چهره های متفاوت از حضور ترکیه در افغانستان: دیپلماسی فرهنگی، نقش آفرینی در روند صلح و استراتژیِ معامله
کلکین : افغانستان و ترکیه از نظر جغرافیایی کشورهایی به نسبت دور از یکدیگر می باشند. فاصله شرق ترکیه تا مرز غربی افغانستان بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر، و فاصلۀ موجود از استانبول تا کابل بیش از ۳۵۰۰ کیلومتر است. با وجود این مسافت، شاهد حسی از قرابت و نزدیکی در میان دو کشور بوده ایم که شاید بتوان گفت یکی از دلایل آن پیوندهای تاریخی دیرین، و دیگری وجه خویشاوندی با اقوام ترک است. پیوند تاریخی مطرح شده به عارف صوفی جلال الدین محمد بلخی/رومی (۱۲۰۷-۱۲۷۳) باز می گردد که در ترکیه به “مولانا” معروف است. مولانا از زادگاهش افغانستان به غرب سفر کرد و پس از سال ها در قونیه ترکیه، پایتخت آن زمان امپراتوری سلجوقیان ساکن شد.
اما جدا از مبحث تاریخی مرتبط با مولانا، دوره ای که بیشتر به منظور تأکید بر همجواری دو کشور به آن اشاره می شود، دوره (پیش از) جمهوریت است. به عبارتی منظور روابط تاریخی آنکارا و کابل می باشد که به دوران امپراتوری عثمانی باز می گردد. محمود طرزی، یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران افغان در دو دهه اول قرن بیستم، از سال ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۲ در امپراتوری عثمانی زندگی می کرد. وی در افغانستان روزنامه سراج الاخبار را تأسیس کرد که این امر مسبب آن گردید تا به وی لقب «پدر روزنامه نگاری افغانستان» داده شود. شاه امان الله با دختر طرزی ازدواج کرد و محمود طرزی تحت حاکمیت شاه امان الله به عنوان وزیر خارجه مشغول فعالیت بود.
وی متعاقبا در جریان مذاکرات صلح با بریتانیای کبیر که نهایتا با استقلال افغانستان به پایان رسید؛ ریاست هیئت افغانستان را برعهده داشت. طرزی در دهه ۱۹۲۰، به عنوان سفیر افغانستان در فرانسه خدمت کرد و تا سال ۱۹۲۹، زمانی که سلطنت شاه امان الله توسط قیامی سرنگون و طرزی مجبور به تبعید شد، مناصب دولتی متعددی را بر عهده داشت. پس از آن تصمیم گرفت روزگار خود را در استانبول بگذراند و تا زمان مرگش نیز در سال ۱۹۳۳ در همانجا زندگی کرد.
به هرروی این روابط دوستانۀ دوجانبۀ فی مابین، در معاهده ای که در سال ۱۹۲۱ به امضا رسید، رسمیت یافت. پس از تأسیس جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳، اولین دیدار رسمی از سوی یک رئیس دولت خارجی به واسطۀ سفر شاه امان الله از افغانستان همراه با همسرش در سال ۱۹۲۸ صورت گرفت که این معاهده دوستی نیز تجدید شد. شاه امان الله به تقدیر و ستایش آتاتورک شهره بود و قصد داشت مدل مدرنیزاسیون ترکیه را در افغانستان نیز معرفی کند.
علاوه بر پیوندهای تاریخی مذکور، روابط فرهنگی، قومی و مذهبی نیز میان دو کشور وجود داشته است؛ هرچند این روابط در ابتدا بیشتر مابین گروه های سیاسی/اجتماعی خاص بود تا میان دو دولت. حداقل از دهه ۱۹۸۰، اسلام گرایان ترکیه در تماس و مروادتی نزدیک تر با رهبران مذهبی افغانستان بوده اند؛ به عنوان مثال، رئیس جمهور فعلی ترکیه، رجب طیب اردوغان پیش از شروع فعالیت سیاسی خود با گلبدین حکمتیار ملاقات داشت. چنانچه عکسی از اواسط دهه ۱۹۸۰ اردوغان را نشان می دهد که پایینِ پای گلبدین حکمتیار نشسته است.
می توان گفت که در دوران جهاد افغانستان، احزاب اسلامی ترکیه، به ویژه حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان، با رهبران مجاهدین افغانستان روابط نزدیکی داشتند. در جریان دفاع از آزادی و استقلال و پیروزی مجاهدین، با شکست حکومت کمونیستی و تشکیل دولت مجاهدین در دهه ۱۹۹۰، ترکیه نیز با دولت برهان الدین ربانی ارتباط نزدیکی برقرار ساخت، اما بعدها با ظهور طالبان و تشکیل امارت اسلامی، این رابطه به پایینترین سطح خود رسید.
از دیگر سو، درحالی که محمود طرزی و شاه امان الله هر دو پشتون بودند، شناخته شده ترین افغان هایی که از دهه ۱۹۹۰ در ترکیه زندگی می کردند، همگی یا ازبک یا ترکمن بودند. مشهورترین آنها ژنرال عبدالرشید دوستم، رهبر ازبک تبار از شمال افغانستان است، شخصیتی که در زمان اجبار برای ترک افغانستان، به ترکیه پناهنده شد. بدین ترتیب حضور ازبک ها و ترکمن ها قطعا یک پیوند عاطفی بین دو کشور بوده است. (Güzeldere, 2022)
اما به هر صورت، پایان جنگ سرد مطمئنا چشمگیرترین تغییر در نظم بین المللی دهه های اخیر بود و تأثیر قابل توجهی نیز بر سیاست خارجی ترکیه گذاشت. مهم ترین پیامد آن، چرخش ترکیه به سمت یک سیاست خارجی مستقل تر و فعال تر، همراه با نفوذ ترکیه به مناطقی بود که در طول سال های جنگ سرد این کشور در آنها چندان فعال نبود. یکی از این مناطق جنوب آسیاست که ترکیه برای بسط و گسترش فعالیت ها و روابط خود در آن بسیار تلاش کرده است.
می توان گفت ورود و مشارکت ترکیه در مسائل جنوب آسیا با افغانستان در دهه ۱۹۲۰ آغاز شد و از آن زمان تاکنون دو حالت ثابت در جریانِ روایتِ حضور ترکیه در افغانستان وجود داشته است:۱) حضور نظامی ترکیه؛ و ۲) حضور ترکیه در همکاری با شرکای غربی. ترکیه در ائتلاف با غرب در منطقه مشکل چندانی نداشته است؛ با این حال شاید بتوان گفت طی سال های اخیر، سیاست ترکیه در جنوب آسیا به سیاستی پاکستان محور تبدیل شد.
اما نقش کشور افغانستان تنها با مشارکت ترکیه در عملیات ناتو از سال ۲۰۰۱ ذیل راهبرد فعال گرایی سیاست خارجی ترکیه برجسته تر شد. حزب عدالت و توسعه حاکم بر ترکیه که از اواخر سال ۲۰۰۲ قدرت یافت، روابط محکمی با دولت های قبلی افغانستان برقرار و در عین حال به منظور هدایت امور افغانستان، روابط منطقه ای قوی تری را نیز با پاکستان و ایران ایجاد کرد.
درکل اهمیت ترکیه برای افغانستان قابل توجه است؛ زیرا ترکیه تنها عضو ناتو با اکثریت مسلمان است. حکمت چتین وزیر خارجه سابق ترکیه به عنوان اولین نماینده ارشد غیرنظامی ناتو در افغانستان خدمت کرد و افسران ترک دو بار فرماندهی نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) را بر عهده داشتند.
نظامیان و غیرنظامیان ترکیه در این دوره در مناصب مهمی مشغول بوده و حدود ۵۰۰ سرباز ترک در مأموریت ناتو خدمت می کردند. با این حال، ترکیه هرگز نیروی رزمی خود را مستقر نکرد. از سوی دیگر طالبان نیز به نوبه خود از هدف قرار دادن نیروهای ترکیه اجتناب کردند. تنها یک سرباز ترک در انفجار خودرویی در کابل در سال ۲۰۱۵ کشته شد. اما به هرروی در مسیر جاه طلبی های ترکیه شاهد فعالیت این کشور در تعاملات چند جانبه و ورود به مسائل صلح افغانستان با ابتکار عمل هایی از سوی آنکارا بوده ایم. چراکه نفع ترکیه بود تا به طور کامل از روند صلح حمایت کرده و همه کانال های گفتگو را برای تحقق عملی اهداف آتی خود در افغانستان زنده نگه دارد.
معاهدۀ ۱۹۲۱ و قوت یافتن مناسباتِ دیرین ترکیه-افغانستان
در طول جنگ استقلال ترکیه، روسیه بلشویکی به ملیگرایان آتاتورک تسلیحاتی ارائه داد. در مارس ۱۹۲۱، ترکیه و روسیه معاهده مودت امضا کردند که به هر کشور اجازه می داد تا حدود هفت ماه پس از توافق برای برقراری روابط دیپلماتیک، اهداف سیاسی و نظامی خود را در مرزهای مشترک شان مشخص نموده و به آنها دست یابند. معاهده روسیه و ترکیه تنها دو هفته پس از امضای معاهده اتحاد ترکیه و افغانستان صورت گرفت. آشکار بود که این پیمان اتحاد تنها جهت رنجش و آزار بریتانیا طراحی شده بود. ترکیه قصد داشت بریتانیا را به خروج از خاک خود وادار ساخته، و افغانستان نیز در نظر داشت بریتانیا به استقلال به رسمیت شناخته شده اش احترام بگذارد.
