روایت سازی و تصویر سازی افغانستان توسط پاکستان
ارشاد نورزی بلخی
پژوهشگر مسائل افغانستان و کاندید دکترا در دانشگاه هلسینکی
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
از روزی که حکومت افغانستان در پانزدهم آگوست 2021 سقوط کرد تا به حال، مسئولین بلند پایه پاکستان تبدیل به سخنگویان طالبان شده و حتی بعضی اوقات به جهانیان درباره فرهنگ افغانستان بیانیه می دهند. افغانستان چهار همسایه دیگر دارد، ولی هیچ یکی از این همسایه ها مانند پاکستان اشتیاق و علاقه نمایندگی طالبان و افغانستان را نشان نداده اند. علت این اشتیاق این است که پاکستان از سه دهه اخیر بدین سو ستون فقرات طالبان بوده اند. بدون حمایت پاکستان از طالبان، نه طالبانی می توانستند به میان بیایند و نه هم می توانستند دوام بیاورند.
عمران خان صدر اعظم اسبق پاکستان یک روز بعد از سقوط حکومت افغانستان، نتوانست خوشی و حرمت خود نسبت به پیروزی طالبان را نگه دارد و گفت: ” وقتی برده ذهنی می شوید، به یاد داشته باشید که بردگی ذهنی نسبت به بردگی جسمی بد تراست. شکستن زنجیر های برده گی جسمی سخت تر است. امروز در افغانستان آن ها این زنجیرها را شکستند.”
عمران خان یک ماه بعد از سقوط حکومت بار دیگر در مصاحبه با سی ان ان از طالبان حمایت کرد. او از جهانیان خواست تا با طالبان کار کنند و به آن ها فرصت بدهند تا خود را بهتر بسازند. او همچنان هشدار داد که در افغانستان حکومت دست نشانده دوام نمی آورد و حکومت قبلی دست نشانده بود. آنچه که ثابت و واضح است این است که پاکستان در چهل سال اخیر گروه های اسلامگرا پیش از طالبان و طالبان را حمایت کرده تا یک نوع حکومت دست نشانده از پاکستان در کابل وجود داشته باشد. استراتژی و سیاست پاکستان در قبال افغانستان استراتژی عمیق است. پاکستان در صدد آن است تا حکومتی به اصطلاح خودشان «دوست »در کابل داشته باشند و این حکومت باید اسلامی باشد. پاکستان مانع ایجاد حکومت سکولار در افغانستان بوده و می باشد. این استراتژی با گفته های عمران خان درباره سرنوشت حکومت های دست نشانده در افغانستان در تناقض است.
عمران چند روز بعد از مصاحبه با سی ان ان، بار دیگر به طرفداری طالبان برخواست.، این بار باز عمران خان از جهانیان خواست تا با طالبان کار کنند و آن ها را منزوی نسازند. او گفت که طالبان وعده احترام به حقوق بشر و تشکیل حکومت همه شمول را داده اند. حالا از آن زمان حدود دو سال می گذرد، طالبان نه احترامی به حقوق بشر قائل اند و نه هم حکومت همه شمول تشکیل داده اند. بر عکس، آن ها به همان اعمال زن ستیزانه حکومت قبلی خود برگشته و به اجرا گذاشته اند.
تصویر و روایت سازی از افغانستان
پاکستان از زمان سقوط حکومت افغانستان، نه تنها سخنگوی طالبان شده، بلکه دست به پروژه تصویرسازی و روایت سازی افغانستان زده است. این تصویر و روایت سازی پاکستان ریشه در روایت سازی استعماری انگلیس ها دارد و پاکستان آن پروژه را اقتباس کرده و آن را به خوبی پیش برده است. روایت انگلیس از افغانستان چند عنصر دارد و آن عبارت اند از: پشتون سازی افغانستان و وحشی سازی پشتون ها. پشتون سازی افغانستان یعنی این که تمام افغانستان پشتون اند. وحشی سازی پشتون ها یعنی این که پشتون ها مردم های بربر، قبیلوی، مخالف ترقی و پیشرفت اند. پشتون ها احترامی به قانون و حکومت ندارند. در پشت این نوع روایت سازی افغانستان و پشتون ها هدفی وجود داشت و آن هدف توجیه اشغال افغانستان بود. قلب فلسفه استعماری انگلیس ایدئولوژی « متمدن کردن» کشور های شرقی بود. چون افغانستان مردمان وحشی و عقب مانده هستند، انگلیس ها مسئولیت اخلاقی دارد تا آنجا برود و این سرزمین را متمدن بسازد. پاکستان این روایت انگلیس ها را به جان و دل خریده و افغانستان را از همین عینک می بیند و به جهان معرفی می کند. پاکستان این تصویر افغانستان را به تمام جهان پیشکش می کند. برای همین بارها می شنویم که می گویند طالبان فرهنگ افغان ها است. منع کردن دختران از درس فرهنگ پشتون ها است.
