بصیرهمت

 

اهمیت منطقه ای توافقنامه ایران و عربستان

میانجی اصلی این توافق چینایی ها  بودند، سوال اینجاست که ایا ایالات متحده   امریکا خواهد گذاشت تا این توافق مسیر عملی پیدا نماید

عربستان سعودی و ایران توافقی برای باز گرداندن روابط عادی دپلوماتیک و بازگشایی سفارت های شان در عرض دوماه منعقد نمودند .البته این توافق در پایان یکهفته مذاکرات با میانجیگری چین در پکن حاصل شد . این توافق گام مهمی بجلو در عرصه  دپلوماسی منطقه ای خواهد بود و ممکن است به تسهیل پیشرفت بسوی اتش بس پایدار در یمن کمک نماید . میانجیگری چین نمونه ای از نقش سازنده ای است که دیگر قدرت های بزرگ نیز میتوانند در صورت اینکه نیت سازنده داشته باشند ایفا نمایند .این  توافق  نشان میدهد که وقتی یک قدرت بزرگ خود را در دام رقابت های منطقه ای درگیر نسازدُ میتواند دپلوماسی موثری را به اجرا دراورد .چین از روابط نسبتا خوبی با هردو کشور برخوردار است .و این امر چین را در موقعیتی قرار داده است که میتواند چون یک میانجی ایدیال عمل نماید ،ُ موفقیتی که احتمالا ایالات متحده نمیتوانست به ان دست یابد .

چین با عدم جانبداری درمنطقه خاور میانه،  به عنوان بازیگری عمل نموده است که میتواند اختلافات را حل کندُ ،نه اینکه صرفا سلاح بفروشد . عدم برقراری روابط عادی امریکا و ایران نقطه ضعفی برای امریکا  در معاملات منطقه ای اش بوده است .روابط نزدیک واشنگتن با تعدادی از کشور های منطقه به این معنی است که هرگز به عنوان یک میانجی معتبر در هیچیک از مناقشات منطقه نمیتواند عمل نماید .زیرا  دخالت عمیق واشنگتن در درگیری های منطقه ایُ، اثر بخشی دپلوماسی این کشور را تضعیف نموده است .

توافق عربستان و ایران بعنوان یک پیروزی بزرگ برای چین توصیف شده است اما این بدان معنی نیست این توافق به ضرر دیگران تمام میشود .اگر رقابت خصمانه ای  که هم اکنون در میان ایران و عربستان و سایر کشور های منطقه وجود دارد فروکش نمایدُ، خبر خوبی برای همه باید باشد . در این صورت برد چین را باید برد برای  همه جوانب ذینفع از جمله ایالات متحده تلقی نمود . بنابرین دولت بایدن باید نقش مثبت چین را در این مورد مورد پشتیبانی قرار دهد .با توجه به اینکه روابط عربستان و ایران در گذشته تا چه حدی خصمانه بوده است، اکنون احیای روابط عادی بین این دو کشور یک چرخش قابل توجه است .

 چند سال قبل در سال ۲۰۱۸ محمد بن سلمان ولیعهد سعودی حکومت ایران را به المان نازی تشبیه نمود و تهدید نمود که با ایران وارد جنگ خواهد شد .شکست های مکرر سیاست های عربستان در سالهای پس از ان و توانایی ایران در رابطه به حمله به تاسیسات نفتی عربستان، دولت سعودی را مجبور نمود رویکرد سازگارتری اتخاذ نماید.  در حالیکه،ایران و عربستان بعد از اعلام این توافق جدید از تلاش های عراق و عمان و میزبانی انها ابراز امتنان نمودند، اما این  تلاش های  چین بود که انها را به میز مذاکره کشاند و دستیابی به موفقیت را ممکن نمود .

