عبدالناصر نورزاد
بررسی استراتیژی ظهور و حضور داعش در افغانستان
در اوایل نام داعش با گسترده تر شدن دامنه فعالیت های آن، قابل باور بود. بعد ها با آشکار شدن ماهیت آن، بازی های چند پهلو، حمایت قدرت های بزرگ از آن و طرح بزرگ سازی داعش منحیث ابزاری در خدمت منافع امریکایی در خاور میانه، جنوب و آسیای میانه، این گروه به یک رمز و معما مبدل شد. اگرچه داعش از لحاظ عملکردی و ساختاری دیگر یک پدیده ی نیست که وجود عینی داشته باشد و هیچ نشانه ای از از حضور عینی آن در یک جغرافیا مخصوصا افغانستان وجود ندارد، اما شبح آن، همچنان بر فضای ملتهب افغانستان در چرخش است. در عین حال، خبر کشته شدن مغز متفکر شاخه خراسان داعش و سازماندهنده حمله انتحاری ۲۶ اوت ۲۰۲۱ فرودگاه کابل که به کشته شدن ۲۰۰ تن از جمله ۱۳ سرباز آمریکایی منجر شد، یک بار دیگر حضور سازماندهی شده ای داعش در افغانستان را اثبات کرد. رسانههای بینالمللی روز سهشنبه خبر کشته شدن این فرد را که نامش فاش نشده است، منتشر کردند. این خبر با واکنش های گوناگونی همراه شد. بعضی آن را استقبال و عده ای آن را با دیده شک نگریستند. قبل از آن، اندکی پیش روزنامه واشنگتن پست به نقل از اسناد فاششده امریکا گزارش داده است که افغانستان بار دیگر به مرکز تروریسم و هماهنگی داعش تبدیل شده است. به اساس این گزارش که بر مبنای ارزیابی سری پنتاگون، استوار است، نشان میدهد که گروه داعش قصد دارد با استفاده از خاک افغانستان، حملاتی را در اروپا و آسیا برنامهریزی کند. نگارنده قصد دارد تا بر ماهیت و چگونگی شکل گیری داعش و مراحل تکوین استراتیژی ظهور آن، اشاراتی داشته باشم. به گونه مقدمه قصد ما بررسی استراتیژی ظهور داعش در افغانستان در چندمرحله است. با این کار هدف ما روشن سازی ابعاد خفته خفته و پنهان این پدیده در کنار سایر گروه های تروریستی است. چنانچه هویدا است پدیده داعش در افغانستان در چند مرحله ظاهر شده و دارای یک استراتیژی مخصوص می باشد.
به زعم نویسنده، مرحله گذار استراتیژیک برای داعش جهت مبدل شدن به یک قدرت قابل ملاحظه از لحاظ نظامی و عملیاتی مختلف بوده، اما این مراحل باهم پیوسته و ارتباط تکوینی داشته اند. در واقع، این ارتباط تکوینی بوده که زمینه حضور و ظهور آینده آن را مساعد ساخته است. این مراحله قرار ذیل اند:
اول- مرحله استراتیژیک سربازی گیری و اشاعه افکار داعشی: در این مرحله داعش تلاش کرده تا از میان مردم محل برای خود سربازی گیری کند. در مرحله های بعدی از این سرباز ها برای خلق صحنه های وحشت استفاده زیاد می شود. مثلا بیشتر با رژه های نظامی، گشت و گذار سربازان با تجهیزات نظامی در دل مردم وحشت و اضطراب را ایجاد می کنند.با این کار داعش در تلاش بوده تا اندیشه داعش گسترش یابد. اندیشه داعشیزم تنها برای گسترش خلافت به سبک داعشی فکر میکند. مرحله استراتیژیک سربازی گیری و اشاعه افکار داعشی، مرحله وار در فضای فکری و مذهبی افغانستان، در گردش بود. در محیط های مذهبی و عقیدتی مانند مسجد، صنوف درسی مذهبی، دانشگاه ها و انستیتوت های نیمه، داعش بیشتر به سربازی گیری می پرداخت. با ملا ها و افراد دارای تفکر مذهبی همواره ارتباطی های داعش تماس می گرفتند و آن ها را بواسطه پول، هدیه و یا اشتراک نظر در خصوص ایجاد خلافت اسلامی داعشی، جذب صفوف داعش می نمودند. به این ترتیب فضا برای جذب عناصر رادیکال، برای حمایت و پشتیبانی از تفکر داعشی وسیله می شدند. چنانچه در چندین مرحله در زمان جمهوریت، استادان دانشگاه ها، ملا ها و عناصر پرنفوذ در جامعه، بعداز جذب به صف داعش، به مبلغین مشهور این گروه مبدل شده بودند و بعداز کار تعقیبی توسط نیروهای امنیتی، گرفتار و به جرم خود اعتراف نمودند.
