نمود. دانشمند بزرگوار عنایت شریف در پروگرام رویداد ۱۲ دسمبر سال ۲۰۲۲م خود چنین بیان داشتند: "وزیر تحصیلات عالی طالبان که خود را شیخ الحدیث می نامد گفته است، رسول الله فرمود: به زنان خواندن و نوشتن یاد ندهید پشم ریشتن نشان دهید" و ادعا کرده که حدیث صحیح و مؤثق است؛ چو کفر از کعبه خیزد کجا ماند مسلمانی! رپیس جدید دانشکاه تخار امر داده که از واژه های بیگانه دانشگاه ودانشکده در ترانسکریپت و دیپلوم استفاده نکنند. بناء، پیشنهادات ذیل را عرض میدارم:
*مادران دانشمند و مزین با علوم عصری فرزندان دانشمند که قوی، سالم، هوشمند که به اسانی
در دام فتنه گرها نه می افتند به جامعه تقدیم میکنند؛ باید هرچه زودتر درب دانشگاه ها
به رخ جوانان اناث ما با کوریکولوم علوم عصری و تکنالوجی باز گردد.
*دانشگاه های افغانستان باید به ستاندرد بین المللی دوباره به تحصیل بپردازند.
*علوم عصری که ممکن بعضاٌ از طرف متخصصین غربی و شرقی تدریس شود طالب ظالم
فتوای علوم کافرداده اند؛ نماینده جهالت و نادانی است. خدواند ﷻ است که "علم الانسان ما لم یعلم" یعنی به "انسان " نه ملا و مولوی علم آموخت؛ این نوع روش ضد اسلامی توقف داده شود.
*دانشکده ها محل بحث و مذاکره علمی و تحقیقاتی است نه مرکز تبعیض لسانی؛ مثل یک
محصل اکادمیک و متمدن روش باید داشت نه اجنت تبعیض.
*استادان دانشگاه به اساس کریدت های علمی و آثار نشر یافته بکر انتخاب گردند نه با کریدت
های جعلی خریده شده از مراکز گمنام و بد نام؛ روش انتخاب استاد جدٌاٌ مرور گردد.
*سوال های کانکور شمول به دانشکده باید محفوظ بوده به بیرون رخنه پیدا نکند، مجرمین
قروش سوال شدیداٌ مجازات شوند.
*محصلان باید به اساس لیاقت سه سال اخیر مکتب و موفقیت امتحان کاتکور بدون تبعیض به
دانشکده مورد انتخابش داخل ساخته شود.
*با رؤسای جاهل و متصدیان قومپرست که زبان اکثریت مردم را "واژه بیگانه" میدانند سویه
تدریسی و علمی معدوم شده در دانشگاه ها نفاق و تشدد خلق می گردد؛ این نوع خیانت
به زبان دری توقف یابد و عاملین شرر انداز به محکمه رجعت داده شود.
نوت: این بود آنچه من به اساس تجربه ده ها سال و آشنایی به سیستم های دانشگاهی یونیورسیتی
های افغانستان، انگلستان و امریکا حضور تان تقدیم نمودم ولی متخصصین تعلیم و تربیه
دانشگاهی باید در زمینه کمک نمایند.
صحت عامه: صحت سالم در یک جامعه که می خواهد فعال و مترقی باشد ضروریست. امور صحت عامه باید صادقانه در پرتو اخلاق طبابت و کُد هیپوکراتی با مامورین اداری و افراد فنی و متخصصین
اجراآت نماید. در وقتیکه ما محصل طب بودیم در پولی کلینیک مرکزی در پل باغ عمومی مریضان رایگان با ادویه مناسب تداوی میشد. دوکتوران و استادان دانشگاه طب معاینه خانه داشتند که صادقانه و عالمانه با وفاداری به تعهدی که به کُد هیپوکرات داشتند مریضان را معاینه و تداوی میکردند. استادان از شاگردانیکه به معاینه خانه شان جهت تداوی مراجعه میکردند فیس نمی گرفتند. شاد روان مرحوم پروفیسور عثمان انوری با یک نوت من به خانه سامان معاینه خانه اش مادرم را از مرگ حتمی نجات داد. امروز اکثر دوکتوران به دوا فروش شریک هستند، نسخه های مینویسند که در دادگاه اخلاق طبابت جرم است. سیستم طبابت که اینجانب با پروفیسور قدرت الله مجددی در Afghanistan Studies Journal The یا جورنال مطالعات افغانستان در جلد چهارم سال ۱۹۹۳م ناشر دانشگاه نبراسکا در اوماها،نوشته بودیم و پیشنهاد عملی، ارزان و ساده با خود داشت نادیده گرفته شد چون همه باید از NGO کشور های ذی علاقه پیروی میکردند و صدها ملیون دالر ته و بالا میشد. طب اجتماعی و وقایوی رو به تزلزل است. کس نتوانست که سیستمی را پیاده سازد تا دست "تاجران قاچاق مریضان" به هند و پاکستان کوتاه شود. صحت زنان در زمان طالب ها نظر به نبود اهتمامات صحی که خاصه خانمهاست امروز بدتر از زمانیست که محترم زهره راسخ با همکارانش به نشر رسانده اند:
(Rasekh Z, Bauer HM, Manos MM, Icoplano V.