در ماده ۴ از معاهدۀ فی مابین، ترکیه و افغانستان متعهد شدند که در صورت تهاجم یک قدرت خارجی به هر یک از آنها، تمامیِ ابزارهای ممکن به کار گرفته شود؛ ضمن آنکه در ماده ۸ معاهده، ترکیه متعهد شد که هیئتی از معلمان و افسران ارتش را به منظور ارائه آموزش و تعلیم به افغان ها حداقل به مدت پنج سال و شاید بیشتر اعزام کند. بنابر استدلال وارتان گریگوریان پژوهشگر آمریکایی-ارمنی در همین رابطه، ترکیه به عنوان “مرکز خلافت جهان، اعتبار زیادی داشت و می توانست در خنثی کردن اپوزیسیون سنت گرایان” با روندی از مدرنیزاسیون اثر گذار باشد. با این حال، همانطور که پروفسور امین صیقل خاطر نشان ساخته است، شاه امان الله و نزدیک ترین مشاورش محمود طرزی ضمن الهام گیری از آتاتورک، در بلند مدت دریافته و قانع شدند که ” مسلمانان … نمی توانستند به طور کلی و به تمام معنا رویکردهای سکولار (رهبر ترکیه) را جهت تغییر و اصلاح، تأیید کنند.”
آنها به لحاظ ایدئولوژیک، خواهان تبدیل افغانستان متمایل به غرب و متکی به اسلام، به یک دولت ملی مدرن و مستقل بودند. اما عملا چون افغانستان فاقد یک ارتش حرفه ای قوی، یک “بستر روشنفکر شایسته و کافی، و همچنین مردم سیاست ورز… یا نیروی انسانی آموزش دیده مورد نیاز برای تغییرات انقلابی” بود؛ شاه امان الله و محمود طرزی از کمک های ترکیه و دیگر کشورهای خارجی استقبال و حمایت می کردند. ضمن آنکه در همین حال افغانستان دسترسی همگانی به آموزش را ترویج، تقویم شمسی، ضرب سکۀ یک شکل را پذیرفت، و پایتخت جدیدی در دارالامان، در چند مایلی کابل، با معماری اروپایی ساخت.
به هرروی هنگامی که کمال آتاتورک خلافت را در سال ۱۹۲۴ ملغی کرد و شاه امان الله ناگزیر شد که لویه جرگه قبایل پشتون افغانستان را تشکیل دهد؛ قطعنامه ملایمی که به احتمال زیاد توسط طرزی تهیه شده بود به تصویب رسید. طرزی در مصاحبه ای پس از این گردهمایی چنین بیان کرد که ما به مسلمانی خود بالیده و اجازه هیچ ضربه ای به عزت اسلام را نخواهیم داد. لیکن امروز عزت و شرف اسلام را در خطر نمی بینیم. از دیگر سو اطمینان می دهیم … تلاش های خود را برای قوی تر شدن و تبدیل افغانستان به سوی کشوری مدرن پیش خواهیم برد.
به گفتۀ او، برای تحقق این امر، ما با متمدن ترین ملت ها ارتباط برقرار ساخته… و کمک های لازم از سوی آنها را می پذیریم تا در مسیر پیشرفت پیشروی کنیم. در همین راستا ظاهر طنین، سفیر سابق افغانستان در سازمان ملل متحد طی نشستی در مرکز تحقیقات توسعه دانشگاه بن در سال ۲۰۱۱ خاطرنشان ساخت در حالی که شاه امان الله به بسیاری از کشورها -از جمله اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن- متکی بود؛ برای حمایت از پیشبرد تلاش های اصلاحی خود، «بیش از هر جای دیگری به جمهوری نوپای ترکیه روی آورد».
در واقع، ترکیه از یک مدرسه دولتی برای آموزش کارمندان ملکی حمایت و یک برنامه آموزشی پزشکی را راه اندازی کرد که به «هسته آتی از دانشگاه کابل تبدیل شد». ترک ها همچنین در تدوین قانون اساسی افغانستان در سال ۱۹۲۳ یاری رسان بودند، که ذیل آن قانون، گرچه اسلام دین کشور و شاه مدافع دین بود، اما هندوها و یهودیان نیز از آزادی مذهبی برخوردار بودند. همچنین حدود ۵۰ افسر برای آموزش پیشرفته به ترکیه فرستاده شدند، زیرا قبایل افغان در برابر لزوم اعزام به سربازی مقاومت می کردند. شایان ذکر است که کاظم اوربای ارتش افغانستان را در افغانستان آموزش می داد (در میان سال های ۱۹۲۸-۲۹ کاظم اوربای -کاظم بیگ- در افغانستان بود که به دستور مصطفی کمال آتاتورک به این کشور آمده بود).
به هرروی، بین دسامبر ۱۹۲۷ تا ژوئیه ۱۹۲۸، شاه امان الله نخستین سفر خود را به خارج از کشور انجام داد. سفر وی شامل بازدید از کشورها و رهبران بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اتحاد جماهیر شوروی، لهستان و بلژیک در اروپا و همچنین ترکیه، ایران و مصر در خاورمیانه بود. تجارب امان الله در خارج از کشور او را تشویق کرد تا پس از بازگشت به کشور اصلاحات بیشتری را اجرا کند. مقاومتی که در قالب شورشی قبیله ای به کناره گیری و تبعید وی به ایتالیا در سال ۱۹۲۹ منجر شد (در آن زمان محمود طرزی نیز به ترکیه پناهنده شد).
آتاتورک در ماه مه ۱۹۲۸ در ترکیه به امان الله هشدار داد که «هیچ برنامه بزرگ اصلاحات سیاسی و اجتماعی بدون یک ارتش قوی و آموزش دیده، و یک بوروکراسی وفادار و منضبط» از جمله یک حزب پیشتاز با ایدئولوژی ناسیونالیستی، نمی تواند آغاز شود. همچنین ترکیه و افغانستان در جریان سفر امان الله با تکرار وعده های سابق مبنی بر کمک متقابل توافق شده در معاهده اتحاد، سعی داشتند مواضع خود را در برخورد با بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی نیز تقویت کنند.
پس از کناره گیری شاه امان الله، او دو بار به ترکیه رفت؛ یک مرتبه در سال ۱۹۳۳ برای بازدید از آتاتورک در کاخ دولما باغچه در استانبول، و سپس در سال ۱۹۳۸ برای شرکت در مراسم تشییع جنازه رهبر ترکیه. (Bishku, 2020: 4-6)
ترکیه و افغانستان از کناره گیری شاه امان الله تا جنگ جهانی دوم
پس از خروج شاه امان الله از کشور در ژانویه ۱۹۲۹، حبیب الله کلکانی، شخصیتی تاجیک، با واگذاری آموزش و پرورش و دادگاه ها به مراجع دینی، و ملزم ساختن زنان به پوشیدن چادر، به مدت ۹ ماه حکومت کرد. پس از آن نادرشاه، وزیر جنگ پیشین در زمان امان الله و یکی از اعضای خاندان مصاحبان، که بخشی از طایفه سلطنتی نیز بود، کابل را با ارتشی قبیله ای تصرف کرد. بدین ترتیب حبیب الله کلکانی اعدام شد و لویه جرگه صلاحیت نادر را به عنوان پادشاه تأیید کرد.
نادر شاه روابط خوبی با ترکیه و ایران داشت. زمانی که سفیر نادرشاه در افغانستان استوارنامه خود را به آتاتورک تقدیم کرد، تاکید داشت که «روابط برادرانه بین دو کشور مبتنی بر سنت بزرگ تاریخی و اجتماعی است». به هرروی و طی تحولاتی، نادرشاه در سال ۱۹۳۳ ترور شد و پسرش ظاهرشاه جانشین او گردید که سلطنتش ۴۰ سال به طول انجامید تا اینکه توسط پسر عمو و نخست وزیر سابقش، محمد داوود خان خلع شد.
اما باید اشاره کرد که ظاهرشاه در دسامبر ۱۹۳۷ معاهده دوستی و همکاری ترکیه و افغانستان را برای ۱۰ سال دیگر تجدید و تمدید کرد. افسران ترک به ارائه آموزش نظامی در افغانستان ادامه دادند و بزرگترین هیئت اعزامی را در کابل داشتند. با این حال، تا سال ۱۹۳۹، مربیان و مشاوران آلمانی و ایتالیایی نیز حضور داشتند. همچنین افسران افغان برای کسب و دریافت آموزش هایی بیشتر، به کشورهای ترکیه و همچنین هند، اتحاد جماهیر شوروی و تا سال ۱۹۳۹ به ایتالیا و ژاپن فرستاده شدند.
طبق اشاراتِ وب سایت وزارت خارجه ترکیه در همین راستا، بین سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۶۰، ترکیه همچنین از تلاش های نوسازی افغانستان حمایت کرد و نقش مهمی در ایجاد ساختارهای دولتی مدرن و نهادهای عمومی در زمینه های اداری، نظامی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی ایفا کرد، چنانچه در این مدت ۲۱۲ معلم، پزشک، افسر نظامی و دیگر متخصصان در افغانستان کار کردند. هرچند با این اوصاف در اواخر سال ۱۹۴۹، کمتر از ۱۰ درصدِ دخترانِ مشمول سن مدرسه در مؤسسات آموزشی که بیشتر در ولایت کابل واقع شده بودند، ثبت نام کرده بودند.
شایان ذکر است هشت ماه پس از تمدید معاهده دوستی و همکاری ترکیه و افغانستان، در ژوئیۀ ۱۹۳۷، افغانستان در پیمان سعدآباد به ترکیه، ایران و عراق پیوست. پیمان سعدآباد برای افغانستان از اهمیت بسیاری برخوردار بود؛ زیرا سلطنت افغانستان آن را به عنوان “نمونه ای از همبستگی پان-اسلامی” به تصویر می کشید، و احساس می شد از آنجایی که این توافق اختلافات مرزی خود را با ایران حل می کند، به عنوان “حرکت و ژستی دوستانه” برای مسلمانان شیعه افغانستان خواهد بود. (Bishku, 2020: 7-8)
از جنگ جهانی دوم تا سرنگونی ظاهرشاه
در آگوست ۱۹۴۰، دو ماه پس از تسلیم فرانسه در برابر آلمان، ظاهرشاه قویا فرمان بی طرفی صادر کرد. ترکیه نیز تقریبا در تمام طول جنگ جهانی دوم بی طرف ماند؛ اما در مارس ۱۹۴۵، یک ماه پس از اعلان جنگ نمادین ترکیه علیه آلمان و ژاپن، اتحاد جماهیر شوروی معاهده دوستی و بی طرفی خود را که در سال ۱۹۲۵ با ترکیه منعقد شد و قرار بود تمدید شود، محکوم کرد. بدین ترتیب در این مقطع شاهد حمایت غرب از ترکیه هستیم.
متعاقبا در مارس ۱۹۴۷، اعلام دکترین ترومن به افزایش توان نظامی ترکیه منجر گردید و در ژوئیه سال بعد، قراردادی برای مشارکت ترکیه در طرح مارشال منعقد شد. زمانی که ناتو در سال ۱۹۴۹ تأسیس گردید؛ علی رغمِ تمایل شدیدی که مقامات ترکیه به این اتحاد غربی ابراز داشتند، ترکیه شامل آن نشد. در حالی که ایالات متحده برای الحاق ترکیه موافق بود، بریتانیا ترجیح داد ترک ها نقطه کانونی یک اتحاد دفاعی خاورمیانه باشند؛ چیزی که ترکیه متعاقبا به سازماندهی آن پرداخت و در سال ۱۹۵۱ به عضویت ناتو (همراه با یونان) پذیرفته شد.
ترکیه و عراق در فوریه ۱۹۵۵ پیمان امنیتی و دفاعی متقابل را در بغداد امضا کردند. پاکستان، ایران و بریتانیا در اواخر سال به آنچه به پیمان بغداد معروف شد پیوستند. در این زمان بود که اتحاد جماهیر شوروی نفوذ فزاینده ای در افغانستان به دست آورد. در حالی که بریتانیا از آخرین مقطع جنگ جهانی دوم تا تجزیه هند در سال ۱۹۴۷ به آموزش و تجهیز ارتش افغانستان پرداخت (زمانی که افغانستان مجدداً ادعای خود بر قلمروی پاکستانی که پشتون ها ساکن آن بودند، مطرح کرد.)
در همین حال، گرچه افغان ها از ایالات متحده کمک های اقتصادی و نظامی طلب کردند؛ اما ایالات متحده از فروش تسلیحات نظامی که می توانست متحمل ریسک و خطراتی از واکنش شوروی باشد، خودداری کرد، به ویژه در زمانی که اختلاف مرزی با پاکستان حل نشده باقی مانده بود. در اوایل سال ۱۹۵۴، محمد نعیم خان، برادر نخست وزیر محمد داوود و وزیر امور خارجه، به مقامات آمریکایی پیشنهاد کرد که از ترکیه به عنوان کانال و مجرایی ارتباطی و انتقالی استفاده کنند. سفیر ترکیه در آمریکا ضمن اذعان به اینکه مناقشه مرزی باید حل شود، تاکید کرد: افغانستان “از نقطه نظر امنیت خاورمیانه موقعیت جغرافیایی مهمی دارد” ضمن آنکه نعیم خان نیز استدلال کرد “امنیت افغانستان… امنیت کل شبه قاره هند است”.
در دوران دولت ترومن، مقامات وزارت امور خارجه نسبت به پاکستان محتاط، و معتقد بودند که پاکستان به دنبال اتحاد نظامی با غرب برای محافظت از خود در برابر هند است. با این حال، دولت آیزنهاور از سیاست بی طرفی هند که بعدها عدم تعهد نامیده شد، عصبانی بوده و احساس می کرد که به دلیل مشکلات داخلی افغانستان، این یک مسئولیت است و سابقه بازی با قدرت های بزرگ نشان می دهد که با این سیاست، دردسرساز باقی خواهد ماند.
به هرروی ترکیه موضوع ورود افغانستان در دفاع از خاورمیانه را دنبال نکرد، اما در وب سایت وزارت امور خارجه خود اشاره می کند که تا زمان حمله شوروی در دسامبر ۱۹۷۹ به افغانستان، “روابط دوستی و همکاری نزدیکی” با این کشور داشت. به هرروی افغانستان برای جذب کمک های اقتصادی و نظامی به سوی اتحاد جماهیر شوروی روی آورد، اما به سیاست بی طرفی خود ادامه داد.
بین سال های ۱۹۵۵ و ۱۹۷۲، اتحاد جماهیر شوروی ۹۵ درصد از کمک های نظامی افغانستان را فراهم کرد، اما تا سال ۱۹۷۹، ۱۰ درصد از تشکیلات نظامی شوروی، حدود ۱۰۰۰۰ افسر و سربازان را آموزش داده بود؛ این ها همه درحالی بود که تنها چند صد افسر توسط ایالات متحده، بریتانیا، هند و ترکیه آموزش دیده بودند. همچنین تا سال ۱۹۷۱، اتحاد جماهیر شوروی ۵۱۷٫۱ میلیون دلار کمک ارائه کرده بود، درحالی که ایالات متحده با ۳۹۷٫۶ میلیون دلار دومین کمک کننده بود.
ظاهرشاه در سال ۱۹۵۷، دو سال پس از آمدن نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی به کابل، از مسکو دیدن کرد. بعدا، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، آیزنهاور در سال ۱۹۵۹ در بازگشت از سفری که پیشتر شامل هند و پاکستان نیز می شد، در افغانستان توقف کرد و ظاهر شاه در سال ۱۹۶۳ از ایالات متحده دیدن کرد. با این حال، افغانستان برنامه های اقتصادی را با الگوبرداری از سیاست های دولت گرایِ شوروی و ترکیه (در دوران آتاتورک) اتخاذ کرد؛ شایان ذکر است که، عبدالمالک، وزیر دارایی افغانستان که برنامه پنج ساله ۱۹۵۶ را ارائه کرد، در دهه ۱۹۳۰ در ترکیه تحصیل کرده بود. (Bishku, 2020: 8-10)
مناسبات ترکیه و افغانستان از کودتای ۱۹۷۳ تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
محمد داوودخان در سال ۱۹۷۵ شروع به پاکسازی رهبران پرچم از دولت خود کرد؛ وی همچنین لیبرال هایی را که در سلطنت مشروطۀ ظاهرشاه خدمت کرده بودند را نیز پاکسازی کرد؛ در حالی که محافظه کاران مذهبی را آزرده خاطر و رهبران قبیله ای و روستایی را از خود بیگانه و دور می ساخت. همزمان داوود روابط نزدیک تری با مصر، عراق و کشورهای خلیج فارس برقرار کرد و درصدد مرتفع ساختن اختلافات با همسایگان ایران و پاکستان برآمد تا روابط با اتحاد جماهیر شوروی را متعادل کند.
اما شرایط برای داوود خان خوب پیش نرفت. متعاقبا دو جناح خلق و پرچم از حزب دموکرات خلق افغانستان در سال ۱۹۷۷ مجددا متحد شدند. بدین ترتیب در سال ۱۹۷۸، داوود و خانواده اش در کودتای کمونیستی به رهبری نورمحمد تره کی اعدام شده و با تصدی پست نخست وزیری تره کی، امین و کارمل به عنوان معاون نخست وزیرمنصوب شدند. در حالی که ترکیه مانند سایر کشورها روابط خود را با دولت مارکسیست حفظ کرد، کشورهای مسلمان و غربی و همچنین چین و اعضای جنبش عدم تعهد تهاجم شوروی را در دسامبر ۱۹۷۹ محکوم کردند.
به هرروی با تحولاتی، امین تره کی را سرنگون و ترور کرد و کارمل جانشین او شد، که در سال ۱۹۸۶ با یکی دیگر از اعضای جناح پرچم، محمد نجیب الله، که آخرین رئیس جمهور مارکسیست افغانستان بود، جایگزین شد. هنگامی که شوروی از افغانستان عقب نشینی کرد، در فوریه ۱۹۸ سفارت خانه های غربی فعالیت خود را متوقف کردند، اما ترکیه به حضور دیپلماتیک خود در کابل ادامه داد. بدین ترتیب به نظر می رسید ایالات متحده تمایل خود را به حمایت از نیروهای مجاهدینی که علیه شوروی و رژیم مارکسیستی در کابل (و در نهایت بین خودشان) جنگیده بودند، از دست داد؛ اما در مورد همسایگان افغانستان و کشورهای عربی در خلیج فارس این چنین نبود.
دکتر نجیب الله در سال ۱۹۹۲ استعفا داد و در مقر سازمان ملل متحد در کابل پناه گرفت؛ جایی که مجاهدین متشکل از نیروهای تاجیک برهان الدین ربانی و فرمانده نظامی اش احمد شاه مسعود در اتحاد موقت با نیروهای ازبک عبدالرشید دوستم، که ژنرال ارتش افغانستان بود، تنها ماند. طالبان از اختلافات درون مجاهدین سود جسته و کابل را در سال ۱۹۹۶ اشغال و نجیب الله را اعدام کردند. در سال ۱۹۹۸، ژنرال دوستم به ترکیه گریخت، جایی که در نیم دهه گذشته کمک هایی مالی جهت موجودیت قلمرو خودمختار خود در شمال افغانستان دریافت کرده بود. بدین ترتیب با ظهور طالبان و تشکیل امارت اسلامی، مناسبات ترکیه و افغانستان به پایینترین سطح خود رسید؛ هر چند پس از آن شاهد نقش فزایندۀ ترکیه در افغانستان پساطالبان هستیم. (Bishku, 2020: 11)
نقش آفرینی های ترکیه در افغانستان پس از سال ۲۰۰۱
در ابتدا باید گفت از زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، تعاملات گسترده ای مابین ترکیه و افغانستان در جریان بوده و این زمانیست که ترکیه رویکرد جدیدی در سیاست خارجی دولت حزب عدالت و توسعه اتخاذ کرده است. به ویژه احمد داود اوغلو مشاور ارشد سابق نخست وزیر ترکیه، آغازگر این رویکرد جدید بود. داوود اوغلو از مفهوم «عمق استراتژیک» برای هدایت سیاست خارجی ترکیه استفاده کرد. در نتیجه، فرض بر این قرار گرفت که راهبرد عمق استراتژیک، ترکیه را در قلب بسیاری از مناطق ژئوپلیتیکی تحت نفوذ قرار می دهد و ترکیه را قادر می سازد تا نقش سازنده تری در مناطق مختلف و نفوذی عمیق تر ایفا کند.