دوم- مرحله استراتیژیک ثبات و اثبات عملیاتی: در این مرحله داعش با استفاده از عناصر جذب شده،به تحرکات تروریستی و عملیات های نظامی، مخرب نظیر بمب گذاری ها، حملات انتحاری و حملات مسلحانه،ترور اختطاف و تسخیر بعضی از نقاط، چپاول بانک ها، منابع پر در آمد، دست زده و معمولا در نقاط صعب العبور به ایجاد پایگاه های نظامی و سوق الجیشی، دست می زدند. در این مرحله داعش در تلاش است تا اثبات وجود خویش را ثابت کرده و نشان دهد که یک طرف نظامی قابل توجه است. داعش در تلاش است تا با استفاده از خشونت و قساوت، حضور خویش را به منصه حضور برسانند. مرحله ثبات، مرحله ای است که داعش با وجود استقرار در مناطق دور دست و صعب العبور، به ثبات و تعیین جایگاه نظامی خود دست می زند. توان نظامی داعش در این مرحله شاید تنها مختص به یک نقطه خاصی نیست، بل با ایجاد مفرزه های عملیاتی، وضع الجیش، استقرار قرار گاهی، مرکز فرماندهی برخوردار است.
سوم- مرحله استراتیژیک ظهور و قدرت نمایی: در این مرحله چون داعش توانسته از مرحله قبلی موفقانه عبور کند، بنا توانسته ظهور و حضور خود را نشان داده و تثبیت کند. متعاقب آن قدرت نمایی آن به اساس مراحل قبلی صورت می گیرد. زمانیکه عملیات ها در زمان معین آن صورت گرفت، قدرت داعش بلامنازع است و منحیث یک قطب نظامی، شناخته می شود. در این مرحله بیشتر از پیش روی گسترده سازی دایره عملیات ها تمرکز صورت می گیرد. یعنی داعش در تلاش است تا حضور خودش را در همه جا داشته باشد و در همه جا توان انجام عملیات های تخریبی و تروریستی را پیدا کند.
چهارم- مرحله استراتیژیک ایجاد اتحاد استراتیژیک و فکری با سایر گروه های تروریستی: در این مرحله چون قدرت عملیاتی داعش و توانمندی نظامی آن به حد اعلی رسیده استو به یک قدرت قابل توجه مبدل شده است،بنا تمام آن گروه های تروریستی که به اساس ایدیولوژی مشترک با داعش تمایل اتحاد فکری و عملیاتی نشان میدهند، در کنار داعش قرار گرفته و از توان عملیاتی و مالی آن به واسطه سلول های مخفی و عریان، استفاده می برند. این گروه ها با بیعت با رهبر داعش در صفوف آن قرار گرفته و یا اینکه با توجه به توان نظامی آن و به تحلیل رفتن قدرت نظامی خودشان مجبور می شوند تا با داعش یک جا شوند. از طرف دیگر، داعش با استفاده از فرصت تلاش می کند تا با جذب آنها در مفرزه های عملیاتی خودش، صفوف نیروهایش را تقویت کرده و ساحات عملیاتی خود را گسترش داده ووسیع بسازد.
پنجم- مرحله استراتیژیک تعرض فعال برای تسخیر جغرافیا و ایجاد توازن: در این مرحله بر علاوه قدرت جنگی و عملیاتی، توان رزمی، تعداد پرسونل نظامی، ساحات جغرافیایی بیشتر، گسترده شدن فضای عملیاتی، انکشاف وضعیت به سوی تعرض فعال می باشد.در نتیجه تعرض فعال است که جغرافیای بیشتر در کنترول داعش می آید و آن را تسخیر می کند. با تسخیر جغرافیای بیشتر قدرت نفوذی داعش گسترش یافته و ایده خلافت تسهیل شده و دیگر به ایده تمام پسند مبدل می شود.
در مرحله تسخیر جغرافیا، استقرار نظام قضایی، صحی، حکومت داری و اداری، جنگی و تبلیغاتی در دستور کار داعش قرار می گیرد. در این مرحله داعش با ایجاد توازن در ساختار هایش، از لحاظ توان نظامی می تواند در هر نقطه با دشمنش مقابله کند و به آن ضربه وارد کند. در این مرحله قدرت عملیاتی داعش ثابت و قابل اتکا است و میتواند از آن در مواقعی که نیاز می بیند استفاده اعظمی نماید.
ششم- مرحله استراتیژیک استقرار خلافت داعشی با جغرافیای معین: این مرحله که در عراق و سوریه اتفاق است، بیشتر قابل مکث است. اما در افغانستان داعش چنین مجالی را نیافت. اما ممکن با سروصداهای مبنی بر قوت گیری داعش این مرحله نیز در افغانستان اتفاق بیافتد.اتفاق های سیاسی، نظامی، اقتصادی همه در این مرحله هر گروه را مجبور به ایجاد ساختار های می کند و ممکن است در یک مرحله همه ساختار روی کار نیایند.اگر چه ضرورت به استقرار هر نظم سیاسی، مستلزم استقرار اداره حکومت داری است و داعش در سوریه و عراق توانسته بود چنین نظمی را بوجود بیاورد، اما بر مبنای شرایط صورت می گیرند و آن زمانی است که داعش جغرافیای وسیع، قدرت عملیاتی بلند، تعداد پرسونل بیشتر و توان اقتصادی بلند با در تسخیر داشتن منافع فعال در آمد اقتصادی را در اختیار داشته باشد. در ضمن، چون داعش تمام جریان های مخالف خود را خاموش ساخته و به یک قدرت مبدل شده است بنا نظام اداری را خودش بوجود می آورد و بر جغرافیای خاصی حکومت می کند.
در نتیجه می توان گفت که با مدنظرداشت عملکرد داعش در گذشته و جنایاتی را که این گروه در سوریه و عراق انجام داده و حضور اندکی که در جغرافیای افغانستان داشت، میتوان استراتیژی های این گروه را تخمین زد. اما چون این داعش در افغانستان صورت ساختگی دارد و وجود عینی آن با ایدیولوژی داعشی، وجود ندارد، بنا در حال تکمیل مراحل تکوین استراتیژیک خود است. چون این گروه از ابتدای ظهورش در افغانستان ناکام بود، بنا تنها نظام طالبانی است که می تواند این گروه را دوباره زنده ساخته و برنامه های امریکا و سایر متحدانش را عملی سازد. آنچه که از مراحل تکمیل استراتیژی های داعش در افغانستان بحث شد در واقع، با اتکا به عملکرد این گروه از زمان ظهورش بوده که باعث شده تا قدرت عملیاتی بیشتر پیدا کند و به مانور نظامی دست بزند. شرایط تکمیل این استراتیژی نیز وابسته به وضعیت است. ممکن در افغانستان فرصت پیدا نکند تا پیاده شود و امکان دارد این فرصت را زود تر بدست آورد.
عبدالناصر نورزاد- پژوهشگر امنیت و ژئوپلیتیک