رسول پویان

 

جذبۀ ابعاد عشق

دانش ار ابعاد هـستی را هـویـدا می کند

بُعد مفـهـوم وسـیـع و تـازه پـیـدا می کند

بُعد اول تا سوم درچشم انسان جلوه کرد

بعد چارم را زمان در ایده خوانا می کند

بعد پنجـم می کـنـد آزاد انـسـان را ز بند

حال وپیشین را یکی درذهن فردامی کند

مرزهـای ظاهـری را علم برهـم می زند

بـودن انسان را ممکن بـه هـرجا می کند

بعـد شـشـم قـدرت پـرواز را افـزون کند

درجهان های موازی بال وپر وا می کند

کاپی خود را بـه آسانی به هرجا بنگرند

در فـرایند شـدن بس دیـده بـیـنـا می کند

بعد هفتم را نـه آغـاز و نـه انجـامی بُوَد

دانش نو محشری گویی که برپا می کند

بعـد هشتم و نهـم را گـر بیاری در نظر

آن چه ناشـد بـوده در عـالم مهیا می کند

بعد دهـم هـیچ قـیـدی را نمی دارد قبول

بـیـــرق آزادی بـی حــــد بـالا می کـنـد

حالت مطلق نمی گـردد ز تنهایی بـرون

هستی خـود را درون ذرّه خنثی می کند

ذات هستی را ز بعد یازدهم جویا شوید

گـویی دیـد عـقـل کل حـل معـمّا می کند

از انرژی ریسمان ها را به جنبش آورد

گـوهـر بـود و شـدن را پر تجلا می کند

هرچـه دل در زینۀ ابـعــاد بالا می رود

رازهـای هـستی در هستی افشا می کند

گوهر هستی نمی گنجد در شرح و بیان

موج هـای ذرّگان را چشم رویا می کند

تا انرژی میدهد عشق و محبت زنده دل

درجهان بی سروپا شور وغوغا می کند

جذبۀ عشق افکند موج انرژی را بـه دام

آن که مجنون را اسیر زلف لیلا می کند

همدمی گر پاس عشق و همدلی آرد بجا

در جهــانِ بیکـرانِ دل سـفـرهـا می کند

جـذبۀ ابعاد عـشق ومهر دل ها زنده باد

آنکه تنها قطره ها را بحرودریا می کند

عشق را با عینک رنگین نمی یابد کسی

عشق دلها را ز یکرنگی مصفّی می کند

8/7/2023

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت