بصیرهمت
ایا جهان واقعا در استانه گذار به یک سیستم چند قطبی است
ایا ایالات متحده در نهایت متوجه خواهد شد.
از:مجله مسایل بینالمللی
و
سایت معتبر بینالمللی ضد جنگ Antiwar
در جریان جنگ سرد، جهان بصورت غیر قابل انکار یک جهان دو قطبی بود که رقابت اصلی میان اتحاد شوروی و ایالات متحده مسایل جهانی را شکل می داد .با فروپاشی اتحاد شوروی جهان به یک دنیای تک قطبی مبدل گردید و ایالات متحده در راس این جهان تک قطبی قرار گرفت و توانایی وادار نمودن فشار بر کشور ها ،رژیم ها و شخصیت های سیاسی را برای قبول انچه که ایالات متحده میخواست، دارا بود . در سالهای دهه نود و شروع قرن حاضر سلطه جهانی ایالات متحده امر پذیرفتنی بود ،زیرا نقش ایالات متحده در رهبری نظم جهانی بصورت دراماتیک قابل لمس بود .و هیچ کشوری از لحاظ نظامی اقتصادی و تکنولوژی مدرن نمیتوانست با ایالات متحده رقابت نمایدو اکثریت قریب به اتفاق کشور های ثروتمند جهان که توسط مجموعه ای از نهاد های بینالمللی با هم پیوند داشتند ، تحت رهبری ایالات متحده عمل مینمودند و هژمونی ایالات متحده را پذیرفته بودند و همین واشنگتن بود که در حل مسایل و مناقشات جهانی حرف اخر را میزد .
مگر اکنون طوریکه دیده میشود این هژمونی رو به کاهش است .طی دو دهه اخیر ایالات متحده متحمل مداخلات نظامی پرهزینه و ناموفق در جهان ،از جمله افغانستان و عراق ، گردید . نتایج منفی و پر هزینه این دو جنگ، چهار سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ با انگیزه انزوا گرایی، رشد روز افزون اقتصاد چین در دو دهه اخیر، حمله اخیر روسیه به اکراین ،همه این ها ناقوس نزول نقش امریکا را در عرصه جهانی به صدا در اورده است .
به باور بسیاری از ناظران و تحلیلگران ، سیستم تک قطبی در جهان تحت رهبری ایالات متحده به پایان رسیده و جهان در استانه گذار به یک سیستم چند قطبی است .چین ،ایران و روسیه با دید ایجاد و توسعه یک جهان چند قطبی در حرکت اند .هند و بسیاری از گشور های جنوب اسیا نیز به این نتیجه رسیده اند که پس از دهه ها قبول تسلط ابر قدرت ها ، سرانجام باید بطور ازادانه مسیر جامعه را خود ترسیم نمایند. حتی بسیاری از امریکایی ها این را بدیهی میدانند که جهان بجانب چند قطبی شدن در حرکت است . گرچه تعدادی از تحلیلگران امریکایی هنوز هم به این باور اند که درست است که نفوذ ایالات متحده روبه کاهش است ،مگر این کشور همچنان در صدر سلسله مراتب قدرت های جهانی باقی خواهد ماند . و این تحلیلگران چنین استدلال می نمایند که چین با وجود مدرن سازی نیروی نظامی اش ،هنوز هم نمیتواند با نیروی غول پیکر نظامی امریکا رقابت نماید و امریکا با داشتن در حدود هشتصد پایگاه نظامی در جهان، تحت البحری های هستوی بی رقیب ،سیستم مطمین ستلایت، کشتی های هواپیما بر که سنگین ترین هواپیماهای ترانسپورتی را حمل می نمایند، هنوز هم کنترول فضا و زمین و بحر را درد ست دارد و با بودجه عظیم نظامی اش همچنا ن دارای دست بالا است .مگر با وجود همه این خوشبینی های تحلیلگرا ن امریکایی، همین اکنون هیچ ایدیای دیگری در جهان مانند همین ایدیای که جهان چند قطبی در راه است ، وسیعا مورد پذیرش نیست.
اظهارات اخیر دو مقام برجسته اداره رییس جمهوری امریکابر این اشاره دارد که ایالات متحده بلاخره متوجه شده که جهان پیرامون ان در حال تغیر است . در یازدهم اپریل ویلیام برنز، مدیر سی ای ای در موسسه سیاست عمومی بیکر دانشگاه رایس سخنرانی داشت، وی در بیانیه ای جالبش که قبلا به این وضاحت و روشنی بیان نشده بود اظهار داشت که :
«ما در یکی از همان مراحل زمانی قرار داریم که زمان انتقالی است و در یک قرن شاید یک یا دوبار رخ دهد ،گرچه ایالات متحده تا هنوز دست با لاتری دارد تا بهتر از رقبایش بازی نماید، اما دیگر ایالات متحده بچه بزرگ در بلاک جیوپولیتیک نیست.و موقعیت ما در صدر جدول دیگر تضمین شده نخواهد بود .».
اظهار این مرد نیرومند سی ای ای در مورد اینکه« انتقالی که چند بار در قرن اتفاق می افتد » بازتاب همان گفته شی جن پینگ رییس جمهور چین به ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در ماه گذشته است که گفت«باهم باید این تغیرات را که در طول یک قرن اتفاق نیافتاده است به پیش بریم .»
برنز ،در بیانیه اش واضحا اهمیت تغیر ژیوپولیتیک تکتونیکی را که در حال رخ دادن است چنین تشخیص میدهد که ، جهان تک قطبی منقرض شده و جای خود را به جهان چند قطبی در حال رشد داده است .که در ان ایالات متحده ، دیگر بچه بزرگ در بلاک ژیوپولیتیکی، نیست.همانطوریکه نقش دپلوماتیک چین در میانجیگری توافق بین عربستان و ایران ، امریکا را غافلگیر نمود نشان داد که ، موقعیت امریکا دیگردر صدر میزحل مسایل جهانی تضمین نیست و مشارکت روز افزون روسیه و چین وزن جهان را بسوی یک جهان چند قطبی متمایل ساخته است.
دیدار ماه مارچ شی جن پن، از مسکو نه تنها ماهیت ویژه مشارکت روسیه و چین را تایید می نماید، بلکه امضا بیانیه دوکشور در مورد تعمیق پیوند ستراتژیک و روابط دوجانبه، جهان را وارد عصر جدیدی میسازد .البته روابط روسیه و چین در این دنیای چند قطبی در حال شکل گیری تنها دوجانبه نیست، کشور های دیگر در تلاش پیوستن به سازمانهای چند قطبی چون سازمان بریکس و شانگهای اند .
از فراخوان برای چند قطبی شدن از سوی بسا کشور های افریقایی که در کنفرانس روسیه – افریقا در مسکو اشتراک نمودند، تا ادعای عربستان سعودی مبنی بر اینکه ، ما به قطبی شدن و یا انتخاب بین یک شریک و شریک دیگر اعتقادی نداریم، خواست فرانسه از اروپا در مورد اینکه ،اروپا به قطب سوم جهان مبدل گردد، ادامه هند به همکاری دپلوماتیک و اقتصادی اش با روسیه و چین و حمایت برازیل برای حمایت و تقویت چند جانبه گرایی همه و همه نشانه های از ترک کشور ها از دنیای یک قطبی و دیکته مسایل بینالمللی از جانب یک کشور برهبری ایالات متحده است .
یکی از مکانیزم های رفتن به جهان چند قطبی رهایی از انحصار دالر امریکا است .
اکنون بیشتر تجارت جهانی به دالر صورت میگیرد و بیشتر ذخایر ارزی به دالر نگهداری میگردد .همانطوریکه تحریم های امریکا اخیرا در کوبا ونزویلا ایران و روسیه نشان داده است ، موقعیت کنونی دالر به امریکا این امکان و توانایی را میدهد تا با قدرت و سرعت در برابر کشور های که رژیم های شان باصطلاح سرکش و یاغی اند عمل نماید.مگر ،تحریم ها نه تنها باعث نزدیکی و اتحاد کشور های تحریم شده در عرصه های مختلف گردیده بلکه تشکیل جهان چند قطبی را تسریع نموده است . و کشور های تحریم شده در حالیکه از دادو ستد دالر دور شده میروند ،در عوض را ه های تبادل ارز های بین الکشوری را میجویند و وابستگی شانرا به دالر روز تا روز کمتر میسازند .
دومین مقام ارشد اداره بایدن جانت یلن، وزیر خزانه داری ایالات متحده، در شانزدهم اپریل با وضاحت اظهار داشت که ،زمانیکه از تحریم های مالی که به دالر مربوط است استفاده می نماییم این خطر وجود دارد که به مرور زمان هژمونی دالر را تضعیف نماید .وی توضیح نمود که ، این نوع تحریم ها باعث میگردد تا کشور های چون روسیه چین و ایران در جستجوی الترناتیف دیگری بر ایند و جایگزینی دیگری را جستجو نمایند .بیانیه یلن حاکی از انست که ایالات متحده این موضوع را درک نموده که فرار از انحصار دالر امریکا نه تنها مکانیزمی برای پایان دادن به هژمونی دالر بلکه پایان هژمونی ایالات متحده در سطح جهانی است .
روسیه و چین اکنون ۶۵ در صد تجارت خویشرا با ارز های خود انجام میدذهند.چین و برازیل در حال حاضر تجارت دوجانبه را با ارزهای خود تبادله می نمایند .چین و پاکستان نیزهمچنین .ایران و روسیه اکنون مبادلات تجاری شانرا بجای دالر به ریال و روبل انجام میدهند و اخیرا اعلام نموده اند که با پیوند دادن سیستم های بانکی خود بعنوان جایگزینی سویفت برای تجارت با یکدیگر سیستم مالی امریکا را کنار میگذارند .
عربستان سعودی اعلام نموده است که هیچ مشکلی در تجارت نفت با ارز های دیگر نمی بیند . اتحادیه اقتصادی یورو-اسیا در مورد انتقال مرحله ای تجارت از دالر به روبل موافقت نموده است . رابرت رابیل ،استاد علوم سیاسی در دانشگاه اتلانتیک فلوریدا میگوید که امارات متحده عربی، مصر و اسراییل به گونه های مختلف از دالر امریکا فاصله گرفته اند .
برازیل، ایده پول واحد امریکای لاتین را مطرح نموده است . لولاداسیلوا ،رییس جمهوربرازیل اخیرا اظهار داشت که ،چرا هرکشوری باید پای تجارتش به دالر گره بخورد و چه کسی تصمیم گرفت که دالر واحد پول جهان باشد .او افزود ،چرا بانکی مانند بانک بریکس نمیتواند ارزی برای تامین مالی تجارت میان کشور های بریکس داشته باشد .
بریکس و سازمان همکاری شانگهای هردو در نظر دارند دالر را به نفع تجارت با ارز کشور های عضو کنار بگذارند.
در حالیکه سیاست ایلات متحده حاکی از یک سیاست خارجی انحصارگرایانه است و غافل از این است که وضعیت جهانی تغیر کرده است، اظهارات اخیر برنز و یلن نشان میدهد که حد اقل برخی رهبران دولت بایدن متوجه شده اند که جهان در حال تغیر است و ایالات متحده دیگر در حل معضلات و نظم جامعه جهانی در راس قرار نخواهد داشت.پایان