خوشه چین
محیط انسانی
عشق با نوشیدن وسیراب شدن عمرخودرا پایان میبخشد.
مگرآنچه که پایانی ندارد جلال شکوه وعظمت فرد است که درخود محصور میدارد.
درکشورمن سیاست باز برمدار ادب وشرافت نایاب نیست.
اما امریکا محیط انسانی کشورما را به محیط حیوانی مبدل کرده است.
بنا این سه صفت همخوانی دارد.
باید سرازنو محیط را مبدل به محیط انسانی کرد.
تاکه نسل نو درمحیط انسانی انسان تربیت شود.
سه چیز بیهوده است:
نصیحت به احمق
دوستی با آدم دورو
بحث باجاهل
طالبان (فاشستان)جاهلان اند.
چپیهای حمایه گرطالب اند دورو اند
عده ای ازبلی گویان طالب احمق
دوستان محترم!
کوه هندوکش.
گفت من مادرشما هستم خوابیده سرم پامیراست پاهایم هلمند ونیم روز ازسینه های خود برای تان شیرجان خودرا چون دریا ها شرق شمال جنوب جاری ساخته ام تاشما سبز کنیدشگوفه کنید وبشکفید
نفس برای تان چون بادهای ملایم روان مینماییمو
زیر هرسایه درخت بنشینید روی سبزه ها زیر سایه درختهاخنده کنید بخورید وبنوشیدو
موزیک بشنوید.
میله پغمان به پغمان مزه دارد.
دلم می تپد به انگور شمالی
توت فراوان به پروان وکوهستان مزه دارد.
صلح وثبات سیاسی درسطح ملی،منطقوی وجهانی باید از(خانه ای ما) راه اندازی وبنایابد.
چراکه سه عنصر.
درشکل گیری( خانه ای ما) نقش به سزایی دارد.
آگاهی،آزادی، آبادی.
(کمیته تصمیم گیری).
برنامه های سیاسی احزاب
گروه ها حلقات به منزله نانی است که بالای دسترخوان میگذاری.
هرکس مطابق به اشتهایش رفع ضرورت نموده ونوش جان مینماید.
باید زیبا نگــــــر بود.
ازقلب مطهـــــــربود.
درمقـــابل حرفــــــها
ازهردوگوش کـــربود.
بلی ازین دوکـــــتورا ن فراوان داریــــم.
چون خررونده درپشتش پالان داریـــــ,م.
عر میزد دراداره شاش مینمود هنگام فرار.
هواخواهانش را هنوز فــــراوان داریــــم.
ریچارد فاین من
شما هرگزتحصیلات را باهوش اشتباه نگیرید
شما میتوانید علاوه برداشتن دکترا یک احمق باقی بمانید
زمانی که (خوشه چین) ویارانش ازخیانت وفروش هویت حمایت نمی کنند.
ازحاکمیت ستم قبیله وحشت ودهشت رضالت تاریخی هم حمایت نمیکنیم.
معادله که یکطرفش غلط بود طرف دیگرش هم غلط میباشد.
دوکس رنج بیهوده بردند وسعی بی فایده کردند
یکی انکه اندوخت ونخورد
دیگرآنکه آموخت ونکرد
(سعدی)
تنها (خوشه چین) درین بادیه سوخت.
علیه هموطنش استعمال نشد.
وخود شرف خود نفرو خت
گذشته
چپ وراست میانه
نوشته میگردند تاریخ وافسانه.
وسیله بیش نبودند تمامی طرفین.
پتاقی سه بجل پوقانه وجرنگانه.
اینها هیچ ادعای آزادی وشرف کرده نمیتوانند.
نیاز،نو درشرایط جدید قطب بندی برای خود می درنگانه.
آگاهی تان را حفظ کنید این سیلاب وطوفان میگذرند وشما سالم به رشد ونموادامه میدهید.
دوستان محترم!
من کسی بودم که هستم.
طبق نیاززمان متحول ومتغیر ومتحرک ازینکه تو نمیشناسی مشکل خودت هست.
روسیه وانگلیس هردوازیک گروه مردم مزدور برای اهداف کاربردی خود انتخاب میکردند.
مثل شیردل برو پردل بیا
مفت وساده برو مشکل بیا
با دامن پرازخاک برو
لب ورویت پرازگل بیا.
مغز منبع نوراست جهت فرق گذاشتن ازراه وچاه.
مغز چشمه ای آب است.
برای سبزگردانیدن دشت سوزان.
مغز فرمانده باصلاحیت است جهت توضح و توزیع محبت از طریق زبان وقلب.
مغز فرمانده باصلاحیت است جهت حرکت وبدست گرفتن ووآورد توسط دست وپا.
ازینکه ما درین مدت زمان ازخود انسانیت شکیبایی فروتنی ازخود گذری نشان داده بودیم وداده ایم.
یک تعارف بود.
تعارف پاداش میخواهد.
یعنی که قرضدار هستی.
از قلب زادگاه کاکه ها جمله بی نظیر را می خوانم.
برای من امیدی پیدا شد.
تاکه ریشه درآب است امید ثمراست.
احیای دوباره عیاری بی خطراست.
بدانید که اینبار جبهه موج عظیم مقاومت درمقابل هیولای ترکیه وقطراست.
درتذکرۀ من فقط انسان بنویسید.
من نه تاجکم نه پشتون نه هزاره کنه ازبک ......
این صف بندیها عصرجهالت است همۀ مابرادریم وهمزنجیر برادریم
حلقۀ وصل ما(انسانیت).
انسان درمرحله ای قرارداشت،نباید آن فیگور خودرا به معرفی بگیرد. بلکه ازروی عمل کردهایش خودرا بشناسد، شفافیت وپاسخ دهی درانجام وظیفه برای انسان چنین چهره می بخشد. کدام نظام چنین چهره را دارا میباشد.
حزب دمکراتیک خلق افغانستان
مرحله دم دم تللو
یا تللودم.
هرگزنه
مجاهدین
هرگز که نه
مرحله دم دم تللو طالب
هرگز که نه
مرحله کرزی وغنی احمد زی.
مراحل شرم در شرم.
بوی گندش تاربخ کشورما بویناک نگه میدارد.
کنون مرحله ای تللودم طالب کثیفتر ازمراحل گذشته همه بادیدن این منظره خجالت خواهند کشید.
نسل آینده باید متوجه باشند.
میخواهیم که شما هم دارای عین صفت باشید.
دوستان محترم!
من سکتاریست نیستم
من هرگزفاشست نیستم
من یک انسانم اندیشه انسانی دارم.
زمانی که شمالی بزرگ میگویم.
درشمالی بزرگ تگاب شامل است.
نجراب شامل است.
کوه صافی شامل است
غوربند باولسوالیهایش شامل است.
سرخ پارسا شامل است.
شیخ علی شامل است.
پنجشیر باولایت وولسوالیهایش شامل است.
کوه دامن وکوهستان باتمام ولسوالیهایش شامل است.
انواع تبار ومذاهب درشمالی بزرگ زندگی دارند همه دارای خصوصیت جوان مردی عیاری نان دهی ومهمان نوازی دارند وناموس پرست میباشند.
به آگاهی تان رسانیده میشود که گفته ای.
مرحوم غبار همان بالا پوش پرخون کهنه درتن بیمار کشور خون آلود پوشانیده میشود.
ضعف اخلاقی
ازاتحاد خردمندان و دانشمندان کوایل برقی(تفکرسالم)ایجاد میگردد.
مسولین افغانستان ما نباید عاشق گپهاوسخن های خود باشیم.
با هرکسی که باب صحبت آغاز کرده ام چون موتر سکیل قان زده و به مانند پکه برمحور خود برر ررس چرخ زده است.
مگر نگفته اند که به تنهایی عاجزهستیم به هر قیمتی که میشودطرفین باید جاذبه ایجاد نماییم.
یک مثال برای تان می آورم.
فکر کنید که درصنف درسی مضمون فزیک هستید.
یک تجربه ای لابراتواری انجام میدهیم.
میله مقناطیسی برای جذب فلزات خورد وکوچک است.
اما ارتباطات ذرات مقناطیسی درداخل مقناطیس پراگنده است.
طبق حسب دلخواه نمیتواند فلزات را جذب نماید.
کوایل برقی استک
میله مقناطیسی را درحلقه برقی گذاشته پلک را درساکت برق گذاشته دراثر تولید ساحه برقی میله مقناطیسی آماده کشش فلزات پراگنده میگرددک
بنا خرد مندان شرافت مند ما ازتمامی جهات نباید ازخود ضعف اخلاقی نشان بدهند طرفین درکنار کثیف ترین حلقات وجریانات سیاسی قرار بگیرندک
بی احترامی برمقام دانش وفهم است.
فیصله(بن اول)توسط گروه گله دزد بود.
رییس دزدان خلیل زاد دومش کرزی کارگر بامزد بود.
متحدشوید که ازریشه خشک میشوید.
هزاره ها میدانند که سی و وچهارهزار هزاره را درزابل قتل عام کردند زمینهای شان را به چهارهزار خاندان کرزی تقسیم کردند.
هزاره ها ازلحاظ محرومیت وگویش زبان باسایر مظلومان جامعه درد مشترک تاریخی دارند.
شمالی بزرگ شما که توان ساختن مرقدی برای عیاری ازخراسان خادم دین رسول لله را داشتید ودرعمل پیاده کردید.
حتمن که توان استاده گی مقاومت بعد ش حمله برای سرکوب برترخواهان را هم دارید.
فکرتان باشد که خوشه چین فاصله های دوررا میبیند.
زمانی که تناب دید طویل باشد چرخش دورانی تناب هم خیلی بزرگ میباشد.
من درکشورخویش درپی قتل تعصب میباشم تاکه اخلاق تولد یابدک
چونکه تعصب تیزاب است برای انسانیت.
واخلاق مادراست برای ازدیاد انسانیت
چپی که حد اقل برنامه داشتند.
باهم اختلافات خودرا کنارنمی گذارند.
درشرایط موجود طبق نیاز عصر متحد نمیشوند شرم تاریخ است.
چرا؟
درمحافل سیاسی هنگام جربحث ها باوجودی که دزد کلان(کرزی)است.
طرفدارانش خجالت نمیکشند مگر ما ازروی وجدان کسانی که شریک دزد هستند خجالت
میکشیم.
درکشورما علی الخصوص درعصر تکنالوژی آنهایی که برمحور قوم برترتشکل ایجاد کرده
اندو
آنهارا درجمله انسانهای عصر حجر میشناسیم.
خدمت گاران دهن دروازه دوران عصر حجر را ازانها بد تر میشناسیم.
زمین خاره را به پنبه زار باید تبدیل کرد.
زمین حاره را به سبزه زار باید تبدیل کرد.
سیاست درکشورما نه کلاه دارد نه تنبان.
سیاست مداررا به انسان کلاه دار وایزاردار باید تبدیل کرد.
فارغ ازتعصب.
گل به هررنگی که باشد گل است.
اماتفاوت میانشان بوی است.
بوی گل سنجد خیلی تند است.
انسان به هررنگی که باشد انسان است واجب الاحترام.
تفاوت میان انسانها در شعوراستعداد لیاقت وکفایت واخلاق او میباشد.
وهکذا پرورش محیط درتربیت انسانها نقش به سزایی دارد.
درجمع فعالان سیاسی
شاگردان دارالمعلمین کابل1343 _1346وسایر تحصیل کرده های لیسه ها افغانستان آن دوره تفاوت دیده میشود.
اکثریت ساگردان دارالمعلمین کابل آن وقت فارغ ازتعصب قومی وزبانی میاشند.
اگرباشد هم با فیصدی خیلی ناچیز/
من لاله آزادم خودرویم وخوش بویم.
درظرف نمی گنجم هم فطرت آهویم.
آبم نم باران است فارغ زمیان گیلاس.
دراسارت میان شیشه گویند که بدبویم.
مراسیب به کار است ولو اگرازبید باشد.
این طفل را شیر بکار است حتی اگر ازگاو باشد.
عیاران شیر مادرنوشیده اند.
مثل امیر ابومسلم خراسانی
یعقوب لیث صفار
حبیب الله کلکانی.
چه عیبی دارد که همه ای ما اهل یک باغ باشیم.
معشوقه ای بلبل و توت خورک وجبلداغ باشیم.
بعضیها گویند گلستان سعدی بعضیها بوستان.
قلب ما گل سرخ مغزما گل آبی درسخن معرف چراغ باشیم.
ویا
چه عیبی دارد که همه ما اهل یک خانه باشیم.
همه باهم شیرین ونازدانه باشیم.
بخوریم وبنوشیم دردور یک دسترخوان ازسروزیر.
شیرین سخن بلبل شمع وپروانه باشیم.
خانه ای ما به پرواز آمده است.
بادوبال(تابش)هم سوی (مراد)آمده است.
مراد خلق آزادی وآرامش مردم است.
تابش نوربرتاریکیها ازسمت شیراز آمده است.
بلی! کاملن حرفت درست است.
تمامی نظام های سیاسی که به قدرت رسیدند.
خلاف وتعهد کتبی واخلاقی حاکمیت را که ناموس مردم است بین خود وخانواده های خود تقسیم کردند.
ازچپ افراطی ومیانه گرفته تابه راست افراطی ومیانه.
مافرزندان توده مجبور ن به جبهات جنگ برای دفاع از دزدان بزرگ سیاسی شتافتیم.
یکی ازخانواده هارا به قیدی بگیرید.
(ایکس)درتمامی دوره های مباره فرد تنهای خانواده خود بوده که به مخالفت اعضای خانواده خویش مواجه میگردید.
ازین که مبارزه به عشقش مبدل گشته بود.
ادامه میداد.
زمانی چرخش اورا درصحنه کشانید پای منافع درمیان همه مگسان دردور شیرینی جمع شدند.
مبارزه ازمسیر اصلی به بیراهه کشانیده شد.
بالا
بازگشت