دیپلماسی آبی طالبان نسبت به ایران، پاکستان و ازبکستان
فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگر و مدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
آب یک موضوع منطقه ای با پیامدهای بین المللی است زیرا به طور مستقیم با امنیت منطقه ای ارتباط دارد. افغانستان به عنوان یک کشور محصور در خشکی، بسیاری از حوزه رودخانه های خود را با کشورهای همسایه مشترک است. افغانستان دارای پنج حوزه رودخانه بزرگ است که چهار حوضه آن فرامرزی هستند که حدود 90 درصد منابع آبی ملی را تشکیل می دهند. همکاری فرامرزی با ساحلنشینان برای تامین نیازهای فزاینده آن به آب، انرژی و همچنین امنیت غذایی برای کشور مهم است.لذا جذب منابع یکجانبه و احداث سدها و کانال ها، میتواند به طور بالقوه منجر به مناقشات با حاشیهنشینان پایین دست شود. گفتوگوهای دیپلماسی رودخانه های مشترک سه کشور پاییندست ایران،پاکستان و ازبکستان تحت تاثیر تغییرات سیاسی مکرر از جمله تغییر رژیمها ونظامهای سیاسی دولت افغانستان ، به عنوان بالادست شده است. بنابراین بررسی این که تا چه حدودی کنترل آب از طریق سدها منجر به آسیب در حوزه امنیت غذایی، محیط زیست و سطوح اجتماعی-اقتصادی در کشورهای پایین دست می شود؟وآیا فشار دولت های پایین دست، خطر تشدید درگیری با کشورهای بالادست را در منطقه افزایش خواهد داد؟ از اهمیت خاصی برخوردار است.
– حقابه ایران از رودخانه هیرمند
رودخانه هیرمند از نظر تاریخی به عنوان یک موضوع درگیری (و گاهی اوقات همکاری) بین ایران و افغانستان تلقی شده است.آب های مورد مناقشه بین افغانستان و ایران رودخانه هیرمند در افغانستان و نزدیک کابل سرچشمه می گیرد و حدود 1200 کیلومتر از مرز ایران می گذرد و به دریاچه نمک هامون هیرمند می رسد. این رودخانه برای مصارف آبیاری توسط مردم محلی افغانستان و ایران مورد استفاده قرار گرفته است، اما از زمان های بسیار قدیم موضوع مناقشه بوده است. افغانستان مقادیر زیادی از آب رودخانه هیرمند را در منطقه باود کمالخان منحرف کرد، به طوری که این رودخانه با رسیدن به ایران تقریباً خشک شده ، و کشاورزی در منطقه سیستان به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است.(1)
ساخت بند کمال خان در سال 1996 آغاز شد اما به دلیل جنگ در افغانستان به حالت تعلیق درآمده بود. کار روی این پروژه زمان اشرف غنی در سال 2014 شروع و در مارس 2021 افتتاح شد.
تالاب های فرامرزی هامون از رودخانه هیرمند تغذیه می شود. اما خشکسالی و مدیریت ضعیف آب باعث خشک شدن این منطقه و از بین بردن تنوع زیستی غنی آن شده است. هزاران ماهیگیر محلی امرار معاش خود را از دست داده و در حال مهاجرت به خارج از منطقه هستند. ایران به شدت با سدسازی افغانستان برای رودخانه های فرامرزی خود مخالفت کرده است. این کشور کابل را متهم کرده است که از حق آبه خود به عنوان یک کشور پایین ساحلی محروم است.(2)
اکنون با وجود بند کمال خان در پایین دست رودخانه هیرمند، افغانستان در بالادست این توانایی را دارد که سهم آب را منحرف کند، هرچند که به سالهای بیشتری برای توسعه زیرساختها برای استفاده از این آب منحرف شده نیاز دارد. این به معنای نگرانی واقعی برای ایران است. زمانی که سهم آب ایران در زمان خشکسالی به طور متناسب کاهش یابد، وضعیت برای ایران چالش برانگیزتر خواهد بود. چنین کاهشهایی، علیرغم انطباق با معاهده تحت مفاد جریان کمتر از میانگین آن، تأثیرات قابلتوجهی بر ایران، نه تنها از نظر هیدرولوژیکی، بلکه احتمالاً شامل پیامدهای امنیتی و اجتماعی نیز خواهد داشت. عدم قطعیت در مورد زمان جریان رودخانه و رهاسازی آن به سمت ایران چالش دیگری را اضافه می کند. بند کمال خان کنترل کامل جریان رودخانه را برای افغانستان فراهم می کند.یکی دیگر از جنبههای مهم تنشهای چند ساله ایران، تلاش ایران برای تامین جریان زیستمحیطی به تالاب هامون، یکی از چهار تالاب فرامرزی به هم پیوسته است که ایران تحت کنوانسیون رامسر درباره تالابهای مهم بینالمللی به ثبت رسانده است. طی سالهای گذشته، تالابهای فرامرزی در منطقه مرزی کاهش یافته و منجر به مشکلات زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی برای ساکنان محلی دو طرف مرز شده است. در حالی که تغییر اقلیم یکی از عوامل اصلی است، انحراف چشمگیر جریان رودخانه ها به سمت دریاچه های مصنوعی یا چاه نیمه ها و برداشت آب از این تالاب ها در طول سال ها نیز از بین رفتن آنها را تسریع کرده است.
تنش میان افغانستان و ایران بر سر رودخانه هیرمند از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتند، افزایش یافته است. از دید برخی ایران در تلاش است تا از وضعیت ناپایدار افغانستان و ظرفیت محدود دولت جدید طالبان استفاده کند، به این امید که حقوق تخصیص آب را که عملاً در گذشته از آن استفاده کرده و میخواهد برای آینده نهادینه کند، تضمین کند.این استراتژی تاکنون موفقیت محدودی داشته است.(3)
مشکلات رودخانه هیرمند و دریاچه هامون صرفاً مسائل داخلی نیست، بلکه یک چالش منطقه ای است که تنها به صورت دیپلماسی و جمعی قابل حل است. حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی اولویت نسبتا جدیدی برای این کشورهاست .عدم توجه اقتصادی و استفاده بی رویه از آب به ویژه آب های فرامرزی می تواند تنش ها را تشدید کند. ایران نیز باید محصولات آبیاری و کشاورزی خود را با سهم خود از آب تطبیق دهد. پروژه های مشترک برای هر دو کشور بسیار مهم است زیرا این امر باعث کاهش رقابت می شود. بسیار مهم است که هر دو طرف انتظارات خود را آشکارا بیان کنند و به طور موثر ارتباط برقرار کنند.(4)
افزایش مصرف آب بالادست ، آب به ایران را کاهش داده است و استان سیستان و بلوچستان را بی ثبات کرده است.چون هیرمند تنها منبع آب برای شهرهای اصلی این استان است . ژئوپلیتیک کنونی منطقه ایجاب می کند که طالبان به عنوان یک شریک قابل اعتماد برای کشورهای منطقه ظاهر شوند. اهرم فشار ایران بر طالبان نه نیاز ایران را ،و نه انتظارات آن را برآورده کرده است. (5)
با این حال، مقامات طالبان با ایرانی ها در مورد مسئله اشتراک آب گفت وگو کرده اند. این احتمال وجود دارد که آنها از آب استفاده کنند تا تهران برخی از مطالبات خود را بپذیرد. البته در صدر فهرست خواسته های آنها، مسئله تمدید به رسمیت شناختن دیپلماتیک رژیم طالبان توسط ایران است. ایران امکان به رسمیت شناختن رژیم طالبان را تا زمانی که این رژیم فراگیر نباشد، رد کرده است.
آن چه اعتراضها و خشونتهای اخیر بر سر آبهای هیرمند نشان میدهد این است که آب یک مسئله ناپایدار بین دو کشور است. بارندگی های اخیر در بالادست رودخانه هیرمند باعث پر شدن بند شده است.