Women’s Health and Human rights in Afghanistan. JAMA 1998;280 (5): 449-55)
بناء، با تجارب چهل سال در طب اکادمیک جراحی و تحصیلات در کالج شاهی جراهان هدنبره و لندن پیشنهادات ذیل را تقدیم میدارم:
*پرکتس طبابت در افغانستان به ستاندرد بین المللی عیار گردد.
*صحت مردم جدی گرفته شده سیستمی ایجاد گردد که خادم مریض باشد.
*فیس معین برای دوکتوران به سویه های مختلف تعیین گردد.
*زایشگاه ها برای ولادت صحتمند و تولدات سالم ضروریست؛ نبود این سرویس جنایت است.
*قابله ها و نرسها بدون تعصبات خرافاتی برای خدمت به خانمها تعلیم و تربیه شوند.
*از فعالیت های تاجران قاچاق مریض، دوکتوران شارلتان و مفسد و کارکنان صحی که در قریه
خود را دوکتور معرفی نموده قانوناٌ جلوگیری شود.
*در مرکز هر ولایت شفاخانه های مجهز چندین تخصصی آباد گردد.
*از سیستم که طی سال ها مفید ثابت شده حمایت شده تقویت شوند.
*از رقابت سلیم کارکنان طب استقبال شده حمایت شوند.
*شعبات متعدد که برای تشخیص اهمیت دارند بصورت مسلکی دوباره بکار آغاز نمایند.
*جنگ ها، و ضربه های انتحاریون سال های متعدد اکثر مردم را متضرر ساخته فشار بیکاری
و ستم کاری بر صحت دماغی شان صدمه وارد ساخته است؛ شفاخانه های صحت
دماغی به اساس استندارد بین المللی فقط برای بهبود صحت مریضان تاسیس شود.
* طبابت با تعویذ و جادو یکجا جدا جلوگبری شده عاملین به محاکمه رجعت داده شوند.
*طب اجتماعی، فامیلی و وقایوی به ستاندرد بین المللی دوباره عملا بکار شود.
*مراکز تخصصی انتانی که سالانه وفیات زیاد دارد باید در هر ولسوالی به استاندارد بین المللی
تاسیس شود.
*اطاق های عاجل مجهز به تداویهای پیشرفته قلبی تنفسی به استاندرد بین المللی آغاز یابد.
*از طرح حلف دوکتوران که توسط انجمن دوکتوران اسلامی امریکای شمالی در کتاب "شناسایی
با اخلاق طبابت" تتبع و نگارش داکتر دستگیر، فصل پنجم سوگند نامه ها صفحه ۹۱ استفاده شود.
*در کنفرانس ها و سخنرانی ها از استفاده ای جبری و الویت دادن یک لسان جدآٌ پرهیز شود.
نوت: این بود شمه از بهبودی اهتمامات طبی که تذکر یافت بعضی ازین اهتمامات که فعلا با
پیروی از خدمت بمردم زیر چتر اخلاق طبابت بدون تبعیض فعال هستند حمایت شده در بهبودی
بهتر تر شان از متخصصین اهتمامات طبی افغانستانی و خارجی معتبر استفاده شوند.
