دست دوستیِ دیرینِ ترکمنستان با طالبان، تحت لوایِ سیاست بی طرفی و صلح جویی

کلکین : ترکمنستان در جنوب غربی منطقه آسیای مرکزی قرار دارد. از شمال غربی با قزاقستان، از شمال و شرق با ازبکستان، از جنوب شرقی با افغانستان، از جنوب با ایران و از غرب با دریای خزر همسایه است. اگرچه ترکمنستان از نظر مساحت دومین کشور بزرگ آسیای مرکزی می باشد، اما بیشتر این سرزمین شامل واحه هایی است که در دل بیابان غیرقابل سکونت پراکنده شده اند. ترکمنستان ۸۰۴ کیلومتر با افغانستان مرز مشترک داشته و با ۱۹٫۵ تریلیون مترمکعب ذخایر گازی، چهارمین دارنده بزرگ ذخایر گاز طبیعی در جهان محسوب می شود.

 بلخ، فاریاب و جوزجان در شمال افغانستان از ولایت ‌هایی هستند که با ترکمنستان مرز مشترک دارند و دریای آمو نیز نقطۀ صفر میان دو کشور دانسته می‌ شود. به گزارش وب سایت نشانه، بندر بازرگانی آقینه در ولسوالی اندخوی فاریاب، ولسوالی‌ های خم‌آب و قرقین ولایت جوزجان و ولسوالی شورتپۀ ولایت بلخ در مرز میان افغانستان و ترکمنستان واقع ‌شده ‌اند. کنترل این مناطق از بُعد سیاسی-اقتصادی همواره برای طالبان امری مهم بوده است.

دو کشور افغانستان و ترکمنستان طی سال های اخیر و با اجرای پروژه های مهم انرژی، حمل و نقل و ارتباطات در زمینه تجارت و اقتصاد همکاری های مثمر ثمری داشته اند. از جمله این همکاری ها می توان به راه آهن آقینه-اندخوی، خطوط ارتباطی فیبر نوری بین ترکمنستان و افغانستان، و ساخت بخش افغانستان از لوله های انرژی مرتبط با خط لوله گاز تاپی اشاره کرد. بر اساس گزارش اداره ملی آمار و اطلاعات افغانستان، تا پیش از سقوط دولت پیشین کابل، ترکمنستان از نظر عرضه بنزین به افغانستان در رتبه اول و همچنین در میان سه تامین کننده بزرگ سوخت دیزل و گاز مایع قرار داشت.

گذشته از تاریخ روابط دو ملت همسایه که با اشتراکاتی در سنن و آداب و رسوم، فرهنگ، ارزش های معنوی و اخلاقی پیوند خورده است، اما آنچه در روابط کابل و عشق آباد قابل توجه به نظر می رسد، مناسبات ترکمنستان از گذشته تا امروز با گروه طالبان است. عشق آباد از مدت ها پیش از سقوط کابل به دست طالبان، به جریان مبادلات دیپلماتیکش مشروعیت بخشید. در ۱۸ آگوست ۲۰۲۱، یعنی تنها سه روز پس از تسلیم کابل، کنسول ترکمنستان در مزارشریف، یکی از آخرین شهرهای تحت کنترل دولت افغانستان، با رئیس انتصابی طالبان برای ولایت بلخ دیدار کرد. بدین ترتیب، عشق آباد به جای تسلیم شدن به وحشتی غالب و ناشی از حضور طالبان، که مطمئناً در برخی دیگر از پایتخت ‌های آسیای مرکزی انعکاس یافت، به دنبال تجارتی عادی و بی وقفه بوده است.

چنانچه این کشور گسترش شبکه هایی از کارگزاری خط لوله در سراسر منطقه را در ارجحیتی از دستورکار خود داشته تا بدین طریق جریان صادرات گاز طبیعی اش را به بازارهای جدید هدایت و هموار سازد. شایان ذکر است ترکمنستان درحال حاضر دارای خطوط لوله جهت انتقال گاز طبیعی از شرق به چین، از جنوب به ایران و از شمال به روسیه است، اما عشق آباد مشتاق افتتاح خط لوله ای بوده که ترکمنستان را به بازارهای جنوب آسیا متصل می سازد. در همین راستا، به نظر می رسد بی میلی ترکمنستان برای محکوم کردن طالبان، حاکی از امید عشق آباد به ادامۀ ساخت تاپی است، حتی اگر این جریان به معنای هماهنگی با افغانستانِ تحت رهبری طالبان باشد.

اما پس از روی کار آمدن طالبان، شاید بتوان برخورد ترکمنستان دررابطه با پناهجویان و یا واکنش بشردوستانه این کشور را در قالب طیفی از رفتارِ متغیر -از تنگ نظری تا رویکردی بی رحمانه- در نوسان دانست. در ۱۹ اوت، وزارت امور خارجه ترکمنستان اعلام کرد به پروازهایی که اتباع خارجی را از افغانستان خارج می سازد، اجازه می دهد تا از حریم هوایی این کشور استفاده کنند. اما سرویس ترکمن رادیو آزادی در ۱۷ اوت ۲۰۲۱ گزارش داد که عشق آباد به سربازان افغان متواری و یا ترکمن های قومی ساکن در امتداد مرز اجازه ورود به کشور را نمی دهد.

در همین حال، نشریه کرونیکل ترکمنستان مستقر در وین اعلام کرد که ۱۸ شهروند ترکمن افغان که به عنوان دانشجو در مؤسسه آموزشی دولتی سید نظر سیدی ترکمن پذیرفته شده بودند، مطلع گردیده که دیگر نمی توانند دوره های آموزش خود را ادامه دهند. بدین ترتیب باید گفت، ترکمنستان با پس کشیدن پای خود از برخی مواضع، و پیش گرفتن رویکردی ملاحضه کارانه و محتاطانه، از انتقاد آشکار از طالبان و رهبری آن اجتناب نموده است.

در همین راستا می توان گفت استراتژی عدم تعهد ترکمنستان بر اساس اصل “بی طرفی مثبت” منعکس کننده رویکرد آن نسبت به طالبان در دهه ۱۹۹۰ است. در طول نخستین رژیم طالبان در افغانستان، ترکمنستان به خبرنگاران دستور داد تا هرگونه انتقاد از افغانستان و دولت آن را مشمول خودسانسوری کنند. علاوه براین، عشق آباد روابط نزدیکی با طالبان داشت. این شامل بازگرداندن ترکمن ‌های قومی بود که از شرایط حاکمیت طالبان به افغانستان فرار کردند. این رابطه بین ترکمنستان و طالبان، گرچه تحت فشار بود، اما طی دو دهه آتی ثابت ماند.

مرزهای معاصر افغانستان و ترکمنستان؛ محصول بازی بزرگ بریتانیا و روسیه

به لحاظ تاریخی، مرزبندی ترکمنستان و افغانستان، و مفهوم آن به عنوان یک مرز، زودتر از قرن ۱۹رخ نداد و این مرز در نتیجۀ بازی بزرگ و ترسیم حوزه های نفوذ در آسیای مرکزی بین امپراتوری روسیه و بریتانیا به وجود آمد. تا آن زمان، مناطق عشایر/کوچ نشینی ترکمن تحت فرمانروایی مقامات قبیله ای محلی بوده که درمعرض مداخلات مستمر حاکمان بخارا و خیوه و فارس قرار داشتند. پیشروی روسیه تزاری به این منطقه آنهم به واسطۀ منافع استراتژیک تجاری و نظامی خاص شکل گرفته بود. فتح نهایی سرزمین های ترکمن ها توسط ارتش روسیه، چشم اندازی از تحکیم تسلط روسیه بر سرزمین های وسیعی از چین تا دریای خزر را نمایان ساخت. از این ­حیث، سرزمین های مرزی ترکمنستان و افغانستان به فرصت و فضایی در پیشبرد مرحله نهایی از رقابت های «بازی بزرگ» میان روسیه و بریتانیا بدل شدند.

پس از انقلاب بلشویکی در سال ۱۹۱۷، زمانی که جنگ داخلی روسیه آسیای مرکزی را درنوردید، مناطق مرزی ترکمنستان و افغانستان باری دیگر بی ثبات و متزلزل شد. یک جنبش مقاومت محلی تحت عنوان “باسماچی” ظهور و در شمال افغانستان جای پای خود را پیدا کرد، تا از آنجا علیه رژیم جدید شوروی قیام کند. متعاقباً گروه های بزرگی از ترکمن ها در چند موج عازم افغانستان شدند. اعلام جمهوری خلق شوروی بخارا در سال ۱۹۲۰، حدود ۴۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ ترکمن را به ویژه از مناطق چهارجوی[۱](ترکمن آباد امروز) و کرکی[۲](آتامراد) بیرون راند.

 به دنبال اصلاحات آب و اراضی و همچنین مبارزات ضد مذهبی در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ نیز حدودا ۱۰۰۰۰۰ نفر دیگر از جمهوری سوسیالیستی ترکمنستان شوروی به سمت جنوب راهی شدنداشتراکی سازی کشاورزی[۳] توسط استالین باعث شد تا حدود ۵۰۰۰۰ ترکمن دیگر نیز به افغانستان و ایران فرار کنند. با وجود بسته شدن مرز در سال ۱۹۳۲ و شرایط غالباً وخیم زندگی در طرف افغانستانی مرز، این جریان مهاجرت برای چند سالی ادامه یافت. در نتیجه بخش ‌های قابل توجهی از شمال و شمال غرب افغانستان توسط ترکمن ‌های قومی سکنی گزیدند و درنتیجه اقتصاد محلی این مناطق به‌ عنوان مثال با صنعت معروف پرورش گوسفندان قره‌قل پیوند یافت.

در بیشتر دوره اتحاد جماهیر شوروی، مرز بین ترکمنستان شوروی و افغانستان، هم از لحاظ اداری و هم از نظر فیزیکی بسته بود. علیرغم مداخله و مشارکت شوروی در صنعتی ‌سازی افغانستان بین دهه ‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰، تماس ‌های و ارتباطات فرامرزی تنها با تهاجم شوروی به افغانستان پس از سال ۱۹۷۹ قوت یافت. بدین ترتیب گذرگاه مرزی در گوشگی (سرحدآباد[۴] امروزی در ترکمنستان) یکی از دو نقطه اصلی ورودی برای نیروهای متجاوز شوروی و تجهیزات وارد شده به افغانستان گردید. علاوه بر این، درست مانند ازبک ‌ها و تاجیک ‌ها، با بسیاری از ترکمن ‌ها نیز از سوی ارتش شوروی قرارداد بسته شد؛ زیرا آنها می توانستند به عنوان مترجم مشغول شده و از شرایط اجتماعی محلی افغانستان بیشتر آگاهی داشته باشند.

 با توجه به افزایش تعداد ترکمن ‌ها که موضع خود را تغییر داده و به مقاومت ضد شوروی افغانستان پیوستند، این رویه به زودی کنار گذاشته شد. رابطه دیاسپورای ترکمن افغان با برادران شمالی شان و به طور کلی با شوروی ها، با احتیاط و ملاحظاتی همراه بود. شوروی عمدتاً نگران دیاسپورای آسیای مرکزی در افغانستان، به ویژه ترکمن ‌ها بود، زیرا روحیۀ مقاومت در میان آنها بالاتر از سایر اقلیت ‌ها تلقی می ‌شد. اما به طور کلی شاید بتوان گفت جای تعجب داشت که این مقاومت در میان ترکمن ها به یک حرکت قوی ملی در دو طرف مرز تبدیل نشد. (Šír and Horák, 2016: 108-110)

بررسی اجمالی روابط سیاسی ترکمنستان و افغانستان پس از سال ۱۹۹۱

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقطه عطفی برای ترکمن ها و روابط آنها با همسایگانشان بود؛ چراکه تا پیش از سال ۱۹۹۱، یک موجودیت و تشکیلات دولتیِ مستقل و مطابق با قلمرو ترکمنستان امروزی هرگز وجود نداشت. بر این اساس، وضعیت مرز ۸۰۰ کیلومتری با افغانستان نیز دستخوش تغییر گردید. سیاست خارجی ترکمنستان اساساً در امتداد جریاناتی از پروسه دولت-ملت سازی قرار داشت که عمدتاً ناتمام مانده بود. کارکرد اصلی سیاست خارجی آن پروسه از همان ابتدای امر، مشروعیت بخشیدن به رژیم جدید و تامین بقای آن بوده است.

از نظر مفهومی، از سال ۱۹۹۲ سیاست خارجی ترکمنستان بر اصولبی طرفی مثبتاستوار بوده است که عملا به سرعت به انزواطلبی در امور بین الملل در دورۀ صفرمراد نیازاُف، اولین رئیس ‌جمهور ترکمنستان و ملقب به «ترکمن باشی» (به معنای رئیس ترکمن ها)، تنزل یافت. با این حال، صادرات انرژی یک مورد استثنائی قابل توجه باقی ماند. این رویه، رویکرد خاص ترکمنستان و مشارکت بسیار گزینشی آن در امور بین ‌المللی را توضیح می داد که می ‌توان آن را از طریق روابطش با کشور همسایه، افغانستان، نشان داد.

 علیرغم برخی اقدامات اولیه آزمایشی در زمان پرسترویکای متأخر، روند برقراریِ روابط مستقیم سیاسی با افغانستان تنها در دوره پس از استقلال ترکمنستان آغاز شد. بدین ترتیب روابط دیپلماتیک بین دو کشور در ۲۱ فوریه ۱۹۹۲ و در راستا سفر عبدالرحیم هاتف معاون سابق رئیس جمهور وقت افغانستان به عشق آباد برقرار شد. چنانکه با ابراز آمادگی دولت نجیب الله در گشایش نقاط تجاری در بنادر رودخانه آمو، دستورکارِ پیشنهادی کابل بیشتر بر دریافت و تامین نیروی متخصص از سوی ترکمنستان جهت دستیابی به برق رسانی شمال و شمال غرب افغانستان متمرکز بود. به منظور تسهیل این تماس ها و مراودات، ترکمنستان در سال ۱۹۹۳ نمایندگی های کنسولی خود را در مزار شریف و هرات افتتاح کرد.

به هرروی، کنسولگری ها حتی در طول شدیدترین دوره جنگ در اواخر دهه ۱۹۹۰ فعالیت خود را متوقف نکرده و نزدیک به یک دهه دفاتر اصلی ارتباطات ترکمنستان در افغانستان باقی ماندند. بااین حال تداوم از هم گسیختن در کنترل ولایات افغانستان در شمال و شمال غرب توسط دولت مرکزی در کابل یک مشکل قابل توجه بود؛ و از این رو توانایی افغانستان در تضمین و اطمینان از انطباق با سیاست های اش، به اقتدار ضعیف آن بر جنگ سالاران محلی که در واقع این سرزمین ها را اداره می کردند؛ مشروط گردیده بود. به همین دلیل عشق آباد نیز مجبور شد تا هر گونه مسائل باقیمانده را ابتدا با ژنرال عبدالرشید دوستم و محمد اسماعیل خان، به ترتیب مسئول فرماندهی در مزار شریف و هرات، حل و فصل کند.

در ماه مارس ۱۹۹۶، برهان الدین ربانی، رئیس دولت اسلامی افغانستان برای دیدار با ترکمن باشی به عشق آباد سفر کرد تا درباره تجارت فرامرزی صحبت شود. بااین حال از آنجایی که شمال غرب کشور در اطراف هرات تا آن زمان تحت کنترل شدید جنبش طالبان تحت سلطه پشتو قرار گرفته بود و این گروه در اواخر همان سال نیز اقدام به فتح کابل کردند؛ این ملاقات به اولین نشست دوجانبه و آخرین تماس معنادار بین عشق آباد و دولت وقت کابل تبدیل شد. شایان ذکر است تا سال ۱۹۹۵، ترکمنستان به بی طرفی اعلام شده خود توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته می شد. (Šír and Horák, 2016: 111-113)

توافقات ترکمنستان با پاکستان با تکیه بر استفاده از خاک افغانستان، و ظهور جنبش طالبان

در مارس ۱۹۹۵ در اسلام آباد، بین نخست وزیر وقت پاکستان بی نظیر بوتو و رئیس جمهور وقت ترکمنستان نیازاُف، تفاهم نامه ساخت خط لوله گاز از ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان امضا شد. چنین دیدارهای فشرده و توافقات حاصله، نشان از عزم و ارادۀ دو طرف برای دستیابی به اهداف خود داشت. گرچه تمام توافقات صورت گرفته بین ترکمنستان و پاکستان بر استفاده از خاک افغانستان برای ارتقای همکاری های دوجانبه متکی بود؛ با این حال، نمایندگان خود افغانستان طرف این توافقات نبودند.

