دکتر حمیدالله مفید

 

 

نسبت طالبان با انقلاب فرهنگی و پشتونیسم

-گفتگو با دکتر حمیدالله مفید

پژوهشگر مسائل افغانستان

 مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

به راستی اهداف فرهنگی و اجتماعی چند جانبه طالبان در افغانستان چیست؟ برای پاسخ به این پرسش و درک بهتری از رویکرد طالبان به انقلاب فرهنگی گفتگویی با دکتر حمید اله مفید پژوهشگر افغانستان داشته ایم.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: پیشینه نظام فکری طالبان چگونه و در کجا پی گرفت و رشد کرد؟

پیش از آن که به اهداف چند گانه طالبان در افغانستان بپردازم ، لازم می دانم ، دریابیم که نظام فکری طالبان چگونه و در کجا  پی گرفت و رشد کرد. بر بنیاد گواهی اسناد، نخستین پایه های اسلام سیاسی در سیستم اداری دولتی که بر پایه شریعت اسلامی پی ریزی شده باشد به شورش سال ۱۸۵۷ ترسایی سپاهیان هند شاغل در کمپانی هند شرقی بریتانیا در شهر میروت  بر می گردد که به سرعت به قیام سراسری مردم هند علیه  دولت استعماری انگلیس مبدل شد.

در این قیام دولت استعماری انگلیس با تادیه پول به برخی  از سران مسلمان چنین شایعه را پراکنده ساخت که گویا  انگلیس ها مانند مسلمانان خداشناس هستند و به خدای یگانه باور دارند ، اگر هندو ها پیروز شوند ، چون آنها به خدا های متعدد باورمند و پیکر پرست هستند ،  نه تنها که زمینه رشد دین اسلام را فراهم نمی سازند ، بلکه مانع جدی فعالیت های مسلمانان نیز خواهند شد.از اینرو بهتر است تا مسلمانان از قیام  دست بکشند.

همین آوازه موجب شد ، تا مسلمانان از قیام دست بکشند و قیام مردم هند علیه انگلیس که به پیروزی نزدیک شده بود ، شکست بخورد. تفکر اسلام سیاسی در وجود استخبارات انگلیس به جوانه نشست ودر۱۵ ماه محرم سال ۱۲۸۲ قمری برابر به سال ۱۸۶۸ ترسایی یا میلادی توسط شیخ قاسم نانوتوی و به کمک شیخ رشید احمد گنگوهی و تحت هدایت استخبارات انگلیس مکتب فکری اسلام سیاسی را در منطقه دیوبند ایالت اوتارا پرادش هند زیر نام مدرسه شبانه روزی دیوبندی بنیاد گذاشتند.

پنجاه سال بعد این مدرسه گسترش داده شد و زیر نام تفکر دیوبندیه در سراسر هندوستان وقت گسترش  یافت. هنگامی که کشور جدید پاکستان شرقی و غربی از پیکر هندوستان جدا شد درسال ۱۹۴۷ استقلال آن توسط انگلیس به رسمیت شناخته شد. کشور جدید پاکستان از سوی دولت شاهی  افغانستان به رسمیت شناخته نشد و در ملل متحد دولت وقت افغانستان با پیشکشی موضوع سرنوشت پشتون ها که آنها نیز افغان و پشتون هستند و باید به افغانستان بپیوندند، با کشور جدید التاسیس پاکستان از در مخالفت پیش آمد.

دولت نو تشکیل پاکستان به کمک سازمان استخباراتی انگلیس تمام مکاتب دیوبندیه هند را به مناطق پشتون نشین پشاور  انتقال داد و بجای تفکر آزادی خواهی پشتون ها و یا ادغام آنها به افغانستان مصروف آموزش تعلیمات بنیادگرایی اسلامی دیوبندی که هدف نهایی  مسلمان بودن تا افغان بودن بود در میان پشتون ها تحکیم یافت.

این تفکر به سرعت در افغانستان نیز صادر گردید و زیر نام مکتب دیوبندیه که مردم افغانستان آنها را قادیانی می گفتند ، در میان ملا ها و طلبه های استان های لغمان ، ننگرهار ، پکتیا ، قندهار و دیگر مناطق پشتون نشین  در استان های بغلان و کندز  کشانیده شد.

این تفکرو در پیروی از تفکر اخوان المسلمین سید قطب و محمد قطب و دیگر ساختار های اسلامی مصر و با همسویی با تفکر دیوبندیه  موجب ایجاد احزاب اسلامی چون حزب اسلامی گلبدین حکمتیار ، ، جمعیت اسلامی برهان الدین ربانی و حزب اسلامی عبدالرب رسول سیاف و دیگران گردید .

درست هنگامی که در دهه چهل سده ای پیشین خورشیدی در افغانستان رژیم شاهی به شاهی مشروطه مبدل شد و قانون احزاب سیاسی  تصویب گردید ، این احزاب اسلامی به سرعت رشد و نمو کردند و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار که مخالف آموزش دختران بود ، با پاشیدن تیزاب به روی دختران در سال های ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ خورشیدی و با نشر  شبنامه ها  به خانواده ها اخطار می دادند که دختران خود را به آموزشگاه ها یا مکاتب نفرستند.

هنگامی که در افغانستان در ۲۶ سرطان سال ۱۳۵۲ خورشیدی جمهوریت اعلام شد ودولت جدید به منظور ادغام پشتونستان به افغانستان  دست به یک سفر سری نظامی به سوی پاکستان زد ، که بر اثر دخالت شاه ایران متوقف شد با آنهم پاکستان متوجه منافع سیاسی خود  در منطقه گردید و با استفاده از استخبارات نظامی ISI ، احزاب اسلامی را که در این هنگام برخی رهبران آنها به پاکستان رفته بودند ، مسلح ساخت و به افغانستان  گسیل داد .

جمعیت اسلامی و حزب اسلامی حکمتیار دست به قیام ها در شهرستان های تاله وبرفک استان بغلان و کران و منجان استان بدخشان زدند ، کارمندان دولتی را کشتند  و گویا قیام کردند ، که از اثر تازش دولت شکست خوردند.

رهبران حزب اسلامی و جمعیت اسلامی  به پاکستان فرار کردند. پس از رویداد هفت ثور سال ۱۳۵۷ خورشیدی که بجای رژیم جمهوریت رژیم دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان پی ریزی شد و اصلاحات ارضی و یک سلسله تحولات بنیادی دیگر دست زد ، برای پاکستان زمینه خوبی مساعد شد و احزاب اسلامی را در پاکستان جای داد و در فرایند ، با به راه اندازی ساختار های نظامی برای مجاهدان ، و قیام های مسلحانه در روستا ها وضع رژیم دموکراتیک خلق را زار ساخت .

به گفتاورد خانم بی نظیر بوتو  در کتاب دختر شرق ، با رویکرد به کتاب  استاد حسن عباس استاد دانشگاه دفاع ملی در واشنگتن  زیر نام ( بازگشت طالبان ) ،و به اتکاء به نوشتار پیتر مارسدن در کتاب (( طالبان جنگ ، مذهب و نظام جدید در افغانستان ))  با توجه به کتاب طالبان اسلام ،نفت و بازی بزرگ اثر احمد رشید و در فرجام  نگرش به  کتاب جدید سلیم صافی به نام ( جنگ کثیف ) ، طالبان از سوی پاکستان ، انگلیس ، عربستان سعودی و امریکا به منظور ایجاد یک نظام امارتی  اسلام سیاسی افراطی که شالوده آن بر بنیاد اندیشه دیوبندی استوار باشد ، ایجاد شدند.

  مرکز بین المللی مطالعات صلحاهداف فرهنگی چند جانبه طالبان در افغانستان چیست؟

آنچه در کتاب (( مشهور الاماره الاسلامیه و نظامها)) نوشته مولوی عبدالحکیم حقانی آمده امارت اسلامی بر بنیاد آن :با تغییرات جدی فرهنگی  زیرین باید دست یابد:

در عرصه زبان :

تلاش برای در گام نخست عربی سازی در گام دوم پشتو سازی  فرهنگ و زبان اداری و دانشگاهی کشور و در پی آن حذف زبان فارسی از نظام اداری و دولتی کشور  و در پی آن اسلامی سازی مکاتب و جایگزین آن به مدارس دینی که بجای دانش بشری آموزش جنگ و انتحار و اساسات دین اسلام نوع دیوبندی  تدریس خواهد شد در سراسر کشور  ایجاد خواهد گردید  از این رو در پلان امارت اسلامی طالبان که باید  طی مدت پنج سال آینده  تمام مکاتب به مدارس دینی مبدل شوند و در دانشگاه نیز تنها مضامین اسلامی تدریس  گردد ، روی دست گرفته شده است.  بر طبق پلان  به تعداد ۵۰۰۰ مدرسه جدید جای  مکاتب را خواهد گرفت بدون شک در این مدارس و دانشگاه ها یا پوهنتون ها دروس به زبان عربی ، و پشتو و انگلیسی خواهد بود.

در بخش فرهنگ و تمدن : تلاش به منظور تأمین فرهنگ افغانی (‌فرهنگ افغانی یعنی چی ؟ فرهنگ افغانی یعنی رسم و رواج مردم پکتیا و جنوب افغانستان که در آن از نگاه حقانی مردان در جامعه حاکم هستند و بانوان حق کار و رفتن از خانه را ندارند ) در جامعه یا همبود گاه عملی خواهد شد.

در دفاتر و ادارات دولتی و شخصی  پوشیدن لباس های مدرن یکدست ممنوع خواهد بود و تمام کارمندان دولت ، دانش آموزان و شاگردان مدارس باید تنها با پیراهن و تنبان افغانی نوع پکتیایی و دستار افغانی  ملبس باشند. مروج  خواهد گردید. بانوان و دوشیزگان  برای  کار در بیرون از خانه و آموزش  در آموزشگاه ها اجازه ندارند .

در بخش تعمیم فرهنگ افغانی نوع طالبانی :

حاکم شدن مسجد و ملا امامان در تمام امور زندگی شهروندان شهر ها وروستا ها و کنترل مردم که نباید خلاف دین اسلام و به ویژه خلاف  اصول شریعت طالبان  گامی بردارند و یا دست به تبلیغات بزنند. شهروندان و یا ولس  مسجد یا باشندگان تمام روستا ها وشهر ها بالای مساجد تقسیم می شوند و ملا امامان  و طلبه های مسجد مردم را کنترل می نمایند ، اگر کسی هنگام نماز پنجگانه در مسجد حاضر نبود باید علت غیر حاضری خود را به ملا امام مسجد بگوید ، اگر دلیل معقول نداشته باشد ، مجازات  خواهند شد.

مساجد مسئولیت دارند ، تا رفت و آمد تمام مردم محل و مهمانان آنها را تحت کنترل داشته باشند، اگر کسی خلاف اصول مسجد و شریعت طالبانی  عملی را انجام بدهد ، مسجد موضوع را به استخبارات طالبان اطلاع می دهد و شهروند سرکش را مجازات خواهند نمود. در تمام مساجد تبلیغات طالبان و ملا امامان به زبان پشتو انجام می شود و شهروندان یا  ولس محل مجبور اند تا زبان پشتو و عربی را فرا بگیرند. در این حالت چنین پلانگذاری شده است که باید طی ده سال تمام مردم افغانستان زبان پشتو یا زبان افغانی را فرا بگیرند و همه شهروندان به افغان یا پشتون مبدل شوند .

 مرکز بین المللی مطالعات صلح: رویکرد طالبان نسبت به زبان فارسی و ایران فرهنگی چیست ؟

باید خاطر نشان ساخت که طالبان یک گروه پشتون مذهبی و تنها دینی نیستند. در ساختار تشکیلاتی آنها کمونیستان  پشتون چون : گروه وطنجار  ، کلاب زوی ، گروه تنی ، و دیگران نیز سهم دارند ، در یک سخن ، حتی پرچمی های درس خوانده و تحصیل کرده پشتون چون :  صمد ازهر ، دکتر کبیر رنجبر و دیگران نیز که به منافع زبانی و قومی خود می اندیشند ، در ساختار طالبان جمع شده اند.

به جرآت میتوان گفت که در ساختار لابی گران طالبان  برخی از حزبی های حزب دموکراتیک خلق افغانستان که تبار شان پشتون است  نیز سهم دارند. این مساله موجب شده است که طالبان به سرعت در داخل کشور نفوذ کنند و تبلیغات ضد آنها خنثی گردد. حتی در یک محفل عروسی یک شخصیت مارکسیست لنینیست مشهور هنگامی که کمی نشه شد ، گفت : هر کی علیه طالبان صحبت می کند ، بی وجدان و بی ناموس است .

در تبلیغات طالبان و لابی های آنها فارسی ستیزی و دشمنی با زبان فارسی که آنها جایگاه آن را ایران کنونی می دانند ،  جزأ اولویت های سیاسی قرار دارد ، آنها بدون موجب و بدون اسناد علیه سه عنصر اساسی  شامل : ایران بزرگ فرهنگی ، فدرالیسم و فارسی گرایی تبلیغ و مبارزه می نمایند.  یه این منظور فدرالیسم را تجزیه طلبی ، ایران بزرگ را جاسوس ایران و در برابر نام زبان فارسی واژه زبان دری را مطرح می کنند و حتی زبان دری را که هویت محلی دارد . در قانون اساسی کشور در دوران کرزی نیز گنجاندند. با تبلیغ اینکه زبان مردم افغانستان دری است و در این زبان واژه های پشتو را به نام واژه های ملی داخل ساخته اند ، تا هویت زبان فارسی و سره بودن آن نابود شود.  از وظایف نخستین طالبان بشمار می رود.

 مرکز بین المللی مطالعات صلح: نسبت طالبان با پشتونیسم چیست؟

اگر با کمی دقت به این پرسش پاسخ بدهم ، خاطرنشان می سازم ، که از پیدایش خط ویا دبیره زبان پشتو در جهان نزدیک به سه صد سال نمی گذرد. در سال های میان ۹۵۰ تا ۱۰۰۰ خورشیدی در وزیرستان جنوبی یا همان افغانستان پیشین که مرگز آن مستنگ بود ، سه گونه خط پشتو پیشنهاد شد. به روایت پوهاند عبدالحی حبیبی پژوهشگر افغان یعنی پشتون در رویه ۲۴۹ کتاب  تاریخ خط نوشته های کهن افغانستان از عصر قبل التاریخ تا کنون  سال طبع ۱۳۷۷ چاپ دوم کتابخانه قصه خوانی پشاور . سه گونه الفبا از سوی خوشحال خان ختک ، پیر روشان و آخوند درویزه پیشنهاد شد ، که ۱۴ حرف یا واک پشتو در ۳۲ حرفی فارسی افزود شد و دبیره یا خط امروزی پشتو  ساخته شد.

از آن زمان تا سال ۱۹۳۰ ترسایی در افغانستان امروزی هیچ خط و کتابت به زبان پشتو در قلمرو افغانستان امروزی نگاشته نشده است. آنچه که به نام دیوان های خوشحال خان ختک ، حمید ماشوخیل ، رحمان بابا ، اشرف خان هجری و دیگران وجود دارد ، همه در وزیرستان جنوبی و پشاور که مربوط به پاکستان امروزی اند ، نگاشته شده اند. زبان پشتو یک زبان (( ایزوگلاسیس)) یا ترکیبی است که با وام واژه های فارسی ، پنجابی ، هندی ، ترکی ، مغولی و عربی با بودن برخی واژه های اوستایی و پهلوی  پدیدار شده است

تعداد واژه های آن در کتاب دوجلدی لغتنامه پشتو به فارسی  تالیف  عبدالله افغانی نویس  چاپ اول سال ۱۳۸۸ خورشیدی  انتشارات خیری از بیست هزار واژه افزون نمی شو ، اگر از آن میان وامواژه های فارسی چون آرمان ، دندانه ، نو ، پاس ، یا واژه ای های پنجابی چون : دگر یعنی میدان ، مسکا یعنی خنده سابه یعنی سبزی  خاوند یعنی مالک ، تندر یعنی برق سهیلی یعنی همبازی و غیره ، وامواژه های عربی ، چون : ایمان ، وجدان ، نعمت ، حل ، قاضی ، سید  و غیره و وام واژه های ترکی چون : ولس یعنی همشهری ، لوی یعنی بزرگ ، یرگه یا جرگه به معنی مجلس  چوغکی به معنی گنجشک و غیره را از آن  بیرون بکشیم به ندرت دارای  شش هزار واژه  خواهد بود. لذا در برابر فرهنگ هژده جلدی زبان فارسی که نزدیک به نود هزار واژه دارد ، هیچ است.

