تروریسم جهانی، بیست و دو سال پس از ۱۱ سپتامبر
مرکز سوفان (TSC) یک نهاد مستقل آمریکایی است که تحقیقات، تجزیه و تحلیل ها و مباحثی استراتژیک پیرامون چالش های سیاست خارجی و با تمرکز ویژه بر امنیت جهانی، پیشگیری و حل مناقشه، و حاکمیت قانون ارائه می دهد. مطلب تحلیلی حاضر به تبیین اوضاع و شرایط کنونیِ مرتبط با قوت یا ضعف تروریسم جهانی و ظرفیت های گروه های جهادگرای افراطی در بخش هایی از جهان آنهم پس از بیست و دو سال گذشتِ زمان از حادثه ۱۱ سپتامبر و ائتلاف جهانی شکل گرفته به رهبری ایالات متحده با هدف تضعیف، نابودی و ریشه کن سازی ستیزه جویان اسلام گرای رادیکال می پردازد. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.
نکات کلیدی:
· بیست و دو سال پس از حملات مرگبار و مخربِ ۱۱ سپتامبر، گرچه چشم انداز تروریسم جهانی از بسیاری جهات متفاوت به نظر می رسد، لیکن تشابهاتِ تکان دهنده ای نیز وجود دارد.
· مرکز ثقل دولت اسلامی (داعش) از خاورمیانه به جنوب آسیا و بخش هایی از جنوب صحرای آفریقا تغییر مکان داده است؛ جایی که شاخه ها، گروه های وابسته و دسته های نمایندۀ دولت اسلامی به طور قابل توجه و چشمگیری، توانمند، تاب آور و سرسخت محسوب می شوند.
· با گذشت بیش از یک سال از مرگ آخرین رهبر شناخته شدۀ القاعده، این گروه هنوز رهبر جدیدی را معرفی نکرده است؛ گرچه به ظنِ بسیاری ناظران، امکان آن وجود دارد که سیف العدل، کهنه سرباز جهادگرای این گروه رهبری القاعده را در دست داشته و آن را اداره کند.
· با وجود تلفات تروریست های جهادی در میدان نبرد، ایدئولوژی آنها همچنان الهام بخش افراطگرایان و تندروهای خشونت طلبِ محلی در غرب و در جهتِ انجام حملاتی است که بخش قابل توجهی از سرویس های امنیتی و آژانس های اطلاعاتی غربی را تسخیر و کنترل کند.
بیست و دو سال پس از حملات مرگبار و مخربِ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، گرچه چشم انداز تروریسم جهانی از بسیاری جهات متفاوت به نظر می رسد، لیکن باید گفت تشابهاتِ تکان دهنده ای نیز در این زمینه وجود دارد. طالبان که برای سال ها پیش از حملات ۱۱ سپتامبر به القاعده پناه و مامن داده بودند، مجددا برای بار دوم به قدرت بازگشتند. طبق جدیدترین گزارش تیم نظارتی سازمان ملل متحد، القاعده در حال بازسازی اردوگاه های آموزشی خود در سراسر این کشور بوده، از پناهگاه ها و اردوگاه های امنی که توسط دولتِ تحت سلطۀ طالبان و اعضای شبکه حقانی مهیا و فراهم می شوند، نهایت استفاده و بهره را می برند. با این وجود، طی دو دهه گذشته، ایالات متحده و متحدانش نیز ظرفیت و قابلیت های ضد تروریسم خود، از کسب اطلاعات، روند نظارت، و منابعِ شناسایی برای پیشبرد قابلیت حملۀ دقیق «قریب الوقوع» را ارتقا و افزایش داده اند. این جریان با حمله ای پهپادی (هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده) که سبب کشته شدن ایمن الظواهری رهبر القاعده در ژوئیه ۲۰۲۲ گردید، به عرصه ظهور رسید. با این حال همچنان نگرانی های فزاینده ای نیز در جامعه امنیت ملی ایالات متحده وجود دارد مبنی بر آنکه، تغییر از تمرکز بر جریان ضد تروریسم به تمرکزِ فکری حول محور رقابت قدرت های بزرگ، این کشور را در برابر حملات تروریستی آسیب پذیر خواهد کرد.
با گذشت بیش از یک سال از مرگ آخرین رهبر شناخته شده القاعده، این گروه هنوز رهبر جدیدی را معرفی نکرده است؛ گرچه به ظنِ بسیاری ناظران، امکان آن وجود دارد که سیف العدل، کهنه سرباز جهادگرای این گروه رهبری القاعده را در دست داشته و این گروه را اداره کند. با تسلط طالبان بر افغانستان و کنترل کشور توسط این گروه، نگرانی ها در رابطه با اینکه افغانستان می تواند باری دیگر به قطبی مرکزی و اصلی برای ستیزه جویان خارجی و جهادگرایانی از سراسر جهان تبدیل شود، قوت یافته است. این امر می تواند به از سرگیری و شروع مجدد عملیات تروریستی بین المللی که از منطقه افغانستان-پاکستان طرح ریزی شده اند، منجر گردد. هر جا که جهادگرایان در بیست سال گذشته پناهگاه های قابل توجه و مهمی یافت کرده اند -در افغانستان پیش از ۱۱ سپتامبر، سپس در مناطق قبیله ای پاکستان و یمن، و اخیرا در عراق و سوریه- حملات یا توطئه های تروریستی بزرگی نیز از این مناطق علیه غرب صورت گرفت. با این حال، همانطور که سی.ان.ان گزارش داده است، ارزیابی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده حاکی از آن است که احیای القاعده در افغانستان و پاکستان امری “بعید” است، اما می توان به تهدیدی مستمر از سوی شاخه افغانستانی دولت اسلامی (داعش) اشاره کرد. اما باید توجه داشت که این یک مسئله یک گزاره نیست. وخامت شرایط در منطقه به نفع گروه های تروریستی از هر طیفی خواهد بود و می تواند پیش بینی خوش بینانۀ جامعه اطلاعاتی را زیر سوال ببرد. چنانچه همین ماه گذشته، اف بی آی توطئه ای را در فیلادلفیا شناسایی و برهم زده، جوان هفده ساله ای را دستگیر کرد که با “کتیبات التوحید و جهاد” (KTJ) در ارتباط بود؛ گروه و شاخه وابسته به القاعده مستقر در سوریه که دارای پیوندهایی قوی با آسیای مرکزی، از جمله حضور در افغانستان است. توطئۀ شناسایی و برملا شده دربرگیرندۀ ارتباط مظنون این نوجوان با اعضای کتیبات التوحید و جهاد داشته که دستورالعمل هایی در مورد نحوه ساخت بمب های دست ساز ارائه می کردند.
هنوز هیچ گروهی جایگزینِ تمرکز فکری بی امانِ القاعده در شبه جزیره عربستان (AQAP) جهت پبشبرد توطئه و دسیسه علیه اهداف هوایی در غرب نشده است، اما باید اشاره کرد که با گذشت زمان و تداوم تکامل پویایی های ژئوپلیتیکی، گروه های جهادی می توانند فضای بیشتری برای فعالیت ایجاد کنند. این جریان نه تنها در کشورهای درمانده و ضعیف، بلکه در مناطقی که مرزهایشان نفوذپذیر و حساس بوده، نیروهای امنیتی ضعیف و فاسدی داشته و حاکمیت قانون وجود ندارد نیز رخ می دهد. غالبا می توان گفت که خروجی تبلیغات اغلب به توانایی یک گروه برای کنترل قلمرو گره خورده، و با فراهم بودن فرصت های رشد در افغانستان و بخش هایی از آفریقا، یک حمله و هجمۀ تبلیغاتی می تواند مستقیما به موارد بیشتری از حملات خشونت آمیز تندروهای داخلی در اروپا، آمریکای شمالی، استرالیا و یا مناطق دیگر منجر شود. بسیاری از کارشناسان مبارزه با تروریسم با اشاره به شواهدی مبنی بر اینکه گروه های جهادی در منطقه برای متمرکز بودن بر اهداف محلی و منطقه ای خود تمایل دارند، به نظر می رسد نسبت به موضوع خوش بین هستند که آنچه در منطقه ساحل اتفاق می افتد در همان منطقه نیز باقی خواهد ماند (و به سایر مناطق سرایت نخواهد کرد). با این حال، تشخیص اینکه آیا این جریان زمانی تغییر مسیر خواهد داد یا نه، ممکن است سخت و غیرقابل پیش بینی باشد. به عنوان مثال، با دستگیری یک عامل کنیاییِ گروه الشباب در فیلیپین در سال ۲۰۱۹ که به دنبال آموزش هوانوردی جهت انجام حمله ای “به سبک ۱۱ سپتامبر” در غرب بود، می توان گفت گروه الشباب در طول زمان تمرکز فراملیتی خود را تقویت کرده است.
دولت اسلامی اکنون سازمانی متفاوت نسبت به دوران اوج خود در سال های ۲۰۱۵-۲۰۱۸ است؛ یعنی زمانی که در طی آن دولت اسلامی یک دولت اولیه و ابتدایی به نام خلافت اسلام، ایجاد کرد که قلمرویی به اندازه بریتانیا و نزدیک به ۸ میلیون نفر را در بر می گرفت. این گروه روزانه میلیون ها دلار از مجموعه ای متنوع از سبد سرمایه گذاری ها و منابع درآمدزای خود به دست می آورد که از آن میان می توان به مواردی همچون آدم ربایی برای باج گیری، قاچاق نفت، قاچاق انسان و اخاذی، به عنوان تنها چند مورد نام برد. متعاقبا دولت اسلامی در عراق و سوریه از سپتامبر ۲۰۲۳ به میزان قابل توجهی تضعیف شده و چندین تن از رهبران ارشد خود را آنهم پیش از اینکه هویت آنها علنی و آشکار شود، از دست داد. با این تفاسیر باید گفت در حالی که گروه اصلی داعش در شام مبارزه می کند تا مفید و قابل استفاده (و در مقابله با تغییرت منعطف) بماند، شاخه های دولت اسلامی، گروه های زیرمجموعه و وابسته به گروه مرکزی، در سایر مناطق در حال رشد و ترقی هستند. در سراسر جنوب صحرای آفریقا، گروه هایی مانند دولت اسلامی استان آفریقای غربی و دولت اسلامی صحرای بزرگ[۱] از بی ثباتی سیاسی مداوم، از جمله کودتا در کشورهایی مانند مالی، نیجر و بورکینافاسو به نفع خود سود برده اند. در افغانستان نیز دولت اسلامی ولایت خراسان همچنان بسیار فعال بوده و قادر به انجام حملاتی چشمگیر در داخل کشور است. مقامات ایالات متحده همچنان نگران هستند که این گروه با گذشت زمان تلاش خواهد کرد تا حملاتی رده بالا و خبرساز را علیه اهداف آمریکایی یا اروپایی در خارج از کشور انجام دهد. هرچند در حال حاضر، این گروه بایستی در رقابت خشونت آمیز خود با طالبان دست و پنجه نرم کند. شایان ذکر است جنگجویان خارجی سابق و خانواده هایشان همچنان در کمپ های شمال شرقی سوریه پراکنده هستند و این خود تهدیدی مدید و دیرین محسوب می شود که شایسته توجه بیشتری است.
در کلیت امر می توان گفت که سرعت عملیات گروه های جهادی در سال های اخیر کاهش یافته است. شاخه ها و گروه های مختلف وابسته به القاعده و دولت اسلامی فعال تر شده اند، در حالی که برخی دیگر آرام شده اند. القاعده شبیه جزیره عربستان، یعنی تواناترین شاخه القاعده در مقطعی زمانی و مسلما مخوف ترین گروه تروریستی در جهان، و همچنین برخی از گروه های دیگر، به واسطۀ حملات بی امان غرب با هواپیماهای بدون سرنشین و حملات نیروهای عملیات ویژه نابود شده اند. به هرروی با تمامیِ این اوصاف باید اشاره کرد که گروه های جهادی از لیبی تا فیلیپین، نه تنها در حال گروه بندی مجدد و تجدید سازمان، بلکه در تقلای تجدید قوای شبکه های عملیات خارجی و جذب اعضای جدید هستند.
باید گفت گرچه تعداد حملات بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ به طور مداوم در سراسر جهان افزایش یافته است؛ اما تعداد کل حملات دولت اسلامی، القاعده، و شاخه های آنها از سال ۲۰۱۷ کاهش یافته است؛ چنانچه بین سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ و پیش از ادامه کاهش تا سال ۲۰۲۳، این حملات از تب و تاب باز ایستاده و ثابت ماندند. این جنبش جهادگرای جهانی که از حمله قدرتمندترین ائتلاف نظامی در تاریخ مدرن به رهبری ایالات متحده جان سالم به در برده گرچه از جایگاه و موقعیتِ فراملی آن کاسته شده، اما در مقابل نفوذی محلی و منطقه ای در نقاط مختلف جهان به دست آورده است. همچنین باید گفت هر دو گروه دولت اسلامی و القاعده همچنان رقبا و حریفانی مصمم بوده و بدین ترتیب ایدئولوژی جهادی همچنان به نحوی ممتد و مداوم طنین انداز خواهد بود. از دیگر سو باید اشاره کرد با وجود تلفات تروریست های جهادی در میدان نبرد، ایدئولوژی آنها همچنان الهام بخش افراطگرایان و تندروهای خشونت طلبِ محلی در غرب و به منظور انجام حملاتی است که بخش قابل توجهی از سرویس های امنیتی و آژانس های اطلاعاتی غربی را تسخیر و کنترل کند. اما می توان گفت بحث و مجادله بر سر تمرکز محلی یا بازگشت به تلاشی سخت و بی امان برای انجام حملات چشمگیر در غرب، می تواند به شکافی طولانی مدت و پایدار در جنبش جهادی جهانی منجر شود. درحالی که جنبش جهادگرا پیشتر به واسطۀ انشعاب القاعده-داعش تقسیم شده است، اما این مسئله، مشابه تصمیم گیری در مورد زمان اقدام جهت ایجاد خلافت، بحث ایدئولوژیک مهمی است که بعید به نظر می رسد به این زودی حل و فصل شود. به هرروی اگر حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مطلبی را به ما آموخته باشد آن است که، گروه های جهادی مانند القاعده با شکیبایی و صبر، در مسیری پایدار و ماندگار پیش رفته و هرگز نباید دست کم گرفته شوند؛ حتی زمانی که ایالات متحده در پی خروج از جنگ علیه تروریسم و تلاش برای تنظیم پاسخی مناسب به تهدید تروریستی امروزی باشد.
منبع: https://thesoufancenter.org