در ۵ مارس ۱۹۹۵، برهان الدین ربانی رئیس جمهور وقت افغانستان، در گفتگو با رادیو کابل، به شدت از توافقات صورت گرفته بین پاکستان و ترکمنستان و مقاصد پشت پردۀ این توافقات انتقاد کرده و به ویژه این طرح ها را “تلاش های تحت رهبری پاکستان برای کمک به جنبش مخالف طالبان” توصیف کرد. اجرایی سازیِ عملی توافقات پاکستان و ترکمنستان در پاییز ۱۹۹۴ آغاز شد؛ زمانی که کاروان هایی بین ترکمنستان و پاکستان در سراسر خاک افغانستان تردد کردند و مقدمات ایجاد کنسرسیوم بین المللی در پروژه ساخت خط لوله گاز آغاز شد.

قابل ذکر است که ظهور جنبش طالبان در صحنه نظامی-سیاسی افغانستان نیز با مرحله فعال این همکاری مابین پاکستان و ترکمنستان ارتباطی مستقیم داشت. در اواخر پاییز ۱۹۹۴، گروهی از مجاهدین افغان کاروانی را که از پاکستان به سمت ترکمنستان حرکت می کرد، تصرف کردند. در نتیجه برای آزادی آن کاروان، وزارت کشور پاکستان از یک فرقه مذهبی کوچک و کمتر شناخته شده به رهبری ملا محمد عمر مستقر در جنوب افغانستان، بهره جست. دیری نگذشت که این فرقه به جنبش طالبان تبدیل شد، چنانکه این گروه متعاقباً پیشرویِ فاتحانۀ خود را در سراسر خاک افغانستان آغاز کرده و کل وضعیت نظامی-سیاسی کشور را تغییر دادند.

بدین ترتیب رهبری ترکمنستان بلافاصله با رهبری طالبان که در آن زمان جنبشی مبهم و نامشخص بود تماس برقرار کرد؛ در واقع، پاکستان و ترکمنستان تنها شرکای خارجی طالبان در زمان تشکیل این جنبش گردیدند. در زمستان ۱۹۹۴، پس از ظهور گروه های پیشروی طالبان در بخشی از مرز افغانستان و ترکمنستان، راه آهنی از کوشک در مرز ترکمنستان به تورغندی در افغانستان و با مبادلات تجاری فشرده افتتاح شد. هنوز مشخص نیست که قطارهای باری در آن زمان حامل چه محموله ‌هایی بودند. در همین راستا مقامات ترکمنی اظهار داشتند که طرف ترکمنی «کمک ‌های بشردوستانه به مردم برادر افغانستان ارائه می ‌کند»؛ اما این در حالی بود که در آن زمان، خود مردم ترکمنستان نیازی شدید و مبرم به کمک های اقتصادی، از جمله کمک های بشردوستانه داشتند. بنابراین تردیدهای جدی در مورد ماهیت انسان دوستانه این محموله ها وجود داشت.

 پیش از سپتامبر ۱۹۹۶، زمانی که واحدهای طالبان به سرعت کنترل ولایات شرقی افغانستان و سپس پایتخت کشور، کابل را آغاز کردند، توجه کمی به تحولات ترکمنستان و یا نقش رهبری سیاسی ترکمنستان در امور داخلی افغانستان معطوف بود. در ۴ اکتبر ۱۹۹۶ یک نشست مشورتی اضطراری از سوی سران کشورهای آسیای مرکزی و روسیه در آلماتی برای بررسی وضعیت منطقه پس از تصرف کابل توسط طالبان برگزار شد. اما رئیس جمهور وقت ترکمنستان، نیازاُف دعوت نورسلطان نظربایف رئیس جمهور قزاقستان را نادیده گرفت و به دلیل بی طرفی کشورش، در این نشست شرکت نکرد. در این گردهم آیی چنین اذعان شد که، با هر اقدامی که ثبات را در مرزهای بین افغانستان و هر یک از کشورهای مستقل مشترک المنافع تضعیف کند، متناسب با آن برخورد خواهد شد.

اما نیازاُف در مورد نتایج نشست آلماتی و توضیح دلیل عدم شرکت خود گفت: “ از آنجایی که ترکمنستان کشوری بی طرف است، قصد شرکت در چنین جلساتی را ندارد. تمام آنچه در افغانستان اتفاق می افتد، امور داخلی مردم افغانستان می باشد، در حالی که ما جنبش طالبان را تهدیدی برای امنیت خود نمی دانیم. بیش از یک سال می شود که بخشی از مرز ترکمنستان و افغانستان توسط نمایندگان این جنبش کنترل می شود و این بخش از مرز تاکنون آرام‌ ترین نقطه مرزی امروز بوده است.”

اما شاید یکی از دلایل رویکردِ مذکورِ ترکمنستان این بود که پیشروی ‌های بیشتر طالبان به شمال افغانستان، جمعیتی متشکل از اقلیت ‌های قومی مرتبط با گروه ‌های قومی ساکن در کشورهای آسیای مرکزی، می ‌توانست به مهاجرت دسته جمعی به کشورهای هم مرز از جمله ترکمنستان منجر شود. چنانچه بلافاصله پس از افزایش حضور طالبان در شمال افغانستان، ترکمنستان به واقع با چنین مشکلاتی مواجه شد؛ هرچند مقامات ترکمنستان تلاش زیادی کردند تا این واقعیت را پنهان سازند. چنانچه در تابستان ۱۹۹۷، پاکسازی قومی در دو روستا در خاک افغانستان آغاز شد، که جمعیت آنها توسط طالبانِ «دوست با ترکمنستان» سکنه یافته بود. در نتیجه در ۲۰ ژوئن حدود ۱۵۰۰ پناهجو از مرز ترکمنستان عبور کردند و در هفته بعد نیز این تعداد به ۸۰۰۰ نفر افزایش یافت.

ترکمنستان از پذیرش این پناهجویان خودداری و از نیروهای مرزبانی خود برای عقب راندن آنها به افغانستان استفاده کرد. حقایق موجود همچنین اظهارات مقامات ترکمنستان در مورد “ثبات در مرزهای این کشور پس از ظهور طالبان” را نیز تکذیب می کند. در سال ۱۹۹۵ بیش از ۵۰ درگیری مسلحانه در مرز افغانستان و ترکمنستان رخ داد که در نتیجه آن ۱۸۰۰ شهروند افغان بازداشت و حدود ۲ تن مواد مخدر کشف و ضبط شد. وضعیت حتی پس از اینکه مرز افغانستان و ترکمنستان در سمت افغانستان تحت کنترل واحدهای طالبان قرار گرفت نیز تغییر نیافت و به واقع بدتر هم شد و با این واقعیت که قاچاق مواد مخدر از طریق مرز رو به افزایش بود، شدت یافت.

به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۶ بیش از ۱۴ تن مواد مخدر از قاچاقچیان و در سال ۱۹۹۷ تقریباً ۴۲ تن مواد مخدر کشف و ضبط شد. تنها در سال ۱۹۹۹، ۵۰ تن حشیش، ۲٫۳ تن هروئین و ۷٫۷ تن تریاک ضبط و معدوم شد. چنانچه به گفته کارشناسان غربی، ترکمنستان در حال تبدیل شدن به یکی از مسیرهای اصلی ترانزیتی برای انتقال مواد مخدر از افغانستان و پاکستان به کشورهای مستقل مشترک المنافع و از طریق روسیه به اروپا گردیده بود. با توجه به این موضوع، امتناع نیازاُف از شرکت در نشست آلماتی می ‌توانست به دلیلی کاملا متفاوت باشد.

در ۷ اکتبر ۱۹۹۶، دو روز پس از نشست آلماتی، فرستاده ویژه نخست وزیر پاکستان، با نیازاُف ملاقات کرد. پس از این دیدار، طرفین خاطرنشان ساختند که «نظرات ترکمنستان و پاکستان در مورد وضعیت افغانستان کاملاً منطبق و همسو است». سیر وقایع بعدی دقیقاً نشان داد که چرا پاکستان و ترکمنستان تا این حد به گسترش حضور طالبان در خاک افغانستان علاقمند بودند. در ۲۷ اکتبر ۱۹۹۷، نیازاُف پروتکلی را با رئیس شرکت نفت ایالات متحده یونوکال امضا کرد که به این شرکت حقوق انحصاری برای ایجاد کنسرسیومی برای ساخت خط لوله نفت ترکمنستان-افغانستان-پاکستان اعطا می کرد. گویا نیازاُف هنگام اظهار نظر در مورد امنیت بخش افغانستان خط لوله گاز چنین مطرح ساخت که: «هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. ما با نمایندگان همه گروه‌ های مستقر در مسیر خط لوله گاز آینده به توافق رسیده ایم

تمام قلمرو افغانستان که قرار بود خط لوله از آن عبور کند، در آن زمان در کنترل طالبان بود. یک سال بعد، یونوکال مشارکت خود در این پروژه را به حالت تعلیق درآورد. علاوه بر یونوکال، گازپروم روسیه نیز اعلام کرد که در این پروژه شرکت نخواهد کرد. عقب نشینی شرکت کنندگان اصلی این پروژه به هیچ وجه بر برنامه های ترکمنستان تأثیری نداشت و نیازاُف اظهار کرد که به دنبال شرکای خود خواهد رفت و معتقد است که این پروژه در نهایت با موفقیت اجرا خواهد شد. رهبران طالبان نیز بیانیه مشابهی صادر کردند: «چندین شرکت بزرگ خارجی دیگر علاقه مند به انعقاد قرارداد در ساخت خط لوله گاز بودند در حالی که همه کشورهای درگیر -افغانستان، ترکمنستان و پاکستان- احتمالاً در آینده قابل پیش بینی انتخاب نهایی خود را انجام می دهند

متعاقبا، ترکمنستان تلاش های دیپلماتیک خود را برای تسریع پروژه و تضمین امنیت آن افزایش داد. در اواخر فوریه ۱۹۹۹، بوریس شیخمرادوف، وزیر امور خارجه ترکمنستان، از قندهار بازدید و در آنجا با ملا محمد عمر، رهبر معنوی طالبان ملاقات کرد، تا تنها در مورد یک مشکل -شروع ساخت خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان- پاکستان گفتکو کند. در ۲۹ آوریل همان سال، وزرای انرژی سه کشور در اسلام آباد ملاقات نموده و بیانیه مشترکی را تصویب کردند که در آن مجدداً بر قصد خود برای مشارکت در تهیه و اجرای پروژه خط لوله گاز تأکید کردند. آنها همچنین توافق کردند که هر سه ماه یکبار مذاکراتی را در سطح دولتی برای تشکیل یک کارگروه مشترک از مقامات ارشد برای حفظ تماس های منظم بین طرفین انجام دهند.

در ۱۰ تا ۱۲ می ۱۹۹۹، عبدالرحمن زاهد، معاون وزیر امور خارجه وقت رژیم طالبان، از عشق آباد دیدن کرد. در جریان این نشست، دولت طالبان برای اولین بار از زمان ظهور در صحنه سیاسی، قراردادهای اقتصادی رسمی را با یک کشور خارجی امضا نمود که آن کشور ترکمنستان بود. همچنین در مورد افتتاح یک کریدور هوایی برای پروازهای یک شرکت هوایی افغان به ترکمنستان، ارسال گاز طبیعی به افغانستان، و مشارکت متخصصان ترکمن در بازسازی دو نیروگاه برق در افغانستان نیز توافقاتی حاصل شد. در نوامبر ۱۹۹۹، یک هیئت نظامی ترکمنستان به رهبری معاون نخست وزیر، باتور سرژایُف، سفری پنج روزه به پاکستان انجام داد. قابل ذکر است که این فعالیت دیپلماتیک از سوی پاکستان و ترکمنستان با هدف استفاده از خاک افغانستان برای مقاصد تجاری، اساساً همزمان با فعالیت نظامی و تروریستی جنبش طالبان بوده است.

 دیری نپایید که گروه های مسلح طالبان کنترل شهرهای بزرگ شمال افغانستان را به دست گرفتند. رسانه ‌های خارجی شواهد غیرقابل انکاری از دست داشتن طالبان در اعمال تروریستی، فعالیت پایگاه‌ های آموزشی بین ‌المللی تروریست ‌ها در قلمرو تحت کنترل طالبان، قاچاق مواد مخدر و غیره ارائه کردند. در همین حال، فعالیت گروه های تروریستی مختلف در کشورهای آسیای مرکزی رو به افزایش بود. اتهامات حمایت از تروریسم بین المللی علیه طالبان نه تنها از سوی رهبران کشورهای آسیای مرکزی، بلکه از سوی جامعه جهانی نیز در کل مطرح شد.

 بدین ترتیب به دنبال اعطای پناهندگی به اسامه بن لادن، “تروریست شماره یک بین المللی”؛ در ژوئیه ۱۹۹۹، ایالات متحده تحریم های اقتصادی را علیه جنبش طالبان اعمال نموده و در اکتبر همان سال، شورای امنیت سازمان ملل متحد در قطعنامه‌ ای ویژه، تحریم‌ هایی را علیه طالبان به همین دلیل – حمایت از تروریسم بین ‌المللی – وضع کرد. (Chufrin et al. 2001: 247-251)

حملات ۱۱ سپتامبر؛ فرصت ها و چالش هایی پیش روی ترکمنستان

همان طور که اشاره شد، در سال های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰، سه دور گفتگوهای صلح ناموفق با هیاهوی تبلیغاتی گسترده ای، بین طالبان و ائتلاف شمال در عشق آباد و تحت نظارت سازمان ملل برگزار شد. پس از ناکامیِ نهایی این مذاکرات در اواخر سال ۲۰۰۰، شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریمی تقریبا تمام و کمال را علیه امارت اسلامی تحت حاکمیت طالبان اعمال کرد و در نتیجه تا حدودی دست ترکمنستان را نیز با فضای کمی برای توسعه روابط با همسایه خود، بست.

اما متعاقبا حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و آغاز عملیات آزادی پایدار، برای رژیم انزواگرای ترکمن باشی فرصت ها و چالش هایی را به همراه داشت. ترکمنستان که با تردید به ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم پیوسته بود، در اوایل سال ۲۰۰۲ درخواست رسمی برلین جهت ایجاد پایگاه نظامی در خاک خود و به منظور حمایت از بوندس‌ور (نیروهای مسلح آلمان) در عملیات ‌هایش در شمال افغانستان را رد کرد. با این وجود، ترکمنستان دهلیزهایی هوایی و زمینی را به منظور ارسال کمک های بشردوستانه بین المللی به افغانستان در دسترس قرار داد و جهت ارتقای وجهه دیپلماتیک خود به واسطۀ افتتاح سفارت در کابل انگیزه بیشتری گرفت.

 مهمتر از همه آن بود که، افزایش توجه بین المللی معطوف به ترکمنستان به عنوان یک قطب ترانزیتی نوظهور، به پیشبرد برنامه های توسعۀ بلندپروازانه از سوی عشق آباد، به ویژه در زمینۀ پیشبرد و توسعه زیرساخت های حمل و نقل، رونق بیشتری بخشید. زمانی که اولویت‌ های سیاست خارجی دولت عشق آباد در برهه زمانی بعدی تکامل یافت، چنین زیرساخت هایی برای ترکمنستان قابل توجه و مهم گردیده و سرانجام این اتفاق در زمان قربانقلی بردی محمداُف افتاد؛ کسی که در اواخر سال ۲۰۰۶ در پی مرگ غیرمنتظره ترکمن باشی به قدرت رسید.

لازم به ذکر است پس از سرنگونی و پایان رژیم طالبان، حامد کرزی، رئیس وقت دولت انتقالی روی کار آمده در افغانستان، در ماه مارس ۲۰۰۲ به عشق آباد سفر کرد و توافقنامه مهم همکاری در زمینه انرژی امضا شد. بدین ترتیب راه برای تامین برق شمال و شمال غرب افغانستان در مقیاسی وسیع هموار شد. علیرغم این پیشرفت محدود، تجارت دوجانبه راکد و در غالب دوران ترکمن باشی پایین بود. اما تشدید روابط تجاری تنها پس از روی کار آمدن بردی محمداُف در سال ۲۰۰۷ رخ داد؛ کسی که به آرامی درهای ترکمنستان را بر جهان خارج باز کرد.

رهبر جدید ترکمنستان از همان ابتدا دستورکار و برنامۀ فعالگرای سیاست خارجی را تعیین و تنظیم کرد. در نتیجه تدریجا و همچنان به شیوه ای گزینشی و با دقت، سیاست پیشینِ مبتنی بر انزواگرایی با تنوع در روابط خارجی جایگزین شد؛ به ویژه در زمینه صنعت گاز که ترکمنستان با گشودن مسیرهای صادراتی جدید به چین و ایران به پیشرفت چشمگیری دست یافت. بدیهی است که همکاری های منطقه ای نقش برجسته ای در پیشبرد این دست تلاش ها ار سوی ترکمنستان ایفا کرد. بدین ترتیب شاهد بودیم که از تابستان ۲۰۰۷ به بعد که نخستین دیدار رسمی در سطح عالی رؤسای جمهور، یعنی بردی محمداُف و کرزی برگزار شد؛ روابط بین ترکمنستان و افغانستان موجب ایجاد یک سری اجلاس ها و نشست ها، و همچنین فعال گرایی قابل توجهی در تمامی حوزه های تعامل شد؛ تعاملاتی از تجارت گرفته تا ارتباطات مردمی.

 در عین حال، همکاری دو کشور در پروژه ها و قالب‌ های چند جانبه منتخب نیز بهبود یافت؛ زیرا مهمترین پروژه‌ های مشترک آنها ماهیت فرامنطقه‌ ای داشتند. بدین ترتیب افغانستان در مرکز تمام ابتکارعمل های بین المللی بزرگی قرار گرفت که ترکمنستان به دلایل ایدئولوژیک از طریق سازمان ملل متحد مطرح کرده بود. درخواست های بردی محمداُف در مجمع عمومی سازمان ملل برای میزبانی کنفرانس صلح در عشق آباد در سال ۲۰۱۰ در رابطه با اقدامات اعتمادسازی در افغانستان نمونه ای از این امر است. (Šír and Horák, 2016: 111-114)

به هرروی، در جریان اجلاس عشق آباد در تابستان ۲۰۰۷، ترکمنستان و افغانستان توافقنامه ای در زمینه همکاری های تجاری و اقتصادی منعقد کردند و پس از آن موافقت نامه های بخشی در مورد حمل و نقل بین المللی ترانزیتی منعقد شد. بدین ترتیب کشورهای مذکور به عنوان اولین گام به سوی ایجاد تدریجی یک رژیم تجاری دوجانبه استاندارد، به یکدیگر وضعیتی از روابط کامله الوداد/حسن رابطۀ متقابل را اعطا کردند. همزمان در سال ۲۰۰۷ کمیسیونی دوجانبه برای همکاری های تجاری، اقتصادی و فنی تشکیل شد که بین سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ چهار جلسه برگزار کرد. (Šír and Horák, 2016: 116-117)

در سال ۲۰۱۱ نیز شاهد فعال شدن مناسبات افغانستان و ترکمنستان بودیم. چنانچه به گزارش روزنامه افغانستان ما، سفر رییس جمهور وقت افغانستان، یعنی حامد کرزی و هیأت همراه به ترکمنستان همسایه و در نتیجه گسترش همکاری های دوجانبه مدت ها به تعویق افتاده بود؛ اما در نتیجه این دیدار که پس از حمله گسترده طالبان در تخار نیمه کاره رها مانده بود، پنج سند دوجانبه امضا شد و در مورد طیف کامل مسائل مربوط به دو کشور بحث و تبادل نظر شد. به هرروی باید گفت، روند صلح و تلاش برای گفتگو با طالبان در گفتگوهای بین دو رهبر نقش برجسته ای داشت.

شایان ذکر است تا پیش از آن ترکمنستان حمایت خود را از یافتن راه حلی برای درگیری در افغانستان از طریق مذاکرات و پیگیری یک پروسه صلح بین الافغانی که در آن افغان ها باید رهبری کنند، ابراز کرده بود. تا آنجا که به این موضوع مربوط می شد، کابل و عشق آباد در این دیدگاه اشتراک نظر داشتند که پروسه صلح بایستی توسط دولت افغانستان به دور از مداخله قدرت های خارجی رهبری و هدایت شود. در همین راستا نیز پیشتر ترکمنستان یک برنامه ۵ ماده ای منتشر کرده بود که در آن سیاست خود را در قبال افغانستان با هدف کمک به افغانستان برای تبدیل شدن به یک کشور قابل دوام در منطقه تشریح و تبیین ساخته بود.

در ذیل این جریان، آموزش بوروکرات ها و کارمندان ملکی افغانستان، ارائه پروژه های زیربنایی ترانسپورتی برای افغانستان مانند گسترش خطوط ریلی آن به شمال افغانستان و رسیدگی به نیازهای فوری انرژی و برق افغانستان، در قلب سیاست کمک ترکمنستان به افغانستان قرار داشتند. (Rezaie, 2011)

به هرروی باید گفت در غیاب تقریباً هرگونه ابتکارعمل تجاری خصوصی معنی داری، پیکرۀ نهاد بین‌دولتی ابزاری کلیدی برای شناسایی زمینه ‌های اصلی همکاری ‌های بخشی آتی در راستای برنامه‌ های ملی طرفین محسوب می شد. به گفته منابع رسمی ترکمنستان، تجارت مابین این دو کشور از حدود ۴۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۵ به تقریباً یک میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ رسیده بود. تجارت فی مابین عمدتاً شامل صادرات ترکمنستان انرژی الکتریکی و LNG، محصولات کشاورزی، تولید نساجی، پتروشیمی و سایر کالاهای اولیه و کالاهای با ارزش افزوده پایین، تا حدی به عنوان نوعی کمک بشردوستانه بوده است. (Šír and Horák, 2016: 117)

[۱] Charjew

[۲] Kerki

[۳] collectivization of agriculture

[۴] Gushgy, today’s Serhetabat
 

------------------------------

در قسمت نخست از این تحلیل به بررسی مناسبات فی مابین افغانستان و ترکمنستان به ویژه از دوران پس از استقلال عشق آباد از اتحاد جماهیر شوروی و سیاست های انزوا گرایانه و سیاست خارجی گزینشی صفر مراد نیازاُف ملقب به ترکمن باشی و متعاقبا جانشین وی قربانقلی بردی محمدُف و همچنین روابط آنها با طالبان افغانستان پرداخته شد. در ادامه به حواشی و تغییراتِ ناشی از حادثه ۱۱ سپتامبر و سقوط رژیم طالبان در دور نخست از قدرت نمایی این گروه پرداخته و در ادامه به سیاست خارجی ترکمنستان نسبت به طالبان، به ویژه با روی کار آمدن مجدد این گروه برای بار دوم و جریانی از تعاملاتِ معمول در ادامۀ روابط گذشتۀ آنها خواهیم پرداخت.

حسن همجواری همسایگیِ ترکمنستان در راستای سیاست خارجی اقتصاد-محور

در «مفهوم خط مشیِ سیاست خارجی ترکمنستان برای سال‌ های ۲۰۱۷-۲۰۲۳» چنین اذعان و تاکید شده است کههمکاری با کشورهای منطقه بر اساس اصول درک متقابل و همچنین اعتماد متقابل شرط اصلی حفظ و تقویت صلح و امنیت در آسیای مرکزی است. این امر همچنین پیشبردِ پویایی های اجتماعی-اقتصادی منطقه را تعیین می کندبدین ترتیب می توان گفت در راهبرد سیاست خارجی کشور ترکمنستان و در مسیر برقراری روابط دیپلماتیک، قوت و افزایش تعاملات و گفت گوها با کشور همسایه افغانستان، اهمیت ویژه‌ ای دارد. در این راستا، ترکمنستان از تلاش های جامعه جهانی با هدف تضمین زندگی سعادتمند مردم افغانستان و ارائه کمک های عملی در احیای اجتماعی-اقتصادی و توسعه پایدار افغانستان حمایت کرده است.

 به دنبال تعدادی از سفرهای دولتی رده بالا که بین دو کشور صورت گرفت، اشرف غنی در تاریخ ۳ ژوئیه ۲۰۱۷ از عشق آباد دیدن کرد و هفت موافقتنامه همکاری دوجانبه و تفاهم نامه همکاری را با همتای خود امضا کرد. همچنین به گزارش روزنامه الکترونیک «عصر طلایی»، ترکمنستان با حمایت از تثبیت شرایط و سامان دادن به شرایط دشوار در این کشور، بر استفاده از روش‌ های منحصراً مسالمت آمیز، سیاسی- دیپلماتیک، تجاری-اقتصادی و بشردوستانه مصمم بود. چنانچه در طی این سال ها، ترکمنستان  به دولتی دوست برای افغانستان، و در جهت تحکیم پایه های زندگی خلاق و توسعه اقتصادی-اجتماعی کمک و همکاری کرده است. نمونه آن صادرات برق و گاز مایع با قیمت ترجیحی، ایجاد تسهیلات اجتماعی به ویژه تاسیسات پزشکی و آموزشی، کمک به آموزش جوانان در مؤسسات آموزشی ترکمنستان و ارسال کمک های بشردوستانه به مردم افغانستان به طور منظم بوده است.

باید گفت ترکمنستان طی سال های گذشته در حال برداشتن گام ‌هایی مشخص برای ارتقای ادغام مؤثر افغانستان در فرآیندهای اقتصادی بین ‌المللی بوده و پروژه ‌های منطقه‌ ای با مقیاس گسترده ای را در بخش ‌های انرژی و حمل و نقل آغاز کرده است. مهم ترین این پروژه ها شامل ساخت خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (تاپی) و خط آهن ترکمنستان-افغانستان-تاجیکستان (تات) می باشد. ساخت خط لوله جدید ترکمنستان-افغانستان-پاکستان- هند در دسامبر ۲۰۱۵ آغاز شد. به گفته تحلیلگران مستقل بین الملل، اجرای عملی این پروژه بزرگ انرژی که در جهت تضمینی برای تامین طولانی مدت گاز طبیعی ترکمنستان به بزرگترین کشورهای جنوب آسیا طراحی شده است؛ سهم واقعی ترکمنستان در شکل گیری معماری مدرن امنیت انرژی جهانی و همچنین انگیزه ای قوی جهت توسعه اقتصادی کشورهای طرف پروژه خواهد بود. (Golden age, 2017)

خط لوله تاپی یا ترانس افغانستان خط لوله گاز طبیعی است که برای تامین گاز ترکمنستان به افغانستان، پاکستان و هند پیشنهاد شد. منبع این خط لوله از میدان گازی یولوتان-عثمان جنوبی در ترکمنستان بوده و ۱۶۸۰ کیلومتر از طریق افغانستان و پاکستان پیش از رسیدن به شهر فضیلکا در هند خواهد بود. اما باید اشاره کرد که پروژه خط لوله تاپی به سال ۱۹۹۵ باز می گردد؛ یعنی زمانی که ترکمنستان و پاکستان یادداشت تفاهم امضا کردند.

این پروژه حتی رضایت رژیم سرکوبگر و انزواطلب طالبان را که در آن زمان بر افغانستان حکومت می کرد، به همراه داشت. (ایده استفاده از مسیر افغانستان برای حمل مواد خام ترکمنستان به پاکستان و سپس به بازارهای جهانی در ماه می سال ۱۹۹۲ متولد شد.) با این حال، همان گونه که پیشتر نیز مطرح شد در سال ۱۹۹۸، یونوکال، شرکتی که انتظار می رفت این خط لوله را پیش برد، به دلیل نقض گسترده حقوق بشر توسط طالبان، از پروژه خارج شد. در نتیجه این پروژه تا سال ۲۰۰۲ متوقف گردید و زمانی که نیروهای تحت رهبری ایالات متحده با همکاری شبکه ائتلاف شمال افغانستان، طالبان را سرنگون کردند، وارد دستورکار دولت جدید افغانستان شد. در دور بعدی گفتگوها، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان خواستار بررسی تحقق یک امکان سنجی از سوی بانک توسعه آسیایی شدند که در سال ۲۰۰۵ تکمیل و در سال ۲۰۰۸ به روز شد. در همان سال، هند رسماً به پروژه ملحق شد، دامنه خط لوله را گسترش داد و بازار بالقوه بسیار سودآوری را برای ترکمنستان باز کرد. (Sadat, 2015: 5-6)

در رابطه با خط انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت ميان تركمنستان، افغانستان و پاكستان (۵۰۰ -TAP) نیز می توان گفت یادداشت تفاهم این پروژه در سال ۲۰۱۵ به امضای مقامات سه کشور رسید. بر اساس توافق صورت گرفته، مقرر شد تا خط انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از سرحد آباد ترکمنستان به مناطق غربی افغانستان و در ادامه به پاکستان کشیده شود. بدین ترتیب باید گفت این پروژه ها علاوه بر تامین برق، هزینه های ترانزیت قابل توجهی را برای افغانستان تامین خواهد کرد. علاوه بر این نباید فراموش کرد که این دست پروژه ها می توانند درراستای خدمت به ایجاد بازاری یکپارچه و ادغام شده در انرژی که آسیای جنوبی و مرکزی را به هم مرتبط می کند، باشند.

 همچنین شایان ذکر است همکاری در بخش حمل و نقل و ارتباطات نیز از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. از جمله پروژه های مهمی که منافع ملی ترکمنستان ضمن الزامات توسعه کشورهای همسایه و کل منطقه آسیا را متعادل می سازد، مرحله اول کریدور حمل و نقل بین المللی آسیایی ترکمنستان- افغانستان- تاجیکستان است. این پروژه، خط آهن آتامراد-امام نظر-آقینه است که در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۶ با مشارکت قربانقلی بردی محمداُف رئیس جمهور ترکمنستان و محمد اشرف غنی رئیس جمهوری سابق افغانستان به بهره برداری رسید. علاوه بر این، در تمام سال های گذشته برق ترکمنستان با شرایط ترجیحی به مناطق شمالی افغانستان عرضه شده است. در ماه می ۲۰۱۵، پروتکل نشستی بین وزیر انرژی ترکمنستان و وزیر انرژی و منابع آب جمهوری اسلامی افغانستان امضا شد که تصمیمی را جهت تامین برق از ترکمنستان در سال ۲۰۱۸-۲۰۱۷ و افزایش چهار برابری برق صادراتی در این مدت مقرر می کرد.

بدین ترتیب باید گفت در سال های اخیر، همکاری بین ترکمنستان و افغانستان با رایزنی های منظم سیاسی ترکمنستان-افغانستان و نشست های دوجانبه در سطوح مختلف، به ویژه در سطوح عالی، ترویج و ارتقا یافت. چنانچه نخستین سفر دولتی محمداشرف غنی، رئیس جمهوری سابق افغانستان در اوایل سال ۲۰۱۵ (۲۱ تا ۲۲ ژانویه) گامی استثنایی در مسیر گسترش روابط بین دولتی بود که در سال های اخیر فعال تر گردیده بود. در اوت همان سال نیز، قربانقلی بردی محمداُف، رئیس جمهور وقت ترکمنستان، به طور رسمی به افغانستان سفر کرد. (Golden age, 2017)

در مجموع به گزارش خبرگزاری آناتولی و در راستای تعاملات فی مابین، محمد اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان و قربانقلی بردی ‌محمدف، رئیس جمهور ترکمنستان در۱۴ ژانویه ۲۰۲۱، طی مراسمی از طریق ویدئو کنفرانس سه پروژه مشترک اقتصادی و زیربنایی میان دو کشور را افتتاح کردند. این سه پروژه که شامل خط آهن آقینه- اندخوی، پروژه خط انتقال برق «۵۰۰kv» کرکی- اندخوی- پلخمری و پروژه وصل فیبر نوری امام نظر- آقینه- سرحد آباد- تورغندی می ‌باشد، با دستور رهبران دو کشور رسما افتتاح شد. گفتنی است پروژه راه آهن آقینه- اندخوی بیش از ۳۰ کیلومتر طول دارد. این خط آهن دارای ۲۴ کیلیومتر طول اصلی و ۶ کیلومتر طول فرعی در شهرستان اندخوی ساخته شده است. پروژه برق رسانی کرکی – اندخوی – پلخمری نیز شامل تکمیل کار ساخت خط انتقال برق «۵۰۰kv» از آقینه الی شبرغان و «۲۲۰kv» نیز از شبرغان الی مزار شریف است.

قدرت یابی مجدد طالبان و رویکرد غیرخصومت آمیز ترکمنستان در قبال این گروه

با تحولاتِ سریع افغانستان و تسلط طالبان برای بار دوم بر این کشور، شاید مرکز توجهات بر واکنش ها و رویکردهای احتمالی کشورهای آسیای مرکزی به ویژه همسایگان نزدیک به افغانستان معطوف گردید. درهمین راستا، در حالی که اخبار و گزارشاتی در رابطه با برخی دیدگاه ها و عملکردهایی تاجیکستان و ازبکستان به گوش می خورد، اما کمتر شنیده شد است که ترکمنستان -کشوری با ذخایر عظیم گاز- چگونه با بحران افغانستان مواجه یافته و جهت برقراری یا عدم برقراری مناسباتی آتی با این رهبران خودخوانده چه برنامه یا رویکردی دارند.

 در اول سپتامبر ۲۰۲۱، ترکمنستان کمک های بشردوستانه ای را به افغانستان ارائه نموده و یکی از نخستین کشورهایی بود که پس از تسلط طالبان بر افغانستان به انجام این امر مبادرت کرد. حتی در ۱۸ اوت ۲۰۲۱، یعنی تنها سه روز پس از تسلیم کابل، کنسول ترکمنستان در مزارشریف، یکی از آخرین شهرهای تحت کنترل دولت افغانستان، با رئیس انتصابی طالبان برای ولایت بلخ دیدار کرد. وزارت امور خارجه ترکمنستان نیز در بیانیه ‌ای از برگزاری نشستی «مثبت و سازنده» خبر داده و به «ماهیت برادرانه» روابط دو کشور اشاره کرد.