دومین عنصر اصلی سیاست خارجی دولت حزب عدالت و توسعه تحت راهبری داوود اوغلو، پیگیری سیاست «تعارض صفر» با تمامیِ کشورهای همسایه و همچنین توسعه روابط سیاسی و اقتصادی بود. سومین عنصر سیاست خارجی جدید نیز، تعقیب مذاکرات چند بعدی و دیپلماسی پیشگیرانه بود. در هر حال تحلیل نقش ترکیه در افغانستان در دوران پسا ۱۱ سپتامبر، از کمک های نظامی و غیرنظامی ترکیه به افغانستان حکایت دارد. به باور برخی ناظران سیاسی، نقش ترکیه در افغانستان در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر منحصر به فرد بوده است، زیرا اگرچه ترکیه با افغانستان مرز مشترک ندارد، اما در طول سال ها روابط نزدیکی برقرار ساخته است.
در حالی که توجه جهانی پس از حوادث اخیر به افغانستان معطوف شد باید باز هم بازگشتی به گذشته داشت و فراموش نکرد که، ترکیه روابط خود را از دهه ۱۹۲۰ توسعه داد و در واقع افغانستان جزو نخستین کشورهایی بوده است که جمهوری ترکیه را به رسمیت شناخته است. همان طور که اشاره شد، افغانستان در سال ۱۹۱۹ زمانی که امان الله خان پادشاه افغانستان بود و استقلال خود را به دست آورد، اصلاحات اجتماعی، سیاسی و قضایی را برای مدرن سازی کشورش تجربه کرد و در عین حال ترکیه را الگو قرار داد. ترکیه نیز سعی داشته نگرشی مثبت را در میان مردم افغانستان ایجاد کند.
همانطور که آیدمیر ارمان، هماهنگ کننده ویژه ترکیه برای افغانستان از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳ تاکید داشت، مقامات ترکیه براین باور بوده اند که “جذب قلوب و اذهان افغان ها” سیاستی مهم در این مسیر بوده است. علاوه بر این، به گفته مقامات ترکیه، برای موفقیت در استراتژی افغانستان، جلب اعتماد و حمایت افغان ها لازم است تا افغان ها نیروهای امنیتی را به عنوان نیروهای اشغالگر در نظر نگیرند. با توجه به جریان صلح و ثبات در افغانستان، کمک های نظامی ترکیه به افغانستان از طریق آیساف ارسال شده است. (KARACASULU, 2010: 48)
به هرروی باید گفت حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شرایط مبهم و پیچیده را برای ترکیه به منصه ظهور رساند. ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو، علیرغم مناقشات و اختلافات داخلی در انجام این کار در آن زمان، قویا با ایالات متحده متحد شد. ۸۰ درصد از جمعیت ترکیه با به کارگیریِ ارتش کشورشان در افغانستان مخالف بودند. چناچه اپوزیسیون اسلامگرای آن زمان ترکیه (حزب حاکم عدالت و توسعه که تا انتخابات ۲۰۰۲ به قدرت نرسیده بود) با استقرار نیروهای ترکیه در افغانستان توسط آنکارا و اجازه به آمریکایی ها برای استفاده از حریم هوایی و پایگاه های نظامی ترکیه در جهت چنین عملیاتی مخالفت کرد. با این وجود، در ۱ نوامبر ۲۰۰۱، ترکیه به اولین کشور مسلمان نشین تبدیل شد که به عملیات نظامی تحت رهبری ایالات متحده علیه القاعده و طالبان پیوست.
آنکارا در ابتدا ۹۰ نیروی ویژه را در شمال افغانستان و”در وهله اول برای کمک به آموزش جنگجویان ضد طالبان و حمایت از عملیات های کمک های بشردوستانه” مستقر کرد. از سال ۲۰۰۲، ارتش ترکیه تحت نظارت سازمان ملل متحد یا ناتو یا از طریق توافقات دوجانبه بین آنکارا و کابل در افغانستان فعالیت می کرد. در چارچوب ماموریت دو دهه ای ناتو، بیش از ۵۰۰ سرباز ترک با نقش های غیر جنگی در افغانستان مستقر شدند. پرسنل ارتش ترکیه در طول عملیات ناتو در افغانستان بر روی «تلاش های مشاوره، بازسازی و ثبات/پایداری» فعالیت کرده اند.
همچنین ترک ها از سال ۲۰۱۵ فرودگاه بین المللی حامد کرزی را اداره کردند. آنکارا همچنین بخشی از اهرم دیپلماتیک خود را برای کمک به مذاکرات صلح طالبان و دولت سرنگون شده افغانستان ایفا کرده است. رهبری ترکیه اغلب مذاکراتی در قالب هایی که کابل، طالبان و پاکستان را شامل می شد، برگزار می کرد یا از آن حمایت میکرد. به هرروی ترکیه دررابطه با مسائل افغانستان همواره نگاهی ویژه بر نقش پاکستان نیز داشته است.
در همین راستا می توان اشاره کرد که ترکیه تلاش های دیپلماتیکی را برای افزایش همکاری های منطقه ای داشته است. تحت سیاست خارجی کنشگرا، ترکیه نیز دیپلماسی فعالی را به کار گرفت. چنانچه تمایل ترکیه برآن بود تا همراه با پاکستان، سایر کشورهای منطقه را در ایجاد همکاری بهتر رهبری کنند. این کشور روابط طولانی و خوبی با پاکستان داشته و در سال های اخیر، دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه نیز مشغول بهبود این روابط دوجانبه گردیده و وجود افغانستانی باثبات را مستلزم همکاری و همکاری پاکستان درنظر گرفت. همانطور که احمد داوود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه اظهار داشت، هویت مسلمان و پیوندهای تاریخی دیرینه پاکستان نقطه شروع توسعه روابط متقابل تلقی می شود.
همچنین داوود اوغلو در دیدار با شاه محمود قریشی وزیر امور خارجه پاکستان در ۲۶ تا ۲۷ اوت سال ۲۰۰۹ اظهار داشت که دوستی دو کشور استراتژیک، تاریخی، مانا و پایدار است. در آگوست ۲۰۰۹، دو کشور تصمیم گرفتند تا مکانیسمی مشخص پیرامون همکاری استراتژیک و هماهنگی به ویژه در مورد مسائل منطقه ای آسیا از جمله افغانستان ترتیب دهند. چنانچه در جریان سفر رئیس جمهور وقت ترکیه، عبدالله گل به پاکستان بین ۳۰ مارس تا ۲ آوریل ۲۰۱۰، دو کشور سه یادداشت تفاهم در زمینه های همکاری اقتصادی، کشاورزی و سرمایه گذاری امضا کردند که همکاری های اقتصادی و تجاری را تقویت می کرد. بدین ترتیب می توان گفت سفرهای متعدد مقامات رده بالای ترکیه از افغانستان صورت گرفته است، از جمله سفر عبدالله گل در فوریه ۲۰۰۷ و دیدار وزیر امور خارجه داوود اوغلو در ژوئن ۲۰۰۹٫ بر این اساس، تحت رهبری ترکیه، نشست های سه جانبه میان ترکیه، افغانستان و پاکستان از سال ۲۰۰۸ ادامه داشت.
ترکیه میزبان چهار اجلاس سه جانبه با حضور رؤسای جمهوری اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی پاکستان بود تا در مورد چگونگی فعالیتی موثرتر برای ایجاد صلح، امنیت و ثبات در افغانستان مذاکره کنند. هر نشست بر موضوع و محویت خاصی تمرکز داشت. اولین نشست در آنکارا، ۲۹-۳۰ آوریل ۲۰۰۷ حول گفت و شنودهایی، دومین نشست در استانبول، ۵ دسامبر ۲۰۰۸ در مورد همکاری اقتصادی، سومین نشست در آنکارا، ۱ آوریل ۲۰۰۹ در رابطه با امنیت، و نشست چهارم در استانبول، ۲۵ ژانویه ۲۰۱۰ در مورد آموزش صورت گرفت. (KARACASULU, 2010: 52)
نقش غیرجنگی ترکیه و تیم های بازسازی ولایتی، وجهه ای مثبت در تلطیف فعالیت های ترکیه
در سال ۲۰۰۱ ترکیه با ۳۰۰ سرباز در نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) شرکت کرد؛ مشروط بر اینکه نیروهای خود را برای عملیات ضد شورش یا ضد تروریستی صریح مستقر نکند (به عبارتی دیگر، ترکیه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر به افغانستان نیرو فرستاد به شرط اینکه در عملیات های جنگی شرکت نکنند). این کشور دو بار نقش فرماندهی آیساف را بر عهده گرفت: اولین بار از ژوئن ۲۰۰۲ تا فوریه ۲۰۰۳ (ISAF II); و بار دوم از فوریه ۲۰۰۵ تا اوت ۲۰۰۵ (ISAF-VII).