خاینین مالی و بانکی و نبود اقتصاد ملی پایدار: در زمان کرزی GDP یا محصولات کلی وطنی ۳۰٪ معلومات غلط راپور داده شد که مضمونی به انتقاد راپور وزیر مالیه وقت اشرف غنی در هفته نامه امید نوشتم (با تاسف چندین شماره های امید در اثر نقل مکان های متعدد کوشان صاحب مفقود شده است ولی کاپی ها در کتابخانه کانگرس تا این اواخر وجود بود و هم مضامین منتشره امید در سایت خراسان زمین مطالعه شده میتواند). آمر بانک مرکزی که مرد صادق بود و به فساد تسلیم نشد در اثر تهدیدات حیاتی مجبور به ترک کشورگردید. یک فردی که از اقربای بی بی گل (خانم اشرف غنی) که مسقط الراس هر دو لبنان یکی از ده کشور های مفسد تا ۲۰۲۳م بود آمر بانک ملی افغانستان شد و تا که توانست تا مسدود ساختن بانک برای شش ساعت با پول مردم خود و دوستان خود را غنی ساخت. آوازه است که وی در دانشگاه هارورد مسهچوستس به حیث استاد مقرر شده است....چه درس میدهد؟...ممکن سرقت های سر پوشیده ای بانکی.... زیر بنای اقتصاد یک کشور مربوط با نظم و اداره صادقانه همین سیستم مالی و بانکی و تجارتی آنست که متاسفانه متزلزل ساختند. ژورنالست جوان که آماده ای افشای خیانت ها شد بصورت مرموز به قتل رسید پدرش که برای داد خواهی مرگ پسر به مراجع بین المللی به اروپا آمده بود او هم به همان سلیقه مافیایی کشته شد. به یک پروفیسور افغان کالیفورنیایی که همه امید خدمت صادقانه داشت او هم دزد بر آمد. یک بانک دیگر مردم را با تحایف قیمتی جلب نمود تا پول خود را در بانکش بنگذارند و بعد ملیونها دالر مردم را ربود. برادران کرزی و دوستانش بانک دیگر را با قرض های چند صد ملیون دالری دوپه کردند. عاید گمرکات در جلال آباد و حیرتان و هرات از طرف متصدیان امور دزدیده میشد و میشود؛ به اصطلاح، از دالر پینی به دولت تادیه میشد. بناء، با تاسف و تاثر داشتن چنین دزدان وطنفروش تکنوکرات پیشنهادات ذیل تقدیم میگردد:
*مثال های که در بالا ذکر شد گمان نمیکنم در جای دیگر جهان رخ داده باشد. با تاسف که نبود
لیدران برخاسته از مردم عامل این زیان پولی مردم بود؛ تجربه است که باید بخاطر داشت.
*مردم به اصطلاح امریکائیان میدانستند که: "روش تحفه های قیمتی نورمال نیست"؛ متوجه باید
بود تا باز تکرار نشود.
*مامورین صادق بانک که فساد را حس میکنند باید بدون سرو صدا استعفا کنند.
*مامورین صادق که فساد را درک میکنند جستجوی اسناد ثبت را باید مخفیانه و بدون شریک
ساختن به دیگران انجام دهد.
*در گمرکات اشخاص صادق با تحصیل و تجربه اداری و محاسبه مقرر شود.
*تفتیش حسابات بانکی و گمرکات بصورت منظم از طرف مؤسسات مستقل صورت گیرد.
*سه نفر مفتش بعد از حلف از سه موسسه مختلف که با یکدیگر آشنایی نمیداشته باشند انتخاب
گردد.
*مامورین مفسد بانکی و گمرکات ممنوع الخروج اعلان شوند.
*سیستم بیمه برای حمایت مشتریان و سهمداران از طرف قانون تسوید گردد؛ اول باید قانون
اساسی و قوای سه گانه و دولت مشروع ایجاد شود.
*متصدیان دزد بانکی و گمرکات که به خارج گریخته اند هر چند وقتی ضرورت باشد و پولی
مصرف شود برای پیدا کردن شان با جدیت تجسس دوام یابد.
*خاینین مالی و بانکی و گمرکات به هر نام نشانی که باشند به محکمه ای تخصصی جهت
محاکمه رجعت داده شوند.
*نبود اقتصاد پایدار، بر بنیاد واردات و صادرات و تولید، با استفاده ای مؤثر از معادن، مردم
کشور مردم را به کام بحران های مالی و اقتصادی، فقر و بی خانمانی میکشاند. با
تاسف که اکثریت مردم رنجبر و مظلوم ما فامیل های بزرگ و درآمد روزانه کمتر از
یک دالر و یا یک دالر دارند که به سختی مصارف حیاتی شان را مهیا میسازد؛ آن تبنگگ که منبع عایدات یک غریب کار است با ظلم پولیس طالب یا امر معروف و نهی منکر شان متلاشی میشود؛ بیم ظهور بحران و فاجعه بزرگ هوشدار داده شده است.