 مراودۀ دیگری در همان روز بین دیپلمات ‌های ترکمن در هرات، که نزدیک ‌تر به مرز ترکمنستان است، و دفتر نمایندگی طالبان در آنجا انجام شد. همچنین در ۳۰ اوت ۲۰۲۱ نیز، نمایندگان ترکمنستان از جمله وزارت خارجه با مقامات طالبان از ولایت فاریاب دیدار کرده تا در مورد تشدید کار ایست بازرسی امام نظر-آقینه بین دو کشور گفتگو کنند. بنابراین به نظر می رسید که ترکمنستان برای استقبال از طالبان تمایل و بلکه تعجیل داشت. اما شاید برای درک بهتر رویکرد ترکمنستان در قبال افغانستان امروز، نگاهی دقیق تر به محرک های اصلی سیاست خارجی این کشور از دیرباز تا کنون مفید و موثر باشد.

در وهله نخست باید گفت ترکمنستان به عنوان منزوی و دور افتاده‌ ترین کشور از جمهوری‌ های شوروی سابق ظاهر شد که از تعامل با جهان خارج به جز تعاملاتی حداقلی اجتناب می‌کند. بدین ترتیب در همین راستا سیاست بی طرفی رسمی و دائمی خود را در سال ۱۹۹۵ اعلام کرد که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شد؛ و بدین ترتیب بی طرفی اساسِ سیاست داخلی و خارجی کشور بوده است. بنابراین، بی ‌طرفی دائمی، راه را برای تعامل رسمی ترکمنستان با طالبان، حتی با وجود روابط صمیمانه ترکمنستان با دولت سابق افغانستان، هموار کرده است.

 از سوی دیگر، جغرافیای محصور در خشکی این کشور آسیای مرکزی، ترکمنستان را برای توسعه اقتصاد خود به همسایگانش وابسته می کند؛ اقتصادی که کاملاً به صادرات گاز این کشور وابسته است. از طرف مقابل، موقعیت «قلب آسیا» افغانستان و همچنین نیازهای انرژی، افغانستان را به کشوری ارزشمند برای عشق آباد تبدیل کرده است. به همین دلیل شاید ترکمنستان یکی از عملگراترین کشورهای آسیای مرکزی بوده است. به عنوان مثال، در تضاد کامل با همسایه تاجیکستان، این کشور غنی از گاز بسیار پیشتر از زمان سقوط کابل، تعامل با طالبان را آغاز کرد. چنانچه در فوریه ۲۰۲۱، عشق آباد رسما میزبان نخستین هیئت طالبان به ریاست ملا عبدالغنی برادر بود.

در بیانیه ای پس از این بازدید که بر اهمیت پروژه های زیربنایی ترکمنستان در افغانستان تاکید شده بود، وزارت امور خارجه ترکمنستان بر این واقعیت نیز تأکید کرد که برای سال ‌های متمادی این کشور از مردم افغانستان حمایت و به اقتصاد افغانستان به ‌ویژه در زمینه‌ های استراتژیک مهم مانند انرژی، حمل و نقل و ارتباطات کمک کرده است. در این بیانیه حتی این هیئت به عنوان «هیئت افغانی» معرفی شده و حتی این دیدار بلافاصله پس از آن صورت گرفت که پنتاگون اعلام کرد که طالبان به تعهدات خود تحت توافق دوحه عمل نمی کنند.

 حتی با ناآرام شدن اوضاع در داخل افغانستان، عشق آباد برای دومین بار میزبان یک هیئت طالبان بود. در ۱۰ ژوئیه، حتی در حالی که طالبان کنترل ۸۵ درصد از خاک افغانستان را اعلام می کردند، یک هیئت دیگر طالبان مجددا به دعوت عشق آباد از ترکمنستان دیدن کرد. در حالی که عشق آباد این دیدار را مخفی نگاه داشت، سهیل شاهین سخنگوی طالبان در این باره اعلام رسمی کرد. موضوع اصلی در دستور کار این دیدار، کنترل جریان پناهجویان از افغانستان به ترکمنستان و جلوگیری از سرایت هرج و مرج و ناآرامی از مرزها بود.

اما از سوی دیگر باید گفت ترکمنستان به مناطق شمالی افغانستان که برخی از آنها مانند شمال هرات و بادغیس از مدت ها پیش توسط طالبان کنترل شده بودند، برق صادر می کرد. ترکمنستان همچنین مایل به صادر نمودن برق به پاکستان و گاز به پاکستان و هند نیز می باشد. از اینرو، به نظر می رسد ترکمنستان لازم می داند هر بازیگر در راس قدرت را با هدف خود درگیر سازد تا امنیت پروژه هایش را تضمین کند. (ترکمنستان با عملگرایی متکی بر تضمین منافع خود، پیشگیرانه از دستور پاکستان برای تعامل جامعه بین المللی با طالبان تبعیت می کند.)

 بدین ترتیب با درنظر داشت ملاحظاتی پیرامون حفظ انرژی و بقای اقتصادی به عنوان کانون تمرکز اصلی این کشور، جای تعجب نیست که ترکمنستان زمانی مشتاق میزبانی از مذاکرات بین الافغانی بود. از سوی دیگر، طالبان نیز برای استفاده از برق ترکمنستان در مناطق تحت کنترل خود مالیات وضع کرده و اکنون که کنترل کشور را بر عهده داشته و برای اداره رسمی آن به درآمد نیازمند است، انتظار می رود مشارکت خود را در چنین پروژه های فرامرزی با ترکمنستان تشویق کنند؛ یعنی با کشوری که با آن خصومت سیاسی ندارد. با این وجود نباید فراموش کرد که جدا از اهمیت مسائل اقتصادی و تجاری، جنبه هایی دیگر از روابط فی مابین نیز اهمیت دارد که بایستی مورد توجه قرار گیرد.

 ترکمنستان از جریان اسلام سیاسی گریزان بوده و نظارت شدیدی بر مذهب در داخل کشور دارد. هرچند به دلیل تهدید دولت اسلامی، با گروهی که ذیل مقولۀ افراط گرایی مذهبی تعریف شده است، تجارت و مراوده می کند. اعضای جوامع ترکمن در عراق و سوریه در کنار دولت اسلامی جنگیده ‌اند و گمان می رود که گروهی که از آنجا هدایت شده اند، به افغانستان آمده تا به داعش ولایت خراسان در آنجا ملحق شوند. برای ترکمنستان، دور نگه داشتن داعش از خود امری ضروری است و مانند سایر کشورهای منطقه، از روسیه گرفته تا چین، از طالبان حمایت می کند تا گروه جهادی را در آنجا نفی و امنیت کشورهای همسایه را تضمین کند. (Bhaduri, 2021)

بدین ترتیب در کلیت امر شاید چنین به نظر می رسید که تا چند سال پیش در ترکمنستان نگرانی های مشابهی چون کشورهای همسایه آسیای مرکزی دررابطه با سرریز تهدیدات از سمت افغانستان به آسیای مرکزی شنیده نمی شد و به نظر می آمد عشق آباد از تکیه بر استراتژی های دهه ۱۹۹۰ خود جهت جلوگیری از مشکلات امنیتی آتی ناشی از افغانستان رضایت داشت. با این حال، این بی ‌طرفی و رضایت نیز نتوانست ترکمنستان را از تهدیدهای بالقوه در امان نگاه دارد؛ زیرا شکی وجود ندارد که درگیری در مرز افغانستان و ترکمنستان وجود داشته است.

در ماه فوریه سال ۲۰۱۴، سه مرزبان ترکمنستان و سه سرباز ترکمن در ماه می همان سال کشته شدند، و اگرچه طالبان مسئولیت آن را رد کرد، یک رهبر قومی ترکمن در افغانستان به رادیو آزادی چنین گفت که این کشتارها در تلافی برای جبران حادثه ای بود که چند هفته پیش از آن رخ داد. بدین ترتیب که؛ ستیزه جویان طالبان از رودخانه مرغاب رد شده و وارد ترکمنستان شدند. مرزبانان ترکمنستان با شلیک گلوله یکی از آنها را کشته، سه نفر را زخمی، و دو تن از شبه نظامیان را اسیر کردند. کریم [رهبر قبیله] گفت که طالبان ستیزه جویان را در سمت افغانی رودخانه جمع و به حمله تهدید کردند. او گفت که نیروهای مرزی ترکمن پس از آن جسد سرباز کشته شده را تحویل داده و دو اسیر را به طالبان تسلیم کردند.