در دوره اول ترکیه که در ابتدا تنها ۲۷۶ پرسنل داشت، تعداد نیروهای خود را به ۱۳۰۰ نفر افزایش داد. اما در طول دورۀ دوم، ترکیه ۸۰۰۰ پرسنل از ۳۰ کشور از جمله ۱۴۵۰ پرسنل ترک را فرماندهی می کرد. در این دوره ترکیه فرودگاه بین المللی کابل را نیز اداره می کرد. ضمن آنکه نیروهای مسلح ترکیه در ۱ نوامبر ۲۰۰۹ فرماندهی منطقه ای کابل را به دست گرفتند و ماموریت آنها از آن زمان به مدت یک سال تمدید شد. بر اساس اطلاعات وب سایت نیروی بین المللی کمک به امنیت، ترکیه تا ژوئن ۲۰۱۳ دارای ۱۱۰۱ سرباز در افغانستان بوده که این کشور را در میان ۵۰ کشور آیساف در رتبه هشتم قرار می داد.
بدین ترتیب در این راستا باید گفت، ترکیه ترجیح می داد با آموزش ارتش ملی افغانستان (ANA) و پلیس ملی افغانستان(ANP) کمک کند. اما شاید مهم تر از همکاری و کمک های نظامی ترکیه، مشارکت این کشور در زمینه های اجتماعی و فرهنگی برجسته باشد. ترک ها تیم های بازسازی ولایتی وردک و جوزجان را اداره می کرد؛ تیم های بازسازی ولایتی ای که توسط دیپلمات های غیرنظامی اداره می شدند. به باور ترکیه، این روند به آنها کمک می کرد تا با مقامات محلی و مردم محلی تعامل داشته باشند و آنها را قادر می سازد تا از پیوندهای فرهنگی و ارزش های مشترک خود در انجام ماموریت خود استفاده کنند.
تیم بازسازی ولایتی در وردک (شهری در ۲۵ مایلی غرب کابل و یکی از فقیرترین ولایات افغانستان) در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۶ تأسیس شد و با آژانس بین المللی همکاری و توسعه ترکیه (مشابه آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده) همکاری می کرد. هدف اعلام شده آن تمرکز بر پروژه های فرهنگی-اجتماعی بود که می توانست برای مردم افغانستان در زمینه های آموزشی، صحت و زیرساخت ها با هدف ارتقای کیفیت زندگی آنها سودمند باشد.
علاوه بر فعالیت هایی که توسط دولت ترکیه تمویل می شدند، موسسات خصوصی ترک نیز از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳ بیش از ۲ میلیارد دلار در پروژه های مختلف در افغانستان سرمایه گذاری کردند. پس از موفقیت ترکیه در ولایت وردک، این کشور تیم بازسازی ولایتی دیگری را در شبرغان جوزجان و در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۰ تأسیس کرد. تیم بازسازی ولایتی جوزجان در ولایات جوزجان و سرپل تحت فرماندهی منطقه ای شمال فعالیت می کرد.
همچون تیم بازسازی ولایتی وردک، مدیریت این تیم نیز برعهده یک هماهنگ کننده غیرنظامی بود که توسط وزارت خارجه ترکیه منصوب گردید. این تیم همچنین سایر بخش ها و حوزه های غیرنظامی از جمله غیرنظامیانی از ادارات کشور، آموزش، بهداشت و کشاورزی، نمایندگانی از آژانس همکاری و توسعه بین المللی ترکیه، یک تیم عملیات ویژه پلیس، و یک تیم آموزشی و مشاوره پلیس را در خود جای داده بود. (Kaya, 2013: 24-25)
افغانستان و ترکیه از نظر جغرافیایی کشورهایی به نسبت دور از یکدیگر می باشند. فاصله شرق ترکیه تا مرز غربی افغانستان بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر، و فاصلۀ موجود از استانبول تا کابل بیش از ۳۵۰۰ کیلومتر است. با وجود این مسافت، شاهد حسی از قرابت و نزدیکی در میان دو کشور بوده ایم که شاید بتوان گفت یکی از دلایل آن پیوندهای تاریخی دیرین، و دیگری وجه خویشاوندی با اقوام ترک است. پیوند تاریخی مطرح شده به عارف صوفی جلال الدین محمد بلخی/رومی (۱۲۰۷-۱۲۷۳) باز می گردد که در ترکیه به “مولانا” معروف است. مولانا از زادگاهش افغانستان به غرب سفر کرد و پس از سال ها در قونیه ترکیه، پایتخت آن زمان امپراتوری سلجوقیان ساکن شد.
اما جدا از مبحث تاریخی مرتبط با مولانا، دوره ای که بیشتر به منظور تأکید بر همجواری دو کشور به آن اشاره می شود، دوره (پیش از) جمهوریت است. به عبارتی منظور روابط تاریخی آنکارا و کابل می باشد که به دوران امپراتوری عثمانی باز می گردد. محمود طرزی، یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران و روشنفکران افغان در دو دهه اول قرن بیستم، از سال ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۲ در امپراتوری عثمانی زندگی می کرد. وی در افغانستان روزنامه سراج الاخبار را تأسیس کرد که این امر مسبب آن گردید تا به وی لقب «پدر روزنامه نگاری افغانستان» داده شود. شاه امان الله با دختر طرزی ازدواج کرد و محمود طرزی تحت حاکمیت شاه امان الله به عنوان وزیر خارجه مشغول فعالیت بود.
وی متعاقبا در جریان مذاکرات صلح با بریتانیای کبیر که نهایتا با استقلال افغانستان به پایان رسید؛ ریاست هیئت افغانستان را برعهده داشت. طرزی در دهه ۱۹۲۰، به عنوان سفیر افغانستان در فرانسه خدمت کرد و تا سال ۱۹۲۹، زمانی که سلطنت شاه امان الله توسط قیامی سرنگون و طرزی مجبور به تبعید شد، مناصب دولتی متعددی را بر عهده داشت. پس از آن تصمیم گرفت روزگار خود را در استانبول بگذراند و تا زمان مرگش نیز در سال ۱۹۳۳ در همانجا زندگی کرد.
به هرروی این روابط دوستانۀ دوجانبۀ فی مابین، در معاهده ای که در سال ۱۹۲۱ به امضا رسید، رسمیت یافت. پس از تأسیس جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳، اولین دیدار رسمی از سوی یک رئیس دولت خارجی به واسطۀ سفر شاه امان الله از افغانستان همراه با همسرش در سال ۱۹۲۸ صورت گرفت که این معاهده دوستی نیز تجدید شد. شاه امان الله به تقدیر و ستایش آتاتورک شهره بود و قصد داشت مدل مدرنیزاسیون ترکیه را در افغانستان نیز معرفی کند.
علاوه بر پیوندهای تاریخی مذکور، روابط فرهنگی، قومی و مذهبی نیز میان دو کشور وجود داشته است؛ هرچند این روابط در ابتدا بیشتر مابین گروه های سیاسی/اجتماعی خاص بود تا میان دو دولت. حداقل از دهه ۱۹۸۰، اسلام گرایان ترکیه در تماس و مروادتی نزدیک تر با رهبران مذهبی افغانستان بوده اند؛ به عنوان مثال، رئیس جمهور فعلی ترکیه، رجب طیب اردوغان پیش از شروع فعالیت سیاسی خود با گلبدین حکمتیار ملاقات داشت. چنانچه عکسی از اواسط دهه ۱۹۸۰ اردوغان را نشان می دهد که پایینِ پای گلبدین حکمتیار نشسته است.
می توان گفت که در دوران جهاد افغانستان، احزاب اسلامی ترکیه، به ویژه حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان، با رهبران مجاهدین افغانستان روابط نزدیکی داشتند. در جریان دفاع از آزادی و استقلال و پیروزی مجاهدین، با شکست حکومت کمونیستی و تشکیل دولت مجاهدین در دهه ۱۹۹۰، ترکیه نیز با دولت برهان الدین ربانی ارتباط نزدیکی برقرار ساخت، اما بعدها با ظهور طالبان و تشکیل امارت اسلامی، این رابطه به پایینترین سطح خود رسید.
از دیگر سو، درحالی که محمود طرزی و شاه امان الله هر دو پشتون بودند، شناخته شده ترین افغان هایی که از دهه ۱۹۹۰ در ترکیه زندگی می کردند، همگی یا ازبک یا ترکمن بودند. مشهورترین آنها ژنرال عبدالرشید دوستم، رهبر ازبک تبار از شمال افغانستان است، شخصیتی که در زمان اجبار برای ترک افغانستان، به ترکیه پناهنده شد. بدین ترتیب حضور ازبک ها و ترکمن ها قطعا یک پیوند عاطفی بین دو کشور بوده است. (Güzeldere, 2022)
اما به هر صورت، پایان جنگ سرد مطمئنا چشمگیرترین تغییر در نظم بین المللی دهه های اخیر بود و تأثیر قابل توجهی نیز بر سیاست خارجی ترکیه گذاشت. مهم ترین پیامد آن، چرخش ترکیه به سمت یک سیاست خارجی مستقل تر و فعال تر، همراه با نفوذ ترکیه به مناطقی بود که در طول سال های جنگ سرد این کشور در آنها چندان فعال نبود. یکی از این مناطق جنوب آسیاست که ترکیه برای بسط و گسترش فعالیت ها و روابط خود در آن بسیار تلاش کرده است.
می توان گفت ورود و مشارکت ترکیه در مسائل جنوب آسیا با افغانستان در دهه ۱۹۲۰ آغاز شد و از آن زمان تاکنون دو حالت ثابت در جریانِ روایتِ حضور ترکیه در افغانستان وجود داشته است:۱) حضور نظامی ترکیه؛ و ۲) حضور ترکیه در همکاری با شرکای غربی. ترکیه در ائتلاف با غرب در منطقه مشکل چندانی نداشته است؛ با این حال شاید بتوان گفت طی سال های اخیر، سیاست ترکیه در جنوب آسیا به سیاستی پاکستان محور تبدیل شد.