اما با آنهم در رژیم های پیشین یعنی از دوران امیر امان الله خان که از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹  و تا رژیم کرزی و غنی  چندین بار تلاش  صورت گرفت تا زبان پشتو بجای زبان فارسی در افغانستان  جابجا شود ،چنانی که از سال ۱۳۱۸ تا۱۳۲۷ برای مدت ۹ سال دولت دستور داد تا مکاتب و ادارات به زبان پشتو شوند ، در سال۱۳۲۶ خورشیدی دکتر نجیب الله توروایانا که خودش پشتون بود نزد ظاهر شاه مراجعه کرد و گفت: که فرهنگ و دانش و آموزش در افغانستان به صفر تقرب کرده است ، خواهشمندم تا دستور دهید که آموزش در آموزشگاه ها و جریان اداری کشور دوباره به زبان فارسی انجام شود. که محمد ظاهر شاه پادشاه وقت افغانستان به این پیشنهاد گردن نهاد و سیستم آموزش و پرورش و سیستم اداری کشور دوباره به زبان فارسی گردید.

رهبران پشتون یکبار دیگر در دوران حفیظ الله امین نیز تلاش  کردند تا نام های وزارت ها وادارات  و نام های برخی استان ها به زبان پشتو شوند  چنانی که نام شهر جلال آباد را به (تلون شهر ) تغییر داد ، مگر در دوران شادروان ببرک کارمل که تاجیک و از کابل بود ، دوباره نام های به زبان فارسی گشتانده شدند.

فارسی ستیزی در میان پشتون ها  با آنکه زبان مادری اغلب پشتون های شمال تنها فارسی است و اغلب پشتو نمی دانند ،نمونه آن خلیلزاد است که با آنکه پشتون است ، مگر پشتو نمی داند و در داخل کشور تنها به زبان فارسی و در بیرون از  کشور به زبان انگلیسی صحبت می کند .   با درد و دریغ همیشه دامن زده می شود.

پشتون های افغانستان همیشه ادعا دارند ، که پشتون های دو سوی خط دیورند ، که به نام های (لر وبر) ( یعنی اینسو و آنسو یا بالا وپایین)  یکی اند و باید با هم متحد شوند و یک کشور واحد را بسازند   .

پشتون های پاکستانی تلاش می کنند تا پشتون های افغانستانی را با پاکستان مدغم کنند یعنی آستان های کنر ، ننگرهار ، لغمان ، پکتیا ، پکتیکا و برخی از قسمت های غزنی ، زابل ، هلمند ، نیمروز و فراه را که با پاکستان هم مرز هستند به ایالت ششم پاکستان مبدل  بسازند ،  چنانی که به روایت تاریخ نام پاکستان  با اخذ واک (پ) پنجاب از واج (الف) افغانستان ( در آنوقت هنوز واژه پشتون جای واژه افغان را نگرفته بود ) ، از واج(ک) کشمیر از واج (س) سند و ستان بلوچستان ترکیب شده است  مگر دولت مردان افغانستانی پشتون تلاش می کنند ، تا پشتون های پختونخواه پاکستان را به افغانستان مدغم کنند ، تا در کشور افغانستان پشتون ها  به ملیت اکثریت مبدل شوند و زبان و فرهنگ پشتونوالی را در کل افغانستان حاکم بسازند. و زبان های فارسی، ازبکی و ترکمنی را نابود کنند.

این تلاش ها بر می گردد به دوران بازگشت محمود طرزی که از تبعید  ترکیه برگشته بود و با خود انور پاشا  ترکی ناسیونالیست را از ترکیه  بحیث مشاور پادشاه امیر امان الله خان  آورده بود و تحت تاثیر اندیشه های پان ترکیسم ، پان افغانیسم را پی ریزی کرد ،  از اثر همین تلاش ها ،محمود طرزی  نظامنامه ناقلین را ساخت و صد ها هزار پشتون استان های قندهار ، هلمند ، پکتیا ، خوست و پکتیکا را به شمال انتقال دادند و برای شان زمین درجه یک زراعتی ، گاو  ودیگر نیازمندی های آنها را از تاجیکان ، ازبک ها و هزاره ها گرفته و در اختیار ناقلین رایگان گذاشتند ،   آغاز گردید  و تا امروز ادامه دارد.