نوت: این بود آنچه در ذهنم خطور داشت. حل و تنظیم چنین خیانت به متخصصین فن ضرورت دارد که باید استخدام شوند وهم در بهبود اقتصاد تجارتی که با Consumer Price Index (CPI) تکان دهنده است ارزیابی شود؛ اقدامات لازمه صورت گیرد.
فساد و فحشا: کشور های جهان همه فساد و فحشا دارند ولی به سویه نیست که بر امور دولتداری مؤثر واقع شود و تشهیر جهان گردند. در کشور های که بر دیموکراسی خود می نازند چنین افراد مفسد را که در فحشا پیچیده است جزا میدهند. در وقت کرزی افغانستان در درجه اول ده کشور مفسد جهان عرض اندام نمود (مفسد ترین کشور و رئیس جمهور آن، http://ariaye.com/dari13/siasi/dastgir.html) بعدا به درجه سوم در ده کشور مفسد ارتقا یافت . اشرف غنی ۱۶۶ کشور مفسد بود و صدر اعظم انگلستان دیفید کامیران افغانستان زمان غنی با نایجیریا را یکجا مفسدان فوق العاده نام داد. Corruption Perception Score یا نمره / امتیاز ادراک فساد افغانستان در سال ۲۰۲۲م از ۱۰۰ فقط ۳۰ داشت ولی در سال ۲۰۲۳م به ۲۴ در ۱۰۰ نزول کرد. ارگ در زمان غنی به مرکز فحشا تبدیل شده بود. یکی از احمد زی های نزدیک اشرف غنی که سال ها مشاور امنیتی او بود ارگ را متهم به فساد گسترده ای مالی و اخلاق نموده گفته بود: "روابط جنسی در ارگ خرید و فروش میشود": (۷ خرداد / جوزا ۱۳۹۸ ش، بابک زنجانی) که طبعا از طرف اشرف غنی رد گردید. بناء، نکات ذیل عرض میدارم:
*تا نباشد چیزکی مردم نگوید چیز ها.
*فساد و فحشا در هر دین و مذهب و کیش تقبیح شده است، باید دوری جست.
*بخاطر باید داشت: " بار کج بر یک حیوان هیچوقت به منزل نمی رسد".
*آزادی و موقع دادن فعالیت های مادی و معنوی به خانم ها حق مدنی و اسلامی شان است؛ در
هیچ محل کار و فعالیت نباید مورد سوء استفاده شهوانی قرار گیرند.
*عفت و پاکدامنی اخلاق پسندیده است که نباید به هیچ صورت زیر پا گذاشته شود.
*فساد و فحشا هیچوقت مستور نمی ماند؛ باید برای حفظ عزت و افتخار خود از آن دوری جست.
*فساد و فحشا سبب بد نامی جهانی کشور شده عاملین آن به محکمه رجعت داده شود.
نوت: این بود آنچه من در نظر داشتم ولی همکاری متخصصین اخلاق در زمینه ضروری است.
امنیت: که فرهنگ عمید آنرا در امان بودن، ایمنی، بی ترسی، آرامش و آسودگی تعریف نموده برای یک جامعه ضروریست. بدون امنیت حیات روزمره متلاشی و امور محوله به صورت نور مال اجرا نمیشود. سفرها توقف میآبد و اقتصاد متضرر میگردد. مهیا ساختن محیط امنیت از مسؤولیت حکومت های مردمی است. امنیت با افسران و افراد صادق پولیس برقرار و توسط انتحاریون، هنگامه طلبان، رشوه گیران و مفسدین قوا برهم خورده نظام دولتی را ضرر میرسانند. در محیطی که افسران و مدعی العموم های صادق از وظیفه بر طرف میشوند و افسران که اجنت ها اند مکافات و ترفیع میگیرند امنیت آمدنی نیست. امنیت شهروندان به انواع مختلف از طرف پولیس امر معروف و نهی منکر توبیخ و بی عزت میشوند که بر ضد معنی اصلی آنچه قرآن مجید در باره امر معروف و نهی منکر تعلیم داده است میباشد؛ این روش به امنیت دینی و مدنی نه بلکه به بی امنیتی و دوری از اسلام میانجامد. از بحث موضوع امنیتی (استخبارات) ابا میورزیم چون یک سیستم اسرار اداری است و ما از ظلم شان خبر نمیشویم. بناء، چند کلمه ذیل را پیشنهاد میکنم":
ایمینی از طینت ناراست نتوان داشت چشم رفته گیرید اعتماد از خانه های بی ستون
(غزل ۲۴۷۸ بیدل ج دوم/ فایز)
*پولیس باید رفیق مردم و خادم راستین باشد نه به ضد شان.
*پولیس باید به حلف وفاداری به اجرای وظیفه خود پابند باشد.
*پولیس از لت و کوب و توهین و بی عزتی اجتناب ورزد؛ پولیس مجرم به محکمه معرفی شود.
*پولیس امرمعروف و نهی منکر باید به مردم امور پسندیده اسلامی تدریس و از نا پسند دوری
تدریس و توصیه نماید.
*پولیس مردم کارگر را که مشغول پیدا کردن لقمه حلال برای اعاشه فامیل خود تبنگی دارند
کمک کند نه اینکه اورا لگد مال سازد و تبنگش را تیت و پاشان نموده منبع کارش را نابود سازد؛ اینها دشمن ظالم مردم غریب کار جامعه اند از وظیفه بر طرف و به محکمه رجعت داده شوند.
*به پولیس هر نوعی که باشد اجازه داده نشود که سوته چوب با خود برای بی عزتی مردم داشته
باشند.
*قوای امنیتی پولیس متشکل از مردمان باسواد تربیه شده بکار دارد نه ایله جاری های بیسواد.
*پولیس بودن معنی حاکمیت ندارد؛ یعنی با سوء استفاده از موقعیت خود بزور بر مردم آرزوی
خود را بر آورده نسازد.
*بر روان پولیس های که هنگام اجرای وظیفه جان سپرده استند درود میفرستیم و جایشان جنت
برین باد.
*فامیل و باز ماندگان پولیس باید از هرنگاه مورد حمایت دولت قرار گرفته آنها باید خانه، وظیفه
داشته و تربیه اطفال شان به بهترین استادارد مد نظر گرفته شود.
نوت: این بود نظر من، متخصصین امنیتی به یقین که گسترده تر و عمیق تر در زمینه کمک
نموده میتوانند.
امور نظامی: قوای نظامی قوای است که از تمامیت ارضی و نوامیس ملی در مقابل متهاجمین و تروریست های خارجی دفاع نموده برای وصول امنیت با قوای پولیس از هیچ نوع خود گذری و قربانی دریغ نمی کنند. اولین برخورد قوای عسکری منظم در سال ۱۹۱۹م با انگریز ها بود و دومین دفاع قوای نظامی افغانستان در عهد نجیب به مقابل قوای پاکستان به حمایت امریکا بود؛ یکی به استقلال افغانستان و دیگری به شکست فاحش پاکستان تمام شد. در وقت صدارت شهید سردار داوود افغانستان با کمک اتحاد جماهیر شوری صاحب قویترین قوای زمینی، هوایی و موتوریزه شد. که با ظهور کمونست ها تا حدی قوی تر گردید تا حدی که قوای مشترک پاکستان و امریکا را در جلال آباد شکست فاحش دادند. بعد از جهاد این قوا بدست مجاهدین افتاد و پریزیدنت استاد ربانی موقتا به حیث قوماندان اعلی نظام مسؤولیت داده شد. با تاسف که خوش باوری استاد، شیطنت کامنویلت انگلیس و سوء استفاده از اسلام، قوای نظامی افغانستان را در بعضی مناطق منحل ساخت ؛ ولی در کابل جابجا بود. بآنهم، چندی بعد صدر اعظم وقت پاکستان در پارلمان ضمن پرسش های جاندار وکلاء گفت: “اردوی قوی افغانستان را منحل ساختم" از من دیگر چه میخواهید؟ در سال ۲۰۰۲م قوای امریکا با متحدان ناتو وارد افغانستان شدند و طی بیست سال قوای ۳۵۰ هزار نفری که تنها در روی کاغذ ادعا شده همه کنترول بدست خود امریکایی ها بود، داشت. در اثر یک توطئه قرن، طالب تروریست را با شعار یک "حکومت جدید اسلامی" که در تعهدات امریکا / طالب ذکر شده است بر اریکه قدرت کشور تکیه داد و تا حال که دو سال و چهار ماه میگزرد نه از طرف مردم و نه از طرف جهان مشروعیت پیدا کرده است. بناء، نکات ذیل پیشنهاد میشود:
*افغانستان عزیز باید یک قوای منظم نظامی مدرن که شامل قوای زمینی، هوایی و موتوریزه
مجهز با تکنولوژی عصر حاضر و با در نظر داشت پیشرفت های آینده، داشته باشد.