اما نقش کشور افغانستان تنها با مشارکت ترکیه در عملیات ناتو از سال ۲۰۰۱ ذیل راهبرد فعال گرایی سیاست خارجی ترکیه برجسته تر شد. حزب عدالت و توسعه حاکم بر ترکیه که از اواخر سال ۲۰۰۲ قدرت یافت، روابط محکمی با دولت های قبلی افغانستان برقرار و در عین حال به منظور هدایت امور افغانستان، روابط منطقه ای قوی تری را نیز با پاکستان و ایران ایجاد کرد.
درکل اهمیت ترکیه برای افغانستان قابل توجه است؛ زیرا ترکیه تنها عضو ناتو با اکثریت مسلمان است. حکمت چتین وزیر خارجه سابق ترکیه به عنوان اولین نماینده ارشد غیرنظامی ناتو در افغانستان خدمت کرد و افسران ترک دو بار فرماندهی نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) را بر عهده داشتند.
نظامیان و غیرنظامیان ترکیه در این دوره در مناصب مهمی مشغول بوده و حدود ۵۰۰ سرباز ترک در مأموریت ناتو خدمت می کردند. با این حال، ترکیه هرگز نیروی رزمی خود را مستقر نکرد. از سوی دیگر طالبان نیز به نوبه خود از هدف قرار دادن نیروهای ترکیه اجتناب کردند. تنها یک سرباز ترک در انفجار خودرویی در کابل در سال ۲۰۱۵ کشته شد. اما به هرروی در مسیر جاه طلبی های ترکیه شاهد فعالیت این کشور در تعاملات چند جانبه و ورود به مسائل صلح افغانستان با ابتکار عمل هایی از سوی آنکارا بوده ایم. چراکه نفع ترکیه بود تا به طور کامل از روند صلح حمایت کرده و همه کانال های گفتگو را برای تحقق عملی اهداف آتی خود در افغانستان زنده نگه دارد.
در قسمت نخست از این تحلیل به بررسی مناسبات دیرین مابین ترکیه و افغانستان پرداخته و همچنین نقش آفرینی نیروهای ترکیه در قالب نیروهای حافظ صلح و کمک به امنیت و نیز مشارکت تیم بازسازی ولایتی این کشور بودیم. در ادامه اما به فعالیت های دیپلماتیم و فرهنگی ترکیه و همچنین فعال گرایی آنکارا در مسیر حفظ مناسبات خود حتی در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان می پردازیم.
آژانس همکاری و هماهنگی ترکیه (تیکا)؛ تحکیم قدم های ترکیه در مسیر قدرت نرم
آژانش همکاری و هماهنگی ترکیه یا همان تیکا (TİKA) رسما در سال ۱۹۹۲ و به منظور ارائه پشتیبانی فنی و فرهنگی از جمهوری های ترک تازه استقلال یافته، تمرکز بر همبستگی ترک ها به شیوه های اساسی و نمادین، و گردآوری و گزارش آمار کمک های رسمی توسعه (ODA) ترکیه به سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، تاسیس شد. نقش فعال و اولیه تیکا در فضای ملتهب پسا شوروی به کشورهایی محدود شد که ترکیه برای آنها دارای جذابیت قومی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی بود؛ زیرا ترکیه از تلاش های مرتبط با دیپلماسی توسعه به عنوان موثرترین ابزار قدرت نرم خود استفاده کرده است.
تیکا پیشبردِ تلاش ها و اقداماتی در راستای همکاری های توسعه را به عنوان ابزاری برای راه های جدید دیپلماسی کلاسیک در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بشردوستانه تعریف کرد و بیشترین اولویت به حوزه های فرهنگ، اقتصاد و انرژی اختصاص داده شد. اما در مورد کشور افغانستان، تیکا اولین دفتر هماهنگی برنامه خود را در اکتبر ۲۰۰۴ در کابل افتتاح کرد و عملیات آن به طور رسمی در ژانویه ۲۰۰۵ آغاز شد. متعاقبا سه دفتر منطقه ای در کابل، وردک و مزار شریف در اختیار داشته که با همکاری نزدیک با سفارت ترکیه در افغانستان، در تسهیل حجم فزاینده کمک های ترکیه به این کشور کمک کرده اند.
می توان گفت ترکیه بر حسب درصدی از درآمد ملی خود، کشوری بوده است که بیشترین کمک مالی به افغانستان کرد. اما این کشور به اهمیت قدرت نیروهای امنیتی افغانستان از طریق برنامه های مشترک و کمک به آموزش آنها در ترکیه و افغانستان نیز توجه داشت. چنانچه در همین راستا اختصاص بورسیه تحصیلی ترکیه برای دانشجویان خارجی به شهروندان افغانی وجود داشته است.
به طور کلی می توان گفت فعالیت های تیکا بر آموزش، خدمات پزشکی، تصفیه آب و زیرساخت های حمل و نقل و همچنین پروژه هایی با هدف ایجاد ظرفیت در مدیریت دولتی متمرکز بود و هدف تیکا بهبود کیفیت زندگی در افغانستان از طریق بازسازی زیرساخت های مدنی بسیار مورد نیاز آن بود. در کابل و مقبره شریف، دفاتر هماهنگی برنامه تیکا پروژه های غیرنظامی را در زمینه اصلاحات سیاسی، دموکراتیزاسیون، تضمین عملکرد اساسی دولت و به جریان اندختن اقتصاد آنها آغاز کردند.
دولت ترکیه با کمک مالی تیکا، ده ها مکتب، مراکز آموزشی پرستاری و قابلگی برای زنان، کمک های بشردوستانه، هزاران افسر پلیس و سرباز افغان آموزش دیده، برنامه های آموزشی برای قضات، سارنوالان و ولسوالان، و چندین جاده، پل و حفر چاه را ترتیب داده است. در آغاز ۲۷ آوریل ۲۰۱۰، پارک دوستی افغان-ترک در مزار شریف در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ افتتاح شد. به طور کلی ترکیه بیش از ۱۳۰ میلیون دلار کمک انکشافی را تا پایان سال ۲۰۱۱ به افغانستان اختصاص داده است. (ÇUBUK, 2014: 64-66)
در مجموع از دیدگاه برخی ناظران سیاسی، رویکرد قدرت نرم ترکیه در قبال افغانستان، دربرگیرندۀ تیکا، مدارس افغان-ترک زیر نظر بنیاد معارف ترکیه و همچنین موسسه یونس امره است. با این حال، مانند سایر نقاط جهان، اولین سازمان های غیردولتی ترکیه که فعال شدند، جنبش های اسلامی خصوصی بودند که در میان آنها موفق ترین جنبش گولن در خارج از کشور بود.
در افغانستان، گولنیست ها برای بیش از ۲۰ سال زیر سقف «موسسات آموزشی دوره ترکی افغانستان» که تا سال ۲۰۱۸، تعداد ۱۲ مدرسه و ۳ آموزشگاه/مدارس آموزشی را در این کشور اداره می کرد، فعالیت داشتند. در فوریه ۲۰۱۸، توافق نامه ای بین کابل و آنکارا، این مدارس را به بنیاد دولتی معارف (آموزش و پرورش) منتقل کرد. به نوشته روزنامه چپ گرای بیرگون، ژنرال دوستم نقش عمده ای در این انتقال ایفا کرد و اجازه اقامت او در ترکیه تنها در ازای انتقال مدرسه صادر شد. از آن زمان به این مکاتب «مدارس معارف افغان-ترکی[۱]» می گویند.
به باور برخی ناظران، افغانستان پیشتر همان بازی ترکیه را پیش برده و معلمان مرتبط با گولن را دستگیر کرد. چنانچه به گزارش وب سایت دیپلمات، در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۷، مقامات در افغانستان برای دستگیری چهار معلم و یورش به مدرسه ای که گفته می شد با فتح الله گولن مرتبط است، -که دولت ترکیه او را مسئول کودتای ۲۰۱۶ میداند- اقدام کردند. این مدرسه توسط نهاد آموزشی ترک-افغان CAG [۲] اداره شده که از سال ۱۹۹۵ چندین مدرسه را در افغانستان مدیریت کرده و ظاهرا آنکارا آن را بخشی از شبکه گولن در نظر گرفت. در ماه مارس، مقامات افغان به درخواست آنکارا دستوری صادر کردند که مدارسی که توسط نهاد آموزشی ترک-افغان CAG اداره می شوند به یک بنیاد آموزشی و خیریه ترکیه منتقل شوند. به طور کلی در آسیای مرکزی، برخی از دولت های منطقه قبل از اردوغان نسبت به جنبش گولن محتاط بودند.
به گفته وب سایت مکاتب افغان-ترکی، برنامه این بود که ۱۰ مکتب جدید در طی پنج سال (از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳) افتتاح شود. همچنین ترکیه به پلیس افغانستان از جمله زنان و همچنین پرسنل نظامی آموزش داده و تعداد زیادی بورسیه برای دانشجویان افغان اعطا کرده است که بیشتر آنها برای تحصیل در ترکیه بوده است. ریاست جمهوری ترکیه برای ترک های خارج از کشور و جوامع وابسته (YTB) بورسیه های بسیاری اعطا کرده است؛ به طوری که در اوایل سال ۲۰۲۲ دانش آموزان افغان همچنان در میان ۱۰ گروه ملی از دانشجویان خارجی در ترکیه قرار داشتند.