چنانی که همیندم نیز تعداد زیاد پشتون ها از داخل پاکستان زیر نام بازگشت مهاجران افغان از ایالت پشتونخواه پاکستان به شمال کشور انتقال داده شدند و در بهترین بخش کانال قوش تیپه جابجا شدند و برای تعداد دیگر آن ها زمین های زراعتی  کسانی که از وطن فرار کرده اند ،  بصورت رایگان در اختیار مهاجران پشتون قرار داده می شود.  طالبان تحت تاثیر این تفکر ناسیونالیسم پشتونی تمام پشتون ها را با هم متحد ساخته اند،  امروز یک  پشتون کمونیست ، یک پشتون مسیحی، یک پشتون طالب  همه در یک سنگر واحد تباری  قرار دارند.

 مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهداف اجتماعی طالبان چیست ؟

باید عرض کنم که طالبان با داشتن اهداف مشخص اجتماعی ، نابودی فرهنگ و تمدن و اجتماعی فارسیوان ها و فراهم ساختن زمینه های فرار تاجیکان ، هزاره ها ، ازبکها و ترکمن ها از افغانستان و تلاش برای بازگشت پشتون ها از سراسر جهان به منظور مبارزه مشترک  جهت نابودی هویت های دیگر تبار ها و ادغام آنها زیر نام افغان ( که به معنی پشتون است و تا سال ۱۳۴۱ پشتون ها را افغان و فرهنگ و تمدن آن ها را فرهنگ و تمدن افغانی می نامیدند ) در جامعه حکمفرما گردد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا طالبان به نوعی انقلاب فرهنگی می اندیشند؟

بدون شک هدف اصلی و بنیادی طالبان انقلاب فرهنگی است ، که در فرایند،آن بجای زبان فارسی دری در ادارات دولتی و دانشگاه ها زبان پشتو جایگزین شود ، همین اکنون  ادامه دارد. بالاثر همین تفکر اگر کسی  در ادارات دولتی درخواست و عریضه خود را به زبان  فارسی بنویسد ، هیچ اجرا نمی شود.

پولیس امر بالمعروف  طالبان دسته های مردم را  توقف می دهند، و  پرسش و پاسخ از آنها به زبان پشتو انجام می شود ، اگر کسی  زبان پشتو بلد نباشد، گاه تا سطح کشتن و نابود کردن مجازات می شود.

  مرکز بین المللی مطالعات صلح: چشم انداز رویکرد جریان های فرهنگی داخل افغانستان با طالبان چیست؟

طالبان با استفاده از سیاست مجازات و اعدام های خیابانی ، زیر نام  وابسته گان داعش ، یا شورای مقاومت ملی و یا سربازان رژیم قبلی مردم را تخویف و تهدید می کنند و مخالفین خود را   در خیابان ها می کشند ، به ورثه آنها دستور می دهند ، که اجازه فاتحه خوانی و تدفین رسمی  را ندارند . در غیر آن کسانی که سرپیچی کند ، مجازات می کنند.طبق راپور یوناما از دوران پیروزی طالبان تا ایندم   هزارها  تن را به نام های پنجشیری ، اندرابی ، مزاری و هراتی و یا هزاره و شیعه  مجازات و شهید ساخته اند.

این سیاست زور و تخویف طالبان موجب شده است ، تا مردم یا در خانه های خود در زیر زمینی ها پنهان شوند و یا از کشور فرار کنند ، چنانی که بعد از پیروزی بار دوم طالبان نزدیک به نیم میلیون نفر تازه از افغانستان  فرار کرده اند.

در داخل کشور با درد و دریغ مخالفت با طالبان کار ساده نیست ، تجربه نشان داده است ، که جنبش های زنان که به منظور براورده شدن حقوق ابتدایی بانوان و دوشیزگان که کار و آموزش و تحصیل است و دست به تظاهرات خیابانی زدند  به شدت سرکوب گردید ، بانوان از خانه های شان کشیده شدند، لت و کوب گردیدند و یا ، ترور و زندانی  شدند ،

همچنان جریان های سیاسی مخالف طالبان چون : جبهه مقاومت ملی ، جبهه آزادی ، جبهه آزادگان افغانستان نیز در هر کجا که پیدا می شوند ، به نام مخالفین و داعشیان گرفتار می شوند و پس از  شکنجه ، به شهادت می رسند.