*وسایل حربی بیلیونها دالر که امریکا برای طالب گذاشت برای چه منظور بود؟ چلی ، ملا،
داملا و مولوی که اکثرا سواد اساسی ندارند چگونه میتوانند از آنها استفاده نمایند.
*وسایل حربی که امریکا برای طالب تروریست گذاشت در کجاست؟؟
*لیسه حربی شونحی و دانشگاه تعلیمات حربی دوباره افتتاح شود.
*مکتب عسکری احتیاط با دور تعلیمی شش ماه دوباره فعال گردد.
*سیستم نظم و دوام عسکری تعریف شود؛ نوع اختیاری یا دوره یکساله خدمت عسکری؟
*افراد و افسران قوای نظامی باید به حلف وفا داری به اجرای وظیفه پابند باشد.
*آمرین وزارت دفاع ملی از وزیر تا افسران مقتدر اردو برای اینکه گریختند و از هجوم
تروریست ها بر کشور دفاع نکردند به محکمه علنی سوق داده شوند تا "سیه رو شود
آنکه در او غش باشد" و اسرار بر ملا گردد.
*از تعداد اصلی قوای نظامی افغانستان که میگویند ۳۵۰ هزار نبود معلومات صادقانه ارائه شود.
*ارزیابی سیگار در باره ای امور نظامی افغانستان جدی گرفته شود.
*موجودیت قوای انتحاری برای چیست؟
*مقاومت برای پیشیرد اهداف یک قوم نبوده فقط برای آزادی فردی، عدالت اجتماعی، مساوات و
متفق ساختن و متحد نمودن همه اقوام به فعالیت های سیاسی و در صورت بی نتیجه گی به
تسلیحاتی دوام دهد.
نوت: این بود آنچه من به اساس تجربه کورس احتیاط حضور شما تقدیم کردم که بلا شبهه
متخصصین و افسران داخل و خارج مرز افغانستان در گسترش این قسمت خدمت شایان کرده میتوانند.
روابط بین المللی: امروز افغانستان روابط رسمی بین المللی با جهان ندارد. تعاملات سیاسی رابطه سیاسی نیست. تقریباٌ دو نیم سال از هجوم طالبان بر افغانستان میگزرد ولی تا حال مشروعیت جهانی در ملل متحد و مردم افغانستان پیدا نکرده اند. مشروعیت نسبی شان توسط دولت ایران روی اوضاع دلخراش شرق وسطی و امکانیت انسان کشی ها از طرف تشنگان خون بشر که دیر یا زود آغاز خواهد شد صورت گرفته است. افغانستانی های مهاجر ایران در جنگ ایران و عراق فرستاده شده بود این روش باز امکانیت قوی دارد که تکرار شود. تجاوز بر حقوق بشری ملت و سیستم اداری یک قومی راه شناخت بین المللی را باز نمی سازد. افغانستان متشکل از اقوام و اقشار مختلف است نه تنها قوم افغان یا پشتون. شناخت بین المللی به اساس پیروی از منشور ملل متحد و احترام به حقوق بشر است که اسلام هم به آن با ۲۲ ماده اشاره نموده (فرید یونس، پیام توحید، شماره اول، صفحه ۱۶ -۳۷ سال ۱۹۹۵ نشر شمال کالفورنیا) صورت گرفته میتواند و بس. افغانستان جزء ملل جهان و از بنیان گزاران مؤسسه ملل متحد است در عزلت نمیتواند رابطه بین دول خود را حفظ نمود. بناء، نکات ذیل تقدیم میگردد:
*نداشت سفارت خانه ها در جهان برای افغانستانی های داخل و خارج مرز مشکلات خلق کرده
است. متاسفانه با روش ضد حقوق بشری گروه بر سر اقتدار کمتر امید رفع این مشکل
در افق حکومتداری افغانستان دیده میشود؛ سیستمی ایجاد شود که این مشکلات رفع یابد.
*دوستان حقوق بشر و انهایی که خود را مسلمان پنداشته اند نباید در شناخت گروه تروریست
های که آینده جهان با کندک انتحاری شان در خطر است اقدام ورزند.
*سیستمی حکومتی که خود را دوست و همکار جهان بدانند هر چه زودتر از طریق مقاومت
گران و کمک دوستداران حقوق بشر ایجاد شود.
نوت: این بود نظر من. میدانم متخصصان حقوق بن الدول ما و نماینده جوان و فعال افغانستان
که کرسی افغانستان را در ملل متحد با متانت نگاه و از حقوق بشری و سیاسی وطن جداٌ دفاع
میکند و در مبارزه است خداوند ﷻاجر عظیم نصیب این فرزند صادق سازد؛ این مبارزات باید سرعت بخشیده شود و به خواهشات مردم افغانستان گوش داده شود.
ارزشهای حقوقی و اجتماعی بشر از نگاه اسلام:
این بحث جهت معلومات مزید شما تقدیم میگردد: اعلامیه حقوق بشر بروز جمعه دهم دسمبر سال ۱۹۴۸م در اسامبله عمومی به سمع جهانیان رسانده شد؛ دارای ۳۰ ماده مترادف حقوق بشر از نگاه اسلام دارد که مشتمل اند بر: حق زندگی، حق آزادی، حق مساوات، حق عدالت، حق فرد بر محاکمه عادلانه ، حق مصونیت از زیاده روی و شکنجه، حق فرد در اینکه نام و شهرت وی مورد حمایه باشد، حق پناه گزینی، حق اقلیت ها، حق شرکت در زندگی عامه، حق عزل فرمانروایان، حق آزادی فکر و عقیده و سخن گفتن، حق آزادی دینی، حق دعوت و تبلیغ، حقوق اقتصادی (غش، فریب دادن ومجهول گذاشتن معامله، فریب و غبن در معامله، احتکار، سود خوری، اعلانات دروغین و فریبنده)، حق و وحیبه کارگری (مزد او در مقابل جهد و کوشش او، برای کارگر زندگی آبرومند، پیشه وری مهم برای مردم، نتیجه کار او مورد دستبرد و استثمار قرار نگیرد)، حق تشکیل خانواده، حقوق زن (همسر)، حق تربیت، حق حمایت خصوصیات فردی و حق آزادی و مسافرت و اقامت.
دیده میشود که پیروان اسلام حقوق متعددی دارند که اضافه ازچهارده قرن قبل با تعلیمات کلام الله شریف و احادیث متبرکۀ نبوی حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم برایشان اهدا گردیده است. بدین ملحوظ در اسلام:
هیچکس حق ندارد شخص بی گناهی را بقتل برساند. آزادی فردی شان مصون است. هرکس حق مساوی دارد. هر کس حق دارد که با وی عادلانه رفتار شود. محاکمات عادلانه صورت گیرد. از زیاده روی و شکنجه در تعیین مجازات خود داری شود. از ریختن آبرو و ملوث ساختن شهرت یک مسلمان ممانعت صورت گیرد. درصورت تظلم و ستم کشی هم حق پناه گزینی دارد وهم حق انتقام جویی. اقلیتها در اسلام مصون بوده دین به کس به جبر تحمیل نشود. در زندگی عامه با همدیگر مشاوره نموده در اشغال منصب های مختلف به اساس استعداد و لیاقت، تقرر صورت گیرد. مسلمان ها حق دارند فرمانروای خود را انتخاب کنند و در صورت لزوم عزل نمایند. آزادی فکر و عقیدت و سخن گفتن مجاز است. آزادی اعتقاد و آزادی ادای عبادت مطابق معتقدات شخص میسر ساخته شود و حمایت شود. فرد مسلمان میتواند دعوت و تبلیغ نماید و مؤسسات را برای پیشبرد این هدف ایجاد نماید. حقوق اقتصادی موجود بوده و تجارت صادقانه بدون فریب کاری, احتکار و سود خوری مرعی الاجرا شود. کار یا وظیفه در اسلام اهمیت فوق العاده داشته کارگران حقوق مشخص می داشته باشد. تشکیل خانواده بین زن و مرد از آدم و حوا نشات کرده تاکید شده و دختران جوان حق دارند در انتخاب شوهران خود تصمیم آخری داشته موافقت شان در انتخاب شوهر آینده که برایش ارزش حیاتی دارد حمایت کلی صورت گیرد. زن و شوهر در اسلام حقوق مساوی دارند و به احترام بین البینی دو جانبه تشویق شده اند. اطفال بر والدین حق تربیت نیکو داشته احترام والدین بر آنها فرض و بررسی از احوال سالخوردگان برای شان توصیه گردیده است. خصوصیات فردی و راز های شخصی یک فرد در اسلام حق حمایت دارد. هر کس میتواند آزادانه مسافرت نموده هر جائی که بخواهد اقامت گزیده میتواند.
اینست اسلام حقیقی ! اما بعضی پیروان که متأسفانه شامل یک فرد مسلمان عادی تا ملا و مولوی می باشد از آن طرفه رفته اند, گناه اسلام نبوده, روش و عنعنۀ قبایلی خودشان هست؛ عیب در ضمیر و باور آنهاست که اکثر مسلمین جهان آنرا تقبیح میکنند و نباید با آن مثال های چون داعش و طالب و طالب پاکستانی های هنگامه جو که به اسلام صلح دوست و خیرخواه بشریت توهین و بی حرمتی متوجه ساخته اند, اهمیت قایل شد.
در آخر:
وقتیکه مردم باسواد و مدنی باشند، در جامعه تفوق طلبی حاکم نبوده به همه اقوام و اقشار وطن احترام شود، از دین جید اسلام سوء استفاده صورت نگیرد و بد نام ساخته نشود، عدالت اجتماعی و مساوات بر قرار گردد و مردم همه وطن دوست راستین شوند و حب وطن را جزء ایمان خود بدانند، همه متفق و یک دل شوند، با اتفاق یکدیگر دشمن اصلی را تشخیص نمایند، ملت و هویت مردم کشور به پیروی از تعلیمات قرآنی و حدیت نبوی باشد، بی اعتمادی را به دور بیاندازند و یکدیگر را دوست بدارند، آنوقت است که همسایه های مسلمان و نامسلمان و عضو کامنویلت با همدستان خارجی های شان چون انگلیس ها، امریکایی ها، عرب ها، روسها و چینایی ها و دیگران با چشم چپ طرف وطن ما دیده نمیتوانند چه رسد به اینکه وطن را مورد تهاجم خود و یا نیابتی و پروکسی های شان قرار دهند. ارکان دولت اگر مسلمانان راستین اند میدانند که بلیونها افغانی که خارجی برای او میفرستد رشوه است و این پول هنگفت را برای او داده اند تا اورا برای اهداف خود جذب کنند، اگر بر صحت مردم و فروعات مربوطه مانند تغذی و هوای مصفا و آب پاک و باشگاه پاک با درک اینکه پاکی جزء ایمان دانسته شود و سیستم حفظ الصحه قوی در کار باشد کشوری میداشته باشیم که محیط غنی از عقل سلیم در بدن سالم میداشته باشد، سیستم مالی و بانکی صادقانه و عالمانه مجهز به تکنالوجی عصری که توسط متخصصین ایماندار صادق چلانده شود اقتصاد فردی، محلی، ولایتی و کشوری را برتری میبخشد، دوری از فساد و فحشاء علاوه ازینکه پیروی از تعلیمات قرآن مجید است محیط با برکت و محترم و معزز را نیز با خود میداشته باشد، با قوای پولیس خادم نه حاکم ،امنیت سرتاسری نصیب میشود، پولیس رفیق و حامی غریب کاران باشد نه ظالم رشوه خوار، قوای نظامی مجهز با افراد و افسران شجاع و وطن دوست که حاضر هرنوع قربانی برای حفظ نوامیس ملی هستند خار چشم دشمنان میباشد، با این همه اگر کشور با همه جهان روابط بین المللی به اساس پیروی از منشور ملل متحد و حقوق بشر که اسلام هم ارزشهای حقوقی و اجتماعی بشر را به اساس تعلیمات قران مجید و احادیث نبوی هدایت میفرماید همکار شود و مسایل اجتماعی به نظر حرمت دیده شود، فرهنگ و کلتور مردم زیر پا نشود؛ افغانستانی خواهیم داشت که راستی قلب و ستاره ای آسیا در تمدن و دانش و بشر دوستی و دینداری نه قهرمان انسان کشی و انتحاریون خواهد بود:
اینست یک کشوری که جوانان ما امید قوی دارند که داشته باشند و من معذرت میخواهم که نسل ما نتوانست یک افغانستان آرام ، مرفه، با امن و سر فراز برای شما به میراث بگزارد؛ شما وظیفه عظیم بدوش دارید که اشتباهات ما را تکرار نکنید و برای نسل آینده ای تان یک افغانستان مملو سر شار از افتخارات به ارث بگذارید و هم "لا تقنطوا ما رحمة الله". و من الله التوفیق.
با دل اگر نجوشیم، بیدل کجا خروشیم؟ دود همین سپندیم، بانگ همین دراییم
(بیدل ج دون عزل 2006 صفحه 280 / فایز)