تیکا سه دفتر در افغانستان در هرات، کابل و مزار شریف دارد. بر اساس آخرین گزارش تیکا، افغانستان به عنوان یکی از کمتر توسعه یافته ترین کشورها، در سال ۲۰۲۰ با ۳۶٫۵ میلیون دلار کمک های مالی دریافت کرده است. یکی دیگر از عناصر قدرت نرم، اهداکننده بودن ترکیه بوده است. اخیرا ترکیه نیز در جبهه بشردوستانه در افغانستان فعال بوده است. چنانچه در ۱۵ مارس ۲۰۲۲، سومین جریان کمکرسانی با حدود ۱۰۰۰ تن کمک غذایی از ترکیه وارد افغانستان شد. ترکیه بیش از ۵۰۰۰ پرسنل نظامی و حدود ۱۰۰۰۰ افسر پلیس را در چارچوب ماموریت آموزش، مشاوره و کمک ناتو در افغانستان آموزش داده است. (Eddy GÜZELDERE, 2022: 17-18)
به طور کلی ترکیه هم در سطح دوجانبه و هم از طریق تلاش های سازمان ملل و ناتو کمک های همه جانبه ای به افغانستان می کند. کمک به تقویت روابط افغانستان با همسایگانش نیز یکی از جنبه های اصلی سیاست ترکیه در قبال افغانستان بوده است. در راستای این اولویت، روند اجلاس سه جانبه ترکیه، افغانستان و پاکستان در سال ۲۰۰۷ راه اندازی شد و روند استانبول با مشارکت کشورهای قلب آسیا در سال ۲۰۱۱ آغاز شد. هفتمین کنفرانس وزرا از روند استانبول در اول دسامبر ۲۰۱۷ در باکو برگزار شد. ترکیه با هیئتی به ریاست مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در کنفرانس مذکور حضور داشت. در این کنفرانس، ترکیه برای بار دوم در سال ۲۰۱۸ ریاست مشترک فرآیند استانبول را بر عهده گرفت. ترکیه در سال ۲۰۱۹ نیز ریاست مشترک این روند را بر عهده داشت.
همچنین بینالی یلدریم، نخست وزیر وقت ترکیه، در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۱۸ به افغانستان سفر کرد. پیشتر اما مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در تاریخ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۶ به افغانستان سفر کرده بود. او در جریان این سفر با رئیس جمهور سابق افغانستان اشرف غنی، عبدالله رئیس اجرائیه سابق دیدار و با ربانی وزیر امور خارجه وقت و حکیمی وزیر مالیه وقت دیدار کرد. دور دوم رایزنی های سیاسی دوجانبه میان ترکیه و افغانستان در تاریخ ۳ آوریل ۲۰۱۷ میان هیئت هایی به سرپرستی معاون وزیر امور خارجه ترکیه، امید یالچین، سفیر ترکیه و حکمت خلیل کرزی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه افغانستان، در آنکارا برگزار شد.
همچنین برنامه کمک انکشافی ترکیه به افغانستان به مبلغ ۱٫۱ میلیارد دلار که در سال ۲۰۰۴ آغاز شد، یکی از بزرگترین برنامه های کمک به یک کشور بود. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در چهارچوب این سفرهای عالی رتبه به دعوت اشرف غنی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۱۴ یک سفر رسمی به افغانستان داشت. در حالی که این اولین سفر در سطح ریاست جمهوری از ترکیه به افغانستان پس از ۴۶ سال بود، رئیس جمهور ترکیه اولین رئیس دولت خارجی بود که پس از روی کار آمدن دولت جدید در افغانستان به این کشور سفر کرد. به دعوت اردوغان، اشرف غنی نیز در ۲۳ تا ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵ به ترکیه سفر کرد. همچنین اشرف غنی در کنفرانس سران اسلامی در مورد قدس شریف که در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۷ در استانبول برگزار شد نیز شرکت کرد. متعاقبا رجب طیب اردوغان با عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه سابق افغانستان که به مناسبت مراسم افتتاحیه مسجد چاملیجا در استانبول در ۳ می ۲۰۱۹ به ترکیه سفر کرده بود، دیدار کرد. (Habibi, 2020)
قدرت یابی مجدد طالبان و تحول در روابط سیاسی-امنیتی ترکیه با افغانستان
در بحبوحه هرج و مرج ناشی از سقوط جمهوری سابق افغانستان و تسلط مجدد طالبان در افغانستان، بازیگران منطقه ای از جمله ترکیه برای چگونگیِ مناسبات در برابر رژیم جدید و استفاده از مزایای خلاء ناشی از ایالات متحده و ناتو تلاش کردند. ترکیه نیز خود را در وضعیت مبهمی می دید: از یک سو، نیروهای ترکیه بخشی از مأموریت آیساف بودند و از سوی دیگر، مایل بود تا کانال های دیپلماتیکش را با طالبان باز نگه دارد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، علیرغم انتقادهای قبلی از طالبان، اعلام کرد که آماده همکاری با رژیم طالبان است.
بدین ترتیب در زمانی که بسیاری از کشورها افغانستان را ترک می کردند، ترکیه به دنبال راه هایی برای ماندن بود. به هرروی ترکیه با مناقشه افغانستان غریبه نیست، زیرا از سال ۲۰۰۱ در عملیات ناتو شرکت داشته است. همچنین همان طور که اشاره شد، حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه نیز روابط محکمی با دولت های پیشین افغانستان داشته و ضمنا روابط منطقه ای قوی تری با پاکستان و ایران برای هدایت افغانستان ایجاد کرده است.
آنکارا بر این باور بود که با کمک به اداره فرودگاه کابل می تواند جای پای محکمی در افغانستان به دست آورد که به نوبه خود به آن کمک خواهد کرد تا به اهداف گسترده تر خود دست یابد. ترکیه پیشنهاد کرد که پس از خروج نیروهای ناتو، امنیت و مدیریت فرودگاه را به دست گیرد و شاید از دید آنها، این اقدام ترکیه می توانست به این کشور اجازه دهد تا روابط خود را با قدرت نرم با افغانستان تقویت و در عین حال روابط خود با ایالات متحده را نیز ترمیم کند. با خروج ایالات متحده از افغانستان، ترکیه هم با دولت افغانستان و هم با طالبان درگیر شده است.
به گزارش خبرگزاری آناتولی، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در گفتگوی تلفنی ۱۱ اوت به همتای افغان خود، اشرف غنی، گفت که دولتش به حمایت از مردم افغانستان ادامه خواهد داد تا آنها بتوانند به صلح و ثبات دست یابند. این درحالی بود که اردوغان در همان روز به سی ان ان ترک اعلام کرد که ممکن است با رهبر طالبان برای گفتگوهای صلح دیدار کند.
ترکیه همچنین با میزبانی و مشارکت در ” قلب آسیا-پروسه استانبول،” پلتفرمی که بازیگران منطقه ای و جهانی را برای هماهنگ کردن تلاش های آشتی گرد هم می آورد، تلاش کرد میانجی سیاسی در مناقشه افغانستان باشد. نشست “قلب آسیا-روند استانبول” از سال ۲۰۱۱ به ابتکار کابل و آنکارا راه اندازی شد و به نظر می رسید نسبت به سایر ابتکارهای منطقه ای برای اعتمادسازی صلح و ثبات افغانستان راهکاری جامع تری بود.( Karim, 2021)
روابط ترکیه و طالبان
از تابستان ۲۰۲۱، ترکیه آشکارا با طالبان تماس برقرار ساخت. حتی پیش از سقوط کابل در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، اردوغان تمایل خود را برای دیدار با طالبان اعلام، ماهیت “معتدل و میانه روی” اظهارات رهبران طالبان را ستوده و تمایل خود را برای همکاری ابراز کرده بود؛ که راه را برای مشارکت بیشتر ترکیه هموار سازد. با این حال، در ابتدا، طالبان فکر می کردند که ترکیه در کنار دولت سابق کابل است و همین امر آغاز روابط را دشوار می کرد. اما پس از آن، روابط ترکیه و طالبان بهبود یافت. چنانچه اردوغان در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۱ بیان کرد که آنکارا “باورهایی که با عقاید طالبان در تضاد باشد” ندارد. روز بعد نیز، ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان به بخش عربی زبان رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه (TRT)گفت که: «ترکیه برادر ماست. ما طبق اعتقاداتمان نقاط مشترک بسیاری داریم».
به نظر می رسید دیدگاه غالب در آنکارا این بود؛ حال که دیگر چیزی برای مذاکره با واشنگتن باقی نمانده است بنابراین بهتر شاید آن باشد که تلاش ها برای تماس مستقیم با طالبان جریان یابد. چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، در ۱۷ اوت گفت: “ما گفتگوی خود با همه طرف ها [در افغانستان] از جمله طالبان را حفظ می کنیم.”
اما پس از آن نیز در سپتامبر ۲۰۲۱ سفیر ترکیه در افغانستان با معاون موقت نخست وزیر دولت موقت تازه تشکیل شده به رهبری طالبان دیدار کرده و به او اطمینان داد که روابط دوجانبه بین کابل و آنکارا به تقویت خود ادامه خواهد داد. سفارت ترکیه نیز در توییتر اعلام کرد که در این دیدار، سفیر جهاد ارگینای و عبدالسلام حنفی از طالبان بر پیوندهای قوی میان مردم ترکیه و افغانستان تأکید کردند و بر تعهدات خود برای تقویت بیشتر روابط بین ملتهای برادرمان تأکید کردند. ارگینای همچنین با نورالدین عزیزی سرپرست وزارت صنعت و تجارت طالبان در تلاش برای تقویت تجارت دوجانبه دیدار کرد.
به هرروی، ترکیه یکی از شش کشوری بود که در کنار روسیه و چین به مراسم اعلام حکومت جدید طالبان دعوت شد. به لطف این روابط صمیمانه، نهادهای ترکیه توانسته اند در سراسر این کشور باقی بمانند. سفارت ترکیه بدون وقفه باز بوده و مدارس نیز باز مانده اند. در اکتبر ۲۰۲۱، یک هیئت طالبان وارد ترکیه شد. دیدار مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه و امیر خان متقی وزیر امور خارجه منصوب شده از سوی طالبان در آنکارا پس از آن صورت گرفت که رهبران طالبان با ایالات متحده آمریکا، ده کشور اروپایی و نمایندگان اتحادیه اروپا در قطر گفتگو کردند. با این وجود، این دیدار کمتر برجسته گردید و بدون پرچم یا پروتکل، برچسب “بازدید کاری غیر رسمی” زده شد.
چاووش اوغلو گفت که در مورد موضوع فرودگاه گفتگو کردند، اما همچنین ترکیه پیشنهاداتی در مورد یک دولت فراگیرتر افغانستان ارائه کرده است: “ما توصیه هایی را در مورد آموزش زنان، کودکان و دختران و پیوستن زنان به نیروی کار به اشتراک گذاشتیم”. شاید بتوان گفت این خواسته های ترکیه تاحدودی قابل درک است، زیرا چنانچه افغانستان در سطح بین المللی تحت حاکمیت طالبان باقی بماند، برای ترکیه تقریبا غیرممکن خواهد بود که دولت طالبان را به رسمیت بشناسد و یا با قوت بیشتری در این کشور مشارکت کند؛ زیرا انجام این کار به سادگی یک مشکل دیگر به روابط دشوار ترکیه با غرب میافزاید.
همچنین ترکیه باید از روابط خود با طالبان برای ایفای نقش بیشتر برای غیر پشتون ها در افغانستان و نه تنها در ولایات شمالی، بلکه در مرکز استفاده کند. به هر صورت به نظر می رسد که در برهه زمانی میان مدت تا بلندمدت، ترکیه امید داشته باشد که این رهبران غیرطالبان بتوانند نقش مهم تری در سیاست افغانستان ایفا کنند و از این طریق موقعیت ترکیه را در افغانستان و کل منطقه تقویت کنند. (Eddy GÜZELDERE, 2022: 5-7)
جمع بندی
در مجموع باید گفت ترکیه سیاست خارجی فعالی را در واکنش به تحولات افغانستان دنبال می کند. ترکیه در حالی که به موازین حقوق بین الملل و تعهدات خود در قبال متحدانش پایبند بوده، سعی کرده از منافع و مزایای ملی خود در این کشور نیز حافظت کند. یعنی ترکیه نشان داده است که نمی تواند نسبت به تحولات داخلی افغانستان بی تفاوت باشد. چندین پارامتر وجود دارد که سیاست خارجی ترکیه را درقبال بحران اخیر افغانستان تعیین می کند.
در وهله اول، ترکیه پیوندهای تاریخی قوی با افغانستان دارد. افغانستان دومین کشوری بود که دولت جدید ترکیه را در سال ۱۹۲۱ به رسمیت شناخت. ترکیه جدید اولین نمایندگی دیپلماتیک خود را در کابل پایتخت افغانستان تأسیس کرد. علاوه بر این، دولت جدید ترکیه یک قهرمان ملی به نام “فخرالدین پاشا” که به دلیل میهن پرستی اش در زمان محاصره مدینه در جنگ جهانی اول به شیر صحرا معروف بود را به عنوان سفیر به کابل فرستاد. شیر صحرا به مدت چهار سال به عنوان سفیر خدمت کرد و نقش مهمی در توسعه دوستی ترکیه و افغانستان داشت.
دوم آنکه، ترکیه پیوند قومی خوبی با افغانستان دارد. در کنار دوستی تاریخی آن با جمعیت پشتون، تقریبا نیمی از جمعیت این کشور با جمعیت ترک، یعنی مردمان تاجیک، ازبک، ترکمن و قرقیزستان نزدیک است. احمد شاه مسعود، فرمانده نظامی افسانه ای در طول مقاومت در برابر تهاجم شوروی در دهه ۱۹۸۰ نیز از نژاد تاجیک بود.
ثالثا، ترکیه در تلاش است تا سیاست خود در قبال افغانستان را با متحدان خود مانند پاکستان، که در آن منافع آنها همپوشانی دارد، هماهنگ کند. چهارم می توان به تلاش های ترکیه در جهت پیشبرد توسعه اقتصادی افغانستان اشاره کرد. چنانچه ترکیه از دهه ۱۹۲۰ کمک های بشردوستانه به افغانستان ارائه کرده است. (از نمونه اخیر کمک های ترکیه می توان به قطار حامل کمک های بشردوستانه ترکیه موسوم به «قطار نیکوکاری» در تاریخ های ۷ فوریه و ۲۷ ژانویه ۲۰۲۲ به سمت افغانستان اشاره کرد) پنجم آنکه، ترکیه محتاط است تا در مورد بحران افغانستان با متحدان خود در ناتو مخالفت نکند. بنابراین، ترکیه زمانی که خواستار کنترل فرودگاه کابل شد، تلاش کرد تا حمایت ایالات متحده و دیگر اعضای ناتو را جلب کند.
در نهایت، ترکیه آموخته است که از سیاست خارجیِ متکی بر رویکردِ «همه یا هیچ» پیروی نکند. بنابراین شاهد بودیم که ترکیه سفارت خود را در کابل باز نگه داشت. در اصل، ترکیه در قالب نمونه ای از راهبرد معامله گونۀ بده بستان، سعی کرد گفت و گوی مستقیم با طالبان داشته باشد. اگر طالبان گام های مثبتی در قبال ترکیه بردارد، ترکیه آماده است تا ذیلِ این سیاستِ تعاملیِ توسعه گرا، روابط خود را بهبود بخشد. در مجموع، ترکیه ضمن دنبال کردن سیاست موازنه در قبال افغانستان و تحولات آن، در عین حال پارامترهای مختلف و موازنه های منطقه ای را نیز در نظر می گیرد.
به نظر می رسد ترکیه در قالبی جاه طلبانه قصد دارد تا نقش خود را در افغانستان از طریق مشارکت دادن بازیگران مختلف در این کشور جنگ زده بسط دهد. مقامات آنکارا مصمم هستند که ترکیه را با دیدی مثبت در مقابل جامعه بین المللی به تصویر کشیده و نشان دهند که ترکیه با متحدان کلیدی در غرب، خلیج فارس و سراسر غرب آسیا در برابر افغانستان همکاری دارد. به احتمال زیاد، ترکیه مشتاق حمایت از تلاش های منطقه ای و بین المللی با هدف پاسخ گویی طالبان به هنجارهای حقوق بین المللی و حقوق بشری، به ویژه در مورد زنان و گروه های اقلیت مختلف خواهد بود؛ هر چند موازی با آن، در پی پیشبرد منافع خود جهت نفوذ بیشتر در منطقه نیز هست.
اما از سوی دیگر باید چالش های پیش روی برای ترکیه را نیز در نظر داشت. با وجود تمام فرصت های ژئوپلیتیکی، اقتصادی و دیپلماتیکی که افغانستان پس از ایالات متحده ممکن است برای آنکارا فراهم کند، ترکیه از چگونگی تحول و تکاملِ وضعیت این کشور ویران شده از جنگ بیم دارد. آنکارا نگران پتانسیل گروه های افراطی خشونت طلب مانند داعش ولایت خراسان در سوء استفاده از شرایط کنونی افغانستان است که بر اهمیت امنیت آسیای مرکزی بزرگ تر برای صلح بلندمدت در ترکیه تاکید دارد.
همچنین از دیگر سو موضوع پناهندگان نیز مسئله ای است که احتمالا ترکیه را بیشتر نگران کرده است. رهبری ترکیه که در حال حاضر میزبان ۳٫۷ میلیون پناهنده است، اعلام کرده است که این کشور نمی تواند موجی از پناهجویان افغان را بپذیرد. چراکه دیگر ترک ها نمیخواهند بار سنگین دیگری را در زمینه پناهجویان افغان در پس زمینه مشکلات جدی اقتصاد خود به دوش بکشند.
منابع:
– Bishku, Michael B. (2020), “Turkey and Afghanistan: Culture, Security andEconomics”, Contemporary Review of the Middle East, CRME Volume 7 Issue 3; pp1–۲۰
– ÇUBUK, CANAN BAYRAM, (2014), “TURKEY’S ROLE IN AFGHANISTAN IN THE POST 9/11 ERA”, M.S., Department of International Relations
– Eddy GÜZELDERE, Ekrem, (2022), “Turkey in Afghanistan: More than one reason to stay”, ELIAMEP | Policy Paper #105
– Güzeldere, Ekrem Eddy, (2022), “Turkey in Afghanistan: more than one reason to stay – Ekrem Eddy Güzeldere”, Working papers / Policy Papers | Turkey Programme, https://www.eliamep.gr/en/publication/
– Habibi, Habib Rahman, (2020), Review on Afghanistan and Turkey Relations”, International Journal of Multidisciplinary Research and Development, Volume 7; Issue 6; Page No. 24-30
– Kaya, Karen, (2013), “Turkey’s Role in Afghanistan and Afghan Stabilization”, MILITARY REVIEW
– KARACASULU, Nilüfer, (2010), “RECONSTRUCTION OF AFGHANISTAN AND THE ROLE OF TURKEY”, Cilt:5, Say: 10, ss. 40-58
– Karim, Umer, (2021), “Turkey’s Transforming Political and Security Relationship with Afghanistan”, https://newlinesinstitute.org/afghanistan/turkeys-transforming-political-and-security-relationship-with-afghanistan/
– Yousufi, Fawzia, (2020), “Afghan – turkey foreign relations after 9/11”, International Journal of Advanced Academic Studies; 2(4): 52-56
[۱] Afghan-Turkish Maarif Schools
[۲] Afghan-Turk CAG Educational NGO/ATCE