سنجر غفاری
پس از تحلیل و برسی دقیق اوضاع سیاسی، نظامی ، اقتصادی ، عدم موثریت و نیاز نظام جمهوری تحت حمایت کشورهای بیرونی در کشوری ایکه دارای فرهنگ خاص قبیلوی و مذهبی ،اندیشه وافکار ضدبیگانه درقلمرو کشور اتنیکی و طبقاتی،غرق فقرسواد واقتصاد، حاکم بودن اقتدار روحانیون ( ملا و مولوی بزرگ قوم و قبیله ) دراکثریت سطوح زندگی ملی، دارای ده درصد روشنفکران طبقاتی و قومگرآ ، مقامات ارشد ایالات متحده امریکا و متحدین درتفاهم با همدیگر وارد تماس و مذاکره با هسته های خود ساخته و ناشناخته ای طالبان برای پیش برد یک هدف وپروژه ای خاص در منطقه با تروریستان بین المللی خودساخته ای شان که بهانه فراهم آوری زمینه ای هجوم و حضورنظامی شان را طرح و عملی نموده بودند، بعداز گذشت بیست سال حضور نظامی تصمیم گرفتند تا به قول زلمی خلیلزاد دیپلومات ارشد و کارکشته ای اطلاعاتی ، دیپلوماتیک و محلی شان ( پروژه افغانستان ) را پایان ببخشند و تصمیم دیگری را طرح و عملی نمایند ، شامل مذاکره ، دیالوگ و تفاهم با طالبان ،پشت پازدن یا پایمال نمودن قانون اساسی خودساخته در افغانستان ، نابودی کامل قوت های سه گانه امنیتی سه صد هزار نفری مجهز با تجهیزات مدرن زمینی و هوايی، پرده سیاه کش نمودن برحاکمیت قانون ، دموکراسی ، آزادی بیان ، حقوق و آزادی زنان و دختران ، سکوت مدیا و هنر و فرهنگ ملی ، موسیقی ، سینما و تیاتر ، مسدود شدن درب مکاتب و پوهنتون ها بروی نسل نوین و نهضت نسوان ،محروم شاختن بیش از چهارملیون متقاعدین از حقوق و امتیازات حقوقی شان ، ایجاد فضای ناباوری ملی ، فقر و فاقه ، بیکاری و مجبور نمودن جوانان به فرار ازکشور بشکل خیلی رقعت بار بسوی کشورهای مختلف جهان ، را همه وهمه به یک امتیاز یعنی امنیت نسبی در کشور معامله نمودند که : مصبب نا امنیی سراسری کشور همه وهمه چهره ها وکرکترهای بودند که بعداز سپتامبر ۲۰۰۱ و قبل از اپریل ۱۹۷۹ جهت رسیدن به اهداف و منافع خاص شان در افغانستان ومنطقه در آغوش حمایت های استخباراتی ، سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و استراتیژیک که درمجموع ( عصاره جنگ سرد ) نامید می شوند و ستون اساسی نظام جمهوریت تحت حمایت شان را پس از سقوط امارت طالبان شان در اکتوبر ۲۰۰۱در آغوش داشتند ،دیدیم که با تکمیل پروژه افغانستان پس از بیست سال حضور نظامی امریکا و متحدین در مرحله ای برگشت مجدد امارت طالبان شان بتاریخ پانزدهم اگست ۲۰۲۱ فصل و باب اضمحلال جمهوریت همراه با ریشه کنی پروژه جهادیزم به گورستان خونین بازی بزرگ در افغانستان و منطقه سپرده شد؟
بدون شک در پیاده نمودن این طرح و پروژه نقش داکتر زلمی خلیلزاد ، استخبارات و نظامیان امریکا و پاکستان که هردو هسته های مرموز رهبران طالبان شان رادراختیار داشتند قابل دقت و ارزیابی تاریخ و نسل های امروزی و فردای کشورما وملل جهان قرار گرفته و دارد؟
اگر به دقت و مسلکی به بحران چهل سال گذشته و بخصوص بیست سال حضور نظامی امریکا و متحدین در بازی جنگ باتروریزم بین المللی وارد شویم ، جوانب و پهلوی های مرموز ، مخالف و مفید این پروژه و بازی بزرگ رادر افغانستان و منطقه می یابیم اینکه : امریکا ، انگلیس ، سعودی و پاکستان در جنگ سرد علیه شوروی بانی و مبتکر انسجام ملیونی کرکترهای بنیدگرایان افراطی اسلامی گردیدند و تعلیم و تربیت چریکی و گوریلایی، سوقیات ، تسلحات ، انسجام رزمی و برناموی تشکیلات و حمایت های مالی و معنوی شان را داوطلبانه و با افتخار عهده داربودند، این واقعیت تاریخ بازی بزرگ علیه شوروی وقت در جغرافیای خونین قلب آسیا ( افغانستان ) است ؟
سال ۱۹۹۴ القاعده و طالبان باهم گره خوردند، این پیوند شان را همین کشورهای بانی جنگ با تروریزم بین المللی مبتکر شدند، وچقدرمضحک که به جنگ و نابودی شان جهان راباهم رقصاندن؟ اتحادضد تروریزم ، حادثه ای خونین سپتامبر ۲۰۰۱ و هجوم نظامی بر افغانستان با تشکیل دوستان و متحدان علیه تروریزم بین المللی و صحنه سازی های خونین ایکه بیست سال از فرزندان مردم افغانستان قربانی گرفتند و تحت عنوان دموکراسی و آزادی بیان و زنان تلاش کاذب کردند تا اینکه برای پایان پروژه افغانستان و بدنام سازی و نابودی ریشه ها جهادیزم پرورده ای شان یکباردیگر صحنه ای تیاتر بتاریخ ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ با عقد توافقنامه صلح میان طالبان و مقامات ارشد ایالات متحده امریکا تبدیل گردیدبه نمایش خاص بیرون شدن قوت های نظامی ایالات متحده امریکا و متحدان از افغانستان برخلاف همه تعهدات بین المللی و قطعنامه های متعدد شورای امنیت سازمان ملل متحد در زمینه ای جنگ و مبارزه با تروریزم بین المللی ( القاعده و طالبان )؟
بتاریخ دهم مارچ ۲۰۲۰ توافقنامه صلح میان طالبان و امریکا را ( قطعنامه ۲۵۱۳ )شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق همه اعضای دایمی با رای موافق به تصویب رسید موافقت و تآئید نمودند ، می شود گفت که طالبان راهمه کشورها بدون اینکه مجوزیا موافقتنامه ای شورای امنیت ملل متحد درمیان باشد، با تصویب و تآئيد موافقتنامه ۲۵۱۳، همه به رسمیت شناختند یا نشناختند ؟
بادرنظرداشت این سند بین المللی که همه قدرت های بزرگ جهانی ومنطقوی درپای آن موافقت نمودند می شود گفت که اضمحلال جمهوریت و تحمیل امارت طالبان بتاریخ ۱۵ ماه اگست ۲۰۲۱ به خواست و توافق بین المللی حاکم برسرنوشت ملیونی مردم افغانستان گردیده . ای کاش که این همه کشورها برای آسایش واقعی روحی و روانی ملت دردمند افغانستان تضمین حقوق و آزادی های فردی ، قانونیت و دموکراسی ، آزادی بیان ، حق کار و تحصیل زنان ، ساختار حکومت فراگیرملی و برگشت نظام جدید را بدیل جمهوریت در اتحاد با طالبان و چهره های جدید ایکه بیست سال ماشین جنگی و خنجر خونین ناملایماتی ملی ، اقتصادی ، سیاسی واتنیکی ایالات متحده امریکا و متحدان را برسینه مردم ما فرود نمی بردند نظام سازی صورت می گرفت وامروز برعلاوه امنیت نسبی ، حکومت مسلکی ، حاکمیت قانون ، آزادی بیان و مطبوعا ت، حق کار و تحصیل و سایر آزادی ها از مردم ما بخصوص قشر اناث و جوانان و نوجوانان ما گرفته نمی شد، ملت در فقر وفاقه قرار نمی گرفت ؟
درفرجام بدین نتیجه میرسیم که در برگشت مجدد امارت اسلامی و اضمحلال جمهوریت به بهای اسارت ملی و محروم ساختن مردم افغانستان از همه حقوق و آزادی های انسانی ، ملی و اتنیکی شان این جامعه ای جهانی و همه متحدان مبارزه باتروریزم بین المللی بودند که همه قطعنامه های تصویب شده و صادرشده ازمقاوم سیاسی و دیپلوماسی های کاذب شان را که در شورای امنیت ملل متحد ثبت است خود پایمال نمودند و با تصویب و قطعنامه ۲۵۱۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد خلاف نورم های حقوقی و بین المللی بخصوص خلاف اراده ملی و ملیونی ملت افغانستان توافقنامه مرموز صلح میان ایالات متحده امریکا و طالبان را تآئيد و تصویب کردند و عامل اضمحلال جمهوریت قلابی شان گردیدند و شوربختانه که ملت مارادراسارت فقرو فاقه ، تنگدستی و بیچارگی و بی برنامگی ، و درخلای سیاسی و نبود حاکمیت قانون قراردادند.
اضمحلال جمهوریت طرح یک شبه نبود . اگست ۲۰۲۳
سنجر غفاری المان