در بیانیه عربستان سعودی امده است، دوطرف از رهبری دولت جمهوری  خلق چین به دلیل میزبانی و حمایت مالی از مذاکرات و تلاش های که برای موفقیت ان انجام داده است قدر دانی و تشکر می نمایند  .در این توافقنامه ایران و عربستان برای از سرگیری روابط دپلوماتیک و بازگشایی سفارتها و نمایندگی های انها در یک دوره حد اکثر دوماهه تاکید نمودند .و هردو کشور توافق نمودند که توافقنامه عمومی همکاری در زمینه های اقتصاد، تجارت ،سرمایه گذاری فناوری علمیُ ،فرهنگی،ورزش و جوانا نرا  که درسال ۱۹۹۸ به امضا رسیده  اجرا نمایند. میانجیگری چین که منجر به یک توافق میان دو کشور تاثیرگذار در شرق میانه انجامید ،نشان دهنده یک تغیر مثبت  در خاور میانه است . هسته اصلی بسیاری درگیری ها در خاورمیانه دشمنی و رقابت میان دو  اردوگاه سنی و شیعه بوده است .و در راس این  اردوگاه ها عربستان و ایران قرار دارند.توافق صلح میان انها میتواند پیامد های گسترده ای برای صلح، تجارت و تجدید سازمان در منطقه داشته باشد.دعوت نامه ملک سلمان از ابراهیم ریسی برای سفر به عربستان و پاسخ مثبت وی نشان میدهد که رهبران هردو کشور مایل به ادامه اجرای مفاد توافقات اند .

در حالیکه  نقش چین در حمایت از نظم بینالمللی و حمایت از صلح تاکنون سازنده است، مگر انچه باعث نارضایتی امریکا گردیده دو چیز است :

اول اینکه :چین بود که بعنوان میانجی موثر در منطقه ظاهر شد  و میانجی توافق گردید .

دوم اینکه: در حالیکه سیاست خارجی چین خواهان تقویت ثبات در منطقه است، سیاست خارجی امریکا به نفع صلح و ثبات در منطقه نیست . سیاست خارجی ایالات متحده خواهان شکاف و خصومت در منطقه و خواهان ایجاد و حفظ ایتلاف برعلیه ایران است و در قلب این ایتلاف عربستان سعودی قرار دارد .

وال ستریت ژورنال گزارش میدهد که از انجایی که ایالات متحده حفظ ایتلاف ضد ایرانی و انشقاق در منطقه را در اولویت پالیسی شرق میانه خویش قرار داده است، در عین زمان عادی سازی روابط بین اسرایل و عربستان سعودی نیز به اولویت سیاست های ریس جمهور بایدن تبدیل شده است .

توافق با ایران ممکن است بخشی از تلاش عربستان برای گرفتن حداکثر امتیاز از ایلات متحده نیز  باشد .زیرا تصمیم ریاض برای عادی سازی روابط با تهران،تحت نظارت پکن،ممکن است در درجه اول واشنگتن و متحدینش را هدف قرار دهد و سگنالی برای واشنگتن باشد مبنی بر اینکه اگر انها مایل نیستند انچه را که عربستان سعودی برای ماندن در کمپ ضد ایرانی برهبری ایالات متحده نیاز دارد در اختیار عربستان قرار دهند،عربستان مایل است  به اردوگاه تحت رهبری چین بپیوندد. مگر در هر حال، در صورتیکه این توافق به نتایج عملی برسد واجرای ان از جانب ایالات متحده مختل نگردد، امضا این توافقنامه  میتواند پیامد های مهمی برای ثبات  در منطقه خاور میانه داشته باشد.

  پیروزی چین در امضای این توافق وبیرون نگه داشتن امریکا از این پروسه، نشاندهنده ظهور چین بعنوان یک قدرت بینالمللی است و نفوذ اقتصادی و دپلوماتیک به سرعت  چین و اسیب پذیری ایالات متحده را در کنار گذاشتن از رویداد های بینالمللی، بخصوص در خاور میانه نشان میدهد .توافقنامه ایران با عربستان نمایش واضحی از تقویت چین در جهان چند قطبی است که در ان میتوان بدون مداخله ،دیکته یا تغیر ساختار سیاست داخلی سایر کشور ها به توافقاتی نایل امد . توافق های اخیر میان عربستان و چین  که در نتیجه سفر اخیر رییس جمهور چین به عربستان صورت گرفت و  ظهور سازمانهای بینالمللی مانند سازمان بریکس و سازمان شانگهای نمونه های از شکل گیری جهان چند قطبی در عرصه بینالمللی است. ظهور دنیای چند قطبی که در ان ممکن است تنها  ایالات متحده حرف اخر را در صف بندی های سیاسی نداشته باشد.  پایان

    

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت