عبدالباری عارض
توافقنامه دوحه یا توافقنامه صلح افغانستان:
نوزده سال تمام امریکا کوشیدند سران تنظیم های جهادی یا مفسدین اسبق را که به قدرت رسانیده بودند ، متحد و متعهد به منافع ملی کشور نموده دموکراسی را در کشور نهادینه نماید، اما موفق نشدند.
نوزده سال تمام امریکا کوشید که قوماندانان تنظیمهای جهادی و رهبران شان از فساد دست بردارند و به ساختار مستحکم حکومت بپردازند، اما موفق نشدند.
و نیز نوزده سال امریکا و متحدانش کوشیدند تنظیمهای مفسد وغاصب دست از چور، چباول، غصب املاک دولتی و ملکی بردارند، از فرهنګ رشوه خوری بګذرند، و از حیف و میل پول فراوانکه برای بازسازی کشور از غرب سرازیر میګردد دست بردارند و در پروژهایکه برای ابادانی کشور و استحکام دولت اختصاص داده شده بود مصرف و از فساد دست بردارند اما ګوش شنوا پیدا نه شد.
امریکا به پول فراوان در برابر شصت هزار طالب، اردوی سه صد هزاری را برای حکومت مفسد جور کرد و به سلاحهای مدرن مجهز کرد ولی این قوا توان جنګ را کسب نکرد و تمامی ساختارش قربانی فساد مسولین بود.
امریکا و متحدانش کوشیدند تنظیم سالاران دست از مناقشات و اختلافات بر سر تقسیم منافع فردی، تقسیم وزارتها، سفارتها، ګمرکات، ولایتها، بګذرند اما این کار ناممکن بود.
این در حالی که مقاومت طالبان در میدانهای نبرد روز تا روز مستحکم تر میشد و تلفات جانی طرفین در بیش از یک دهه به اوجش رسید تلفات ملکی هم بیشتر شد تنها از عساکر امریکا حدود ۲۵۰۰ کشته و ۲۰۰۰۰ عسکر معلول و معیوب محاسبه شد و مهمتر از همه مصارف ناټو به سرحد اخر تحمل رسید ولی موثریتش مشهود نبود حکومت و تنظیم سالاران ظرفیت جنک و مورال جنګ در برابر طالب را نداشتتند بالاخره غرب متوجه شد که با یک جنګ بی پایان مواجه اند در حالیکه متحدین افغانی اش کم ظرفیت، منفعت جو و متفرق اند و اشغال بیست ساله نه تنها تروریزم را مهار نکرد بل منجر به ظهور بیست ګروه دیګر تروریستی شد لهذا تصمیم به خروج از افغانستان را از طریق مذاکره با جنګجویان طالب ګرفتند.
هجده ماه مذاکراتش را با طالبان متعهد به منافع کشور و ناسیونالست افراطی در تیم های متعدد استخباراتی، نظامی و سیاسی دوام دادند سر انجام توافقنامه صلح یا توافقنامه دوحه را به تاریخ ۲۹ فبری وری ۲۰۲۰ امضا کردند.
توافقات دوحه ظاهرا در یک ورق و چهار مطلب اعلان شد که محتوای اصلی یا روح ان ذیلا خلاصه میشد
خروج قوای ناټو از افغانستان،
عدم تشکل ګروه های تروریستی منجمله القاعده وعدم تهدید امریکا و متحدانش از خاک افغانستان و کشیدن سران طالب از لست سیاه و رفع قیودات بر انان،
اتش بس دایمی و شروع مذاکرات بین الافغانی در ده روز ،
رهایی پنجهزار محبوسین طالب و یکهزار محبوس حکومت و تشکیل دولت اسلامې.
امریکا و متحدانش ۱۹ سال و ده ماه و سه هفته و دو روز در افغانستان علیه طالبان جنګیدند.
قوای نظامی ناټو به رهبری امریکا که به تاریخ ۷ اکتوبر سال۲۰۰۱ افغانستان را اشغال نمود در ماه می ۲۰۲۰ تمامی عساکرش با شکست پذیری از افغانستان خارج شدند.
توافقنامه دوحه و خروج قوای ناټو منجر به اقتدار دو باره طالبان در افغانستان شد.
باید ګفت که مندرجات توافقنامه امریکا و طالبان طوریکه ایجاب میکرد وضاحت نداشت و ضمانت اجراییوی لازم هم نداشت، ثانیا توافقنامه دو ضمیمه مستور هم داشت که محتویات ان تاکنون افشا نشده است با انکه خلیلزاد انرا میکانیزم تطبیق توافقنامه خواند و نسبت دلایل امنیتی امریکا مستور دانست.
می ۲۰۲۰ ظهور مجدد طالبان:
نخست باید متذکر شد که تطبیق مرحله به مرحله توافقنامه دوحه در تاریخهای معینه عملی نشد مثلا رهایی ۶۰۰۰ محبوس طالبان نسبت تعلل حکومت افغانستان و اختلافات ذات البینی در حکومت به موعد مشخص عملی نشد که منجر به التوای تاریخ مذاکرات بین الافغانی شد و التوای مذاکرات سببت ایجاد روحیه عدم اعتماد بین طرفین شد و نیز مذاکرات نسبت پراګندګی در حکومت و اختلافات تنظیم سالاران در چګونګی پیشبرد مذاکرات با طالب و تعین افراد برای مذاکره با طالبان از مسیر منطقی ان خارج شد لهذا امریکا هم از عمل کرد حکومت مفسد به ستوه امده بدون انکه منتظر تطبیق میکانیزم مذاکرات و نتیجه مطلوب آن شود قطعات خویش را خارج کرد که منجر به فروپاشی حکومت دست نشانده و فرار ریس جمهور و مقامات ارشد دولتی شد و طالبان به اسانی داخل کابل شدند و در چند یوم حکومت سرپرست خویش را به ریاست ملا محمد حسن اخند اعلام نمود. رهبر طالبان شیخ هیبت الله اخند منحیث رهبر مذهبی در ولایت قندهار مستقر و تمامی امور کشور را بلا منازعه در دست ګرفت.
طالبان توانستند در مدت کم بر تمام کشور مسلط و امنیت سرتاسری را تامین نمایند بعد از بیست سال مردم توانستند ازادانه شب و روز به هر نقطه ای ازکشور رفت و امد نمایند، به جزایر قدرت نقطه پایان ګذاشته شد، از تجزیه کشور که ګاهی صدای فدرالیزم و ګاهی شمال و جنوب ګاهی هم خراسان بلند میشد جلوګیری بعمل امده افغانستان واحد با حاکمیت مرکزی منحیث خانه همه افغانها تبارز نمود، مهمتر از همه انکه از انتقام جویی جلوګیری شد و عفوه عمومی را هیچکس چشم پوشی کرده نمیتواند که یک اقدام جسورانه بوده و از خودګذری بی مثال را به نمایش ګذاشت با انکه با قصاوت هرچه بیشر با طالبان معامله شده بود یک مثال ان کشتار جمعی دشت لیلی بود همچنان در از بین بردن مواد مخدر و جمع اوری معتادین چنان کارنامه را به یادګار ماند که ناټو و قوای سه صد هزار نفری جمهوریت در برابر ان ناکام مانده بود، به فحشا، رقصاندن پسران به دنبوره، کیسه بری، سرقت و انواع جرایم خاتمه داده شد، به پاکی وصفایی شهر کابل و بازسازی ان به شدت توجه مبذول ګردید، کارهای انکشافی در تمامی ولایات پرداخته شد که بزرګترین ان کانال قوش تیپه در شمال کشور است، کار پروژه تاپی یا پروژه پاپلین انتقال ګاز که در بیست سال ګذشته حکومت مفسد در موجودیت ناټو موفق به پیشبرد کار ان نشد طالبان بدون وقفه کار انرا به پیش برده است، فساد ار ریشه خشکانده شد، عایدات ګمرکی نسبت نبود فساد بالارفت.
نقاط مثبت تحریک طالبان را برشمردیم بد نخواهد بود اګر به نقاط منفی ان نیز اشاراتی داشته باشیم نقاطی که با توجه به واقعیتهای عینی جامعه شده میتواند در رفع و اصلاح ان قدمهای موثر برداشته شود.
نخست از همه حکومتها در مجموع باید نمایندګی از ملتهای خود کنند و حاکمیت در کشور در سه فورم قابل اقناع محسوب شده میتواند. انتخابات، لویه جرګه عنعنوی و ریفرانډم. که متاسفانه با ګذشت زمان کافی به ان ارجحیت داده نه شده است که شکل خلا را افاده میکند.
