بصیرهمت
درد سر پاکستان با طالبان
نهاد های امنیتی پاکستان ،با پیروزی طالبان به خود می بالیدند و از خوشی باصطلاح در پیراهن نمیگنجیدند .و از پیروزی دست پروردگان خویش در کابل امید واری زیادی در تحقق اهداف خویش داشتند .در آغاز چنین بنظر میرسید که پاکستان به آنچه آرزو داشت رسید ه است ،مگر حا لا که در حدود یکسال و نیم از پیروزی طالبان میگذرد نشانه های از نا امیدی به چشم میخورد،تسلط طالبان در کابل نه تنها اینکه به ثبات سیاسی و امنیتی در پاکستان کمک نکرده بلکه این کشور را در برابر افراط گرایی و اعمال تروریستی آسیب پذیر تر ساخته و بطور بالقوه در جهان منزوی تر و همین اکنون ادامه حاکمیت طالبان در افغانستان باعث نیرومندی بیشتر رادیکالهای اسلامی در داخل پاکستان گردیده است.
حمله مرگبار ۳۰ جنوری ۲۰۲۳ در مسجد پشاور که منجر به مرگ بیش از صد تن گردید وحمله روز بعد در قرارگاه پولیس در پنجاب نشانه از بی ثباتی بیشتر در این کشور است . بعد از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان ،حملات طالبان پاکستانی در داخل پاکستان در حدود ۸۴ فیصد افزایش یافته است . تلاش های مکرر پاکستان در مورد تحت فشار قرار دادن طالبان پاکستانی از جانب افغانستان و مسدود سازی کمپ طالبان پاکستانی در داخل افغانستان که درحدود بیش از ۶۰۰ جنگجوی طالبان پاکستانی در این کمپ فعالیت دارند ، تاکنون نتیجه ای نداده است .رادیکالهای اسلامی در داخل پاکستان به خشونت های پراگنده متوسل میشوند ،حملات تروریستی به اقلیت های مذهبی ،سانسور دوامدار رسانه ها از ترس اعتراضات اسلامگرایان رادیکال، پاکستان را روز تاروز به عقب نشینی و افتادن در دامن افراط گرایان میکشاند.
مگر،باوجود دغدغه ووسواس پاکستان از عدم همکاری کابل با اسلام اباد، جنرالان پاکستانی طالبان را شریک خوبی در رقابت خود با هند می دانند.و رهبران نظامی و سیاستمداران ملکی پاکستان که با وسواس نفوذ هند در افغانستان زندگی می نمایند ،اولویت هدف ستراتژیک شانرا در حذف نفوذ هند در افغانستان،به هر وسیله ای که باشد،قرار داده اند. نهاد های امنیتی پاکستان از مدت های مدیدی به اینسو در تلاش تحمیل یک دولت دوست ووفادار به پاکستان ،در کابل بوده اند و این تلاش تا هنوز با ابعاد مختلفی ادامه دارد.زیرا پاکستانی ها چنین باور دارند که هند در حال توطیه برای تجزیه پاکستان در امتداد خطوط سرحدی قومی واقع در امتداد مرز پاکستان و افغانستان است .و پاکستانی ها افغانستان را تخته خیز مناسبی برای تحقق اهداف هند در پاکستان میدانند وبدین باور اند که جغرافیای افغانستان بستر خوبی برای تربیه ،تجهیز و صدور شورشیان بلوچ و پشتون به داخل پاکستان ،در مناطق بلوچستان و خیبر پختونخواه ،است.
این نگرانی دیرینه پاکستان ریشه در این دارد که رهبران افغانستان همواره بلوچستان و مناطق پشتون نشین پاکستان را جز قلمرو تاریخی خود دانسته و ادعای ارضی در این زمینه با پاکستان دارند.باوجودیکه افغانستان، پاکستان را برسمیت شناخت و ارتباط دپلوماتیک با این کشور برقرار نمود،مگر تاهنوز خط مرزی دیورند را خط فرضی میخواند .یقینا با کشوری که شما سالهاست ادعای ارضی دارید، از این کشور نمیتوانید انتظار حس نیت داشته باشید .
پاکستان به شورشیان اسلامی حتی قبل از حمله اتحاد شوروی به افغانستان، اجازه فعالیت در خاک پاکستان راداد و باوجود همکاری گسترده ایالات متحده و پاکستان در افغانستان در طول جنگ سرد ،منافع هردو کشور ،پاکستان و ایالات متحده، در افغانستان باهم یکی نبوده و تفاوت داشته است. ایالات متحده پول و سلاح بیدریغی را برای مجاهدین افغان بعنوان بخشی از ستراتژی خویش بخاطر شکست اتحادشوروی ،به پاکستان سرازیر نمود ،در حالیکه امریکا بعد از خروج خون آلود شوروی از افغانستان ،دیگر به بازسازی و آینده باثبات این کشور علاقمندی نشان نداد، مگر پاکستان جهاد ضد شوروی اسلامیست های افغان را فرصت مناسبی برای ایجاد یک دولت وابسته به پاکستان میدانست و برای رسیدن به این هدف ، پاکستان از بنیاد گراترین و افراطی ترین گروه های جهادی حمایت نمود،البته به این امید که دولت آینده تحت کنترول پاکستان در افغانستان ،نفوذ هند را تضعیف می نماید و در سرکوب ناسیونالیزم قومی پشتون و بلوچ در امتداد مرز دیورند، با پاکستان همکاری می نماید. مگر این رویا تحقق چندانی نپذیرفت و افغانستان یکبار دیگر به خاک و خون و جنگ داخلی کشانده شد .
بعد از یازدهم سپتامبر،پاکستان بار دیگر به مرکز عمده لوژستیکی و انتقالاتی امریکا مبدل گردید و امریکا نیازمند همکاری پاکستان در مبارزه با القاعده و سایر گروه های تروریستی بود .پاکستان ،در این زمان نیز از نفوذ هند در افغانستان و ایجاد یک دولت نیرومند نزدیک به هند نگران بود. و از همین لحاظ پاکستانی ها یکبار دیگر با استفاده از این فرصت به نیروی مخرب دیگری ،طالبان ،دل بستند.پاکستانی ها از یکطرف در امر مبارزه با ترویزم با امریکایی ها خود را همکار وانمود می نمودند ،و کاه گاهی هم در عمل همکاری داشتند،و از جانبی دیگر جهت انسجام و تشکل دوباره طالبان همکاری همه جانبه را با گروه های مختلف طالبان آغاز نمودند. و به این دلبسته بودند که طالبان واقعیت عینی در افغانستان اند و نبایدآنها را نادیده گرفت و میتوان در آینده به پیروزی آنها دل بست.
اصل عمده ستراتژی نظامیان پاکستانی را در طی چند دهه اخیر ،جنرال حمید گل ،رییس سابق سرویس اطلاعاتی پاکستان،در سال ۲۰۱۴بطور علنی توضیح نمود که ،ای اس ای از کمک های مالی ایالات متحده ،بعد از یازدهم سپتامبر ،در جهت ادامه کمک های مالی به طالبان افغانستان استفاده اعظمی نمود و زمانیکه ایالات متحده امریکا خطر دوباره برگشت طالبان را ،بعد از سقوط انها ،نادیده گرفت و در عوض در تعقیب القاعده تمرکز نمود ، برای پاکستان فرصتی خوبی مساعد گردید تا به حمایت مالی و نظامی اش به طالبان ادامه دهد . حمید گل در سال ۲۰۱۴ به مخاطبان تلویزیونی اش چنین اظهار نمود :
زمانیکه تاریخ نوشته شود چنین نوشته خواهد شد که ،ای اس ای ،اتحاد شوروی را در افغانستان بکمک ایالات متحده شکست داد و همچنان جمله دیگری به ادامه نوشته خواهد شد که ،آی اس ای بکمک امریکا ،امریکا را شکست داد. یقینا ،برای نظامیان و رهبران ملکی پاکستان پیروزی طالبان در افغانستان و خروج شرم اور امریکااز این کشور ،در حقیقت نتیجه عملیات های مخفی پاکستان، آنهم در موجودیت نیروهای امریکا و ناتو ،در افغانستان محسوب میشود .
تا زمانیکه نگرانی تاریخی پاکستان در مورد ادعای ارضی افغانستان و چگونگی نفوذ هند در کشور ما ،رفع نگردد ، افغانستان در اولویت سیاست های راهبردی پاکستان قرار داشته و خواهد داشت.بلال زرداری ،وزیر خارجه پاکستان چند روز قبل در ایالات متحده اظهار داشت که ٬٬اگر کابل عطسه بزند ،اسلام اباد را سرما میگیرد٬٬.امید وارم عطسه های دوامدار کابل، اسلام اباد را به انفلوانزا دچار نکند.
پاکستان همین اکنون در یک نابسامانی سیاسی و بحران شدید اقتصادی روبرو است .اقتصاد این کشور سالهااست در بحران و ناهمواری همراه است و به استثنا سال های کمک های سخاوتمندانه امریکا،مابقی سالهادچار ورشکستگی بودهاست .پاکستان با بدهی خارجی در حدود بیش از نود ملیارد دلار که بیش از ۲۴ ملیارد آن از چین است ،دست و پنجه نرم میکند .
پایان