تا چند ماه دیگر زمینی که رودخانه از آن می گذرد به ویژه در استان سیستان و بلوچستان خشک و مزاج روان می شود. حل و فصل سریع مسئله تقسیم آب از خشونت در دو کشور جلوگیری می کند. پناهندگان افغان مقیم ایران در این زمینه اهداف آسیب پذیری هستند.(6)
– حقابه پاکستان از رودخانه کابل
حوضه رودخانه کابل یکی از حوضه های فرامرزی است، که سالانه تقریباً 21 میلیارد متر مکعب آب به پاکستان می ریزد .هنگامی که جریان سند در زمستان کاهش می یابد، پاکستان حدود 17 درصد آب را از رودخانه کابل تامین می کند. پاکستان و افغانستان 9 رودخانه مشترک با جریان سالانه حدود 18.3 MAF دارند. رودخانه چیترال پس از ورود به افغانستان به رودخانه کنر تبدیل می شود و در نزدیکی جلال آباد به کابل می پیوندد و دوباره وارد پاکستان می شود.
رودخانه کنر با سهم عمده 75 درصد در جریان کابل، بیش از 60 درصد آب را از منطقه چیترال خیبر پختونخوا می گیرد.اسلام آباد از افزایش کمک دهلی نو به کابل برای توسعه تعدادی از انبارها در رودخانه کابل باعث نگرانی پاکستان شده است. پاکستان پیش از این به تغییر مسیر رودخانه چیترال قبل از ورود به افغانستان در صورت تلاش برای محروم کردن آن از سهم خود اشاره کرده بود.(7)
رودخانه کابل منبع مهم آب برای مصارف شهری، کشاورزی و برق آبی در افغانستان و پاکستان است.دیدگاه غالب در افغانستان این است که این کشور از حق حاکمیتی استفاده از منابع آبی موجود در قلمرو خود مطابق با حاکمیت ملی خود برخوردار است. از سوی دیگر، پاکستان معتقد است که حق استفاده تاریخی خود از آب با استفاده از یکپارچگی رودخانه را دارد و در نتیجه حق عادلانه افغانستان را برای استفاده از آب های خود برای نیازهای فعلی و آینده خود سلب می کند. این موضوع توسط کنوانسیون 1997 سازمان ملل با دو اصل “استفاده عادلانه و معقول” و “بدون آسیب قابل توجه” مورد توجه قرار گرفته است. اگر دو کشور به هر دو اصل پایبند باشند، موضوع قابل حل است. با این حال، نه راه حل های سریع و نه راه های کوتاهی برای دستیابی به همکاری فرامرزی وجود دارد، زیرا از نظر تاریخی یک فرآیند پیچیده و طولانی پر از چالش های دلهره آور باقی مانده است .(8)
مشارکت در دیپلماسی آب با همسایگان بیشتر برای پاکستان اولویت دارد تا افغانستان که از برتری هیدروگرافیک به عنوان ساحل بالادست برخوردار است. با این حال، افغانستان نیز به طور فزاینده ای دریافته است که به منظور جذب منابع مالی بسیار مورد نیاز جامعه بین المللی برای زیرساخت های آبی خود در حوضه رودخانه کابل، همکاری فرامرزی با پاکستان به نفع خود است.(9) آمریکا و بانک جهانی بیش از چهار سال است که اسلام آباد و کابل را تشویق می کنند تا یک ترتیبات نهادی برای اشتراک سودمند آب های مشترک داشته باشند. (10)
-حقابه ازبکستان از رودخانه آمودریا
حوضه رودخانه آمودریا با مساحت 1017.8 هزار کیلومتر مربع در قلمروی بسته و جدا از اقیانوسها منطقه دریای آرال بدون ورودی قرار دارد.حوضه رودخانه آمودریا به طور کامل قلمرو ترکمنستان و بخشی از تاجیکستان و ازبکستان، قرقیزستان و افغانستان را در بر می گیرد.
آمودریا بزرگترین رودخانه از نظر حوضه آبریز و در دسترس بودن آب در آسیای مرکزی است و از پیوند رودخانه های پیندج و وخش تشکیل شده است. طول کل آن از سر رودخانه پیندج تا دریای آرال 2574 کیلومتر و از محل اتصال 1415 کیلومتر است.رودخانه پیندج تقریباً در تمام طول از مرز تاجیکستان و افغانستان می گذرد.(11)
رقابت برای آب در آسیای مرکزی با سرعت نگران کننده ای در حال افزایش است و به منطقه ای که در حال حاضر ناآرام است، تنش می افزاید. کشاورزی پایه اصلی اقتصاد منطقه است و محصولات تشنه مانند پنبه و برنج نیاز به آبیاری فشرده دارند. مصرف آب از زمان استقلال کشورهای آسیای مرکزی در سال 1991 به سرعت افزایش یافته است و اکنون در سطح ناپایدار قرار دارد. سیستمهای آبیاری بهقدری تخریب شدهاند که نیمی از آب هرگز به محصولات کشاورزی نمیرسد، و خشکسالی چندین ساله آب موجود را تا یک پنجم کاهش داده است، حتی با وجود افزایش تقاضا. تلاشها برای بازسازی افغانستان اکنون فشار بیشتری بر منابع وارد میکند.
یک چرخه سالانه اختلافات بین سه کشور پایین دست – قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان – که همگی مصرف کنندگان سنگین آب برای کشت پنبه هستند و کشورهای بالادست – قرقیزستان و تاجیکستان ایجاد شده است. کشورهای پایین دستی به آب بیشتری برای بخش های کشاورزی رو به رشد خود و افزایش جمعیت نیاز دارند، در حالی که کشورهای بالادستی از نظر اقتصادی ضعیف تر در تلاش هستند تا کنترل بیشتری بر منابع خود به دست آورند و می خواهند از آب بیشتری برای تولید برق و کشاورزی استفاده کنند.
تنش ها بر دو رودخانه اصلی منطقه متمرکز است که هر دو به دریای آرال می ریزند – سیر دریا از قرقیزستان از طریق ازبکستان و قزاقستان و آمودریا از تاجیکستان از طریق ازبکستان و ترکمنستان. آمودریا و شاخه های آن بخشی از مرز بین کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان را تشکیل می دهند.(12)
ساخت کانالی از سوی طالبان بر روی رودخانه آمو دریا، باعث تغییر جریان آب در رودخانه شده ،و این امر بر کشاورزان ازبکستانی تأثیر منفی گذاشته است. اگرچه مشخص است که چنین مسائلی در شرایط امروز که اهمیت آب روز به روز در حال افزایش است، بحرانهای جدی ایجاد میکند، اما ازبکستان موضعی را مطرح کرده است که گفتوگو را در مرکز موضوع آمودریا قرار داده است. در نتیجه این رویکرد سازنده، طالبان قبلاً آمادگی خود را برای همکاری برای تکمیل کانال “بر اساس معیارهای بین المللی و در نظر گرفتن کامل امتیازات” اعلام کرده اند.(13)
ازبکستان یکی از کشورهایی است که با موضع سازندگی خود در مورد حل مسئله افغانستان برجسته است. بنابراین، تاشکند به توسعه گفتوگوی سالم با طالبان، ادامه فعالیتهای کمکهای بشردوستانه برای مردم افغانستان، تلاش برای ایجاد اجماع در مورد افغانستان در سطح منطقهای و جهانی میکوشد و فرصتهای همکاری، نه درگیریها را در دستور کار قرار داده است. مشارکت کشور در پروژه های مختلف نشان دهنده اراده برای یافتن حد وسط کانالی است که بر روی رودخانه آمودریا ساخته می شود. این امر ازبکستان را به مهم ترین بازیگر در حل مناقشه افغانستان تبدیل می کند.(14)
ساخت کانال قوش تپه معادله حوضه آمودریا را دگرگون کرده است. این کانال که در ابتدا در دهه 1970 برنامه ریزی شده بود، ابزاری را برای افغانستان فراهم کرد تا مقدار قابل توجهی آب را از آمودریا منحرف کند. بنابراین، کشورهای پایین دستی مانند ترکمنستان و ازبکستان مذاکرات فنی را با افغانستان در مورد استفاده از دریای آمو پیشنهاد کرده اند. این به طور بالقوه می تواند منجر به گنجاندن افغانستان در موافقت نامه های منطقه ای تقسیم آب یا ایجاد یک چارچوب قانونی جدید شود. علیرغم مقاومت گذشته کشورهای آسیای مرکزی، تمایل ترکمنستان و ازبکستان برای مشارکت در گفت و گوها گامی مثبت در جهت ارتقای همکاری های منطقه ای در مدیریت پایدار آب است.افغانستان هرگز طرف هیچ قراردادی که بر تخصیص آمودریا حاکم باشد، نبوده است.افغانستان به عنوان یک کشور بالادست در حوضه آمودریا میتواند استفادههای جدیدی از منابع آبی مشترک، مانند ساختن سدها، کانالها یا هدایت آب برای مقاصد کشاورزی را آغاز کند، تا زمانی که با اصل استفاده عادلانه و معقول، حتی سازگار باشد.
اگرچه، در مورد کانال قوش تپه، حق افغانستان برای سهم عادلانه و معقول در رودخانه محفوظ است، با این حال، تا چه حد افغانستان می تواند آب را از آمودریا منحرف کند، می تواند عامل اصلی تنش بین افغانستان و ازبکستان باشد.(15)
در آسیای مرکزی تردیدهای قابل توجهی در مورد دخالت خارجی در حل مسئله آب وجود دارد. اهداکنندگان راه حل های فنی را به جای سیاسی ترجیح داده اند و بودجه برای تعمیر و جایگزینی تاسیسات آبیاری ناکارآمد در نظر گرفته شده است. راهحلهای فنی اگر با دیپلماسی سیاسی همراه نباشند، تنها تأثیر محدودی خواهند داشت(16).
– سخن پایانی
با توجه به موقعیت افغانستان به عنوان یک کشور بالادست در حال توسعه، که از منابع آبی که تا حد زیادی مورد استفاده قرار نگرفته است ، نتیجه گیری می شود که هر گونه همکاری بالقوه در مورد این سه رودخانه ک باید بر اساس اشتراک منافع باشد تا اشتراک آب. دستیابی به دیپلماسی وهمکاری های فرامرزی بین ساحلی ها و بیشتر از آن بین افغانستان ،ایران و پاکستان در رودخانه های هیرمند و کابل دشوار است.
نیازهای افغانستان از رودخانه کابل بیشتر بر مصارف غیر مصرفی یعنی تولید برق آبی متمرکز است. بنابراین، برداشت در صورت تحولات آتی محدود خواهد بود.اما برای کشورهایی چون ایران و پاکستان جزء مصارف خانگی و کشاورزی است.لذا نمی توان صرفا به مسائل فنی منابع آب پرداخت، راه حل های فنی صرف بدون پرداختن به جنبه های آبی-سیاسی به طور موثر کار نمی کنند.
– Reference
1.https://brill.com/downloadpdf/book/9789004480230/B9789004480230_s023.xml
2.https://thediplomat.com/2022/02/afghanistan-iran-disquiet-over-the-helmand-river/
6.https://thediplomat.com/2022/02/afghanistan-iran-disquiet-over-the-helmand-river/
7.https://www.dawn.com/news/1038435
8.https://www.unwater.org/sites/default/files/app/uploads/2017/05/UNW_TRANSBOUNDARY.pdf
9.https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S2090447922001538
10.https://www.dawn.com/news/1038435
11.http://www.icwc-aral.uz/bwoamu.htm
12.https://reliefweb.int/report/uzbekistan/central-asia-water-and-conflict
14.https://eurasianet.org/uzbekistan-pursues-dialogue-with-afghanistan-on-fraught-canal-project, (Date of Accession: 25.03.2023).
15.http://opiniojuris.org/2023/05/04/the-qosh-tepeh-canal-and-afghanistans-water-right-in-amu-darya/
16.https://reliefweb.int/report/uzbekistan/central-asia-water-and-conflict