ثانیا هیچ جامعه فاقد قانون اساسی و قوانین مرتبط به ان دارای حکومت عادل و مکمل پنداشته شده نمیتواند. بخاطریکه مناسبات اجتماعی، دولتی، حقوقی، وجایب و مکلفیتها، مدون موجود نمیباشد ما در عصر قانونمند زنده ګی داریم،اما متاسفانه این خلا هم موجود است.
انکشاف و ارتقا بدون تعلیم و تحصیل متصور نیست، بدبختانه که رهبری طالبان در تضاد با تعلیم و تحصیل علوم عصری در مجموع و مخالف تعلیم اناث بطور اخص میباشند و در پیشبرد این تضاد از هیچګونه دروغ ابا نمی ورزند ګاه مکاتب متوسط دختران را با اظهارات اینکه شرایط اسلامی را فراهم میکنند، می بندد، ګاهی هم دروازه های تعلیمات عالی یا پوهنتونها را بروی دختران می بندد و در توجیه این کار مقامات عالی اظهارات ضد و نقیض می نمایند بعضا میګویند شرایط را مساعد میکنند ګاه به امروز و فردا وعده های کاذب میدهند که اختلاف نظریات در انان را به نمایش میګذارند.
مسله مهم دیګر اینکه در چند دهه اخر ملت از اختلافات ذات البینی حکومت ها رنج برده متضرر شده اند و این اختلافات دو دلیل عمده را افاده مینماید یکی توجه افراطی به منافع فردی، خود خواهی یا جاه طلبی و دیګر تمکین به استراتیژی و منافع کشورهای بیګانه.
طالبان یګانه تحریکی تلقی میشد که عاری از اختلافات ذات البینی بود و یک پارچه مې نمود بدبختانه از هنګامیکه قدرت را در کشور تصرف کردند مرض اختلافات به انان هم کم وبیش سرایت کرده است.
از بیانات اخر وزیر داخله، وزیر دفاع، وزیر خارجه، وزیر معادن، ریس حج و اوقاف قندهار و دیګران و عمل کرد رهبر طالبان به وضوح بوی اختلافات به مشام میرسد حتی در بعضی رسانه ها اشاراتی به طالبان کابل یعنی وزرا و طالبان قندهار یعنی ملاهیبت الله و چند شیوخ دیګر در کنار او، بشکل دو ګروه مخالف، می نمایند . و این اختلافات از سخنان ملا هیبت الله و ندا محمد ندیم وزیر تحصیلات عالی به وضوح هویدا است. اخیرا وزیر مالیه از وظیفه خود استعفا نمود و دلیل استعفای او مطالبه پولهای هنګفتی بدون محاسبه و سیستم بانکی از طرف ملا هیبت الله رهبر طالبان بمنظور تحکیم قدرت خودش وانمود شده است چنانچه تلویزون افغانستان انتر نیشنل نیز در مورد مطالبی پخش کرد.
جالب از همه انکه رهبر طالبان از ملت خود رو ګیر است، هیچ کس نمیداند رهبر کشور کیست با انکه نامش است اما خودش نیست همین موضوع اشتباهات زیادی را در ملت بوجود اورده است عده ای میګویند رهبر کشور یک ملای پاکستانی است به همین خاطر رویش را نشان نمیدهد عده ای عقیده بر انست که ملا هیبت الله در یک انفجار در کویټه قبلا کشته شده عوض ان ګروپی از پاکستانیها طالبان افغانی را رهبری میکنند لذا نمیخواهند شناخته شوند و عده ای میګویند اینقدر خدعه بزرګ ممکن نیست ملا هیبت الله موجود است اما اینکه چرا از ملت در حراس است و خود را نشان نمیدهد سوال بر انګیز است خلاصه این معما تا کنون حل ناشده بر جای خود باقی است.
امید ملت انست که به خواسته انان توجه مبذول و پرنسیبهای متداول سیاسی در ساختار حکومت و کشور مراعات ګردد.
طالبان از انتخابات و لویه جرګه نه حراسند بګذارند مردم سرنوشت خود را خود رقم بزنند حکومت فاقد قانون اساسی، فاقد مشروعیت، حکومت سرپرست و حاکمیت به زور برچه تا چه وقت؟.