سازمان های کشور های اسلامی یک سال پیش در پاکستان جمع شدند تا درباره افغانستان بحث کنند. عمران خان در این بحث برای مهمانان در مورد افغانستان سخنرانی کرد. ایشان به مخاطبین گفت که باید فرهنگ بومی را احترام بگذاریم. حقوق بشر نظر به مکان فرق می کند و در همه جا یکسان نمی تواند تعریف شود. باید به فرهنگ قبیلوی احترام گذاشت. در اینجا باید به کلمات که عمران خان استفاده می کند دقت کرد. وی از کلمه قبیلوی برای پشتون ها استفاده می کند که اصطلاح ساخته شده دوره استعمار است و امروزه در علوم انسان شناسی و جامعه شناسی دیگر کاربرد ندارد. پاکستانی ها هنوز این کلمه را برای پشتون ها و حتی همه افغان ها استفاده می کنند. سفیر پاکستان چندی پیش در سازمان ملل یک بار دیگر بیان کرد که منع کردن دختران از رفتن به مکتب فرهنگ پشتون ها است. این گفته های پاکستان انسان را به فکر می برد تا از خود بپرسد که پاکستان این صلاحیت، درک و دانش درباره پشتون ها را از کجا دریافت کرده ؟ آیا آنها بررسی خانه به خانه بیش از چهل پشتون در دو کشور افغانستان و پاکستان را انجام داده و پرسیده اند که شما می خواهید دختران شما به مکتب بروند یا نه؟ واقعیت این است که پاکستان هیچ صلاحیت نمایندگی از چیستی فرهنگ پشتون ها و افغان ها را ندارد.
ساختارشکنی روایت پاکستان
ما نیاز به دقت و توجه به روایت سازی پاکستان از افغانستان داریم و این روایت را باید ساختار شکنی کرد. اول این که تمامی افغان ها پشتون نیستند. پشتون ها شاید نیم از جمعیت افغانستان را تشکیل دهد. دوم این که اکثریت پشتون ها طرفدار آموزش دختران هستند. جالب این که خود عمران خان ریشه پشتون دارد. کسی باید بپرسد که چطور فامیل شما اجازه آموزش برای دختران داده اند؟
ما به این ساختار شکنی ادامه می دهیم و چند سوال اساسی را باید بپرسیم. آیا پشتون هایی وجود دارد که مخالف آموزش دختران هستند؟ بدون شک که چنین پشتون های وجود دارند. ما اقلیتی از کسانی که مخالف آموزش دختران هستند را در همه جوامع می توانیم پیدا کنیم. چنین گروه ها حتی در کشور های دموکرات و آزاد جهان مانند امریکا وجود دارد. مثلا در امریکا به صد ها هزار فامیل دختران خود را به مکاتب دولتی نمی فرستند و آن ها را در خانه آموزش می دهند که بنام مکتب خانگی Home schooling یاد می شود. ولی در تصویر سازی افغانستان توسط پاکستان همه پشتون ها مخالف آموزش دختران هستند. این یک روایت و تصویر کاملا اشتباه است. همانطوری که اشاره نمودم در کشور های مختلف گروه هایی وجود دارند که فکر می کنند با فرستادن دختران شان به مکتب آنها از« راه درست » منحرف می شوند. در میان افغان ها و بخصوص پشتون ها چنین خانواده های وجود دارند، ولی تفاوت وضعیت افغانستان با کشور های دیگر دنیا در این است که در کشور های دیگر، خانواده هایی که نمی خواهند دختر خود را به مکتب بفرستند، حق این را دارد که نفرستند. آن ها حق ندارند که مانع رفتن دختران همسایه، قریه، شهر و کشور به مکتب شوند. این کاری است که طالبان انجام می دهند. خود شان مخالف آموزش دختران هستند، دیگران را هم نمی گذارند که دختران خود را مکتب بفرستند. این یک پدیده نادر در جهان و افغانستان است. پاکستان، متاسفانه از این پدیده حمایت کرده و به جهان می گوید این فرهنگ پشتون ها است. امیدوارم روزی طالبان با برگزاری همه پرسی بگذارند تا همۀ افغانها در مورد این مبحث که آیا دختران به مکتب بروند یا نه رای بدهند. آن های که نمی خواهند دختران شان به مکتب بروند راه خود را بگیرند و مانع آموزش دیگر دختران و زنان نشوند.
پاکستان چرا چنین روایت از افغانستان را می سازد؟
پاکستان که ستون فقرات طالبان است در حالت وحشت زده به سر می برد. زیرا وقتی طالبان در دور اول حکومت شان رژیم ستیزی را به وجود آورد که در جهان نمونه نداشت. برای همین اکثریت کشورهای جهان طالبان را به رسمیت نشناخت ولی پاکستان آن را به رسیمت شناخت. رژیم های افراطی خود مخرب هستند که دیر یا زود خود را از بین می برند. طالبان بیست سال پیش همین کار را در قبال خود کردند. حالا پاکستان وحشت زده است تا باری دیگر طالبان خود عامل تخریب خود نشوند و سی سال سرمایه گذاری پاکستان را حیف نکنند. به همین منظور برای طالبان لابی گری و سخنگویی می کنند و از جهانیان می خواهند که هر چه زودتر طالبان را به رسمیت بشناسند.
از طرف دیگر ماشین استعمار پاکستان مشغول روایت سازی افغانستان است. روایت که در آن افغان ها مردمان قبیلوی، مخالف آموزش خانم ها و مخالف قانون و حکومت هستند. هدف از این روایت سازی توجیه حاکمیت طالبان در افغانستان و قبول کردن رفتار طالبان توسط جامعه جهانی است. افغان ها باید به این روایت سازی دقت کنند و پاسخ بدهند.پاکستان صلاحیت این را ندارد تا مرجع شناخت افغان ها و افغانستان باشد. افغان ها خود باید روایت خود را به جهانیان ارائه کنند.