ورشکستگی آبی در سایه فساد؛ داستان پرآب چشم ایران و افغانستان

آپاک تایمز:   کارشناسان می‌گویند که بی‌آبی در افغانستان و ایران از مرحله بحران گذشته است و ورشکستگی آبی، نتیجه نگاه سیاسی و امنیتی به آب و فساد در این دو کشور است.

اصطلاح ورشکستگی آبی را برای اولین بار کاوه مدنی، از روسای بخش آب در سازمان ملل و استاد دانشگاه برای توصیف وضعیت بی‌آبی در ایران استفاده کرد.

تشنگان در دو سوی رود

چندی پیش، عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان محیط زیست ایران اعلام کرد که «این کشور ۷ هزار سال سابقه تمدن دارد و ما در ۲۵ سال گذشته آب مملکت را تمام کردیم… ما به شدت ضدعلم حرکت می‌کنیم و با مصرف آب همه دریاچه‌ها و تالاب‌ها و رودخانه‌ها خشک شد، همه آب‌های زیرزمینی را بالا کشیدند، بعد می‌گویند چرا مشکلات هست

براساس آمارهای دولتی ایران، ۲۶۹ شهر ایران در وضعیت «تنش آبی» هستند.

شاید بسیاری از شهروندان ایران داستان طعمه تمساح شدن کودکان در سیستان و بلوچستان را شنیده باشند. داستان حوا، کودکی که برای آب گرفتن از برکه‌های کوچکی به نام «هوتک» رفته بود و تمساح دستش را بلعید و اگر آسیه، خواهر حوا به یاری‌اش نمی‌رسید، تمساح او را با خود به درون آب می‌کشید. حوا و آسیه در پاسخ به سوال مجری تلویزیون دولتی ایران گفتند که از بی‌آبی مجبورند خطر مرگ را به جان بخرند، آن هم آبی تصفیه‌نشده و آبی که قابل شرب نیست.

سیستان و بلوچستان روزگاری بخاطر سرسبزی و رونق کشاورزی‌اش به انبار غله ایران معروف بود، اما سال‌هاست که به منطقه‌ای بیابانی تبدیل شده است. رودخانه‌ای که در داخل خاک افغانستان سرچشمه می‌گیرد و از نیمروز به سوی سیستان و بلوچستان سرازیر می‌شود، در خاک افغانستان به رود هلمند و در خاک ایران به رود هیرمند شناخته می‌شود.

در این سوی هیرمند، در خاک افغانستان بلوچ‌های افغانستان در نیمروز وضعیتی مشابه با بلوچ‌های ایران در سیستان و بلوچستان دارند. آن‌ها تابستانی داغ تا ۵۰ درجه را پشت سرگذاشتند، درحالی‌که برای خرید آب آشامیدنی ساعت‌ها در صف می‌ایستادند. ساکنان این دو استان در کنار این رودخانه زندگی می‌کنند، اما مشکل بی‌آبی محدود به این دو استان نیست. مریم کریمی، مسئول موسسه کودکان افغانستان می‌گوید که مردم غرب کابل، بیشتر از نان به آب نیاز دارند. او ماجرای زنی را روایت می‌کند که چند روز پیش با حالتی گریان از او کمک خواسته بود تا بتواند آب بخرد. او گفته بود که کودکانش ساعت‌هاست که تشنه‌اند و او نمی‌تواند در صف‌های طولانی آب منتظر بماند.

افغانستان محصور در خشکی

به گفته کارشناسان آب، افغانستان کشور کوهستانی محصور به خشکی است و منابع آبی آن معمولا از طریق بارندگی‌های فصلی و ذخایر برفی در کوهستان‌ها تامین می‌شود و معضلات بی‌آبی در این کشور دلایل مختلفی دارد.

حسن مالستانی، استاد زمینشناسی دانشگاه به اپک تایمز میگوید: «افغانستان بطور بالقوه منابع آبی نسبتا خوبی دارد، اما در عمل با توجه به ساختار زمین‌شناسی و طبیعی کشور، اکثر این آب‌ها قابل استفاده موثر نیستند یا ما توان استفاده از آن‌ها را نداریم. در واقع ما منابع دائمی و پایدار آب مانند دریا یا دریاچه نداریم و از نظر اقلیم در یک منطقه خشک و کم‌بارش کره زمین قرار داریم که اطراف ما توسط صحراهای خشک احاطه شده است. تقریبا تمام منابع آبی موجود به بارش برف زمستانی و یخچال‌های ارتفاعات هندوکش وابسته است که با گرمایش و تغییر اقلیم به شدت رو به کاهش رفته است. ساختار طبیعی کشور مانند یک مخروط یا گنبدی است که به سه طرف شمال، جنوب و غرب شیب تند دارد و این باعث می‌شود که اکثر آب‌های حاصل از بارش و ذوب یخ و برف با سرعت از کشور خارج شوند. بنابراین بهتر است که ما این واقعیت را بپذیریم که منابع آب قابل استفاده برای ما محدود و رو به کاهش است و ما نیازمند برنامه‌ریزی دقیق برای استفاده بهینه از آن‌ها هستیم

براساس تحقیقی که انجمن ژئوپلیتیک افغانستان انجام داده است، میزان آب تولیدشده سالانه در افغانستان حدود ۸۰ میلیارد مترمکعب است که از این میزان، ۶۰ میلیارد مترمکعب به همسایگان افغانستان شامل ایران، پاکستان، اوزبکستان و ترکمنستان می‌رود و ۲۰ میلیارد مترمکعب در داخل افغانستان به مصرف می‌رسد. مشخص نیست که در سال‌های خشکسالی چه تغییراتی در میزان آب موجود در این کشور بوجود می‌آید.

این کارشناس درباره میزان آب افغانستان می‌گوید: «من دقیقا نمی‌دانم چگونه این ارقام به دست آمده است، اما مطمئنم براساس محاسبه نیست و براساس یک تخمین است. با این حال توجه کنیم که مقدارکلی آب ثابت نیست و در کل رو به کاهش است. هم‌چنین ما در داخل کشور ضایعات آبی در اثر نبود برنامه و مدیریت داریم و با استفاده از روش‌های نادرست حدود نیمی از آب را هدر میدهیم

وی ادامه می‌دهد: «با گسترش شهرها و تراکم جمعیت، استفاده بی‌رویه منابع آب زیرزمینی با حفر چاههای عمیق باعث شده است تا بسیاری از چاه‌های آب خشک شود و منابع آب زیرزمینی افغانستان رو به اتمام رود. از نظر منابع آب سطحی برای زراعت نیز وضعیت مشابه است. اول اینکه آب رودها یا دریاها رو به کاهش یا خشک شدن است. دوم برنامه‌ای برای مدیریت این دریاها و ذخیره آن‌ها وجود ندارد. مثلا بیشتر از نیمی از آب‌های سطحی ما در شمال کشور وارد دریای آمو می‌شود که در عمل، استفاده ما از آن تقریبا صفر است. در شرق کشور هم استفاده کمی از آب‌ها صورت می‌گیرد و بقیه این آب به پاکستان می‌رود. در غرب تا حدی از هریرود استفاده می‌شود، اما مقدار آب آن رو به کاهش است. در جنوب غرب، دریای هلمند بیشتر در ریگستان فراه و نیمروز ناپدید می‌شود

هر چند ایران همسایه غربی افغانستان، مشکل محصور شدن در خشکی را ندارد و از شمال و جنوب به دریا وصل است، اما به نظر می‌رسد که دولتمردان این کشور نیز نتوانسته‌اند از دسترسی به منابع دریا استفاده موثری کنند. دولت ایران در ابتدای سال میلادی جاری اعلام کرده بود که برای مقابله با بی‌آبی در تلاش است تا آب را از خلیج فارس به فلات ایران منتقل کند. موضوعی که به گفته کاوه مدنی نه تنها مشکل ورشکستگی آبی را حل نمی‌کند، بلکه به کورتر شدن گره ورشکستگی آبی می‌انجامد.

ایران و افغانستان؛ بازی سیاسی با آب

عبدالصمد خراسانی، کارمند پیشین وزارت انرژی و آب افغانستان با انتقاد از نگاه سیاسی به مساله آب در دو کشور به اپک‌تایمز میگوید که افغانستان سال‌هاست که در محدوده بحران آبی است و این ماجرا تنها به دوره تغییرات اقلیمی محدود نمی‌شود. در سال‌های اخیر با شدت گرفتن اثرات تغییر اقلیمی، تغییرات فصلی، خشکسالی، گرمای بی‌سابقه و شدت زیاد تبخیر باعث شده است که آثار بی‌آبی و کمآبی در مناطق مختلف افغانستان مشهودتر از گذشته باشد.

به گفته وی، «برای سال‌ها سیاستمداران افغانستان و در راس آنها محمداشرف‌غنی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان تلاش می‌کردند تا آمارهای واقعی درباره بحران آب در افغانستان را پنهان کنند. آن‌ها به مردم تصویری از کشوری با منابع آبی بسیار چشمگیر نشان می‌دادند که علاوه بر رفع نیاز مردم افغانستان به کشورهای همسایه نیز سرازیر می‌شود و می‌خواستند از مساله آب به عنوان وجه‌المصالحه یا معامله سیاسی با همسایه‌ها استفاده کنند. آن‌ها هیچ برنامهای برای مدیریت درست منابع آب در افغانستان نداشتند. به همین خاطر امروز افغانستان در آستانه فاجعه آبی است

وی درباره بیآبی در کابل میگوید که در دوره حکومت جمهوری، بخاطر بی‌آبی شدید در کابل بخصوص در غرب پایتخت از مدت‌ها پیش پروژه‌های مختلف در نظر گرفته شد اما اکثر پروژه‌ها در بند شاه و عروس، بند شاه توت یا باغ دره و.. به دلیل فساد اداری به نتیجه نرسید.

خراسانی درباره ظرفیتهای آبی افغانستان میگوید که افغانستان ۵ حوضه دریایی دارد و این کشور در دو حوضه هریرود و هلمند/هیرمند با ایران مشترک است. این دو حوضه از مناطق مرکزی افغانستان شامل ولایت‌های میدان وردک، غور، ارزگان و دایکندی سرچشمه میگیرد و وارد ایران می‌شود. در ایران دولتمردان تبلیغات وسیعی به راه انداختند تا ندادن حقابه را دلیلی برای خشکسالی در سیستان و بلوچستان معرفی کنند، اما واقعیت این است که افغانستان توانی برای کنترل ورود آب به کشورهای همسایه را ندارد و همیشه بیش از حقابه پیش‌بینی شده در قرارداد به ایران سرازیر شده است، اما وجود چاه نیمه‌ها در مسیر رودخانه که آب را در خود نگهداری می‌کنند و مانع جریان طبیعی رودخانه به سوی دریاچه هامون می‌شوند، باعث شده است تا به تدریج حجم آب دریاچه هامون هم کم شود و بحران زیست‌محیطی بوجود آید. این چاه نیمه‌ها ظرفیتی بیش از حجم آب سد کجکی دارد و سدسازی‌های بی رویه در ایران بر مشکلات زیست‌محیطی و بی‌آبی در ایران افزوده است. ضمن اینکه خشکسالی‌ها نیز باعث کاهش حجم کلی آب رودخانه شده است.

سد کجکی، سدی است که بر روی رودخانه هلمند ساخته شده است.

وی می‌افزاید: «دولتمردان ایران بخاطر پنهان کردن سوءمدیریت آب، واقعیتها را به مردم ایران نمیگویند و مشکلات خشکسالی را به سیاست دولت افغانستان در ندادن حقابه ربط می‌دهند. در طول سالهای اخیر مردم ایران و افغانستان شاهد تبلیغات سیاسی دولتمردان دو کشور بودند. ما هرگز فراموش نمیکنیم، فریادهای اشرفغنی را که در زمان افتتاح بند کمالخان میگفت که ما آب را در قبال نفت با ایران معامله میکنیم، درحالیکه این بند نه صرفه اقتصادی و نه ذخیره آبی دارد و هیچ کارایی در حل مشکل بیآبی در افغانستان یا کنترل آب رودخانه هلمند نداشته است

به گفته وی، «طالبان سیاستی مشابه اشرف‌غنی در ماجرای بند کمالخان در پیش گرفتهاند که همان استفاده سیاسی از آب است. سیاستمداران ایران به خوبی میدانند که طالبان هیچ کنترلی بر رودخانه هلمند ندارند، اما برای عوامفریبی فریاد میزنند که طالبان حقابه ایران را نمیدهد و طالبان هم از این موضوع خوشحال هستند که از خود تصویری قدرتمند به مردم افغانستان نشان دهند که توان کنترل آب رودخانه را دارند، اما این بازی‌های سیاسی دردی از دردهای بیآبی دو منطقه را حل نمیکند

خراسانی درباره راهحل بیآبی در دو کشور میگوید که تجربه نشان داده است که منافع ملی و مساله آب به عنوان مشکل حیاتی مردم برای حکومتهای هر دو کشور اهمیت اساسی نداشته است و نمی‌توان با وجود حکومت‌های فعلی به حل مساله آب امیدوار بود؛ بخاطر اینکه آب، مرز نمی‌شناسد و مدیریت آب مساله پیچیده‌ای است که با همکاری مشترک دو کشور به طور علمی و فارغ از جنجالسازی سیاسی امکان‌پذیر است. باید امیدوار به روزی بود که حکومت‌های مردمی بر سر کار بیایند که برایشان منافع ملی در اولویت باشد و اراده لازم برای حفظ حیات مردم، محیط زیست و جانداران در دو سوی رودخانه داشته باشند. در حکومتهایی که در کابل و تهران بر پایه منافع مردم شکل بگیرند، آب نه ابزار سیاسی بلکه جزو منافع ملی محسوب می‌شود و میتوان دورنمای مثبتی از مدیریت آب را در دو کشور ترسیم کرد.

شاهزاده رضا پهلوی ماه آوریل گذشته در سفری که به اسرائیل داشت، در صفحات اجتماعی‌اش نوشت: «درحالی‌که جمهوری اسلامی در ایران دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و تالاب‌ها را به بیابان تبدیل می‌کند، در اسرائیل، دولت و صنعت، کویر را به آب تبدیل می‌کنند. امروز از کارخانه آب شیرین‌کن سورِک بازدید کردم تا فناوری چشمگیر آب اسرائیل را از نزدیک ببینم. پس از گفتگو با دانشمندان، کارشناسان آب و مبتکران زیرساخت در اینجا، من مطمئن هستم که یک ایران آزاد و دموکراتیک می‌تواند در همکاری با اسرائیل، آسیب‌های محیط‌زیستی ایجادشده از سوی جمهوری اسلامی را جبران کند و اکوسیستم آبی ایران را نوسازی و بازسازی نماید

 

 

 


بالا
 
بازگشت