جریان های فرهنگی چون : مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان که  چهل و نهمین نشست خود را  به تاریخ یکشنبه ۲۶ نوامبر سال ۲۰۲۳ ترسایی به ساعت ۱۷ به وقت اروپا برپا نمود و در آن  روی ساختار فرهنگی و سیاسی رژیم طالبان گفتمان انجام شد ،همچنان  کمیسیون اجماع بزرگ ملی افغانستان و یا ساختار های سیاسی در بیرون از کشور چون شورای انسجام سیاسی تاجیکان ، شورای سیاسی هزاره ها ، شورای ترک تباران افغانستان و دیگر ساختار های سیاسی و فرهنگی فعال اند و علیه اقدام های تبعیض طلبانه طالبان مبارزه می نمایند ، افزون بر آنها ساختار های سیاسی فعال دیگر چون خط سوم ،  اجتماع وحدت خواهان افغانستان ، کمیسیون ائتلاف احزاب دادخواه و دموکرات افغانستان اغلب در داخل  و خارج از کشور فعال اند و سیاست های طالبان را افشا  وعلیه آن مبارزه می کنند.

 مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده رویکرد طالبان  به فرهنگ و اجتماع تا چه حد تغییر می کند؟

تجربه نشان داده است که که زبان بازتاب خرد و دانش آدمی است ، انسان با زبان می اندیشد و با زبان اندیشه و افکار خود را بازتاب می دهد.زبان در کارگاه همبودگاه یا جامعه کاربرد دارد و به نگرش ، کاربردی ، دلسوزی ، رشد و توجه نیازمند است .

اگر زبان از کاربرد بیفتد ، نابود می شود ، چنانی که زبان های آکدی ، اگپتی ، سومری ، سامی ، خوارزمی ، سکایی ، سغدی  و دیگر زبان ها با گسترش زبان عربی و دین مبین اسلام  و فشار اعراب بالای مردم ، که باید تنها به زبان عربی بنویسند و سخن بزنند ، این زبان ها نابود شدند .

همچنان زبان فارسی در انگلستان که بر اثر فرمان  سال ۱۸۳۶ ترسایی  چالز تری ویلیان  از زبان رسمی هند بریتانوی برداشته شد و به جایش نخست تا سال ۱۸۴۴ زبان اردو و در سال ۱۸۴۸ زبان انگلیسی زبان رسمی و اداری هندوستان گردید، از اثر آن زبان فارسی از هندوستان  از کاربرد افتاد و ایدون  در هندوستان زبان فارسی زبان بیگانه است و کسی به جز  در دانشگاه ها در اجتماع  به آن صحبت نمی کند.

اگر طالبان با این ظلم و فشاری که دارند ادامه بدهند ، به یقین در هندوستان طی ده سال زبان فارسی از کاربرد افتاد ، در افغانستان نیز طی ده سال و یا بیست سال آینده  زبان فارسی از گردش اداری و دانشگاهی خارج خواهد شد وبدون شک از کاربرد می افتد.

طالبان اجیران تغییر ناپذیر هستند ، چنانی که در دوره نخست خود اغلب آثار باستانی تمدن و فرهنگ آریایی ایرانی و هندی را نابود کردند ، تندیسه های بودا ، و اغلب آثار مجسمه یی و رسامی و نقاشی فارسی زبانان در استان های هرات ، بامیان ، بلخ و کابل  را از میان بردند ، ایدون نیز  در استان بلخ عکس ها و آثار مولانا جلال الدین محمد بلخی را نابود کردند .   ونابود می کنند و این سیاست ادامه دارد.

بر این بنا لازم است تا علیه این فرهنگ  و تمدن ستیزی طالبان  و دیگر  دشمنان زبان فارسی ، یک اتحاد همه جانبه فارسی زبانان ، شامل : فارسی زبانان ایران ، تاجیکستان و افغانستان ایجاد شود و در هر صورت از فارسی ستیزی ، تمدن ستیزی و فرهنگ ستیزی طالبان جلوگیری بعمل آید.

 

 

 

 

  

 

iiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

بالا
 
بازگشت