 شبکه تحلیلگران افغانستان ولایت فاریاب را در سال ۲۰۱۲ به عنوان «پایگاه طالبان در شمال» و در سال ۲۰۱۳ «ولایتی تحت حمله مدام» توصیف کرده است. همچنین در ۲۳ جولای ۲۰۱۵، ولایت فاریاب هم مرز با ترکمنستان، مورد انفجاری قوی قرار گرفت که در آن ۱۹ نفر کشته و بیش از ۳۵ نفر زخمی شدند. در اوایل جولای، طالبان، که گمان می ‌رفت پشت حمله اخیر باشند، کنترل حدود ۱۰۰ روستا را در سراسر این کشور به دست گرفتند. (eurasianet, 2014)

جلوتر که بیاییم این جریان همچنان نیز مشاهده می شود. بنا بر گزارش ها، گاردهای مرزی ترکمنستان در روز ۳ ژانویه ۲۰۲۲ درگیر تبادل آتش مداوم با نیروهای طالبان بودند، نخستین باری که پس از روی کار آمدن طالبان، ترکمنستان و طالبان درگیر تیرانداری و آتش افروزی شدند. نیروهای طالبان هنگام رفتن به مرز ولسوالی خم­آب ولایت جوزجان با نیروهای مرزی ترکمنستان درگیر شدند. به گفته هلال بلخی، رئیس اداره اطلاعات طالبان در ولایت جوزجان، این مرزبانان ترکمن بودند که شروع به تیراندازی کردند و این رویداد پس از آن رخ داد که چند روز قبل نیروهای ترکمن به یک غیرنظامی افغان در همان منطقه تیراندازی کرده و آن را کشتند.

در سال های اخیر ستیزه جویان طالبان توسط نیروهای دولتی سابق افغانستان تا مرز ترکمنستان تعقیب شده و هر بار مرزبانان ترکمن به آنها می گفتند که نمی توانند وارد ترکمنستان شوند. اما هیچ گزارشی مبنی بر استفاده نیروهای ترکمن از سلاح های خود منتشر نشد. تنها حادثه در امتداد مرز افغانستان که به نظر می ‌رسد سربازان ترکمن آتش گشوده باشد، در ماه می ۲۰۱۸ رخ داد؛ زمانی که برخی از آنها در تبادل آتش/تیراندازی متقابل شرکت داشتند که منجر به کشته شدن ۲۵ ترکمن شد.

به نظر می رسد که یک گروه شبه نظامی یا قاچاقچیان مواد مخدر که بخشی از طالبان نبودند، دراین ماجرا درگیر و دخیل باشند. مقامات ترکمنستان و رسانه های دولتی نیز به این حادثه اشاره ای نکردند. در این حادثه برخی از ساکنان طرف مرز افغانستان با رسانه مستقل ترکمن زبان (معروف به Aatlyk) تماس گرفته و روایت خود را از آنچه اتفاق افتاده ارائه کردند. آنها اظهار کردند که مردی به نام عبدالکریم، شهروند ترکمن افغانستان اهل ولسوالی خم­آب، به دلیل نامعلوم توسط نیروهای مرزی ترکمن به ضرب گلوله کشته شد. زمانی که طالبان چندین ساعت بعد برای بررسی علت واقعه آمدند، نیروهای مرزی ترکمن به روی آنها آتش گشودند. به هرروی آنچه مشخص است، این روایتی غیر عادی به نظر می رسد. اما پس از این حوادث، دولت ترکمنستان شروع به تقویت نیروهای خود در طول مرز افغانستان و خرید تسلیحات جدید از ترکیه، چین و دیگر کشورها کرد. (Pannier, 2022)

جمع بندی

رویکرد ترکمنستان به افغانستان در چارچوب و قالبی از تثبیت نقش و موجودیت خود در صحنۀ جهانی، گویای تحول سیاست خارجی ترکمنستان در حالتی کلی آنهم پس از سال ۱۹۹۱ است. سیاست خارجی عشق آباد پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که از نظر مفهومی تحت عنوان “سیاست بی طرفی” شناخته می شود، عملاً به انزواگرایی در امور بین المللی تبدیل گردید. در نتیجه، بر روابط ترکمنستان با همسایگانش آسیب وارد شد. بدین ترتیب علیرغم این واقعیت که ترکمنستان و افغانستان از لحاظ تاریخی همسایگان نزدیکی بوده و هستند، سطح روابط فی مابین عموماً در تمام دوران اولیه پس از استقلال ترکمنستان پایین بود و شدت و دامنه آنها و همچنین زمینه های اصلی تعاملات نیز محدود گردیده بود.

اما آنچه شایان توجه بوده و می باشد، رویکرد ترکمنستان نسبت به تعامل با طالبان از گذشته تاکنون است. چنانچه در دهه ۱۹۹۰، ترکمنستان تنها کشور آسیای مرکزی بود که از به رسمیت شناختن هر گونه تهدید نشات گرفته از جانب افغانستان، ممانعت به عمل آورد. این کشور بر سیاست بی طرفی خود پافشاری نموده، تلاش کرد تا روابط تجاری با طالبان را توسعه دهد، روابطی که عمدتاً بر توسعه پروژه خط لوله گاز تاپی متمرکز بود. هر چند طی چند سال اخیر، دغدغه مندی پیرامون آسیب پذیری ترکمنستان در برابر سرریزهای بی ثباتی از افغانستان نسبتا افزایش یافت. همچنین تغییر خاصی در سیاست خارجی ترکمنستان از انزواگرایی صورت گرفت (چنانچه در متن اصلی اشاره شد؛ روابط خارجی ترکمنستان با افغانستان به دلیل انزوای ترکمنستان تحت حاکمیت صفرمراد نیازاُف دیکتاتور کمونیست این کشور محدود شده بود، چنانکه سیاست بی طرفی شدید را در امور بین المللی دنبال کرد.) و این کشور به چندین چارچوب همکاری منطقه ای از جمله روند استانبول و روند آلماتی پیوسته است.

شاید آنچه در این میان دچار تغییر و تحول چندانی نشده باشد، مناسباتِ نوعا نزدیک و مداوم ترکمنستان با طالبان از گذشته تا کنون است. چنانچه می توان گفت امروزه نیز با تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، در حالی که اکثر کشورهای آسیای مرکزی و سراسر جهان با نگرانی در انتظار تحکیم رهبری طالبان در افغانستان هستند، ترکمنستان رویکرد صمیمانه‌ تری را اتخاذ کرده است. شاید بتوان گفت دررابطه با برقراری مناسبات و عادی سازی روابط با این حکام تازه وارد خود خوانده در افغانستان، ترکمنستان از مابقی اعضای جامعه بین المللی منحرف شده است. برخلاف همسایگان خود، دولت ترکمنستان مراقب بوده است که در مناقشه افغانستان بی طرف بماند و راه را جهت برخورداری از روابط دوجانبه مناسب با رهبری طالبان امروز در افغانستان، هموار کند؛ که این رویکرد خود می تواند حاکی از اهمیت حفظ و ارجحیت پروژه های انرژی، حمل و نقل و ارتباطات برای ترکمنستان باشد.

منابع

–  Bhaduri, Aditi, (2021), “What explains Turkmenistan’s embrace of the Taliban?”, https://www.indianarrative.com/opinion-news/what-explains-turkmenistans-embrace-of-the-taliban-24726.html

– Chufrin, Gennady and 13 more author, “The security of the Caspian Sea region”, Published in Oxford by Oxford university press

part 14: “Turkmenistan and Central Asian regional security”, Murad Esenov

– eurasianet, (2014), “Turkmenistan Slowly Reacting To Instability On Afghan Border”, https://eurasianet.org/turkmenistan-slowly-reacting-to-instability-on-afghan-border

– Golden age, (2017), “Turkmen-Afghan relations: the example of good-neighborliness and regional integration policy”, https://turkmenistan.gov.tm/en/post/8078/turkmen-afghan-relations-the-example-of-good-neighborliness-and-regional-integration-policy

– Pannier, Bruce, (2022), “First Firefight: Turkmen, Taliban Engage in Border Shoot-Out”, https://www.rferl.org/a/turkmen-taliban-border-shoot-out/31640965.html

– Rezaie, Mehdi, (2011), “Unlocking the Potential in Afghan-Turkmen Relations”, http://outlookafghanistan.net/topics.php?post_id=729

– Sadat, Sayed Masood, (2015), “TAPI AND CASA-1000: WIN-WIN TRADE BETWEEN CENTRAL ASIA AND SOUTH ASIA”, CENTRAL ASIA SECURITY POLICY BRIEFS #25

– Šír, Jan; Horák, Slavomír, (2016). Turkmenistan’s Afghan border conundrum. In H. Rytövuori-Apunen (Ed.), The regional security puzzle around Afghanistan: bordering practices in Central Asia and beyond, pp. 107-129



 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت