عثمان نجیب
پروپاگاندا چیست؟
آقایان، سیدبلال فاطمی، روستا ترهکی و باری جهانی، شاگردانِ نادانِ مکتب پروپاگندا
دعوت تان میکنم به مناظرهی رو در رو. انتخاب شبکه و مکان به دست هرسه شما.
چرا در وطن ما هزار دروغ در ساعت را میپذيرند، یک راستی را در هزار سال نه میپذيرند؟ بی تفاوتی، تاریخ نخوانی، بیسوادی، بی تحلیلی، تعصب یا حسادت؟
نقش حکام در این میانه چیست؟ چرا تحصیلکردهی افغانستان زمینگیری زبانی و قومی دارد؟ و چرا بیتحلیل و سر درگم آن چه را پشتیبانی میکند که از تیره و عشیرهی خودش شنیده؟ چرا نقد سیاسی و تاریخی و هویتی در افغانستان جنجال برانگیز است؟ پرسشهایی که هرگز پاسخ منطقی نیافتند. چون بخش بزرگ تبلیغات منفی از سوی نظام های عمدتاً پشتون حاکم استبدادی و خاکستری و توتالیتر به خورد مردم داده میشد و این روند بیتوقف روان است. روستا ترهکی و فاطمی و باری جهانی با نارسایی ها خرد شان خودها را هم گُم کرده اند. خردورزان یا همان گروه نامدار فلسفهی سیاسی اندیش، حاکمیت های گونهگونی را در کشور ها تعریف میکنند. بدترین این حاکمیت ها را در گروه سه گانهی استبدادی، خاکستری و توتالیتاریستی بخش بندی میکنند. جالب است که دو بخش پسین را بدتر از بخش استبدادی میدانند. بانو آرنت خردورز آگاه در امور حکومت شناسیها به این باور است که رابطه هایپیدا و پنهان نظام استبدادی هرگز بدتر از دگر ستیزی های نظام های خاکستری و توتالیتاریستی نیست. در شناساندن نظام های استبدادی معتقد است که آنها مخالفان شان را پسا ارتکاب جرمی در مخالفت با قوانین شان مجازات میکنند. ولی، حکما در نظام خاکستری و توتالیتاریستی، مردم را پیشا انجام جرمی، زیر دیدهبانی های خود شان میدارند. با این طرز نگاهست که دانشمندان دگر هم نظام های خاکستری و توتالیتاریستی را ممد یکدگر میدانند و تا آنجا پیشرفتند که آن دو نظام را لازم و ملزوم هم میدانند. استنباطی که من و شما از این نگرش به دو نظام پسین میتوانیم داشته باشیم، آن است که خاکستر و توتالیتار، ضامن بقا و فنای یک دگر اند. و مردم تحت ظلم همهی شان به شمول نظام های به ظاهر جمهوری و انتخابی. مهم آن است تا درک کنیم که مغز های متفکر در این نظام ها چه کسانی اند و چقدر آگاهی علمی به همان سیاستی دارند که برگزیده اند. من روزی بل یکی رجال برجستهی دولت کرزی گپ و گفتی داشتم، اتفاقا آن روز ها کاربرد نام مکتب ماکیاولی بسیار شده بود. هر کسی فهمیده و نا فهمیده سخن را طوری می آورد که نامی از ماکیاولی ببرد. دانستم آن آقا هم تصمیم دارند، نامی از کسی ببرند. یک باره گفتند: [ولا اینجه ( مقر وزارت دفاع ) کل ماکیاولیستا جمع شدن و... ]، فهمیدم که آقا خودش را رها کرد. به آرامی سر به تایید گفتارش شورانده و پرسیدم در مورد همی نام سختی که گفتی کدام کتاب و چیزی خاندی که مام بخانم...؟ فرمودند...بلی ... باز برت میگم....وقتی، خبری را خواندم از آقای روستا ترهکی که گفته بودند، ملا هیبت الله از ایشان خواسته تا روی قانون اساسی کار کنند. همان دوست ماکیاول شناس من یادم آمد که تا امروز برای من از نحوهی شناخت شان با ماکیاول شان چیزی نه گفتند. آیا لازم نیست تا پیش از رسوا سازی خود مان یا سکوت کنیم و یا سخنی برابر به پذیرش خرد بزنیم؟ آقای روستا ترهکی درست در موردی سخن گفتند و چه سخن بزرگ و دروغ بزرگ و غیر شرعی گفتند که همان کد بیسواد احتمالی هیبتالله هم چنان نه میگويند. آقای ترهکی تا حال نه دانسته اند که نظام های شرعی و گروه های تروریستی طالبانی، با داشتن پیشوند های دینی و اسلامی به روشِ خود شان، هرگز قانون اساسی نه دارند و قانون اساسی را خلاف ادعای شان میدانند. آنان برای بازی های دروغ شان با اذهان مردم، قرآن و حدیث را ملاک عمل و اعمال ظاهری شان قرار میدهند. حل امور محوله را گویا به شورای علما مرتبط میدانند و امیرالمؤمنین شان هر کارهی خود شان است و صاحب صلاحیت و عدول از امر او را هم بغاوت دانسته، حکم مجازات شدید و مرگبار داده و سر آشتی هم به کسی نه دارند و هر امری به اساس فرمان گویا امیرالمؤمنین!؟ عملی میشود. حتا ایران آخوندی که گویا قانون اساسی دارد... هرگز به آن وفادار نیست... من اینجا بر نابخردی کُد هیبتالله کاری نه دارم. آنچه مایهی اندوه و دریغ است برمیگردد در اثرپذیری های اجتماع به شدت مذهبی تقلیدی و غیر آگاهانهی پشتون افغانستان و خیبر و پشاور از چنین گفتارها. و عدم درک مفاهیم توسط آنها و فریفتن بیشترینها به نام دین و قومیت. این گروه تئوریسن های غیر آگاه پشتون در کشور ما حالا دست به دامانِ پروپاگاندا شده اند تا اگر برچسبی در توجیه جنایاتِ شان بیابند. و یا هم مردم را اغوا کنند. بلی. افرادی مانند آقایان ترهکی، جهانی، یون، فاطمی و نظریه پردازان دگر پشتون سیاسی که خرد چندانی غیر از همان گفته های قبیله پسند نه دارند. توسل ناآگاهانه به پروپاگندا را پیشه قرار داده اند. پژوهشگرانِ
کهنی عرصهی تبلیغات و اطلاعرسانی، روشِ پروپاگاندا را به گونهی علمی و مستدل و جامع بررسی کرده اند. یک پژوهش، اثرگذاری پروپاگندا در دو هزار سال پیش و پیشتر از آنها را توسل به نوعی اقدامی در اثرگذاری سریع و صریح بر اذهانِ عمومی یا فردی میدانستند. ازعملکردهای مارک انتونی سه دهه پیش از میلاد مسیح و شکست انتونی از هجومِ اگوستوس در نبردهای فیصلهکُنِ اکتیوم توسنِ مرادِ امپراطوری توسط اگوستوس تا ۱۲ سال پس از میلادِ مسیح همچنان به روم تاخته میشد و تا امروزه مراحلِ مختلفی درنوردیده است. پروپاگاندا یا تبلیغاتِ سیاسی، بخشِ اساسی از پروپاکندا است که توسطِ سازمانهای استخباراتی بیشتر کاربرد دارد. پروپاگندا، امروزه و با سرعتِ در سریع شبکههای اطلاعرسانی اجتماعی و استخباراتی بر مردم اثر دارد. آمپریالیسم و انگلیس با رویکردِ نابخردانهی جهانی حالا با استفاده از ابزارهای گونهگونِعوامفریبی از جمله پخشِ مصاحبهها و تحلیلهای از پیش افاده شده به مهرههای شان نوعی خودفریبی هم دارند. آقای ترهکی در گفتاری، مدعی شده که گویا هیبتالله از او خواسته تا روی طرح قانون اساسی کار کند. مضحکهی خجل آفرینی که نه میدانم چرا آقای ترهکی به آن پرداختند؟ درست است که آقای ترهکی دانش و آموزش های اولیه را هم فراتر از آگاهی یک طالب مدرسهیی هم نه میدانند. عبا و قبا و نکتایی و شهرنشینی که نه میتوانند، از کاه کوهی بسازند و از نادان داناییْ. مگر این که خود نادان بر دانا شدنش و شهری شدنش تلاش کند. چهگونه است که آقای ترهکی تا حال روند زیر ساخت های نظام های اسلامی از قرائت طالبانی را نه دانسته اند؟ طالبان افغانستانی که بیشتر یک گروه نیابتی و مزدور ودور از علم و اندیشه و مدنیت اند، قانون اساسی را چه میدانند؟ در حالی که این گروه برای یک مرحلهی عبور و حمایتی گستردهی اهداف غرب آورده شده اند. با روپوشی که به آنان داده شده، گویا امارت اسلامی، هرگز با زندهگی و قوانین شهرنشینی و مدنی و مدرنیته نه آشنا اند و نه برابر. مگر این آقای روستا ترهکی، چهگونه تحصیل!؟ کرده اند که تا
کنون درک میانهی گروه تروریستی اسلامی طالبانی با یک نظام مدنی را نه دارند. مکر آن تروریستانی که زیر نام طالب و اسلام در کشور ما وارد ساخته شده اند، شعار قانون اساسی میتواند مطابقت با ادعای شان داشته باشد؟ طالب را آورده اند یه نام گویا امارت اسلامی. آقای ترهکی کمی مطالعه کنید، تفاوت ها را دریابید، با تکیه بر عقلانیت سخن بگویید. در گروهای تروریستی اسلامنمای طالبانی، قانونی به نام اساسی جای نه دارد. برای درک این مفاهیم بروید الفبای شرع را بخوانید که طالب از آن استفادهی سوء میکند. هیچ شرعی غیر از اتکا به شورا و امیرالمومنین خود خوانده اش چیزی به نام قانون اساسی را نه میپذیرد. شما فرق میان گروه های تمامیتخواه و خاکستری و استبدادی و مردمی و ستمگر را داشته باشید. گیریم، شما همین بحث را در یک مجموعهی علمی مطرح میکردید. و آگاهانی که آنجا به مفاهیم واژه ها و نام ها و مکان کاربرد آنها در نظام های قانونی یا در گروه های تروریستی طالبانیگونه آشنا بودند، شما را به چالش میکشیدند، شرمِ آن را کجا میبردید؟ سکوت تان در نادانی تان بهتر بر حفظ شخصیتی تان است. کتاب هایی از هانا آرنت را برای تان نشانی میدهم. لطفاً آنها را بخوانید، به آیندهی تان کارا اند.
یکی دگر از فیلسوفان و تئوریپردازان پشتون آقای سیدبلال فاطمی اند که آشکارا خود شان را طالب معرفی میکنند و بدون سرزنش پشتون های شان، آوردن گروه تروریستی طالبانی را توجیه میکنند. ایشان در یکی از برنامه های جمهوری پنجم بر آقای عبدالعلی فایق تاختند. در برنامهیی هم حاضر به گفتار رو در رو با ایشان نه گردیدند. آقای فاطمی حالا تنها به یک پرسش من پاسخ دهند. آیا پشتون اند یا عرب؟ اگر پشتون اند، چرا در برنامهی ۱۳۶۳ جمهوری پنجم، خود شان را سادات و عرب معرفی کردند؟ و اگر سادات و عرب اند چرا در چند برنامه پیشاز آن خودشان را پشتون باغیرت معرفی کردند؟ آقای فاطمی، متباقی مباحث را در برنامهی مستقیم با من ادامه بدهید.
وقتی جهانی به بخشِ بزرگی از ملت توهین میکند چرا خاموش میباشید؟ وقتی دفاع کردیم در آتشِ خشم میسوزید. نه میدانم این کجایش تعصب است؟
پاسخ سبزِ من به گفتار سیاه جهانی!
آنانی را که تو لنډهغر گفتی، شاهینانِ. بلندپرواز قلههای شامخ هندوکشان و سوار بر شانه های تو و بادران تو اند که از هیبتِ حضورِ شان فریاد تان به آسمان ها بلند است.
جهانی، دشمن فارسی!
چرا تخلص خودت را فارسی گذاشتی؟
باری جهانی صیب!؟ ته زما ډالۍ!
هغه کسان د هندوکش د هسکې غرونو بازان دي چې ته یې لنډهغران بولی. هغوی د تا او د تا د بادارانو په اوږو کې سپور او سپاره زمریان دي. الحمدالله چي د دوي له ویره او ډاره په گوندو شوی یاستی.پارسی سره دې څه دښمني ده؟
آقای جهانی، شما که مدام به تاجیکان میتازید و ایشان را لنده غر خطاب میکنید، دو پرسش را پاسخ دهید؟ وقتی از فارسی بد تان میآید، چرا نام و تخلص فارسی انتخاب کردید؟ دو دیگر این که آیا معنای لغوی و تحتالفظی لندهغر را میدانید؟ شما که آدم آکادمیکی هستید، ضمن پاسخ به این دو پرسش، بیایید رو در رو صحبت کنیم، در هر مکانی قرار است به نفع شما باشد بحث کنیم، ولی مستقیم از یک شبکه. این پیشنهاد شامل حال شما، آقایان روستا ترهکی و سیدبلال فاطمی نیز میشود.
تلفن و وتساپ تماس من:
004917672618256
نشانی برقی من: